تاریخ سند: 9 آذر 1348
موضوع : شیخ فضل اللّه محلاتی
متن سند:
از : 20 ه ی
به : 20 ه 3 شماره : 1788 /20 ه ی
ساعت 2000 پس از قرائت قرآن توسط محمود موحدی پور، کارگر سیمان
ری، شیخ فضل اللّه محلاتی در مسجد امام حسن عسگری واقع در محل سیمان
شهرستان ری به منبر رفت و ضمن بحث در اطراف اسلام و جوانان اظهار داشت :
فلان جوان وقتی به
دبیرستان رفت دیگر نماز
خواندن را کنار می گذارد و
موقعی از او سئوال می کنی
چرا نماز نمی خوانی
می گوید : پدر بزرگم
روحانی است و اگر بپرسی
چرا روزه نمی گیری، جواب
می دهد : من از خانواده با
ایمان هستم و این مانند آن
است که به ابوعلی سینا و
زکریای رازی افتخار کنیم
اما معلوم نیست ما خودمان
چکاره ایم.
چرا از خودمان
حرف نمی زنیم.
یارو
آمریکائی با آپولو در ماه
مستقر شده و فوری با دستگاه فضائی اطلاع می دهد قدری با ما کار نداشته
باشید و صحبت نکنید ما می خواهیم قدرت و عظمت خدای خود را ببینیم.
پس
آن کس هم با قدرت علم و تکنیک بالا می رود از نیروی خداوند غافل نیست،
پس ما چرا نباید به خدا و قدرت او ایمان داشته باشیم.
امروز پس از قرنها نام
سلمان فارسی به نیکی و پاکی یاد می شود آن رادمرد با پای خودش به دیدار
پیغمبر اسلام آمد و ایمان آورد و در این راه چه مرارتها کشید.
در بین راه بیچاره را
گرفتند و به یک یهودی فروختند زیرا در صدر اسلام آدم فروشی معمول بود و در
آن روزها انسان را به طور فردی خرید و فروش می کردند ولی امروزه به فرد
کاری ندارند و اگر خواستند معامله نمایند ملت ها را به طور دربست خرید و
فروش می کنند.
امروز به هر کس بگوئی نماز بخوان و روزه بگیر می گوید :
قدیمی شده پس چرا دخترها و زنهای ما به عصر حجر برگشته اند و دامن کوتاه
بالای زانو می پوشند مانند وحشی های قبل از اسلام.
دین اسلام می خواهد جلو
این بی سر و سامانیهای بشر را بگیرد.
دین اسلام می خواهد تو از خودت اراده
داشته باشی و آزاد باشی.
در هر صورت پیغمبر رفت و سلمان را از منزل آن
یهودی آزاد نمود.
زیرا در
محیط آلوده یک فرد
مسلمان نمی تواند فعالیت
نماید.
ناطق در اینجا چنین
بیان داشت که امشب
می خواهم برای پیروزی
مسلمانان و شکست
اسرائیل و یهودیها مرثیه
بخوانم چون برادران ما در
بند اسرائیل گرفتارند.
خداوندا اسرائیل و یهود را
سرنگون گردان (در این
موقع مردم که احساساتی
شده بودند با صدای بلند
آمین گفتند) و برادران
مسلمان ما را موفق بدار،
خداوندا دست ظالمین را از سر مردمان بی دفاع کوتاه بگردان.
خداوندا وسیله
آزادی زندانیان بی گناه را فراهم فرما، جلسه در ساعت 2030 به پایان رسید.
نظریه منبع ـ در جلسه فوق عده ای افراد ناشناس حضور داشتند که به اتفاق حاج
مصطفی صادقون، کارگر سابق سیمان ری که فعلاً مأمور خرید سیمان تهران است
آمده بودند (مصطفی صادقون از فعالین جبهه ملی1 می باشد) پس از ختم مجلس
نامبردگان نزد سیدعلی غیوری نشستند.
مصطفی صادقون برای درویشعلی
فراهانی ـ حاج ترابعلی مسلمی ـ حاج سید مصطفی مصطفوی و دیگران تعریف
می کرد و می گفت : شیخ فضل اللّه محلاتی از مردان فاضل و با ایمان است وقتی من
به مکه مشرف شده بودم از طرف دستگاه سازمان امنیت یک نفر سرهنگ به
ایشان پیشنهاد نمود با دریافت 10000 تومان سخنرانی نماید ولی زیر بار نرفت
زیرا از زندان ترس ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ مفاد خبر فوق مورد تأیید می باشد و شیخ فضل اللّه محلاتی
اکثرا در منابر خود به اسرائیل و یهود حمله می نماید و برای سرنگونی آنها و
پیروزی مسلمانان دعا می کند.
بومی
نظریه 20 ه 3 : 20 ه 3 نظری ندارد
آقای صالحی
1ـ اطلاعیه جهت شهربانی تهیه شود
2ـ بهره برداری و دستور مراقبت داده شود 17 /9
توضیحات سند:
1ـ جبهه ملی : در زمستان
1328 جمعی از رهبران و سران
احزاب سیاسی ملی گرا که هدف
مشترک آنها ملی شدن صنعت
نفت بود گردهم آمدند و جبهه
واحدی را موسوم به جبهه ملی
به رهبری دکتر محمد مصدق
پایه گذری کردند.
از جمله این
احزاب می توان به حزب ایران،
حزب ملت ایران، حزب
زحمتکشان ملت ایران، نهضت
خداپرستان سوسیالیست، انجمن
بازرگانان و کسبه ایران و غیره
اشاره کرد.
پس از پیروزی
نهضت ملی نفت و تشکیل کابینه
دکتر مصدق، برخی از احزاب و
جمعیتهای تشکیل دهنده جبهه
ملی از این جبهه کناره گیری
کردند و حتی به صف مخالفان
دکتر مصدق پیوستند.
به هر حال
جبهه ملی تا کودتای 28 مرداد
1332 از دکتر مصدق و دولت
او حمایت می کرد و بعد از کودتا
به دلیل دستگیری و زندانی
شدن بسیاری از سران جبهه ملی
عملاً این جبهه فروپاشید.
در
سال 1338 ش مجددا گروهی از
هواداران دکتر مصدق، جبهه
ملی دوم را ایجاد کردند این
جبهه در جریان قیام 15 خرداد
1342 واکنشی از خود نشان
نداد و باعث انتقاد عده ای از
سکوت آنان در قبال کشتار 15
خرداد توسط رژیم شد.
به سبب
بروز اختلاف و دو دستگی میان
سران جبهه ملی سرانجام در
بهار 1343 جبهه ملی دوم نیز
فرو پاشید و تلاش گروهی از
اعضای این جبهه برای تشکیل
جبهه ملی سوم بی نتیجه ماند.
در
آستانه پیروزی انقلاب اسلامی
کریم سنجابی و گروهی از
بازماندگان جبهه ملی دوباره
اقدام به تشکیل و فعال
کردن جبهه ملی کردند و این بار
سنجابی رهبری این جبهه را به
عهده گرفت و تا خرداد 1360
که امام (ره) جبهه ملی را به
سبب انتقاد از حکم اسلامی
قصاص مرتد اعلام کرد؛ فعال
بود.
پس از آن اعضای جبهه
ملی از کشور فرار کردند.
ر.ک : جبهه ملی به روایت
اسناد ساواک، مرکز بررسی
اسناد تاریخی.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 490