تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1357
تلگرافات وارده
متن سند:
سند شماره (311)
به: 312 13570221 تاریخ: 21 /2 /37
از: سارى شماره: 889 /2 ه 1
تلگرافات وارده
منبع 1585 در 20 /2 /37 شیخ عبداللّه نظرى با حاج عباس و حاجى محمدجعفر غفارى در سارى تماس و اظهار داشته به علت کشتارى که در قم شده عازم تهران مىباشد و یادآور شده عده زیادى از جوانان به حالت گریان و نالان به منزل وى آمدهاند و نظر مىدهند که بروم تهران نزد آیتاللّه خوانسارى1 و گفتهاند آنها نیز همراه من به تهران مىآیند و حواسش پرت است و در رفتن به تهران مردد است و افزود این خودش یک نوع تبلیغ است باید بروم و بالاخره از دست من هم کارى بر مىآید دوستان و فامیل هستند و بخواهم کارى انجام مىدهند، با تلفن نمىشود کارى کرد جوانان مىگویند ما هم مىآییم کشته بشویم طرف مخاطب مىگوید من نمىدانم شیخ در جواب مىگوید رفتن به مجالس حالت ماتم است مثل تعطیل نماز مخاطب مىگوید من صدى صد فکر مىکنم این منبر شما به صلاح شما و هم اهالى شهر هست بىخود حرف این جوانها را گوش نکنید و افکار خودت را خراب نکن شیخ مىگوید خیلى ناراحتم مخاطب مىگوید هر چه هم ناراحت باشى این ناراحتى شما را تأمین مىکنند بیخود برنامه خودت را عوض نکن و حیف است. به دنبال این موضوع شیخ نظرى2 با حاجى شکوهى تماس و مىگوید در قم کشتار عجیبى شده و خیلى ناراحت است و مصیبت بزرگى است با اعلام مراتب بالا نامبرده مورخه 21 /2/[37] جارى سارى را به قصد عزیمت به تهران و قم ترک نموده و احتمالاً با آیتاللّه خوانسارى و سایر آیات تماسهایى خواهد گرفت ضمناً در شهر سارى شایع شده که مشارالیه به منظور کسب دستور به تهران و قم عزیمت نموده چگونگى جهت استحضار و مراقبت از وى اعلام مىگردد. ـ رخشا
محترما به عرض مىرسد
به سازمان قم و تهران منعکس شده که از وى مراقبت احیانا در جریان مذاکرات قرار گیرند. 23 /2 /37
محترما به استحضار مىرساند: در اجراى اوامر صادره مراتب به سازمان تهران: آقاى (ناخوانا) و سازمان قم آقاى زندوکیلى در ساعت 1015 مورخ 22 /2 /2537 اعلام گردید. ضمناً به عرض مدیریت کل اداره سوم رسید.
افسر ارشد نگهبان ـ منصور قاضى زاهدى 22 /2 /2537
توضیحات سند:
1. آیتاللّه سید احمد موسوى خوانسارى فرزند سید یوسف موسوى در محرم 1309 قمرى در خوانسار متولد شد. پس از تحصیل مقدمات و مقدارى ریاضى به اصفهان رفته و پس از طى مراحلى جهت تکمیل علوم به نجف اشرف رهسپار مىشود و از محضر آیات عظام آخوند ملامحمد کاظم خراسانى، ملامحمد کاظم یزدى و نائینى بهرهمند گردید. در سال 1335 قمرى به ایران مراجعت نمود و در اراک از محضر آیتاللّه حائرى مؤسس حوزه علمیه قم استفاده برد و بعد از مدتى وقتى که حوزه درسى در اراک به قم منتقل شد ایشان هم به قم آمده و نماز جماعت فیضیه به ایشان واگذار شد. وى که از استادان حوزه علمیه قم به شمار مىرفت بعد از فوت علامه حاج آقا یحیى سجادى در محرم 1370 قمرى بنا به دعوت مردم تهران و اشاره آیتاللّه العظمى بروجردى راهى تهران شده و در مسجد حاج سید عزیزاللّه به اقامه جماعت و تدریس پرداخت و بعد از فوت آیتاللّه بروجردى جمع زیادى از مردم ایران و دیگر کشورها از ایشان تقلید مىکردند. در دى ماه 1340 وقتى برنامههاى اصلاحات اراضى شروع شد ایشان علیه این جریان اقدام کرد و پیشاپیش جمعیت به عنوان اعتراض در بازار به راه افتاد ولى دولت امینى جلوى ایشان ایستاد و مورد هجوم پلیس و نیروهاى امینى قرار گرفتند که گویا در این درگیرى پاى ایشان مجروح شد.
اما سرانجام آیتاللّه العظمى سید احمد موسوى خوانسارى در 29/دى 1363 ش مطابق 27 ربیعالثانى 1405 دارفانى را وداع گفت. جنازه ایشان پس از تشییع به قم انتقال یافت و در کنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللّه علیها به خاک سپرده شد. رسالت ش 2502، 13/شهریور 1373 * مجله نور علم ش 8، بهمن 63.
2. آیتاللّه عبداللّه نظرى در تهران به نزد آیتاللّه سید احمد خوانسارى مىرود که در این زمان از مسافرت عراق به ایران بازگشته بود. آیتاللّه خوانسارى که تمایلى به دخالت در مسائل سیاسى نداشت با تعطیل شدن درسهاى حوزههاى علمیه و اقامه نماز جماعت در مساجد مخالفت مىکند، اما بعد در حالى توأم با عصبانیت مىگوید که دیگر نه درس خواهد داد و نه نماز جماعت اقامه خواهد کرد. ایشان پیشنماز مسجد سید عزیزاللّه بازار تهران بود. سند مربوطه به این گفت و گو در بین مدارک روز بیستم و یکم اردىبهشت آمد. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، جلد 5، پیشین، ص 358
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 244