شفاعت
متن سند:
شفاعت:
«... در شفاعتاین را به شدت در گفتههایمان میکوبیدیم که البته این هم در انفعال از آن حرکتی بود که طرف مقابل که آن هم انحراف بود(همان هم انحراف بود) آنها میگفتند که هر گناهکاری با هر میزان از گناه و جنایت وقتی متوسل شده خداوند میبخشد و شفاعت مثلاً باعث نجات او میشود. ما در برخورد با این مسئله این برداشت را کرده بودیم که نه اصلاً شفاعت نیست و اگر باشد به یک معنای خاصی که خُب آقای صالحی و دیگران هم و مثلاً دکتر شریعتی هم در این واژهها تفسیر کردهاند که حالا آن هم تفسیر درستی است. منتهی در برخورد ما به انحراف کشیده شده چون تجانس و سنخیت شفع [و] وتر در مقابل هم جفت شدن و جور شدن و سنخیت مثل در اصول و در همه ابعاداین فرم هم سنخ با او شفیع باشد تا او بتواند مثلاً شفاعت بکند آن وقت در آن مقاطع یک سری گناهان جزیی اگر باشد باید در کلیات و اصول هم سنخ باشد آن شفیع این را میگفتیم شفاعت میشود. منتهی اینکه حالا با این مسئله برخوردمان خیلی در تبلیغ و در برخورد عملی خیلی شدید بود. یعنی نفی میکردیم آن شفاعت را که آن طرف میگفت. آن وقت درست تبیین نمیشد از آن طرف خود ما میگوییم که ما یک مقدار در برداشتها عجولانه برخورد میشد. نتیجه عملیاین میشد که منکر شفاعت مثلاً میشدیم. منکر توسل، منکر توکل با اینکه حالا انکار صد در صد نبوده و تفسیر غلط بوده، تفسیر افراطی بوده ولی در انعکاس فرهنگی و اجتماعی و مردمیاینطور بود که شفاعت نیست، توسل نیست...»25
توضیحات سند:
1. نوار شماره یک.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 147