اجتماع عده ای از طلاب علوم دینی در مسجد اعظم شهر قم و انجام تظاهراتو دادن شعار بنفع خمینی بعنوان اعتراض به مطالب روزنامه ها در موردقطعنامه ای که از طرف روحانیون افراطی در مجلس تذکر مصطفی خمینی قرائت شده بود
متن سند:
روزهای 9 و 11/ 9/ 36 بمناسبت چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی فرزند
روح اله خمینی مجالس تذکری در مدرسه امیرالمومنین و مسجد اعظم شهر قم با
شرکت عده کثیری از روحانیون و طلاب علوم دینی و دانشجویان مراکز عالی
آموزشی تهران و اصفهان برگزار گردید.
در مجلسی که در مسجد اعظم تشکیل
گردیده بود، پس از سخنرانی دو تن
از روحانیون افراطی قطعنامه ای در
13 ماده قرائت گردید و پس از
پایان مجالس مذکور از طرف
تعدادی از شرکت کنندگان در
مجالس تظاهرات خیابانی انجام
گرفت و شیشه های چند شعبه
بانک نیز توسط تظاهرکنندگان
شکسته شد.
(مراتب قبلاً
باستحضار رسیده است).
بالعکس
مفاد قطعنامه قرائت شده در مجلس
تذکر مورد بحث در جراید روز
13 /9 /36 و تحلیل انتقادی از
قطعنامه مذکور1، ساعت 1730
روز 13 /9 /36 که حدود 2 هزار
نفر از طبقات مختلف مردم شهر قم
برای برگزاری نماز جماعت مغرب
و عشاء در مسجداعظم این شهر
اجتماع کرده بودند، پس از پایان
نماز جماعت قریب 200 نفر از آنها
(اغلب آنان طلاب علوم دینی
بوده اند) بعلت درج مطالب مذکور
در روزنامه ها که آنرا نوعی توهین به خمینی تلقی کرده اند، مبادرت بدادن شعار
وانجام تظاهرات نموده اند که در هنگام خروج از درب مسجد توسط مامورین
انتظامی متفرق گردیده اند.
ارزیابی خبر:خبر صحت دارد.
اقدامات انجام شده: مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
این دو نفر که قرار بود پرونده آنان بکمیسیون امنیت محل احاله شود چرا نشده.
باید
فورا اقدام و مراقبت مسافرت شاهنشاه آریامهر تنبیه در مورد آنها اجرا شده باشد.
اداره یکم ـ بعرض رسید که اجرای امر شده است.
16 /9 /36
توضیحات سند:
1 ـ طبق معمول درج چنین
اخباری که می باید از طرف
ساواک به روزنامه های
کثیرالانتشار ابلاغ می شد، متنی
تهیه شد و در روزنامه ها (با
اندکی تغییر در هریک) چاپ
شد.
روزنامه رستاخیز در
صفحه دوم شماره 782
حوادث شهر
قم را در روز
11 /9 /1356 و
قطعنامه ای که
در مسجد
اعظم خوانده
شد تحریف
کرد و به نحو
دیگری
منعکس نمود.
دکتر محمد
باهری، دبیرکل
حزب
رستاخیز
دیروز
(12 /9 /56)
در اجتماع
فرهنگیان گفته
بود: «حزب،
توطئه گران
علیه ایران را
رسوا می کند.
»
و شاید
روزنامه
رستاخیز در
اجرای مفاد
همین جمله
بود که نوشت:
«بطوریکه اطلاعی یافته ایم
روز جمعه 11 /9 یک نفر
روحانی نما در قم عده ای را به
دور خود جمع کرده و
تظاهراتی به راه انداخته است
و در پایان مطالبی به شرح زیر
بیان داشته است:
1 ـ باید دختران دانشجو با
حجاب در دانشگاهها و مجامع
حضور یابند.
2 ـ تهیه فیلمهای سینمایی و
اقدامات فرهنگی و هنری و
برگزاری جشنهای هنری
(فستیوال ها) ممنوع شود.
3 ـ برنامه وسایل ارتباط
جمعی محدود شود.
4 ـ خمینی را سریعا به ایران
بازگردانند.
5 ـ روابط سیاسی ایران با
بعضی کشورها به کلی قطع
شود.
6 ـ از عملیات کسانی که به
تظاهرات خیابانی می پردازند
جلوگیری شود و آنها را آزاد
بگذارند.
البته اینکه تا چه حد باید به
این تقاضاهای «منطقی و
درست» آن هم در عصری که
جهان چهار اسبه به سوی
پیشرفت می رود و مملکت ما
نیز در
این کاروان ترقی جایی در
صف اول دارد توجه کرد،
بحثی است که شاید جای طرح
آن در اینجا نباشد ولی بطور
خلاصه باید از این آقای
روحانی نما پرسید، آیا عقیده
ایشان و نظائر ایشان این است
که باید ایران هزاران سال به
عقب بازگردد و تمدن عصر
حجر را زنده کند.
گذشته از آن
این آقا که مدعی روحانیت
است و لابد لباس روحانیان را
به تن دارد دگر
نمی داند که در
صدر اسلام
هیچ گونه
حجابی برای
دوشیزگان و
زنان نبوده
است، زیرا
منطق مترقی
اسلام
نمی توانست
بپذیرد که
نیمی از جامعه
بشری زیر
پرده ای بنام
حجاب در
حقیقت خود
را کفن پوش
کند و مگر
اسلام نبود که
به زن حق
زندگی و حق
وجود و
اظهارنظر داد و
مگر شیرزنان
صدر اسلام
نبودند که در
کنار پدران،
شوهران و برادران خود با سپاه
کفر وظالم جنگیدند.
این آقا که
بازگشت سریع آقای خمینی را
طلب می کند دگر نمی داند که
همین آقای خمینی بزرگترین
مخالف اصلاحات ارضی بود
و آیا بازگرداندن ایشان باید به
مفهوم بازگرداندن زمینها به
فئودالها ویا پس گرفتن تمام آن
آزادیهایی باشد که در پرتو
انقلاب شاه و ملت نصیب زنان
ایران شده است؟ آیا چون
آقای خمینی در صف اول
مخالفان آزادی زنان بوده باید
تمام دستاوردهای زنان ایران
را نیز پس گرفت و دوباره آنان
را به دوران سیاه ارتجاع و سیه
روزی ایران در سالهای پیش
از عصر پهلوی بازگرداند؟ مگر
این آقای روحانی نما که
تظاهرات خیابانی را تجویز
می کند و لابد برای مارکسیسم
اسلامی نیز شعار می دهد
نمی داند که اولین
اصل مارکسیسم همان
مخالفت با دیانت و روحانیت
است.
جای تأسف است که
کسانی در لباس روحانیت
مروج عقایدی باشند که تیشه
به ریشه اعتقادهای اصیل
مذهبی مردم ایران می زنند و با
طرفداری از عقاید ارتجاعی
بخواهند جلوی پیشرفت و
ترقی جامعه ایران را بگیرند
تردیدی نیست.
که این قبیل
اشخاص هرگز در اجرای این
طرحها توفیق نخواهند داشت
لیکن نمی توان از اقدامات
ایشان نیز اظهار تأسف و تأثر
نکرد.
»
اظهارات ناشیانه نویسنده مقاله
در مورد حجاب بانوان در
روزهای بعد نیز به شدت
مورداعتراض روحانیان قرار
گرفت.
حضرت آیت الله
العظمی گلپایگانی اعتراض
صریحی نسبت به این مسأله
داشتند که در اسناد مربوط به
روزهای 16 /9 /1356
می خوانید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 01 صفحه 211