تاریخ سند: 3 اسفند 1342
موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا
متن سند:
شماره: 1011 /322 تاریخ: 3 /12 /1342
موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا
گزارش اطلاعات داخلی
بعدازظهر روز گذشته جلسه هفتگی منزل سپهبد کیا تشکیل شد و در حدود 70 نفر از طبقات مختلف و از جمله سرتیپ بازنشسته مرتضی اخوی1. سرلشگر بازنشسته افشار. سرلشگر بازنشسته طائرپور (و چند نفر دیگر از افسران بازنشسته ارتش). میرمهدی ورزنده استاد سابق مدرسه نظام. غرویراد عضو اداره اردنانس ارتش. اوحدی معاون شرکت فرش. قدمی قاضی دادگستری. اخوان. اویسی. مهندس قراچهداغی. هرمزی وکیل دادگستری. پازوکی شهردار ایوانکی (به اتفاق چند نفر از خردهمالکین2و کشاورزان آن محل). سرمست. حیدری کارمند راهآهن و برادر سپهبد کیا در آن شرکت کردند.
در این جلسه مذاکرات سیاسی قابلتوجهی مطرح نشد و سپهبد کیا به دو نفر از افسران بازنشسته که نزدیک ایشان نشسته بودند، در مورد برائت خود در دیوان کیفر و نحوه تشکیل پرونده اتهامی صحبت کرد و گفت مرحوم سرلشگر حسن امینی3 در زندان جمشیدیه به اینجانب مراجعه و پیغام دکتر امینی را به من اطلاع داد که بدون ارجاع پرونده اتهامی واهی به دادگستری، آزاد شوم و در حالی که آقایان علویمقدم و ضرغام به همین اندازه دلجوئی دکتر امینی قانع شدند و زندان را ترک کردند، ولیکن من قانع نشدم و پیغام کردم یا باید دولت در جراید و رادیو بیگناهی من را اعلام و اشتباه و سوءتفاهم خود را اعتراف کند تا آزاد شوم و یا آنکه باید پروندهام به مقامات قضایی ارجاع و مورد رسیدگی قرار گیرد؛ که سرانجام پرونده مسخرۀ[ای] علیه من تشکیل دادند، ولی بالاخره تبرئه شدم و حکم برائت من صادر گردید.
غرویراد که با اکثر افسران بازنشسته و عدۀ[ای] از شاغلین آشنایی و معاشرت دارد، ضمن مذاکرات خصوصی میگفت در سفر اخیر اعلیحضرت همایونی به اتریش4 و ایتالیا،5 اهانتهای ناروا و شدیدی از طرف دانشجویان ایرانی مقیم آن دو کشور به شاهنشاه شده است و تظاهرات ضد شاهنشاه در ایتالیا6 تا آنجایی شدید بوده که پلیس ایتالیا7 به ناچار با متظاهرین به زد و خورد پرداخته و در نتیجه چند نفر از ایرانیان به سختی مجروح و مضروب شده و در بیمارستان بستری گردیدهاند.
غرویراد برای تأیید اظهارات خود علاوه میکرد که روز گذشته یک مجله آلمانی برای یکی از دوستان من به تهران فرستاده شده بود و در مجله مزبور موضوع عملیات ایرانیان مقیم ایتالیا8 (به شرح بالا)، در آن نوشته شده بود که دوست من ترجمه فارسی آن را قرائت کرد و حاکی از جریان فوق بوده است.
در ساعت 7 بعدازظهر سرلشگر طائرپور به اویسی پیشنهاد کرد که به اتفاق به منزل سرلشگر همایونی که بیمار و در منزل بستری است رفته و از ایشان عیادت نمایند و نامبردگان و همچنین قدسی و غرویراد با اتومبیل اویسی به منزل مشارالیه رفتند (توضیح آنکه تیمسار سرلشگر همایونی چند روز پیش در یک حادثه رانندگی در راه تهران به9 قم آسیب دیده و ابتدا در بیمارستان پارس و از دو روز پیش در منزل بستری شدهاند) و در منزل سرلشگر همایونی علاوه بر نامبردگان، حسین مکی10 نیز به عیادت نامبرده آمده بود و نسبت به سرلشگر همایونی اظهار خصوصیت میکرد، ولی هیچگونه بحث و مذاکره سیاسی به عمل نیامد.
عیناً جهت اقدام به اداره 2- 1- 321- 314 ارسال میگردد. شماره 4 /12
______________________
1. سرتیپ مرتضی اخوی فرزند سیدجلیل، از سادات اخوی، در سال 1281ش در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، به مدرسه علوم سیاسی رفت و پس از آن وارد دانشکده افسری شد. در زمانی که با درجه افسری فرمانده گروهان در کاخ سلطنتی بود، مورداعتماد رضا شاه قرار گرفت و در سال 1310ش، رئیس املاک اختصاصی شاه در تنکابن و سپس در مازندران گردید. مدتی فرمانده تیپ بهبهان بود. مدتی ریاست اداره قند و شکر را به عهده داشت و سپس رئیس اداره نظام وظیفه گردید و پس از چند سال به وزارت جنگ رفت و رئیس کارگزینی شد و پس از چندی، به عنوان معاون ستاد ارتش منصوب شد. پایگاه اینترنتی دانشنامه حوزوی ویکی فقه
2. در اصل: خورده.
3. سرلشگر حسن امینی مجدی فرزند میرزاعلیخان امینالدوله در سال 1279ش در قریه لشت نشاء به دنیا آمد. پس از سپری نمودن تحصیلات ابتدایی و متوسطه به فرانسه رفت و در مدرسه پیادهنظام سنسیر ادامه تحصیل داد. پس از بازگشت به ایران، با درجه ستوان دومی وارد ارتش شد و در حین خدمت، دوره دانشگاه جنگ پاریس را نیز طی نمود و به ریاست دفتر وزارت جنگ منصوب شد. پس از شهریور 1320ش، درجه سرتیپی و سرلشگری گرفت و معاون وزارت جنگ شد. آخرین سمت نظامی او، وابسته نظامی ایران در فرانسه بود.
4. در اصل: اطریش.
5، 6، 7 و 8: در اصل: ایطالیا.
9. در اصل: و.
10. سیدحسین مکی فرزند سیدمحمدباقر میبدی، در ۱۲۹۰ش در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، در آموزش و پرورش یزد به تدریس مشغول شد. پس از دو سال برای خدمت سربازی راهی تهران شد و تحصیلات خود را به صورت خصوصی ادامه داد. با تشکیل نیروی هوایی ارتش، با درجه استواری در آنجا مشغول به فعالیت شد که پس از چندی کنار گذاشته شد. پس از آن در اداره راهآهن اشتغال یافت و تا سمت مدیرکلی این اداره ارتقاء یافت.
پس از شهریور 1320ش، به روزنامهنگاری روی آورد و در سال 1322ش در تشکیل حزب ایران نقش ایفا کرد و در سال 1324ش، معاون شهرداری تهران شد. در سال 1325ش، به حزب دموکرات قوامالسلطنه پیوست و در کمیته تشکیلات حزب به فعالیت پرداخت. در همین موقع، به عنوان نمایندهی اراک در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، راهی مجلس گردید و در سال 1326ش، با قرارداد گس . گلشائیان مخالفت نمود. در دوره شانزدهم با حمایت مصدق، نماینده تهران شد و در تأسیس جبهه ملی شرکت کرد و به عنوان دبیر جبهه به فعالیت پرداخت.
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، فعالیت چشمگیری داشت و به شهرت رسید و در دوره هفدهم مجلس نیز، به عنوان نماینده تهران برگزیده و مشاور دکتر مصدق شد؛ ولی پس از قیام سی ام تیرماه سال 1331ش، به جرگهی مخالفین مصدق پیوست و پس از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332ش با توصیه کابینه فضلالله زاهدی، به عضویت شورایعالی نفت انتخاب شد.
در سال 1334ش، به اتهام شرکت در قتل رزمآراء، به مدت حدود یک ماه زندانی شد. در سال 1339ش، همراه با مظفر بقائی، سازمان نگهبان آزادی را راهاندازی نمود و پس از آن، از فعالیتهای سیاست کناره گرفت و به تحقیق و تدوین در عرصهی تاریخ معاصر ایران مشغول شد.
حسین مکی، در سال 1378ش، از دنیا رفت و در مقبره هنرمندان به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 153

