تاریخ سند: 4 آذر 1357
موضوع: برگزاری مجلس ختم جهت همسر حبیبالله عسگراولادی
متن سند:
به: عرض میرسد تاریخ: 4 /9 /1357
از: 322
موضوع: برگزاری مجلس ختم جهت همسر حبیبالله عسگراولادی
در مجلس ختمی که به مناسبت فوت همسر حبیبالله عسگراولادی در مسجد حاجی ابوالفتح1 برگزار و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود اشخاص سرشناس از جمله دکتر علیاصغر حاج سیدجوادی2، مهندس بازرگان، سحابی3 و عدهای از هم زندانیان سابق حبیبالله عسگراولادی شرکت داشتند ولی مهمترین شخصیت شرکتکننده در این مجلس دکتر بهشتی بود.
در این مجلس دکتر بهشتی به طور کاملاً خصوصی با یکی از اساتید دانشگاه صحبت و اظهار داشت که فعالیتهای مثمر ثمر او را در همکاری با مبارزین شنیده و قصد داشته است که با وی ملاقات ولی به علت مسافرتهای پیدرپی تاکنون چنین ملاقاتی به عمل نیآمده ولی به زودی او را خواهند دید. دکتر بهشتی ضمن توصیه به استاد دانشگاه مورد نظر در زمینه فعالیت گفت که دوستان خوب دیگری در دانشگاه دارند که ترتیب رابطه با آنها را خواهند داد. دکتر بهشتی همچنین مقدار زیادی راجع به فضائل، شخصیت و قدرت رهبری خمینی که اخیراً با او ملاقات داشته گفتگو و اضافه نمود که مبارزین باید بدون چون و چرا نظر رهبر بزرگ را بپذیرند.
نظریه بخش 322 ـ تشکیل مجلس ختم صحت داشته و از قرار در این مجلس سخنرانی شدیدی با توجه به محیط مجلس علیه حکومت ایران به عمل آمده و حتی پس از پایان مجلس ختم در حوالی مسجد تظاهراتی به عمل آمده است. ضمناً در جریان برگزاری آن مجلس، دو نفر از خبرنگاران خارجی (لوموند) از پشت بام مسجد از جریان امر عکسبرداری که در این زمینه با آنان صحبت و توجه داده شده است که این جلسه جنبه سیاسی ندارد.
ضمناً مطالب فوق از طرف دکتر بهشتی به طور کاملاً خصوصی عنوان گردیده و حفاظت منبع در بهرهبرداری از این گزارش ضروری میباشد.
بهرهبرداری گردد 5 /9 آقای پناهی اقدام گردد. 5 /9 /57
توضیحات سند:
1. مسجد و مدرسۀ حاج ابوالفتح این مسجد در خیابان ری، نرسیده به میدان قیام، کوچۀ شهید تهرانینژاد (معروف به کوچه حاجابوالفتح) قرار دارد. تاریخ بنای نخستین آن سال 1258 ش است. بانی و واقف بنا، حاجابوالفتح فتحیه، تاجر معروف تهرانی است که در زمان ناصرالدین شاه قاجار زندگی میکرده و در محلۀ چاله میدان سکونت داشته است. وی به همراه فرزند خود میرزاعباسعلی فتحیه مسجد مذکور را احداث کردهاند. حاجابوالفتح در زمان فوت بلور فروش بود و اعتمادالسلطنه مینویسد که سرمایه وی دویست هزار تومان بوده است. مسجد حاجابوالفتح دارای مدرسۀ علوم دینی و شانزده حجره است. افراد زیر امامت جماعت این مسجد را به عهده داشتند: سیدفخرالدین فیضدزفولی، شیخ علیاصغر وحید طهرانی، سیدعبدالحمید خویی، سیدمرتضی مرتضوی لنگرودی، سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی و سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی. مسجد و مدرسه یادشده از جمله مراکز فعالیتهای سیاسی، اجتماعی دوران پیش از انقلاب بوده است که برخی از این فعالیتها عبارتند از: فعالیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی، اجتماع و تظاهرات مردم و حرکت به سمت دانشگاه تهران، تجمع گسترده مردم به دنبال دستگیری امام خمینی در سال 42، بسته شدن مسجد توسط رژیمپهلوی به دنبال فعالیت وسیع سیاسی در سال 43 و 47. ساواک در گزارشی در تاریخ 14 /2 /47 مینویسد: «.... اخیراً از طرف طلاب مدرسه حاجابوالفتح و همچنین شخصی به نام حسین مهدیزاده، نامههایی جهت پارهای از آیات مقیم نجف از جمله خمینی ارسال گردید و طی آن ضمن اشاره به بستن این مدرسه، از آیات مذکور خواستهاند که در این زمینه اقداماتی نمایند....» (مساجد دیرینه سال تهران، صفحه 169، 172 تا 174 و امام خمینی در آینه اسناد، جلد 9، صفحه 449. همچنین نک: ستارگان حرم، غلامرضا گلیزواره، جلد 13، صفحه 33 تا 61)
2. علیاصغر حاج سیدجوادی در سال 1304 ﻫ. ش در تهران متولد شد. وی کارشناسی رشتۀ حقوق را از دانشگاه تهران و دکترای فلسفه را از دانشگاه سوربن فرانسه گرفت. حاج سیدجوادی ابتدا به عضویت حزب توده ایران در آمد. در جریان انشعاب همراه خلیل ملکی و جلال آلاحمد به حزب زحمتکشان ملت ایران و سپس نیروی سوم پیوست، پس از کودتای 28 مرداد به عضویت جامعۀ سوسیالیستهای نهضت ملی در آمد و در کنار کار سیاسی به فعالیتهای مطبوعاتی روی آورد. وی در روزنامهی «داریا» حسن ارسنجانی مقاله مینوشت و زمانی نیز با روزنامۀ اطلاعات و سپس کیهان همکاری میکرد و با تأسیس کانون نویسندگان به عضویت کانون درآمد. نامبرده پس از پیروزی انقلاب اسلامی «جنبش سیاسی» را پایهگذاری کرد و با شدت گرفتن فعالیتهای منافقین به سازمان پیوست. وی سرانجام پس از 30 خرداد 1360 به فرانسه پناهنده شد و به عضویت شورای مقاومت ملّی درآمد اما پس از مدتی از شورا اخراج و به کار مقالهنویسی در نشریات ضد انقلاب در اروپا و آمریکا، بعضاً نزدیک به محافل سلطنت طلبان، مشغول شد. ایشان در تاریخ 5 تیر 1397 در پاریس درگذشت.
3. يدالله سحابى، فرزند على در سال 1284 ش در محلۀ سنگلج تهران متولد شد. پس از گذراندن تحصيلات ابتدایى و متوسطه وارد مدرسه دارالمعلمين شد و سپس در سال 1310 در رشتۀ علوم طبيعى لیسانس گرفت و براى ادامۀ تحصيلات به فرانسه رفت و موفق به اخذ دكتراى زمينشناسى از دانشگاه ليل فرانسه شد. در سال 1315 به ايران بازگشت و در هنگام انجام خدمت نظام وظیفه، در دانشسراى عالى تهران به تدريس پرداخت. در آبان ماه سال 1325 به رياست ادارۀ فرهنگ تهران منصوب شد و در دى ماه همان سال از اين كار استعفا داد. وى در سال 1330 به همكارى با دكتر مصدق و فعاليتهاى سياسى مشغول و در سال 1332 در نهضت مقاومت ملى عضو شد. سحابی پس از چند سال، نهضت آزادى را به همراه مهندس بازرگان تاسيس كرد كه در اولين دورۀ دستگيرى سران نهضت آزادى در سال 1341 به 4 سال زندان محكوم شد. وى قبل از انقلاب اسلامی در سمتهايى چون: رياست دبيرستان كمال، استادی دانشگاه و مشاور موضوعات زمينشناسى سازمان برنامه و بودجه اشتغال داشت و در دوران انقلاب، از سوى امام(ره) به عضويت شوراى انقلاب درآمد؛ سپس در مجلس خبرگان قانون اساسى و اولين دورۀ مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تهران به اين مجالس راه يافت. وى همچنين معاونت نخستوزير در دولت بازرگان را به عهده داشت که این دولت به دلیل اتخاذ روشهای غیر انقلابی به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و نیز اصرار به انحلال مجلس خبرگان و ردّ این پیشنهاد از سوی حضرت امام، پس از مدتى از كار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام(ره) واقع گردید. سحابی در فروردين سال 1381 در تهران درگذشت. (اسناد ساواك - پرونده انفرادى )
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 551