تاریخ سند: 30 دی 1355
متن سند:
شماره : 4260
خیلی محرمانه
دوست گرامی تیمسار ارتشبد نعمت اله نصیری
معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور
پاسخ به نامه شماره 4121 /321 مورخ 27 /10 /2535 و اطلاعیه ضمیمه
آن اشعار می دارد :
از خانم سیمین دانشور عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی
دانشگاه تهران، که من مشارالیها را تاکنون حتی ملاقات نکرده ام، در طول مدت
تصدی من بر دانشگاه مزبور از نظر انجام وظایف آموزشی و اداری هیچگونه
گزارش سوئی نرسید و تا جایی که حافظه اینجانب یاری می کند، (البته با گذشت
زمان ممکن است اشتباه کنم) جز اظهارنظر مستند به گذشته مشارالیها یا وضع
خاص همسرش1 ـ که فصل جداگانه ای است ـ آن سازمان نیز اطلاعیه خاصی
درباره رفتار و یا اقوال وی در دانشگاه و طی آن مدت به اینجانب نداده بود.
فقط
در هنگام انتخاب مدیر گروه، یک عضو دیگر گروه که داوطلب مدیریت گروه بود
و در انتخابات موفق نشد مطالب مشابهی را به اینجانب نوشت که بررسی به عمل
آمد و نادرست بودن آنها محرز گردید.
به همین سبب، با توجه به جمیع جهات و
جوانب امر مصلحت دانشگاه و مملکت را به آن تشخیص دادم که وی به خدمات
خود ادامه دهد.
اگر در حال حاضر مشکلی وجود دارد طبیعتا حل آن با مدیریت
کنونی دانشگاه
است.
نظر به وظیفه امانتی که در خدمت به اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و
علیاحضرت شهبانوی ایران دارم و در سمت ریاست دفتر مخصوص معظم لها
طبیعتا من نامه ارسالی آن تیمسار محترم را به شرف عرض مبارک علیاحضرت
شهبانو رساندم.
با عرض ارادت شخصی
رئیس دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانوی ایران
رونوشت برابر اصل است.
اصل در پرونده کلاسه 44687 به نام سیمین دانشور بایگانی است.
بایگانی شود 7 /11 /35
توضیحات سند:
1ـ جلال آل احمد در سال 1302
ش در خانواده ای روحانی متولد
شد.
پس از دوران تحصیل در
سال 1323 به حزب توده
پیوست و در مدت کمتر از چهار
سال در ردیف رهبران توده ای
قرار گرفت.
وی در مدت دو
سال به نوشتن مطالبی
پرداخت که خود آن را«پرت وپلا»
می نامد و به سبب همین نوشته ها
مأموریت یافت تا زیرنظر
احسان طبری به انتشار نشریه
بپردازد.
در سال 1326 با
انشعاب از حزب توده که دنباله
رو سیاست استالین بود، یک
حزب سوسیالیست با همکاری
خلیل ملکی و انور خامه ای بنا
نهاد.
در ماجرای ملی شدن
صنعت نفت فعالانه شرکت جست
و پس از کودتای 28 مرداد
1332 از حزب بازی سیاست
عملی کناره و دنبال کار تحقیق و
تعلیم را گرفت.
او برای احراز
هویت ملی «غربزدگی» را در
سال 1341 منتشر کرد و سپس
سفرنامه حج را به نام خسی در
میقات انتشار داد و از پی آن
کتاب «خدمت و خیانت
روشنفکران» را نوشت و در
سال 1347 کانون نویسندگان
ایران را بنیانگذاری کرد و
کنگره هنرمندان دربار را تحریم
نمود.
با بروز تحول عظیم در
افکارش و روی آوردن به دین
در سال 1340 اسلام را به
عنوان یک دین جامع و
روحانیت را تنها پایگاه ملی
برای مبارزه با غرب و غربزدگی
و از امام خمینی به عنوان منجی
یاد می کند.
مهمترین آرای
سیاسی و اجتماعی و مذهبی
آل احمد در کتاب «در خدمت و
خیانت روشنفکران» آمده است.
وی تشیع را نوعی نهضت
مبارزه روشنفکری می دانست و
انتظار و اجتهاد را دو نقطه اوج
او می خواند.
آل احمد در طول
زندگی 25 کتاب و سفرنامه و
مقاله به رشته تحریر درآورد و
یازده عنوان ترجمه انجام داد و
در سال 1348 در شهر اسالم به
طرز مشکوک فوت کرد.
منبع:
کتاب
هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 393