تاریخ سند: 7 آبان 1348
اظهارات عباس فدایی در مورد تظاهرات دانشجویان در امریکا علیه شاهنشاه آریامهر
متن سند:
[به:]312 [شماره: ] 30972 /20 ﻫ 2
[از:]20ه 2
عباس فدایی اظهار داشت در مسافرت اخیر اعلیحضرت به امریکا رفقای ما در آنجا برعلیه وی دموستراسیون1 و تظاهرات فوقالعاده وسیعی تشکیل داد و رهبری آن را دکتر برومند عهدهدار بوده است فدایی افزود مسافرت اخیر اعلیحضرت به امریکا فقط برای این بود که با نیکسون2 رئیس جمهور آمریکا ملاقات و مذاکره کند و در صورت لزوم با کسب تکلیف و صلاحدید نیکسون جنگ با عراق را آغاز نمایند چون دولت اسرائیل فوقالعاده در محاصره اعراب قرار گرفته است و اعلیحضرت خصوصیات یک نفر اسرائیلی را دارد.
فدایی اضافه کرد گویا پلیس امریکا دکتر برومند3 را بازداشت نموده است.
ناطق سپس گفت تمام نهضتهای استقلالطلب جهان فقط از راه فداکاری و از خودگذشتگی توانستند خود را از زیر یوغ استعمار نجات دهند.
فدایی بعد اظهار نمود پدر یکی از رفقا فوت نموده و مجلس ختم او روز چهارشنبه 3 /8 /48 از ساعت 1500 الی 1800 در بازار مسجد جامع برگزار خواهد شد و علیاصغر مروارید در آن مجلس وعظ خواهد نمود و تمام رفقا از جمله داریوش فروهر4 در این مجلس شرکت خواهند نمود.
فدایی در خاتمه کتاب زردهای سرخ را در اختیار گذارد و گفت روزنامه باختر امروز5 که فوقالعاده جالب است در دست رفقاست که بعداً آن را جهت مطالعه در اختیار خواهم گذاشت.
نظریه رهبر عملیات: 1ـ تحقیق مستقیم از فدایی پیرامون اظهاراتش به حفاظت منبع لطمه وارد میسازد.
2ـ کتاب زردهای سرخ نوشته هانری مارگانت [هانوی مارکانت] ترجمه دکتر هوشنگ معتصری [منتصری]6 و چاپ چهارم میباشد.
جاجرود
نظریه 20 ﻫ 2: 1ـ به صحت گزارش منبع میتوان اعتماد نمود.
2ـ شخص مورد بحث بهروز برومند میباشد که در 311 دارای سابقه است.
3ـ اخبار مکتسبه بعدی در مورد مجلس ختم مذکور به موقع اعلام خواهد شد.
توضیحات سند:
1.
دمونستراسیون.
[دِمُ یُ] (فرانسوی، ا ِ) عرضه داشتن حقیقت و درستی یک پیشنهاد.
«شرح و بیان تجربیات حاصل از علم و جز آن» ابراز احساسات و مقاصد دستهجمعی به طور علنی.
تظاهرات خیابانی به طور دستهجمعی و در حال حرکت.
«مانورهای نظامی بدانسان که به دشمن فرضی حمله کنند.
» (لغتنامه دهخدا، علیاکبر دهخدا، جلد هفتم، صفحه 9777 انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، دورۀ جدید، سال 1373)
2.
ریچارد نیکسون: در سال 1913م متولد شد.
وی فارغالتحصیل رشته حقوق است و در سال 1947 با عضویت در کنگره به صحنه سیاست امریکا گام گذاشت.
نیکسون در سالهای حکومت ژنرال آیزنهاور به عنوان معاون رئیس جمهوری خدمت کرد و پس از شکست از جاناف کندی در انتخابات سال 1960 ریاست جمهوری امریکا، در سال 1969 به این سمت انتخاب شد.
موافقتنامه صلح ویتنام در سال 1973 که به خروج نیروهای امریکا از ویتنام منجر شد از رویدادهای مهم دوره ریاست جمهوری نیکسون به شمار میرود، وی همچنین نخستین رئیسجمهوری امریکا بود که از چین دیدن کرد.
نیکسون از اوت سال 1974 که در پی ماجرای جنجالی واترگیت از ریاست جمهوری استعفا کرد، همواره در پشت صحنه در بطن سیاست امریکا حضور داشته است.
(کتاب 1999 پیروزی بدون جنگ ، ریچارد نیکسون)
3.
دکتر بهروز برومند: در سال 1319 ش در شهر قائمشهر به دنیا آمد.
پدرش مرحوم غلامعلی برومند (1280 ـ 1328) و مادرش مرحومه بدرالزمان قیصری اصفهانی (1300 ـ 1386) است.
دوران ابتدایی را در قائمشهر و دورۀ متوسطه را در دبیرستان راهنما و ادیب تهران بین سالهای 1332 تا 1337 به پایان رسانید.
در سال 1337 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد و در سال 1344 دکترای خود را دریافت نمود.
دورۀ تخصص داخلی را بین سالهای 1350 تا 1352 در دانشگاه جورج تادن شهر واشنگتن امریکا سپری نمود.
و از سال 1352 تا 1354 فوق تخصص بیماریهای کلیه را در آن کشور دریافت کرد.
پدر دکتر برومند از بازرگانان قائمشهر بود و تا زمان حیات ایشان زندگی خانوادگی وی در شرایطی خوب میگذشت ولی پس از فوت وی زندگی آنها دچار آسیب جدی شده و با سختی مواجه شدند.
دکتر برومند دربارۀ پدر مرحومش میگوید:
«از کودکی خود به یاد دارم که شادروان پدرم که از بازرگانان خوشنام و پرآوازه و رئیس انجمن و سازمان شیروخورشید سرخ قائمشهر بود الگوی من برای زندگی آیندهام شد.
کمتر از ده سال داشتم که در قادیکلاه از بخشهای قائمشهر آتشسوزی بزرگی رخ داد و پدرم با همه توان به کمک آسیبدیدگان شتافت و همه مکان بازرگانی پدرم به جایگاهی برای کمک به آسیبدیدگان آتشسوزی تبدیل شد و من از همان روزها با پنبه و الکل و داروهای ضدعفونی آشنا شدم.
سپس آسیبدیدگان مرا بیشتر برای خدمتگزاری تشویق میکردند و این انگیزههای مرا برای پزشک شدن پایهگذاری میکرد.
»
او در دوران تحصیل در دانشکده پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در فعالیتهای آزادیخواهانه شرکت میکرد و به همین علت سه بار و هر بار به مدت دو ماه توسط ساواک دستگیر و بازداشت گردید.
در امریکا نیز با انجمن دانشجویان خارج از کشور همکاری مینموده و چندین بار توسط اف.
بی.
آی تحت تعقیب قرار گرفت.
دکتر برومند از سال 1354 تا 1358 اولین رئیس مرکز همودیالیز و پیوند کلیه ایران وابسته به وزارت بهداری بود و پس از پیروزی انقلاب از سال 1358 تا 1360 رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
وی همچنین مسئولیتهای زیر را طی سالهای مختلف عهدهدار بود:
ـ رئیس بخش داخلی بیمارستان فیروزگر
ـ رئیس بخش انجمن علمی نفرولوژی ایران در پنج دوره
ـ عضو وابسته فرهنگستان علوم پزشکی ایران از سال 1382 ـ 1385
ـ عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی ایران از سال 1386
ـ عضویت در هیئت مدیره فدراسیون ورزشی بیماریهای خاص
ـ عضویت در گروه بالینی فرهنگستان علوم پزشکی ایران
ـ عضویت هیئت مدیره سازمان نظام پزشکی مرکز جمهوری اسلامی ایران
ـ عضو هیئت تحریریه مجلههای نفرون (از سال 1975 ـ 2000 میلادی) و AIM
ـ عضو هیئت مدیره انجمن پیوند اعضاء
ـ نماینده ایران در MESOT برای مدت دو سال
ـ ریاست دومین کنکره سالیانه انجمن نفرولوژی ایران در سال 1382
دکتر برومند از شروع جنگ تحمیلی تا پایان آن در فعالیتهای آموزشی و درمانی شهر آبادان و اهواز همکاری مینمود.
وی تا سال 1386 سی و هفت مقاله و کنفرانس علمی ارائه نموده و دو کتاب در مورد پیوند کلیه و کلیه و بیماریهای آن پدید آورده است.
او نشانها و لوحههای تقدیر فراوانی به پاس خدمات خود دریافت نموده است.
دکتر برومند دارای همسر و چهار فرزند است که فرزندان وی همگی پزشک در رشتههای مختلف هستند.
(بنیاد ایرانشناسی، پرسشنامه تکمیل شده فرهیختگان، پاییز 1386)
4.
داریوش فروهر: در سال 1307 ﻫ .
ش در اصفهان به دنیا آمد و از دوران نوجوانی به فعالیتهای سیاسی علاقه نشان داد.
این فعالیت به هنگام تحصیل رشته حقوق در دانشگاه تهران پررنگتر شد و در اواسط دهه 1320 به عضویت حزب پانایرانیست به رهبری محسن پزشکپور در آمد.
اول بار در سال 1329 به زندان افتاد و بعدها همسو با جریانهای ملّیگرا فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد.
در سال 1348 زمانی که طرح جدایی جزیره بحرین از ایران مطرح شد، داریوش فروهر مخفیانه اعلامیهای منتشر کرد که به دنبال آن بازداشت شد و نزدیک به دو سال به زندان افتاد.
او در اواخر سال 1355 حزب ملت ایران را با جلب نظر همفکران خود ـ که پس از متلاشی شدن جبهه ملی در سالهای 1344 و 1345 به حال تعطیل در آمده بود ـ احیا کرد.
پس از انقلاب اسلامی فروهر به وزارت کار در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان رسید.
او در آبان سال 1377 در تهران به قتل رسید.
5.
روزنامه باختر امروز: روزنامه عصر تهران بود که از 8 مرداد 1328ش در تهران منتشر میشد.
حسین فاطمی از همراهان اصلی محمد مصدق در جبهه ملی ایران مؤسس، سردبیر و ناشر آن بود.
هیأت تحریریه آن را کسانی چون محمد محیط طباطبایی و جلالی نائینی و رحمت مصطفوی و سپهر ذبیح و ناصر امینی و اسماعیل پوروالی تشکیل میدادند؛ نصرالله شیفته و سعید فاطمی نیز با هیأت تحریریه همکاری داشتند.
قطع آن از قطع کوچک روزنامهای اندکی بزرگتر بود (52×32 سانتیمتر)؛ تعداد صفحات به چهار و شش و گاه هشت صفحه میرسید و به اخبار داخلی و خارجی اختصاص داشت.
معمولاً صفحه اول آن مصور و همراه با تفسیر سیاسی بود.
نام «باختر امروز» ترکیبی از نام دو روزنامه قدیمتر، باختر و مرد امروز بود که حسین فاطمی با آنها همکاری داشت.
باختر امروز بهعنوان سخنگوی غیر رسمی جبهه ملی، مبارزه افکار عمومی را برای ملی شدن شرکت نفت ایران و انگلیس حمایت و رهبری میکرد.
باختر امروز چند بار توقیف شد و در دو نوبت سرگذشت و باختر به جای آن انتشار یافت.
پس از آن که مجلس سنا در 29 اسفند 1329 لایحه ملی شدن نفت را تصویب کرد، مصدق در 7 اردیبهشت 1330 به نخستوزیری رسید و فاطمی را بهعنوان معاون خود و سخنگوی دولت برگزید.
از آن پس به حیثیت سیاسی باختر امروز که روزانه در 000 /30 نسخه به چاپ میرسید (و این تعداد تا آن زمان در ایران بیسابقه بود) به مراتب افزوده شد، و دیدگاههایش چه در ایران و چه در خارج بهعنوان بازتاب افکار باطنی زمامداران حکومت تعبیر میشد.
فاطمی در 25 آذر برای شرکت در انتخابات از معاونت استعفا داد.
در 27 بهمن 1329، هنگامی که وی بر مزار محمد مسعود مدیر مسئول و سردبیر مقتول مرد امروز خطابه یادبود ایراد میکرد، یکی از اعضای جوان فداییان اسلام به او تیراندازی کرد.
فاطمی که به زحمت از مرگ رهیده بود، چند ماهی بستری شد.
در این مدت نظارت مستقیم او بر باختر امروز قطع شد و حتی گاهی سرمقاله را نیز نمیتوانست بنویسید.
فاطمی در 8 مهر 1331 به وزارت خارجه منصوب شد و تا 28 مرداد 1332 که حکومت مصدق با براندازی طراحی شده سازمان سیا ساقط شد، در این سمت باقی بود.
در آن روز دفتر و چاپخانه باختر امروز غارت شد و روزنامه به دست روزنامهفروشها نرسید.
تقریباً ده سال پس از آن تاریخ، گروهی از هواداران جبهه ملی که در آمریکا و اروپا به حال تبعید به سر میبردند، سعی کردند تا تحت لوای این روزنامه مجدداً متشکل شوند و نام باختر امروز موقتاً احیا شد.
از فروردین 1340 هفتهنامه منظمی باعنوان باختر امروز، دوره جدید به قطع خبرنامه زیر نظر خسرو قشقایی و به سردبیری محمد عاصمی در مونیخ انتشار یافت.
از لحاظ صورت و محتوا میان باختر امروز اصلی و این دوره جدید مشابهت بسیار اندک بود و گفتهاند که این نشریه تحت نفوذ حزب توده و هواداران آن بوده است.
این دوره انتشار پس از دو سال به پایان رسید.
میان سالهای 1342 تا 1344 هواداران جبهه ملی در آمریکا به رهبری سیدعلی شایگان، از همکاران نزدیک محمد مصدق، باختر امروز را نام نشریه رسمیشان قرار دادند که در این دوره حدود ده شماره نامنظم از این نشریه انتشار یافت.
چهارمین نشریه فارسی با نام باختر امروز ماهنامهای بود که به عنوان «نشریه سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور، بخش خاورمیانه» پس از 1348 در خارج از کشور انتشار یافت.
این نشریه تندرو بود و موضع چپ داشت و اخبار گروههایی را که در ایران با حکومت محمدرضا پهلوی مبارزه مسلحانه میکرد، منعکس میکرد.
از مواضع و شعارهای این نشریه پیداست که ظاهراً با سازمان و رهبران جبهه ملی ایران در داخل و خارج از کشور پیوند تشکیلاتی نداشته است.
(مصدق و تاریخ، بهرام افراسیابی، صفحه 348 تا 377، سال 1360؛ زندگینامه و مبارزات شهید دکتر حسین فاطمی، نصرالله شیفته، سال 1364 ؛ خاطرات سیاسی، خلیل ملکی، صفحه 104 تا 111، سال 1361؛ خاطرات سیاسی، غلامرضا مصور رحمانی، صفحه 131 و 156، 217 و 277، سال 1363)
6.
هوشنگ منتصری کوهساری: متولد 1302 لاهیجان دارای مدرک دکترا در اقتصاد ریاضی دانشگاه استراسبورگ فرانسه میباشد.
در سال 1321 وارد حزب منحله توده شد و در سال 1323 به عضویت کمیته مرکزی سازمان جوانان آن حزب درآمد و تا سال 1325 به نفع حزب مذکور فعالیتهای شدیدی داشته و مسئول روزنامه رزم بوده است.
در تاریخ 29 /5 /25 با تدریس در دانشکدههای افسران خدمات دولتی خویش را آغاز نمود.
پس از وقایع آذربایجان و در پی انتقادات وی و به موازات انشعابی که در سال 1326 در حزب صورت گرفت به تدریج از حزب کنارهگیری نمود و نهایتاً در سال 1329 به کلی با حزب قطع رابطه مینماید.
در سال 1335 به عنوان مشاور مخصوص و بازررس عالی وزارتی در امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج منصوب گردید.
وی همچنین در سال 41 با تصویب شورای عالی فرهنگ به دریافت نشان فرهنگ از دست شخص شاه نائل گردید.
وی در سال 1343 به ساواک احضار و اطلاعاتی راجع به حزب به ساواک میدهد و با ساواک همکاری و ارتباط داشته و با پشتیبانی ساواک در برخی مطبوعات مخصوصاً خواندنیها و مهر ایران مقالاتی در حمله و انتقاد به حزب مینوشت.
نامبرده در سال 1344 پست معاونت دانشگاه آریامهر را عهدهدار گشت تا اینکه در سال 1346 با تائید ساواک و سفارشهای گوناگون به عنوان رئیس دانشگاه تبریز شروع به کار کرد.
منتصری تاکنون چندین کتاب تالیف و ترجمه کرده و برخی از نوشتههای خود را با نام مستعار دکتر کوهساری، دکتر هوشیار و دکتر جعفری انتشار میداد.
عناوین بعضی از کتابهای او عبارتند از: کتاب ریاضی کلاسیک، اقتصاد اسیر، در روزهای سیاه، قدرت و زردهای سرخ.
مشارالیه در سال 47 به استانداری کرمان منصوب شد اما به دلیل اختلافاتی که با رئیس ساواک کرمان پیدا نمود در شهریور 48 برکنار شد.
گزارشهای مکرری از زمان تصدی وی در پست استانداری کرمان حاکی بود که عناصر سفارت شوروی دیدارهای زیادی با نامبرده داشتند و بعضی از آنها افسران ارتش و مأموری K.
G.
B بودند و احتمال ارتباط اطلاعاتی نامبرده با آنان بسیار زیاد بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 222