تاریخ سند: 26 اردیبهشت 1343
وزارت امور خارجه
متن سند:
شماره: 29/م تاریخ: 26 /2 /1343
وزارت امور خارجه
عطف به بخشنامه شماره 473 /8 /2337 مورخ 1 /2 /43 صادره از اداره روابط فرهنگی راجع به تعیین تاریخ قطعی برگزاری جشنهای شاهنشاهی ایران از اول آبانماه سال ۱۳۴۴ به استحضار میرساند: بهمنظور تعقیب اقدامات و اعلام تاریخ مذکور به مقامات محلی به سوابق آمر مراجعه شد معلوم گردید که در این مدت اقدامی در اینجا نسبت به این موضوع نشده بود و متصدیان وقت بهحسب اوضاع و احوال این کشور و عقبماندگی سطح فرهنگ و افکار اینجا ضمن گزارش شماره ۹۰ مورخ 21 /1 /40 که رونوشت آن برای تسهیل در مطالعه آن به پیوست تقدیم میشود نوشتهاند که انجام منظور در این کشور میسر نیست.
اکنون هم مشاهده میشود که در ظرف گذشتن سه سال هنوز سطح فرهنگ و علم و فهم مردم این کشور بالا نرفته است و به سبب اینکه علمای وهابی با اعمال نفوذ و تعصبات خود سطح فکر مردم را به حال قرون وسطایی نگاه داشتهاند مردم حتی در طبقات بالاتر هم درک افتخارات تاریخی و شعایر ملی را نمیکند و جز یک مشت تعصبات دینی تلقینی ساختگی و افکار فقط سودجویانه و مادی احساس دیگری ندارند.*
از طرف دیگر در اینجا ایرانیانی که بتوانند تشکیل کمیتههای لازم بدهند و اقدامات مورد نظر را که در برنامه این جشن ذکر شده است انجام بدهند وجود ندارد علیهذا در این کشور امکان اقداماتی که در کشورهای عربی و شرقی نامبرده در نطق جناب آقای بوشهری (پیوست بخشنامه شماره 605 /8 /6786 مورخ 9 /2 /43) به عمل آمده است موجود نیست.
معذلک در ملاقاتی که در تاریخ 26 /2 /43 با آقای محمد مسعود کفیل وزارت امور خارجه سعودی در آن وزارت داشتم ضمن صحبت درباره جشن مورد نظر صحبت کردم و گفتم در غالب کشورهای جهان رؤسا و بزرگان آنها ریاست افتخاری کمیتهای را که بهمنظور برگزاری جشن شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله ایران تشکیل گردیده است پذیرفتهاند و اقدامات جدی برای این منظور به عمل آمده است و اسامی آن کشورها و رؤسا دولتهای آن را منباب مثال به ایشان گفتم و گفتم آیا ممکن است در کشور سعودی نیز کمیته منظور را تشکیل داد و مانند کشورهای دیگر دولت نامبرده ریاست افتخاری آن را هم شخص والاحضرت و یا یکی دیگر از بزرگان بپذیرند و اقدامات را با همکاری دولت دوست خود سعودی آغاز نماییم مشارالیه گفت چون این امر تا به حال سابقهای نداشته است تصور نمیکنند بتوانند نسبت به آن اقدامی بنمایند به او گفتم ممکن است مطلب را از والاحضرت امیر فیصل استمزاج کند گفت چون به روحیات ایشان آشنا است میداند والاحضرت اول خواهند پرسید که نظیر این موضوع چیست؟ و بعد یادداشت سفارت کبری را خواهند خواست لذا بهتر است سفارت کبری مطلب را ضمن یادداشتی توضیح بدهند و آنچه را میخواهند بنویسند تا به استحضار امیر برساند. گفتم ارسال یادداشت کار آسانی است اما وقتی یادداشت خواهم نوشت که بدانم نتیجه چه خواهد بود و جواب منفی نخواهد داشت اما او عذر خواست و گفت بدون یادداشت نمیتواند مطلب را به عرض برساند.
اینک متمنی است با توجه به مطالب بالا و سوابق تاریخی گذشته ایران و عربستان چنانچه مقتضی میدانند یادداشتی در این باب به دولت سعودی صادر گردد این سفارت کبری را مستحضر فرمایند و همچنین از اقداماتی که توسط نمایندگیهای شاهنشاهی در سایر کشورهای عربی دراینباره به عمل آمده است و آنچه را که این سفارت کبری باید به عمل آورد اعلام فرمایند تا طبق آن انجام گردد. اما به نظر اینجانب مراجعه به دولت سعودی به جهات گذشته و به سبب اینکه اینها تا موضوع را از اتحادیه عرب نپرسند تصمیمی نخواهند گرفت به دلیل رویه و اسلوب اینها مقتضی و مفید نمیباشد.
بهتر خواهد بود که در تاریخ معین یک جشن بسیار باشکوه و معظم که در سه شبانهروز باشد از طرف این سفارت کبری برپا گردد که طبقات مختلف داخلی و خارجی در آن شرکت نمایند و در ضمن نشریههای مفصلی که به زبانهای عربی و انگلیسی در مرکز تهیه میشود با عکسهای مناسب قبلاً ارسال فرمایند تا در ضمن برگزاری مراسم توزیع شود و چنانچه موافقت فرمایند مطالب مناسبی نیز تهیه شود و ارسال فرمایند تا چنانچه مقامات سعودی موافقت بکنند در رادیو سعودی پخش شود که بهترین طریق است و نتیجه خوبی خواهد داشت.
یقین است در صورتی که با این امر موافقت بفرمایند موضوع مستلزم یک بودجه و اعتبار جداگانه و کافی و زیادی خواهد بود که البته ترتیب آن قبلاً داده شود که سفارت کبری مطمئن باشد و بداند به چه ترتیب برنامه جشن را تهیه نماید.
منتظر است تا هر طور دستور میفرمایند اقدام شود.
سفیر کبیر، افراسیاب نوائی*
توضیحات سند:
* رژیم سعی داشت با درشتنمایی و الگو قراردادن اعمال وهابیون حکومت سعودی مسئله را به کل اسلام تعمیم دهد و بدینوسیله اعتقادات مذهبی مردم ایران را نیز مورد حمله قرار دهد به مطلب زیر توجه کنید:
«تبلیغات ضد اسلامی رژیم پهلوی واجد دو شاخه بود: یک شاخه آن اساس اسلام را هدف قرار میداد و شاخه دیگر در جهت غیرمنطقی جلوه دادن و نادرست تلقی کردن احکام و معارف اسلامی عمل میکرد. بخش معارضه و مبارزه با اساس اسلام سعی داشت آیین اسلام را یک دین سامی و بخصوص عربی جلوه داده چنان نماید که گویی این آیین برای مردم جزیرهالعرب با فرهنگی منحط و بسیار عقبمانده که هیچ تناسبی با ملت پیشرفتهای مانند ایرانیان نداشته و ندارد تلقی کند.»
- اهرمها، سقوط شاه جلد اول - فخر روحانی - نشر بلیغ - ۱۳۷۰، ص ۲۰۷
* افراسیاب نوائی فرزند حسین پاشا در سال ۱۲۹۳ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا لیسانس قضایی دانشگاه تهران ادامه داد. نامبرده از سال ۱۳۱۵ وارد خدمات دولتی شد و سمتهایی منجمله: کارمند اداره رمز وزارت امور خارجه، معاون اداره ششم سیاسی، سرکنسول شاهنشاهی در کویته، رئیس اداره دوم سیاسی، سرکنسول شاهنشاهی در باکو و... را عهدهدار بود. طبق گزارشات ساواک نوائی جزء وابستگان فکری به سیاستهای غرب بهویژه انگلستان بود و با سفارش عوامل خودفروختهای همچون علیاصغر حکمت برای دریافت عنوان به شاه معرفی شده است. مشارالیه عضو جمعیت فراماسونری نیز بوده است.
- اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
منبع:
کتاب
بزم اهریمن / جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی - جلد 2 صفحه 12