تاریخ سند: 29 بهمن 1341
موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا
متن سند:
شماره: 4567 /312 تاریخ: 29 /11 /1341
موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا
بعدازظهر روز چهارشنبه 24 /1 /41 جلسه هفتگی منزل سپهبد کیا تشکیل بود و در حدود 25 نفر از جمله جمال اویسی. بیدل قاضی دادگستری. حبیباله بیژن کارمند در اختیار امور عمومی وزارت صنایع و معادن. دو نفر سرتیپ بازنشسته. چهار نفر از اهالی مازندران (مقیم تهران). یک نفر افسر که با لباس شخصی آمده بود و گفته شد نام ایشان سرهنگ شجاعی1 است در آن شرکت کردهاند.
در این جلسه راجع به کودتای عراق صحبت شد و سپهبد کیا اظهار داشت کشورهایی که در همسایگی شوروی هستند، از لحاظ سیاسی همواره محکوم به مرگ هستند؛ زیرا کشورهای غربی به این جهت که اگر این کشورها با رژیم دموکراسی اداره شوند، مردم آلت دست کمونیستها میگردند و رژیم کمونیستی مستقر میشود، نمیگذارند دولت از طرف ملتها تعیین شوند و مطابق مصلحت و تمایلات ملت انجام وظیفه نماید. نامبرده سپس به حکومت دکتر امینی اشاره کرد و افزود: نمونه افرادی که به فشار سیاست خارجی در این کشورها به مقام نخستوزیری رسیدهاند، دکتر امینی است. نامبرده با فشار فوقالعاده خارجی نخستوزیر شد و چندین ماه بر کشور حکومت کرد و به بهانه مبارزه با فساد اقتصاد، استقلال کشور را از بین برد و به طور کلی مقاصد خارجی را کاملاً اجرا کرد و اکنون معلوم نیست برای چه منظوری به ایران آمده است و قرارداد نفتی را که دکتر امینی با خارجیها بسته، به کلی به نفع خارجی است و اگر مبلغی بابت بهای نفت به ایران داده میشود، معادل آن را مستشاران و مأمورین و کارمندان خارجی که به ظاهر در استخدام دولت ایران هستند، حقوق میگیرند و حتی دزدی میکنند. سپس در مورد عراق گفت به فرض آنکه عبدالکریم قاسم2 در مدت زمامداری خود خدمتی هم به کشور عراق کرده باشد، اصولاً کشورهای غربی نمیتوانستند شاهد و ناظر عملیات او که به نفع شوروی بود باشند و به همین جهت کودتا پیش آمده است.
در کشور ایران بین هیچ یک از طبقات و دستجات، اتحاد و اتفاق نیست و شاهنشاه بیش از هر کس علاقمند و آرزو دارند که ریشه سیاست خارجی از کشور ما کنده شود، زیرا معظمله واقعاً ناسیونالیست هستند؛ ولی چه میتوانند بکنند، در حالی که همه مردم و طبقات با یکدیگر دشمنی دارند و حتی هر کدام از رجال و مأمورین عالیرتبه کشور، وقتی به حضور شاهنشاه شرفیاب میشوند، بدون استثناء از یکدیگر نزد ایشان بدگویی و انتقاد میکنند و به این ترتیب چگونه شاهنشاه میتوانند به این اجتماع و به این ملت و این رجال اکتفاء و یکسره با خارجیها مبارزه کنند و ریشه سیاست آنها را بکنند. شخصی که گفته شد سرهنگ شجاعی است و یک مرد چاق و تنومند بود، اظهار داشت: روشی که شاهنشاه نسبت به شاهدوستان و میهنپرستان اتخاذ فرمودهاند، باعث یأس و دلسردی همه آنها شده و به این ترتیب دیگر کسی حاضر نیست در مواقع لزوم در راه مملکت و شاه جانبازی کند و موقعی که من در قسمت مرزبانی کل کشور انجام وظیفه میکردم (در حدود سالهای 23 و 24 و 25)؛ یکی از افسران لشگر تبریز فوقالعاده نسبت به شاهنشاه بدبین و در باطن طرفدار عناصر تودهای و پیشهوری بود و حالا همان افسر به درجه سپهبدی رسیده و اکنون شاغل خدمت میباشد و گویا فوقالعاده هم مورد مرحمت و لطف شاهنشاه است؛ ولی در مقابل سپهبد کیا که آن همه به این کشور و شاهنشاه خدمت کرد و واقعاً در بین افسران و رجال این کشور در شاهدوستی و وطنپرستی و درایت و فعالیت بینظیر بوده، خانهنشین کردهاند و به این ترتیب همه وطنپرستان مأیوس و دلسرد شده و خواهند شد.
راجع به جریان بازار و رکود معاملات تجارتی صحبت شد و سپهبد کیا اظهار نمود من در حال حاضر در حدود سه میلیون3 مقروض هستم و در مدتی که گرفتار سیاست دکتر امینی بودم، نتوانستم به امور تجارت بپردازم و مبالغ زیادی بدهکار شدهام و اکنون به ناچار دائماً در تلاش و فعالیت در کسب و تجارت هستم تا بتوانم بدهیهای خود را در موعد مقرر به طلبکاران بپردازم. البته در مقابل این بدهی مطالباتی هم دارم، ولی به علت خرابی کسب بدهکاران قادر به پرداخت نمیباشند.
گیرندگان. سه نسخه در بخش 312. اداره سوم. اداره دوم
توضیحات سند:
________
1. ساواک طی نامه شماره 34625 /301- 14 /12 /41 به اداره دوم ستاد ارتش نوشت: «دستور فرمائید مشخصات کامل و یک قطعه عکس نامبرده بالا که در سالهای (23 . 24 . 25) در مرزبانی کل کشور انجام وظیفه مینموده است ارسال فرمایند.» بخش ضمائم
2. عبدالکریم قاسم در سال 1914م/ 1292 ش در بغداد به دنیا آمد، پس از اتمام تحصیلات متوسطه در سال 1310 وارد دانشکدهی نظامی شد، در 1318 به دانشکدهی ستاد راه یافت و 15 سال بعد به درجهی سرتیپی نایل آمد. عبدالکریم در 14 ژوئیه 1958 برابر با 23 تیر 1337 علیه ملکفیصل دوم پادشاه عراق کودتا کرد و قدرت را به دست گرفت و یکبار نیز مورد سوء قصد اعضای حزب بعث قرار گرفت که به شدت مجروح شد. وی چون به اتحاد جماهیر شوروی گرایش داشت فعالیت حزب کمونیست عراق را آزاد ساخت و دولت ایران نیز در 8 مرداد 1337 رژیم قاسم را به رسمیت شناخت. عبدالکریم قاسم با کودتای عبدالسلام عارف در سال 1341 سرنگون و به قتل رسید.
ر.ک: نگاهی به تاریخ سیاسی عراق، سرهنگ ع الجمیلی، ترجمۀ محمدحسین زوار کعبه، ص 65 ـ 68.
3. در اصل: ملیون.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 53