صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

پیشرفت سیاسى انگلستان

پیشرفت سیاسى انگلستان


متن سند:

پیشرفت سیاسى انگلستان
لژ لایت که در کشور ایران موسوم به لژ روشنایى بود، از جمله لژهایى است که در دورانبه ظاهر فترتِ فراماسونرى، یعنى در فاصله انقراض نسل فراموشخانه‌اى ماسون‌هاى ایرانى تا شکل‌گیرى مجدد آن به وسیله محمدخلیل جواهرى، به فعالیت مشغول بود. سابقه فعالیت‌هاى این لژ به اواخر دوران رضاخان و اوایل سلطنت محمدرضا پهلوى، بازمى‌گردد.
این لژ که در ابتدا توسط جمعى از افسران و تابعین انگلیسى شاغل در صنعت نفت (مسجد سلیمان) تأسیس شده بود، در دوره‌هاى بعدى فعالیت خود، با قبول عضویت جمعى از ایرانیان هوادار سیاست انگلیس به توسعه فعالیت‌هاى خود پرداخت.
لژ لایت را مى‌بایست از لژهاى مادر فراماسونرى ـ در دوران مؤخر فراماسونرى ـ در ایران قلمداد کرد که تشکیلات بعدى فراماسونرى در ایران، همگى بر بستر فعالیت‌هاى اعضاى آن، شکل گرفته و گسترش یافته و زمینه اصلى تشکیل سازمان‌هاى بزرگ فراماسونرى در ایران، نظیر لژ بزرگ ایران بوده است.1
در رابطه با سابقه تأسیس فعالیت لژ روشنایى در اسناد ساواک، چنین نقل شده است:
«در سال 1717 در شهر لندن اجتماعى از فراماسون‌ها [تشکیل] شد که آن را بایستى پایه و اساس لژهاى فعلى انگلستان دانست. در حال حاضر [زمان تهیه گزارش] در انگلستان سه مرکز مهم فراماسونى که در تمام دنیا شعبات دارند، به این شرح وجود دارد و این سه مرکز به نام «گراند لژ» و شعبات آن «لژ» نامیده مى‌شوند:
1. UNITED GRAND LODGE
2. THE GRAND LODGE OF SCATLAND:
FREEMASONSHALL. 96 GEARGE STREET, EDINBURGH
3. THE RONDON LODGE : FREEMASONS HALL GREAST QUEEN STREET
LANDLN W.E.Z
گراند لژ اسکاتلند یکى از لژهاى فعال انگلیسى است که در آفریقا ـ آسیا و خاورمیانه همیشه پیشقدم بود و در ایران نیز بعد از لژ «گرانداوریان» فرانسه «گراند لژ اسکاتلند» دومین مؤسسه فراماسونى دنیاست که شعبه‌اى ایجاد کرده است.
گراند لژ اسکاتلند در سال 1918 به ژنرال سایکس، رئیس قشون «اس.بى.آر» اجازه داد تا در شیراز، لژى را تأسیس کند. در آن تاریخ در شهر شیراز و جنوب ایران 5893 افسر و سرباز انگلیسى و هندى و عده زیادى از افسران و سربازان و چریک محلى ایران بود. گراند لژ اسکاتلند با اعزام نماینده‌اى به ایران روز 2 فوریه 1919 (دوم اسفند 1298 شمسى) لژى که شعبه‌اى با اجازه رسمى بود در شهر شیراز تشکیل داد و بدان نام «روشنایى در ایران» گذارد. مؤسس این لژ ژنرال سایکس انگلیسى بود و سپس سرهنگ «هنتر» و سرهنگ «اورنت» هر دو از رؤساى این لژ بودند. لژ مزبور در شهر شیراز در خانه فتح‌الملک شیرازى تشکیل شد و در اکتبر 1921 (آبان 13 شمسى) که سازمان «اس.بى.آر» منحل شد این لژ نیز منحل شده و از بین رفت.
در این لژ فقط یک ایرانى عضویت داشت که از یهودیان شیرازى، به نام «خان فرخ»2 بود که بعدا شرح حال او نوشته مى‌شود و یک ارمنى تبعه انگلستان3 که آن هم شرح حالش ضمیمه است.
چون تأسیس این لژ و نفوذ آن در شیراز مؤثر بود، لذا در تاریخ 12 نوامبر 1922 (29 آبان 131 شمسى) این لژ که در آن زمان در شیراز تعطیل شده بود، بنا به تقاضاى هفت نفر از افسران انگلیسى ـ که در ایران بودند ـ به تهران منتقل شد و با همان نام شروع به کار کرد. محل این لژ در خیابان قوام‌السلطنه و کلیساى مسیحیان است. لژ مزبور از بدو تأسیس فقط انگلیسى زبان‌ها را قبول کرد و تنها ایرانى که عضو آن بود همان «خان فرخ» بود... در سال 1932 تا 1934 که رابطه ایران و انگلیس به علت لغو قرارداد نفت تیره شد تا اندازه‌اى لژ تعطیل شد ولى بار دیگر پس از خاتمه جنگ دوم فعالیت آنها تشدید شد... و با کسب اجازه از مرکز خود شروع به قبول اعضاى ایرانى کرد. قبول عضو جدید اعم از انگلیسى یا ایرانى در سال با تعیین سهمیه‌اى است که مرکز لژ اسکاتلند تعیین مى‌کند، بنابراین براى قبول اعضاى ایرانى نیز قرار شد از سهمیه سالانه «لژ در ایران» استفاده شود به موجب مقررات نظامنامه داخلى لژ روشنایى در ایران، هیئت مدیره لژ در سال نه بار جلسه خود را براى قبول نه عضو جدید تشکیل مى‌دهد. در این جلسات عضو جدید پس از گذرانیدن کلیه مراحل مقدماتى و امتحانات پیشنهاد قبولى را مى‌دهد و بایستى با موافقت کلیه اعضا قبول شود. براى قبول عضو ایرانى از سال 1956 (1335 شمسى) صدى بیست سهمیه تعیین شد. یعنى لژ روشنایى در ایران که در سال، 9 عضو جدید قبول مى‌کند باید 7 عضو آن انگلیسى و دو عضو که زبان انگلیسى بداند (و تابعیت ایران) داشته باشد، قبول کنند. بنابراین شروع به قبول عضو جدید ایرانى شده و تا آنجا که اطلاع پیدا شده این اعضا در لژ مزبور شرکت دارند:
1ـ دکتر خان فرخ (استاد دانشگاه)
2ـ دکتر محمود حسابى
3ـ دکتر محمد سجادى»4
لژ روشنایى قدیمى‌ترین لژ فراماسونرى ایران محسوب مى‌شود که تا قبل از تشکیل لژ بزرگ ایران بر کلیه لژهاى فراماسونرى ایران وابسته به لژ بزرگ اسکاتلند برترى داشته است.
سندى که در زیر مى‌خوانید، چگونگى تأسیس لژ روشنایى در تهران را توضیح مى‌دهد.
تصریح به پیشرفت سیاسى انگلستان در ایران تحت نام لژ فراماسونرى، اعتراف به تلاش در اجراى کودتاى 28 مرداد و مبارزه با عوامل ضدانگلیسى، اختلال در دولت منوچهر اقبال و کمک به مظفر بقایى در راه‌اندازى «سازمان نظارت بر آزادى انتخابات» از جمله مواردى است که در این سند، به مطالعه آن خواهید پرداخت :
«(lodge Light in Tehran)
چون به موجب قانون اساسى فراماسونرى شرایط قبول عضو جدید لژهاى وابسته به اسکاتلند تابع مقررات خاصى است و نمى‌توان تعداد زیادتر از سهمیه‌اى که معین مى‌شود عضو جدید قبول کرد و از طرفى پس از حوادث سه ساله دوران زمامدارى دکتر مصدق این نتیجه بدست آمد که پیشرفت سیاسى انگلستان در ایران در زیر اسم لژ فراماسونرى مؤثرتر است و لژ همایون که هم‌اکنون منحل شده است (بعدا در این باره گفتگو خواهد شد) توانست در سقوط مصدق و مبارزه با عوامل ضدانگلیسى مؤثر باشد لذا (گراند لژ اسکاتلند) با تأسیس شعبه دیگرى از مؤسسه فراماسونرى در ایران موافقت کرد و در سال 1337 به شعبه خود در بصره که به نام (گراند لژ فیحا) است اجازه تأسیس لژى در تهران داد و کلیه تشریفات اولیه این لژ براى تأسیس انجام شده اولین کسى که از بصره به تهران آمد (میرعبدالباقى) یکى از اعضا مؤسس و مؤثر انگلستان و شاید هم (اینتلیجنس سرویس) در خاورمیانه و ایران بود. او که خود از اعضاى مؤثر سازمان فراماسونرى اسکاتلند در ممالک عربى و سایر کشورهاى خاورمیانه است در تهران در شمیران در باغ دختر نظام‌السلطنه مافى که همسر شیخ خزعل بوده و هم‌اکنون خانه مسکونى مهندس حسین شقاقى و محل تشکیل لژ فراماسونرى در آنجا قرار دارد سالن و چند اتاق را به صورت معبد و محل لژ درآورده و سپس با حضور «آلکس. ت. برتن» دبیر لژ اسکاتلند مقیم (ادنبورگ) انگلستان، لژ روشنایى در تهران و با حضور عده‌اى از رؤساى لژ فیحا بصره تشکیل شد. اینک اسامى رؤساى فراماسونرى لژ فیحا بصره:
1ـ احمد فیصل خزعل (نوه شیخ خزعل) 2ـ نورى خضیرى 3ـ مظفر احمد 4ـ زکریا انصارى 5ـ هندى پلیو 6ـ دکتر جرج غریب 7ـ حسین‌على منصور 8ـ ابراهیم ریحان 9ـ توفیق نقیب 1ـ عبدالکریم خضیرى 11ـ یعقوب ساوه 12ـ خزعل شیخ عبدالکریم خزعل 13ـ سامى هاشم خضیرى 14ـ محمد شیخ جابر 16ـ داود سکر 17ـ شیخ عبدالقادر باش اعیان 18ـ اسکندر منصور 19ـ حاج مصطفى طه سلمان 2ـ عبدالوهاب نعیمه 21ـ روزق شعیا 22ـ حقى حبیبه جى 23ـ رجب نعمه 24ـ اندرس عشو 25ـ ل.ر. بارتن انگلیسى 26ـ دبیو ـ جى ـ اج ـ پیرس انگلیسى»
26 نفر فوق‌الذکر همه از رؤساى قدیم و جدید و مؤثرین فراماسونرى در بصره هستند که از طرف گراند لژ انگلستان مأموریت توسعه فراماسونرى در جنوب ایران، سواحل عربستان سعودى، شیخ‌نشین‌هاى سواحل خلیج فارس و حتى داخله ایران هستند [را دارند] و اکثر مأموریتهاى سرکشى و غیره مؤسسات فراماسونرى در ایران و سایر کارهاى علنى و سرى [را برعهده] دارند.
لژ روشنایى در تهران پس از تشکیل و رسمیت یافتن آن نخستین جلسه آن را با حضور آقاى حسین علا تشکیل دادند و در این جلسه این عده به نام رؤساى لژ فراماسونرى روشنایى در تهران معرفى شدند.
1ـ استراکر استاد اعظم (این شخص تا مهرماه 1339 رئیس شرکت تجارتى لینچ واقع در خیابان ثبت در تهران بود)
2ـ فرى دبیر لژ (شوهر خواهر یوسف مازندى مخبر خبرگزارى یونایتدپرس)
3ـ مهندس حسین شقاقى (مقام اول نسبت به ایرانیها دارد)
4ـ دکتر غلامرضا کیان (معاون نخست‌وزیرى اقبال)
5ـ سلیمان بهبودى (دربار)
6ـ دکتر خشایار (سازمان برنامه)
7ـ دکتر راجى (سازمان برنامه)
8ـ دکتر محمود هومن (وزیر سابق دربار ـ استاد دانشگاه ـ وکیل عدلیه)
9ـ مهندس محمدى (استاد دانشگاه)
1ـ نصراللّه‌ آذرى (ثروتمند اهواز)
11ـ امیرابراهیمى (کارمند سابق شهردارى)
12ـ سرهنگ... (رئیس اجرائیات شهردارى)

چاپ نشریه فارسى
لژ روشنایى تهران در سال 1337 در چاپخانه تهران مصور نشریه‌اى در 2 صفحه به زبان فارسى و انگلیسى و با عکسهایى از: 1ـ رئیس و دبیر گراند لژ اسکاتلند در ادنبورگ 2ـ استراکر رئیس شرکت انگلیسى لینچ در تهران 2ـ مهندس حسین شقاقى و اسامى اعضا مؤثر لژ چاپ کرده، تشریفات قسم نامه ـ سرود لژ و سایر مسائل در آن درج شده بود.
این دفترچه زیر نظر: دکتر کیان، امیرابراهیمى، حسین شقاقى، حروفچینى، تصحیح و چاپ شده چهارصد نسخه آن را صفحه‌بندى کردند.

مخالفت با دکتر اقبال
در سال دوم نخست‌وزیرى دکتر اقبال، اداره‌کنندگان لژ روشنایى تهران پیامى به دکتر اقبال فرستادند و از او خواستند تا دستورات مرکز فراماسونرى را اطاعت کند. دکتر اقبال که جزو فراماسونرهاى فرانسه (گراند لژ ناسیونال دوفرانس) است و تا رتبه 33 و درجه استادى ترقى کرده در جواب گفته است که :
«من در مقام نخست‌وزیرى و این پست هیچ‌گونه تعهدى نسبت به لژهاى فراماسونرى ندارم و چون به وسیله و یا دستور لژها [نخست‌وزیر] نشده‌ام به همین جهت کارى هم انجام نمى‌دهم.» از اواخر اردیبهشت ماه 1339 که مخالفتهاى علنى فراماسونرهاى عضو لژ اسکاتلند بر علیه دکتر اقبال آغاز شد و در رأس آنها آقاى حسین علا وزیر دربار قرار داشت دکتر اقبال به وسیله دکتر کیان پیامى به لژهاى اسکاتلند در ایران (روشنایى در ایران، روشنایى تهران) فرستاده به آنها گفت چرا فراماسونها بر علیه من فعالیت مى‌کنند در جواب گفته‌اند که «ما هیچ‌گونه تعهدى درباره ادامه نخست‌وزیرى شما نداریم.»

کمک به دکتر بقایى
پس از انتشار اعلان انتخابات دوره بیستم، لژ فراماسونى روشنایى تهران تصمیم به فعالیت و مخالفت با دکتر اقبال را گرفت و به همین مناسبت مهندس حسین شقاقى را کاندیدا کردند و در نتیجه موافقتى که به اتفاق اکثریت در یکى از جلسات لژ به عمل آمد به اتفاق موافقت شد که مهندس شقاقى به دکتر مظفر بقایى کمک کند و نخستین اقدامى که کرد واگذارى یکى از خانه‌هاى خودش واقع در خیابان کوشک به او بود.
دکتر بقایى مرکز کار و فعالیت و حتى سکونتش را به همین محل منتقل کرد و در همین محل بود که «سازمان نظارت بر آزادى انتخابات» را بوجود آورد و پس از چندى محل دیگرى در خیابان آقاشیخ هادى به وسیله «خرم» مقاطعه‌کار که از دوستان صمیمى مهندس شقاقى [بود]، براى دکتر بقایى اجاره کردند و طبق [گفته] یکى از همکاران آنها کلیه مخارج چاپ و انتشارات دکتر بقایى، روشنایى، آمد [و] شد] و] خرید لوازم شخصا به وسیله مهندس حسین شقاقى پرداخت شده و براى اینکه کمک‌هاى نقدى و خانه مکتوم بماند، قبوض مختلف بین دوستان و اطرافیان بقایى پخش شده، به نام آنها وجوه قبوض نوشته شده و بدینوسیله کمک‌هاى نقدى لژ روشنایى تهران مکتوم ماند.
در یکى از جلسات لژ گفته شده که کمک به دکتر بقایى و مبارزه براى آزادى یکى از هدفهاى اولیه است و همان طورى که اعضا فراماسونرى لژ بیدارى ایران (فرانسه) درصدر مشروطیت براى بدست آوردن آزادى تلاش کردند ما هم باید کوشش بنماییم.

عزیمت استاد اعظم لژ روشنایى تهران
به مناسبت پایان دوره مأموریت «استراکر» رئیس شرکت انگلیسى لینچ در ایران، واقع در اول خیابان ثبت، مستر «فرى» شوهرخواهر یوسف مازندى، ضیافتى در باغ مازندى ترتیب داد. در این ضیافت دو دسته دعوت داشتند.
یک دسته مستقیما به وسیله مستر «فرى» دعوت شده بودند و دسته دیگرى هم یوسف مازندى شخصا دعوت کرده بود.
روز بعد که مصادف با جمعه 25 شهریور بود دعوت دیگرى که در آن 12 نفر زن و مرد شرکت داشتند در ساختمان جدید لژ روشنایى تهران واقع در باغ «مافى» به وسیله مهندس حسین شقاقى به عمل آمده بود.
در این ضیافت علاوه بر پذیرایى جلسه‌اى در محل لژ با حضور 9 نفر از فراماسونهایى که درجه و رتبه استادى دارند تشکیل شد. در این جلسه استعفاى مدیر شرکت لینچ و انتصاب جانشین او به عمل آمد که براى تصویب به مرکز لژ اسکاتلند به (ادنبورگ) فرستاده شده و پس از تصویب و ابلاغ فرمان به اطلاع اعضا لژ خواهد رسید.»
این سند، اعتراف مختصرى به نقش فراماسونرى و فراماسونرها در صحنه‌هاى مختلف سیاسى در رژیم پهلوى دارد. سؤال این است که اعضاى لژهاى مختلف فراماسونرى، در حال حاضر به چه فعالیتى مشغول هستند!؟

توضیحات سند:

پی‎نوشت‌ها:
1. ر. ک: اسناد فراماسونرى در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، ج 1، صص 2 ـ 291
2. دکتر امیرمظفرالدین خان فرخ ارفع‌السلطنه فرزند میرزا علینقى خان است که همراه مهدعلیا به سفر حج رفته. مادرش 5 ماهه بر او باردار بود که پدرش فوت کرد. هنگامى که 12 ساله بود، به مصر رفت و 4 سال در آنجا به تحصیل پرداخت. چون بدون سرپرست بود، یک نفر امریکایى او را به فرزندى قبول کرد و به همراه خود به شهر شیکاگو برد. در آنجا تحصیلاتش را تمام کرد و وارد مدرسه نظام کلمبیا شد پس از رسیدن به سن 21 سالگى، پدرخوانده‌اش او را آزاد کرد تا به ایران بیاید. ابتدا در خدمت مالیه ایران درآمد و امین دارایى بلوچستان و کرمان شد. هنگامى که در جنگ بین‌الملل اول، ملیون کرمان و فارس علیه انگلیس‌ها قیام کردند او که قبلاً مدرسه نظام امریکا را دیده بود با کمک‌سواران بختیارى موفق شد ملیون را دستگیر و زندانى کند. در همین وقت که پلیس جنوب تشکیل شده بود او هم وارد قشون انگلیس‌ها شد و تا درجه سروانى ترقى کرد. پس از انحلال پلیس جنوب به خدمت شرکت نفت درآمد و در سال 1306 وارد سازمان جاسوسى شرکت نفت شد. در اعتصاب 1308 آبادان پس از اینکه سپهبد امیراحمدى مأمور رسیدگى به اعتصاب شد او را محرک اصلى اعتصاب‌کنندگان حزب کمونیست ایران [به همراه] على امید، یوسف افتخارى و پنجاه نفر دیگر که همه دستگیر و تبعید شدند، تشخیص داد و از آبادان اخراج کرد. در سفرى که از راه بوشهر به شیراز مى‌رفت با خواهر على‌اصغر حکمت ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. پسر در سن سه سالگى به دست اشرار و بین راه شیراز بوشهر کشته شد و دختر هم‌اکنون در امریکاست. در سال 1320 با عنوان استاد زبان انگلیسى وارد دانشگاه تهران شد. سند شماره 417020
3. ماریتروس سرکیس مقیم شیراز، ماریتروس فرزند سرکیس شغل بیکار مقیم شیراز، او در شیراز متولد شد. 9 ساله بود که به هند رفت و در مدرسه مسیحیان شهر دارجلینگ Paint Paul Dargeeling هندوستان تحصیلاتش را تمام کرد، سپس به انگلستان رفته و کمبریج را با درجه G.E.C به پایان رسانید. او در سى‌ام مارس 1922 در لندن در «یونایتد گراند لژ» تا درجه «گراند ماستر» مقام پیدا کرد، سى و پنج سال مقیم شیراز بود. در این مدت منحصرا به تجارت پرداخت او همراه همسر و فرزندش در انگلستان و امریکا هستند. هفت سال قبل همسرش بدون اطلاع به شیراز آمد و وقتى وارد خانه‌اش شد او را با کلفت خانه‌اش همبستر دید پس از زدوخورد طولانى و مفصل به حالت قهر به لندن مراجعت کرد. خانه‌اش همیشه مرکز تجمع انگلیسى‌هاست و هم‌اکنون با «هینو» کنسول سابق انگلیس در فارس که به سمت استادى دانشکده ادبیات شیراز درآمده محشور است. به طورى که در فارس شهرت دارد (طبق اظهار سرلشکر همت) در حوادث سال‌هاى 1329 تا 1333 در خانه‌اش بى‌سیم کار گذاشته شده بود. زبان انگلیسى را خوب مى‌نویسد و مى‌خواند. فارسى را فقط مى‌خواند، نمى‌تواند بنویسد. هم‌اکنون [زمان نوشتن گزارش ]عضو لژ روشنایى ایران است و هر سال هنگام افتتاح لژ به تهران مى‌آید. شخصى است بیکار، آرام و ساکت و کمتر در اجتماعات دیده مى‌شود. عضو حزب داشناک ارمنى است و اغلب جزو رؤساى انجمن‌هاى ارامنه شهر شیراز انتخاب مى‌شود. سند شماره 171 ـ 170 /417020
4. سند شماره 171 ـ 167 /417020 به نقل از: اسناد فراماسونرى در ایران



























منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 49

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.