تاریخ سند: 3 دی 1347
موضوع : حضور چند نفر از عناصر جبهه به اصطلاح ملی سابق در منزل دکترغلامحسین صدیقی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر 35386 /20 ه 2
روز جمعه 30 /9 /47 چند تن از عناصر جبهه به اصطلاح ملی سابق در منزل
دکتر غلامحسین صدیقی حضور داشتند.
دکتر صدیقی از این که دیدارها دیر به
دیر انجام می شود اظهار تأسف نمود و سپس در مورد چگونگی شروع
فعالیت های مجدد جبهه ملی
اظهار داشت برای انجام
مبارزات سیاسی در یک
مقیاس ملی وجود سه عامل
از اهم واجبات است اول
وجود نفرات مؤمن.
دوم
داشتن دکترین ملی که افراد
تحت قوای آن متشکل
شوند.
سوم مساعد بودن
شرایط جهانی.
نامبرده
اضافه نمود از لحاظ شرایط
جهانی می بینید که در
آمریکا برای حفظ و
گسترش منافع خود چه
فجایع که مرتکب می شوند و
در اثبات این مطلب قتل
کِندی ها را مثال می زنم وی ادامه داد فساد جامعه آمریکا آن چنان شده که برادر
در قید حیات کِندی های مرحوم اظهار نموده در جامعه فعلی از سیاست کنار
می روم و تنها وظیفه ام را حفظ حیات بازماندگان کندی ها می دانم.
دکتر صدیقی
گفت آیا در چنین شرایطی آمریکا حاضر خواهد شد که در کشورهایی مثل ما
مردم منافع ملی خود را تأمین و حفظ نمایند؟
محمدحسین گلزار مقدم در پاسخ در مورد آن سه عامل گفت جبهه ملی از لحاظ
وجود افراد تأمین است و نمونه بارز این مدعا وجود افراد در مراسم ازدواج
حسین شاه حسینی می باشد از لحاظ دکترین ملی هم در مضیقه نیستیم و درباره
شرایط جهانی هم تا زمانی که جبهه ملی قدرتی عرضه ننماید از طرف آمریکا به
بازی گرفته نخواهد شد.
پس تشکیل نیروها و شروع مبارزه ضروری است.
در
همین هنگام دیوسالار که از بستگان دکتر صدیقی است به اتاقی که افراد در آن
نشسته بودند وارد گردید و چند دقیقه به سکوت گذشت آن گاه دکتر صدیقی در
مورد شرایط جهانی اظهار کرد چندی پیش که در مجلس ختم ما در مسعود
حجازی بودم شمس الدین امیرعلایی نزد من آمد و صحبت از جریانات روز
شداو هم در مورد شرایط
جهانی و مبارزه جبهه ملی
نظری مشابه نظر من داشت
سپس صحبت از اشتباهات
جبهه ملی شد صدیقی تأیید
کرد که فساد و اشتباه از
رهبران بوده و حتی یکی از
اشتباهات بزرگ جبهه ملی
صحبت های دکتر شاپور
بختیار در جلالیه بود و
توضیح داد قرار بود متن
صحبت های ناطقین قبلاً
کنترل شود و اضافه نمود
وقتی دکتر شاپور بختیار
صحبت می کرد من و صالح
در اتومبیل نشسته و گوش
می دادیم وقتی دکتر شاپور بختیار از نفت صحبت می کرد من و صالح هر دو رو به
هم کرده و دفعتا گفتیم این قرار نبود.
در این موقع یکی از بستگان دکتر صدیقی به
نام امیری یا امینی وارد اتاق شد دکتر صدیقی او را عموزاده خویش معرفی کرد.
بعد دکتر صدیقی صحبت از کتاب آزادی جمال زاده و مقدمه آن به قلم تقی زاده
نمود و از وضع زندانی شدن خود صحبت کرد و از یکی از قضات سابق
دادگستری احتمالاً از حاج سیدجوادی دادستان سابق تجلیل کرد نامبرده یکی
از مستشاران دیوان عالی کشور که نامش را نگفت و فقط گفت استاندار هم بوده
بدگویی نمود و حدود ساعت 1100 افراد منزل دکتر صدیقی را ترک نمودند و
ضمن خروج به دکتر گفته شد اگر اجازه می فرمایید نزد آقای اللهیار صالح هم
برویم و نظر ایشان را هم خواستار شویم.
دکتر گفت بروید ببینید نظر ایشان
چیست و بعد باز هم باهم صحبت خواهیم کرد این افراد به منزل صالح رفتند ولی
یکی از ساکنین منزل وی اظهار کرد که آقای صالح در کاشان می باشد.
در بین راه
محمدحسین گلزار مقدم گفت هیچ فکر نمی کردم دکتر صدیقی چنین استقبالی از
ما بکند و تصور می کردم به مجرد مطرح کردن مسایل سیاسی دکتر صدیقی
عصبانی شود و از بحث خودداری کند و گفت روز عید فطر قرار است حسین
شاه حسینی هم به منزل دکتر صدیقی برود.
گلزار مقدم عقیده داشت که از فحوای
کلام صدیقی استنباط می شد که او اشتیاق به فعالیت دارد ضمنا در بین افراد
محمود صمدی و شکور عبدالهی هم شناخته گردیدند.
ملاحظات: هرگونه اقدام احضاری و تحقیق مستقیم پیرامون مفاد خبر به صلاح
نمی باشد.
ملاحظات 312 :
عده ای مانند حسین گلزار مقدم و دوستانش تماس هایی را با سران جبهه ملی
شروع کرده اند و گفته او درباره وجود افراد مثلاً در عروسی شاه حسینی خیلی هم
از حقیقت به دور نیست مثلاً در جریان مرگ تختی یا ترحیم پدر میرمحمد
صادقی تجمع عده زیادی از عناصر جبهه به اصطلاح ملی سابق نماینده
همبستگی آنان است.
2ـ فروهر با آیت الله زنجانی از نهضت آزادی تماس دارد و درکان کادر زنجانی،
فروهر، قاسمی، شاه حسینی فعالیت دارند.
3ـ تحویلدار اخیرا راجع به روابط جامعه سوسیالیست ها با سایر دستجات
مطالبی گفته بود از جمله با فروهر و دارودسته او.
4ـ طالقانی وجود روابطی با سوسیالیست ها از جمله صفا و عاقلی زاده با نهضت
آزادی اشاره کرده.
5 ـ جلال آل احمد،1 منوچهر صفا، سرشار و شایان از سوسیالیست ها.
فروهر از
ملت ایران.
بازرگان.
طالقانی و زنجانی از نهضت آزادی.
قاسمی.
شاه حسینی.
میرمحمد صادقی.
کریم آبادی.
صدیقی.
کاظمی از جبهه به اصطلاح ملی دارای
ارتباط هستند و تلاش های آنان با اخذ تماس های نزدیک و مکرر محسوس
شده و این مسایل نماینده تحرکی میان این دستجات است که باید قویا مورد
توجه قرار گیرد.
توضیحات سند:
1ـ جلال آل احمد فرزند احمد
در سال 1302 شمسی در
خانواده ای روحانی چشم به
جهان گشود.
آموزش ابتدایی و
متوسطه را در تهران خواند و
رشته ادبیات فارسی را تا مقطع
دکترا ادامه داد.
در سال 1323
به حزب توده پیوست و در مدّتی
کمتر از چهار سال در ردیف
رهبران توده قرار گرفت.
وی
مدت 2 سال به نوشتن مطالبی
پرداخت که خود آن را «پرت و
پلا» می نامد و به سبب همین
نوشته ها مأموریت یافت تا زیر
نظر احسان طبری به انتشار
نشریه بپردازد.
در سال 1326
آموزگار شد و شروع به تدریس
کرد و همزمان همکاری نزدیکی
با جراید وقت تهران داشت.
در
همین سال با انشعاب از حزب
توده که دنباله رو سیاست
استالین بود، با همکاری خلیل
ملکی و انورخامه ای یک حزب
سوسیالیست (زحمتکشان) را بنا
نهاد.
در ماجرای ملی شدن
صنعت نفت فعالانه شرکت جست
و پس از مرداد 1332 از
سیاست کناره گرفت و دنبال کار
تحقیق و تعلیم رفت.
با بروز
تحول عظیم در افکارش و روی
آوردن به دین در سال 1340،
اسلام را به عنوان یک دین
جامع و روحانیت را تنها پایگاه
ملی برای مبارزه با غرب و
غربزدگی خواند و از امام
خمینی به عنوان منجی یاد کرد.
وی برای احراز هویت ملی،
«غربزدگی» را در 1341 منتشر
کرد.
در سال 1343 به حج رفت
و «خسی در میقات» را نوشت.
در سال 1347 اقدام به تشکیل
کانون نویسندگان ایران نمود و
کنگره هنرمندان دربار را تحریم
کرد.
مهمترین آراء سیاسی
و اجتماعی و مذهبی آل احمد در
کتاب «در خدمت و خیانت
روشنفکران» آمده است.
وی
تشیع را نوعی نهضت مبارزه
روشنفکری می دانست و انتظار
و اجتهاد را دو نقطه اوج آن
می خواند.
جلال آل احمد که
درطول زندگی 25 کتاب و
سفرنامه و مقاله را به رشته
تحریر در آورد و 11 عنوان
ترجمه انجام داد، برخی از آثار
جلال: غرب زدگی، اسرائیل
پایگاه امپریالیسم.
خسی در
میقات، سه مقاله، هفت مقاله،
ارزیابی شتابزده...
در شهریور
1348 در اسالم دارفانی را
وداع گفت.
ر.ک : روزنامه ایران،
17 /6 /75.
روزنامه ابرار، 19 /6 /75.
جلال آل احمد به روایت اسناد
ساواک، مرکز بررسی اسناد
تاریخی.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 357