روز شانزدهم آذر ماه. ششم ماه محرم
روز شانزدهم آذرماه که مصادف با ششمین روز از ماه محرم بود، فضای شهر مشهد هنوز تحت تأثیر سرنگونی مجسمههای طاغوت در روز چهاردهم و آغاز تکبیرهای شبانه در روز پانزدهم قرار داشت.[1]
در روز چهاردهم، مجسمه محمدرضا پهلوی سقوط کرد عکسهای امام خمینی (ره) نیز توسط جوانان انقلابی به «ماشینها و تانکها» نصب شد.[2]
با توجه به اینکه از آغاز محرم در خصوص راهپیمایی بزرگ و تعیینکننده روزهای تاسوعا و عاشورا گزارشهایی به ساواک رسیده بود، سعی شد تا در روز شانزدهم هم با تهیه اخباری مبنی بر مسلح بودنِ مردم و قصد انتقام آنان از نیروهای نظامی و امنیتی، روحیه آنان در جریان مقابله با مردم تقویت شود که نمونههائی از آن به شرح زیر است:
«در چهارراه نادری به مردم تفهیم میکردند چون جوانهای شما را افسران و درجهداران میکشند، بر شما واجب است به منزل آنها رفته و فرزندان آنها را کشته تا درد و خونریزی را درک کنند و جوانهای مردم را بیجهت از بین نبرند. در خبر اضافه شده در مورد آتشزدن منزل افسران و درجهداران تأکید زیادی میشد.»[3]
«4 روز قبل حدود چهل نفر از افراد ایرانی که توسط چریکهای فلسطینی تعلیمات دیدهاند همراه با مقدار زیادی اسلحه از مرز تایباد وارد ایران شدهاند تا با سایر گروهها همکاری نمایند. ضمناً قرار بود این سلاحها در قم بین طلاب توزیع شود زیرا طلاب میتوانند سلاحهای مذکور را در زیر عبای خود پنهان نمایند.»[4]
«استوار بازنشسته ارتش سزاوار سیدی مرتباً به تربتجام عزیمت و مراجعت مینماید و به نظر میرسد که نامبرده جهت حمل اسلحه به تربتجام تردد مینماید.»[5]
از صبح روز شانزدهم باوجود اینکه فرمانداری نظامی مشهد در حال دستگیری افراد شناسایی شدهای بود که در پایینآوردن مجسمه محمدرضا پهلوی در روز چهاردهم نقش داشتند،[6] اجتماعات مردمی نیز «در جلو دادگستری، منزل آیتالله شیرازی، منزل قمی، مدرسه علوم دینی نواب»[7] مانند روزهای قبل برقرار بود:
«از اوایل صبح نیز تعدادی حدود چهار هزار نفر در مقابل منازل آیات شیرازی و قمی و مدرسه نواب اجتماعی تشکیل و مشغول قرائت اعلامیههای مضره و فروش نوارهای مضره از خمینی، شیخ علی تهرانی، خامنهای، هاشمینژاد و فروش عکسهایی به صورت کاریکاتور از کد 66 و عکسهائی از خمینی و گوش دادن به روضه بوده و در مدرسه نواب یکی از دانشآموزان درباره مبارزه با خائنین و مهاجرین و شیخ علی تهرانی در مورد اعلام همبستگی و فرار سربازها و سربازخانهها سخنرانی نموده و سپس سید[8]علی خامنهای در مورد اعلام همبستگی مسلمان و اینکه در مقابل دادگستری اجتماع نمایند و تأکید بر فرار سربازان از سربازخانهها و ادامه برنامه اللهاکبر گفتن، گفتاری ادا نموده است.»[9]
و همچنین برنامه تحصن «فرهنگیان و سایر طبقات مختلف»[10] نیز در محل دادگستری مشهد ادامه داشت:
«حدود 1000 نفر که اکثراً از فرهنگیان بودند روز جاری نیز کماکان در دادگستری به حالت تحصن میباشند و تا این ساعت حدود 109 نفر از قضات دادگستری به انضمام کارکنان دارایی و گمرک شرق و دانشگاهیان با آنان اعلام همبستگی نمودهاند.»[11]
از جمله نگرانیهای ساواک مشهد در این روز، تظاهرات مردم و برنامه تکبیرگویی و سخنرانی در محله ششصد دستگاه مشهد در شب گذشته و تکرار آن در شامگاه روز شانزدهم بود که درباره آن به فرمانداری نظامی هشدار داد:
«با توجه به اینکه ساکنین محل فوق کارمندان دولت میباشند، به نظر این سازمان تشکیل اجتماع و سخنرانی و راهپیمایی در آن محل به مصلحت نمیباشد.»[12]
و نگرانی دیگر آن، شناسایی کارمندان ساواک توسط جوانان متدین و انقلابی و همچنین حمله به ساختمان ساواک بود:
«یک برگ اعلامیه به مضمون اینکه اتومبیلهای شورولت طلایی و پیکان نارنجی رنگ متعلق به ساواکیها است هر کجا آنها را دیدید معرفی کنید تا به حساب آنها برسیم به دیوار سالن دادگاه جنایی نصب شده ... ضمناً گروهی که تعدادشان به 200 نفر میرسید با موتور و دوچرخه و وانت در ساعت 2130 از جلو درب اداره واقع در ضلع شمالی عبور نمودهاند.»[13]
در این روز در آمفیتئاتر بیمارستان شهناز نیز مانند روزهای قبل نمایشگاهی از عکسهای شهدا و نمایش فیلم از تظاهرات مردم و چگونگی کشته شدن آنان برپا بود:
«روز جاری دانشکدههای دانشگاه فردوسی باز و تعداد قلیلی از استادان و دانشجویان در دانشکدهها حضور یافته ولی کلاس تشکیل نگردیده است. در ساعت 930 روز جاری تعدادی از پزشکان و کارمندان و دانشجویان دانشگاه فردوسی و تعدادی از افراد عادی حدود هزار نفر در آمفیتئاتر مرکز پزشکی شهنار اجتماع که برای حاضرین فیلمها و اسلایدهایی از تظاهرات و خمینی به نمایش گذارده و آنگاه طاهر احمدزاده زندانی سیاسی آزاد شده پیرامون اوضاع روز و مبارزه سخنرانی نمود. آنگاه در ساعت 11 جمعیت بهطور دستهجمعی از بیمارستان خارج و ضمن حمل عکسهایی از خمینی و شریعتی و شهدا به طرف دادگستری شروع به راهپیمایی و دادن شعارهای مضره برعلیه کد 66 نمودهاند.»[14]
فعالیتها و تحرکات فراوانی که در این روز در جای جای شهر مشهد وجود داشت، موجب گردید تا درباره وضعیت شهر نوشته شود:
«وضع شهر مشهد بسیار ناراحتکننده بوده و در کلیه خیابانها و معابر اصلی عکسهای آیتالله خمینی و اعلامیههای تحریکآمیز بخصوص دم در منزل آیتالله شیرازی نصب و توزیع شده است. ضمناً بهطوری که در شهر مشهد شایع است همسر تیمسار جعفری فرماندار نظامی مشهد از اقوام نزدیک آیتالله مرعشی میباشد، بدین جهت نامبرده برای سرکوبی مخالفین اقدامات جدی و مؤثری به عمل نمیآورد.»[15]
روز هفدهم آذر ماه . هفتم ماه محرم
در ساعت 8 صبح روز هفدهم آذر ماه، دکتر رضایی، سرپرست هیئت چهار نفرهای که برای بررسی مسائل از تهران به مشهد آمده بود، در بیت آیتالله شیرازی حضور یافت و با ایشان ملاقات کرد[16] و در همین زمان اعلام شد:
«تعدادی لباس و پوتین سربازی در منزل سیدعبدالله شیرازی بین جوانانی که از قبلاً برای این کار آماده شدهاند تقسیم گردیده.»[17]
مراسم عزاداری این روز در بیت آیتالله شیرازی از ساعت 9 صبح آغاز گردید که سخنران آن حجتالاسلام گلسرخی بود و درباره رهبری امام خمینی(ره) صحبت کرد. مشابه این مراسم در بیت آیتالله قمی نیز برگزار گردید و پس از آن نیز مردم در مدرسه علمیه نواب اجتماع نمودند که در این مراسم، مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای درباره شهدا و حکومت اسلامی و حضور در بهشت رضا برای برگزاری مراسم شب هفتم شهید محمد حنائی سخنرانی کرد[18] و این درحالی بود که تحصن فرهنگیان و دیگر طبقات مردم در محوطه دادگستری خراسان در حالی که تعدادی پرچم آغشته به خون شهدا را بر سر در ورودی آن نصب کرده بودند، همچنان ادامه داشت.[19]
در تجمعات این روز در بیوت آیات شیرازی و قمی، جوانانی که «سر خود را تراشیده و لباس کار نظامی پوشیده» و خود را شبیه به «سربازان فراری» کرده بودند، بسیار جلب توجه میکرد و در ساعت 1130 «عده زیادی که لباس سیاه پوشیده بودند» راهی بهشت رضا شدند.[20]
یکی از برنامههای اصلی این روز، حرکت مردم متدین و انقلابی مشهد، همراه با تعدادی از علماء و روحانیون به سوی شهرستان فریمان برای برگزاری مراسم راهپیمایی در آن شهر بود که پس از برگزاری مراسم شب هفتم شهید محمد حنائی در بهشت رضا صورت گرفت.[21]
تعداد جمعیتی که در این روز از بهشت رضا عازم فریمان شدند و تا ساعت 6 بعد از ظهر در آن شهرستان بودند، «حدود پانزده هزار نفر» نوشته شده است.[22]
گروه دیگری از مردم که تعداد آنان را «حدود 8000 نفر» نوشتهاند و در این روز به فریمان نرفته بودند، در ساعت 3 بعد از ظهر در مقابل بیت آیتالله شیرازی اجتماع کرده و پس از سخنرانی یکی از روحانیون، همراه با عکسهایی از امام خمینی (ره) و سر دادن شعارهایی از قبیل «محرم قیام ملی است. توپ تانک مسلسل [دیگر] اثر ندارد»، به طرف دادگستری حرکت و به متحصنین در آن محوطه پیوستند[23] و این درحالی بود که در ساعت 5 بعد از ظهر گزارش داده شد:
«تحصنکنندگان در دادگستری تصمیم دارند روز جاری به تحصن خود خاتمه داده و پس از نماز شب به طرف حرم راهپیمایی نمایند.»[24]
و متعاقب آن اعلام گردید:
«تحصنکنندگان در دادگستری ساعت 19 روز جاری پس از نماز مغرب محل را ترک و با عدهای که چراغهای ماشین و موتورهای خود را روشن کرده بودند به طرف حرم راهپیمایی، سپس به [منزل] شیرازی رفتند.»[25]
و در گزارش خلاصه اطلاعاتی فرمانداری نظامی مشهد نیز نوشته شد:
«در ساعت 2100 جمعیت زیادی از جلو دادگستری به طرف مرکز پزشکی شاهرضا حرکت و تعدادی از افراد بطری بنزین همراه داشتهاند.»[26]
آخرین گزارش درباره فعالیتهای مردمی در روز هفدهم آذر، مربوط به تظاهرات «اهالی خیابان ضد، کوچه خورشید و زهره» در ساعت 22:20 میباشد که در جریان آن، «تابلوهای یادبود» نیز شکسته شد.[27]
روز هجدهم آذرماه . هشتم ماه محرم
در این روز، تمامی فعالیتها و اقدامات علماء و روحانیون و مردم متدین و مذهبی متوجه برگزاری راهپیمایی عظیم در روزهای تاسوعا و عاشورا بود که قرار بود به صورت رفراندوم عمومی در سراسر کشور برگزار شود. به همین دلیل بود که در این روز نیز نوشتن گزارشهایی که نشانگر عملیات روانی دستگاه امنیتی رژیم شاه، و ایجاد رعب و وحشت در جامعه برای آمادهسازی برخورد خشن نیروهای نظامی و انتظامی بود، در دستور کار قرار داشت:
«چند نفر از افراطیون مذهبی به مراجع تقلید مراجعه و از آنان خواستهاند که اجازه داده شود خانواده نظامیان را گروگان بگیرند تا به سوی مردم تیراندازی ننمایند لکن در ظاهر مراجع تقلید با این اقدام مخالفت نمودهاند.»[28]
«به قرار اطلاع تلفنی شخص ناشناسی، امشب یک اتومبیل نیسان آبیرنگ از کوچه پشت منزل شیرازی میخواهد اسلحه وارد منزل شیرازی نماید.»[29]
«بر مبنای توافقهایی که بین مذهبیون و کمونیستها در فرانسه صورت گرفته، مقادیری اسلحه و مهمات بین هواداران این گروهها توزیع و این افراد که به تدریج قبلاً به ایران وارد شدهاند در نظر دارند به دنبال پیامهای رادیویی که از رادیو یمن جنوبی پخش خواهد شد از ساعت 1200 روز 18 /9 /57 مبادرت به حملات مسلحانه به مجلسین شورا و سنا و کاخ گلستان و سازمان رادیو تلویزیون و ساواک نمایند. این حملات در روز 19 /9 /57 نیز با ایجاد درگیری با نیروهای ارتش و پاسگاههای پلیس ادامه یافته و در اجرای این امر تعدادی از افراد یمن جنوبی و فلسطین که گفته شده قبلاً به ایران وارد گردیدهاند خرابکاران را یاری خواهند نمود.»[30]
در روز هجدهم آذر، در حالی که ساواک مشهد مسئله توزیع اسلحه «در بین مردم و افراد مختلف» را به صورتهای گوناگون گزارش میکرد، طبق معمول روزهای گذشته «در منازل آیات قمی و شیرازی و مساجد و جلو منازل آنان» اجتماعاتی تشکیل و «وعاظ مخالف برای آنان سخنرانی» میکردند.[31] در این روز، شور و شوق فراوانی هم در بین جوانانی که قصد تراشیدن موی سر و پوشیدن لباس سربازی داشتند، وجود داشت. گزارش فرمانداری نظامی مشهد در ساعت 1240 این روز، بیانگر این واقعیت است:
«هم اکنون (1240 . 18 /9 /57) از میدان بار نادر بالاتر به طرف میدان فردوسی [که]دکههای میوه فروشی وجود دارد... عدهای سلمانی مشغول تراشیدن سر جوانان بوده و اندازه لباس برای آنها میگیرند.»[32]
در صبح این روز، جلسهای نیز در منزل آیتالله قمی برای برنامهریزی جهت راهپیمایی روز عاشورا برگزار شد که از نام و مشخصات و تعداد افراد شرکتکننده در این جلسه، اطلاعی در سوابق موجود نیست[33] و در ساعت 1745 نیز مراسمی در مسجد کرامت برگزار گردید که سخنران آن مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای بود.[34]
در شامگاه روز هجدهم آذر ماه که مصادف با شب تاسوعا بود، طبق سنت هر ساله، دستههای عزاداری فراوانی در مساجد و تکایا و در خیابانها و معابر به عزاداری مشغول بودند و این فرصت مناسبی برای راهاندازی تظاهرات شبانه نیز بود؛ از این رو ساواک مشهد در ساعت 5 /8 شب در تلفنگرامی که به نوعی در راستای همان عملیات روانی گذشته بود، به فرمانداری مشهد اعلام کرد:
«قرار است از ساعت 2100 شب جاری عده بسیار زیادی از تظاهرکنندگان جهت انجام تظاهرات ضد ملی و میهنی و ایجاد اغتشاش از شهر به ششصد دستگاه کارمندان دولت واقع در خیابان آبکوه رفته و سپس مبادرت به آتشزدن خانههای کارمندان [علی]الخصوص کارمندان ساواک بنمایند.»[35]
و نیم ساعت پس از آن نیز اطلاع داد:
«در حال حاضر حدود دو هزار نفر در خیابان محمدرضا شاه به راهپیمائی پرداخته و شعارهای مضره ضدملی و میهنی میدهند.»[36]
و در تلفنگرامی که در ساعت 2215 برای اداره کل سوم ساواک ارسال نمود، نوشت:
«عدهای از ساعت 2100 الی 2130 از بلندگوها و به توسط دستههای کوچک و حتی 1000 نفری در پشتبامها و خیابانها و معابر عمومی بخصوص حوالی مساجد با همراه داشتن پلاکاردهایی از خمینی و دادن شعارها[ی] ضد ملی و میهنی و اللهاکبر گفتند. فرمانداری نظامی در کلیه اجتماعات که به عناوین مختلف فعالیت ضد ملی و میهنی دارند دخالتی نمینماید.»[37]
و این درحالی بود که ضداطلاعات ژاندارمری خراسان نیز به ساواک مشهد گزارش داده بود:
«روز جاری (18 /9 /57) در منزل آقای شیرازی اسلحه و مهمات بین افراد مورد اعتماد توزیع شده است. یکی از کسانی که اسلحه دریافت داشته به منزلی واقع در خیابان پهلوی کوچه حمام ارک کوچه راد پلاک 73 مراجعه کرده است.»[38]
اخبار تولید شده درباره وجود اسلحه در بیوت علماء و در نزد نیروهای مذهبی و انقلابی به میزانی بود که فرماندار نظامی مشهد را دچار وحشت نمود. این وحشت موجب گردید تا در این روز، طی نامهای به ساواک مشهد بنویسد:
«همانگونه که استحضار دارید پیوسته اخبار و اطلاعاتی مبنی بر وجود جنگافزار و مواد منفجره در محلهایی، از سازمانهای انتظامی و اطلاعاتی به ستاد فرماندار نظامی واصل، که طی آن خواستار کاوش محل و اعلام چگونگی میگردند. با نگرش به اینکه واگذاری چنین مأموریتی به فرمانداری نظامی مناطق ششگانه به انگیزه عدم تخصص و نداشتن تجهیزات کافی ضمن امکان عدم موفقیت، احتمال برخورد و تلفات پرسنل نظامی وسیله افراد تروریست و آموزش یافته وجود دارد، علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید 1 . در چنین مواردی تیمهای مشترک ضدخرابکاری که به همین منظور آموزش یافتهاند وارد عمل گردیده و نتیجه را گزارش نمایند. 2 . به طور مستمر حداقل یک تیم چهار نفره در اختیار فرمانداری نظامی قرار دهند تا به موقع مورد بهرهبرداری واقع گردد.»[39]
اخبار کوتاهی که در این روز به فرمانداری نظامی رسید و بیانگر برنامهریزی نیروهای مذهبی برای برپایی راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا بود، به شرح زیر است:
«تعدادی از پزشکان مخالف طی اعلامیهای از کلیه پزشکان و بیمارستانها و داروخانهها خواستهاند که قراردادهای خود را با سازمان خدمات درمانی نیروهای مسلح فسخ نمایند. در اعلامیهای از سربازان خواسته شده در روز عاشورا از پادگانها فرار نمایند ... تعداد زیادی از جوانان با موی تراشیده و تعدادی با لباس نظامی خود را سرباز فراری وانمود کردهاند... گروه زیادی از مردم مبادرت به خریداری وصیتنامههای چاپی نمودهاند.»[40]
در این روز، آیتالله شیرازی نیز اعلامیهای «خطاب به ملت ایران» صادر نمود که در آن ضمن اشاره به «حوادث تهران و کشته شدن یک نفر روحانی در بوشهر و کشتارهای دیگری در سایر شهرستانها و نهضت عاشورای حسینی»، از تمام مسئولین اجرایی خواست تا «به منظور جلوگیری از برادرکشی، پستهای خود را ترک نمایند.»[41]
روز نوزدهم آذر ماه . روز تاسوعا
از اولین روز ماه محرم، گزارشهایی در رابطه با برنامه راهپیمایی خشونتآمیز مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا تهیه میشد که بیانگر حساسیت نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی در این رابطه بود:
«ساعت 1800 روز 12 /9 /57 در حوالی خیابان شهناز دو نفر ناشناس تلفنی با یکدیگر گفتگو مینمودهاند و یکی از آنها اظهار داشته روز تاسوعا و عاشورا عدهای از مردم که در اعلامیه از آیتالله قمی گفته شده است که ما گروههائی داریم به نام الف و ب که اینها به اسلحه مجهزند و از این گروه استفاده میشود و کسان دیگر حق بیرون آمدن ندارند.»[42]
اینگونه گزارشها با هدف برنامهریزی برای چگونگی برخورد با تظاهرات مردم در ایام تاسوعا و عاشورا صورت میگرفت؛ تا اینکه در ساعت 6 بعد از ظهر روز هجدهم گزارش داده شد:
«قرار است روز تاسوعا مردم ابتدا در منازل قمی و شیرازی اجتماع، سپس در یک زمان به هم ملحق و به راهپیمایی بپردازند. وضعیت اصلی آنها ابتدا پایینآوردن مجسمه میدان شاه و در صورت توفیق پایینآوردن مجسمه میدان تقیآباد است. آموزشهایی به آنان داده شده و هر یک بسته کمکهای اولیه خواهند داشت و در ضمن دو محل جهت پانسمان مجروحین و مصدومین در نظر گرفته شده که عبارتند از 1 . ته خیابان کوچه چهنو مسجد رضوی 2 . عیدگاه مسجد فاطمیه (حسینیه فاطمیه)
ضمناً گروه زیادی روز جاری اقدام به زدن واکسن ضد کزاز در درمانگاههای بهداری کردهاند تا در صورت تیر خوردن و زخمی شدن مصون بمانند.»[43]
ولی 3 ساعت پس از آن، یعنی در ساعت 9 شبِ روز هجدهم، سپهبد صادق امیرعزیزی استاندار خراسان، در بخشنامهای خطاب به فرمانداران شهرستانهای تابعه، اعلام کرد:
«برابر اعلامیه دولت که از طریق رادیو انتشار یافته، مراسم عزاداری در این دو سه روز آزاد خواهد بود، منتهی بایستی از ادارهکنندگان دستجات و بانیان مجالس سوگواری با مذاکره کافی تعهد لازم اخذ شود که فقط به مراسم سوگواری پرداخته شود و مردم از دادن شعارهای نامتناسب خودداری کنند؛ احیاناً اگر فردی ندانسته مرتکب اشتباهی شد و شعاری داد به نحو مقتضی او را از ادامه این عمل بازداشته و به نوعی عمل نمایند که این مسئله اشکال دیگری فراهم ننماید. مراتب را به رؤسای شهربانی و ژاندارمری و مأمورین انتظامی محل ابلاغ و رسید دریافت نمائید.»[44]
و یک ساعت و ده دقیقه بعد از آن نیز گزارش گردید:
«بنا به اظهار واعظ طبسی قرار است از ساعت 0900 روز تاسوعا در مدرسه نواب طبقات مختلف مردم اجتماع و پس از تشکل کامل به راهپیمایی بپردازند.»[45]
شهربانی خراسان نیز طی گزارشی درباره چگونگی برنامه راهپیمایی در روزهای تاسوعا و عاشورا نوشت:
«در شهر شایع است که باید تمامی مردم طبق دستور خمینی جهت روز تاسوعا و عاشورا آماده باشند که جهاد کنند و زن و مرد و جوانان با پوشیدن کفن از منازل آیات قمی و شیرازی و مرعشی و بعضی نقاط دیگر به خیابانها خواهند آمد و ارتش هم باید طبق دستور خمینی پادگانها را تخلیه نماید. در خبر اضافه شده روزهای مزبور به مأمورین انتظامی حمله خواهد شد.»[46]
و این درحالی بود که شخصی به نام معاون در تماس تلفنی با سیدمحمدعلی شیرازی، از تغییراتی «در سطح بالاتر از ازهاری» در کشور سخن گفت و توصیه نمود تا در تظاهرات روز تاسوعا، از بردن نام شاه خودداری شود که سیدمحمدعلی شیرازی در پاسخ او گفت:
«تمام علماء در اعلامیههای خود اسمی از رژیم نبردهاند و هیئت حاکمه را مسئول دانستهاند.»[47]
برای برپایی هرچه با شکوهتر راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا، برنامهریزی دقیقی صورت گرفته بود، تا جایی که برای پیشگیری از حمله احتمالی به مردم در زمان اجتماع در حرم مطهر نیز برنامهریزی شده بود:
«در تاریخ 19 /9 /57 یک نفر به مسجد مقابل چهنو وارد و به عدهای از طرفداران خمینی گفته است من برای منبر رفتن نیامدهام میخواهم عدهای را با خودم برای نگهبانی به حرم ببرم که عدهای حدود 17 الی 18 نفر از اهالی چهنو با نامبرده به سمت حرم حرکت نمودند. صبح روز بعد یکی از افرادی که با شخص مزبور به حرم رفته اظهار نموده به ما اسلحه دادهاند و در پشتبام حرم به نگهبانی مشغول بودیم و به آنها گفته شده بوده به محض اینکه ارتشیها آمدند جلوگیری کنند.»[48]
چگونگی شکلگیری و حرکت مردم در جریان راهپیمایی روز تاسوعا، در گزارشی که ساواک مشهد در ساعت حدود 3 بعد از ظهر این روز با عنوان «وضعیت شهر مشهد» برای اداره کل سوم ارسال کرد، به شرح زیر است:
«از صبح روز 19 /9 /57 تعداد زیادی از طبقات مختلف مردم در منازل آیتالله قمی . شیرازی . مدرسه نواب . سیدکاظم مرعشی، اجتماع و سپس به طرف حرم مبادرت به راهپیمایی نمودند. راهپیمایان در سه گروه هستند؛ عدهای در خیابان تهران، عدهای در خیابان بهار و عدهای در خیابان پهلوی مبادرت به راهپیمایی کردند. مبدأ حرکت میدان دقیقی بوده است. در خیابان بهار شخصی مبادرت به دادن شعار برخلاف قانون اساسی نموده و به وی تذکر میدهند که امروز روز عزاست، از دادن شعار خلاف اسلامی خودداری نمایند؛ لکن راهپیمایان ضمن حمل پلاکارد و عکسهایی از روحالله خمینی و شعارهای پارچه [ای]، برخلاف مصالح امنیت ملی شعار میدادند. تعداد راهپیمایان حدود سیصد هزار نفر در سطح شهر مشهد تخمین زده میشد و تا ساعت 1430 ادامه داشته و در این ساعت عباس واعظ طبسی ضمن سخنرانی درباره حکومت اسلامی بیان داشت بروید صحن حرم را اشغال کنید و خطبه امشب را به نام خمینی بخوانید؛ لذا عدهای از مردم به طرف حرم حرکت و بقیه به تدریج متفرق شدند و قرار است در ساعت 1600 در منزل شیرازی اجتماع نمایند و در این تظاهرات مأمورین انتظامی دخالت نداشتند.»[49]
و برخی از شعارهای راهپیمایان در این روز، به شرح زیر گزارش شده است:
«نصرمنالله و فتح قریب. به ناله مادران، شاه تو را میکشیم. جمهوری اسلامی ایجاد باید گردد. شاه آمریکایی اعدام باید گردد. تزکیه تشکل جنگ مسلحانه . مجاهد بپا خیز خلق به همراه توست.»[50]
در حالی که شهربانی مشهد در ساعت 5 /2 بعد از ظهر اعلام کرد:
«برنامه راهپیمایی که با شرکت عده کثیری از طبقات مختلف مردم صورت گرفته کماکان نیز ادامه داشته و تا این ساعت 1430 اتفاق سوئی رخ نداده است.»[51]
ولی نیم ساعت بعد، ساواک مشهد به فرمانداری نظامی اطلاع داد:
»عدهای از مخالفین در حال پائینآوردن مجسمه رضاشاه کبیر واقع در میدان شاه میباشند.»[52]
و چهار ساعت پس از آن، یعنی در ساعت 1900 اعلام کرد:
«عدهای که در میدان مجسمه اجتماع نموده بودند مجسمه اعلیحضرت رضاشاه کبیر را پایینآورده و با روشن کردن چراغها و شادی نمودن به طرف میدان تقیآباد جهت پایینآوردن مجسمه شاهنشاه در حرکت میباشند.»[53]
مجسمه رضا شاه در حالی به زیر کشیده شده که آقایان «واعظ طبسی و قمی و شیرازی» در پاسخ افرادی که به وسیله تلفن در این مورد از آنان سئوال میکردند، میگفتند:
«چون امروز موفق شدیم، دستگاه خودش میخواهد کاری انجام دهد و به نام روحانیون تمام نمایند.»[54]
در این موقع، سرهنگ نوروزی که رئیس شهربانی خراسان بود، با رئیس شهربانی کل کشور تماس گرفت تا در این زمان که نیروهای فرمانداری نظامی صحنه را ترک کردهاند، رأساً نسبت به سرکوب تظاهرکنندگان اقدام نماید. گزارش این مکالمه که توسط نیروهای انقلابی اداره مخابرات مشهد استراق سمع گردیده، به شرح زیر ثبت شده است:
«روی کانال شهربانی، رئیس شهربانی مشهد با رئیس شهربانی کشور تماس و اظهار داشته من میخواهم مانع پائین آوردن مجسمه شوم، ارتش هم گفته ما در این زمینه دستوری نداریم، که رئیس شهربانی کل جواب داده شما هم صلاحیت ندارید و هیچ دخالت نکنید و نیز مجدداً رئیس شهربانی خراسان عنوان نموده در مورد اجتماع و خطبهای که به نام خمینی میخواهند بخوانند، جلوگیری کنم که پاسخ داده شد حق ندارید جلوگیری کنید.»[55]
در این میان، گروه بسیار از مردمی که در راهپیمایی عظیم روز تاسوعا شرکت داشتند، در پی سخنان آیتالله واعظ طبسی مبنی بر اینکه «بروید حرم را اشغال کنید و قرار است امشب خطبه به نام خمینی خوانده شود»، در تدارک برپایی اجتماع عظیمی در حرم مطهر بودند تا خطبة شب عاشورا، توسط آیتالله خامنهای قرائت شود.[56]
مراسم خطبهخوانی در حرم، با موفقیت هر چه تمامتر صورت گرفت تا ساواک مشهد در گزارش خود، ضمن اشاره به این مطلب که «برنامه امشب که از طرف استاندار خراسان از رؤسای ادارات و معتمدین محل دعوت شده بود، لغو شد»، خطاب به اداره کل سوم بنویسد:
«ساعت 1730 روز جاری خطبه شب عاشورا توسط سید علی خامنهای در حرم مطهر به نام روحالله خمینی قرائت و عده زیادی به وسیله تلفن و حضوری به همدیگر تبریک گفتهاند.»[57]
و در شب عاشورا عدهای از کسبه مشهد نیز، باوجود حکومت نظامی و ممنوعیت عبور و مرور از ساعت 2400 الی 0430، «از بستن مغازههای خود خودداری» کردند.[58]
روز بیستم آذر ماه . روز عاشورا
قرائت خطبه به نام امام خمینی(ره) در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام در شب عاشورا، اقدامی بسیار حساب شده، تأثیرگذار و نویدبخش پایان دوران سلطنت ستمشاهی در ایران بود؛ که بخشی از عظمتِ آن، تحت تأثیر سرنگونی مجسمههای شاهنشاهی در میادین مختلف شهر مشهد در این روز قرار گرفت.
پس از حوادثی که در جریان سرنگونی مجسمهها اتفاق افتاد، در ساعات پایانی روز تاسوعا، فرماندار نظامی مشهد با سیدمحمدعلی شیرازی تماس گرفت و گفت:
«ارتشبد اویسی پیغام فرستاده که من امنیت مشهد را از آقای شیرازی میخواهم، ایشان هر طور شده فردا روز عاشورا انتظامات را به عهده بگیرد.»[59]
در این موقع و موقعیت، یکی از برنامههایی که از سوی ساواک برای پیشگیری از حضور علماء و روحانیون در راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا طراحی و به مورد اجرا گذاشته شد، پخش شایعه ترور «شخصیتهای مذهبی» توسط عوامل کمونیستی بود که به صورت بخشنامه برای ساواکهای سراسر کشور، ارسال گردید:
«شایع است که کمونیستها در مراسم عزاداری روزهای تاسوعا و عاشورا در نظر دارند شخصیتهای مذهبی و مخالفین را ترور و گناه آن را به گردن دولت بیندازند. دستور فرمائید به کلیه آقایان تذکر داده شود که چنین نقشهای در کار است و در حفاظت از خودشان مراقبت کامل بنمایند و شایعه هم من غیرمستقیم در شهر پراکنده شود.»[60]
اقدامات صورت گرفته در بعد از ظهر روز تاسوعا، موجب انتقاداتی نسبت به فرماندار نظامی مشهد به علت عدم دخالت نیروهای نظامی در جلوگیری از سرنگونی مجسمهها گردید و این مسئله باعث شد تا تیمسار جعفری در مقام پاسخ به این انتقاد، در نامهای خطاب به مقامات استان و مناطق ششگانه فرمانداری نظامی بنویسد:
«کراراً وسیله فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی تأکید و ابلاغ گردیده که اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر اجازه نمیفرمایند حتی به یک نفر هم در این دو روز تیراندازی شود یا خونی ریخته شود و جسارتهایی که وسیله تعدادی اوباش و خائن نسبت به پیکرههای شاهنشاه آریامهر به عمل آید به خاطره امام حسین(ع) و جلوگیری از خونریزی اجازه ممانعت نفرمودند. مراتب بدینوسیله به کلیه پرسنل ابلاغ میگردد که همه ما در تقدم یکم سربازیم و مطیع دستورات فرامین، بنابراین بایستی بر احساسات و اعصاب خود مسلط بوده و فرمان همایونی را که برای حفظ مصالح مملکت است اجرا کنیم در غیر این صورت سرباز خوبی نخواهیم بود. لذا دستور دهید این بخشنامه را به وسیله فرماندهان به کلیه پرسنل در صبحگاه مورخه 20 /9 /1357 ابلاغ نمایند.»[61]
باوجود اینکه ساواک مشهد درباره راهپیمایی روز عاشورا، در دو گزارش جداگانه نوشته بود:
«در ساعت 0900 روز 20 /9 /57 شیخ علی تهرانی در منزل آیتالله شیرازی سخنرانی و پس از خاتمه سخنرانی، راهپیمایی از منزل وی و مدرسه نواب شروع و خط سیر، خیابان تهران و ضد میباشد و قرار است جلو راهپیمایان اسپند دود نموده و گوسفند قربانی نمایند.»[62]
«قرار است طبقات مختلف مردم بعد از سخنرانی مدرسه نواب شرکت پس از خاتمه سخنرانی در مسیر فلکه حضرت سمت چپ فلکه حضرت خیابان طبرسی . چهارراه طبرسی. بلوار کمربندی. 5 راه پائین خیابان. پائین خیابان. فلکه حضرت. مدرسه نواب، دست به راهپیمایی بزنند.»[63]
شهربانی خراسان در عصر عاشورا در رابطه با چگونگی برگزاری این راهپیمایی نوشت:
«از اوایل صبح جاری تعداد کثیری از طبقات مختلف مردم به تدریج در مقابل مدرسه نواب اجتماع و سید[64] علی خامنهای درباره برنامه راهپیمایی سخنرانیهایی ایراد و سپس در حالی که چندین تن از روحانیون منجمله آیتالله مرعشی . سید ابوالحسن مقدسی شیرازی . شیخ شمس . شیخ علی تهرانی . شیخ موسوی خراسانی . سید عبدالکریم هاشمینژاد . شیخ طبسی، آنان را همراهی و نیز دکتر روحانی و شیخ صفائی رهبری عدهای را به عهده داشتند، ضمن حمل عکسهایی از خمینی، دکتر شریعتی، تعدادی از کشتهشدگان به اصطلاح مجاهدین... با دادن شعارهای مذهبی و ضد میهنی برعلیه کد 66 و ارتش، تحت عنوان کد 66 خیانت میکند. ارتش حمایت میکند. مرگ بر کد 66 سگ آمریکایی. به همت خمینی کد 66 آواره شد. کد 66 دیوانه شد و ضمن اهانت به افراد نیروهای مسلح تأکید مینمودند که چون ارتش حمایت میکند منازل آنان را باید به آتش کشانده و خساراتی به بار آورند، به فلکه پهلوی نزدیک و تعدادی از آنان قصد تخریب ستون یادبود میدان را داشته و چون موفق نمیشوند لوح یادبود را واژگون و آنگاه در مقابل موزه اجتماع، شیخ طبسی درباره حکومت نظامی و محکوم کردن دولت نظامی و اخطار شدید به فرماندار نظامی مشهد تحت عنوان اینکه افراد مزدور بعد از حکومت نظامی دست به سرقت میزنند سخنرانی و در پایان قطعنامهای مشتمل بر 9 ماده که از آن جمله برکناری کد 66 و نظام شاهنشاهی. آمدن خمینی به ایران . جمهوری اسلامی، موادی از خواستههای آنان بوده است قرائت و یادآوری نموده است به منظور محکوم کردن نظام طاغوتی و نشان دادن قدرت تکبیر، اللهاکبر به مدت پنج شب دیگر تمدید شد و سپس اجتماعکنندگان در ساعت حدود 16 متفرق شده و اتفاق سوئی روی نداده است.»[65]
تعداد جمعیت شرکتکننده در تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورا از سوی آقایان واعظ طبسی و سیدمحمدعلی شیرازی «در حدود یک میلیون نفر» اعلام و قطعنامهای که توسط آیتالله واعظ طبسی در پایان راهپیمایی قرائت گردید، به شرح زیر ثبت شد:
«1 . ما خواهان انهدام و الغای[66] نظام شاهنشاهی و طرد دودمان پهلوی که منشأ اسارت ملت و غارت مملکت و تسلط امپریالیسم بر کشور و ملت مسلمان ایران است، میباشیم.
2 . ما به مبارزه پیگیر خود تا برقراری جمهوری اسلامی که مبتنی بر تعالیم عالیه قرآن و متکی بر آراء عمومی است، ادامه خواهیم داد.
3 . صفوف متحد و فشرده ما منحصراً در پشت سر رهبر قاطع و تسلیم ناپذیر خود امام خمینی و الهام گیرنده از رهنمودها و شعارهای آن قائد و پیشوای بزرگ است.
4 . جنبش ما در جهت استقلال و تمامیت ارضی ایران میباشد و هرگونه نغمه و انگیزه تجزیهطلبی را که بیشک برخلاف مصالح ملی ماست، مردود و محکوم میدانیم.
5 . ما تنفر و انزجار خود را نسبت به همه دولتهایی که به منظور غارت ثروتهای ملی ما به حمایت از رژیم وابسته و منفور ایران اقدام ورزیده و با این عمل در واقع ملت ایران را نادیده گرفته و مورد اهانت و تحقیر قرار دادهاند، ابراز میداریم.
6 . ما از هر دسته و هر کسی که محتوای انقلابی و مترقی ایدئولوژی اسلام را نادیده گرفته و آن را چه از موضع ارتجاعی و چه از موضع[67] به اصطلاح انقلابی صرفاً یک امر ذهنی و فرضی و جدا از مسائل سیاسی و اجتماعی میداند و این برداشت نادرست خود را با طرح شعارهای انحرافی بازگو و تبلیغ میکند و به این طریق آب به آسیاب نظام حاکم میریزد، تنفر و انزجار خود را ابراز میداریم.
7 . ما از سربازان و درجهداران و افسرانی که به فرمان امام خمینی و به خواست ملت ایران، صفوف ارتش ضدمردمی را ترک میکنند، پشتیبانی و حمایت خواهیم کرد و متقابلاً ارتشیانی را که همچنان در صف مقابل مردم باقی میمانند، هتک ملت و دشمن قرآن تلقی میدانیم.
8 . ما عناصر وابسته و مزدوری را که مدعی نمایندگی مردم مشهد در مجلس شورای ملی و سنا میباشند و در واقع بردگان آریامهر و مهرههای کثیف این رژیماند و بر تمام جنایات آن صحه میگذارند، در رده اول دشمنان این ملت و مملکت دانسته و آنان را از قهر خدا و خشم مردم برحذر میداریم.
9 . به فرمان امام [که]هرگونه همکاری با رژیم و دستگاههای اداری آن را تحریم فرمودهاند، از کلیه اعتصابات و کمکاریها که بر رژیم ضربه وارد میآورد، بخصوص در بخش صنایع نفت و عدم پرداخت مالیات حمایت میکنیم و خواهان ادامه آن میباشیم.
10 . این قطعنامه در حضور جمعیت متراکم و فشرده شرکتکننده در راهپیمایی قرائت شد و مورد تائید صریح و قاطع عموم حاضران قرار گرفت.»[68]
همانگونه که در گزارش شهربانی خراسان آمده است که «اجتماعکنندگان در ساعت حدود 16 متفرق شده و اتفاق سوئی روی نداده است»، ساواک مشهد نیز در ساعت 5 بعد از ظهر به اداره کل سوم اعلام کرد:
«راهپیمایان پس از عبور از خیابان تهران و خیابان ضد، مجدداً به طرف حرم مراجعت و حدود 10000 نفر از آنان به پای ستون یادبود رفته و عکس خمینی را به آن محل الصاق نمودهاند و در مسیر خود شعارهای ضدملی میدادند و تا ساعت 1500 در شهر مشهد اتفاق سوئی رخ نداده است.»[69]
و در گزارش بعدی خود درباره رهبران این راهپیمایی نوشت:
«گردانندگان راهپیمایی و تظاهرات روز جاری مشهد، سیدعلی خامنهای . سیدکاظم مرعشی . سیدابوالحسن مقدسی شیرازی . شیخ مجتبی شمس . شیخ علی تهرانی . موسوی خراسانی . عبدالکریم هاشمینژاد . عباس واعظ طبسی . شیخ حسین صفائی . دکتر روحانی بوده است.»[70]
مقام معظم رهبری که در شب عاشورا، در صحن مطهر امام رضا علیهالسلام به نام امام خمینی(ره) خطبه خوانده بود، در ساعت 1830 این شب نیز در اجتماع افرادی که در مقابل بیت آیتالله شیرازی اجتماع کرده بودند سخنرانی کرد که بخشی از آن «درباره بازداشت [آیتالله]طالقانی و سانسور» بود.[71]
و در ساعت 10 شب نیز، اجتماعی در محله ششصد دستگاه که محل سکونت کارمندان ساواک و نیروهای نظامی و انتظامی بود تشکیل گردید که در گزارش آن نوشته شد:
«از ساعت 2200 عدهای از مخالفین در حدود ششصد نفر در ششصد دستگاه اجتماع و یکی از روحانیون مخالف که احتمالاً گلسرخی میباشد سخنرانی و نیز مردم را برعلیه پرسنل ارتش، شهربانی، ژاندارمری و ساواک که در آن محل سکونت دارند تحریک مینماید.»[72]
روایت راهپیمایی روز عاشورا در مکالمه آیتالله واعظ طبسی با حجتالاسلام محتشمی که در این موقع، در نوفل لوشاتو حضور داشت، به شرح زیر به ثبت رسیده است:
«پس از سخنرانی در مدرسه نواب در ساعت 10 صبح با شرکت یک میلیون نفر شروع شد و تمام هیئتهای مذهبی که قبلاً با نوحهسراییهای سنتی برگزار میکردند، همه به ما ملحق شدند و تنها عکسی هم که در جمعیت بود، عکس آقا بود و نیز تمامی هیئتها عکس خمینی را داشتند و همچنین عکس بزرگی از خمینی (عرض 215 و طول 5 متر) که توسط دو نفر از هنرمندان هنرستان تهیه شده بود، در راهپیماییهای روز همبستگی دیروز و امروز به وسیله راهپیمایان حمل میشد و بسیار با شکوه و عظیم بود و در مورد زنها اظهار داشت که عده آنان در راهپیمایی عاشورا در حدود چهارصد الی پانصد هزار نفر بودند که دیروز و امروز آنها را در صحن کهنه و نو که به تصرف ما در آمد، جا دادیم و آن صحنی که قبلاً به نام پهلوی نامیده میشد به نام خمینی گفتیم و قطعنامه دیروز را مجدداً امروز هم قرائت کردیم و خلاصه سخنرانی بدین شرح بود، قرار شد تشکلی باشد از همه اقشار، امیدی و نویدی باشد و تذکر و تنفر و تذکر دادیم این نهضت مبتنی است بر تذکرات اسلامی و زیربنای این حرکت بنیادهای اصیل اسلامی است، باید همیشه رعایت این اصول بشود و کسانی که با طرح شعارهای انحرافی بخواهند نهضت را از جهت مسیر اسلام منحرف بکنند، همچون رژیم از نظر ما محکوم است و نیز ابراز تنفر خود را از دستگاه بیان داشتیم که عوامل رژیم در ساعت حکومت نظامی مبادرت به غارت مینمایند کما اینکه به مدرسه نواب وارد شدند و عکسها و پلاکاردها و پرچمها را دزدیدند و یک طلبه را شدیداً زدهاند... پیام آقا در مورد اینکه زنهای آن اجتماع [که]در راهپیمایی و تظاهرات در یک جهاد[73] مقدس دفاعی شرکت میکنند، آن اجتماع پیروز خواهد شد، به مردم ابلاغ شد و عنوان [نمود] چون دیشب 5 مجسمه را پائین آوردند، لذا گفتم امشب دست به اقدامات قهرآمیز نزنند و سپس آقای خامنهای چند دقیقهای سخنرانی و تذکراتی داد و مطلب دیگر که تأکید کردیم که گفتیم که آیا 35 میلیون نفر جمعیت باید از بین برود و یا بهتر است یک نفر از ایران خارج شود و من به راستی نصیحت میکنم و معتقدم که اگر ایشان بروند دیگر قربانی [ایران نخواهد داشت.]»[74]
روز بیست و یکم آذر ماه . یازدهم ماه محرم . به میدان آوردن مجدد چماقداران و نظامیان
پس از پایان یافتن روزهای تاسوعا و عاشورا، نیروهای فرمانداری نظامی که برای مدت 48 ساعت حضور آشکار خود را در خیابانهای شهر کم کرده بودند، دوباره با تانک و توپ به خیابانها بازگشتند؛ بازگشتی که خبر آن با اطلاعیه فرمانداری نظامی مشهد و حومه همراه بود:
«برابر اعلامیه اخیر فرمانداری نظامی مقرر شد که در مدت 48 ساعت تاسوعا و عاشورا دستجات مذهبی مراسم خاص عزاداری حسین بن علی را اجراء نمایند و فرصت ابلاغی در ساعت 2400 . 20 /9 /57 به پایان رسید؛ لذا دستور داده شد فرماندهان نظامی مناطق ششگانه و یگانهای درگیر فرمانداری نظامی دستورات زیر را به مورد اجرا گذارند و ترتیبی داده شود که فرماندهان با کمال قدرت و بردباری نسبت به خنثینمودن عملیات عناصر خرابکار اقدام نمایند.
1 . از ساعت 2400 . 20 /9 /57 به بعد مجدداً مقررات فرمانداری نظامی را دقیقاً به مورد اجرا گذارند. 2 . از اجتماعات بیش از سه نفر جلوگیری به عمل آید. 3 . در صورتی که اخلالگران در محلی تجمع نمودند به ترتیب زیر عمل گردد.
الف . با بلندگو تظاهرکنندگان به متفرق شدن دعوت گردند.
ب . با ماشین آبپاش نسبت به متفرق کردن تظاهرکنندگان اقدام گردد.
پ . نارنجک اشکآور پرتاب گردد.
ت . از مانور و حرکت تانکها در متفرق ساختن تظاهرکنندگان استفاده شود.
ث . حداکثر چند تیر هوایی تیراندازی گردد.
4 . به فرمانداران ابلاغ میشود که به هیچ وجه کشته پذیرفته نمیشود و این دستور تیمسار فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی است که صبح روز 21 /9 /57 به لشگر ابلاغ گردیده است. 5. بردباری و متانت فرماندهان مورد توجه من میباشد. 6. برابر دستورالعمل ابلاغی اخیر هر بخش با استعداد واگذاری از مناطق مربوطه حفاظت نماید. 7 . نیروهای اضافی به سربازخانه احضار و به صورت احتیاط در میدان عمومی نگهداری شوند. 8 . فرماندهان مناطق ششگانه گشتزنی شبانه را برابر روش جاری با شدت هرچه بیشتر اجرا نمایند. 9 . فرماندهان مناطق طرح گسترش نیروهای واگذاری را ظرف 24 ساعت تهیه و به رکن سوم فرمانداری نظامی گزارش نمایند.»[75]
هنوز مرکب اطلاعیه فرماندار نظامی مشهد خشک نشده بود که یکی از کسبة خیابان احمدآباد ضمن تماس با بیت آیتالله قمی خبر داد:
«عدهای مأمور ملبس به لباس شخصی با چوبدستی به چلوکبابی حاتم و فروشگاههای واقع در خیابان احمدآباد مراجعه، اظهار داشتند عکس خمینی را پایین بیاورید.»
و متعاقب آن، آیتالله مرعشی با آیتالله واعظ طبسی تماس گرفت و عنوان نمود:
«دویست نفر چماقبدست از احمدباد به طرف خیابان ارگ درحالی که نظامیان آنها را پشتیبانی میکنند، در حرکتاند.»[76]
همزمان با این اتفاق، به فرمانداری نظامی نیز اطلاع داده شد:
«عدهای از مخالفین قصد پایینآوردن تاجی که در کوهسنگی میباشد دارند. همچنین عدهای در خیابانهای بهار، زهره با فریاد زدن اینکه مردم آب بردارید میخواهند آب را قطع کنند.»[77]
در ساعت 1345 این روز، ساواک مشهد گزارشی درباره این اقدام برای اداره کل سوم تهیه نمود، که بیانگر سازماندهی دقیق این جمعیت بود:
«عدهای از طبقات مختلف مردم از ساعات اولیه صبح در گروههای 2000 نفری با دادن شعارهای ملی و میهنی و جاوید شاه در خیابانهای عدل پهلوی. چهارراه لشکر. سردادور و فلکه تقیآباد به راهپیمایی پرداخته و عکسهای الصاق شده خمینی را از شیشهها و دیوارها کندهاند ... در ساعت 11:00 حدود 5000 نفر از طبقات مختلف مردم در فلکه ضد اجتماع و مبادرت به دادن شعارهای ملی و میهنی و جاوید شاه نموده و متفرق نمیگردند. عدهای در حدود 2000 نفر از طبقات مختلف مردم حین راهپیمایی [و]دادن شعارهای ملی و میهنی و جاوید شاه به طرف میدان شاه حرکت و شیشه مغازههایی را که عکس خمینی الصاق نمودهاند شکسته[اند.]»[78]
خبر این اقدام خشونتآمیز که در پرتو حمایت نیروهای نظامی انجام شد، به سرعت در بین نیروهای مذهبی منتشر شد و چگونگی برخورد با آن، در دستور کار علماء و روحانیون قرار گرفت:
«روحانیون مخالف منجمله واعظ طبسی و مرعشی و سیدعلی خامنهای ضمن مذاکره با سایر روحانیون در حالت تشکل هستند تا از فعالیت موافقین جلوگیری نمایند و قرار است در این مورد جلسهای تشکیل دهند.»[79]
مردم متدین و مذهبی که از این ماجرا مطلع شده بودند، خود را به سرعت به بیت آیتالله شیرازی رساندند و در ساعت 1210 «حدود چهار هزار نفر» از آنان «با در دست داشتن چوب به طرف میدان شاه حرکت نمودند.»[80] و گروهی دیگر از مردم نیز «در ساعت 12:30» با افرادی که در فلکه ضد اجتماع کرده و در حمایت از رژیم شاهنشاهی شعار میدادند، «به زد و خورد پرداختند.»[81]
با حضور گسترده مردم در صحنه، جبهه چماقداران و اعوان و انصار آنان رو به ضعف نهاد تا جایی که ساواک مشهد در ساعت 3 بعد از ظهر برای حمایت از آنان به فرمانداری نظامی اعلام کرد:
«عوامل و ایادی شیرازی و روحانیون مخالف مردم را تحریک به مسلح شدن به چوب برای تظاهرات در داخل شهر مینمایند و آنها را به طرف منزل شیرازی هدایت مینمایند. خواهشمند است دستور فرمایند در این مورد اقدامات لازم معمول دارند.»[82]
و دایره دوم بخش ضدجاسوسی ساواک مشهد نیز اعلام نمود:
«ساعت 1500 روز 21 /9 /57 تعداد کثیری از مخالفین در چهارراه خسروی مشاهده گردیدند که مجهز به شمشیر، خنجر و اسلحه بودند و دو وانت چوب برای مبارزه با موافقین حمل میشد که پس از متفرق شدن افراد، این دو ماشین چوب به منزل شیرازی منتقل و در انبار منزل واقع در دست چپ در ورودی گذارده شدند.»[83]
و متعاقب نامه ساواک به فرمانداری نظامی، شهربانی خراسان هم گزارش داد:
«از ساعت 1530 تظاهرات میهنی پراکندهای در گوشه و کنار شهر صورت گرفته و تظاهرکنندگان با فریادهای جاوید شاه مبادرت به راهپیمایی و تظاهرات ملی و میهنی نموده و مخالفین در چند نقطه شروع به دادن شعارهای ضدمیهنی برعلیه کد 66 و صحبتهایی پیرامون اینکه موافقین مزدوران ساواک هستند داده که [با]وساطت مأمورین برای جلوگیری از درگیری با پرتاب گاز اشکآور متفرق شدهاند. شعار تظاهرکنندگان موافق تحت عنوان (پهلوی پهلوی خدا نگهدار تو . مرگ بر این دشمن خونخوار تو) بوده؛ ضمناً اکثر مغازههای مخالف چوبدستهایی به منظور حمله به موافقین تهیه نمودهاند.»[84]
ساواک مشهد که در این موقع در پی برخورد خشونتآمیز نیروهای نظامی با مردم متدین و مذهبی بود، در اخبار جداگانهای که به ترتیب در ساعتهای 1640 و 1700 برای فرمانداری نظامی و شهربانی خراسان ارسال کرد، سعی در تحریک بیشتر آنان برای این نوع برخورد نمود:
«عوامل و ایادی شیرازی . مرعشی . طبسی . خامنه[ای] . تهرانی و تعدادی از طلبههای مخالف تصمیم دارند با فراهم نمودن چوب، سنگ، بطری آتشزا و وسایل دیگر به تلافی از تظاهرات ملی و میهنی، امشب عکسالعمل نشان داده و در سطح شهر اقدام به تخریب و آتشسوزی نمایند.»[85]
«امشب عدهای از مخالفین در نظر دارند به کوی پلیس و ژاندارمری در مشهد حمل نمایند.»[86]
و در ساعت هشت و ده دقیقه شب نیز، مجدداً به فرمانداری نظامی اطلاع داد:
«بعدازظهر روز جاری یکی از روحانیون مخالف ضمن بحث اظهار داشته قصد داریم امشب کار را یکسره کنیم یا ما پیروز میشویم و یا ارتش و منتظر تیراندازی از طرف مأمورین هستیم که چنانچه تیراندازی نمایند شهر را به خون خواهیم کشید و اضافه نموده منازل افسران و درجهدارانی که برای حکومت نظامی خدمت میکنند و همچنین مأمورین ساواک را قبلاً شناسایی و امشب ضربت خواهیم زد.»[87]
ماهیتِ بخشی از افرادی که در این روز در مناطق مختلف شهر مشهد اقدام به راهپیمایی موافق کردند، در گزارش خلاصه اطلاعاتی فرمانداری نظامی به شرح زیر ثبت شده است:
«تعدادی از موافقین، بیشتر پرسنل بازنشسته و خانواده آنها در خیابانهای عدل پهلوی، سردادور، ضد و دیگر نقاط شهر ضمن دادن شعارهای ملی و میهنی قصد حمله به مخالفین را داشتهاند که توسط مأمورین فرمانداری نظامی به نحو مقتضی جلوگیری گردیده است. در ساعت 2100 عدهای از مردم و درجهداران بازنشسته در خیابانهای محمدرضا شاه و امیر کبیر تظاهرات ملی و میهنی برپا نمودهاند.»[88]
در کنار سازماندهی این تظاهرات که با هدفِ مشروعیت بخشیدن به اینگونه اقدامات و در نهایت حفظ رژیم شاهنشاهی صورت گرفت، در بخشنامهای به ساواکهای سراسر کشور اعلام گردید:
«بفرموده در حوزه استحفاظی، وعاظ طرفدار شریعتمداری شناسایی از آنان در مقابل هواداران خمینی حمایت کنند و مراقب باشید که حرمتشان کاملاً حفظ و احیاناً از جانب عوامل دیگر مورد صدمه و آزار قرار نگیرند و اسامی این اشخاص سریعاً تهیه و اعلام گردد.»[89]
روز بیست و دوم آذر ماه . دوازدهم ماه محرم
راهپیماییهای گسترده روزهای تاسوعا و عاشورا که در آن شعارهای سیاسی فراوانی علیه رژیم شاهنشاهی داده شد، موجب فراهم آوردن فرصت مناسبی برای نیروهای امنیتی و عوامل آنان گردید تا برخی از علماء و روحانیون سادهدل را با این ترفند که روز عاشورا و تاسوعا روز امام حسین علیهالسلام است و در این دو روز هیچ ذکری از امام حسین علیهالسلام به میان نیامده، رو در روی جبهة انقلاب اسلامی قرار دهند.[90]
در روز بیست و دوم آذر، به مناسبت روز سوم شهدای کربلا، «حدود 70% مغازههای شهر مشهد» تعطیل بود و در مکانهای مختلفی مانند بیوت علماء که در این مدت به عنوان پایگاههای انقلاب اسلامی در مشهد معرفی شده بود، مراسم عزاداری برقرار بود. گزارش «وضعیت شهر مشهد» تا ساعت 1200 این روز، که باز هم در نقاطی از شهر بین موافقین و مخالفین رژیم شاهنشاهی درگیریهایی وجود داشت، به شرح زیر برای اداره کل سوم ارسال شد:
«از صبح روز جاری حدود 1500 نفر از موافقین در چهارراه لشکر و تعدادی در جلو بیمارستان ششم بهمن و تعدادی در خیابان محمدرضا شاه مشهد اجتماع و ضمن دادن شعارهای ملی و میهنی به صاحبان مغازهها و ماشینهایی که دارای عکس خمینی است تذکر میدهند که بردارید و در صورت امتناع برخورد ایجاد میشود. در حال حاضر 90% مغازههایی که دارای عکس خمینی بوده برداشتهاند. موافقین قصد دارند تابلوی بیمارستان ششم بهمن که مخالفین به هفده شهریور تغییر نام دادهاند بردارند و طبق اطلاع حدود 2000 نفر از مخالفین از منزل آیتالله شیرازی به طرف بیمارستان حرکت کردند. تعدادی از مخالفین در جلو منزل شیرازی و چهارراه نادری و چهارراه دروازه طلایی اجتماع[کردند] و درگیری بین موافقین و مخالفین وجود دارد. حدود 200 نفر از موافقین با در دست داشتن تمثال شاهنشاه آریامهر به کارخانه قند شیرین که در دو کیلومتری مشهد واقع شده وارد ضمن برداشتن عکس خمینی چند شیشه را نیز شکستهاند.»[91]
در این روز نیز مثل روز گذشته، شناسایی مأمورین ساواک و پرسنل نظامی که با لباس شخصی در مجامع مذهبی حضور مییافتند، در دستور کار نیروهای انقلابی قرار داشت:
«دو نفر سرنشینان اتومبیل پیکان شیری رنگ به شماره اهواز تحت عنوان مأمورین ساواک وسیله عوامل آیتالله شیرازی دستگیر و به خانه شیرازی بردهاند.»[92]
«در تظاهرات صبح روز جاری که در اطراف منزل شیرازی اتفاق افتاد، اخلالکنندگان یک ستوانیکم شهربانی را که با لباس شخصی بوده محاصره و نامبرده به مغازه قصابی پناهنده و متظاهرین پس از کتک زدن، او را به منزل شیرازی میبرند و حاضران در منزل شیرازی خواستار گرفتن و مجازات کردن افسر مذکور بودند. برابر خواسته استاندار و رئیس شهربانی من با سیدمحمدعلی شیرازی که حاضر به تحویل دادن او نبود مذاکره و بالاخره نامبرده را به وسیله آمبولانس از منزل شیرازی خارج نمودند.»[93]
و این درحالی بود که در همین زمان به فرمانداری نظامی اطلاع داده شد:
«در چهارراه نادری عدهای از مخالفین اجتماع و شعارهای مضره و مخالف رژیم داده و مردم را به هراس انداختهاند.»[94]
«عدهای از مخالفین با در دست داشتن میلههای آهنی در بیمارستان ششم بهمن و تعدادی در دانشکده ادبیات و چهارراه نادری و بیمارستان شهناز تجمع و عده[ای] دیگر نیز در حال پیوستن به این افراد میباشند؛ تصمیم دارند پس از تشکل کامل به طور دستهجمعی به همدیگر ملحق و با در نظر گرفتن اینکه تعدادی چوب در بیمارستان شهناز تهیه نمودهاند، مبادرت به اخلالگری بنمایند.»[95]
و در ساعت 5 /1 بعد از ظهر، ضمن اعلام این خبر که «مخالفین، بیمارستان ششم بهمن را اشغال و در آن اجتماع» نمودهاند،[96] به شهربانی خراسان نیز اطلاع داده شد:
«بعد از ظهر روز جاری عدهای از مخالفین قصد دارند به منظور اعتراض به دستگیری چند نفر اخلالگر به کلانتری پنج حمله نمایند.»[97]
ساواک مشهد که در تمامی ایام انقلاب اسلامی در خراسان، برخورد شدید و خشونتآمیز با مردم متدین و مذهبی و دستگیری روحانیون انقلابی را ترویج میکرد و همواره با تیمسار جعفری فرماندار نظامی مشهد نیز درگیری داشت، در این موقع که هنوز بخشی از چماقداران و هواداران نظام شاهنشاهی در خیابانهای شهرهای مختلف استان خراسان حضور داشتند، در گزارشی به بخشهای 312 و 346 ساواک، اعلام کرد:
«تظاهرات موافقین روز گذشته در مشهد و شهرهای خراسان اثرات نیکویی به جای گذاشته به طوری که شعارهای دیگری به طرفداری شاهنشاه به دیوارها نوشته شده و روحانیون مخالف ناراحتند. در سئوالاتی که از پسر شیرازی راجع به عمل موافقین که هر کجا عکس خمینی ببینند شیشهها را خواهد شکست پسر شیرازی اظهار داشته اگر صحیح است عکس خمینی را بردارید. مرگ بر خمینی را هم گفتید اشکالی ندارد چنانچه این عمل ادامه یابد و به وطنپرستان اجازه تظاهرات مانند مخالفین داده شود و فرماندار نظامی جلوگیری نکند بسیار مؤثر خواهد بود. نظریه اعلام. ضمناً در فریمان، شیروان، سبزوار، تربتجام و مشهد تظاهراتی به نفع شاهنشاه آریامهر ادامه دارد.»[98]
و بلافاصله از جریان درگیری مردم با یکی از قهوهچیهای طرفدار شاه در مقابل بیمارستان ششم بهمن بهره گرفت و درحالی که او مصدوم شده بود،[99] وی را کشته اعلام کرد و به اداره کل سوم نوشت:
«اکثر افسران و درجهداران از جلوگیری سرتیپ جعفری در امر مبارزه با مخالفان و فجایعی که انجام میدهند به شدت ناراحت و عصبانی میباشند.»[100]
در این روز، بیمارستان ششم بهمن کانون تجمع کادر پزشکی و دیگر اقشار و طبقات مردمی بود که برای مقابله با حمله چماقداران به بیمارستان در آنجا حضور داشتند[101] و این درحالی بود که سیدمحمدعلی شیرازی در تماس تلفنی با شخصی به نام موسوی گفت:
«در ساعت 1900 روز جاری کلیه علمای اعلام در منزل شیرازی به منظور بررسی اوضاع کنونی مشهد جلسهای میخواهند تشکیل بدهند.»[102]
و ساواک مشهد نیز در خبری که هیچگونه سابقهای از پیشینه، چگونگی، چرایی و کم و کیف آن در سوابق موجود نیست، به اداره کل سوم نوشت:
«قرار است آیتالله قمی با یک فروند هواپیمای اختصاصی که از مرکز اعزام خواهد شد، به تهران عزیمت نماید.»[103]
در شب بیست و سوم آذرماه، انتظامات بخشی از خیابانهای اصلی شهر مشهد در اختیار جوانان متدین و انقلابی بود که به سبک و شیوه کمیتههایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت، به کنترل عبور و مرور مشغول بودند:
«در هر چهار متر فاصله دو جوان میله آهنی به دست و کاغذی که شماره ماشینها نوشته شده بود ایستاده و تک تک ماشینها کنترل و به فرد بعدی تحویل داده میشد و اظهار میداشت شماره این دو ماشین در دست من نیست و شما هم کنترل کنید.»[104]
روز بیست و سوم آذر ماه . سیزدهم ماه محرم . عاشورای بیمارستان امام رضا (ع)
از روز بیست و یکم آذر ماه که تظاهرات به نفع رژیم شاهنشاهی و حمله به مغازههایی که عکس امام خمینی (ره) را الصاق کرده بودند، سازماندهی شد، شهر مشهد به میدان مبارزة طرفین تبدیل گردید که در روز بیست و سوم نیز ادامه یافت:
«از اوایل صبح به تدریج حدود سه هزار نفر از طبقات مختلف مردم که اکثراً دانشآموز، دانشجو، روحانی، کسبه و افراد عادی بوده و به چوبدستی مجهز بودند در مقابل منزل آیتالله شیرازی اجتماع و تصمیماتی به منظور حمله به گروههای موافق اتخاذ مینموده که همزمان نیز در چند نقطه گروههایی ضمن حمل تمثالهای اعلیحضرتین و چوبدستیها در بعضی از نقاط شهر مبادرت به انجام تظاهرات ملی و میهنی نموده و مخالفین که قصد درگیری با آنان را در چند نقطه داشتهاند به وسیله مانور نیروهای نظامی متفرق و چون مخالفین قصد حملات خشونتآمیزی را به گروههای موافق داشتند ادامه تظاهرات میهنی آنان بدون پشتیبانی کامل نیروهای نظامی در نقاط مختلف میسر نبوده و تظاهرات شاهدوستی آنان از رعب حمله مخالفین متوقف گردیده است.»[105]
در این شرایط، شناسایی نیروهای امنیتی و نظامی که در این سازماندهی نقش داشتند، از جمله اقدامات جوانان متدین و انقلابی بود:
«در چند روز گذشته عدهای ناشناس در ساعاتی که افسران در سر خدمت میباشند به منازل آنان مراجعه، از خانواده آنان سئوالاتی از ساعت مراجعت و محل خدمت آنان مینمایند و به نظر میرسد به این وسیله قصد تهدید و ارعاب و ناراحتی برای افسران و خانواده آنها را فراهم مینمایند.»[106]
و از این طرف نیز تیمسار شیخان باز هم برای متقاعد نمودن سلسله مراتب جهت برخورد خشونتآمیز با مردم، اخبار تحریککنندهای را به مرکز ارسال مینمود، مانند اخبار ذیل که در روز بیست و سوم به ترتیب برای بخش 312 و فرمانداری نظامی مشهد ارسال شد:
«در روزهای تاسوعا و عاشورا هیچگونه حفاظتی از طرف مأمورین انتظامی برقرار نگردیده بود و متأسفانه دیگر پیکرهای از شاهنشاه آریامهر در میادین مشهد وجود ندارد.»[107]
«برابر اطلاع موثق و شواهد عینی در تقاطع چهارراهها و برخی از خیابانها [علی]الخصوص چهارراه نادری . خیابان نادری و شاهرضا نو و خسروی و خسروینو افراد چوب به دست با در دست داشتن شماره ماشینهایی، خودروها را متوقف و از آنان بازرسی و چنانچه ماشین موردنظرشان باشد با چوب و میلههای آهنی ماشین را شکسته و گاهاً مبادرت به آتش زدن آن نموده و سپس سرنشینان اتومبیل را به شدت مضروب که با انجام این اعمال وحشتی در بین مردم به وجود آوردهاند و به لحاظ اینکه مجهز به چوبدستی و میلههای آهنی بوده و در فواصل معینی به منظور پشتیبانی یکدیگر قرار دارند هیچکس را قدرت مقاومت با آنها نیست و افراد با مشاهده این عمل اخلالگران با وجود برقراری فرمانداری نظامی هیچگونه تأمینی احساس نمیکنند و به شدت ناراحت [هستند] و میگویند پناهگاه این اشخاص منزل شیرازی و قمی است که تا سرحد امکان از آنان پشتیبانی و حمایت میکنند پس پناهگاه ما کجا است و چه مقامی از ما پشتیبانی میکند. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایند به منظور جلوگیری از ناراحتی مردم و برطرف شدن رعب و هراسی که در آنان به وجود آمده اوامر لازم در این مورد صادر فرمایند.»[108]
این تحریکات درحالی صورت میگرفت که از صبح روز بیست و سوم، در «دانشکدههای ادبیات و علوم پزشکی، اجتماعاتی از دانشجویان» تشکیل شده و در حال برنامهریزی برای تظاهرات بودند و در بیمارستان شاهرضا نیز اجتماعی از طبقات مختلف مردم متدین به همراه کادر پزشکی و دانشجویان شکل گرفته بود که اجتماع آنان با حمله چماقداران و اقدامات خشونتآمیز و تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی مواجه گردید. این اقدام به میزانی خونین بود که شهربانی خراسان در گزارش اولیه آن نوشت:
«به علت غیرعادی بودن وضعیت بیمارستان مذکور امکان بررسی و تعیین تعداد مجروحین و زخمیها میسر نبوده و نتیجه قطعی پس از تحقیقات معموله اعلام خواهد شد... وضعیت در روز جاری غیرعادیتر از روز گذشته بوده و حملات عناصر مخالف و اخلالگر به نیروهای نظامی و انتظامی شدید و انتقامجویانه بوده و اضطراب [و]تشویش از عدم آرامش در شهر در سطوح مختلف به ویژه خانوادهها کاملاً حکمفرما گردیده است. ضمناً متعاقب تیراندازی در بیمارستان شاهرضا، آیتاللهزاده شیرازی [و]آیتالله مرعشی به اتفاق چند نفر دیگر از روحانیون و افراد مخالف حدود هزار نفر راهی بیمارستان شاهرضا گردیده و هم اکنون در بیمارستان هستند.»[109]
و در گزارش بعدی، ضمن اعلام اینکه «تعداد مجروحین 17 نفر، که همگی در بیمارستان شاهرضا بستری و تحت درمان هستند که حال یکی از آنان وخیم»، نوشته شد:
«به قرار اطلاع آیتالله شیرازی و قمی برای عیادت مجروحین به بیمارستان شاهرضا رفتهاند ... مخالفین به تعداد زیادی به بیمارستان رفته و قصد دارند تا ساعت 24:00 در محل باقی مانده و بعد از آن که ساعت منع عبور و مرور میباشد به خیابانها ریخته و به منازل و پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی حمله نموده و آتش بزنند.»[110]
پس از گذشت چند ساعت از این ماجرا، ساواک مشهد در گزارشی که برای اداره کل سوم ارسال کرد، با صراحت به حمله چماقداران به بیمارستان شاهرضا اشاره کرد:
«قبل از ظهر روز 23 /9 /57 عدهای از موافقین در بیمارستان شاهرضا مبادرت به شکستن شیشههایی که دارای عکس خمینی و خرابکاران بوده و شیشه ماشین بعضی دکترهای مخالف را میشکنند، لذا مخالفین با چوب و چماق و اسلحه سرد از منزل قمی و شیرازی و مرعشی به طرف بیمارستان شاهرضا عزیمت، در ساعت 1030 درگیری بین موافقین و مخالفین ایجاد و فرمانداری نظامی برای متفرق کردن آنان از گاز اشک آور و تیراندازی هوایی استفاده، در نتیجه چند نفر از مخالفین مورد اصابت گلوله واقع، گویا یکی از آنان به نام هروی دبیر دبیرستان به قتل رسیده.
مرکز فرماندهی مخالفین، منزل شیرازی . قمی و مرعشی و طبسی بوده. سیدمحمدعلی شیرازی و مرعشی و چند نفر از روحانیون از منزل قمی به اتفاق عدهای به طرف بیمارستان شاهرضا عزیمت و این درگیری تا ساعت 12:55 ادامه داشته است.
سیدمحمدعلی شیرازی ضمن مذاکره با فرماندار نظامی گفت به این کارها خاتمه بده یا اینکه ما دستور مقابله خواهیم داد. درحال حاضر درگیری ادامه دارد و مراجع تقلید و روحانیون نیز به مردم ابلاغ مینمایند که چوب و چماق تهیه و به طرف بیمارستان شاهرضا حرکت کنید.»[111]
مقام معظم رهبری از جمله روحانیونی که در این روز در متن این حادثه خونین حضور یافت و با سخنرانی خود موجبات تقویت روحیه مردم متدین و انقلابی را فراهم نمود:
«خامنه[ای] که یکی از روحانیون مخالف دولت و هماکنون در بیمارستان شاهرضا مشغول سخنرانی میباشد، مردم را تحریک مینماید که پس از سخنرانی به اجتماع افرادی که با موافقین دولت در زد و خورد هستند به کمک آنان بروند.»[112]
از جمله اقداماتی که در بعد از ظهر این روز به تلافی حمله به بیمارستان شاهرضا و کشتاری که در آن محل صورت گرفت، حمله گروهی از مردم به «فروشگاه اتکا لشگر 77» و به آتش کشیدن بخشی از آن و همچنین حمله به «بیمارستان لشگر»[113] و کشته شدن یکی از افسران لشگر 77 بود که با لباس شخصی در محوطه بیمارستان حاضر شده بود.[114]
حمله چماقداران به بیمارستان شاهرضا، احتمال حمله آنان به بیمارستانهای ششم بهمن و شهناز را که پزشکان و کادر درمانی و اداری آنها در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی فعالیت فراوان داشتند، نیز تقویت نمود؛ از این رو گروهی از مردم برای حفاظت و مقابله با هرگونه تعرضی به این دو کانون مبارزه، در آنجا مستقر شدند و پس از آن هم به تظاهراتی گسترده دست زدند:
«از بعدازظهر روز جاری تعدادی از مخالفین مسلح به چوب، میله آهنی، اسلحه سرد و کوکتل مولوتوف در بیمارستان ششم بهمن مستقر و تعدادی نیز در بیمارستان شهناز نمایشگاه عکس و اسلاید تشکیل و گروه زیادی از مخالفین در این محل اجتماع[کردند] و منتظر بودند موافقین به آن محل وارد و درگیری ایجاد نمایند؛ گروه زیادی نیز از منزل شیرازی و مرعشی به آن محل اعزام تا در صورت درگیری آسیب نبینند. مرتب از منزل شیرازی و مرعشی گروههای مذکور را تقویت و کنترل میکردند و تماس میگرفتند و گروههای مذکور ساعت 20:30 در خیابانها به حرکت درآمده تعداد مخالفین حدود سی هزار نفر و به طرف خیابان محمدرضا شاه که اکثراً درجهداران و افسران در آنجا منزل دارند حرکت و با موافقین درگیری به وجود که با دخالت فرماندار نظامی متفرق گردیدند. مخالفین یک ماشین سواری که عکس کد 66 به شیشه زده بود آتش زدند. تمام ماشین سوخت؛ تا ساعت 23:30 در جلو منازل درجهداران مانور دادند. مأمورین از گاز اشکآور استفاده کردند.»[115]
برای مقابله با حرکت مردم به سوی بیمارستانهای ششم بهمن و شهناز، نیروهای امنیتی و نظامی نیز تصمیم گرفتند تا گروهی دیگر را از اطراف مشهد به شهر وارد نمایند که این اقدام با هوشیاری و تلاش مردم و ممانعتی که از این حرکت به عمل آوردند، ناموفق بود:
«ساعت 1500 روز جاری تعدادی از موافقین که از اطراف مشهد وسیله چند اتومبیل جهت شرکت در تظاهرات ملی و میهنی به مشهد میآمدند... در دو محل از جاده مشهد قوچان مخالفین دو دستگاه از اتومبیلهای آنان را متوقف که بر اثر زد و خورد و درگیری فی مابین تعداد 14 نفر زخمی و مجروح میشود که حال یک نفرشان وخیم است.»[116]
«در 30 کیلومتری جاده قوچان و مشهد بین مخالفین و موافقین زد و خورد انجام و تعداد زیادی از آنها مجروح و مقتول گردیدهاند که در حال حاضر مجروحین و مقتولین در کنار جاده افتاده میباشد.»[117]
در ساعت 4 بعد از ظهر این روز، به فرماندهی ناحیه ژاندارمری خراسان اعلام گردید:
«حدود پنجهزار نفر از مخالفین با در دست داشتن چوب و میلههای آهنی به طرف قلعه خیابان در حرکت و احتمالاً قصد دارند پاسگاه ژاندارمری را خلع سلاح نمایند.»[118]
و همچنین در همین ساعت به فرمانداری نظامی اطلاع داده شد:
«مخالفین در خیابان بهار در حوالی بیمارستان شاهرضا جلو اتوموبیلها را گرفته و با سنگ و چوب شیشهها[ی] اتوموبیلها را شکسته و سرنشینان آنها را مجروح مینمایند. در حال حاضر آیتالله شیرازی و قمی قصد دارند به اتفاق به بیمارستان شاهرضا و ششم بهمن بروند و عده زیادی از مردم را به پشت سر خود به راه انداختهاند.»[119]
پس از این واقعه خونین، تحصن «عده کثیری از تظاهرکنندگان» در بیمارستان شاهرضا آغاز و به نقل از سیدمحمود قمی نیز گفته شد: «آیتالله قمی به تظاهرکنندگان حکم دفاع از خود را صادر کردهاند.»[120]
با آغاز تاریکی شب، گروهی از جوانان و مردمی که در طول روز به شدت مورد هجوم چماقداران و نیروهای نظامی بودند، به خیابانها آمدند و اقداماتی تلافیجویانه را سازماندهی کردند که شهربانی خراسان در گزارش آن نوشت:
«مخالفین اقدامات زیر را از ساعت 22 به بعد انجام دادهاند.
1 . یک ماشین ژیان را در میدان شاهرضا آتش زده راننده آن را به داخل بیمارستان بردهاند. 2 . چند دستگاه ماشین کنار خیابان جهانبانی را به آتش کشیدهاند. 3 . در چهارراه لشکر یک نفر را که مظنون بودهاند مأمور است مجروح و حال وی نسبتاً وخیم میباشد. 4 . اکثر میلههای آهنی و درب بیمارستان شاهرضا را شکسته و از آن به عنوان اسلحه سرد استفاده مینمایند. 5 . تعداد کثیری از مخالفین در بیمارستانهای شاهرضا و شهناز و ششم بهمن مستقر هستند و به قرار اطلاع قرار است بعد از ساعت 24 به خیابانها ریخته و اقدامات حادی به عمل آورند. ضمناً نیروهای فرمانداری نظامی تا حدودی از سطح خیابانها جمعآوری و در کلانتریها مستقر شدهاند به طور کلی وضعیت غیرعادی است و وحشت مردم را فرا گرفته است.»[121]
در این روز نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی از اقدامات تلافیجویانه جوانان انقلابی و مردم متدین و مذهبی به میزانی وحشتزده بودند که فرماندهی ژاندارمری خراسان را وادار به نوشتن نامهای به تیمسار فرماندار نظامی مشهد به شرح زیر نمود:
«با توجه به مفاد تلفنگرام آن فرماندار نظامی مبنی بر اینکه قرار است ساعت 2400 روز جاری عناصر اخلالگر به منازل پرسنل ارتش و نیروی انتظامی حمله نمایند، به این ترتیب با وجود فرمانداری نظامی، تهدید پرسنل نظامی با این شدت به وسیله مخالفین موجب نهایت وحشت و اضطراب در بین پرسنل شده است، چون امید همه به یک لشگر سنگین و فرمانداری نظامی مشهد بسته است.»[122]
انتشار اخبار حمله چماقداران به بیمارستان شاهرضا و تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی در حمایت از آنان به سوی مردم، موجب گردید تا در نامهای که با امضای دکتر مصطفی پایدار وزیر مشاور در امور اجرایی برای استاندار خراسان فرستاده شده، نسبت به سازماندهی و راهاندازی اینگونه گروهها پایان داده شود:
«خواهشمند است با تشکیل شورای امنیت استان مؤکداً از برگزاری اینگونه مراسم که منجر به برخورد گروههای مختلف و بروز مشکلات متعدد میشود جلوگیری فرمایید تا آرامش برقرار گردد. خواهشمند است موضوع را جهت مراقبت کامل و اجرای دقیق مراتب به کلیه فرمانداران تابع آن استان ابلاغ فرمایند.»[123]
برای پیشگیری از هرگونه تحریف، واقعیتِ حمله صبح روز بیست و سوم آذر ماه به بیمارستان شاهرضا و فجایعی که در این روز صورت گرفت، در بیانیهای که با امضای «اعضاء هیئت علمی، آسیستانها، انترنها و دانشجویان، پرستاران و کارکنان اداری بیمارستان شهدا (شاهرضای سابق)» صادر گردید، به شرح زیر توضیح داده شد:
«هموطن. در ساعت 45 /10 دقیقه صبح روز پنجشنبه 23 /9 /57 عمال مزدور رژیم جنایتکار حاکم ایران در حالی که توسط سربازان مسلح راهنمایی و حمایت میشدند و چماق نیز به دست داشتند با نقشه قبلی از درب جنوبی بیمارستان شهدا (شاهرضای سابق) به منظور تخریب بخشهای بیمارستان که در آن بیماران بستری بودند و سرکوبنمودن گروه پزشکی و اداری بیداردل بیمارستان شهدا که همواره پشتیبان مردم مبارز و شرافتمند ایران بوده و خواهند بود، ناگهان وارد بیمارستان گردیدند و پس از آسیب رساندن به اتومبیلهای جلوی بخشهای کودکان و داخلی مبادرت به حمله با سنگ و چوب و پرتاب گاز اشکآور به داخل دو بخش مذکور نمودند که منجر به مصدوم شدن شدید و خفگی دو طفل بیمار بیگناه بستری در بخش اطفال نیز شد و آثار حمله وحشیانه آنان به عنوان سندی ننگین بر در و دیوار این دو بخش نیز منقوش است. در این هنگام از طرف پزشکان بیمارستان تذکرات لازم در مورد حفظ حریم مقدس بیمارستان و رعایت موازین بینالمللی به آنان داده شد اما این گروه از خدا بیخبر مزدور که در صف جلوی خود از پشتیبانی سربازان مسلح برخوردار بودند به این تذکرات هیچگونه ترتیب اثری نداده و به اعمال ننگین خود ادامه میدادند. در این لحظه پزشکان، دانشجویان، پرستاران و کارکنان بیمارستان به دفاع از حریم بیمارستان برخاستند که بلافاصله مورد حمله مسلحانه سربازان صف مقدم این مزدوران در داخل محوطه بیمارستان واقع شدند و در همان لحظات اول تعداد پنج نفر از پزشکان و کارکنان مورد اصابت گلولههای مزدوران رژیم خائن ایران قرار گرفتند. پس از اطلاع مردم شرافتمند و مسلمان مشهد به همراهی روحانیون مبارز به بیمارستان شهدا وارد شدند و با شعارهای خود اعمال ناشایست این دژخیمان را تقبیح نمودند که بار دیگر عمال رژیم فاسد به روی مردم بیدفاع آتش گشودند که مدت یک ساعت رگبار مسلسل ادامه داشت و [در] نتیجه این یورش وحشیانه مجدد نیز یازده نفر مضروب و مجروح گلوله خورده دیگر بود. بدینوسیله کلیه کارکنان مرکز پزشکی شهدا از اعمال وحشیانه مزدوران رژیم که برخلاف موازین انسانی و بینالمللی و نقض صریح حقوق بشر میباشد انزجار خود را اعلام میدارند. ضمناً مطبهای کلیه پزشکان و دندانپزشکان در سطح شهر به واسطه عدم تأمین جانی به عنوان اعتراض تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد بود و با آگاهی به وظیفه خطیر پزشکی خود اعلام میداریم که کلیه نیروهای پزشکی و پزشکان در مراکز پزشکی بیمارستانهای عمومی و درمانگاههای شهر مشهد مستقر و در طول 24 ساعت شبانهروز از کلیه بیماران به طور رایگان معاینه به عمل خواهد آمد. همچنین با تأیید کلیه مفاد اعلامیه علمای اعلام و روحانیون مبارز که اکنون در بیمارستان شهدا (شاهرضای سابق) متحصن هستند، مراتب امتنان خود را از حمایت بیدریغ مردم مسلمان و مبارز خراسان ابراز داشته و مجدداً پشتیبانی خود را از مبارزات حقطلبانه ملت مسلمان و مبارز ایران به رهبری حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی در راه نیل به اهداف مقدس اسلامی و ملی تا ایجاد جمهوری اسلامی که بر پایههای عدالت اجتماعی، مساوات، آزادی، برابری اجتماعی مستقر است اعلام میداریم.»[124]
روز بیست و چهارم آذر ماه . چهاردهم ماه محرم
در جریان حمله به بیمارستان شاهرضا در روز بیست و سوم آذر ماه، تعدادی از نیروهای نظامی و انتظامی نیز با لباس شخصی شرکت داشتند که برخی از آنان شناسایی شدند و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. این اقدام موجب گردید تا رئیس ساواک مشهد در گزارشی که پیرامون این واقعه تهیه کرد، بنویسد:
«تعداد زیادی از اخلالگران در خیابانهای مختلف جلوی ماشینها را گرفته و سرنشینان آن را به عناوین مختلف و به اتهام اینکه مأمور یا کارمند ساواک و یا مأموران انتظامی میباشند مضروب یا دستگیر و به منزل شیرازی، مرعشی و سایر روحانیون مخالف میبرند کما اینکه یک افسر شهربانی را با کارد مجروح و به منزل شیرازی بردهاند و یک سرگرد ارتشی را مضروب و در بیمارستان شاهرضا به قتل رسانیدهاند و سرنشینان یک لندرور و 2 ماشین سواری را مضروب که 2 نفر آنان فوت و یک نفر به سختی مجروح و خودرو آنان را به آتش کشیدند. در حال حاضر بیمارستانهای شاهرضا، شهنار، ششم بهمن سنگر مخالفین که با چماق و سایر سلاحهای سرد مجهز میباشند شده؛ حفاظت این محلها را افراد چوب به دست انجام میدهند؛ مردم شدیداً احساس عدم تأمین مینمایند؛ ترس و نارضایتی شدیدی خانوادهها را فرا گرفته نمیدانند به چه مقامی شکایت نمایند در حال حاضر مسئول تأمین امنیت منطقه کیست مراتب به استانداری، شهربانی، ژاندارمری، اعلام که با تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی تصمیم بگیرند.»[125]
در روز بیست و چهارم آذر ماه، شهر مشهد حالتی متفاوت از روزهای دیگر داشت و کشته شدن بیماران و کودکان در جریان حمله چماقداران به بیمارستان شاهرضا، مردم را به شدت تحت تأثیر قرار داده و گروه گروه برای بازدید از «جای گلولههایی که به دیوار و پنجرهها اصابت کرده» بود، عازم بیمارستان بودند[126] و این درحالی بود که گروهی از جمعیت اراذل و اوباش نیز در «خیابان عدل پهلوی مشغول دادن شعار» بودند.[127]
در ساعت 5 /9 صبح این روز «کمیسیونی به ریاست سرتیپ حلبیان» برای «رسیدگی به حادثه تیراندازی در اطراف بیمارستان شاهرضا» تشکیل گردید تا علت تیراندازی نیروهای نظامی باوجود این دستور صریح که «ورود و تیراندازی به حرم مطهر و بیمارستانها و دانشگاهها و مدارس و مساجد به کلی ممنوع میباشد»، روشن شود. نظریه این کمیسیون پس از گفتگو با افسرانی که در این واقعه حضور داشتند، برای طبیعی جلوهدادن و اجتنابناپذیر بودنِ آن، به شرح زیر اعلام شد:
«الف . از داخل بیمارستان به منظور تهییج یا ارعاب اجتماع تیراندازی یا تظاهر به تیراندازی به وسیله سلاحهای بادی، سلاحهای واقعی و یا نوار ضبط شده و غیره صورت گرفته است.
ب . از سوی پرسنل نظامی به منظور متفرق نمودن جمعیت که به قصد تخریب و آتش زدن فروشگاه اتکاء و بیمارستان لشگر هجوم آورده بودند و رهایی از درگیری نزدیک تیراندازی انجام گردیده.
پ . چون سمت تیراندازیهای انجام شده در جهت جمعیتی که از بیمارستان به سوی نقاط مورد بحث هجوم آورده بودند انجام شده محتمل است که چند تیری هم به ساختمان بیمارستان یا احیاناً اطاقهای طبقات بالای بیمارستان اصابت نموده باشد.
ت . اجرای تیراندازی به منظورهای یادشده در بند ب بالا و سایر ملاحظات نظامی اجتنابناپذیر مینموده است. ضمناً به موازی این علل میتوان سببهای دیگری از قبیل مضروب کردن پرسنل نظامی، فحاشی، تهدید به قتل، خستگی مفرط و تهییج احساسات آنان و جهات عدیده دیگری را به شمار آورد.»[128]
در این روز شهر مشهد به گونهای در کنترل نیروهای انقلابی بود که شهربانی مشهد در گزارش آن نوشت:
«از صبح روز جاری تعداد زیادی از عناصر اخلالگر و اوباش در سطح شهر به صورت گروههای چندین نفری در سر چهارراهها با در دست داشتن چوب و چماق و سلاح سرد جلو اتومبیلها را مسدود نموده و چنانچه به افراد نیروهای مسلح شاهنشاهی برخورد و یا مظنون شوند که سرنشین اتومبیل میباشند وی را به سختی مضروب و مصدوم[129] و یا معدوم نموده و وسیلهاش را با ضربات چوب و چماق از بین میبرند.»[130]
فرماندار نظامی مشهد که برای حمله به بیمارستان شاهرضا نیاز به توجیه قویتری از آنچه در نظریه کمیسیون بررسی موضوع حمله به بیمارستان آمده بود، داشت، در ساعت یک بعد از ظهر روز بیست و چهارم در تلفنگرامی به ساواک مشهد اعلام کرد:
«در سردخانه بیمارستان شاهرضا تعدادی اسلحه و مهمات موجود میباشد. خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد بررسی و نتیجه را به فرمانداری نظامی اعلام نمایند.»[131]
در اجتماع این روز در بیمارستان شاهرضا، مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای نیز حضور داشت و برای جمعیت حاضر در بیمارستان که تعداد آنان را «حدود هفت هزار نفر» نوشتهاند، در حال سخنرانی بود که پس از پایان این سخنرانی، تظاهراتی هم در محوطه بیمارستان انجام گرفت.[132]
حادثة حمله به بیمارستان شاهرضا، جنایت جنگی بسیار بزرگی بود که پخش اخبار آن در سراسر کشور میتوانست دولت نظامی ازهاری را با مشکلات بزرگ دیگری روبرو کند؛ از این رو تصمیم گرفته شد تا برای پیشگیری از این مسئله، هیئتی به سرپرستی تیمسار باقر کاتوزیان که وزیر کار و امور اجتماعی کابینه نظامی بود، به مشهد عزیمت کند:
«شخصی به نام اسدی ساعت 1445 روز جاری با محمود قمی مذاکره و اظهار داشت یک هیئت پنج نفری به سرپرستی تیمسار کاتوزیان جهت ملاقات با آقا آمدهاند. محمود قمی گفت این هیئت را مثل هیئتی که از طرف نخستوزیری و شاهنشاهی چند روز قبل آمده بودند نخواهیم پذیرفت و نیز مجدداً شخصی با محمود[133] قمی تماس و اظهار داشت تیمسار کاتوزیان گفتهاند من به حرم میروم به آقا بگویید به حرم بیایند تا آنجا ملاقات کنیم. قمی دومرتبه عنوان نمود تیمسار غلط کردهاند. در ساعت 1600 روز جاری تیمسار کاتوزیان شخصاً با منزل قمی تماس[گرفت] و اظهار داشت من از طرف آیات عسگری و روحانی جهت ملاقات با آقا آمدهام، شخصی به نام قاسمی اظهار داشت آقا به حرم مشرف شدهاند.»[134]
این هیئت که در ملاقات با آیتالله قمی ناموفق بود، به سراغ متحصنین در بیمارستان شاهرضا رفت و پرسید خواسته شما چیست که در پاسخ شنید: «ما خواستار رفتن شاه هستیم.»[135]
همزمان با تاریک شدن هوا، گروهی از مردمی که از حادثه دیروز بیمارستان شاهرضا به شدت عصبانی بودند، به خیابان آمدند و به طرف فروشگاه لشگر 77 خراسان حرکت نمودند:
«در حال حاضر حدود دویست نفر اخلالگر چماق به دست از طرف چهارراه لشگر به طرف فلکه تقیآباد و فروشگاه لشگر در حرکت میباشند.»[136]
متعاقب خبر بالا که ساواک مشهد برای فرمانداری نظامی تلفنگرام کرد، گزارشی را نیز در 5 بند برای اداره کل سوم ارسال نمود که بیانگر وضعیت شهر در ساعات ابتدایی شب بیست و پنجم آذر ماه و نویدبخش پایان عمر رژیم شاهنشاهی بود:
«1 . ساعت 1815 روز جاری اطلاع رسید حدود دویست نفر چماق به دست اخلالگر از چهارراه لشگر به طرف فروشگاه لشگر در حرکت میباشند. مراتب به فرمانداری نظامی اعلام، گیرنده تلفنگرام استوار برادران گفت خواهش میکنم این اطلاعیه را به ما ندهید همین الان اخلالگران فروشگاه لشگر را آتش میزنند ولی فرماندار نظامی اقدامی نمینماید.
2 . چگونگی از سرهنگ فکور بیات رئیس ضداطلاعات لشگر استفسار، جواب داد افسران و درجهداران لشگر در وضع خوبی نیستند و بیاندازه از این وضع ناراحتند و غیرقابل کنترل میباشند، اگر فکری در این مورد نشود وضع بدتر خواهد شد.
3 . برابر اعلام 1585 اکثر افسران و درجهداران علناً در بیسیمهای فرماندار نظامی به تیمسار جعفری فحش میدهند و از وی ناراضی هستند.
4 . برابر اعلام همین منبع، آقای شجاعی سرپرست آتشنشانی مشهد از سید محمدعلی شیرازی سئوال کرد فروشگاه لشگر آتشگرفته اجازه میفرمایید بروم یا خیر. نامبرده جواب داد بگذارید از آقا اجازه بگیرم.
5 . انتظامات عبور و مرور را مخالفین به عهده داشته جلوی ماشینها را گرفته چنانچه اسم رمزی که خودشان تعیین کردهاند نداند ماشین را آتش و سرنشین را مضروب مینمایند.»[137]
این وضعیت در گزارش فرمانده ناحیه ژاندارمری خطاب به استاندار خراسان به شرح زیر توصیف شده است:
«تعداد زیادی از عناصر مخالف که بعدازظهر روز جاری در بیمارستان شاهرضا اجتماع نموده بودند پس از خاتمه سخنرانی در گروههای 50 نفری و بیشتر در خیابانهای شهر متفرق و ضمن متوقف کردن اتومبیلها، سرنشینان آنان را از نظر داشتن کارت شناسایی افسری و درجهداری مورد بازرسی قرار و شیشه اتومبیل پرسنل نظامی را میشکنند.»[138]
وضعیت شهرستانهای استان خراسان رضوی از تاریخ 16 آذر تا 24 آذر ماه 1357
شهرستان تایباد
فرارسیدن ماه محرم فرصت مناسبی بود تا از ظرفیت برپایی مجالس عزاداری حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام برای روشنگری و آگاهیبخشی هرچه بیشتر مردم در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی بهره گرفته شود. در این راستا، حجتالاسلام حاج شیخ محمد محدثی، از حجتالاسلام فاضلی برای سخنرانی در مسجد ابوالفضلی شهرستان تایباد دعوت به عمل آورد:
«نامبرده ساعت 1930 روز 14 /9 /57 در مسجد ابوالفضلی تایباد مطالب خلاف واقع و تحریکآمیزی عنوان و ضمن تشریح اینکه در حال حاضر مردم ایران از آزادی محروم میباشند و تنها راه به دست آوردن آزادی قیام تمام مردم ایران برعلیه رژیم و حکومت فعلی است، در لفافه به اظهار جملات (تا قیام نباشد آزادی نیست) و (تا خرابی نباشد آبادی به دست نمیآید) و (شکنجهها جمع شده و تشکیل عقده داده و عقدهها موجب ناراحتیها و تبدیل آن به عکسالعمل شده است) مردم را به آشوب و اغتشاش تحریک و تشویق مینموده است.»
سخنان آقای فاضلی در این شب که مصادف با شب پنجم محرم بود، به میزانی صریح و آشکار بیان شد که موضوع آن در جلسه «شورای هماهنگی شهرستان تایباد» مورد بررسی قرار گرفت و تصمیم گرفته شد «از طریق شهربانی به نامبرده تذکر داده شود.»[139]
حجتالاسلام فاضلی که به اینگونه تذکرات توجهی نداشت، در شب پانزدهم آذر نیز در ضمن سخنرانی خود اظهار داشت «چنان مست حکومت است که آدم میکشد، قتل میکند، چپاول میکند»؛ که هدف از این سخنان، «متزلزل نمودن افکار مردم و برهم زدن نظم عمومی» تشخیص داده شد.[140]
در این شب، پس از سخنرانی آقای فاضلی، حجتالاسلام محدثی نیز به منبر رفت و ضمن سخنرانی خود گفت:
«عدالت بزرگترین نعمت و آزادی موهبتی الهی است لکن کسی که آزاد نباشد زنده نیست و افرادی که دم از آزادی میزنند به گلوله بسته میشوند. کسانی که در راه حق و حقیقت حرف میزنند دهانشان را میدوزند.»[141]
در ساعت 6 بعد از ظهر روز چهاردهم آذر نیز جلسهای با عنوان «حزب پان ایرانیست» در منزل فردی به نام شعبانی تشکیل شد که در این جلسه ضمن اشاره به اینکه «افراد فاسد و سوءاستفادهچی همواره مورد حمایت مقامات عالیه مملکت میباشند و دزد و شریک قافلهاند... اکثر نمایندگان فعلی دزد و فاسد هستند»، خطاب به آقای معزی رئیس آموزش و پرورش تایباد گفته شد:
«در صورتی که آقای معزی اقدام به تعطیل مراکز آموزشی تایباد ننماید، دبیران و معلمین، دانشآموزان را تحریک و تشویق به اعتصاب و تعطیل کلاسهای درس خواهند نمود و معلمین تایباد باید پشتیبانی خود را از اعتصاب معلمین سراسر کشور اعلام نماید.»[142]
و در شب هفتم محرم، در «قریه سنگان از بخش خواف» تظاهراتی علیه رژیم شاه صورت گرفت که «منجر به تیراندازی هوایی» گردید.[143]
باوجود اینکه در سوابق گزارشی از چگونگی فعالیتهای انقلابی مردم شهرستان تایباد در این ایام وجود ندارد و در تاریخ بیست و سوم آذر ماه «وضعیت شهرستان تایباد و بخش خواف» عادی اعلام شده،[144] ولی میزان آگاهی مردم و نارضایتی آنان از وضع موجود به میزانی بود که «کارمند دادگاه شهرستان باخزر (تایباد)» با صراحت از مظالم رژیم شاه حرف میزد و میگفت:
«شاه با زور و ستم و ظلم به مردم سلطنتی طولانی نموده؛ آن زمان مردم خواب بودند، حالا هوشیار شده و میفهمند که رهبری روشنفکر لازم دارند.»[145]
و راننده «مرکز فرستنده رادیو صدای خراسان تایباد» در حضور همکاران خود با صراحت از کشتار مردم مشهد توسط سرهنگ طباطبایی سخن میگفت و یکی دیگر از همکاران او نیز بدون ترس و وحشت، ساواک را عامل اصلی تحکیم رژیم شاهنشاهی معرفی میکرد:
«وجود مأمورین ساواک موجب استحکام و پایداری رژیم گردیده در غیر این صورت مدتها قبل شاه رفته بود. باید تمام مردم ساواک و خانواده آنان را دستگیر و معدوم نمایند.»[146]
شهرستان تربتجام
روحانیونی که از سوی آیتالله توسلی نجفی برای سخنرانی در ماههای محرم و صفر به شهرستان تربتجام دعوت شدند، هر یک به سبک و شیوة خود به افشاگری علیه رژیم شاه و ترغیب و تشویق مردم به شرکت در فعالیتهای انقلابی و ابراز مخالفت با نظام شاهنشاهی مشغول بودند.
حجتالاسلام عرفانیان خراسانی در روز شانزدهم آذر که مصادف با روز ششم ماه محرم بود، در مسجد علویها منبر رفت که درباره سخنرانی ایشان نوشته شد:
«ضمن انتقاد از دولت و محکوم نمودن رژیم، مردم را به اعتصاب و بلوا و اغتشاش تحریک و به پشتیبانی از مذهبیون تشویق و شخص اول مملکت را عامل تمام نابسامانیها و هرج و مرجها معرفی و از روحالله خمینی تعریف و تمجید نموده و اظهار داشته که آخر زمان فرا رسیده و جوی خون تمام نقاط را فرا گرفته و عوامل انتظامی از کشته پشته ساخته و تنها ناجی اسلام آقای خمینی قادر به حل تمام مشکلات و نابسامانیها است.»[147]
حجتالاسلام حاج شیخ سیدابوالقاسم واعظ که اهل و ساکن تربتجام بود، در ساعت 5 /7 شب تاسوعا در مسجد عسگریها به منبر رفت و به گونهای از رژیم شاهنشاهی انتقاد نمود و مردم را به تبعیت از امام خمینی (ره) فرا خواند که مجلس سخنرانی او دچار تشنج گردید. در گزارش این سخنرانی نوشتهاند:
«ساعت 1930 روز 18 /9 /57 در مسجد عسگریهای آن شهرستان به منبر رفته و در حال بدگویی از دولت و رژیم و تشویق و تقدیر مردم به اطاعت و پشتیبانی از روحالله خمینی و پیوستن به اخلالگران و تظاهرکنندگان بوده که چند نفر از بانیان مسجد عزا و مستمعین وی را از منبر پائین آورده و پس از تنبیه بدنی او را از مسجد اخراج نمودهاند.»[148]
حجتالاسلام حاج شیخ علی ربانی خراسانی در روز نوزدهم آذر که مصادف با روز تاسوعای حسینی بود، در «مسجد موسیبنجعفر شهرستان تربتجام به منبر» رفت که گزارش سخنرانی ایشان به شرح زیر تنظیم گردید:
«ضمن انتقاد از دولت و محکوم نمودن رژیم، مردم را به طرفداری از روحالله خمینی و اطاعت از امر وی دعوت و در بین سخنانش شعارهای (استقلال . آزادی . حکومت اسلامی) و (حزب فقط حزبالله . رهبر فقط روحالله) را با صدای بلند تکرار و حاضرین در مجلس نیز با وی همصدا شدهاند. یادشده مدت 20 دقیقه از وقت وعظ و سخنرانی خود را صرف تحریک جوانان و تشویق آنان به پیوستن به حکومت اسلامی و جهاد با مخالفین و بدگویی از رژیم پهلوی و تعریف و تمجید خصائل خمینی نموده است.»[149]
این سخنرانی که در تبیین انقلاب اسلامی و جنایات رژیم شاه صورت گرفت، به میزانی تأثیرگذار بود که موجب گردید تا «عدهای مبادرت به نصب عکس خمینی در پشت شیشه و ویترین محل کارشان» بنمایند.
در این ایام پخش و نصب عکس امام خمینی (ره) منحصر به شهرستان تربتجام نبود، بلکه در روستاهای اطراف و اکناف شهر مانند روستای نصرآباد و خیرآباد نیز این عکسها تکثیر و توزیع میگردید.[150]
هر چه روزهای تاسوعا و عاشورا نزدیکتر میشد، حساسیت نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی نیز برای کنترل جلسات و محافل مذهبی بیشتر میگردید و شهرستان تربتجام نیز از این قاعده مستثنی نبود. به همین دلیل بود که در روز هجدهم آذرماه، فرمانداری نظامی در نامهای به ساواک مشهد اعلام کرد:
«برابر تلفن شخص ناشناسی اخیراً در شهرستان تربتجام جنگ افزارهای کمری بین مردم خرید و فروش میشود به طوری که بعضی اوقات مبلغ پرداختی برای یک قبضه 500 ریال میباشد. با توجه به وضعیت حساس فعلی و اینکه منشأ[151] و محل ورود و تعداد وارد شده جنگ افزارهای مذکور حائز اهمیت است.»[152]
حساسیت این خبر به میزانی بود که ساواک مشهد در همان روز دستور پیگیری آن را صادر نمود:
«با توجه به وضعیت حساس فعلی با استفاده از کلیه امکانات درباره صحت و سقم خبر سریعاً تحقیقات لازم معمول و نتیجه را اعلام نمائید.»[153]
و در شب و روز عاشورا نیز گروهی برای مقابله با تظاهرات مردم به خیابان آورده شدند:
«شب گذشته [شب عاشورا] در تربتجام گروهی موافق اهل تسنن اجتماع و به نحو مقتضی متفرق گردیدند.»[154]
«روز جاری [روز عاشورا] عدهای از اهالی تربتجام که اهل تسنن میباشند، در شهرستان مذکور مبادرت به تظاهرات ملی و میهنی نمودهاند.»[155]
از چگونگی مراسم عزاداری و یا راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا در شهرستان تربتجام گزارشی در سوابق موجود نیست، ولی درباره سخنرانی حجتالاسلام صادقی در بعد از ظهر روز یازدهم محرم در «مسجد مهدیه طباطبایی» آمده است:
«آقای شیخ حاجی صادقی ... به منبر رفته و ضمن بدگویی و انتقاد از رژیم پهلوی و محکوم نمودن آن، اظهار داشته که چند سال قبل به اتفاق سه نفر از دوستانش به جرم مطالعه کتاب و در دست داشتن اعلامیه توسط مأمورین ساواک دستگیر و به 4 سال زندان محکوم و در زندان اوین اقامت داشته لکن دوستانش بر اثر شکنجههای وحشیانه مأمورین جان خود را از دست دادهاند. یادشده ضمن تشریح وضعیت زندان و سلولهای محبوسین در اوین حقایق را تحریف و مطالبی خلاف واقع در مورد شرح حال زندانیان سیاسی و تظلم مأمورین و شکنجهگران و چگونگی حرف کشیدن از زندانیان و انواع و اقسام شکنجه مطالبی عنوان و ذهن و افکار حاضرین را مشوش نموده است.»[156]
در این ایام در «دبیرستان دخترانه ایراندخت شهرستان تربتجام» نیز فعالیتهایی از قبیل «اعتصاب و ترک کلاسهای درس» برای ابراز مخالفت با «رژیم و دولت» صورت میگرفت که نکته قابل توجه آن، این بود که گردانندگان آن بالاتفاق فرزندان درجهداران نظامی شاغل در پادگان نظامی بودند:
«سروان کراری افسر ضداطلاعات پادگان نظامی جام نیز ضمن تأیید موضوع اظهار داشت اولیای دانشآموزان مورد بحث احضار و تذکرات لازم به آنان داده شده است.»[157]
در این روزها، خیابانهای تربتجام نیز شاهد مخالفتهای صریح کسبه با رژیم شاهنشاهی پهلوی بود که با صراحت از اینکه رژیم «در حال کشیدن آخرین نفسهایش میباشد»، سخن میگفتند.[158]
در صبح روز بیست و دوم آذر ماه که مصادف با روز دوازدهم محرم بود، تظاهراتی به نفع رژیم پهلوی سازماندهی شد که منجر به درگیری آنان با مردم انقلابی گردید:
«همزمان تعدادی از مخالفین مبادرت به دادن شعارهای ضد میهنی و پاره نمودن تمثالهای همایونی کرده که منجر به درگیری مختصر و شکسته شدن چند شیشه از مغازههای مخالفین گردیده این تظاهرات میهنی تا ساعت 1300 روز 22 /9 /57 ادامه داشت.»[159]
پشت پرده تظاهرات چماقداران و اراذل و اوباش در استان خراسان، که البته گروهی از آنان خانواده نیروهای نظامی و انتظامی و روستانشینان ناآگاه بودند، سرتیپ شیخان رئیس ساواک مشهد بود. این مطلب، حقیقتی است که رئیس ساواک شهرستان در گزارشی که برای ساواک مشهد ارسال نموده، به آن اشاره کرده است:
«متعاقب تظاهرات موافق روز جاری [23 آذر ماه]شهرستان تربتجام با راهنمایی و مذاکره این سازمان با سازمانهای مسئول در منطقه ترتیبی اتخاذ گردید که مأمورین انتظامی سران تظاهرکننده را راهنمایی و هدایت نموده و از بروز جنگ بین شیعه و سنی جلوگیری گردید و تظاهرات مزبور در ساعت 1400 روز جاری پایان پذیرفت.»[160]
باوجود اینکه ساواک شهرستان در گزارش خود، حرکت چماقداران و هواداران رژیم شاه و تظاهرات مردم متدین و انقلابی علیه رژیم شاهنشاهی را در حد اختلاف شیعه و سنی تنزل داده و نوشته بود «از بروز جنگ بین شیعه و سنی» جلوگیری شد، ساواک مشهد در گزارشی که برای اداره کل سوم ارسال نمود، نه تنها به حمله موافقین به مخالفین اشاره کرد که از کشتشدن فردی به نام «رضا رمضان» نیز در این غائله پرده برداشت:
«در تظاهرات روز گذشته توسط تظاهرکنندگان که اکثراً سنی مذهب بودهاند حدود 50 تا 60 مغازه شکسته و آسیب دیده که اکثر مغازهها مربوط به اهل تشیع میباشد. همچنین در برخورد موافقین و مخالفین فرزند یک درجهدار ژاندارمری به نام رضا رمضان بر اثر اصابت گلوله به قتل رسیده.»[161]
و این درحالی بود که در همین روز، مردم متدین و انقلابی روستاهای «مؤمنآباد و خرمآباد»، در ساعت 1330 «در مسیر جاده، کلیه اتومبیلهایی را که در شاهراه آسیایی تربتجام مشهد در حرکت بودهاند متوقف، هر اتومبیلی که فاقد عکس خمینی و دارای تمثال 66 بوده آنان [را]وادار به الصاق عکس خمینی به روی شیشه اتومبیل خود نمودهاند.»[162]
نسبت دادن مخالفت و موافقت با رژیم شاه به اختلاف تشیع و تسنن، نه تنها واقعیت نداشت که بسیاری از اهل تسنن نیز در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی قرار داشتند.
تظاهرات روزهای بیست و دوم و بیست و سوم آذر ماه که منجر به وارد آوردن خساراتی به منازل و اماکن و مغازههای مردم متدین و انقلابی شهر گردید، موجب شد تا مردم نیز برای پاسخگویی به آن، دست به اقداماتی بزنند. نامه فرماندار شهرستان تربتجام به استاندار خراسان گویای شرایط حاکم بر تربتجام در این موقع است:
«در اثر تظاهرات مورخ 22 و 23 /9 /1357 گروه موافق دولت و حمله تعدادی ناشناس به بعضی از منازل و اماکن و شکستن شیشههای مغازهها، گروه مخالف تحریک و برای جبران خسارت وارده از قراء اطراف به نزدیکی شهر وارد گردیدهاند و امکان زد و خورد شدید میرود. شورای تأمین از نظر ایمنی بیشتر در محل پادگان تشکیل و اقدامات لازم برای پیشگیری از حوادث ناگوار به عمل آمده و شهربانی و ژاندارمری از امداد پادگان استفاده مینمایند و از نظر قدرتنمایی و متفرقکردن جمعیت، تعداد چهار دستگاه تانک و تجهیزات لازم وسیله پادگان جام به محل اعزام گردیدهاند و تأکید گردیده از تیراندازی اکیداً خودداری بنمایند. ضمناً به طوری که ژاندارمری جام اطلاع میدهد یک نفر از اهل تسنن امروز کشته شده؛ استدعای صدور اوامر مقتضی از طریق مراجع مسئول را دارد. وقایع احتمالی بعدی متعاقباً معروض میگردد.»[163]
در بعد از ظهر روز بیست و چهارم آذر ماه، آیتالله توسلی نجفی جمعیتی را برای مقابله با چماقداران و اراذل و اوباش سازماندهی کرد که در گزارش آن آمده است:
«بعدازظهر روز جاری عدهای حدود ده هزار نفر از روستاهای اطراف شهرستان تربتجام به سرپرستی توسلی از محل خارج شده به طرف تربتجام حرکت، موافقین که اکثراً سنی میباشند به منظور مقابله با آنها اجتماعی تشکیل لیکن توسط مأمورین متفرق و سه نفر موافقین توسط مخالفین مضروب که در بیمارستان بستری، ضمناً حاجی قاضی حاجیالاحمدی رهبر اهل تسنن ضمن مراجعه به پادگان جام تقاضای مجازات ضاربین را داشته و گفته چنانچه اقدام نشود اهل تسنن اقدامات حادی انجام میدهند.»[164]
شهرستان تربتحیدریه
سخنرانیهای حجتالاسلام قاسمی که «برابر اظهارات خودش به دعوت آیتالله قمی به شهرستان تربتحیدریه» آمده و از اولین شب ماه محرم در مسجد جامع به منبر میرفت، از چنان شور و حرارتی برخوردار بود که از سخنان او به عنوان «جملات زننده و تند نسبت به شاهنشاه آریامهر و خاندان پهلوی» تعبیر شد.[165]
در روز سیزدهم آذر ماه که برابر با روز سوم ماه محرم بود، اجتماعی در مقابل مسجد جامع شهرستان تربتحیدریه صورت گرفت که شرکتکنندگان آن «تعدادی موتورسوار با داشتن عکسهایی از خمینی و حدود چهار هزار نفر پیاده» متشکل از «تعدادی از کارمندان آموزش و پرورش، بیمههای اجتماعی، دارایی و مخابرات» بودند. این جمعیت پس از سر دادن شعارهای انقلابی که از آن به عنوان «شعارهای تند ضدملی و میهنی» یاد شد، وارد مسجد جامع شدند. در این روز نیز سخنران مراسم حجتالاسلام قاسمی بود که تحت تأثیر تذکراتی که از سوی شهربانی به او داده شده بود، گفت:
«من از هیچ مقامی نمیترسم، آقای رئیس شهربانی اگر میخواهی مرا دستگیر کنی بیا من آمادهام و از هیچگونه اقدامی هراس ندارم ... من از سربازان مسلمان میخواهم که هرچه زودتر پادگانهایشان را ترک گویند و دستورات این خائنین را اجرا نکنند. اینها میخواهند که شما را هم در این دنیا و هم در آن دنیا روسیاه گردانند ... من از شما میخواهم هرچه بیشتر به بستن مغازههایتان اقدام کنید.»[166]
در روز چهاردهم آذر، جمعیت راهپیمایان که تعداد آنان را «حدود 2000 نفر» ثبت کردهاند، برای شرکت در مراسم شب سوم شهید رضا عسگری به سوی گورستان شهر رهسپار شدند. این مراسم که از ساعت 9 صبح آغاز شده بود، تا ساعت 2 بعد از ظهر ادامه داشت و پس از پایان مراسم و هنگام خروج از گورستان شهر، با خشونت نیروهای انتظامی روبرو گردید که در اثر آن «4 نفر از تظاهر کنندگان زخمی» شدند.[167]
در بعدازظهر روز شانزدهم آذر «حدود 1500 نفر در داخل محوطه دادسرای تربتحیدریه و خارج از آن» متحصن و ضمن درخواست آزادی دستگیرشدگان، خواستههای زیر را مطرح کردند:
«1 . اتومبیلهای پلیس و نیروی انتظامی در فلکه مرکزی شهر که مسجد جامع در فلکه مزبور واقع است و معمولاً تظاهرکنندگان بعد از تجمع در مسجد مزبور از آن خارج میشوند مستقر شوند. 2 . ساعت عزاداری مساجد که در تربتحیدریه تا ساعت 5 /7 بعدازظهر اعلام شده افزایش یابد.»[168]
اینگونه اقدامات و فعالیتهای گسترده که در راستای انقلاب اسلامی در تربتحیدریه و روستاهای اطراف مانند جلگهرخ، قلعه، گرماب و مظفریه[169] صورت میگرفت، موجب گردید تا در جلسه شورای تأمین استان خراسان که در ساعت 2230 روز شانزدهم آذر ماه تشکیل شد، با اعلام حکومت نظامی در آن شهرستان موافقت شود؛[170] و همزمان با این تصمیم، حجتالاسلام حاج شیخ عبدالله امامی و حاج کاظم واعظی به عنوان مسبب اصلی تمام اغتشاشات و تحریکات در تربتحیدریه معرفی شدند:
«شیخ عبدالله امامی که یکی از روحانیون سرشناس شهرستان تربتحیدریه میباشد از مخالفین سرسخت حکومت و دولت بوده و از اول سال جاری به طور آشکار و مستمر در شهرها و آبادیهای اطراف شهرستان مزبور علناً مردم را تحریک نموده و برعلیه حکومت و دولت تشویق مینماید و مبالغ هنگفتی هم پول در این مورد خرج میکند و مسبب اصلی تمام اغتشاشات و تحریکات در شهرستان فوق میباشد.»[171]
«غیرنظامی کاظم واعظی شغل کفاش ساکن شهرستان تربتحیدریه یکی از مخالفین سرسخت حکومت و دولت میباشد و مسبب اصلی کلیه اغتشاشات و تحریکات در شهرستان مزبور بوده و حتی نویسنده کلیه شعارهای زننده . سراینده اشعار ضدمیهنی، طراح و برنامهریز شیخ عبدالله امامی میباشد.»[172]
در این روز در حالی که سعی شد تا در برخی از روستاهای اطراف، «تظاهرات ملی و میهنی» سازماندهی شود،[173] ابتدا اهالی روستای سنگان در تظاهراتی که انجام دادند، خواستار اعلام همبستگی مدیر و معلمان دبستان روستا با اعتصاب فرهنگیان مشهد و تعطیلی مدرسه مزبور شدند، که مأمورین با «شلیک یک تیر هوایی تظاهرکنندگان را متفرق» نمودند[174] و در روز هفدهم آذر هم اهالی متدین و انقلابی روستای رودمعجن، «در محل مذکور شروع به تظاهرات نموده و در حین تظاهرات به طرف منازل یازده نفر از موافقین قریه مذکور هجوم برده، شیشههای منازل آنان» را شکستند.[175]
راهپیمایی مردم تربتحیدریه در روز عاشورا، در ساعت 10 صبح آغاز شد.[176] در این روز پیکر مطهر شهید حجتالاسلام شیخ محمد بهبودی نیز که بر روی دستان مردم قرار داشت، به تظاهرات مردم تربتحیدریه حال و هوایی خاص بخشیده بود.[177]
پس از اینکه راهپیمایی مردم در روز عاشورا بدون هیچگونه حادثة خاصی به پایان رسید، ساواک مشهد در نامهای به شهربانی خرسان نوشت:
«غیرنظامیان 1 . ربانی 2 . امامی 3 . یعقوبی، که از علمای شهرستان تربتحیدریه میباشند چندین قبضه اسلحه و نارنجک به منظور استفاده در روز عاشورا آماده نموده بودند که اسلحههای فوقالذکر فعلاً نزد آقای امامی پیشنماز در شهرستان مزبور میباشد.»[178]
و در روز بیست و یک آذر ماه هم جوانان و معلمین روستای کدکن در حالی که سر و صورت خود را اصلاح کرده و خود را به «صورت نظامی» در آورده بودند، «به طرف قریه جنداب به عنوان شرکت در عزاداری» حرکت کردند.[179]
شهرستان درگز
با فرا رسیدن ماه محرم؛ مراسم مذهبی متعددی در سطح شهر و روستا برپا گردید. از جمله این مراسم، برنامه سخنرانی در مسجد صاحبالزمان بود که سخنران آن از طرف آیتالله قمی به شهرستان درگز آمده بود. سخنان این واعظ که نام او برای فرماندار درگز معلوم نشد، «تحریکآمیز و ضدملی» تشخیص داده شد و به همین دلیل برای سپردن تعهد به شهربانی احضار گردید که در پاسخ گفت:
«من با قوانین مملکتی کاری ندارم، مأموریت من از طرف آیتالله قمی است به کسی ارتباط ندارد.»
همین مطلب موجب شد تا «پس از طرح موضوع در شورای تأمین» از ادامه سخنرانی وی جلوگیری به عمل آید.[180]
شهرستان سبزوار
یکی از فعالیتها و اقدامات علماء و روحانیت در این زمان، روشنگری و آگاهیبخشی عمومی بود تا مردم متدین و مذهبی، خصوصاً اهالی روستاها که با مراکز شهر و شهرستان فاصله داشتند، تحت تأثیر تبلیغات گسترده عوامل رژیم شاهنشاهی که در سطوح مختلف به فعالیت مشغول بودند، قرار نگیرند. عزیمت حجتالاسلام سیدمحمدحسن علوی که از ائمه جماعت سبزوار بود در روزهای سیام آبان و اول آذر ماه به روستای کراب، به همراه «حدود 500 نفر از مردم سبزوار» در این همین راستا صورت گرفت.[181]
در روز چهاردهم آذر ماه، تظاهراتی در سبزوار انجام شد که جمعیت شرکتکننده در آن «حدود سی هزار نفر» اعلام شد.[182] این راهپیمایی منسجم، موجب گردید تا در جلسه «شورای تأمین استان» که در ساعت 2230 روز شانزدهم آذر تشکیل گردید، با اعلام حکومت نظامی در شهرستان سبزوار نیز موافقت شود.[183]
هنوز مرکب جلسه شورای تأمین استان خراسان مبنی بر موافقت با اعلام حکومت نظامی در سبزوار خشک نشده بود که در بعد از ظهر روز هفدهم آذر، باز هم تظاهراتی در شهر صورت گرفت:
«در تظاهرات بعدازظهر روز 17 /9 /57 در سبزوار تظاهر کنندگان سازمان زنان، بیمههای اجتماعی، یک پاسگاه پلیس، ستون یادبود ششم بهمن و یک سینما و دو منزل را به آتش میکشند.»
ناحیه ژاندارمری خراسان، گزارش این راهپیمایی را به نقل از گروهان ژاندارمری سبزوار به شرح زیر برای استاندار خراسان ارسال کرد:
«عدهای از اهالی سبزوار با تشکیل گروههای نامنظم چند نفری در تاریخ 17 /9 /57 مبادرت به تظاهرات ضد ملی نموده، ضمناً کلبه شهرداری، اطاق اصناف، دو کیوسک راهنمائی، یک مغازه میوه فروشی، یک شعبه مشروب فروشی و سینمای آریای شهرستان فوق را آتش زدهاند که وسیله عوامل آتش نشانی شهرداری خاموش سپس تظاهر کنندگان به طرف شرکت سهامی بیمه حرکت و وسیله مأمورین شهربانی به منظور متفرق نمودن تظاهرکنندگان مبادرت به تیراندازی هوائی گردیده است.»[184]
خبر این تظاهرات در جلسه شورای تأمین استان خراسان که در ساعت 1830 همین روز تشکیل شد مطرح و تصمیم گرفته شد تا «یک دسته سرباز» به آن شهرستان اعزام شود.[185]
روز هجدهم آذر مصادف با هشتم محرم بود. در ساعت 1930 این روز که شب تاسوعا هم بود، تظاهرات دیگری با شرکت طبقات مختلف مردم در سبزوار انجام شد و در این نوبت، تیراندازی مستقیم به سوی مردم صورت گرفت که «در نتیجه درگیری با پلیس دو نفر کشته و 6 نفر مجروح» شدند.[186]
روز هشتم ماه محرم، عاشورای شهرستان سبزوار بود که در آن، شهید محمدصانع زرنگ دانشجوی دانشگاه تهران و شهید علی برغمدی که نقاش بود، شربت شهادت نوشیدند. در ساعت 2 بامداد روز تاسوعا، پیکرهای مطهر این دو شهید عزیز به مسجد جامع منتقل شد تا برای تشییع آماده شود. با فرا رسیدن صبح، مردم متدین و عزادار به سوی مسجد جامع حرکت کردند و در ساعت 5 /10 صبح، پیکر مطهر آنان بر دوش مردمی که تعداد آنان را حدود «شش هزار نفر» نوشتهاند به سوی گورستان شهر حمل گردید و پس از سخنرانی حجتالاسلام سیدمحمدحسن علوی شریعتمداری به خاک سپرده شد.
در این موقع، گروهی از جمعیتی که از تشییع پیکر شهدا بازگشته بودند، در «اکیپهایی 100 و 200 نفری» دست به تظاهرات زدند و تعدادی از آنان ضمن شکستن تعدادی از پارکومترهای شهرداری، برای انتقام از پاسبانی که به طرف شهدا تیراندازی کرده بود، به سوی منزل او حرکت کردند که «با آمدن مأمورین انتظامی» موفق به هیچگونه اقدامی جز شکستن چند جام شیشه نشدند.[187]
در روز بیستم آذر ماه که روز عاشورا بود، گروهی از جوانان متدین و انقلابی همراه با مردم عزادار، که تعداد آنان را «حدود 2000 نفر» نوشتهاند، قصد حمله به شهربانی را داشتند که با دخالت علماء و روحانیون از این کار منصرف شدند.[188]
ساواک مشهد که در جریان انقلاب اسلامی در خراسان همواره در پی تشنجآفرینی بود، در روز بیست و یک آذر ماه، به ریاست شهربانی خراسان نوشت:
«اکثر مردم شهرستان سبزوار مسلح به اسلحه گردیده و در پشتبامهای بلند به منظور تیراندازی به سوی مأمورین کمین کردهاند.»[189]
و در همین روز به اداره کل سوم نیز اطلاع داد:
«پیش از ظهر جاری در سبزوار عدهای اخلالگر به سینما سعدی این شهر که قبلاً آتش زده بودند حمله و غارت نموده، یک نفر بر اثر ترکیدن کپسول گاز کشته میشود.»[190]
در روز بیست و دوم آذر ماه ضمن اینکه گزارش داده شد:
«عدهای از فرهنگیان مخالف سبزوار سالن سرپوشیده سبزوار را در اختیار گرفته و تمثالهای شاهنشاه آریامهر را از آنجا پایین آورده و عکسهای خمینی نصب و میخواهند نام سالن ورزشی را به نام غلامرضا تختی تعویض نمایند.»[191]
درباره وضعیت شهر در این روز نیز اعلام گردید:
«در شهرستان سبزوار مخالفین به طرف مأمورین تیراندازی و چند نفر از مأمورین کشته و چند نفر با بمب آتشزا سوخته و تعدادی از متظاهرین کشته شدهاند و ارتباط تلفنی بین سبزوار و مشهد قطع شده است.»[192]
و در گزارش تفصیلی این ماجرا نوشته شد:
«صبح روز جاری تعدادی از موافقین در سبزوار مبادرت به تظاهرات نموده و چون مخالفین نیز قصد تظاهرات داشتند با صلاحدید علماء از تظاهرات آنان جلوگیری پس از خاتمه تظاهرات موافقین، گروه مخالف مبادرت به تظاهرات نموده و به طرف کامیون دژبانی بمب آتشزا پرتاب وقتی کامیون آتش میگیرد لذا مأمورین برای متفرق کردن آنان مبادرت به تیراندازی هوایی نموده و از طرف جمعیت نیز به طرف پلیس چند تیر شلیک میشود در نتیجه چهار نفر در اثر اصابت گلوله فوت و 17 نفر زخمی و پنج نفر از مأمورین نیز در اثر آتشسوزی و چوب و چماق زخمی و بستری گردیدهاند و اکثر افرادی که قبلاً اسلحه تهیه [کرده] بودند مسلح شده و آماده برخورد با مأمورین هستند و شایع نمودهاند تعداد کشتهها بین 10 الی 20 نفر میباشد.»[193]
و رکن دوم ناحیه ژاندارمری خراسان نیز این ماجرا را به شرح زیر برای استاندار خراسان مخابره کرد:
«از ساعت 10:00 روز 22 /9 /57 گروهی حدود 25 هزار نفر از اهالی سبزوار و قراء اطراف با در دست داشتن تمثالهای اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر با شکوه غیرقابل تصوری در خیابانهای سبزوار به غیر از خیابان بیهق که تعدادی از مخالفین در جلو مسجد اجتماع نموده بودند به حرکت درآمده و پس از ابراز احساسات شدید متفرق در این موقع گروههای مخالف که از عزیمت موافقین و حرکت آنان در شهر اطلاع حاصل نمودند به مأمورین شهربانی حمله و طبق گزارش گروهان عدهای از مخالفین نیز مسلح بوده که در نتیجه زد و خورد و تیراندازی بین طرفین وضع در محل بحرانی گردیده است و در این جریان 4 نفر کشته و 17 نفر زخمی گردیدهاند.»[194]
شهرستان سرخس
ایام محرم و صفر فرصت بسیار مغنتمی بود تا با بهرهگیری از محافل و مجالسی عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، به آگاهیبخشی و افشاگری علیه رژیم شاهنشاهی اقدام شود و این حرکت، که نیازمند سازماندهی بود، در شهرستان سرخس در ملاقاتی که بین حجتالاسلام سیدعباس معتمدالشریعتی از وعاظ سرخس و آقای حسینپور از مشهد برقرار شد، مورد مذاکره قرار گرفت:
«شخصی به نام آقای حسینپور که گویا از اطرافیان آقای مصباح زاده در مشهد میباشد، به آقای سیدعباس معتمدالشریعتی (واعظ سرخس) مراجعه و اظهار نموده چنانچه موقعیت ایجاب نماید تعدادی از طلاب علوم دینی را جهت ارشاد و سخنرانیهای مذهبی در ماه محرم سال جاری به روستاهای بخش سرخس اعزام نمایند.»[195]
شهرستان فریمان
آزادی زندانیان سیاسی از جمله اقدامات فریبکارانهای بود که در این ایام رژیم شاهنشاهی مجبور به انجام آن بود؛ زندانیانی که گاهی برای گفتن جملهای و یا مطالعه کتابی گرفتار حبس و شکنجه شده بودند. این موقعیت نیز فرصتی بود تا در جریان استقبال از زندانیان، تظاهراتی علیه حکومت پهلوی صورت پذیرد:
«روز 2 /9 /57 که زندانی ضدامنیتی به نام حسن جهانی فرزند محمد از زندان آزاد و قصد ورود به منزلش در فریمان را داشته شیخ محمدتقی مطهری و عدهای از اهالی با اتومبیل به استقبال وی رفته و در داخل شهر با بوق زدنهای متعدد و روشن کردن چراغهای خود تظاهرات نموده و در جلسهای که در منزل محمد جهانی تشکیل گردیده، نامبرده و شخصی به نام شیخ کامیاب که از مشهد دعوت گردیده سخنرانی تحریکآمیز ایراد و اظهار نمودهاند که موافقین فریمان عدهای اوباش و ولگرد هستند که این مورد به گوش موافقین رسیده و باعث تحریکات آنان برعلیه شیخ محمدتقی مطهری گردیده است. در صورتی که به این قبیل تحرکات ضدمیهنی و مردم فریمان ادامه دهد، امکان به وجود آمدن هرگونه اتفاقی برای وی و ایادیاش پیشبینی میگردد.»[196]
در گزارش بالا وجود عبارت تهدیدآمیزِ «در صورتی که به این قبیل تحرکات ضدمیهنی و مردم فریمان ادامه دهد، امکان به وجود آمدن هرگونه اتفاقی برای وی و ایادیاش پیشبینی میگردد»، که توسط شهربانی خراسان تهیه گردیده، آشکارا نقش نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی را در سازماندهی گروههای چماقبدست و اراذل و اوباش روشن مینماید.
در این ایام، حجتالاسلام حاج شیخ محمدتقی مطهری یکی از محورهای اصلی مبارزه در شهرستان فریمان بود و به همین دلیل به شهربانی احضار و مورد تهدید قرار گرفت و از او خواسته شد تا از انجام سخنرانی خودداری کند، ولی سخنرانی ایشان در روز پنجم آذر ماه در مسجد جامع، نشانگر بیتأثیر بودن این تهدید بود:
«شیخ محمدتقی مطهری ساکن شهرستان فریمان که قبلاً تعهد داده بود از تحریک و سخنرانی مضره خودداری نماید در تاریخ 5 /9 /57 جهت گروهی از مردم در مسجد جامع سخنرانی ضدملی نموده است.»[197]
در روز دهم آذر ماه که مصادف با شب اول ماه محرم بود، باز هم تظاهراتی در موافقت با رژیم شاه و در مخالفت با شیخ محمدتقی مطهری سازماندهی گردید که انجام آن به کشاورزان فریمان نسبت داده شد:
«از ساعت 1100 الی 1300 روز 10 /9 /57 حدود یکهزار نفر از اهالی و کشاورزان فریمان تظاهرات ملی و میهنی برپا نموده و تقاضای مجازات شیخ محمدتقی مطهری (محرک اصلی فریمان) را نمودهاند.»[198]
در روز شانزدهم آذر ماه، ساواک مشهد گزارش داد:
«شیخ محمدتقی مطهری... به مشهد وارد و قرار است به اتفاق همکاران خود علی مقدم و علی مطهری که اهل و ساکن فریمان میباشند، در معیت طبسی و مرعشی و عدهای از وعاظ مخالف دیگر به همراه عدهای از طبقات مختلف مردم روز جمعه 17 /9 /57 جهت برپا نمودن تظاهرات و اغتشاش و آشوبگری شدیدی علیه رژیم و دولت به فریمان عزیمت نمایند.»[199]
و در همین روز ضداطلاعات ژاندارمری نیز به فرمانداری نظامی خبر داد:
«شیخ محمدتقی مطهری که قبلاً در تهران بوده سه روز قبل با کمک عدهای از آیتالله شیرازی دعوت نمودند که برای روز جمعه 17 /9 /57 به فریمان بروند و تظاهرات و آشوبگری شدیدی را برعلیه حکومت برپا نمایند که همکاران غیرنظامی مطهری عبارتند از 1 . علی مقدم 2 . فرزند محمدحسن مطهری که اهل و ساکن فریمان نیز میباشند.»[200]
روز هفدهم آذر ماه، روز انقلاب اسلامی در فریمان بود. در بعد از ظهر این روز پس از پایان مراسم شب هفتم شهید محمد حنایی در بهشت رضا، جمعیت کثیری که از قبل آماده حرکت بودند، از مشهد راهی فریمان شدند:
«ساعت 1500 روز جاری به دعوت شیخ محمدتقی مطهری و علی خاتونی مقدم و غلام محمد غلامی، عدهای حدود بیست هزار نفر به همراهی آیتالله مرعشی، آیتاللهزاده شیرازی و خامنهای و طبسی[201] از مشهد و قراء بخش فریمان و قریه سقلمان مشهد وسیله اتومبیل و موتورسیکلت به فریمان وارد، اتومبیلهای خود را در مدخل شهر پارک، موتورسیکلت سواران در جلو و بقیه پیاده شروع به راهپیمایی و تظاهرات ضدملی نمودهاند و پلاکتهایی حمل مینمودند که روی آن شعارهایی از قبیل شاهنشاهی باید نابود گردد. این شاه باید اعدام گردد. به فرمان خمینی فرار کن ارتشی و غیره حمل در میدان کوروش کبیر مدخل شهر تمثالهای کد 66 که به طاق نصرت نصب شده بود پایین آورده و عکس خمینی را نصب و تعداد 6 عدد مجسمه تزئینی فرشته آزادی و گلدانهای مجسمه را شکستند و سپس مسیر خیابان 6 بهمن را تا مسجد جامع راهپیمایی و روی در و دیوار دو طرف خیابان شعارهای ضدملی نوشته و ضمن همراه داشتن ریسمان، قصد پایین آوردن مجسمه رضاشاه را داشتهاند که با اقدامات تأمینی و گماردن مأمورین مجسمه حفاظت و اتفاقی رخ نداده است. تظاهرات در ساعت 1800 خاتمه یافت. ضمناً تابلو حزب رستاخیز را شکستهاند. رهبری این عده را شیخ محمدتقی مطهری به عهده داشت.»[202]
چگونگی این حرکت در گزارش فرمانده ناحیه ژاندارمری خطاب به استاندار خراسان به شرح زیر است:
«برابر گزارش گروهان فریمان به دعوت شیخ محمد[تقی] مطهری آیات مرعشی، طبسی، خامنهای همراه تعداد از اهالی با 1200 دستگاه اتومبیل در ساعت 15:15 مورخه 17 /9 /57 به فریمان وارد و در میدان مدخل شهر مبادرت به تظاهرات ضدملی نموده و با پرتاپ سنگ به تمثال کد 66 که در طاقنصرت میدان نصب شده تمثال شکسته و تعداد 6 عدد مجسمه فرشته آزادی تزئینی در میدان وسیله تظاهرکنندگان معدوم، تظاهرات در ساعت 18:15 بدون دخالت و برخورد مأمورین خاتمه یافته است.»[203]
از نکات قابل توجه راهپیمایی روز هفدهم در فریمان، حرکت «عدهای از اهالی بالاجام و قراء نصرآباد . مؤمنیآباد . علیآباد . بردو . کلاته سفید . قلعه شیر و خرمآباد در حوزه پاسگاه مالکی شهرستان تربتجام با زدن سر با نمره 2 و گذاشتن کلاه کار سربازی به طرف فریمان» بود.[204]
این راهپیمایی بزرگ موجب گردید تا در روز عاشورا، مردم متدین و انقلابی فریمان در تظاهراتی مستقل و منظم شرکت نمایند و شعار «درود بر خمینی بتشکن» سر دهند:
«ساعت 11:00 روز جاری دستهجات مذهبی که حدود 3000 نفر بودند با دادن شعارهای ضدملی و میهنی مانند درود بر خمینی بتشکن و غیره، ضمن عبور در خیابانهای اصلی از مقابل شهربانی عبور، دارای انضباط تظاهرات مینمودند. رهبری آنان را علیاکبر خاتونی و محمود خرم به عهده داشتهاند. مأمورین هیچگونه دخالتی نداشته، تظاهرات ساعت 14:00 خاتمه یافت.»[205]
گزارش گروهان فریمان از راهپیمایی روز عاشورا، با توصیف بیشتر به صورت زیر نیز ثبت شده است:
«در ساعت 11:30 مورخه 20 /9 /57 متجاوز از هزار نفر از مردم فریمان در پوشش عزاداری حسینی بدواً در گورستان شهر اجتماع و پس از استماع سخنان شخصی به نام خرم روی قبرها جملات ضد میهنی نوشته و متعاقب آن به خیابانهای شهر عزیمت و متجاوز از یک ساعت با التهاب هرچه تمامتر به دادن شعارهای ضدمیهنی و دولتی مشغول بودند و در معابر و مسیر خیابانها نیز شعارهای ضدمیهنی نوشتهاند و برابر اطلاع ادامه برپایی تظاهرات به شب موکول شده و قرار است شیخ علی تهرانی و عدهای از مردم مشهد نیز شب جاری به فریمان عزیمت نمایند.»[206]
همین فعالیتها بود که در فریمان نیز مانند دیگر شهرهای خراسان، تهیه گزارش تکراری مبنی بر وجود اسلحه در منزل حجتالاسلام حاج شیخ محمدتقی مطهری در دستور کار قرارگرفت تا در روز بیست و دوم آذر ماه نوشته شود:
«اخیراً تعداد زیاد اسلحه و مهمات به منزل محمدتقی مطهری رهبر اصلی محرکین فریمان وارد و شهربانی مذکور به علت کمی پرسنل و عدم دادگاه نمیتواند مداخله کند. خواهشمند است دستور فرمایند با اعزام سه واحد از کمیته مشترک اقدام لازم به عمل آورند.»[207]
و در همین روز نیز تظاهرات دیگری از گروه اشرار با عنوان موافقین رژیم شاهنشاهی سازماندهی شد.
شهرستان قوچان
در این ایام، فضای شهرستان قوچان در حال و هوای مقابله به مثل با اشراری بود که خسارات فراوانی در روز هفتم آذر ماه به راهپیمایان مشهدی وارد کرده بودند که نمونه آن انتشار لیست اسامی دستاندرکاران ساواک، نظامی و انتظامی این اقدام برای انتقام بود.
فرمانداری نظامی مشهد در گزارشی که برای فرماندهی ناحیه ژاندارمری خراسان ارسال کرد، سعی کرد تا مردمی را که علیه رژیم شاهنشاهی قیام کرده بودند، خرابکاران مسلح معرفی نماید:
«رئیس گمرک باجگیران از شوروی اسلحه وارد مینماید که در روز 12 /9 /57 نیز تعداد 10 قبضه اسلحه کمری و نارنجک به وسیله شخص مذکور از شوروی وارد و به وسیله آقای سیداحمد طرهخان (معروف به حقی) معاون گمرک مشهد در بین خرابکاران توزیع گردیده.»[208]
و متعاقب آن نیز اعلام گردید:
«تعدادی از خرابکاران در ساعت 04:30 . 14 /9 /57 در ضلع شمالی خانههای سازمانی درجهداران قوچان مبادرت به تیراندازی نموده و پس از اغفال عناصر نگهبان مبادرت به آتش کشیدن پارک موتوری پادگان نمودهاند.»[209]
راهپیمایی روز عاشورا در قوچان در ساعت 5 /8 صبح از مسجد عوضیه آغاز شد و این درحالی بود که باوجود مخالفت استاندار خراسان با سازماندهی تظاهرات موافق در ایام محرم و صفر،[210] گروهی از اشرار به نام «محصلین» سازماندهی شدند[211] تا باز هم فاجعهآفرینی نمایند. گزارش ساواک قوچان در اینباره به شرح زیر است:
«از ساعت 10:00 روز 20 /9 /57 عدهای از مخالفین که به عنوان عزاداری دست به راهپیمایی و تظاهرات خیابانی زدهاند و در مسجد جامع قوچان اجتماع نمودهاند، عدهای از موافقین با چوب به مسجد وارد و با این عده مخالفین به زد و خورد پرداخته که به علت عدم دخالت مأموران انتظامی در این مورد همچنان زد و خورد بین آنان ادامه دارد و امکان اینکه در این زد و خورد تلفاتی در بر داشته باشد وجود دارد.»[212]
در گزارش دیگری از این اقدام که در ساعت 21:15 این روز توسط شهربانی خراسان برای ساواک مشهد ارسال گردیده، محل آغاز راهپیمایی روز عاشورا مسجد عوضیه و ساعت آن 5 /8 صبح اعلام گردید:
«برابر گزارش شهربانی قوچان ساعت 0830 روز جاری گروهی حدود 1000 نفر از مسجد عوضیه بیرون آمده در خیابانهای اصلی راهپیمایی، ساعت 12:00 گروهی از محصلین در حالی که شعار جاوید شاه میدادند به خیابان آمدند. با تیمسار فرماندهی تیپ جهت جلوگیری از آنان تماس حاصل به ایشان اعلام گردید که تیمسار فرماندهی لشکر اجازه نمیدهند که نیروی نظامی وارد عمل شوند، ناچار به اشخاص محلی جهت جلوگیری از برخورد طرفین متوسل[213] غائله ساعت 13:30 خاتمه، در این جریان دو نفر جوان از گروه موافقین با چاقو زخمی که در بیمارستان بستری میباشند. فعلاً وضع شهر آرام است.»[214]
و در گزارشی که ساواک مشهد برای اداره کل سوم ارسال کرد، تعداد مجروحین این درگیری، 7 نفر اعلام شد:
«در قوچان ساعت 12:00 روز جاری تعدادی از مخالفین مبادرت به راهپیمایی نموده و در مسجد جامع اجتماع و عدهای از موافقین با چوب به آنان حمله و به زد و خورد میپردازند و با کمک مأمورین انتظامی متفرق میگردند در نتیجه هفت نفر از طرفین با چوب و چاقو مجروح، دو نفر بستری و بقیه مرخص شدند.»[215]
در روز بیست و یک آذر ماه که برابر با یازدهم ماه محرم بود، تظاهرات مردم با تیراندازی مستقیم نیروهای انتظامی همراه بود که منجر به مجروح شدن تعدادی از آنان گردید:
«ساعت 12:00 روز جاری در خیابان مولوی قوچان تعدادی که قصد حمله و پرتاب اسید به سوی مأمورین شهربانی را داشته مورد اصابت گلوله واقع و دو نفر از ناحیه دست و شکم مجروح و در بیمارستان بستری گردیدهاند.»[216]
باوجود اینکه در این زمان تلاش فراوانی صورت میگرفت تا تظاهرات اشرار در قوچان به روستانشیان اطراف نیز نسبت داده شود، در روز بیست و سوم آذر ماه گزارش داده شد در روستای رهورد در فاصله 35 کیلومتری قوچان، فعالیتهای انقلابی صورت میگیرد و حجتالاسلام میرعماد نیز از مشهد برای سخنرانی به آن روستا دعوت شده است[217] و یک روز پس از آن نیز اعلام گردید:
«عدهای از مخالفین در نظر دارند سرهنگ ابراهیمی رئیس شهربانی قوچان را به قتل برسانند.»[218]
رئیس ساواک قوچان در این زمان فردی به نام منانی بود که از سوی نیروهای مذهبی به عنوان فردی «کثیف» که «زیرکانه کار میکند» شناخته شده بود. در این موقع ساواک مشهد که از این نظر آگاه شده و احتمال حمله به او را متصور میدانست، در گزارشی که در روز بیست وچهارم آذر برای اداره کل سوم ارسال کرد، ضمن اشاره به این موضوع، نوشت:
«مراتب به سازمان قوچان اعلام تا با رعایت حفاظت قوچان را ترک و به مشهد بیاید. به شهربانی نیز در مورد حفاظت رئیس شهربانی قوچان اعلام گردید.»[219]
شهرستان کاشمر
تظاهرات مردم کاشمر در روز پانزدهم آذر ماه که مصادف با روز پنجم ماه محرم بود، در ساعت 10 صبح با جمعیتی «حدود ده هزار نفر» آغاز شد. از نکات بارز این راهپیمایی، همبستگی قضات با مردم بود:
«از ساعت 10:00 مورخه 15 /9 /57 حدود ده هزار نفر از طبقات و دستهجات مختلف و کسبه و کلیه قضات و کارمندان دادسرای شهرستان کاشمر که در پیشاپیش تظاهر کنندگان با همراه داشتن پلاکاردهایی با شعارهای ضدمیهنی تظاهراتی برپا و در مسجد جامع تجمع پس از ایراد سخنرانی و اعلام همبستگی قضات با تظاهرکنندگان، تظاهرات در ساعت 13:00 خاتمه و به تدریج متفرق شدند که اضافه شده حضور قضات در صفوف مخالفین اثر نامطلوبی در بین موافقین و مأمورین انتظامی به جای گذارده.»[220]
اعلام همبستگی قضات کاشمر با مردم و حضور آنان در راهپیمایی روز پانزدهم موجب شد تا شهربانی خراسان در گزارشی علیه آقای امین که در این موقع دادستان شهرستان کاشمر بود، ضمن اشاره به اینکه «دادستان نامبرده متهمی را که مخالف دولت بوده و با پرونده و مدارک لازم به دادسرا معرفی شده آزاد مینماید»، بنویسد:
«فرزند ارشد دادستان کاشمر رامین امین در کلیه تظاهرات مخالف دولت در شهرستان مزبور در پیشاپیش تظاهرکنندگان میباشد و دادسرای شهرستان کاشمر از اخلالگران حمایت و میهنپرستان حقیقی را تعقیب مینماید.»[221]
تظاهرات مردم در روز پانزدهم به میزانی گسترده بود که موجب گردید تا در جلسه شورای تأمین استان خراسان مورخه روز شانزدهم آذر که در ساعت 5 /10 شب برگزار شد، با اعلام حکومت نظامی در شهرستان کاشمر هم موافقت شود.[222]
این تظاهرات در روز هفدهم آذر ماه نیز ادامه یافت که هم مورد حمله اشرار قرار گرفت و هم با تیراندازی شدید و مستقیم مأمورین به سوی مردم روبرو شد:
«قبل از ظهر روز 17 /9 حدود سیصد نفر گروههای مخالف در کاشمر مبادرت به تظاهرات نموده و حدود سیصد نفر هم از گروه موافقین ضمن دادن شعارهای ملی و میهنی با آنان درگیر، مأمورین برای متفرق کردن آنان از گاز اشکآور و تیراندازی هوایی استفاده، در نتیجه 7 نفر مورد اصابت گلوله واقع مجروح میگردند؛ 2 نفر آنان که جراحت بیشتری داشتند به تربتحیدریه اعزام، وضع شهر نسبتاً آرام است.»[223]
عاشورای شهرستان کاشمر، عاشورای حجتالاسلام شهید شیخ محمد بهبودی نیز بود که در جریان راهپیمایی روز هفدهم مجروح و برای ادامه معالجه به شهرستان تربتحیدریه منتقل و در شب عاشورا در بیمارستان به شهادت رسیده بود. پیکر مطهر این شهید ابتدا در شهرستان تربتحیدریه بر روی دست مردم در خیابانهای شهر تشییع و در ساعت 2 بعد از ظهر برای انتقال به کاشمر تحویل «افرادی که از کاشمر آمده بودند»، داده شد.[224]
مردم متدین و مذهبی کاشمر که از صبح روز عاشورا منتظر ورود پیکر اولین شهید شهرشان بودند، پس از رسیدن او، در ساعت 5 /3 بعد از ظهر تظاهرات خود را آغاز کردند:
«در ساعت 15:30 مورخه 20 /9 /57 عده کثیری از طبقات مختلف در حالی که جنازه شخصی به نام بهبودی را از تربتحیدریه حمل و پیشاپیش تظاهرکنندگان که در هنگام عبور از جلو گروهان ژاندارمری کاشمر با دادن شعارهای بسیار زننده و رکیک ضدمیهنی با پرتاب سنگ به داخل گروهان به سمت مأمورین مستقر در گروهان و نگهبان درب جبهه و سنگ باران نمودن خودروهای نظامی و غیره که در داخل گروهان پارک شده مبادرت که مأمورین در اجرای فرمان با کمال خونسردی و متانت هیچگونه عکسالعملی از خود نشان نداده و از دادستان و فرماندار شهرستان تقاضا شده که در محل گروهان حاضر و صحنه را بازدید نمایند.»[225]
در گزارشی که به نظر میرسد در روز بیست و سوم آذر ماه تهیه و برای استاندار خراسان ارسال شده، پردههای دیگری از ماجرای تظاهرات مردم در روزهای هفدهم و بیستم آذر در این شهرستان برداشته شده است که بیانگر شدت عملیات چماق به دستان در روز هفدهم میباشد:
«با بررسی معمول، کل مجروحین مورخه 17 /9 /57 دوازده نفر، پنج نفر از چاقو، شش نفر از گلوله، یک نفر با چوب که یک نفر از مجروحین گلوله خورده اعزام شده به تربتحیدریه شب بیستم فوت و با بدرقه متجاوز از سه هزار نفر از تربت ساعت سه بعدازظهر 20 /9 /57 به کاشمر وارد و با تظاهرات حدود ده هزار نفر در اکثر خیابانها گردانیده و حدود ساعت 7 بعدازظهر دفن میگردد. در تظاهرات مذکور طبق دستورات واصله مأمورین انتظامی از هرگونه مداخله خودداری ولی وسیله تظاهرکنندگان توسط پرتاب سنگ و غیرو به شیشههای اتومبیلها و ساختمان ژاندارمری آسیب میزنند و از طرفی به سوی شهربانی یورش میبرند که مأمورین به داخل برده میشوند و در ورودی بسته میشود. ضمناً تابلوهای انقلاب میدان به وسیله تظاهرکنندگان با پایه شکسته میشود.»[226]
شهرستان گناباد
حضور حجتالاسلام و المسلمین، حاج شیخ محمد مدنی مشهور به ناشرالاسلام گنابادی در روستای خیبری شهرستان گناباد که محل تولد ایشان نیز بود، فرصتی بود تا ضمن سخنرانیهای انقلابی، برخی از اعلامیههای علیه رژیم شاهنشاهی مانند اعلامیه منظوم «عید ما روزی بود کز ظلم آثاری نباشد»، از طریق ایشان «در شهرستان گناباد و قریههای اطراف پخش» شود.[227]
در تظاهرات روز تاسوعا در شهرستان گناباد که با حضور گسترده و منسجم مردم و «عده کثیری از اهالی قراء اطراف» انجام شد، اتفاق خاصی صورت نگرفت:
«برابر گزارش گروهان گناباد در ساعت 1130 روز 19 /9 /57 تظاهراتی با شرکت عده کثیری از اهالی قراء اطراف با دادن شعارهای ضدملی برپا و نماز جماعت در خیابان گناباد برگزار و همچنین در بخش بیدخت گناباد نیز تظاهرات موافق و مخالف انجام شده است.»[228]
و ساواک مشهد درباره تظاهرات مردم در روز عاشورا نیز بدون هیچگونه اشارهای به چگونگیِ آن نوشت:
«در گناباد چندین هزار نفر مبادرت به تظاهرات و راهپیمایی نمودهاند و اتفاق سوئی رخ نداده است.»[229]
شهرستان نیشابور
گستردگی فعالیتهای مردم متدین و انقلابی در شهرستان نیشابور در این ایام که حتی گزارشهای آن از داخل خانههای مردم نیز به گوش میرسید،[230] موجب شد تا در جلسه شورای تأمین استان خراسان که در ساعت 5 /10 شب مورخه شانزدهم آذر ماه تشکیل شد، با اعلام حکومت نظامی در این شهرستان نیز موافقت شود.[231]
از چگونگی برگزاری راهپیمایی مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا در شهرستان نیشابور گزارشی در سوابق موجود نیست؛ جز اینکه در روز بیستم آذر که مصادف با روز عاشورا میباشد، ساواک مشهد برای اداره کل سوم نوشت:
«در نیشابور حدود 15000 نفر در مسجد جامع شهر اجتماع و پس از راهپیمایی متفرق شدند.»[232]
در روز بیست و دوم آذر ماه، یکی از همکاران ساواک گزارشی درباره وضعیت شهرستان نیشابور در ایام محرم برای ساواک تهیه نمود که در آن ضمن اینکه حجج اسلام «انصاری . شیخ اسعدی . شیخ عظیمی . شیخ موسوی . شیخ سعید منتظری معروف به نجفی که از طلبههای شهرستان قم میباشد» را عوامل اصلی تحریک مردم معرفی نمود، در رابطه با حرکت مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا نوشت:
«افراد فوق در سخنرانیهای روز تاسوعا و عاشورا اظهار مینمودند تا غروب عاشورا خمینی به ایران وارد و شاهنشاه از کشور خارج میشود که این موضوع سخت مردم را به وحشت انداخته بود و در ضمن، مخالفین به یکدیگر تبریک میگفتند و شیخ انصاری در بین مردم وسیله عوامل خود شایع نموده هر کس پول و اسلحه میخواهد به انصاری مراجعه نماید. روحانیون فوقالذکر طلبههایی به دهات شهرستان نیشابور اعزام و با تبلیغات مضره خود اکثر اهالی دهات را علیه شاهنشاه آماده به طوری که در روز عاشورا حدود 30 هزار نفر از دهات به شهر نیشابور آمده و همراه سایرین شعارهای مضره و سرنگونی... [شاه را] خواستار بودند. افراد پلیس و ژاندارمری شهرستان نیشابور که اکثراً بومی میباشند از ترس روحانیون مخالف ضمن صحبت با یکدیگر اظهار داشتهاند با این وضع که همه قدرت در دست شیخها میباشد بهتر است ما هم به طرف روحانیون برویم لااقل زن و بچه ما حفظ میشود و خودمان هم در خطر نیستیم. چند روزی است شیخ امیر مجد به نیشابور وارد و در اکثر اجتماعات سخنرانی و مردم را شدیداً علیه شاهنشاه تحریک و در بیشتر سخنرانی خود اظهار میدارد باید تا پیروزی و سرنگونی... [شاه] به فعالیت خود ادامه داد و به زودی رژیم عوض میشود و خمینی به رهبری ایران انتخاب شده و جوانان را به قیام مسلحانه دعوت مینماید.»[233]
در روز بیست و یکم آذر ماه ناحیه ژاندارمری خراسان گزارشی تهیه کرد که نشانگر شرکت گسترده مردم «درود و باغشن و قراء دیگر» در مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در روز یازدهم محرم در نیشابور است:
«برابر گزارش گروهان نیشابور مستند به اعلام پاسگاه قدمگاه عده زیادی از اهالی درود و باغشن و قراء دیگر که از مراسم عزاداری شهر نیشابور مراجعت مینمودند در قدمگاه از خودروها پیاده شده و ضمن دادن شعار به طرف پاسگاه به حرکت درآمدند که وسیله مأمورین با بلندگو به آنان اخطار و در صد قدمی پاسگاه آنان را متوقف و سپس بدون هیچگونه درگیری متفرق شدهاند.»[234]
درباره چگونگی برگزاری تظاهرات روز یازدهم محرم، گزارشی موجود نیست، ولی در نامهای که ژاندارمری خراسان در روز بیست و دوم آذر برای استاندار خراسان ارسال نمود، مواردی ذکر شد که بیانگر برخی از اقدامات مردم در این روز است:
«برابر اعلام تلفنی فرمانده گروهان نیشابور گویا با توجه به اهانتهایی که دیروز به رئیس شهربانی نیشابور از ناحیه مخالفین انجام گرفته و حتی صورت رئیس شهربانی پر از تف شده بود، امروز پاسبانان گویا لباسهای خود را از تن در آورده و از انجام خدمت وظایف خودداری مینمایند و چون احتمال هجوم جمعیت از دهات اطراف به نیشابور متصور است علیهذا استدعا دارد که یک گروهان نظامی برای برقراری امنیت به مدت یک هفته به آن شهرستان بدون اتلاف وقت اعزام دارند تا از هجوم آنان به نیشابور که از عهده مأمورین انتظامی محل خارج است اقدام [جلوگیری] نمایند.»[235]
روز بیست و دوم آذر ماه، مصادف با چهلمین روز شهادت سیداسماعیل حسینی، دانشآموز 17 سالهای بود که در تظاهرات روز دوازدهم آبان ماه در درود مورد اصابت گلوله مستقیم نیروهای نظامی قرار گرفت و به شهادت رسید. در این روز، مردم روستاهای اطراف برای شرکت در مراسم اربعین این شهید عزیز راهی درود شدند که در گزارش آن نوشته شد:
«به علت چهلمین روز کشته شدن یکی از اهالی دورود قریب دویست دستگاه خودروی سواری و مینیبوس و وانت بار از قراء اطراف در مورخه 22 /9 /57 به دورود عزیمت نمودهاند و چون احتمال داشته در مراجعت این عده علیه پاسگاه قدمگاه دست به اقداماتی بزنند فرمانده گروهان نیشابور با عده کافی به پاسگاه مذکور عزیمت و در ساعت 17:00 کلیه تظاهرکنندگان به رهبری شیخ انصاری که یکی از مخالفین سرسخت بوده و کلیه وقایع اخیر نیشابور و اطراف به دستور و تحریک نامبرده انجام میگردیده از دورود مراجعت و تعدادی از تظاهرکنندگان متفرق و بقیه که حدود پنج الی شش هزار نفر بودند به طرف پاسگاه و مأمورین حرکت که وسیله بلندگو به آنها تذکر داده شده که متفرق گردند ولی تظاهرکنندگان به سوی مأمورین سنگ پرتاب نمودهاند و با اقداماتی که به عمل آمده بدون هیچگونه تیراندازی تظاهرکنندگان را متفرق مینمایند.»[236]
پس از راهپیماییهای گسترده مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا و روزهای پس از آن، باز هم گروهی از اشرار برای حمله به مردم سازماندهی شدند تا در روز بیست و سوم آذر، به تخریب و آتشسوزی مبادرت نمایند:
«روز جاری در شهرستان نیشابور تعدادی از موافقین شیشههای تعدادی از مغازههای مخالفین را شکستهاند.»[237]
در جریان این حمله، مکالمهای بین «شیخ حسین انصاری» با «آیت الله شیرازی» برقرار گردید که در ضمن آن پرسیده شد: «عدهای از موافقین به شهر نیشابور ریخته و به زد و خورد پرداختهاند، تکلیف چیست؟» و آیتالله شیرازی نیز پاسخ داد: «مقاومت نمایید.»[238]
حمله چماقداران در این روز، موجب اعتراض شدید مردم و کسبه متدین و مذهبی شهر گردید تا پس از بستن مغازههای خود، برای پیگیری این مسئله به سوی دادگستری نیشابور حرکت و ضمن تحصن در آن مکان، اقدام به گروگانگیری مسئولین شهر که در این زمان برای بررسی موضوع در دادگستری تشکیل جلسه داده بودند، نمایند:
«حدود 1000 نفر از کسبه در دادگستری شهرستان و اطراف آن بست نشسته و هنگامی که رئیس شهربانی و فرماندار و رئیس گروهان ژاندارمری و رئیس دادگاه برای رسیدگی به آنجا رفتهاند متحصنین یادشدگان را به عنوان گروگان گرفته و سلاحهای آنها را نیز اخذ و سپس به سربازانی که دور آنها را محاصره کردهاند اخطار نمودهاند چنانچه به سوی مردم تیراندازی کنید گروگانها را خواهیم کشت.»[239]
در همین روز ماجرای حمله چماقداران و تحصن در دادگستری و گروگانگیری مسئولین شهر در تماس تلفنی یکی از اهالی نیشابور به نام آقای موسوی با سیدمحمدعلی شیرازی در میان گذاشته شد که آیتاللهزاده شیرازی به وی توصیه نمود:
«تعهدی از فرماندار، رئیس شهربانی و رئیس آگاهی و فرمانده نیروهای نظامی با امضاء قضات دادگستری اخذ، ضمن صدور قطعنامهای مبنی بر دستگیری و تحویل عاملین به منظور رسیدگی به خسارات وارده گروگانها را آزاد کنید.»
که این اقدام، به همان گونهای که توصیه شده بود، صورت گرفت:
«برابر اعلام یکی از همکاران، تعهد مورد نظر مخالفین وسیله مسئولین داده شده، رئیس شهربانی آزاد و نیز قضات و فرهنگیان اعلام نمودهاند در صورتی که به تعهد مورد نظر عمل نشود همگی استعفا خواهند داد؛ همچنین خواستار انتقال سروان میر رئیس آگاهی و پاسبانهایی به نام عطایی، قنبری و جوریان میباشند.»[240]
گزارشی که در روز بیست و چهارم آذر درباره حمله چماقداران و اقدامات بعدی مردم انقلابی توسط فردی به نام «حبیبالله خانی» تهیه گردید، از یک سو بیانگر وسعت توطئة نیروهای امنیتی و از سوی دیگر نشانگر قوت و قدرت نیروهای انقلابی است:
«روز گذشته (23 /9 /57) تظاهرات موافق با شرکت حدود 15 هزار نفر در شهرستان نیشابور انجام و پس از شکستن کلیه شیشههای مغازههای نیشابور و کتک زدن چندین نفر، پس از چند ساعت شعار موافق دادن متفرق میشوند که پس از این جریان مخالفین، فرماندار و رئیس شهربانی را به گروگان میگیرند و از صبح امروز 24 /9 /57 مخالفین افراد موافق شرکتکننده روز گذشته را شناسایی و به منازل آنان ریخته و پس از کتککاری تحویل دادگستری میدهند. ضمناً دادگستری نیشابور اعلام نموده افراد موافق شرکتکننده روز گذشته [را] دستگیر و تحویل دادگستری دهید تا روانه زندان نماییم که از صبح امروز در نیشابور دستور دادگستری اجرا میشود.»[241]
این مسئله موجب گردید تا ساواک مشهد در گزارشی که برای بخشهای 312 و 342 ارسال نمود، این اقدام را به پشتیبانی رئیس دادگستری نیشابور از مردم متدین و انقلابی شهر نسبت دهد:
«عدهای از مخالفین با پشتیبانی رئیس دادگستری نیشابور به منازل و مغازههای اشخاص شاهدوست و موافق و به بعضی از فرزندان پرسنل حمله که در نتیجه تعدادی از موافقین وسیله سلاحهای سرد مجروح و مضروب شده تعداد 5 نفر آنان در بیمارستان بستری و [به]تعدادی از مغازههای موافقین خساراتی وارد شده؛ به نظر میرسد با بودن رئیس دادگستری در محل، مأمورین و اشخاص موافق امنیت و آسایش ندارند.»[242]
گزارش دیگری نیز از تظاهرات مردم در بعد از ظهر روز بیست و چهارم در نیشابور که منجر به درگیری تظاهرکنندگان با مأمورین شهربانی گردیده تهیه شد که در آن، تنها به صدماتی که به نیروهای انتظامی وارد آمده، اشاره شده است:
«در تظاهرات خیابانی ضدملی شهرستان نیشابور که در بعدازظهر روز 24 /9 /57 منجر به زد و خورد بین مأمورین و تظاهرکنندگان گردید دو نفر از مأمورین انتظامی به اسامی سرپاسبان غلامرضا محمدآباد و سرپاسبان تاجیک مجروح و در بیمارستان بستری و خودروهای دو نفر مذکور وسیله تظاهرکنندگان آسیب و ده نفر دیگر از مأموران به طور سطحی آسیب دیدند.»[243]
پینوشتها:
[1]. همین کتاب، سند شماره: 76 /5 /02 /501، تاریخ: 16 /9 /1357.
[2]. همین کتاب، سند شماره: 21234 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[3]. همین کتاب، سند شماره: 135 /1888 /02 /501، تاریخ: 16 /9 /1357.
[4]. همین کتاب، سند شماره: 6514 /333، تاریخ: 16 /9 /1357.
[5]. همین کتاب، سند شماره: 12119 /9 ﻫ 3، تاریخ: 16 /9 /1357.
[6]. همین کتاب، سند شماره: 204 /53 /02 /501، تاریخ: 16 /9 /1357.
[7]. همین کتاب، سند شماره: 21233 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[8]. در اصل: شیخ.
[9]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 16 /9 /1357.
[10]. همین کتاب، سند شماره: 21248 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[11]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 16 /9 /1357.
[12]. همین کتاب، سند شماره: 21228 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[13]. همین کتاب، سند شماره: 21248 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[14]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 16 /9 /1357.
[15]. همین کتاب، سند شماره: 3227 /833ک، تاریخ: 16 /9 /1357.
[16]. همین کتاب، سند شماره: 21248 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[17]. همین کتاب، سند شماره: 4 /2 /25 /542، تاریخ: 19 /9 /1357.
[18]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 17 /9 /1357.
[19]. همین کتاب اسناد خلاصه اطلاعاتی شماره 91. مدت دوره از ساعت 0600. 16 /9 /57 الی 0600. 17 /9 /57 و شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 17 /9 /1357.
[20]. همین کتاب، سند شماره: 21266/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[21]. همین کتاب، سند شماره: 21252/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[22]. همین کتاب، سند شماره: 21266/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[23]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 17 /9 /1357.
[24]. همین کتاب، سند شماره: 21256 /9 ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[25]. همین کتاب، سند شماره: 21279/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[26]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 92. مدت دوره از ساعت 0600. 17 /9 /57 الی 1800. 18 /9 /1357.
[27]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 93. مدت دوره از ساعت 0600. 18 /9 /57 الی 600. 19 /9 /1357.
[28]. همین کتاب، سند شماره: 21284 /9 ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[29]. همین کتاب، سند شماره: 14، تاریخ: 18 /9 /1357.
[30]. همین کتاب، سند شماره: 21292/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[31]. همین کتاب، سند شماره: 21295، تاریخ: 18 /9 /1357.
[32]. همین کتاب، سند شماره: 14، تاریخ: 18 /9 /1357.
[33]. همین کتاب، سند شماره: 21295، تاریخ: 18 /9 /1357.
[34]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 93. مدت دوره از ساعت 0600. 18 /9 /57 الی 600. 19 /9 /1357.
[35]. همین کتاب، سند شماره: 21293/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[36]. همین کتاب، سند شماره: 21294/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[37]. همین کتاب، سند شماره: 21295، تاریخ: 18 /9 /1357.
[38]. همین کتاب، سند شماره: ب /36 /796 /02 /507، تاریخ: 18 /9 /1357.
[39]. همین کتاب، سند شماره: 218 /53 /02 /501، تاریخ: 18 /9 /1357.
[40]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 93. مدت دوره از ساعت 0600. 18 /9 /57 الی 600. 19 /9 /1357.
[41]. همین کتاب، سند شماره: 21304 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[42]. همین کتاب، سند شماره: 4 /2 /25 /542، تاریخ: 19 /9 /1357.
[43]. همین کتاب، سند شماره: 21290/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[44]. همین کتاب، سند شماره: 6755/م، تاریخ: 18 /9 /1357.
[45]. همین کتاب، اسناد شماره: 21300 /9 ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /57 ؛ شماره: 21298/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[46]. همین کتاب، سند شماره: 32 /9 /57، تاریخ: 19 /9 /1357.
[47]. همین کتاب، سند شماره: 21303 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[48]. همین کتاب، سند شماره: 181 /1888 /02 /501، تاریخ: 23 /9 /1357.
[49]. همین کتاب، سند شماره: 21306 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[50]. همین کتاب، سند شماره: 21356 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[51]. همین کتاب، سند شماره: 5 /2 /25 /542، تاریخ: 19 /9 /1357.
[52]. همین کتاب، سند شماره: 21325/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[53]. همین کتاب، سند شماره: 21341/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[54]. همین کتاب، سند شماره: 21344 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[55]. همین کتاب، سند شماره: 21427/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[56]. همین کتاب، سند شماره: 21314 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[57]. همین کتاب، سند شماره: 21343/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[58]. همین کتاب، سند شماره: 21297 /9 ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[59]. همین کتاب، سند شماره: 21355 /9 ﻫ 1، تاریخ: 19 /9 /1357.
[60]. همین کتاب، سند شماره: 10449 /312، تاریخ: 18 /9 /1357.
[61]. همین کتاب، سند شماره: 7 /2 /01 /721، تاریخ: 20 /9 /1357.
[62]. همین کتاب، سند شماره: 21365 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[63]. همین کتاب، سند شماره: 21400/ ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[64]. در اصل: شیخ.
[65]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /545، تاریخ: 20 /9 /1357.
[66]. در اصل: القای.
[67]. در اصل: موضوع.
[68]. همین کتاب، سند شماره: 21423/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[69]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[70]. همین کتاب، سند شماره: 21374 /9 ﻫ 1، تاریخ:20 /9 /1357.
[71]. همین کتاب، اسناد شماره: 21375 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /57 ؛ شماره: 21375/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[72]. همین کتاب، سند شماره: 21412/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[73]. در اصل: جهات.
[74]. همین کتاب، سند متن صحبتهای طبسی با پاریس.
[75]. همین کتاب، سند شماره: 4 /17 /08 /201، تاریخ: 21 /9 /1357.
[76]. همین کتاب، سند شماره: 21396/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[77]. همین کتاب، سند شماره: 21411/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[78]. همین کتاب، سند شماره: 21401/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[79]. همین کتاب، سند شماره: 21403/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[80]. همین کتاب، سند شماره: 21399/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[81]. همین کتاب، سند شماره: 21403/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[82]. همین کتاب، سند شماره: 21405/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[83]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 22 /9 /1357.
[84]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 21 /9 /1357.
[85]. همین کتاب، سند شماره: 21406/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[86]. همین کتاب، سند شماره: 21407/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[87]. همین کتاب، سند شماره: 21410/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[88]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 96. مدت دوره از ساعت 0600. 21 /9 /57 الی 600. 22 /9 /1357.
[89]. همین کتاب، سند شماره: 21392/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[90]. همین کتاب، سند شماره: 21429/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[91]. همین کتاب، سند شماره: 21431/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[92]. همین کتاب، سند شماره: 21430/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[93]. همین کتاب، اسناد شماره: 21434/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /57 این فرد، «ستوان خسروپناه» معاون کلانتری 4 مشهد بود که با لباس شخصی تظاهرات موافقین را رهبری میکرد. سند مکالمه تلفنی داریوش فروهر و دکتر کریم سنجابی فرماندار نظامی مشهد نیز در گزارش خلاصه اطلاعاتی خود درباره خسروپناه نوشته است: «با مداخله فرماندار نظامی به بیمارستان منتقل و بستری گردیده است.» و سند خلاصه اطلاعاتی شماره 97. مدت دوره از ساعت 0600. 22 /9 /57 الی 600. 23 /9 /1357.
[94]. همین کتاب، سند شماره: 21430/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[95]. همین کتاب، سند شماره: 21452/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[96]. همین کتاب، سند شماره: 21440/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[97]. همین کتاب، سند شماره: 21440/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[98]. همین کتاب، سند شماره: 21433/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[99]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 97. مدت دوره از ساعت 0600. 22 /9 /57 الی 600. 23 /9 /1357.
[100]. همین کتاب، سند شماره: 21442/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[101]. همین کتاب، سند شماره: 21454 /9 ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[102]. همین کتاب، سند شماره: 21443/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[103]. همین کتاب، سند شماره: 21445/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /57 البته در مکالمهای که بین داریوش فروهر و کریم سنجابی در روز بیست و سوم و یا بیست و چهارم آذر برقرار شده، پس از صحبت درباره حمله چماقداران به مردم، به بستری بودن آیتالله قمی در بیمارستان نیز اشاره شده است.
[104]. سند گزارش بدون شماره، تاریخ: 23 /9 /1357.
[105]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 23 /9 /1357.
[106]. همین کتاب، سند شماره: 193 /1888 /02 /501، تاریخ: 23 /9 /1357.
[107]. همین کتاب، سند شماره: 21488/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[108]. همین کتاب، سند شماره: 21464/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[109]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 23 /9 /1357.
[110]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 23 /9 /1357.
[111]. همین کتاب، سند شماره: 21470 /9 ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[112]. همین کتاب، سند شماره: 21475/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[113]. همین کتاب، سند شماره: 21474 /9 ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[114]. همین کتاب، سند شماره: 21479/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[115]. همین کتاب، سند شماره: 21459/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[116]. همین کتاب، سند شماره: 21481/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[117]. همین کتاب، سند شماره: 21476/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[118]. همین کتاب، سند شماره: 21476/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[119]. همین کتاب، سند شماره: 21477/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[120]. همین کتاب، سند شماره: 21489/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[121]. همین کتاب، سند شماره: 6 /2 /25 /542، تاریخ: 23 /9 /1357.
[122]. همین کتاب، سند شماره: 200 /1888 /02 /501، تاریخ: 23 /9 /1357.
[123]. همین کتاب، سند شماره: 6902/م، تاریخ: 23 /9 /1357.
[124]. سند بیانیه اعضاء هیئت علمی، آسیستانها، انترنها و دانشجویان، پرستاران و کارکنان اداری بیمارستان شهدا (شاهرضای سابق)
[125]. همین کتاب، سند شماره: 21492/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[126]. همین کتاب، سند شماره: 21505/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[127]. همین کتاب، سند شماره: 21497/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[128]. همین کتاب، سند صورتجلسه مورخه 24 /9 /1357.
[129]. در اصل: مسدوم.
[130]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 24 /9 /1357.
[131]. همین کتاب، سند شماره: 22 سیار، تاریخ: 24 /9 /1357.
[132]. همین کتاب، سند شماره: 21505/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[133]. در اصل: محمد.
[134]. همین کتاب، سند شماره: 21504/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[135]. همین کتاب، سند شماره: 21511/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[136]. همین کتاب، سند شماره: 21506 /9 ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[137]. همین کتاب، سند شماره: 21507/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[138]. همین کتاب، سند شماره: 219 /1888 /02 /501، تاریخ: 24 /9 /1357.
[139]. همین کتاب، سند شماره: 2908/ت، تاریخ: 16 /9 /1357.
[140]. همین کتاب، سند شماره: 222 /65 /04 /507، تاریخ: 16 /9 /1357.
[141]. همین کتاب، سند شماره: 2951/ت، تاریخ: 20 /9 /1357.
[142]. همین کتاب، سند شماره: 2902/ت، تاریخ: 16 /9 /1357.
[143]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 17 /9 /1357.
[144]. همین کتاب، سند شماره: 2974/ ﻫ ت، تاریخ: 23 /9 /1357.
[145]. همین کتاب، سند شماره: 2975/ت، تاریخ: 24 /9 /1357.
[146]. همین کتاب، سند شماره: 2977/ت، تاریخ: 24 /9 /1357.
[147]. همین کتاب، سند شماره: 2937/ت، تاریخ: 21 /9 /1357.
[148]. همین کتاب، سند شماره: 2941/ت، تاریخ: 21 /9 /1357.
[149]. همین کتاب، سند شماره: 2934/ت، تاریخ: 21 /9 /1357.
[150]. همین کتاب، سند شماره: 35 /5 /01 /801، تاریخ: 16 /9 /1357.
[151]. در اصل: منشع.
[152]. همین کتاب، سند شماره: 4، تاریخ: 18 /9 /1357.
[153]. همین کتاب، سند شماره: 21282/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /9 /1357.
[154]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[155]. همین کتاب، سند شماره: 21375 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[156]. همین کتاب، سند شماره: 2967/ت، تاریخ: 22 /9 /1357.
[157]. همین کتاب، سند شماره: 2968/ت، تاریخ: 22 /9 /1357.
[158]. همین کتاب، سند شماره: 2940/ت، تاریخ: 21 /9 /1357.
[159]. همین کتاب، سند شماره: 259 /1925 /02 /501، تاریخ: 23 /9 /1357.
[160]. همین کتاب، سند شماره: 2974/ﻫ ت، تاریخ: 23 /9 /1357.
[161]. همین کتاب، سند شماره: 21469/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[162]. همین کتاب، سند شماره: 2974/ﻫ ت، تاریخ: 23 /9 /1357.
[163]. همین کتاب، سند شماره: 857/م، تاریخ: 24 /9 /1357.
[164]. همین کتاب، سند شماره: 21502/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[165]. همین کتاب، سند شماره: 14 /19230 /04 /507 /962، تاریخ: 16 /9 /1357.
[166]. همین کتاب، سند شماره: 16 /19230 /04 /507 /962، تاریخ: 16 /9 /1357.
[167]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 90. مدت دوره از ساعت 0600. 15 /9 /57 الی 0600. 16 /9 /1357.
[168]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 16 /9 /1357.
[169]. همین کتاب، اسناد شماره: 9 /19141 /04 /507 /962، تاریخ: 16 /9 /1357 ؛ شماره: 8 /19141 /04 /507 /962، تاریخ: 16 /9 /1357.
[170]. همین کتاب، سند شماره: 21240 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[171]. همین کتاب، سند شماره: 493 /1 /02 /501 /962، تاریخ: 16 /9 /1357.
[172]. همین کتاب، سند شماره: 492 /1 /02 /501 /962، تاریخ: 16 /9 /1357.
[173]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 91. مدت دوره از ساعت 0600. 16 /9 /57 الی 0600. 17 /9 /1357.
[174]. همین کتاب، سند شماره: 124 /132 /10 /201 /10، تاریخ: 17 /9 /1357.
[175]. همین کتاب، سند شماره: 187 /132 /77 /401 /10، تاریخ: 19 /9 /1357.
[176]. همین کتاب، سند شماره: 21365 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[177]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357. حجتالاسلام بهبودی در تظاهرات روز هفدهم آذر در کاشمر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای ادامه درمان به تربتحیدریه آورده شد و در شب عاشورا به شهادت رسید.
[178]. همین کتاب، سند شماره: 21439/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[179]. همین کتاب، سند شماره: 813/م، تاریخ: 21 /9 /1357.
[180]. همین کتاب، سند شماره: 636/م، تاریخ: 16 /9 /1357.
[181]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 90. مدت دوره از ساعت 0600. 15 /9 /57 الی 0600. 16 /9 /1357.
[182]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 91. مدت دوره از ساعت 0600. 16 /9 /57 الی 0600. 17 /9 /1357.
[183]. همین کتاب، سند شماره: 21240 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[184]. همین کتاب، سند شماره: 171 /132 /10 /401/...، تاریخ: 18 /9 /1357.
[185]. همین کتاب، سند شماره: 21274/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[186]. همین کتاب، سند شماره: 21295، تاریخ: 18 /9 /1357.
[187]. همین کتاب، سند شماره: 5 /2 /25 /542، تاریخ: 19 /9 /1357.
[188]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[189]. همین کتاب، سند شماره: 21407/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[190]. همین کتاب، سند شماره: 21408/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[191]. همین کتاب، سند شماره: 24836 /9 ﻫ 2، تاریخ: 22 /9 /1357.
[192]. همین کتاب، سند شماره: 21443/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[193]. همین کتاب، سند شماره: 21450 /9 ﻫ 1، تاریخ: 22 /9 /1357.
[194]. همین کتاب، سند شماره: 259 /1925 /02 /501، تاریخ: 23 /9 /1357.
[195]. همین کتاب، سند شماره: 2664 /58، تاریخ: 19 /9 /1357.
[196]. همین کتاب، سند شماره: 3640 /28 /57، تاریخ: 16 /9 /1357.
[197]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 90. مدت دوره از ساعت 0600. 15 /9 /57 الی 0600. 16 /9 /1357.
[198]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 91. مدت دوره از ساعت 0600. 16 /9 /57 الی 0600. 17 /9 /1357.
[199]. همین کتاب، سند شماره: 21242/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[200]. همین کتاب، سند شماره: 20016 /86 /04 /507، تاریخ: 16 /9 /1357.
[201]. در اصل: طبرسی.
[202]. همین کتاب، سند شماره: 19 /25 /542، تاریخ: 17 /9 /1357.
[203]. همین کتاب، سند شماره: 171 /132 /10 /401/...، تاریخ: 18 /9 /1357.
[204]. همین کتاب، سند شماره: 2938/ت، تاریخ: 21 /9 /1357.
[205]. همین کتاب، سند شماره: 19 /25 /542، تاریخ: 20 /9 /1357.
[206]. همین کتاب، سند شماره: 72 /132 /77 /401 /11، تاریخ: 21 /9 /1357.
[207]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 22 /9 /1357.
[208]. همین کتاب، سند شماره: 124 /63 /02 /501، تاریخ: 16 /9 /1357.
[209]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 90. مدت دوره از ساعت 0600. 15 /9 /57 الی 0600. 16 /9 /1357.
[210]. همین کتاب، سند شماره: 12129 /9 ﻫ 3، تاریخ: 18 /9 /1357.
[211]. همین کتاب، سند شماره: 6 /2 /25 /542، تاریخ: 20 /9 /1357.
[212]. همین کتاب، سند شماره: 3770/ق ﻫ، تاریخ: 20 /9 /1357.
[213]. در اصل: متوصل.
[214]. همین کتاب، سند شماره: 6 /2 /25 /542، تاریخ: 20 /9 /1357.
[215]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[216]. همین کتاب، سند شماره: 21402/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /9 /1357.
[217]. همین کتاب، سند شماره: 3788/ق ﻫ، تاریخ: 23 /9 /1357.
[218]. همین کتاب، سند شماره: 21508/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[219]. همین کتاب، سند شماره: 21509/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[220]. همین کتاب، سند شماره: 67 /132 /77 /401 /10، تاریخ: 16 /9 /1357.
[221]. همین کتاب، سند شماره: 16 /25 /542، تاریخ: 19 /9 /1357.
[222]. همین کتاب، سند شماره: 21240 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[223]. همین کتاب، سند شماره: 21257/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /9 /1357.
[224]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ:20 /9 /1357.
[225]. همین کتاب، سند شماره: 72 /132 /77 /401 /11، تاریخ: 21 /9 /1357.
[226]. همین کتاب، سند بدون تاریخ و شماره.
[227]. همین کتاب، سند شماره: 12120 /9 ﻫ 3، تاریخ: 16 /9 /1357.
[228]. همین کتاب، سند شماره: 72 /132 /77 /401 /11، تاریخ: 21 /9 /1357.
[229]. همین کتاب، سند شماره: 21371/ ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[230]. همین کتاب، سند شماره: 130 /53 /21 /504، تاریخ: 20 /9 /1357.
[231]. همین کتاب، سند شماره: 21240 /9 ﻫ 1، تاریخ: 16 /9 /1357.
[232]. همین کتاب، سند شماره: 21369 /9 ﻫ 1، تاریخ: 20 /9 /1357.
[233]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 22 /9 /1357.
[234]. همین کتاب، سند شماره: 72 /132 /77 /401 /11، تاریخ: 21 /9 /1357.
[235]. همین کتاب، سند شماره: 194 /132 /77 /401 /11، تاریخ: 22 /9 /1357.
[236]. همین کتاب، سند شماره: 138 /132 /77 /401 /11، تاریخ: 23 /9 /1357.
[237]. همین کتاب، سند شماره: 21478 /9 ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[238]. همین کتاب، سند شماره: 21470 /9 ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[239]. همین کتاب، سند شماره: 21478 /9 ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[240]. همین کتاب، سند شماره: 21845/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /9 /1357.
[241]. همین کتاب، اسناد بدون شماره، تاریخ: 24 /9 /57 ؛ شماره: 21502/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.
[242]. همین کتاب، سند شماره: 12155/ ﻫ /3، تاریخ: 24 /9 /1357.
[243]. همین کتاب، اسناد شماره: 3 /25 /542، تاریخ: 24 /9 /57 ؛ شماره: 21514 /9 ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.