تاریخ سند: 21 خرداد 1346
موضوع: اللهیار صالح
متن سند:
از: 21 تاریخ:21 /3 /1346
به: 312 شماره: 1067 /21
موضوع: اللهیار صالح
آقای اللهیار صالح روز 10 /3 /46 ناهار را در منزل حاج محمد عراقی یکی از متنفذین عمده کاشان صرف نموده و بنا به توصیه آقای صالح، اشخاص دیگری در آنجا حضور نداشتهاند. حاج محمد عراقی از بازرگانان معروف و سرشناس کاشان است و در اکثر انجمنهای اداری و مالی کاشان عضویت دارد و اغلب ریاست آنها را عهدهدار است. در دوره انتخابات بیستم از آقای صالح علناً طرفداری میکرده و مدتی به علت کنارهگیری صالح از سیاست از یک طرف و حفظ موقعیت خود که سهامداری کارخانه ریسندگی بوده از طرف دیگر، سخنی نمیگفت و خود را بیطرف میخواند. اکنون که بار دیگر آقای صالح به کاشان آمده، تماس مستقیم او با صالح بیشتر شده و در این تماسها تا اندازهای مخالفین صالح را به تشویش انداخته است. تاکنون گذشته از حاج محمد عراقی، آقایان جواد عطارها. حسن اطمینان. حاج محمود صلاحیان. آقامیر مسچی به آقای اللهیار صالح گرویدهاند.
نظریه منبع. حاج عراقی محبوبیتی در بین مردم دارد. جواد عطارها نفوذ زیادی در دهات کویر دارد. بازاریها و تجار کاشان از حسین اطمینان جانبداری میکنند. حاج محمود صلاحیان1 رهبر روحانیون جوان کاشان است. آقا میرمسچی رئیس هیئت بزرگ ابوالفضل است و طرفداران فراوانی دارد. آقای صالح روی هم رفته با اشخاص ذی نفوذی در کاشان تماس دارد. نامبردگان تاکنون در هیچ یک از احزاب دوگانه نام نویسی نکردهاند و گویا منتظر دستور آقای صالح میباشند و آقای صالح به ظاهر مشغول ساختمان و تعمیر منزل خود میباشد.
نظریه دایره امنیت. آقای صالح گویا برنامهای برای انتخاب نادر صالح در کاشان دارد. موکول به تحقیقات بعدی است. آقای محمودزاده. یک نسخه به 322 ارسال شود. 24 /3 /46
به پرونده اللهیار صالح به کلاسه 23000 ضمیمه و ارائه فرمائید. 6 /4 /46
توضیحات سند:
1. شیخ محمود صلاحیان، از شاگردان آیتالله خالصی زاده و مؤسس مدرسه صلاحیان کاشان بود. این مدرسه که مجوز آن توسط آیتالله سید علی یثربی گرفته شده بود، به شیوه اسلامی اداره میشد و از حمایت روحانیون برخوردار بود. در احوالات شیخ محمود صلاحی نوشتهاند: «حتی مراسم نیایش [برای سلامتی شاه] که در مدارس دیگر اجباری بود، در این مدرسه انجام نمیشد. صلاحی را بعداً به دلیل اینکه در جلسهای که به جهت رفع خطر از جان شاه تشکیل شده بود، شرکت نکرد، با اجبار بازنشسته کردند.»
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 362