تاریخ سند: 13 اردیبهشت 1346
موضوع : اظهارات مهدی غضنفری در زمینه ائتلاف عناصر توده ای با افراد جامعه سوسیالیستها
متن سند:
رونوشت گزارش خبری شماره 1448 /20 ه 2
ساعت 1800 روز یکشنبه 10 /2 /46 مهدی غضنفری ضمن صحبت درباره
چهلم دکتر مصدق اظهار داشت همکاری عناصر توده ای از جمله بیژن جزنی و
علی اکبر اکبری با افراد جامعه سوسیالیستها1 در آینده بعید به نظر می رسد چه
در مجلس مذکور جزنی و
اکبری با عباس عاقلی زاده2
و منوچهر صفا3 و دوستان
ایشان روابط نزدیک و
ملاقات دوستانه داشتند و
ای بسا که در آینده و یا در
فرصت مقتضی نسبت به این
همکاری ائتلافی صورت
گیرد وی گفت این مانند
روابطی است که بین توده ایها
و عناصر وابسته به جامعه
سوسیالیستها در اروپا برقرار
نموده اند.
نامبرده سپس در
مورد امیر اظهار داشت که
امیر شخص زحمتکشی
است که در زندگی
محرومیت بسیار داشته و از عناصری است که می توان به وی اطمینان نمود
شغلش سیم کشی است و کارهای الکتریکی انجام می دهد و معمولاً از الکتریکی
(الکترونیک درودیان واقع در خیابان لاله زار) کارهای الکتریکی قبول می نماید.
در این موقع شخصی نسبتا مسن با موهای سفید و عینک پنسی به غضنفری گفت
سه روز پیش یکی از رفقایش جهت صرف شام به شمیران رفته و در جلوی یکتا
اتومبیل خود را پارک کرده که در همین اثنا یک اتومبیلی کورسی با اتومبیل وی
سخت تصادف نموده و یک اتومبیل دیر [دیگر] راننده اتومبیل کورسی را به
نام علی صدا کرده و سوار شده اند که بروند وی جلوی اتومبیل را گرفته و معلوم
شده راننده اتومبیل کورسی پسر شاهپور علیرضا فقید بوده است که بدون اعتنا به
درخواست راننده اتومبیل مصدوم رفته است و راننده مذکور به پاسگاه مراجعه
نموده و در آنجا به وی گفته اند ما این قدرت را نداریم که پسر شاهپور علیرضا را
احضار یا جلب نماییم برو خودت اقدام کن.
غضنفری در پاسخ وی اظهار داشت
خوشبختانه دستگاههای مملکتی نمی توانند.
اگر فرضا بتوانند ترتیبی بدهند که
رضایت مردم را جلب کنند باز عناصری مانند پسر شاهپور علیرضا1 خواهند
بود که بتوانند به این نارضایتی دامن بزنند.
نظریه منبع : به طور کلی مهدی غضنفری با ائتلاف عناصر توده ای و افراد جامعه
سوسیالیستها مخالف بود.
رونوشت برابر اصل است.
به پرونده بیژن جزنی
توضیحات سند:
1ـ «جریان جامعه
سوسیالیستها» ریشه در
انشعاب خلیل ملکی از حزب
توده در سال 1326 داشت.
پس
از کودتای 28 مرداد 1332،
خلیل ملکی و هوادارانش در
ایران و خارج با نام «حزب
زحمتکشان ملت ایران (نیروی
سوم) فعالیت کردند.
بعدا این
گروه به سه جناح منشعب شد.
گروه خلیل ملکی «جامعه
سوسیالیست های نهضت ملی
ایران» را تشکیل داد.
حسین
ملکی برادر خلیل ملکی در
اروپا «جامعه سوسیالیستهای
ایرانی در اروپا» را براه
انداخت و گروهی نیز به رهبری
خنجی «حزب سوسیالیست» را
ایجاد کرد.
این سه گروه در عین
آنکه از نظر مبانی تئوریک با
هم خویشاوند بودند.
ولی در
عین حال اختلافاتی نیز داشتند.
رک : سیاست و سازمان حزب
توده، موسسه مطالعات و
پژوهش های سیاسی، جلد اول،
ص 299 و 300.
2ـ عباس عاقلی زاده منفرد
فرزند محمدحسن در سال
1315 ه ش در تهران به دنیا
آمد.
مشارالیه از سال 1331 در
حزب زحمتکشان و نیروی سوم
عضویت داشت و سپس به همراه
خلیل ملکی به جامعه سوسیالیست
آمد و در کادر جامعه
سوسیالیست به فعالیت پرداخت.
وی چند بار به علت فعالیت های
سیاسی دستگیر و هر بار به مدت
چند روزی در زندان به سر برد.
عباس عاقلی زاده، که عضو
هیئت اجرائیه جامعه
سوسیالیست ها بوده مسئولیت
چاپ و توزیع نشریات را نیز به
عهده داشت و در غیاب خلیل
ملکی، مسئولیت امور
تشکیلاتی جامعه را به عهده
می گرفت.
مشارالیه درسال
1340 در رشته حقوق به
تحصیل پرداخت و در سال
1343 دستگیر و به سه سال
حبس محکوم شد و در سال
1346 از زندان آزاد گردید.
پس از دستگیری محمد علی
شرف الدینی زاده که عضو
چریک های فدائی خلق بود،
عباس عاقلی نیز که شوهر خواهر
وی بود، به اتهام ارتباطات
کمونیستی در تاریخ 5 /5 /1350
دستگیر شد و مورد بازجوئی
قرار گرفت، که در بازجوئی ها
گفت : «من یک نفر سوسیالیسم
هستم نه کمونیسم» و در نهایت
در تاریخ 25 /8 /1350 به قید
التزام آزاد گردید.
مشارالیه در
دفتر نشریات نبرد زندگی، کتاب
هفته کیهان و مجله زن روز نیز
فعالیت داشت.
ساواک در اظهار
نظر سال 1357، وی را چنین
معرفی کرده است : «مشارالیه
یکی از اعضای کمیته مرکزی
جامعه سوسیالیست ها بوده و از
تئوریسین های جامعه مذکور به
شمار می رود.
وی بعضا در
جلسات و نشستهای حزبی
شرکت داشته و میزان
فعالیت های سیاسی وی، بیشتر
بستگی به فعالیت های کلی
جامعه موصوف دارد که با توجه
به آزادی های اخیر، فعالیت
نامبرده نیز افزایش پیدا کرده
است.
» عباس عاقلی زاده در
سال 1357 در شرکت ساختمان
ایران (آرک) شاغل بوده است.
اسناد ساواک ـ پروندههای
انفرادی
3ـ منوچهر صفا، فرزند محمد
حسین، در سال 1311 در شیراز
به دنیا آمد.
وی در موسسه
تحقیقات اجتماعی دانشگاه
تهران به کار اشتغال داشته است.
در سال 1343 به جرم اقدام علیه
امنیت کشور و عضویت در حزب
توده دستگیر و به 3 سال زندان
محکوم می شود.
وی عضو فعال
جامعه سوسیالیستها و عضو کمیته
مرکزی و هیئت اجرایی بود.
در
زمانی که فریدون تنکابنی
دستگیر می شود، نامبرده به همراه
اعضای کانون نویسندگان
اعلامیه اعتراضیه تهیه و امضاء
می کنند.
ـ اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
4ـ علیرضا پهلوی برادر تنی
محمدرضا آخرین فرزند رضاخان
از ملکه مادر بود.
او در سال
1301 در تهران به دنیا آمد.
همراه برادرش محمدرضا چندین
سال در سوئیس تحصیل کرد، در
سال 1315 به ایران بازگشت و
وارد دبیرستان نظام شد و سپس
در دانشکده افسری به تحصیل
پرداخت.
در سال 1320 از این
دانشکده فارغ التحصیل شد و در
جریان تبعید رضاخان به
موریس، از جمله همراهان وی
بود.
در سال 1323 جهت تکمیل
تحصیلات نظامی از طریق قاهره
خود را به فرانسه رسانید و در
ارتش آن کشور که درگیر نبرد با
آلمانها بود مشغول خدمت شد.
و
در سال 1326 به ایران بازگشت.
از نظر اخلاقی روحیه های تهاجمی
و بی پروا داشت به طوری که
می گویند نزدیکترین فرزند از
نظر اخلاقی به رضاخان بود.
شایعات زیاد و گسترده ای از
فساد اخلاقی وی در افواه
عمومی وجود داشت وی که
ولیعهد محمدرضا پهلوی بود در
سال 1333 در یک سانحه هوایی
کشته شد.
پهلوی ها، موسسه مطالعات
تاریخ معاصر ایران، جلد دوم،
ص 491 ـ 498
منبع:
کتاب
چپ در ایران - چریکهای فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 17