تاریخ سند: 14 خرداد 1347
دکتر پاکنژاد 1و دکتر همدانی
متن سند:
شماره: 4854 / 10 ﻫ تاریخ: 14 /3 /1347
منبع ناحیه ژاندارمری
غروب روز 16 /2 /47 آقایان دکتر پاکنژاد 1و دکتر همدانی به تفت وارد و به منزل حاج علی یزدانپرست سردفتر میروند و آقای جسمانی معلم زردشتیان تفت و آقای اقارب و دو نفر دیگر از دبیران تفت هم به آنان ملحق میشوند و قرار میگذارند در یزد منزل آقای جعفری دبیر دبیرستان جلسهای تشکیل و در پیرامون مرام بهائی و مذهب اسلام و تشیع صحبت کنند.
شب شنبه21 /2 /47 مجدداً دکتر پاکنژاد و دکتر رمضانخانی و محمدعلی آموزگار آموزش و پرورش یزد و ریاضی کارمند شهرداری یزد و چند نفر دیگر در منزل آقای اقارب دبیر دبیرستان شاپور تفت جلسه خصوصی داشته و مشغول یک سلسله تبلیغات مسالمتآمیز علیه بهائیت میباشند که بتوانند مستمعین را راهنمائی کنند و امکان دارد مبلغینی هم از تهران وارد یزد و تفت بشوند و جلسات به صورت عمومی برگزار شود.
ملاحظات:
نظریه رهبر عملیات 1. جلسات انجمن مزبور تحت عنوان ( برادران بهائی ما ) مدتها است در یزد و بافق تشکیل میگردد و بعضاً افرادی هم از تهران جهت سخنرانی به این منطقه وارد میشوند. برگزاری این جلسات تا کنون به صورت مرتب نبوده است.
2. دکتر پاکنژاد رئیس بهداری بیمههای اجتماعی یزد میباشد. نامبرده سال 45 گروهی را به نام گروه علوی در یزد تشکیل داده و آقای شیخ محمد صدوقی نیر به طور غیررسمینظارت آن را بر عهده دارد. این گروه فعلاً فعالیت مضرهای نداشته و صرفاً جلساتی به منظور مبارزه علیه بهائیان تشکیل میدهند.
دکتر رمضانخانی مدیر داروخانه بیمههای اجتماعی است و او نیز از دوستان دکتر پاکنژاد و با او در گروه مزبور همکاری دارند.
3. مشخصات دکتر پاکنژاد به شرح زیر است:
نام سیدرضا فرزند سیدابوالقاسم شماره شناسنامه 14934 یزد متولد 1303
خواجو
توضیحات سند:
1. دکتر سیدرضا پاکنژاد: فرزند ابوالقاسم، در سال 1303ش در یزد به دنیا آمد. در یکی از اسناد باقیمانده از ساواک، محل تولد ایشان، تبریز ثبت شده است. تحصیلات مقدماتی را در دبستان ملی اسلام و دبیرستان ایرانشهر یزد سپری کرد و در حالی که هنوز دانشآموز دبیرستانی بود، به مکه مکرمه مشرف شد که این تشرف، همزمان با وقوع ماجرای گردن زدن ابوطالب یزدی در آنجا بود و ایشان و همسفرانش نیز در این ماجرا دستگیر و به مدت سه ماه (برخی این زمان را یک ماه نوشتهاند) در عربستان زندانی بودند. او پس از بازگشت به یزد، به شغل آموزگاری و حسابداری روی آورد و در کنار آن، تحصیلات خود را در رشته پزشکی ادامه داد تا اینکه موفق به اخذ دکترای عمومی پزشکی در سال 1336ش گردید. شهید پاکنژاد که دورهی سطح علوم حوزوی را نیز طی کرده بود، برای تبیین معارف اسلامی، از تخصص پزشکی خود بهره گرفت و بر این اساس، مقالات و کتابهای زیادی تدوین نمود که یک نمونه آن، کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» میباشد که در 40 جلد به چاپ رسید و به زبانهای عربی و انگلیسی نیز ترجمه شد. دکتر پاکنژاد که در دوران عمر شریف خود همواره در کنار علمای یزد، خصوصاً آیتالله شهید صدوقی قرار داشت، در مشاغل متعددی خدمت نمود که از آن جمله است: تدریس در دانشسرای عالی یزد، ریاست بیمارستان امیرالمؤمنین(ع)، ریاست هیئت مدیره صندوق جاوید، ریاست مرکز پزشکی شماره 1 یزد، ریاست بهداری سازمان بیمههای اجتماعی، ریاست هیئت مدیره گروه فرهنگی علوی یزد، ریاست شورای صنایع، سرپرست اداره کل ارشاد ملی، ریاست بیمارستان هراتی، ریاست بیمه و نمایندگی اولین دوره مجلس شورای اسلامی. ایشان که سالها در حرف و عمل به اسلام خدمت نموده و همواره تحت کنترل نیروهای امنیتی رژیم شاه قرار داشت و جلسات تفسیر قرآن شهر یزد را هدایت مینمود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت فرهنگی خود را مضاعف کرد تا اینکه از طرف مردم یزد برای اولین دورهی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. در این ایام بود که در فاجعهی انفجار هفتم تیرماه سال 1360 ش که به دست منافقین صورت گرفت، به درجهی رفیع شهادت رسید. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی) و دانشنامه مشاهیر یزد، ج 1، ص 287.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 69