درباره: خلاصه سخنرانی جلالی خراسانی در منزل ریاحی ساکن خیابان فروغی اصفهانی گزارش
متن سند:
محترما به استحضار می رساند:
نامبرده بالا ضمن ایراد سخنانی در زمینه اسلام و مسئولیت جهانی رهبران
آن اضافه می نماید اولین دشمن جامعه اسلامی مکتب مادی گرائی و منطق
دیالکتیک یعنی دنیای
کمونیستی است.
دشمن دوم
مبشران و مبلغان مسیحیت
است.
می بینم سخنرانی پاپ
رهبر مسیحیان را به قمر
مصنوعی وصل می کنند.
دنیا
دنیای تبلیغ است.
اسلام
احتیاج به تبلیغ دارد، پس
پول لازم دارد و پولها در
دست سازمان اوقاف و در
آنجا هم دزدی می شود
می بینیم یک مدیر کل پنج
میلیون تومان برمی دارد و اگر
یادتان باشد یک وقت پرونده
وکلا و وزراء را رو کردند و
دیدند اگر بنا باشد بگیرند باید
همه را بگیرند لذا پرونده را بستند.
حساب حساب 300 میلیون تومان است و
شما بدانید اگر اسلام تبلیغ می شد به خدا امروز پرچم اسلام در تمام کشورهای
جهان به اهتزاز در می آمد و فریاد محمد رسول اللّه (صلوات بلند حاضرین)
طنین انداز بود.
دشمن سومی که ما را تهدید می کند صهیونیسم بین الملل و یهود
متجاوز است بدانید ای جوانان ـ مسلمانان ـ ای خواهران بیدار باشید وگرنه
دشمنان اسلام همه چیز را از ما می گیرند.
ملت فلسطین مدت سی سال خواب
بود استعمار یهودیان را از سراسر بریتانیا و شوروی و غیره جمع کرد و در قلب
کشورهای اسلامی جای داد، درید همه چیز را، می بلعد.
مثلاً صحرای سینا را
برای اینکه نفت دارد و بعد چندین هزار بچه فلسطینی را می گیرد و روی آنان
بنزین می ریزد و آنان را جلوی چشمان پدران و مادران آتش می زند.
یهود به ما
رحم نمی کند فلسطین بیدار شده و این را بدانید سرانجام پیروزی از آن جوانان
مبارز فلسطینی است.
به امید آن روزی که در بیت المقدس پرچم اسلامی و
فلسطین برافراشته شود.
به جوانی که ریشش را تراشیده می گفتند مبادا با این
شیخ که ریش دارد تماس بگیری او مرتجع است و به شیخ می گفتند مبادا با این
جوان که ریشش را تراشیده
حرفی بزنید او دین ندارد.
این
است ایجاد شکاف بین مردم
ولی حالا سینماها تعطیل
می شود و عرق فروشی ها به
آتش کشیده می شود لکن در
مقابل مجالس اسلامی شکوه
دارد.
کجائی مسلمان ـ
بازاری و تاجر، برنامه های
کاباره شکوفه و لاله زار را از
تلویزیون پخش می کنند آخر
این چه مملکت اسلامی است
چرا انتقاد نمی کنی ـ چرا نامه
نمی نویسی ـ چرا باید به
افکار مردم توجهی نشود؟.
چرا نویسندگان مزدور
مطبوعات را به لجن کشیده اند؟ چرا یک رادیو که صدای یک مملکت است
می شود جعبه پر از آواز و ترانه.
عوامل فساد در این مملکت از در و دیوار
می بارد.
از طرفی در مقابل جبهه روحانیت تلاش می کند.
هرگز یک روحانی به
مملکت خیانت نکرده.
من خودم زمانی که روابط ایران و عراق به هم خورده بود
به عراق رفته بودم و در حوزه آن رهبر جهانی بودم آمدند و گفتند آقا چیزی را
بنویسید ایشان فرمودند امکان ندارد یک قلم علیه ایران امضا کنم.
دانشجویان
دانشگاه اصفهان ـ بازرگانان محترم اصفهان روحانیت بیدار اصفهان اتحاد و
وحدت خود را حفظ کنید.
در خاتمه عرایضم از تمام آقایان و خانمها و
مخصوصا دانشجویان صمیمانه متشکرم و خداحافظی می نمایم و از شب 11
رجب به مدت 10 شب در خیابان هاتف روبروی مسجد جمعه پلاک 119 منزل
اخوان جمالی فر خواهم بود.
1 همه بایستید و صلوات ختم نمائید تا دعا کنیم.
خدایا به روشنفکران ما ایمان ـ به زنان ما شعور و به مردان ما شرف، به جوانان ما
اصالت، به دانشجویان ما عقیده و به محافظه کاران گستاخی و به مردگان ما قیام و
به خاموشان ما فریاد ـ به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی و به مجاهدان ما
فتح و صبر و به مردم ما فداکاری و خودآگاهی بده.
مضافا اینکه یک نمونه از اشعاری که در مورد فداکاریهای حضرت حسین ابن
علی علیه السلام سروده شده قرائت نموده که یک بیت آن به شرح زیر می باشد.
بود چون جویای آب از چشمه آزادگی تشنه لب جان داد تا چشمه را پیدا کند
توضیحات سند:
1ـ آقای محمد ریاحی فرزند
صاحب این مجلس در مورد
جریان شب آخر می گوید :
جمعیت زیادی در داخل و خارج
منزل نشسته بودند و در خیابان
فروغی و اطراف آن نیروهای
ساواک و شهربانی از دور
اوضاع را زیر نظر داشتند.
پس
از پایان سخنرانی از بالای
پشت بام اعلامیه هایی بین
شرکت کنندگان ریخته شد.
در
آن شب چون امکان دستگیری
واعظ دعوت شده بود پس از آن
که برای عادی سازی ایشان
نشستند و شام خوردند، از
راه پله های منزل بالا رفتند و
سپس به چهار خانه آن طرفتر از
منزلمان رفتند و به اتفاق یکی از
اقوام به باغی در نصرآباد منتقل
شدند و شب را در آنجا ماندیم و
صبح زود به طرف قم حرکت
کردیم و سپس ایشان را به مشهد
مقدس رساندیم و مدتها وی
زندگی مخفی داشت.
شهربانی همان شب در ساعت 2
بامداد به خانه ما ریخته بودند و
با ضرب و شتم خانواده خواستار
معرفی واعظ مذکور شده بودند
و پدرم را دستگیر و مدتی
زندانی کردند.
(نوار خاطرات)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 328