تاریخ سند: 30 بهمن 1353
درباره: عبدالرسول قائمی
متن سند:
[به:] 312
درباره: عبدالرسول قائمی
محترماً به استحضار میرساند؛
اطلاعات رسیده حاکی بود که چهار نفر از متعصبین مذهبی شهرستان آبادان ضمن تشکیل جلسات پنهانی یک سلسله فعالیتهای براندازی را به نفع گروه خرابکاری به اصطلاح مجاهدین خلق1 ایران تدارک میبینند و مبادرت به شناسایی مراکز حساس و یا پایگاههای پلیس و منازل کارمندان ساواک برای انجام فعالیتهای خرابکاری نمودهاند. عناصر مزبور ضمناً با تهیه و توزیع اعلامیههای مربوط به گروههای برانداز برخی روحانیون افراطی در صدد ساختن و آزمایش مواد منفجره در یکی از مناطق شهرستان دشت میشان برآمده بودند تا با آمادگی و تجربه کافی در تأسیساتی که قبلاً شناسایی کردهاند خرابکاری نمایند. (مراتب قبلاً طی بولتن ویژه به عرض رسیده است) همزمان با وصول اطلاعات مذکور اقدامات لازم برای دستگیری اعضای گروه معمول و در نتیجه 9 نفر از اعضای این گروه در شهرستان آبادان دستگیر و 15 نفر از همفکران آنان شناسایی و احضار و سپس آزاد گردیدهاند. ساواک مذکور اضافه نموده بود که افراد اخیرالذکر از پشتیبانی شیخ عبدالرسول قائمی و داماد وی به نام خلیل مباشری و حاج غلامعلی خرمی و خدارحم دهقان برخوردارند که سوابق و وضعیت هر کدام از آنان طی گزارش به عرض تیمسار ریاست معظم ساواک رسید مقرر گردید "از کسانی که دستگیر شدهاند آیا اقرار کردهاند که به وسیله آقایان قائمی و رسولی و خرمی و خلیل مباشری هدایت و راهنمایی شدهاند یا خیر؟"
در اجرای اوامر صادره اقدام و به منظور بررسی موضوع اقاریر متهمین دستگیر شده مطالعه و ارتباطی که مشارالیهم را با افراد دستگیر شده مشخص نماید دیده نشده است. ضمناً گزارشات واصله از ساواک استان خوزستان حاکیست که به دنبال ظلم و ستم حکومت بعثی عراق بر مردم مسلمان و شیعه و اعدام چند نفر روحانیون اکثر طبقات مختلف مردم استان خوزستان و روحانیون به منظور ابراز انزجار و تنفر از اقدامات اخیر حکومت بعثی عراق تلگرافاتی به عنوان پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر تهیه و جهت امضا نزد شیخ عبدالرسول قائمی برده لکن مشارالیه به عناوین مختلف از امضا آن خودداری و به طور غیرمستقیم ترتیبی داده که سایر روحانیون که از نیات یاد شده پیروی میکنند از امضا آن خودداری نمایند.
ساواک مذکور افزوده مقاصد سوء و پنهانی عبدالرسول قائمی و حاج غلامعلی خرمی علیه مصالح کشور تأیید و جای هیچگونه تردیدی باقی نیست ولی نظر به اینکه مدارک موجود از نظر ساواک کافی لکن از نظر دادگاه نمیتواند مستدل و محکمهپسند باشد فعلاً از انجام هرگونه اقدامی علیه نامبردگان خودداری گردد. مراتب استحضاراً معروض میگردد.
ضمناً عبدالرسول قائمی تقاضای صدور گذرنامه به مقصد کویت را نموده است. مستدعی است در صورت تصویب با خروج او از کشور مخالفت شود.
مسئول بررسی ـ وثوقی 27 /11 /1353
رئیس بخش 312
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ عطارپور 7 /11 /1353
به عرض میرسد30 /11 /1353
توضیحات سند:
1. سازمان مجاهدین خلق: (منافقین) یکى از گروههاى چریکى و مسلحانه است که در دهه 1340 و 1350 به فعالیت پرداخت، محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علىاصغر بدیعزادگان بنیانگذاران این گروه بودهاند که از دوران دانشجویى در فعالیتهاى نهضت آزادى شرکت داشتند. نامبردگان در سال 1344 ابتدا گروهى به نام «جنبش رهایىبخش ایران» براساس الگوى سازمان «الفتح» پىریزى کردند و در اواخر سال 1347 پس از سه سال کار در زمینه ساختار تشکیلاتى، مطالعه و بررسى انقلابها و شناخت نسبى از جامعه ایران و نیز تدوین برنامههاى ورزشى براى ترویج عملیات مسلحانه به تنظیم و تدوین استراتژى خود پرداخته و به سازمان مجاهدین خلق تغییر نام دادند. اعضاى این سازمان در صدد بودند تا همزمان با برگزارى جشنهاى دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى در سال 1350 عملیات مسلحانه گستردهاى در سطح کشور صورت داده و برخى از مناطق و اماکن حساس را منفجر نمایند، لیکن واسطه تهیه اسلحه به نام شاهمراد دلفانى که از عناصر ساواک بود در درون سازمان نفوذ کرد و اطلاعات قابل توجهى از سازمان و عناصر و برنامههاى عملیات نظامى آنان را در اختیار ساواک گذاشت که منجر به دستگیرى سران سازمان و اکثریت اعضاى آن گردید. افراد باقیمانده سازمان موفق شدند با مخفى شدن در خانههاى امن و مسلـح شـدن، شـروع بـه تجـدید سازمـان و فعالیـت نماینـد و در سالهاى 51 و 52 و 53 عملیات مسلحانه خود را تشدید کردند و در جریان این فعالیتها عدهاى از آنها دستگیر و یا کشته شدند. در اوایل سال 1354 باقیمانده اعضاى سازمان اختلاف ایدئوژیک پیدا کردند و ساواک نیز با استفاده از فرصت براى ضربه زدن بیشتر به سازمان بیانیه اعلام موضع ایدئولوژیک را در بیرون از سازمان انتشار داد و در این مرحله بخش قابلتوجهى از نیروهاى سازمان به مارکسیسم روى آوردند و فقط عده کمى از جناح مسلمان تغییر روش ندادند و با وجود فشارها و مشکلات فراوان با عناوین جدید همچون گروه مهدیون در اصفهان، گروه شیعیان راستین در همدان، گروه فریاد خلق خاموش در تبریز و... به فعالیت خود ادامه دادند. به هر حال دستگیر و کشته شدن عدهاى از اعضاى سازمان اجازه فعالیت بیشتر را از این سازمان گرفت و تنها با اوجگیرى انقلاب در اواخر سال 1356 و 1357 توانستند به فعالیت مجدد رو بیاورند، ولى در به حرکت در آوردن ملت مسلمان ایران و اجتماعات عظیم مردمى و اعتصاباتى که رژیم را از پاى درآورد نقش چشمگیرى نداشتند. پس از پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل نظام جمهورى اسلامى با اتخاذ روشهای متضاد و حرکات منافقانه نهایتا به رویارویى با انقلاب پرداختند و در سال 1360 دست به اقدامات مسلحانه زدند که با مقابله قهرمانانه نهادهاى انقلابى و مردم، نهایتاً به غرب پناهنده شده و بعدها ننگ همراهى و همدستى با صدام را گردن نهادند.
سازمان مجاهدین خلق ایران، پیدائی تا فرجام، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 392