بازجوئی از جهانبخش تعمیرکاری جلسه چهارم
متن سند:
س ـ هویت شما محرز میباشد لطفاً مشروح فعالیتها و اطلاعات خودتان را بیان فرمائید.
ج ـ کتابهایی بنده در قم خریداری کردهام کتاب مختصر ومعالم و لمعتین و رسائل و مکاسب و کتاب کفایه دو جلد و کتاب حاشیه بر اصول مرحوم آخوند کفایه و کتابهای جدید دیگر هم دارم کتاب نصایح و تقلید چیست از مشکینی و کتاب درسیکه حسین بانسانها آموخت از هاشمینژاد و کتاب تحریرالوسیله و رساله توضیحالمسائل خمینی کتاب جلوه حق مال ناصر مکارم تفسیر قرآن مجمعالبیان و تفسیرالمیزان و کتاب وسائل که روایت است کتابهای کوچک دیگر باسم در راه حق از انتشارات در راه حق و دارالتبلیغ دارم درباره مقام زن درباره تعدد زوجات در حق والدین و درباره مسیحیت تحریرالوسیله مرحوم سید نوشته امام خمینی و ولایت فقیه از کتابفروشی مولانا در قم خریدم رساله و مکاسب محرمه مرحوم شیخ مرتضی انصاری نوشته خمینی از کتابفروشی علامه در قم خریدم کتابی است نوشته جعفر سبحانی در اصول و حاشیه بر کفایه آخوند با مکاسب محرمه از کتابفروشی قم گذرخان گرفتم رساله مرحوم شیرازی توضیحالمسائل دارم رساله توضیح مرحوم حکیم دارم رساله توضیح 9 حاشیه از مرحوم بروجردی دارم رساله آقای شریعتمداری و آقای گلپایگانی1 دارم رساله آقای خوانساری دارم، آقای میلانی دارم مناسک حج دارم که رساله فتوائی در امور اعمال حج است رساله آقای روحانی دارم کتاب ستارگان درخشان که شرح احوال ائمه (ع) بقلم جواد مرعشی دارم.
کتاب شخصیت حضرت امام رضا (ع) با کتاب کیفر کردار تألیف مقدم مشهدی دارم کرامات الرضویه دارم باب حادی عشر در اعتقادات است دارم کتاب فروع دین بحث خمس و زکات و حج و جهاد و امر بمعروف و نهی از منکر و تولی و تبری نوشته زمانی دارم دین چیست، مسلمان کیست از محمد شیرازی دارم معراج عاشوری دارم و 4 دفتر که بحث فقهی نوشتهام از ناصر مکارم و حسین نوری،2 مشکینی دفتر ناصر مکارم بحث فقهی است دفتر حسین نوری بحث اعتقادات است که روزهای پنجشنبه در قم میگفتند و دو دفتر دیگر از مشکینی یکی از فقه از کتاب عروۀالوثقی3 مرحوم سید محمدکاظم یزدی (ره) دیگری درس تفسیر قرآن که در مسجد اعظم گفته و کتاب عروه دارم حاشیه بر عروه دارم کتاب شعلههای فساد و سئوالهای جالب از برزخ دارم هزار و یک دلیل نوشته محمد شیرازی و کتاب رد بر مردوخ سنندجی دارم دفترهایی نوشته من از قرآن و اصول کافی و وسائلالشیعه و دفتر درسی حسین نوری و دفتر تفسیر مشکینی میباشد و دفترهای نوشته من 1 دفتر رجعت و برزخ دفتر دوم درباره معاد است با دلائل آیات و روایات و ادله عقل از دفتر حسین نوری دفتر دیگر در روایات جمعآوری کردهام فرمایش ائمه (ع) میباشد از اصول کافی و مکتب اسلام، بحار و وسائل دفتر درباره سئوالات و پرسش است در سئوالات مختلف دفتر دیگر شرح حالات حضرت رسولالله ائمه (ع) و اصحاب آنها دفتر دیگر مسائل عملیه و فتوای علماء از خمینی هم مسئله دارد دفتر دیگر در اعتقادات است از باب حادی عشر.
دفتر دیگر چند مسئله درباره اصل وجوب خمس با فتوای علماء آیات نوشتهام دفتر دیگر کوچک چند مسئله درباره مرجعیت که مربوط به تقلید است از کتاب مرجعیت آقای مطهری، دو دفتر کوچک دیگر دارم روایات و مسائل در آنها نوشتهام دفتر و کتاب کوچک خود را نیز دارم از سال 1339 در قم بودم با دفتر و کتاب سر و کار داشتم از کتابفروشیها با اسامی آنها نوشتم کتاب گلستان سعدی دارم کتاب سرگذشت مختار و سرگذشت سیدجمال و گفتارخوش یارقلی از مصطفوی و کتابفروشی علامه و کتاب فروشی اسلامی 3 راه آذری کتاب فروشیهای دیگر در قم خریداری کردهام مکارمالاخلاق و منیهالمرید در اخلاق بحث میکنند معراجالسعاده مرحوم نراقی و یکلجد قرآن بزرگ و مفاتیحالجنان و دو قرآن کوچک دارم الفیه ابن مالک اشعار سیوطی یا سیوطی دارم المنطق و حاشیه ملاعبدالله دارم کتاب عدل الهی آقای مطهری دارم روضهالشهداء و دو کتاب کوچک اشعار و ذکر مصیب حضرت امام حسین (ع) دارم کتاب شهید جاوید از صالحی دارم کتاب جهان آفرینش از حسین نوری دارم حسین بن علی (ع) را بهتر بشناسی از محمد یزدی کتاب رموزالصلاۀ مرحوم نهاوندی دارم البته کتابهای آقای خمینی که نوشتم خودم خواندم و چونکه عیال من سواد ندارد در دستمال گذاشتم و بستم و باودادم که بردارد گرچه عربی است کتاب تحریرالوسیله از اول باب طهارت تا باب دیات و حدود فقهی میگوید و در ایلام میباشند کتابهای من در میان دو کارتن کاغذی و دفترهای بنده که نوشتم مأخذ از قرآن و بحار و کتاب باب حادی عشر کتاب لمعه از دفتر جای بحثی که از حسین نوری و مشکینی گرفتهام میباشد و برخلاف دولت نمیباشد و نیستند.
و در ایلام کتابهای کوچک در راه حق و دارالتبلیغ اسلامی میگرفتم مجانی باهل مسجد میدادم قرآن و مفاتیحالجنان و کتاب نصایح و کتاب شعلههای فساد در قم میخریدم و در مسجد ایلام میفروختم هر کتابی 5 ریال یا 8 ریال برایم میماند این بود کلیه کتابهای من از کتاب قصد و غرضی ندارم بجز اطلاعات مذهبی برای خودم یکدوره کتاب درسی عربی از مختصر تا کفایه که گفتم دارم و کتابهای مذکور دیگر روایات و اخبار و نصایح و مسائل میباشند و بعلاوه کتابها همه قطور نیستند بلکه کوچک و کم قیمت میباشند و در این مدت که من در قم بودم از تاریخ 1339 باید بیشتر باشد گرچه تمام قیمت آنها بسیصد تومان بیشتر نمیرسد یا اینکه هر ماهی یک کتاب 50 ریال خریده باشم باید بیشتر از اینها بوده باشد.
و اما موضوع تبلیغ و روضه و امر بمعروف از آنجائیکه مملکت ما مسلمان و شیعه هستم بعلاوه به رهبری اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر که خود بعزاداری حضرت سیدالشهداء علاقمند است و در ایلام عاشورای حسینی (ع) در تمام شهرها حتی در فرمانداریها عزاداری میشود لذا بنده هم روضه خوان بودهام و غرضی و قصدی نداشتم انگیزه سیاست نداشتم اما لغزشی شده و اشتباه کردم در پشیمانی اگر سوء تعبیری شده جداً غرض بنده این نبوده که مزاحم باشم از نظر اینکه مسلمانم و باید روضه و مسئله بگویم لذا از نظر اینکه یک نفر مسلمان بودم مسائل حلال و حرام مربوط باسلام گفتم ولی در بعضی از مسائل مخالف قانون بوده است و توجهی نداشتم در ایلام در ایام تابستان بمنبر میرفتم و مسائل میگفتم و در ایام ماه رمضان و ماه محرم بمنبر میرفتم و درباره زنان صحبت میکردم زن با حجاب باشد و حق شوهرش مراعات کند.
و درباره دختران گفتهام با حجاب باشند و معلم آنها زن باشد و درباره حق فرزندان بر والدین صحبت کردهام و حق زن بر شوهر و حق شوهر بر زن گفتهام درباره ربا گفتهام مسئله ارث گفتهام درباره نماز گفتهام درباره حرمت دزدی گفتهام در حق همسایه گفتهام بمردم میگفتم همچنانکه بفکر دنیا هستی بفکر آخرت باشید خلاصه در شهر ایلام منبر رفتهام و مسئله درباره احکام اسلام گفتهام و بعضی از مسائل خلاف قانون در آمده است لذا بنده را ببافت کرمان در تاریخ 10 /12 /52 تبرئه کردند و در تاریخ 25 اسفند سال 52 دستگیر کردند خلاصه در منبر مسائل خلافی شده پشیمانم و اظهار ندامت دارم در ایلام درباره مسئله سقط جنین گفتهام و در مسجد بعد از نماز شب درباره اخلاقیات گفتهام درباره حق شاگرد و معلم گفتهام درباره حق قرآن و مسجد گفتهام خلاصه فعالیت مذهبی داشته بودم و موضوع سفر کربلا قصد و غرض من زیارت عتبات بوده است و حامل هیچگونه خبری نبودهام و در تاریخ سال 45 و 46 بوده است و بدادگاه ایلام بردهاند و جریمه کردند و دادم خلاصه در ایلام درباره موسیقی گفتهام در حرمت خمر و زنا گفتهام در حرمت قمار گفتهام اما افراد اهل مسجد غالباً پیرمردانی افتاده بودند و جوان کمتر بوده است و در جلسه زنانه درباره حجاب و حق شوهر و تربیت فرزندان و خانداری [خانهداری] و نماز و عفت گفتهام.
و در شهر بافت هیچگونه فعالیتی نداشتم ولی در مسجد نماز میخواندم و نشسته ذکر مصیبتی درباره امام حسین (ع) میکردم واشخاصیکه پول دادند بجهت زکات یا صدقه یا کمک در ایام عید فطر مبلغ 5000 ریال دادند یحییزاده مبلغ 250 ریال دادند کاشانی مبلغ 250 ریال دادند آقای علمی مبلغ 6000 ریال دادند خلاصه هیچگونه فعالیت خلاف قانون دولت نداشتم در ایلام درباره معاد صحبت میکردم و در شهر کنگاور در ایام اربعین بمنبر رفتم و در ماهیدشت مدت 10 روز منبر رفتم و در دهلر منبر رفتم در سال 48 خلاصه درباره احکام و مسائل حلال و حرام و مسائل ابتدائی مثل وضو و غسل برای آنها میگفتم و در ایلام گفتم طلاق بدست مردان است و خرجی زن بعهده مردان است و زن کار منزل بعهده اوست و مسئله اینکه [اگر] غصب کند کسی مغازه دیگری یعنی بدون رضایت او نشستن در او وضو گرفتن در او حرام است و زمین غصبی حساب میشود و تصرف در او حرام است و در حیاط و محوطه در پیش دو نفر جوان باسم عبدالحسین محسنی و تقی ملکپور گفتم جوانان مملکت بر علیه رژیم دولت شعارهائی دادند اما جوانان ایلامی تحرکی ندارند بعد از مدتی آن دو جوان شعاری نوشتند در ایلام و پلیس آنها را گرفت و آنها گفتند از گفتار من تحریک شدیم [شدند] اما نمیدانم شعار آنها چه بوده و چه مطلبی بوده خلاصه در ایلام همیشه درباره مسائل مربوط باسلام میگفتم عرض شد که خلاف صلاح مملکت نگفتم در ایلام بمردم که در مسجد بودند میگفتم راجع باحکام حلال و حرام و راجع باحکام مسائل مربوط باسلام ولی زیاد داد میزدم و تمام مسائل مربوط محدود[ه] اسلام میگفتم و در خلال این مسائل بعضی خلاف میشد مثل سرقفلی و ربا و حجاب و طلاق زن با مردم است یا اینکه کار بعهده زن نیست.
ولی اشتباه کردم توجیه نبودم ناشی از غفلت بوده من مملکت خودم را دوست دارم و به شاهنشاه وفادارم و در مورد مدرسه دختران الآن دختر خودم در مدرسه گذاشتهاند و دوستار سواد هستم از طرف کسی تحریک نشدهام و کسی به من نگفته فلان مخالفت بکن اما از اثر مطالعه کتب اسلامی و یاد گرفتن و مسائل و احکام اسلام این مسائل گفتهام و متوجه خلاف آنها نبودم و درباره افراد نیک تاریخ و بد آنها گفتهام و درباره عکسالعمل انسانی گفتهام در مورد ستم و ظلم معاویه گفتهام در نهضت حضرت امام حسین (ع) گفتهام درباره حرمت رقص و موسیقی گفتهام درباره قرض و قرض ربوی گفتهام خلاصه در منبر مردم را تحریک نکردم ولی مسائل گفتم که بعضی خلاف بوده گفتم آنهم متوجه نبودم و توجیه نبودم و در مسجد بمردم میگفتم مسئول فرزندان خودتان هستی از جهت درس و سواد و آداب دینی و اخلاق صحیح نه اینکه بداخلاق یا رقاص و یا بیعفت باشند از این گونه مطالب میگفتم ولی غرض من یاد گرفتن مطالب اسلام و عمل کردن بآن بوده و غرض دیگری نداشتم.
در ایلام غالباً مسئله شرعی میگفتم و در منبر عنوان میکردم و نصیحت میکردم عرض شد بعضی مخالف میشد خلاصه در مورد فحشاء جداً تند صحبت میکردم و ناراحت میشدم و میگفتم مردم خلاف اسلام نکنید مأخذه [مؤاخذه] میشوید معادی هست حسابی هست و جائز است یا [با] شرائطش کسی دو زن بگیرد و بعضی از فیلمهای سینما شهوتانگیز است و در مورد پول و حق دیگران جدی باشید اگر کسی طلب دیگری ندهد نمازش اشکال دارد.
تا زندهای مال مردم بدهید بمردان میگفتم حق زنان را مراعات کنید آنها را اذیت نکنید آنها بکارهای سنگین واندارید تمام مخارج آنها بعهده شما است اگر آنها را بزنید دیه دارد زن بانوی حرم است و بزنها میگفتم حق شوهران خود را مراعات کنید با اجازه آنها بمنزل پدر خود بروید شوهران را اذیت نکنید.
درخواست بیجا و سنگین از آنها نکنید احترام شوهران خود را بگیرید دستورات عبادی اسلام را مراعات کنید و عمل کنید و موضوع حجاب، پوشش هم بآنها میگفتم و در مورد تربیت فرزندان بآنها میگفتم و درباره زنان نمونه تاریخ برای آنها صحبت میکردم و مثال میزدم و نظرم این بود احکام اسلام یاد بگیرند و عمل کنند و عفت خود را حفظ کنند و مورد موادکمفروشی و کلاهبرداری میگفتم که جائز نیست و در مورد عمل بقرآن میگفتم خلاصه بمردم میگفتم بفکر دین و آخرت و عمل باسلام باشید.
در ایلام که منبر میرفتم غالباً جلسه زنانه بود و جلسه مردانه کمتر بود و غالباً جلسه روضهخوانی مردان پیرمردانی بودند و جوان کمتر میآمدند و طبعاً مسئله تربیت فرزندان برای آنها میگفتم و حق فرزندان بروالدین و مسئله آداب و رسوم مردم میگفتم و در پرونده تبعیدی من ببافت مذکور است موضوع تحریک دو جوان، جلسه غیابی بوده و در بالا نوشتم خلاصه سعی و کوشش در گفتن احکام اسلام داشتم ولی بعضی مسائل مورد خلاف واقع شد و توجیه نبودم پشیمانم و نادم هستم و بعداً هیچگونه خلافی نمیکنم و موضوع اختلافی که در پرونده ذکر شده نمیدانم اختلاف چگونه است در موضوع شیعه و سنی گفتهام در مسجد که چند نفر برای نماز ظهر و شب جمع میشدند راجع بمسئله نماز و طهارت و حقالناس و سایر احکام اسلام میگفتم عرض شد موضوع بعض مسائل که خلاف قانون بود تذکر دادم مثل طلاق و حجاب.
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید.
ج ـ اظهارات خود را با امضاء گواهی میکنم.
توضیحات سند:
1ـ آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در سال 1277 شمسی در روستای گوگد در شش کیلومتری گلپایگان دیده به جهان گشود.
تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، آیتالله ملاتقی گوگدی، آقا ضیاءالدین اراکی و آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی گذرانید.
پس از تأسیس حوزه علمیه قم، به دعوت آیتاللهالعظمی حائری یزدی به قم رفته و مدارج عالی علوم حوزوی را در این شهر کسب نمود.
تبحر ایشان در علم فقه موجب شد که هفتاد سال مدرس این علم در حوزه علمیه قم باشد.
وی همچنین از مهاجرت علما و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1341 هجری قمری کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند کوتاه از محضر درس برخی از آنان همچون آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، آیتالله نائینی و غروی اصفهانی بهرهمند گردید.
با درگذشت آیۀالله حائری، آقای گلپایگانی مسئولیتهای سنگینتری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال، همواره کلاس درس خارج معظمله در مسجد اعظم قم، یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود.
در پی درگذشت آیتالله بروجردی نیز بخش اعظم وظائف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار شد.
با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (سلامالله علیه) ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود.
بیشتر اعلامیههای مراجع در مسیر مبارزه با رژیم شاه را امضا میکرد و در جلساتی که علمای قم در اوایل نهضت تشکیل میدادند، شرکت مینمود.
همگام با امام و دیگر مراجع، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و بعد از تبعید امام به ترکیه نیز از این اقدام رژیم به شدت ابراز ناخشنودی کرد.
واکنشهای سیاسی حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی نسبت به مسائل روز ایران و جهان اسلام، رژیم پهلوی را همواره وادار میکرد که از موضعگیریهای ایشان بیمناک باشد.
مراسم نیایشی که ایشان در سال 1352 برای پیروزی مسلمانان در جنگ با اسرائیل برپا کرد، در آن زمان واکنش قابل توجهی به همراه داشت.
اعلامیههایی که علیه رژیم شاه در مناسبتهای مختلف به ویژه در سالهای 56 و 57 از سوی ایشان صادر میشد، تنور مبارزه مردم را علیه رژیم شاه گرم نگاه میداشت.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیههایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد : «هر کس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است.
» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بودهایم.
در طول جنگ تحمیلی نیز همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند.
در تمام انتخابات در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن میکرد.
ایشان علاوه بر انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس، بیمارستانها و سایر خدمات عامالمنفعه، چندین اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشتهاند که از آن جمله است : حاشیه بر عروۀالوثقی، حاشیه بر رسائل، مناسک حج، تألیفی در فقه و کتابی در اصول.
حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی در 19 آذر 1372 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم، در جوار حضرت معصومه (سلامالله علیه) به خاک سپرده شد.
ر.ک : روزنامه رسالت، 27 آذر 1372، صص 4 و 10 ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی 2 /8 /60، 2 /10 /60
روزنامه اطلاعات 18 /11 /57
2ـ آیتالله حسین نوری همدانی فرزند ابراهیم در سال 1304.
ه ش در همدان به دنیا آمد.
مقدمات علوم دینی را نزد پدر و دیگر اساتید شهر همدان گذراند و در سال 1323 عازم قم شد و سطوح عالیه را در این شهر فرا گرفت.
آیتالله حسین نوری تربیت و تدریس طلاب علوم دینی را در قم آغاز کرد و سالها بدین امر اهتمام ورزید.
ایشان در فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی فعال بود و طلاب را به مبارزه علیه رژیم شاه دعوت میکرد.
تألیفات فراوانی از آیتالله نوری به جای مانده است که از آن جمله است: کتاب انسان و جهان، کتاب جهان آفرین، کتاب داستان باستان، اقتصاد اسلامی، دانش عصر فضا، جهاد و ...
آیتالله حسین نوری در سال 1356 محکوم به تبعید شد.
آیتالله نوری همدانی پس از رحلت آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکی از مراجع تقلید معرفی گردید.
3ـ کتاب العروۀالوثقی ارزندهترین کتاب فقهی مرحوم آیتالله سیدمحمدکاظم یزدی به حساب میآید.
این اثر فقهی به حدی معروف است که مؤلف آن نزد همگان، به خصوص طلاب و علمای حوزههای علمیه به صاحب عروه شناخته میشود.
کتاب مزبور در برگیرنده ابواب مختلف فقه و احکام و مسایل شرعی از تقلید تا قضا بوده و محتوی 3260 مسأله در سه جلد است.
در مقدمه کتاب مستمسک العروۀالوثقی تألیف مرحوم آیتالله سیدمحسن حکیم که اولین شرح برالعروۀالوثقی میباشد، آمده است: «کتاب پر ارزش عروۀالوثقی از حیث دقت و تحقیق بهگونهای است که در حوزهها محور درسی بسیاری از فقها قرار میگیرد، با آنکه قبل از آن محور درسهای فقهی طلاب و علماء کتاب شرایعالاسلام و تبصرۀالمتعلمین بود، اما با ظهور کتاب عروۀالوثقی این کتاب ارزشمند محور گردیده و تعلیقات زیادی برآن نگاشته شده است.
» مجتهدان بزرگی بر کتاب عروۀالوثقی تعلیقه نوشتهاند: مانند: شیخ علیبن شیخ جواهری (متوفی 1340 ق ـ 1310 ش)، فیروزآبادی (م 1345ق ـ 1305 ش)، میرزاحسین نائینی (م 1355ق ـ 1315ش)، عبدالکریم حائری یزدی (م 1355ق ـ1315ش)، آقا ضیاءالدین عراقی (م 1361ق ـ 1321ش)، سیدابوالحسن اصفهانی (م 1365 ق ـ 1325 ش) کاشف الغطاء (م 1373ق ـ 1333ش)، سیدحسین بروجردی (م 1380ق ـ 1340ش)، سید عبدالهادی حسینی شیرازی (م1382ق ـ 341 ش)، سیدمحسن طباطبایی حکیم (م 1390 ق ـ 1349 ش)، شیخ محمدرضا آل یاسین (م 1370 ق ـ 1371 ش)، سیداحمد خوانساری (م 1405 ق ـ1364 ش)، امام خمینی (م 1409 ق ـ 1368 ش)، سید ابوالقاسم خویی (م 1413 ق ـ 1371 ش)، سیدمحمدرضا گلپایگانی (م 1414 ق ـ 1373 ش).
حاشیه امام خمینی (ره) تمام مسایل کتاب عروۀالوثقی را شامل شده و فتوای فقهی ایشان در ابواب مختلف مورد بحث در آن کتاب است.
این حاشیهها در سال 1375 ق تألیف گردیده و تاکنون هم به صورت مستقل و هم به ضمیمه عروۀالوثقی مکرراً به چاپ رسیده است.
آیتالله مهدوی کنی با زیرکی خاصی مسایل فقهی را از کتاب عروۀ خوانده و بعد نظر و فتوای حضرت امام را در آن خصوص برای حاضرین گفته و شرح میداد و بدین وسیله علاوه بر نشر معارف دینی، نام و یاد امام را زنده نگه داشته و مأمورین ساواک را مجاب میکرد که به لحاظ گفتن مسایل شرعی نام «خمینی» را میبرد و قصد دیگری ندارد.
(ر.ک: سیدمحمد کاظم یزدی فقیه دوراندیش، مرتضی بذرافشان، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و کتابشناسی مذاهب اسلامی، مرتضی ضمیری، صفحه 53 تا 55 و تعلیقه علیالعروۀالوثقی، امام خمینی)
منبع:
کتاب
حجتالاسلام تعمیرکاری به روایت اسناد ساواک صفحه 156