تاریخ سند: 9 دی 1354
درباره : سیدمحمود فرزند سیدابوالحسن شهرت علایی طالقانی، شغل امام مخالف سابق،مدرس و مؤلف کتب مختلف
متن سند:
محترما در اجرای اوامر صادره با نامبرده بالا
که مظنون به همکاری با عناصر مجاهدین خلق
بوده و با صدور قرار تأمین روز 3 /9 /54 بازپرس
شعبه یک دادستانی ارتش بازداشت گردیده
است پیرامون فعالیتهای گروه در چند جلسه
بطورکلی مذاکره و تحقیق به عمل آمد و نیز جهت
روشن شدن ذهن متهم که چگونه جوانان
متعصب با ایدئولوژی اسلامی و در پوشش گروه
مجاهدین به سوی کمونیست رهنمون می شوند،
مشارالیه با متهمین وحید افراخته و صمدیه
لباف1 و سیدمحسن سیدخاموشی2 به طور
جمعی مواجهه و پس از وقوع یک سلسله مذاکره و بحث بین آنان متعاقبا کتابچه ای تحت عنوان
(بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق) جهت مطالعه به متهم تسلیم گردیده که
پس از خواندن و بررسی پیرامون مندرجات آن به کلی تغییر روحیه داده و به طور ضمنی پذیرفته راه
طی شده نتیجه ای دربر نداشته و برعکس سبب انحراف جوانان شده و از این طریق ضربه مهلکی
بدین مبین اسلام وارد آمده است.
لذا در زمینه مبارزه با کمونیستها و هدایت جوانان حاضر است به
نحو مقتضی همکاری نماید.
علاوه بر آن با یادشده در چند جلسه پیرامون مسائل مختلف بحث و
گفتگو شد در نتیجه نامبرده اعلام نمود که حاضر است صمیمانه در این راه همکاری نماید و دو
پیشنهاد زیر را عنوان نمود : یکی این که در داخل زندان با تعدادی از روحانیون و جوانان منحرف از
قبیل شیخ حسینعلی منتظری و سیدخاموشی ملاقات و آنان را توجیه و به همکاری تشویق و آماده
نماید و دیگر این که در خارج از زندان با آقایان مهندس بازرگان و سحابی و آقای مطهری و آقای
بهشتی صحبت و پس از بحث پیرامون مسائل مورد نظر ترتیب همکاری آنان را فراهم نماید.
با توجه به مراتب معروضه فوق به استحضار می رساند که صحت و سقم اظهارات متهم اصلح است
موجبات ملاقات شیخ منتظری و دیگر روحانیون را به تدریج در بازداشتگاه اوین فراهم گردد و از
فحوای کلام وی درباره افراد مذکور در خارج از
زندان چنین استنباط می گردد که متهم
می خواهد ضمن تشریح وضع فعلی عناصر گروه
مجاهدین که به مرام کمونیستی هدایت شده اند
اتخاذ تصمیم و جلوگیری نماید و همچنین در
صورت امکان در مورد اعدام جوانان منحرف
قبلی که پشیمان شده و از ایدئولوژی کمونیستی
خارج گردیده اند چاره جویی شود.
کوچصفهانی
4 /10 /54 1ـ سیدخاموشی جزو محاکمه شوندگان است و
نمی تواند ادامه مذاکره با او مفید باشد 2ـ بهتر است آقای طالقانی
اگر صداقت دارد خودش شروع به اقدام نماید و به خط خود مطلبی
بنویسد و یا در مصاحبه ای شرکت کند.
بازرگان و سحابی مانند او از
عوامفریبان هستند که از هر موقعیت می خواهند بهره برداری به
نفع خود بکنند.
طالقانی اگر راست می گوید از خودش شروع کند
6 /10 /54 ملاقات با منتظری بلامانع است 9 /10 /54
توضیحات سند:
1ـ مرتضی صمدیه لباف، در سال 1325 در اصفهان متولّد شد.
در رشته مهندسی، از دانشگاه صنعتی فارغ التحصیل
گردید.
در دانشگاه، با محمّد یزدانیان، عضو سازمان آشنا شد و مدّتی به مطالعات کتابهای سیاسی ـ مذهبی پرداخت.
پس از شهریور 1350، فعالیّت خود را گسترش داد و در سال 1351، زندگی مخفی را آغاز نمود.
در سازمان، تحت
مسئولیت لطف اللّه میثمی، بهرام آرام، مجید شریف واقفی و وحید افراخته بود.
مدّتی کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی
داشت؛ خاصه، برنامه های فارسی رادیوهای خارجی را خلاصه می کرد.
پس از مدّتی مسئولیت خاصه وی، به عهده وحید
افروخته بود.
در روند تغییر ایدئولوژیک، وی، انتقاداتی به وحید افراخته داشت؛ تا اینکه با شریف واقفی، روش کار خود
را، بر پایه تبلیغ برای نیروهای مسلمان گذاشتند.
برنامه ریزی جهت انشعاب از درون سازمان، به تدریج مطرح شد و
اختلافات صمدیه لباف با سازمان، در جریان ترور سرتیپ زندی پور، بالا گرفت.
پس از تصمیم مرکزیت، به ترور شریف
واقفی و صمدیه لباف، در روز 16 /2 /54، شریف واقفی، به شهادت رسید، ولی صمدیه لباف، زخمی و متواری گردید.
اما
سرانجام در بیمارستان سینا، به دام پلیس افتاد و پس از محاکمه، در 11 /11 /1354 به شهادت رسید.
2ـ سیّدمحسن خاموشی، در سال 1334 در تهران، در خانواده ای بازاری و مذهبی، متولّد شد.
تحصیلات را در در مدرسه
جعفری و دبیرستان علوی، به پایان برد.
مدّتی با انجمن حجتیه همکاری می کرد.
به رهنمود برادرش، سیّدمرتضی، به
مطالعه کتابهای سیاسی ـ مذهبی روی آورد.
مدّتی در حسینیه ارشاد، در درسهای دکتر علی شریعتی حاضر می شد.
پس از شهریور 1350، به فعالیّت سیاسی ـ چریکی روی آورد.
از طریق محسن صادقی، با سازمان آشنا و به آن وصل شد
و تحت مسئولیت بهرام آرام و وحید افراخته قرار گرفت.
در روند تغییر ایدئولوژی، خاموشی، بدون کمترین مقاومتی
مارکسیست شد، و مستقیما زیر نظر افراخته عمل می کرد.
در جریان ترور شهید مجید شریف واقفی در 16 /2 /54،
شرکت داشت.
منبع:
کتاب
استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد ساواک صفحه 525