صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: محمد حسینی بهشتی

درباره: محمد حسینی بهشتی


متن سند:

از: بخش ۳۲۶ تاریخ: ۲۲/۶/۱۳۴۴
به: ریاست بخش ۳۱۶ شماره: ۲۱۳۱۸/۳۲۶
درباره: محمد حسینی بهشتی

بدین وسیله تعداد ۵ برگ فتوکپی از نامه‌ای که نامبرده بالا برای دوستان خود و به خصوص محمد تقی مصباح یزدی ارسال داشته به پیوست ایفاد می‌گردد. مطالبی که در یکی از این نامه‌ها درج گردیده و با خط قرمز مشخص شده است قدری مشکوک و مبهم به نظر می‌رسد که احتیاج به تحقیق و بررسی دارد. مشارالیه در یک مورد از آزادی دوست خود آقای ‌هاشمی اظهار خوشحالی کرده و به طوری که استحضار دارند ‌هاشمی رفسنجانی یکی از طلاب بسیار ناراحت مدرسه فیضیه قم و از طرفداران خمینی می‌باشد که به اتهام اخلال نظم و تحریک مردم بر علیه دولت مدتها زندانی بوده است. سابقه طلبه مذکور حاکیست که وی رابط هیئت‌های مؤتلفه اسلامی۱ با روحانیون قم بوده و ظاهراً با فدائیان اسلام۲ نیز ارتباط داشته است. علیهذا با توجه به اهمیت موضوع خواهشمند است دستور فرمائید در این باره اقدام مقتضی معمول و از نتیجه این بخش را مطلع فرمایند. پ

رئیس بخش ۳۲۶ – تهامی ۲۲/۶/۴۴
آقای صالحی با سابقه ارائه شود. ۲۳/۶
با پرونده ‌هاشمی رفسنجانی ارائه شود. ۲۳/۶/۴۴

توضیحات سند:

۱ - حجت‌الاسلام والمسلمین ‌هاشمی رفسنجانی خود درباره هیئت‌های مؤتلفه چنین می‌گوید: چندین هیأت مذهبی که جلسات مذهبی و هیأت‌‌های سینه زنی داشتند در جریان مبارزه آمدند خدمت امام و آمادگی خود را برای همکاری اعلام کردند و تصمیم گرفتند که با ائتلافی از چندین هیأت تشکل ایجاد کنند. امام هم موافقت کردند و چند روحانی مورد اعتماد خودشان را برای نظارت بر کار اینها و پاسخگویی سؤالات و تغذیه فکرشان انتخاب کردند از آن جمله آقایان مطهری - بهشتی - انواری. کتاب انسان و سرنوشت آقای مطهری محصول در سهائی است که ایشان برای همین جمعیت و جلسات دیگری از این قبیل آماده کرده بودند. من در جریان مبارزه از وجود چنین تشکیلاتی اطلاع پیدا کردم بعد از تبعید امام که ما آمدیم تهران کم کم از تشکیلات آنها اطلاعات بیشتری پیدا کردیم. پس از تجدید حیاتشان در پی ضربه خوردن در جریان ۱۵ خرداد - همکاری من با آنها بیشتر شد. البته من مسئولیت تشکیلاتی نداشتم بیشتر مورد مشورت قرار می‌گرفتم.» (ر.ک:‌هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه ج ۱ ص ۱۹۸)
٢- وی در مورد فدائیان اسلام می‌گوید: در مورد فدائیان اسلام حساسیت بیشتری داشتم. تقریباً از هواداران آنها بودم. اگر جلسه‌ای یا میتینگی داشتند، با علاقه شرکت می‌کردم، در آن زمان مسئله‌ای پیش آمد:
رژیم، جنازه رضا خان را که از آفریقای جنوبی آورده بودند، به قم آورد که برای طواف -چنان که مرسوم است - به حرم حضرت معصومه (ع) ببرد. فدائیان اسلام با آوردن جسد پهلوی به قم با میتینگ و اعلامیه مخالفت کردند روحانیت هم از این حرکت در قم حمایت کرد. ما هم شرکت و همکاری کردیم. سخنرانی‌های سید عبدالحسین واحدی در فیضیه، میدان آستانه و مسجد امام برای ما جالب بود و جاذبه داشت. شهید نواب و شهید واحدی با شیوه خاصی عمامه می‌بستند قسمتی را می‌انداختند پشت سرشان با لباد‌های به رنگ مغز پست‌های و خوش رنگ؟ هنوز هم آن رنگ برایم خوش آیند و خاطره انگیز است. شهید نواب - چون رهبر حرکت بود کمتر قم می‌آمد. یکی یا دو سخنرانی در مسجد امام داشت که ما شرکت کردیم نواب برای ما مقدس بود. خیلی او را قبول داشتند. از حمایت شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله صدر و آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری بر خوردار بود. می‌توانم بگویم که مایه اصلی روحیه سیاسی من از همان زمان است و تحت تأثیر موج حرکت جبهه ملی، مبارزات آیت‌الله کاشانی از همه بیشتر، فدائیان اسلام. سرکوبی فدائیان اسلام ما را نسبت به دکتر مصدق بدبین کرد و از جبهه ملی به خاطر ظلم به آیت‌الله کاشانی و تضعیف فدائیان اسلام ناراحت شدیم. (همان منبع)

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی صفحه 41

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.