طلاب خارجی و سرمایه گذاری مؤسسه
متن سند:
طلاب خارجی و سرمایه گذاری مؤسسه
تلاش مهدی هاشمی برای استفاده ابزاری از طلاب خارجی به منظور پوشش دادن اهداف خود در خارج از مرزهای کشور وی را بر آن داشت تا با استفاده از تجربۀ فعالیتهای بینالمللی و بهرهبرداری از موقعیت مؤسسه «نهضت جهانی اسلام» سعی کند به هر قیمت ممکن نبض مدیریت و آموزش طلاب خارجی را که در آن زمان در مدرسه حجتیه قم مستقر بودند– به دست گیرد و در برنامهریزی و خط دهی مستقیم و غیر مستقیم طلاب نقش محوری ایفا نماید بدین منظور برخی از نیروهای همفکر خود در واحد نهضتهای سپاه پاسداران و واحد اطلاعات سپاه را که بعضاً در مؤسسه « نهضت جهانی اسلام» مشغول فعالیت بودند به فراخور حوزۀ مسئولیت سابق آنان در کشورهای مختلف، با طلاب همان کشورها، مرتبط ساخت و نسبت به برنامهریزی برای آموزش آنها اقدام نمود.
اعترافات مهدی هاشمی و دوستان وی در خصوص طلاب خارجی نشان از اهتمام این جریان به جذب و کانالیزه کردن طلاب خارجی در مسیر مقاصد خود دارد. نامبرده دربارۀ یکی از همکاران خود که مأموریت آموزش طلاب پاکستانی را به عهده گرفته بود، میگوید:
«من چون در پاکستان با کار نظامی مخالف بودم، دلائلی ذکر کردم و او نیز متقاعد شد که فعالیتهای خشن مسلحانه در پاکستان زود است و او را ترغیب به کادرسازی سیاسی عقیدتی و آموزش و تربیت طلاب و دانشجویان نمودم. و بنابر این شد که از سپاه استعفا دهد و بیاید قم طلبه شده و در مورد آموزش دانشجویان آن کشور که یکی از برنامههای ما بود با ما همکاری نماید.»1
یکی دیگر از همکاران وی که از فعالین مؤسسه نهضت جهانی اسلام بود، و به پیشنهاد مهدی هاشمی در بین طلاب خارجی، به مدرسۀ حجتیۀ وارد شد و با ارتباطگیری با طلاب به انتقال سیاستها و نقطه نظرات این جریان به آنان میپرداخت در این خصوص میگوید:
«علاوه بر فعالیت در مدرسه طلاب غیر ایرانی با این مؤسسه هم مرتبط شدم و یا میرفتم آنجا مطالعه و تحقیق میکردم و یا کتاب یا جزوهای اگر بود که روی آن کار میکردم، میآوردم مدرسه و مطالعه میکردم. از این مدت مقداری در مورد تاریخ سیاسی ترکیه تحقیق کردم و نتایج کارم را به ایشان میدادم و مقداری هم در مورد مصر و اخوان المسلمین و سید جمال الدین اسد آبادی مطالعه و کم کم شروع به ترجمه کتابها و جزوات عربی در این مورد نمودم.»2
یکی دیگر از مرتبطین این جریان در خصوص یکی از رابطین مهدی هاشمی با مدرسه حجتیه و طلاب خارجی مینویسد:
«وی به قم اعزام شده و در مدرسۀ حجتیه که مربوط به طلاب غیر ایرانی است از طرف... کار میکرد و احتمالاً برای جمعآوری اطلاعات از آنها و با ایجاد رابطه و تماس با طلاب، و اوقات فراغت را به تحصیل طلبگی در مدرسه بعثت که در اختیار مهدی هاشمی و مربوطین به وی بود اشتغال داشت.»3
در بین هدایت فکری و سیاسی طلاب خارجی، جریان مهدی هاشمی بیش از همه فعالیتهای خود را بر روی طلاب و روحانیون افغانی مستقر در حوزۀ علمیۀ قم معطوف ساخت.
اهمیت سرمایهگذاری بر روی طلاب افغانی از سوی این جریان، مهدی هاشمی و دوستانش را بر آن داشت تا در صدد تأسیس مدرسهای مستقل برای آنها برآیند. وی در اعترافاتش به این نکته چنین اشاره میکند و مینویسد:
«در سال ۶۴ جلساتی با افراد زیر تشکیل دادم. من و... هدف آن تأسیس مدرسه علمیه برای طلاب افغانی تحت نظر بیت آقا و مدرسه حجتیه بود. در این جلسات آقای..... و... را به عنوان مسئولین مدرسه مزبور پیشنهاد نمودیم و تصویب شد و مدرسه راهاندازی شد در ادامه کار مدرسه نیز گاهی جلسه مزبور تشکیل میشد و برنامهریزی لازم صورت میگرفت. جلسات منزل خود ما تشکیل میشد. نام این مدرسه جوادالائمه است.»4
انتقال بینش مهدی هاشمی که در آن روحانیت سنتی و ساکت بدتر از هر بیگانه و وابستگان به بیگانگان قلمداد میشد در بین طلاب خارجی هر کشوری به گونهای خاص نمایان شد.
در افغانستان طلاب و روحانیون وابسته به جریان مهدی هاشمی مبارزه با روحانیت سنتی و مالکین را در اولویت نخست و مبارزه با اشغالگران روس را اولویت دوم قرار دادند. نفوذ چنین تفکری در بین انقلابیون افغانی به برخی از کشمکشها و تنشهای خونین، در بین احزاب و گروهها انجامید و مشکلات فراوانی را فرا روی سیاست خارجی نظام- که در تلاش برای وحدت بین گروهها و آحاد مردم بود- نهاد. مهدی هاشمی در خصوص پیامد این خط دهی که حذف روحانیت سنتی اصیل بود مینویسد:
« در افغانستان مثلاً مبارزه با اشغالگران روس هدف اصلی و مبارزه با بعضی آخوندهای ساکت و یا خوانین و مالکین یک هدف فرعی است؛ منتهی این هدف فرعی در یک مقطع شد هدف اصلی به طوری که مثلاً بخش عظیمی از مبارزان افغانستان همشان مصروف شد به مبارزه با خوانین و آخوند.»5
برگزاری اردوهای تفریحی، آموزشی و نیز تابستانی برای طلاب خارجی از دیگر راهکارهای این جریان برای تزریق مبانی اندیشه خود به آنان به شمار میرود.
اعزام طلبههای خارجی در ایام تابستان به نجف آباد اصفهان به ویژه طلاب اندونزیایی، مالزیایی، تایلندی و... بیانگر این واقعیت است که این جریان سرمایهگذاری ویژهای بر روی طلاب کشورهای شرقی و جنوب شرقی مینمود...
توضیحات سند:
1- همان، ج 5، ص 203
2- پرونده مجید عرب زاده، ج 1، ص 7
3- پرونده یکی از مرتبطین، ج 1
4- مدیریت این مدرسه در آن زمان با یکی از مدرسین مدرسه بعثت بود که پس از برخورد با مهدی هاشمی تعطیل شد و در حال حاضر وجود خارجی ندارد.
5- کالبد شکافی انحرافی، نوار شمارۀ 2
منبع:
کتاب
بنبست -جلد چهارم / مهدی هاشمی رویکرد سیاسی به حوزه علمیه قم صفحه 133