تاریخ سند: 31 خرداد 1344
موضوع : شایعات
متن سند:
شماره : 414 /303
از طرف بستگان محکومین به اعدام و افراد تندرو در بازار تهران1 شایع
گردیده که اگر شش نفر محکومین به قتل مرحوم منصور2 را بکشند مجددا آنها
انتقام خود را خواهند گرفت و از هیأت حاکمه هر کسی را دسترسی پیدا کنند
خواهند کشت.
ضمنا در محافل مذهبی شیعه بهایی بودن وزیر جنگ.
3 وزیر بهداری4.
وزیر
کار5.
وزیر آبادانی6 و
مسکن و معاون وزارت
آموزش و پرورش (خانم
پارسای) بهترین و
مؤثرترین وسیله تبلیغات
برای پیشرفت منظور
محرکین شده و مطلعین
اظهارنظر می کنند چنان چه
از طریق مقتضی اقداماتی
برای خنثی نمودن این
شایعات بعمل نیاید
پیش بینی می شود که
تحریکات مخالفین
بخصوص چون از راه
تعصب و تحریک مذهبی
است اثرات نامطلوبی
دربرداشته است.
ضمنا روحانیون مطلع این اقدامات را که بعضا وسیله هیأت حاکمه انجام می شود
و موجب تحریک تعصبات مذهبی مردم می گردد روی اقدامات انگلیسیها و
سیاست آنها برای منکوب کردن هیات حاکمه کشور می دانند.
1ـ ریاست بخش 326 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
2ـ ریاست بخش 325 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
3ـ کمیته فرهنگی جهت اطلاع 4 کمیته وزارتخانه ها جهت اطلاع
توضیحات سند:
1ـ هیئت مؤتلفه اسلامی: شهید
حاج مهدی عراقی در کتاب
ناگفته ها.
چگونگی تشکیل
هیئتهای مؤتلفه را چنین بیان
کرده است: از بدو حرکتی که
روحانیت راجع به انجمنهای
ایالتی و ولایتی شروع می کنند
در تهران سه گروهی بودند که با
همدیگر همکاری می کردند و با
روحانیت در تماس بودند.
خود
من در یکی از این شاخه ها
بودم، مرحوم آقای صادق امانی
و حاج هاشم امانی هم در یکی
از این شاخه ها بودند.
یک
گروهش هم مال شهرستان بودند
به خصوص بیشتر مال اصفهان
بودند که به نام بچه های
اصفهانی معروف بودند توی
بازار.
این سه گروه وقتی با هم
دیگر توافق کردند آمدیم خدمت
حاج آقا (امام خمینی ره) جریان
را برای ایشان گفتیم، ایشان هم
تأیید فرمودند.
وقتی این
سازمان مقدماتش فراهم شد
یک اساسنامه برای خودشان
نوشتند و یک آیین نامه بعد هم
تقسیم بندی کردن کارهایشان
را.
گروهی به نام گروه
اجراییات، گروهی به نام گروه
بررسی مسایل سیاسی، گروهی
به نام مسایل ایدئولوژی و گروه
به نام مسایل اقتصادی.
مسأله
ایدئولوژی را واگذار گروهی به
نام گروه روحانیت کرده بودیم
مؤتلفه در بعد از فروردین سال
1342 به وجود آمد حرکات
اصلیش در مرحله اول اجرای
نظریات روحانیت بود به
خصوص حاج آقا (حضرت امام
خمینی ره) بعد هم اگر خودش
نظریاتی داشت می آمد
نظریاتش را در اختیار حاج آقا
می گذاشت و اگر ایشان تأیید
می کرد که عمل می کرد.
2ـ حسنعلی منصور در سال
1302 ش در تهران به دنیا آمد.
پدرش علی منصور (منصور
الملک) نخست وزیر ایران قبل
از شهریور 1320 ش بود.
وی
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را
در مدرسه فیروز بهرام تهران به
پایان رسانیده تحصیلات خود را
در رشته حقوق و علوم سیاسی و
اقتصاد در فرانسه انجام داد.
وی
خدمات دولتی خود را در وزارت
خارجه آغاز کرد.
نخستین کار
دولتی او اندیکاتور نویسی
وزارت خارجه بود و بعد از آن
در اکثر ادارات سیاسی
وزارتخانه فعالیت کرد.
در سال 1329 در سن 27 سالگی
به ریاست کل دفتر نخست
وزیری منصوب شد و پس از
سقوط کابینه اول علاء به وزارت
خارجه بازگشت.
آخرین پست
منصور در وزارت خارجه،
ریاست اداره چهارم سیاسی
(اداره آمریکا) بود و پس از آن
در سال 1336، در زمان حکومت
اقبال به سمت قائم مقام دبیر کل
شورای عالی اقتصاد منصوب
شد.
حسنعلی منصور در سال 1337
به سمت معاون نخست وزیر و
دبیر کل شورای عالی اقتصاد
منصوب شد و در سال 1338
مدتی وزیر کار و سپس وزیر
بازرگانی شد.
پس از استعفای
کابینه اقبال در سال 1339،
منصور در مقام معاونت نخست
وزیر و دبیر کل شورای عالی
اقتصاد باقی ماند تا این که در
سال 1341 به سمت مدیر عامل
شرکت بیمه ایران منصوب گردید.
دوره جدید فعالیت سیاسی
منصور از تأسیس کانون مترقی
آغاز شد وی از بدو تأسیس این
کانون ریاست آن را عهده دار
بود.
منصور در شهریور سال 42
در رأس یک گروه 42 نفری از
اعضای کانون ترقی به نمایندگی
مجلس شورای ملی انتخاب
شدند و همین گروه نطفه تشکیل
حزب جدیدی را به نام ایران
نوین بوجود آوردند.
این حزب
در آذر ماه همان سال با عضویت
اکثریت مطلق نمایندگان تاسیس
شد.
وی در اسفند 42 مامور
تشکیل کابینه شد و سرانجام
بوسیله محمد بخارایی در تاریخ
اول بهمن سال 43 مورد هدف
گلوله قرار گرفت و در 6 بهمن
1343 کشته شد.
3ـ تیمسار سپهبد اسداللّه صنیعی
به سال 1283 ش در همدان
متولد شد.
تحصیلاتش را در
داخل شروع و وارد دانشکده
افسری شد.
و در رشته پیاده نظام
تخصص گرفت.
او که آجودانی
مخصوص دوران ولیعهدی
محمدرضا پهلوی را عهده دار
بود، مشاغل مختلفی را احراز
کرد: ریاست دایره شکایات دفتر
نظامی محمدرضا پهلوی،
ریاست بازرسی اداره نظام
وظیفه عمومی، عضو هیئت
نظارت بانک سپه و بازرس آن
بانک، بازرس درجه 1 عالی
اداری، بازرس کل ارتش،
مدیرعامل شرکت تعاون مصرف
ارتش، رئیس اداره
سررشته داری ارتش، رئیس
اداره بازرسی مالی ارتش،
معاون اداری وزارت جنگ (2
بار) و معاون پارلمانی وزارت
جنگ و در کابینه های علم و
منصور و هویدا هم وزارت جنگ
را عهده دار بوده است.
برخی
منابع به اختلاسهای کلان وی در
مدت ریاست تدارکات (اتکا)
اشاره کرده اند.
(زندگی و خاطرات امیرعباس
هویدا، ص 127 ـ 126 ؛ سالنامه
کشور ایران، 1350 ش، صص
640 ـ 639) .
4ـ در این دوره مدتی جمشید
آموزگار و مدتی منوچهر
شاهقلی وزیر بهداری بوده اند.
جمشید آموزگار فرزند حبیب اللّه
آموزگار به سال 1302 ش در
تهران متولد شد و پس از طی
تحصیلات در دانشکده فنی و
حقوق دانشگاه تهران راهی
آمریکا شد و دیپلم مهندسی خود
را از دانشگاه کرنل آمریکا
دریافت کرد و فوق لیسانس را در
مهندسی بهداشت و دکترا نیز
حائز گشت.
مدتی در دانشگاه
کرنل به تدریس پرداخت.
تا
اینکه در 1334 به معاونت
وزارت بهداری رسید و در
کابینه اقبال به وزارت کار
منصوب شد و سپس وزارت
کشاورزی را عهده دار شد.
او به
دستور شاه نخستین قانون
اصلاحات ارضی ایران را تهیه و
به تصویب مجلس رساند.
در
کابینه منصور وزارت بهداری و
سپس وزارت دارایی را به عهده
گرفت و در کابینه هویدا وزیر
دارایی شد و وزارت کشور را
عهده دار شد.
همچنین سرپرستی
سازمان امور اداری و استخدامی
کشور را به دست گرفت.
در
1349 ش در سمت ریاست هیئت
نمایندگی ایران به ریاست هیئت
دومین اجلاسیه اوپک انتخاب
شد.
او در حزب رستاخیز عضو و
ریاست هیئت اجرایی موقت را
در اختیار داشت.
و در 1355 ش
دبیرکل آن شد.
سرانجام در
1356 ش نخست وزیر ایران شد.
(پرونده جمشید آموزگار در
ساواک)
دکتر منوچهر شاهقلی: از وزاری
دوران پهلوی که به سال
1302 ش در تهران تولد یافت.
از دانشکده پزشکی دانشگاه
تهران مدرک دکترا را اخذ و
دوره تخصصی جراحی عمومی
را در دانشگاه نیویورک طی
نمود.
علاوه بر آن دوره تخصصی
جراحی ترمیمی و پلاستیک را
سپری کرد.
او که در کابینه امیر
عباس هویدا به سمت وزارت
بهداری رسید قبلاً مشاغل زیر را
عهده دار شده بود: عضو سابق
مؤسس بیمارستان پارس تهران و
مؤسس بیمارستان خصوصی
بهمن و شماره 7 تهران، از سال
1353 ش به وزارت علوم
وآموزش عالی در کابینه هویدا
منصوب شد و سپس وزارت
بهداری را در اختیار گرفت.
او از
مؤسسین کانون مترقی، عضو
هیئت مدیره، عضو هیئت اجرائی
و کمیته اجرایی حزب ایران نوین
بود.
نام او پس از انقلاب اسلامی
در فهرست ممنوع الخروجی ها
منتشر گشت.
(سالنامه کشور ایران، 1353 ش،
ص 772، پرونده منوچهر
شاهقلی در ساواک)
* در دوران مسئولیت خویش
فردی بی اطلاع از امور اداری،
تاجرپیشه و به فکر تأمین منافع
خود و متهم به بهائی گری بوده
است.
هنگامی که وزیر بهداری
بوده به جهت بی تجربگی و وضع
نابسامان بهداری و شیوع
بیماری شبه وبا از طرف مجلس
(سابق) مورد انتقاد قرارگرفته
است.
در زمان تصدی وزارت
علوم متهم گشته است که
دستوراتی در جهت جلوگیری از
حرکتهای دانشجوئی و مقابله با
آنها داده است.
5ـ عطاءاللّه خسروانی وزیر کار
کابینه های امینی، علم، منصور و
هویدا به سال 1298 ش در تهران
متولد شد.
پس از اخذ دیپلم
متوسطه از کالج البرز در
رشته های زبان و حقوق در
دانشسرای عالی و دانشکده
حقوق تهران به تحصیل پرداخت.
تحصیلاتش را در فرانسه تا اخذ
دانشنامه در رشته علوم اجتماعی
پی گرفت.
کار دولتی را از ابتدای
تأسیس وزارت کار و تبلیغات
آغاز نمود و پس از چندی وابسته
به وزارت کار و تبلیغات در
فرانسه شد.
معاونت مدیرعامل
سازمان بیمه های اجتماعی، ناظر
دولت در هیأت نظارت
سازمانهای بیمه های اجتماعی و
معاون ثابت اداری وزارت کار
از جمله در کابینه اقبال مشاغل
وی بود.
وزارت کشور را در
کابینه سوم هویدا عهده دار شد و
دبیرکل حزب ایران نوین بود تا
اینکه به سال 1348 ش از مقام
خود استعفا داد.
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی ممنوع الخروج
شد.
او که پس از مرگ منصور،
سودای نخست وزیری در
سرداشت در 1345 ش از طریق
برادرش خسرو خسروانی سفیر
ایران در واشنگتن، به ایجاد
ارتباطاتی با برخی از مقامات
آمریکایی دست زد.
این رفتارهای
جاه طلبانه باعث شد تا شاه او را
در 1348 ش از وزارت کشور و
دبیرکلی حزب ایران نوین برکنار
سازد.
(روزنامه اطلاعات، شماره
10853، 1341 ش ؛ چهره
مطبوعات معاصر، ص 17 ؛
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج
2، صص 379 و 378)
6ـ در این دوره مدتی هوشنگ
نهاوندی و مدتی نیک پی
عهده دار این سمت بوده است.
هوشنگ نهاوندی فرزند
علی اکبر به سال 1312 ش در
تهران به دنیا آمد.
در رشته حقوق
و علوم اقتصادی فوق لیسانس از
دانشگاه تهران گرفت سپس راهی
فرانسه شد و دکترای خود را در
رشته اقتصاد اخذ کرد.
او
خواهرزاده فریدون کشاورز
عضو سابق رهبری حزب توده
است.
در فرانسه به نفع جبهه ملی
با عناصر جبهه مذکور مرتبط و
فعال بوده است.
پس از بازگشت
به ایران مدتی کارمند بانک
اعتبارات بود و ترقی وی زمانی
آغاز شد که حسنعلی منصور در
دولت اقبال به دبیرکلی شورای
عالی اقتصاد وزارت کار رسید.
بدین ترتیب از مرداد 1337 ش
به مقام مشاور شورای عالی
اقتصاد تا آبان 1340 رسید.
دیگر مشاغل او عبارت بودند از:
مشاور عالی وزارت کار (آبان
1338)، استاد دانشکده افسری
(1337 ـ 1340)، مشاور
اقتصادی سفارت ایران در
بروکسل (آبان 40 ـ آذر 42)،
نایب رئیس نمایندگی ایران در
اتحادیه اقتصادی اروپا
(فروردین 41 ـ آذر 42)، عضو
هیأت مدیره فروشگاه فردوسی
(دی 42 ـ اردیبهشت 43)،
رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل
شرکت معاملات خارجی (آذر ـ
اسفند 42)، تدریس در دانشگاه
تهران (از مهر 1338)، وزیر
آبادانی و مسکن در دولت
منصور و هویدا، وزیر علوم و
آموزش عالی در کابینه هویدا، او
از دوستان نزدیک فرح بود که از
فرانسه با او آشنایی پیدا کرد و
بعدها به ریاست دفتر فرح
برگزیده شد.
ریاست دانشگاه
پهلوی شیراز و دانشگاه تهران از
دیگر مقامهای وی بود.
نهاوندی
در لژ فراماسونری آفتاب
عضویت داشت و به فرقه
بهائیت نیز پیوسته بود.
در سال
47 به عنوان آجودان کشوری
شاه برگزیده و به عضویت هیأت
امنای دانشگاه مشهد درآمد.
عضو هیأت امنای دانشگاه هنر
(1352)، دانشگاه گیلان
(1353) و شورای عالی آموزش
و پرورش (1351) از دیگر
عضویت های وی است.
از او به
عنوان رقیب هویدا نیز یاد
می شود که در 15 /11 /1357
همراه عبدالمجید مجیدی، رئیس
پیشین سازمان برنامه و بودجه،
بازداشت و در جمشیدیه زندانی
شد ولی در اثنای قیام 22 بهمن
از زندان گریخت.
در 14 /9 /44
به عضویت لژ ماسونی آفتاب
درآمد، در زمان ریاست دانشگاه
شیراز، به عضویت لژ شیراز و در
27 /10 /48 در جلسه لژ فارابی
در تهران شرکت کرد.
در
30 /7 /48 لژ ژاندارک به
استادی رحیم آذرپی جهت
پذیرش نهاوندی تشکیل جلسه
داد.
در 4 /7 /1350 در جلسه
وسیع لژ بزرگ ایران شرکت
داشت و در 14 /12 /1351 به
سمت استاد ارجمند لژ امیرکبیر
منصوب شد.
وی در 16 /2 /52
هم به عضویت لژ فروغی درآمد.
(دلدم، اسکندر، زندگی و
خاطرات امیرعباس هویدا،
تهران، گلفام، 1372 ش، صص
134، 132 ؛ ظهور و سقوط
سلطنت پهلوی، ج 2، صص 510
ـ 517)
غلامرضا نیک پی به سال 1308
ش در تهران متولد شد.
در رشته
حقوق از دانشگاه تهران و دکترا
را در رشته اقتصاد از دانشگاه
لندن اخذ کرد.
فعالیت خود را در
مشاغل زیر به نمایش گذارد :
رئیس اداره کل امور اقتصادی و
آمار شرکت ملی نفت ایران از
1337 ش، عضو هیأت عامله
مؤسسه اقتصادی آسیا «اکافه»،
وکیل دادگستری، نماینده ایران
در کنگره اول و چهارم نفت
عرب، کنفرانس کار و سازمان
کشورهای صادرکننده نفت و
ششمین کنگره جهانی نفت،
معاون نخست وزیر در کابینه
منصور، وزیر مشاور و معاون
اجرایی هویدا، وزیر آبادانی و
مسکن کابینه مذکور، شهردار
تهران در سالهای 48 تا 56،
سناتور انتصابی اصفهان در
مجلس سنا، عضو هیأت امنای
دانشگاه اصفهان، عضو کانون
بین المللی حقوقدانان، عضو
انجمن نفت ایران، عضو هیأت
امنای دانشکده توسعه اقتصادی
آسیا وابسته به سازمان ملل،
عضو شورای سازمان ایران
نوین، قائم مقام غلامرضا پهلوی
در امور اسب دوانی خرگوش دره
(طبق اظهارات خودش)، عضو
کانون وکلا، دارای نشانهای
درجه 1 همایون، درجه 3 تاج،
درجه 1 سپاس، درجه 1 ورزش،
درجه 1 لیاقت، دیپلماتیک کره
جنوبی، درجه 1 اصلاحات
ارضی، مدال یادبود بیست و
پنجمین سال سلطنت شاه و مدال
تاجگذاری.
در گزارشی در سال
1348 ش آمده که مشارالیه به
مدیریت کاخ جوانان دستور
می دهد که ضمن تماس با نماینده
دولت اسرائیل غاصب چند
بورس یک ماهه برای مسئولین
کاخ مذکور اخذ تا آنها بتوانند
برای بررسی وضع جوانان
اسرائیل به آن کشور بروند.
برابر
گزارشهای موجود وی در زمان
تصدی شهرداری تهران در
خریدهای خارجی به عنوان حق
دلالی سوء استفاده می نموده
است.
ساواک وی را طرفدار
سیاست انگلستان معرفی کرده
است.
نیک پی پس از پیروزی
انقلاب اسلامی از سوی دادگاه
انقلاب در فروردین 1358 به
اعدام محکوم و تیرباران شد.
(کیهان، ش 10680، 1358 ش ؛
زن روز، ش 309، 1349 ش ؛
چهره های آشنا، ص 640 ؛
پرونده غلامرضا نیک پی در
ساواک)
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرخ روی پارسای صفحه 37