تاریخ سند: 8 دی 1355
موضوع: سخنرانی آقای محمد هاشمی فرزند حسین
متن سند:
از: شهربانی استان یزد تاریخ: 8 /10 /2535[1355] 13551008
به: ریاست اداره اطلاعات شماره: 56 ـ 35 /5 ـ 5
موضوع: سخنرانی آقای محمد هاشمی فرزند حسین
از ساعت 2000 الی 2100 روز 7 /10 /2535 آقای محمد هاشمی فرزند حسین در حسینیه بزرگ گازرگاه بالای منبر با حضور قریب 150 نفر از اهالی پیرامون خوشبختی سخنرانی نموده و ضمن صحبت درباره مادیگری جوامع اروپائی با وجود پیشرفتهائی که از لحاظ تمدن کردهاند و اینکه عواطف انسانی در این جوامع وجود ندارد اظهار داشت:
« ... وقتی انسان توی دنده نفرت، مادیت، خوردن و خوابیدن است بهتر از این نمیشود، تازه فرقش با حیوان چیست. یک حیوان خوشبخت چگونه حیوانی است، حیوانی است با طویله گرم، تخته پِهِن نرم، آب صاف، کاه و جو، پالان قشنگ این هم خوشبخت، اگر بنا باشد انسان هم خوردن و خوابیدن پوشیدن و نوشیدن باشد با یک حیوان چه فرقی میکند و لذاست که بشر روز به روز ترقی که نکرده، صنعتش هم تمدنش هم در استخدام حیوانیتش است، کشاورزی، دانشکده کشاورزی داره برای چی؟ خدمت به مردم نه بابا، گندم بهتر، غذای بهتر بخورد والا خدمت به انسانیت نیست تمام در استخدام حیوانیتش قرار گرفته تمدن. ما با امروزیها و اروپائیها کار نداریم منظور ما از دیروزیها و امروزیها گفتن این بود که یک خورده عمیقانه موضوع را بفهمیم من و شما[ی] مسجدی درباره خوشبختی چه میگوئیم بنده و شما نظرمان درباره سعادت و خوشبختی چیست، بنده و شما ناخودآگاه یعنی بیاختیار دنبال اروپائیها رفتیم. ای آقا جسارت میکنی، ما مسجدیها! ما امروزیها! بله آقاجان بنده مسلمانها، مسجدیها ما هم ناخودآگاه دنبال غربیها رفتیم چطور آقا؟ الان یک مثال عرض میکنم دو نفر کنار هم نشستهاند یکی مشهدیحسن و یکی مشهدیحسین این یکی به آن یکی میگوید فلانی اکبرآقا پسر کربلائیحسن را میشناسی میگوید بله میگوید آقا رفته تهران کارش گرفته یا مثلاً زمینی خریده در یک منظقهای متری 2 ریال خیابان کشیدهاند شده متری 200 تومان یا آمده رفته در این حزب و در آن حزب فعالیت کرده بعد وکیل شده انواع مختلف است میدونید که، حالا پولدار شدن و مقام عالی پیدا کردن خیلی مهم نیست، بله اکبرآقا پسر همان کربلائیحسن رفته تهران مقام عالی ماهی 6000 تومان حقوق، خانه زیبا، فرش زیبا، ماشین زیبا، زن زیبا، حقوق کافی یک همچنین چیزی یک مرتبه میبینی بغلدستی آب از لب و لوچهاش میریزد و میگوید بهبه چه سعادتمند چه خوشبخت، حقوق خوب، خانه خوب، فرش خوب، درآمد خوب، به به چه سعادتمند دیگر چهارمیندارد که بپرسد عفت هم دارد، اخلاق هم دارد، دین هم دارد، انسانیت هم سرش میشود، هیچکدام از آنها نیست همینقدر که مقام خوب، حقوق خوب، درآمد خوب، خانه خوب، فرش خوب به به خوشبخت و سعادتمند این هم نظر ماست بی رودربایستی... پس از یکی از جنگهای پیامبر از جمله کسانی که آمد استقبال پیغمبر و خوشآمد گفت یک عمله بود گوش میکنی یک عمله، یک کارگر آمد دست پیغمبر را گرفت و گفت یارسولاله من هم تبریک میگویم، من هم خوشآمد میگویم پیغمبر دست همه را ول کرده بود دست عمله را محکم نگه داشت گفت آقاجان دستت خیلی پینهدار و زبره، فلانی کف دستت خیلی گره خورده چکار میکنی گفت آقاجان بیل میزنم، آب از چاه میکشم، درخت غرس میکنم، آبیاری میکنم نان حلال برای زن و بچهام تهیه کنم آقایان عزیز میدانید پیغمبر اکرم شما چه کرد آن پیغمبر با آن همه عظمت کمرش را خم کرد دست عمله را بوسید به احترام کار، شما را به خدا قسم در تاریخ بشریت سراغ دارید یک رئیسجمهور دست کارگری را به احترام کار بوسیده باشد. این دنیائی که امروز طرفداری از حقوق کار و شخصیت کارگر میکند سراغ دارید یک وزیر کارش یک رئیس حزبش دست کارگری را به احترام کار بوسیده باشد. یک مهندس بوسیده باشد اما ما در اسلام از این قبیل روایات خیلی زیاد داریم...»
ارزیابی: اظهار مطالب فوق از طرف نامبرده بالا صحت دارد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 479