موضوع : سیدقاسم شجاعی و احمد کافی
متن سند:
محترما در اجرای امر جهت استحضار تیمسار قائم مقام ریاست ساواک به
عرض می رساند آقایان سیدقاسم شجاعی فرزند حسن و احمد کافی فرزند
محمد به اتهام اداء بیاناتی خلاف مصالح عمومی مملکت وسیله شهربانی دستگیر
و به ساواک اعزام شده اند.
بنابر گزارش واصله از شهربانی نامبردگان در لیله 19 /11 /42 به ترتیب در
مسجد قندی واقع در
خانی آباد به منبر رفته اند و
شجاعی ضمن بیانات خود
نسبت به آقای دکتر
ارسنجانی1 اهانت و در
مورد دستگیری آیت الله
خمینی اظهارات خلاف
مصالح مملکت نموده است
و شیخ احمد نیز ضمن وعظ
خود گفته است بزرگترین
شاگرد مکتب اسلام را
گرفته اند و شکنجه
می دهند.
در بازجویی که از
شجاعی در شهربانی به
عمل آمده نامبرده مدعی
است اشاره ای به گفته آقای
دکتر ارسنجانی نموده که گفته است (روحانیت یعنی مفت خوری) و بیان داشته
اختلاس بیت المال مردم در شهرداری سابق مفتخوری نیست ولی روحانیت
یعنی مفت خوری و در پایان برای آیت الله خمینی دعا کرده است.
شیخ احمد نیز
منکر اتهام وارده بوده و اظهار داشته شب مذکور در اواخر منبر خود گفته است
مردم برای گرفتارهای زندان هم دعا کنید و منظورش از گرفتارها آیت الله خمینی
و آقایان مروارید2 و شجونی و افراد دیگری هستند که قبل و موقع ماه رمضان
دستگیر شده اند.
اما درباره شکنجه آنان صحبتی نکرده است.
در پایان خاطرنشان می شود که احمد کافی در اداره کل سوم سابقه ای ندارد.
و در
مورد شجاعی هم گزارشی مبنی بر سخنان تحریک آمیز او در ماه رمضان واصل
نشد ولی گزارش واصله حاکی است که نامبرده در زمان مصدق3 و دکتر امینی4
با هر دو نفر آنها مخالف بوده و هواخواه سید جعفر بهبهانی5 است.
در چند ماه
گذشته نیز به پیروی از روش مرحوم آیت الله بهبهانی6 بالای منابر علیه دولت
انتقاداتی می کرده است.
تهیه کننده
رئیس بخش 321
رئیس اداره دوم عملیات
21 /7
مدیرکل اداره سوم
معاونت ساواک
در کمیسیون روحانیون مطرح
تیمسار ماهوتیان7 مقرر فرمودند
دادن پاسخ به شهربانی لزومی
ندارد.
17 /12
بنابراین بایگانی شود.
ضمنا برای
هر کدام از آنان پرونده جداگانه ای
تشکیل گردد.
18 /12
توضیحات سند:
1ـ حسن ارسنجانی در سال
1301 ه ش در تهران در یک
خانواده روحانی به دنیا آمد.
پدرش سیدمحمد حسین
ارسنجانی یک روحانی اهل
ارسنجان فارس بود که در
جوانی به اتفاق خانواده به
تهران مراجعت کرده بود.
او 6
ساله بود که پدر خود را از دست
داد.
دوره ابتدایی را در دبستان
پهلوی و دوره دبیرستان را در
دارالفنون و سن لویی فرانسویها
به پایان رساند، سپس وارد
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
شد و لیسانس گرفت.
او در
شهریور 1320 وارد کار
روزنامه نگاری شد و روزنامه
داریا را منتشر کرد و در سال
1324 حزبی به نام آزادی
تأسیس کرد اما کار او نگرفت.
در سال 1325 در زمان حزب
دموکرات قوام جزو مؤسسین آن
بود.
ارسنجانی در سال 1326
پس از رد شدن اعتبارنامه اش
یک بار دیگر به کار
روزنامه نگاری مشغول شد و
اداره روزنامه دمکرات از
طرف قوام به او واگذار شد.
در زمان سپهبد رزم آرا
ارسنجانی یکی از مشاوران او
بود و طرحی درباره تعاونی های
روستایی و فروش املاک خاصه
به کشاورزان به رزم آرا داد.
دکتر حسن ارسنجانی در 19
اردیبهشت 1340 در کابینه دکتر
امینی به عنوان وزیر کشاورزی
معرفی شد و قانون اصلاحات
ارضی را تهیه و به مورد اجرا
گذاشت پس از آنکه امینی
استعفاء کرد او در مقام خود ابقاء
شد.
اما پس از مدتی علم بنای
ناسازگاری با ارسنجانی
گذاشت و ارسنجانی 20 اسفند
1321 از وزارت کشاورزی
استعفاء داد و در 17 فروردین
1342 او را به سمت سفیر ایران
در ایتالیا منصوب کرد.
ارسنجانی از عاملین انگلیسها
در ایران بود و با نزدیک کردن
خود به شاه و آمریکاییها
اقدامات خود را به نفع
انگلیسیها تمام کرد.
او از سابق
با مقامات انگلیس در تهران
مرتبط بود.
در دوره نخست وزیری منوچهر
اقبال به اتهام اقدام علیه دولت
دستگیر و شش هفته بازداشت
شد.
وی در اواخر عمرش مورد
بی مهری شاه قرار گرفت و در
سن 47 سالگی به طرزمشکوکی
بر اثر سکته قلبی درگذشت.
2ـ آیت الله شیخ علی اصغر
مروارید فرزند علی در سال
1306 ه ش در شهر مقدس
مشهد به دنیا آمد.
مقدمات
دروس حوزوی را در زادگاه
خویش گذراند و ادامه آن را در
حوزه علمیه قم پی گرفت و به
درجه اجتهاد رسید.
مشارالیه از
جمله افرادی بود که در منابر
خویش علیه رژیم ستمشاهی
سخن می گفت و از سال 1337
سخنرانی های وی مورد
حساسیت ساواک قرار داشت.
در سال 1342 یکی از
سخنرانان هیئت اصفهانیها ـ
یکی از هیئتهای تشکیل دهنده
مؤتلفه ـ بود و بارها به اتهام
حمایت از حضرت امام خمینی
(ره) مورد تعقیب و بازداشت
قرار گرفت.
ساواک در تاریخ
17 /2 /43 در این رابطه چنین
می نویسد : «نامبرده از جمله
وعاظی است که تعصب خاص
در تبعیت از نظریات روحانیون
مخالف، مخصوصا آیت الله
خمینی دارد...
» آقای مروارید
پس از دستگیریهای مکرر
در سالهای 42، 43، 45 در سال
47 در مسجد مهدی (عج) تهران
ویلا به امامت جماعت پرداخت و
یکی از سخنرانان ثابت هیئت
انصارالحسین (ع) بود.
مشارالیه
در سال 49 به 18 ماه اقامت
اجباری در ایرانشهر محکوم
گردید ولی در دادگاه تجدیدنظر
برائت یافت.
وی در همین سال
دستگیر و سه ماه در بازداشت به
سر برد.
آقا شیخ علی اصغر
مروارید در خرداد 51 به مدت 3
سال تبعید گردید که این مدت در
دی ماه 54 پایان یافت.
وی پس
از بازگشت از تبعید به فعالیتهای
خود ادامه داد و یکی از فعالین
دوران انقلاب اسلامی بود و پس
از پیروزی انقلاب نیز مسئولیت
کمیته خیابان زنجان تهران را
بعهده گرفت.
3ـ دکتر محمد مصدق (1261 ـ
1346 ه ش)، فرزند میرزا
هدایت، از سیاستمداران مشهور
ایران بود.
وی فارغ التحصیل
مدرسه علوم سیاسی پاریس و
دوره دکترای حقوق از دانشگاه
نوشاتل سوئیس بود.
در سال
1299 ه ش.
به حکومت فارس، و
در سال 1301 ه ش.
(دوران
حکومت رضاخان) به حکومت
آذربایجان منصوب گردید.
در
دوره های پنجم، ششم، چهاردهم
و شانزدهم قانونگذاری، نماینده
مجلس شورای ملی بود.
دکتر
مصدق در دوره شانزدهم مجلس
شورا، با تعدادی از احزاب
سیاسی «جبهه ملی» را به وجود
آورد.
پس از تصویب قانون ملی
شدن نفت، شاه مجبور شد او را به
نخست وزیری انتخاب کند.
دکتر
مصدق با حمایت رهبران مذهبی،
به ویژه پشتیبانی های بی دریغ
مرحوم آیت الله کاشانی بر سر کار
آمده بود و مردم نیز با شور تمام
از او حمایت می کردند.
سیاستی
که وی پیش گرفته بود تا حد
زیادی از اختیارات شاه کاست.
شاه در تیر ماه 1330 در فرصتی
مناسب او را از کار برکنار کرد،
ولی با اعتراض عمومی مواجه
شد و ناچار گردید مجددا او را
مأمور تشکیل کابینه کند.
اختلافی که میان مصدق، که دین
را از سیاست جدا می دانست، و
آیت الله کاشانی، که رعایت
اصول و قواعد مذهبی را در
اداره جامعه لازم می شمرد، پدید
آمده بود به تدریج رو به گسترش
نهاد و با اجرای کودتای
آمریکایی بیست وهشتم مرداد
1332 حکومت وی ساقط
گردید.
دکتر مصدق پس از
دستگیری و تحمل سه سال
زندان، به قریه احمدآباد، بین راه
تهران و قزوین، تبعید گردید و تا
پایان عمر در آنجا ماند.
4ـ دکتر علی امینی فرزند محسن
الدوله در سال 1284 ش در
تهران متولد شد.
مادرش
فخرالدوله از طایفه قجر بود.
امینی تحصیلات اولیه را در
تهران سپری کرد و سپس به
پاریس رفت و از دانشگاه
کروئیل درجه دکترای حقوق
گرفت.
در مراجعت به ایران با
بتول وثوق، دختر وثوق الدوله
ازدواج کرد.
وی ابتدا در
دادگستری مشغول کار و در زمان
قوام السلطنه به وزارت دارایی
رسید و در دوران مصدق
السلطنه و سپهبد زاهدی و حسین
علاء در همین شغل ماندگار شد.
در دولت زاهدی وی عاقد
قرارداد ننگین نفت بود.
در دوره
پانزدهم نماینده مجلس شورای
ملی از تهران و در سال 1340 به
کمک آمریکائیان به نخست
وزیری رسید.
اختلاف وی با
محمدرضا پهلوی بر سر قدرت
در دوره 5 /1 ساله نخست
وزیری معروف است که نهایتا
شاه او را از مقام نخست وزیری
برکنار و پس از آن به عنوان سفیر
ایران در آمریکا راهی نیویورک
شد.
در دوران نهضت اسلامی
وی از سوی آمریکائیان و دربار
مأموریت یافت تا با رهبران
گروههای سیاسی وارد مذاکره
شود.
اما به دلیل رشد سیاسی
مردم ، وی کاری از پیش نبرد.
پس از انقلاب به فرانسه گریخت
و گروه « نجات ملی » را تأسیس
کرد و با مرگش آن گروه نیز دفن
گردید.
وی در 21 آذر 1371 در
پاریس، در سن 86 سالگی
درگذشت .
(دکتر علی امینی به روایت اسناد
ساواک، مرکز بررسی اسناد
تاریخی)
5ـ بهبهانی، سیدجعفر فرزند
سیدمحمد بهبهانی، متولد 1293
در تهران.
بعد از تحصیلات
متوسطه وارد دانشکده حقوق
دانشگاه تهران شد، درجه
لیسانس گرفت و پس از اتمام
تحصیل سردفتر اسناد رسمی
گردید.
در حوزه بازار محضری
دائر کرد و با استفاده از موقعیت و
نفوذ پدرش توانست به کار خود
رونق زیاد بدهد و از این راه
عایدی خوبی نصیبش شود.
سید
جعفر بهبهانی در دوره های
هیجدهم و نوزدهم و بیستم وکیل
تهران شد.
از 1340 به بعد از
سیاست کناره گرفت غالبا در
منزل خود از دوستان و ارباب
رجوع پذیرائی می کرد و در عین
حال به کسانی که در دولت نفوذ
داشتند و با وی آمد و شد
می کردند، نظرهای مشورتی
می داد وی در سن 73 سالگی
درگذشت.
6ـ آیت الله سید محمد بهبهانی،
فرزند مرحوم آیه اللّه سید عبداللّه
بهبهانی، از رهبران روحانی
مشروطه بود.
در سال 1291 در
تهران به دنیا آمد و پس از تکمیل
مقدمات و سطح، فلسفه و حکمت
را نزد مرحوم میرزاابوالحسن
جلوه و خارج فقه را نزد علامه
آشتیانی گذراند و برای تکمیل
تحصیلات عازم عتبات عالیات
شد و از محضر آخوند خراسانی و
دیگران بهره مند گردید.
وی
سپس به تهران بازگشت و به
تدریس خارج پرداخت.
به دلیل
ویژگی شخصی و خانوادگی
مورد احترام و محبوبیت همه
طبقات مردم و دولتمردان بود.
برخی پیامهای خصوصی آیه اللّه
بروجردی توسط ایشان به
مقامات بالای دولتی ابلاغ
می شد.
آیه اللّه بهبهانی در آخرین
ماههای عمر خود که مصادف با
آغاز نهضت امام (ره) بود به
حمایت از امام برخاست و از
همین رو مغضوب رژیم واقع شد
و در تنگنا قرار گرفت.
مدتی بعد
و در سال 1342 شمسی در سن
92 سالگی در تهران درگذشت.
7ـ سرلشکر عبدالعلی ماهوتیان
فرزند نقی، در سال 1295 در
کرمانشاه به دنیا آمد.
در سال
1316 دانشکده افسری را به
پایان رسانید و در سالهای
1331 ـ 1332 دوره ستاد
دانشگاه جنگ را طی نمود.
در
سالهای پس از کودتای 28 مرداد
1332، ریاست دایره اطلاعات و
ریاست شعبه حفاظت رکن 2 ستاد
ارتش را به عهده داشت.
ماهوتیان از بدو تأسیس ساواک
به این سازمان مأمور شد و در
1 /7 /1338 به درجه سرتیپی
رسید.
در این دوران او ریاست
«ستاد ویژه» ساواک را عهده دار
بود.
سپس به معاونت ساواک
رسید و پست رسمی وی
«معاونت اطلاعات ویژه با
مأموریت مخصوص» تعیین شد.
ماهوتیان دوره آموزشی خود را
در سازمان اطلاعاتی انگلستان
گذراند.
به گفته فردوست، او
سالها زیر نظر انگلیسی ها به
تشکیل یک شبکه مخفی
اطلاعاتی در شمال کشور دست
زد.
این شبکه در واقع یک شبکه
MI-6بود که با امکانات و بودجه
ساواک ایران اداره و حتی حقوق
مأمورین آن از جیب ساواک
پرداخت می شد، ولی عملاً
اطلاعات آن فقط و فقط به MI-6
تحویل می گردید.
ماهوتیان در
1 /7 /1342 به درجه سرلشکری
رسید و در 10 /5 /1346
بازنشسته شد.
وی با زبانهای
انگلیسی و فرانسه و کردی و
احتمالاً عربی آشنایی داشت.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 25