تاریخ سند: 4 آذر 1357
طبسی
متن سند:
از: مشهد تاریخ: 4 /9 /1357
به: 312 شماره: 20980/ ﻫ 1
طبسی با شخصی گویا در تهران روز جاری تماس و ضمن دادن اخباری در مورد وقایع مشهد، اظهار داشت: از پاریس که با من تماس گرفتند، راجع به فرهنگیان صحبت کردم. گفتند آقا گفته کلیاتی را بیان میکنم، چون آقایان آنجا هستند، شرایط را مورد مطالعه و تصمیم میگیرند، حال نظر شما چیست، آیا فرهنگیان مانند قبل به اعتصاب ادامه دهند یا خیر.
جواب داد: طرح اینجا پیاده شده، شما هم یادداشت و مشورت کنید؛ اصفهان هم خیلی محکم است؛ طرح به این شرح است: دبستانها و کودکستانها باز، معلمین به کلاس بروند؛ مدارس راهنمائی باز، معلمین در کلاس روشنگری کنند، حتی الامکان یک برنامه سیاسی بگذارند؛ دبیرستانها باز و کلاسها دایر و دبیران تا آنجا که میسر است، برنامه سیاسی پیاده کنند و در قسمت دانشگاهها بعداً اعلام خواهد شد و اضافه نمود به طور کلی مدارس باز و اجتماعات در داخل آنها تشکیل شود؛ هرچند در کودکستان و دبستانها امکان تبلیغ کم است، ولی معلمین با یک روشنگری ظریف کار خود را دنبال کنند؛ ولی برای مدارس امکان دارد یک برنامهای بگذارند، معذالک شما سریعاً با معلمین و دبیران مطرح کنید؛ و نیز شخص موصوف بیان داشت که در اصفهان تقریباً از هر بیست نفر معلم، یک نفر نماینده انتخاب که مجموعاً 400 نفر در اصفهان انتخاب و از آنان یک صورت 75 نفری تعیین و از این عده یک هیئت اجرائی یازده نفری تعیین و فعلاً هیئت مذکور از طرف بیش از هشت هزار نفر معلم، نماینده بوده و در هر مورد با دولت مذاکره مینمایند و در خاتمه در مورد انعکاس ملاقات شهبانو1 و خوئی از طبسی سئوال نمود که وی گفت: انعکاس بدی در مشهد پیچیده و به منظور جلوگیری از درگیری طلبهها ترتیبی داده شده است؛ به هر جهت آقایان تبری میکنند و در خاتمه شخص مذکور به طبس[طبسی] رفت[گفت] شما مراقبت بفرمائید.
نظریه یکشنبه: نحوه صحبت کردن شخص مورد بحث به شکلی بود که گویا یکی از مقامات دولتی در تهران میباشد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تائید است.
بولتن 6 /9
در بولتن درج گردید. جهت بهره برداری به استحضار رئیس دایره عملیات میرسد. کندری 8 /9 /57
در پرونده 46679 بایگانی شود. مجتبوی 8 /9 /57
توضیحات سند:
1. فرح دیبا، فرزند سهراب، در مهر ماه سال 1317ش در یک خانواده متوسط، از پدری آذربایجانى به نام سهراب و مادری گیلانى به نام فریده قطبى گیلانى در بخارست، پایتخت رومانى به دنیا آمد. پدر او، افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح براى انجام مأموریتى در رومانى، که در آن زمان رژیم سلطنتى داشت، به سرمىبرد. فرح در کودکى پدر را از دست داد و با مادرش راهى تهران شد. در تهران تحت سرپرستى مادر با مراقبت و حمایت دائیش، بزرگ شد.
تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسه ایتالیایىها (مدرسه خواهران کاتولیک) و سپس مدرسه ژاندارک و دبیرستان رازى به انجام رساند و براى ادامه تحصیل به فرانسه اعزام و در رشته معمارى مشغول تحصیل شد.
فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینه تحصیل و اقامت در پاریس در مضیقه بود و تحتتأثیر شرایط محیط زندگى خود و رواج افکار و عقاید کمونیستى در فرانسه آن روز، گرایشهاى چپى پیدا کرد و با گروههاى دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه، که در آن زمان بیشتر گرایشهاى چپى داشتند، حشر و نشر داشت. این حشر و نشر به گونهای بود که احسان طبرى، از رهبران حزب توده، بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت، در حوزههاى حزب توده در پاریس نیز حضور مىیافت و دوستان او نیز همه گرایشهاى چپى داشتند.
پسردایى فرح، رضا قطبى نیز که در این موقع، در پاریس تحصیل مىکرد و به گروههاى چپ پیوسته بود، در گرایش و کشش او به سمت این فعالیتها بىتأثیر نبود.
فرح، اولین ملاقات خود را با شاه، در یک مجلس پذیرایى که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود، خوب به خاطر مىآورد. دو ماه بعد از این ملاقات، او براى گذراندن تعطیلات تابستانى به تهران آمد و عمویش، اسفندیار دیبا، که در آن موقع در دربار کار مىکرد، او را براى گرفتن یک بورس تحصیلى به اردشیر زاهدى معرفى نمود. اردشیر زاهدى که در آن موقع داماد شاه بود، دفترى در دربار داشت و ضمن سایر کارها، به امور دانشجویان ایرانى در خارج هم رسیدگى مىکرد. اردشیر زاهدى از قیافه و هیکل متناسب و طرز صحبت این دختر خیلى خوشش آمد و او را براى همسرى شاه مناسب تشخیص داد.
فرداى همان روز، شهناز، دختر شاه و همسر اردشیر زاهدى هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد و طى ضیافتى که شهناز و اردشیر زاهدى برپا کردند، وسیلهاى به دست آمد تا شاه و فرح، بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.
مراسم ازدواج آنان، بعد از ظهر دوشنبه 29 آذرماه 1338 برگزار شد و در همان شب، مجلس شام و ضیافت باشکوهى در کاخ گلستان منعقد گردید.
فرح پهلوی که در طول مدت زندگی به عنوان ملکهی ایران، سعی داشت تا از خود چهرهای اهل هنر و مردمدوست ارائه دهد، پا به پای محمدرضا پهلوی در جنایات او شریک شد و بعد از مرگ شاه نیز، هرگز درباره میزان ثروت و ارثیهاى که به او رسید، سخنى بر زبان نیاورد، ولى با کمترین تخمین، دارایى او به دهها میلیون دلار بالغ مىشود. وى در یک خانه مجلل در شرق آمریکا زندگى مىکند و ویلایى نیز در جنوب فرانسه دارد، ولى غالباً در آمریکا زندگى مىکند و سالى یکى دوبار هم براى گردش و تفریح و خرید به فرانسه مىرود.
بخشی از اسناد ریخت و پاشها و فعالیتهای ضدانسانی و ایرانی فرح پهلوی در سه مجلد توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی به چاپ رسیده است.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 541