موضوع: سخنرانی شیخ حسین نوری فرزند ابراهیم
تاریخ سند: 24 مهر 1353
موضوع: سخنرانی شیخ حسین نوری فرزند ابراهیم
متن سند:
از: 7 / ﻫ تاریخ: 24 /7 /1353به: 312 شماره: 10828/ ﻫ 1
موضوع: سخنرانی شیخ حسین نوری فرزند ابراهیم
شیخ حسین نوری در فاطمیه شیراز پیرامون شفاعت صحبت کردند که چه فردی مورد شفاعت قرار می‌گیرد. اظهار داشته که مردم استنباط غلطی نسبت به شفاعت دارند و تصور می‌‌کنند که همه کس این قابلیت را دارند که مورد شفاعت قرار بگیرند. در صورتی که این‌طور نیست و تنها افراد صلاحیت دار مورد این لطف الهی قرار می‌‌گیرند و این افراد آنهایی هستند که از جاده پرهیزگاری و تقوا دور نیفتاده باشند و شافعین پیامبران و ائمه1 اطهار و مؤمنین و معصومین خاص الهی هستند مثلاً فردی که در زمان حیاتش عبادت خدای عالمیان را به جای نیاورده، نماز نخوانده، روزه نگرفته، بینوایی را به نوایی نرسانده و گرسنه‌ای را در حد امکان خویش طعام نداده و فردی که از رهبری ظالم پیروی کرده، در زمان زندگی دنیوی‌اش اینها مورد شفاعت قرار نخواهند گرفت. مثلاً افرادی که از رهبری ظالم و ستمکار پیروی کنند روز رستاخیز با همان رهبر و ظالم محشور می‌شود و افرادی که از رهبری معصوم تبعیت کرده با همان رهبر محشور خواهد شد. روز قیامت که همه مردگان زنده خواهند شد هر انسانی با همان پیشوای خود در یک صف قرار خواهد گرفت. مثلاً آیه قرآنی داریم که فرعون در پیش و منشی او در عقب سر به جهنم خواهند رفت. در اینجا ایشان اظهار داشتند حسین ابن علی قیام کرد و در این قیام جان خود را فدا کرد برای احیاء دین مبین اسلام و آزادی و وحدت اجتماعی، او در واقع پیروز شد زیرا ایشان می‌تواند با کشته شدن هم پیروز شود زیرا منظور هدف است و پیروزی مطلق و تثبیت کردن هدف خود و او نیز چنین کرد که می‌بینید که بعد از گذشت سالیان حقانیت او ثابت و باطل بودن معاویه روشن شده است و اضافه نموده در دین مبین اسلام تعجب است که وقتی کودکی متولد شد در دهان او تربت حسین بگذارند و وقتی مسافرت می‌کنید تربت حسین به همراه داشته باشند و هنگام گزاردن2 نماز مهر او از تربت حسین باشد و باز تعجب است که وقتی شخصی مرد در دست او تربت می‌گذارند. اینها تمام به معنای آن است که مسلمان همیشه به یاد قیام حسین باشد و برایش یک یادآوری باشد که برای چه شهید شد بداند که به خاطر آزادی و حق جان خود را فدا کرد و همیشه به یاد عمل او باشد و با اشاره به این موضوع تعریف کرده که معاویه و پدرش ابوسفیان بعد از اینکه پیغمبر اکرم به پیغمبری مبعوث گشت با او مخالفت کردند لکن وقتی متوجه شدند که این مبارزه به جایی نمی‌رسد به ظاهر مسلمان شدند ولی در باطن طرفدار باطل بودند و در زمانی که پیغمبر وفات کردند و خلیفه دوم به سلطنت رسید(عمر)3 ابوسفیان کور شده بود یک روز در منزل خود سؤال کرد از بیگانه کسی در اینجا نیست گفته شد غیر از بنی‌امیه کسی در اینجا نیست. ابوسفیان اظهار داشت حال که حکومت به دست عثمان که از ما است افتاده این حکومت را مانند توپ فوتبال در همین بنی‌امیه به هم پاس دهید و از طرف پیغمبر نهراسید زیرا نه بهشتی هست و نه جهنم. آقای نوری دوره حکومت معاویه را به سه دسته تقسیم کرد. 1. یک دسته آنهایی که تحمل ظلم و ستم‌های معاویه را نداشتند و عدالت‌‌ها و احسان‌های علی را به یاد داشتند و به مبارزه برخواستند و یکی یکی کشته شدند. 2. یک عده که جبری مذهب بودند و می‌‌گفتند هر چه خدا بخواهد همان است. خدا خواست که علی کشته شود و معاویه به سلطنت بنشیند. آن خواست خدا بود و از دست ما خارج است که بخواهیم علیه خواست خداوند اقدامی کنیم. 3. یک عده هم به خاطر منافع خود به سوی کاخ معاویه سرازیر شدند. تنها یک عده بودند که در خانه‌هایشان به عبادت مشغول بودند و چشم‌ها فقط به یک خانه دوخته شده بود و آن منزل علی علیه‌السلام4 بود و آن زمان بود که قیام حسین اتفاق افتاد.
نظریه شنبه. نامبرده بالا چنین اظهاراتی را نموده است.
نظریه چهارشنبه. نامبرده بالا از واعظین قم می‌باشد که به دعوت اهالی شیراز جهت وعظ به شیراز آمده. ضمناً از وعاظی است که با سپردن تعهد حق سخنرانی داشته است. سام
نظریه جمعه. نظریه چهارشنبه تأیید می‌گردد.
نظریه 7/ ﻫ . نظریه جمعه مورد تأیید است. دایره عملیات. آقای دوستار 30 /7
توضیحات سند:
1. در اصل: اعمه2. در اصل: گذراندن
3. در اصل: عثمان
4. در اصل: اسلام