صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : آیت اله گلپایگانی

تاریخ سند: 12 مهر 1348


موضوع : آیت اله گلپایگانی


متن سند:

از : 21 به : 316 شماره : 3107 /21 ساعت 16 روز 9 /7 /48 صافی در منزل گلپایگانی با حضور ایشان با فرد ناشناسی صحبت از مجله مکتب اسلام نموده و خطاب به گلپایگانی اظهار داشته مکتب اسلام درباره آتش سوزی مسجدالاقصی مطالبی نوشته که در ترکیه و پاکستان چه شده وی ننوشته که حوزه علمیه قم هم برای آتش سوزی تعطیل شد و اظهار تأسف کردند و اضافه نمود فایده این مجله چیست خوب بود می نوشت سه روز حوزه علمیه قم تعطیل بوده تا مردم دنیا متوجه شوند که حوزه علمیه قم احترام کرده است.
گلپایگانی گفت ما رقبای زیاد داریم و این رقبا خیلی بد هستند صافی گفت در کاشان یک دبیر با یک افسر شهربانی دعوا کرده و دبیر یک سیلی به افسر شهربانی زده و بعد به شهربانی برده شد بلافاصله تمام مدارس به احترام این دبیر تعطیل کرده اند و اضافه کرد یک دبیر احترام دارد و ما دیگر احترام نداریم.
گلپایگانی گفت حاج آقا مهدی تلفنی با کافی مذاکره کرده و از کافی احوالپرسی نموده کافی گفته مرا بردند سازمان و تندی زیاد کردند و تقی زاده تندی زیاد کرد و توهین زیاد نمود و بعد گفتند گلپایگانی به تو گفته در مورد سینما صحبت کن؟ گلپایگانی اضافه کرد که کافی گفته من دیدن آقا رفتم سازمان گفته تو از تهران آمدی فقط برای زیارت آقا صافی گفت اصلاً این تقی زاده آدم بد دهنی است و خیلی به کافی بددهنی کرده و توهین نموده است.
گلپایگانی گفت به نظر من اینها می خواهند برای چهارم آبان سینما راافتتاح کنند اینکه از حالا منبریها را تهدید می کنند تا کسی حرف نزد.
صافی افزود اصلاً این سازمان امنیت چکار به این کارها دارد مگر سینما[ناخوانا] سپس صحبت از حج به میان آمد و گلپایگانی گفت اینها فعلاً با عربستان رابطه خوبی دارند.
صافی اظهار کرد از قرار معلوم انورالسادات1 نماینده مصر در کنفرانس اسلامی به شاه اعتراض کرده و از رضاشاه2 تجلیل نموده صافی افزود معلوم نیست انورالسادات چه گفته ولی روزنامه ها اشاره به این مطلب کرده اند و عبارات و سخنان شاه را در جواب انورالسادات نوشته اند.
صافی گفت رادیو بغداد دو مرتبه دیشب حمله کرده بود گفته بود دانشجویان در شیراز اعتصاب کرده اند و دولت ایران پول دزدی پیدا می کند و می خواهد با پول دزدی مسجدالاقصی را تعمیر کند.
گلپایگانی گفت این سازمان تمام افراد را کنترل کرده و بر تمام اعضای مردم مسلط شده است.
نظریه منبع : نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحت دارد.
نظریه امنیت داخلی : مفاد گزارش صحیح است.
کافی در نهایت بی شهامتی به سیدمهدی دروغ گفته است.
روحانی

توضیحات سند:

1ـ محمد انورالسادات رئیس جمهور سابق مصر در 1918 در روستایی واقع در دلتای رود نیل به دنیا آمد.
پس از تحصیلات متوسطه وارد دانشکده افسری شد و همانجا با جمال عبدالناصر آشنا گردید.
وی پس از پیروزی کودتای ناصر در 1952 به سمت وزیر کشور منصوب گردید.
از 1957 تا 1961 دبیر کل حزب اتحادیه ملی مصر بود.
از 1961 تا 1964 رئیس مجلس ملی مصر بود.
پس از آن تا 1969 طی دو دوره که جمعا سه سال به طول انجامید معاون رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود.
سادات بعد از مرگ ناصر در 16 اکتبر 1970 به سمت رئیس جمهور مصر انتخاب شد.
او پس از دستیابی به قدرت از مواضع اصولی ناصر دور شد و به تدریج سیاست سازشکارانه را در پیش گرفت و پس از جنگ 1973 که توانست مجددا کنترل کانال سوئز را به دست آورد به سمت غرب متمایل شد.
سادات در 1976 قرارداد دوستی مصر و شوروی را لغو کرد و سال بعد در کمال تعجب کشورهای عرب و مسلمان به اسرائیل سفر کرد و با این اقدام عملاً رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناخت.
سرانجام در 26 مارس 1979 با وساطت آمریکا پیمان صلح مصر و اسرائیل موسوم به قرارداد کمپ دیوید امضاء شد.
در سال 1981 روابط دیپلماتیک مصر و اسرائیل در سطح سفارت برقرار گردید.
این اقدامات سازشکارانه سادات با مخالفت مردم مسلمان مصر و دیگر کشورهای مسلمان روبرو شد و سرانجام در 6 اکتبر 1981 ستوان خالد شوقی اسلامبولی در جریان یک رژه نظامی سادات را به قتل رساند.
(ساجدی، مشاهیر سیاسی قرن بیستم، ص 246ـ 25).
2ـ رضاشاه فرزند عباسقلی خان سوادکوهی مشهور به دادش بیک در 24 اسفند 1256 / 14 مارس 1878، در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد.
او، در 22 سالگی وارد بریگان قزاق شد و تا درجه میرپنجی پیش رفت.
سپس در 1299، به کمک انگلیسها و نیروهای مستقر آنها در ایران، به اتفاق سیدضیاءالدین طباطبائی ـ که مدیر روزنامه رعد بود ـ علیه سلطنت احمدشاه ـ که در آن زمان در خارج از کشور به سر می برد اقدام به کودتا کرد.
رضاخان، در 1304، عملاً به رغم مخالفت عده ای از روحانیان آگاه چون آیت الله حسن مدرس، قدرت مطلق را در دست گرفت و حکومت قاجاریه را رسما منقرض کرد.
وی، در اردیبهشت سال 1305، در تهران تاجگذاری کرد و از این تاریخ، خدمت سربازی را در ایران اجباری نمود.
او ـ که مجری قلدر سیاستهای استعماری فراماسونهائی چون محمدعلی فروغی و کمیسیونی از غربزدگان مورد حمایت انگلیس بود ـ از هیچ جنایت و خیانتی علیه ملت، رویگردان نبود و طی 17 سالی که در ایران سلطنت کرد، به شدت با مذهب و روحانیون مبارزه نمود.
او، تحت تأثیر فرهنگ غرب و به تقلید از آتاترک دیکتاتور کشور ترکیه، مبارزه وسیعی را با حجاب اسلامی زنان ایران آغاز کرد.
رضاخان، در سال 1305، تاجگذاری نمود و از این تاریخ، شاه ایران خوانده شد.
پیش از آن، به نام سردار سپه یاد می شد.
در شهریور 1320، زمانی که جنگ دوم جهانی به اوج خود رسیده بود، رضاخان، به توصیه انگلیس و برای ممانعت از مداخله شوروی سابق در ایران ـ که در آن زمان، با آلمان نازی متحد بود ـ به دولتهای محور و بویژه به آلمان نازی تمایل نشان داد.
او، اگر چه ظاهرا موضع بی طرفی اتخاذ کرده بود، لیکن عملاً به صدها مستشار آلمانی و انگلیسی به طور همزمان اجازه فعالیت در ایران داده بود.
با وجود بستن قرارداد استعماری صدور نفت به انگلیس، متفقین، او را ـ که در نزد عموم مردم، منفور بود ـ در 25 شهریور 1320، از مقام خود برکنار کردند.
رضاخان، بناچار و ذلیلانه بدست اربابان سابق خود، از طریق بندرعباس، با یک کشتی انگلیسی به جزیره سن موریس در آبهای شرق ماداگاسکار تبعید شد و انگلیسها، محموله جواهرات همراه او را ضبط کردند.
او، سپس از آنجا به بندر دوربان در غرب آفریقای جنوبی و پس از آن، به ژوهانسبورگ، پایتخت آن کشور تبعید گردید.
رضاخان، سه سال بعد، پس از طی یک دوره طولانی بیماریهای سخت جسمانی و روانی، در چهارم مرداد 1323 در تبعید درگذشت.
گفته می شود: او، هنگام مرگ، تنها 35 کیلو وزن داشته است.
جنازه رضاخان، به مصر برده شد و 6 سال در آن کشور نگاه داشته شد.
در آن زمان، به علت نفرت شدید مردم ایران از رضاخان، امکان انتقال جسد وی به ایران، وجود نداشت.
جنازه او، در 1328، به تهران انتقال داده شد.
رضاخان، در تمام طول حکومتش، فقط یک بار به خارج از کشور سفر کرد و آن هم به ترکیه و دیدارش با آتاترک بود.
ر.ک: ساجدی، احمد : مشاهیر قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، تهران 1374، ص 117، با اندکی حک و اصلاح.
در حالی که رضاخان در ابتدای کار هیچ نداشت اما دارایی او هنگام تبعید عبارت بود از 44 هزار پارچه آبادی، 360 میلیون دلار پول نقد در بانکهای خارج، 68 میلیون تومان سپرده داخلی، و مراکزی چون کارخانه حریربافی چالوس و چندین کارخانه برنج پاک کنی، پنبه پاک کنی، کارخانجات سنگبری، کارخانه پارچه بافی علی آباد، هتلهای آبعلی، گچسر، رامسر، دربند شمیران، فردوسی و مجتمع ویلایی مبارک آباد و غیره.
یکی از نمایندگان مجلس انگلیس که از نزدیک با رضاخان آشنا بود، نوشته بود: «رضاخان راههای ایران را از دزدان و راهزنان پاک کرد و مردم ایران را آگاه ساخت که از این پس در ایران فقط یک راهزن وجود دارد!».
رجوع کنید به زندگینامه امام خمینی (ره)، ص 88 و ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 111

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 539


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.