صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مصاحبه مجله «الحوادث» با سیدموسی صدر ـ قسمت مربوط به ایران

مصاحبه مجله «الحوادث» با سیدموسی صدر ـ قسمت مربوط به ایران


متن سند:

س : آیا شما سیاست ضد دولت ایران و شاه را در پیش گرفته اید؟ گفته شد که یک تاجر ایرانی به نام لطفی که از مقربان دربار شاه است، به شما کمک هایی رسانده است؟ ج : این درست نیست.
من نه مخالف کسی هستم و نه با کسی اختلاف دارم.
مشکلات جنوب که موطن من است و قسمتی از بار مسؤولیت آن را به دوش می کشم، حتی مرا از انجام وظایف خانوادگی و مسؤولیت هایی که در ماه رمضان برعهده دارم بازداشته است.
آن وقت چگونه می توانم به روابط بین المللی و مسائل سیاسی در نقاط مختلف فکر کنم.
باید گفت که اصل موضوع در مسئله خواسته های سازمان امنیت ایران «ساواک» در منطقه خاورمیانه خلاصه می شود که مسؤولیت آن را سفیر ایران در بیروت برعهده دارد.
او یک افسر نظامی و سرتیپ است.
این مؤسسه با راهنمایی برخی از سیاستمداران لبنانی و دیگران دست به فعالیت می زند تا شیعیان لبنان را از نظر سیاسی به ایران مرتبط سازد.
سال ها است که با توجه به مخالفت من با این ارتباط که آن را خلاف منافع فرقه دینی خود و موطن خویش و نیز خلاف مصالح ایران می دانم، سازمان امنیت ایران، به خلق مشکلات متعدد پرداخته و به ارسال گزارش های مبالغه آمیز و تحریک منابع لبنانی علیه من دست می زند.
در سال 1974 و قبل از تمدید ریاست من، عنوان کرده بود که موسی صدر تمام شده است و شیعیان کسی غیر از او را برگزیده اند.
با آغاز و ادامه حوادث لبنان احساس کردم که جدا از سازمان امنیت، روش رژیم ایران نسبت به من روش مثبتی است، تا آنجا که به رییس آن روز هیأت ایران در لبنان مأموریت داده شد مرا در جریان پیام دولت ایران به مسؤولان لبنانی قرار دهد.
با پایان گرفتن حوادث لبنان خلق مشکلات و تحریکات و ایجاد محورهایی که گسترش می یافت آغاز شد و کار به جایی رسید که با مأیوس شدن از راکد گذاردن وضع حاصله، تصمیم گرفتم از مبارزات تلخی که فرقه مذهبی من به علت رفتار عجیب سازمان امنیت ایران با آن دست به گریبان بود، پرده بردارم.
این بود که در مراسم دکتر علی شریعتی پرده کنار رفت و باز هم کنار خواهد رفت چون برای دفاع ضروری است.
س : پس از نشر وقایع برگزاری مراسم دکتر شریعتی در مطبوعات، سفیر ایران در بیروت نسبت به کوتاهی اداره سانسور در جلوگیری از انتشار وقایع مراسم اعتراض کرد، این اعتراض باعث شد که یکی از مسؤولان اداره سانسور از سفیر ایران عذرخواهی کند و درباره موضوع توضیحاتی بدهد؟ ج : من از این که چنین موضوعی می شنوم متأسفم، چون برای اداره سانسور لبنان اولی این است که دنبال علت باشد و نه نتیجه.
چه تنها امتیاز لبنان در این است که انسان می تواند از درد خود بنالد.
اما فکر نمی کنم که اداره سانسور با سکوت در برابر ضربه ها و منع کردن ناله ها، راه برتر و موفقیت آمیزی را انتخاب کرده باشد.
تردیدی هم نیست که من هیچ وقت مایل نبوده ام مقامات لبنانی را حتی در آن زمان که هر مقام مسؤولی به علت حملات خود به کشوری در جهان، لبنان را به بن بست می کشاند، این کشور را در تنگنا قرار دهد.
(پایان قسمت سانسور شده ) س : میان سازمان آزادیبخش فلسطین و دکترعلی شریعتی چه ارتباطی هست که در مراسم یادبود او حضور پیدا می کند و طی اعلامیه هایی که منتشر می سازد اعلام می نماید که او شهید انقلاب فلسطین و انقلابیون وطن پرست ایرانی است؟ ج ـ من فکر می کنم که این اطلاعات کامل نیست، زیرا دکتر شریعتی مدت هفت سال در فرانسه و سپس در تهران به حمایت از انقلاب فلسطین دعوت کرد.
برخی محافل متعصب در ایران او را متهم کردند که به سنی ها تمایل پیدا کرده است و در محافل دست راستی هم متهم شد که کمونیست است، در حالی که او یک متخصص در امور اسلامی و متعهد به احکام اسلام بوده است.
طی پانزده سال در شهرهای جهانی که سازمان های دانشجویی مسلمان وجود دارد و این سازمان ها از نظر فرهنگی و فکری با دکتر شریعتی هم عقیده بوده اند، مؤسساتی ایجاد شده است و مؤسسات مشابهی هم در همدردی با سازمان مقاومت فلسطین تأسیس یافته است، از سوی دیگر در آلمان مجلاتی نظیر مجله «القدس» و «مجموعه الکرامه» منتشر شده که همه با سازمان مقاومت فلسطین در ارتباط هستند و این امر آن طور که دیگران می گویند، غیرمنتظره نیست.
س : شما با ایران چه رابطه ای دارید؟ ج : پدر من یکی از مراجع مذهبی شیعه در جهان بوده است و به حکم وظیفه در دانشگاه مذهبی قم می زیسته است.
من در آنجا به دنیا آمدم.
از آن گذشته علی رغم این که زبان آموزش مذهبی در دانشگاه عربی است، زبان اصلی من فارسی است.
من زبان عربی را از آغاز زندگی آموختم ولی چنان که متوجه شده اید صحبت کردن من با لهجه همراه است.
از سوی دیگر 90 درصد ملت ایران مسلمان شیعه هستند و این میان ما پیوند فرهنگی و مذهبی به وجود می آورد.
اما واقعیت این است که همان گونه که بارها در «الحوادث» هم آمده است، از یک خانواده لبنانی، اهل جنوب و از روستای «معرکه» در شهرستان صور هستم، و فکر می کنم شیعیان لبنان قبل از هر چیز عرب های مسلمان هستند و ارتباط سیاسی میان ما و هر کشور غیر لبنانی، و به ویژه کشورهای غیرعربی یک خطر بزرگ و حتی یک اشتباه محسوب می شود.
آیا ما در لبنان از کمبود وابستگی ها شکایت داریم که ناچار به افزودن محورهای جدید سیاسی گردیم؟ امیدوارم که همه لبنانی ها و عرب ها و ایرانی ها و هم چنین برخی سیاستمدارانی که از ورای این روابط کاسبی می کنند و از حساب این فرقه مذهبی و از حساب وطن استفاده می برند، این موضوع را درک کنند.

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 195



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.