صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

آقای امیرانی1 مدیر محترم... نامه خواندنیها

تاریخ سند: 20 تیر 1357


آقای امیرانی1 مدیر محترم... نامه خواندنیها


متن سند:

نظر به اینکه سالهاست در زمره خوانندگان مومن و وفادار خواندنیها به شمار میروم و به سبک و شیوه این مجله در بازتاب تاریخی و اجتماعی اعتقاد دارم وظیفه خود میدانم که ضمن ابراز خشنودی خود از مندرجات خواندنیها مراتب انزجار همراه با شگفتی خود را از ترهاتی که در برخی نشریات آنچنانی درج میشود ابراز دارم.
ماجرا اینست که چندی پیش از طریق یکی از دوستانم یک نسخه از یک نشریه که به «شبه مجله» و «جزوه » بیشتر شبیه است بدستم رسید و وقتی به خواندن مطالب آن پرداختم دچار حیرت و تاسف فراوان شدم زیرا متوجه شدم در روزگار وارونه ما کار بجائی رسیده است که عنصر هزار پیشه ای بنام میمندی نژاد برای خودش نشریه ای دست و پا کرده و بجای روشن ساختن افکار عمومی و انعکاس واقعیات و گسترش دانش و آگاهی مردم، هدفی جز زیر پا نهادن واقعیات و لکه دار ساختن نام پاک خدمتگزاران این مرز و بوم ندارد.
بیاد دارم همین موجودی که دارد زندگی سردار بزرگ ایران و سر دودمان سلسله پهلوی را رقم میزند همان شخصی است که به خرج مردم این مملکت به خارج رفت و بیطار2 شد و وقتی که مراجعت کرد اولین اقدامش حمله کردن به نوامیس ارتش شاهنشاهی بود و در روزنامه مرد امروز زیر عنوان «در سر طویله های ارتش» از نوشتن هیچ یاوه ای و از هیچ نوع اهانت به سربازان دلیر این مملکت امتناع نکرد و هنگامی که تحت تعقیب قرار گرفت و محکوم به دو سال حبس شد با همکاری رزم آرا1 از چنگال دو سال کیفر رهائی یافت.
امروز برای نگارنده و همه وطن پرستان و شاهدوستان موجب تأسف است که عناصری نظیر میمندی نژاد هنوز رفتار خائنانه خود را ترک نگفته اند و ضمن آنکه زندگی اعلیحضرت رضاشاه کبیر2 را مینویسند از بزرگی و عظمت و اقتدار و اعتبار بریتانیای کبیر سخن میگویند تا بهدف اصلی خود که چیزی جز جیره خواری و سرسپردگی نیست دست بیابند.
کار روزگار ما بجائی کشیده که یک عنصر خائن وظائف در عین بی اعتقادی به شعائر مقدس اسلامی و مذهب اثنی عشری از اسلام دم میزند و به تمامی اندیشمندان و فضلا و مردان وطن پرست و فرهنگ پرور انواع اهانت ها را روا میدارد.
نگارنده بدون آنکه قصد روشن ساختن سوابق خانوادگی این قبیل هندوزاده ها را داشته باشد تنها به این نکته اشاره می کند که میمندی نژاد ضمن دشنام گفتن به امیرعباس هویدا3 در محافل خصوصی در مجله اش رفتاری بعکس دارد و از هویدا تکریم و ستایش میکند و مزید بر اینها هیچ موجودی را ندیده و نشناخته ای که مورد تائید میمندی نژاد باشد و طبیعی است که عکس این واقعیت نیز مصداق دارد و هیچ موجودی را ندیده و نشناخته ام که برای این عنصر هزار چهره مستغرق در آلودگی و تباهی و کینه توزی کوچکترین احترامی قائل باشد در این میان روشن نیست که چرا مقامهای مسئول فرهنگی و انتشاراتی کشور اجازه میدهند...
در تاریخ 20 /4 /37 این اعلامیه برای مسئولان نشریات مختلف از طریق سرلشکر مزبور پست شده است در پرونده میمندی نژاد بایگانی شود زرگران 22 /4 /37

توضیحات سند:

1ـ علی اصغر امیرانی فرزند مظفر در سال 1294 در بیجار متولد شد.
نامبرده ابتدا در گروس در مکتب درس خواند و در سن ده سالگی به تهران آمد و در منزل ستوان محمودخان اورلین خان در خدمت فرزندانش بود.
مشارالیه سپس در دبیرستان شرق تحصیل نمود و از دارالفنون دیپلم گرفت و به کار صحافی پرداخت و در سال 1319 در روزنامه اطلاعات مشغول بکار شد و از همین زمان بفکر انتشار مجله خواندنیها افتاد که تا پیروزی انقلاب اسلامی منتشر می شد.
علی اصغر امیرانی از دوستان نزدیک سپهبد زاهدی بود و در جهت مخالفت با مصدق با وی همکاری داشت.
ارزیابی ساواک در سال 39 از مجله خواندنیها بدین شرح میباشد : یک مجله حرفه ایست تیراژ قابل توجهی دارد.
با مصدق مبارزه کرده در سیاست داخلی انتقادی ملایم، در سیاست خارجی با دولت متابعت کرده طرفدار مقام شامخ سلطنت بوده و با دولت سپهبد به علت دوستی با وی همکاری نزدیک داشت.
نامبرده با مقامات انگلیسی ارتباط داشت و از طریق دکتر رضا امینی که کارمند سفارت آمریکا در تهران بود با مقامات سیاسی آمریکا در تماس بود و در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا عضویت داشت.
علی اصغر امیرانی در برخورد با اتباع خارجی و ملاقات با نمایندگی مطبوعات سفارتخانه ها و کادر سیاسی آنها، با ساواک همکاری داشت و از سال 47 جهت ارتباط گیری سهل الوصول و انتقال بموقع گزارشات از طرف ساواک، مجهز به بی سیم شد.
ساواک بدلیل همکاری مفید وی کمک های زیادی از مجاری مختلف از جمله، دادن آگاهی به مجله از طریق وزارت اطلاعات، کمک های بلا عوض از طریق شرکت نفت و وامهای متعدد با مبالغ زیاد از طریق بانک های مختلف، به او می نمود.
مشارالیه در سال 44 به نمایندگی از طرف مطبوعات ایران به اسرائیل سفر نمود و در سفرهای مختلف خارجی با مسئولین دولتی از جمله محمدرضا پهلوی همراه بود.
نامبرده در سال 48 دو جلد کتاب با عنوان خواجه تاجدار را جهت فرح ارسال نموده که ضمن تشکر متقابل دفتر فرح طی تلگرامی سی وهشتمین سال انتشار مجله خواندنیها را به امیرانی تبریک گفته است و در سال 57 رئیس ساواک نیز طی نامه ای از امیرانی و مجله خواندنیها بدلیل چاپ مقالات میهن پرستانه و مفید تشکر کرده است.
مشارالیه در کلوپ عصر و باشگاه سوارکاران که وابستگی به دربار داشتند عضویت داشت و با پیروزی انقلاب اسلامی با حکم دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.
2 ـ بیطار = کسیکه به مداوای ستوران اشتغال دارد، دامپزشک فرهنگ معین جلد 1 صفحه 629 1 ـ رزم آرا: سپهبد حاجعلی رزم آرا که مدتی در راه رسیدن به قدرت گام برداشته بود و سیاست انگلیس و امریکا او را تأیید کرده بودند و در رأس ستاد ارتش قرار داشت، ناگاه در پنجم تیر 1329 (با استعفای ناگهانی منصور) به نخست وزیری رسید و نظارت خود را هم بر ارتش حفظ کرد.
آیت الله کاشانی در مقام مخالفت و مقاومت برآمد و طی اعلامیه ای که توسط دکتر محمد مصدق در مجلس قرائت شد رزم آرا را عامل بیگانه معرفی کرد.
با این اعلامیه بازار تهران تعطیل و مردم دست به تظاهرات زدند و هزاران نفر در بهارستان اجتماع کردند تا از ورود رزم آرا به مجلس جلوگیری نمایند و قوای انتظامی با خشونت توانستند مردم را متفرق نمایند.
رزم آرا در مقابل جلب دوستی شوروی هم برآمد تا در هیچ جهت در سیاست خارجی مانعی نداشته باشد.
گویا در زمان او از هر جهت توافق سیاستهای دخالت کننده در ایران به جائی رسیده بود که یک دیکتاتوری در ایران استقرار پیدا کند.
زندانیان سیاسی (سران حزب توده) در زمان او از زندان قصر بوسیله یک کامیون ارتشی و چند نفر که لباس نظامی بر تن داشتند با کمک دو افسر شهربانی فرار کردند که این از اقدامات رزم آرا محسوب می گردید.
از کتاب «تاریخ سیاسی معاصر ایران» مولف : دکتر سید جلال الدین مدنی 2 ـ رضا شاه، سرسلسله پهلوی، فردی بی سواد بود و از فهم و شعور و درک اجتماعی و سیاسی و دینی بهره ای نداشت و برای حفظ قدرت خویش و ادامه سلطنت بر کشور از هیچ کاری فروگذار نمی کرد و در از بین بردن و فروختن آداب و سنن و فرهنگ ملّی و دینی ایران و ایرانی ید طولایی داشت.
حجاب، امتیاز بزرگی برای فرهنگ ایران جامعه ایران بشمار میرفت.
غربیها با آن همه سر وصدا و هیاهو و تبلیغات خود نتوانسته بودند این عظمت ایرانی را از بین ببرند و بر ناموس و شرف و عزّت او دست یابند و آن را پاره نمایند و به تاراج آن بپردازند.
امّا رضا خان با تکیه بر کرسی سلطنت و سرکوب اقشار مختلف مردم به سراغ مهم ترین خواسته غرب و اساسی ترین شاهرگ حیاتی جامعه، حجاب زن ایرانی، آمد و دستور رفع آن را صادر کرد.
این حادثه تلخ و ننگین در 17 دیماه 1314 هجری شمسی اتفاق افتاد.
بدین ترتیب تمامی بلایای غرب به جامعه ایرانی نیز رو کرد و کشور را یکدست گرفتار نمود.
ایجاد پدیده روسپی گری در جامعه، رواج و رسمیت یافتن فحشاء و فساد در میان توده های جوان، شیوع خودکشی، توسل به مواد مخدّر در میان قشر جوان و عریان شدن زنان از جمله آثار کشف حجاب رضا خانی است.
ر.
ک : شاهنشاهی پهلوی در ایران، ج 1، عبدالامیر فولادزاده، صص 194 ـ 192 3 ـ هویدا : امیرعباس هویدا در سال 1298 ه.
ش به دنیا آمد.
او که بهائی زاده ای معروف بود، تحصیلات متوسطه خود را در مراکز آموزشی بیروت سپری کرد و پس از عزیمت به لندن راهی بروکسل شد و در رشته علوم سیاسی فارغ التحصیل گشت.
وی در سن 24 سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و مناصب متعددی در داخل و خارج از کشور به عهده گرفت : عضو اداره اطلاعات وزارت خارجه، وابسته سیاسی سفارت ایران در پاریس، کارمند اداره حفاظت منافع در آلمان، (در همین زمان به همراه حسنعلی منصور به جرم قاچاق مواد مخدر به وسیله پلیس فرانسه دستگیر شد)، کنسول یار ایران در اشتوتگارت، منشی وزیر خارجه، معاونت اداره سوم سیاسی وزات خارجه در دولت محمد مصدق، مأموریت در کمیساریای عالی پناهندگان در سازمان ملل، رایزن سفارت ایران در آنکارا و سرپرست سفارت ایران در ترکیه.
هویدا در سال 1327 عضو هیات مدیره شرکت ملی نفت شد.
وی در کابینه حسنعلی منصور عهده دار وزارت دارایی بود و پس از کشته شدن منصور به نخست وزیری محمد رضا پهلوی رسید و سیزده سال در این منصب دوام آورد.
در سال 1356 جای خود را به جمشید آموزگار سپرد و خود، وزارت دربار شاه را عهده دار شد.
هویدا پس از انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد و در 18 فروردین 1358 اعدام گردید.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله رنگین کمان نو به روایت اسناد ساواک صفحه 15

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.