زندگینامه
تولد ـ تحصیلات
آیتالله سید یحیی جعفری، فرزندسیدعلی در سال 1310ﻫ ش در دهستان جور شهرستان کوهبنان به دنیا آمد. پدر و پدر بزرگ ایشان از علما و روحانیون منطقه کوهبنان کرمان بودند، به همین دلیل وی در فضایی مذهبی پرورش یافت و از همان کودکی به فراگیری علوم دینی تشویق شد. آیتالله جعفری تحصیلاتش را با رفتن به مکتبخانه شروع کرد و در مدرسه «دوشابخانه»ی کوهبنان ادامه داد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و با تشویق حجتالاسلام قاسم شریعتی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه کرمان رفت.[1] ایشان در حوزهی علمیه کرمان مقدمات و بخشی از سطح را نزد علمایی چون: آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی، شیخ علیاصغر شیخالرئیس، میرزا علی مهرابی کرمانی و آیتالله علیاصغر صالحی کرمانی فرا گرفت[2] و برای تکمیل تحصیلات دینی در سال 1327ﻫ ش به حوزهی علمیهی قم رهسپار شد. آیتالله جعفری در قم از محضر آیات عظام: علی مشکینی، ناصرمکارم شیرازی، حسینعلی منتظری، میرزامحمد مجاهدی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی کسب فیض کرد[3] و در سال 1339ﻫ ش برای تبلیغ معارف اسلامی به کرمان بازگشت.
آیتالله جعفری در کرمان علاوه بر تبلیغ و تبیین معارف اسلامی در مساجد، در مدارس و دبیرستانهای استان نیز تدریس مینمود و از آن رو که آیتالله صالحی کرمانی عنایت ویژه به ایشان داشت، در بسیاری از مواقع اقامهی نماز جماعت در مسجد جامع کرمان را بر عهده ایشان گذاشته بود.
آغاز فعالیت سیاسی آیتالله جعفری
تحصیل آیتالله جعفری در حوزهی علمیه قم باعث شده بود تا ایشان با ویژگیهای شخصیتی و فکری حضرت امام(ره) آشنا شود. به همین دلیل و با استناد به اولین گزارشهای ساواک آغاز فعالیت سیاسیشان را باید در همان اوایل سال 1342 لحاظ نمود.[4]
تقابل میان حضرت امام(ره) و رژیم در ماجرای لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس انقلاب سفید در سال 1341 را باید آغاز صفبندی روحانیت و رژیم دانست. آیتالله جعفری با توجه به مخالفت حضرت امام(ره) و سایر علمای قم با اقدامات ضد دینی رژیم، از همان زمان مواضع خود را مشخص کرد و در کنار سایر روحانیون کشور وارد میدان مبارزه علیه رژیم پهلوی شد. واقعه حمله به مدرسه فیضیه در اوایل فروردین 1342 و تلاشهای صورت گرفته از سوی حضرت امام(ره) مبنی بر وطیفه روحانیت در تبیین جنایات رژیم، باعث شد تا آیتالله جعفری به یکی از چهرههای شاخص در مبارزه با رژیم تبدیل شود. اولین گزارشهای ساواک راجع به آیتالله جعفری مربوط است به وقایع پس از قیام 15 خرداد 1342. در این روز رژیم در اقدامی غیرمعمول با هجوم به بیت امام(ره) ایشان را که در مقام مرجعیت قرار داشت، بازداشت و به تهران منتقل کرد. واکنش به این اقدام رژیم فراتر از تصور حاکمیت بود.
رژیم که غافلگیر شده بود در واکنشی بسیار خشن به سرکوب تظاهرکنندگان در تهران و قم پرداخت. در ورامین عدهای کفنپوش را در بین راه تهران به خاک و خون کشیدند. در تهران مردم بدون اینکه سازماندهی منظمی داشته باشند دست به تظاهرات گستردهای زده، به عقیدهی بسیاری از رجال وابسته به رژیم، حاکمیت را تا مرحله سقوط سوق دادند. فردوست در این مورد مینویسد:
«درباره تظاهرات وسیع 15 خرداد حتی تا قبل از آن، اداره کل سوم و شهربانی هیچ اطلاعی نداشت و هیچ گزارشی به دفتر نفرستاد. طبعاً اگر حرکت فوق با آن وسعت، یک حرکت برنامهریزی شده و سازمان یافته بود، باید اطلاعی به دفتر میرسید و برای مقابله تدارکاتی انجام میشد. ولی از آنجا که این حرکت، یک حرکت مردمی و طبعاً فاقد برنامهریزی قبلی بود، ساواک به کلی غافلگیر شد و محمدرضا شدیداً به وحشت افتاد.»[5]
در شهرهای مختلف اقدام رژیم در بازداشت امام(ره) و کشتار مردم با واکنشهای زیادی مواجه شد. از جمله در استان کرمان روحانیون با دعوت مردم و بازاریان به تعطیل مغازهها و ارسال تلگرافهای مختلف برای شاه از مرجعیت و روحانیت حمایت کردند.[6] آیتالله جعفری در این مقطع با شجاعت به دفاع از امام(ره) و مرجعیت پرداخت.
«طبق اطلاع واصله از کرمان. روز 2 ماه جاری مجالس روضهخوانی با ذکر مسائل مذهبی برگزار شده. ضمناً در مسجد جامع سیدیحیی جعفری درباره فضائل و اهمیت مقام و موقعیت مذهبی آقای خمینی و اینکه سرپیچی از دستورات نامبرده کفر است بیاناتی ایراد نموده است.»[7]
وی چند روز پس از تهدید سران نظامی و امنیتی رژیم مبنی بر اینکه نباید در منابر به نقد اوضاع جاری کشور بپردازند در سخنانی از آرمانهای امام(ره) حمایت کرد.
«در مسجد جامع سیدیحیی جعفری مطالبی درباره امر به معروف و نهی از منکر ایراد و مردم را به شهامت و پایداری و اتحاد و دفاع از حقوق اجتماعی و مبارزه و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم تا ظهور امام زمان تبلیغ و اظهار داشته اموری که نباید آزاد باشد آزاد و مواردی که باید آزاد باشد تحت قید و بند قرار دادهاند. آیتالله خمینی را جاسوس میخوانند چرا خودشان را معرفی نمیکنند هر قدر ما را تحت فشار قرار دهند مبارزتر و جریتر خواهیم شد.»[8]
1) همراهی با روحانیون استان در حمایت از امام(ره)
پس از تبعید حضرت امام(ره) در 13 آبان 1343 که به دنبال انتقادات ایشان از تصویب لایحهی مصونیت مستشاران آمریکایی صورت گرفت، در سراسر کشور روحانیون و مردم در جبههای متحد در مقابل رژیم قرار گرفتند. اولین اقدام روحانیت در سراسر کشور حفظ آرمانهای امام(ره) و استمرار در مبارزه بود، به همین دلیل روحانیون استان کرمان با برگزاری جلسات متعدد مرزبندی خود را با کسانی که بیطرف بوده یا از رژیم حمایت میکردند مشخص کردند.[9] در اسناد ساواک بارها به برگزاری جلسات ظاهراً دینی، اما در حقیقت مشورتی روحانیون استان کرمان برای درپیش گرفتن یک راهکار منسجم اشاره شده است. از کسانی که در این مقطع به عنوان یکی از طرفداران حضرت امام(ره) بارها در اسناد به او اشاره شده آیتالله جعفری بود.
«در این جلسه بین افراد فوق ضمن یک سلسله صحبتهای متفرقه مذهبی به طور کلی این موضوع مطرح شد که روحانیون کرمان باید همه با هم متحد باشند تا بتوانند در کارها بهتر تصمیم بگیرند. جلسه مزبور در ساعت 1120 صبح پایان یافت... البته از شواهد و قرائن چنین استنباط میگردد برای دوام این جلسات و معذور بودن افراد شرکتکننده قرار شده که احتیاطات لازم از طرف شرکتکننده به عمل آید.»[10]
در فرمهای بازجویی و بیوگرافی ایشان در ساواک بارها به این جلسات اشاره شده است. در یک مورد آمده است:
«نامبرده فوق در گذشته به اتفاق چند نفر از روحانیون دیگر جلسات هفتگی در منزل یکدیگر تشکیل و به ظاهر به منظور بحث درباره مسائل دینی و اخلاقی بوده است ولی اکثر روحانیون شرکت کننده منجمله مشارالیه از طرفداران آیتالله خمینی بوده و به نظر میرسد که جلسات آنان در زمینههای مخالف بوده که به عللی نتوانستهاند به تشکیل آن ادامه دهند.»[11]
2) عدم شرکت در جشنها و مراسم دولتی
آیتالله سید یحیی جعفری اولین اعتراضات علنی علیه رژیم پهلوی را با عدم شرکت در جشنهای دولتی نشان داد.[12] رژیم پهلوی درراستای فعالیتهای تبلیغیاش در دهه چهل و پنجاه مراسم و جشنهایی را در سراسر کشور برگزار میکرد که هدف اصلی آن ارائهی چهرهای اسطورهای از شاه بود.[13] در برخی از این جشنها که با رنگ و لعاب مذهبی همراه بود، روحانیت از حضور در آنها به شدت اجتناب میکرد. «مراسم نیایش» و «شجاعان شهید» دو جشنی بودند که ارتباط مستقیمی با محمدرضا پهلوی داشتند. این مراسم برای روحانیت و رژیم اهمیت زیادی داشت؛ چرا که مهمترین تجلی حمایت یا مخالفت با شاه محسوب میشد. توضیح آنکه در بهمن ماه 1327 در دانشکده حقوق دانشگاه تهران شاه مورد سوء قصد قرار گرفت که در سالگرد آن مراسمی با نام «مراسم نیایش» و در فروردین 1344 نیز با سوءقصد یکی از سربازان کاخ که به کشته شدن چند نفر از محافظین شاه انجامید جشنی به نام «شجاعان شهید» برگزار میشد.[14] آیتالله جعفری آنگونه که در اسناد آمده است در هیچیک از این مراسمها شرکت نمیکرد و باوجود اینکه برای وی دعوت نامه نیز ارسال میشد به بهانههای مختلف از حضور امتناع میکرد.[15]
در سند زیر به گرفتن تعهد از روحانیون استان از جمله آیتالله جعفری برای شرکت در مراسم دولتی اشاره شده است:
«[سرهنگ شاملو:] امیدوارم آقایان در کلیه مجالس به جز ارشاد و هدایت مردم و مسائل دینی مطالب دیگری عنوان ننمایند، سپس نامبرده اضافه کرد من از عموم آقایان روحانیون بهطور خصوصی گله دارم چون روز 20 فروردین در مسجد جامع برای دعا و نیایش شرکت نکردند. آنگاه افضلی (واعظ) در جواب سرهنگ شاملو اظهار کرد روحانیون متوجه این روز نبودهاند. سپس سرهنگ شاملو در جواب افضلی اظهار نمود این موضوع قبلاً از رادیو پخش شده بود و همه مردم اطلاع داشتند و دراین موقع سرپرست شهربانی به صحبت خود خاتمه داد.»[16]
3) کنترل و مراقبت به وسیلهی ساواک
پس از آنکه مواضع سیاسی آیتالله جعفری مشخص شد، رژیم اقدام به کنترل و مراقبت از ایشان نمود. اولین اسناد در این خصوص مربوط است به 13 /9 /1346 که در جریان آن ساواک خواستار تهیه پرونده برای ایشان شده است. ساواک به دلیل حمایت آیتالله جعفری از حضرت امام(ره) علاوه بر منابع خود، از شهربانی و ژاندارمری هم میخواست تا منابر وی را مراقبت و کنترل کنند:
«چون یاد شده فوق از جمله روحانیون مخالف میباشد به شهربانی استان نوشته شد که کلیه اعمال و رفتار و سخنان وی را تحت کنترل قرار داده به محض مشاهده هر گونه عمل خلاف نتیجه را گزارش نماید.»[17]
به این ترتیب آیتالله جعفری به عنوان یکی از سوژههای رژیم تحت کنترل و مراقبت قرار گرفت. وی بارها ملزم به دادن تعهد مبنی بر عدم بیان مطالب خلاف مصالح رژیم شد، اما هر بار به طرق مختلف نارضایتی و مخالفت خود را با رژیم نشان میداد.
«با توجه به اینکه یاد شده بالا از جمله وعاظ مخالف بوده و اکثراً در جلسات طلاب علوم دینی در مدرسه معصومیه مطالب خلاف و اهانتآمیز بیان میدارد لذا به شهربانی استان نوشته شد که ضمن اخذ تعهد مبنی بر عدم اظهارات خلاف با منبر رفتنش موافقت نمایند.»[18]
کنترل منابر و سخنرانیهای آیتالله جعفری با توجه به اوضاع کشور شدت و حدت پیدا میکرد، به طور نمونه در جریان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در سال 1350 ایشان علاوه بر ممنوعیت منبر به صورت حضوری نیز تهدید میشد:
«با توجه به فرا رسیدن جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ترتیبی داده شده که اعمال و رفتار تماس و سخنانش دقیقاً تحت کنترل قرار گیرد.
نظریه سهشنبه. چون یاد شده در گذشته مطالب ناروایی به زبان میآورد ضمن مراجعه سهشنبه به محل سکونتش به وی گوشزد گردید چنانچه به روش خود ادامه دهد، موجبات درگیریش[دستگیریاش] فراهم خواهد شد.»[19]
در سند دیگری در همین خصوص میبینیم که ساواک خواستار برخورد با ایشان به دلیل مواضعشان شده است:
«سیدیحیی جعفری از جمله روحانیونی است که در فرصتهای مناسب سعی مینماید با تحریف حقایق واقعیت را به نحو دیگری جلوهگر ساخته اطرافیان خود را نسبت به تشکیلات فعلی مملکت و دستگاههای مسئول بدبین سازد. این شخص که چندی قبل به مسافرت قم رفته بود هنگام بازگشت مبادرت به انتشار این چنین مطالبی که خالی از حقیقت است نموده لذا به طرق مقتضی اعمال و رفتارش تحت نظر بوده چنانچه منبعد مبادرت به انتشار مطالب کذب و مسمومکننده نماید در جهت خنثی کردن فعالیت و اظهارات خلافش اقدامات مقتضی معمول خواهد شد. نظریه چهارشنبه: تأکید گردید ضمن تعیین چگونگی وضع و ارتباطات سیدیحیی جعفری اعمال و رفتارش نیز تحت مراقبت بیشتر و دقیقتری قرار گیرد در صورتی که کماکان به رویه خلاف و تحریکآمیز خود ادامه دهد با توجه به بازتاب و اثرات سوء این قبیل تحریکات و تبلیغات مضره نسبت به احضار وی و دادن تذکرات لازم به او اقدام شود.»[20]
به این ترتیب کنترل و مراقبت از اعمال و رفتار آیتالله جعفری از دههی پنجاه وارد مرحلهی دیگری شده و روشهای متعددی درخصوص اشراف بر فعالیتهای ایشان اجرا شد. در این دهه ساواک علاوه بر روشهای معمول از قبیل استفاده از منابع نفوذی و کنترل تلفن، از تیمهای تعقیب و مراقبت نیز استفاده کرد.[21] بر اساس اسناد ساواک شنود تلفن آیتالله جعفری در سالهای 1353 و 1357 اعمال میشده است. ساواک از این طریق خصوصاً در سال 1357 بسیاری از فعالیتهای انقلابیون استان و آیتالله جعفری را کنترل کرده است. باوجود اشراف نسبی ساواک بر فعالیتهای آیتالله جعفری و دیگر انقلابیون استان، به دلایل مختلف از جمله فراگیر شدن انقلاب، دیگر قادر به مهار آنها نبود. در این مجموعه میبینیم که بهرغم اطلاع ساواک از بسیاری از اقدامات و برنامههای آیتالله جعفری، وی همچنان فعالیتهای خود را ادامه میداد.[22]
تیمهای تعقیب و مراقبت برای اطلاع از فعالیتها و ارتباطات آیتالله جعفری در سالهای 1353 و 1357 برای چندین روز رفت و آمدهای وی را کاملاً کنترل کردهاند.[23] در نتیجه این عملیاتها ساواک به نقش آیتالله جعفری به عنوان یکی از مهم ترین چهرههای انقلابی استان آگاهی یافته و با حساسیت ویژهای ایشان را کنترل میکرد. در سند زیر ساواک مرکز خواستار سختگیری و فشار بر یاران امام از جمله آیتالله جعفری شده است:
«با بررسیهای معموله و اظهار نظر ساواک استان کرمان مدارک قاطع از نمایندگی افراد مذکور در جمعآوری وجوه شرعی در دست نیست لکن با توجه به کیفیت فعالیت روحانیون طرفدار خمینی و نحوه جمعآوری وجوه شرعی از طرف آنان احتمال میرود که این عده عامل جمعآوری وجوه شرعی باشند. لذا با توجه به عکسالعملی که دستگیری این عده میتواند در منطقه کرمان خصوصاً در بین قشر مذهبی داشته باشد مستدعی است در صورت تصویب به ساواک استان کرمان اعلام شود که از دستگیری آنان خودداری و به انحاء مختلف برای افراد مذکور تضییقات و محدودیت فراهم آورد و افراد پرداخت کننده وجوه شرعی به نامبردگان را همانطوری که اوامر صادر شد از لحاظ اخذ مالیات قانون بدون گذشت در مورد آنها اجرا و افراد مذکور تحت مراقبت دقیق قرار گیرند. موکول به رأی عالیست.»[24]
4) ممنوعالمنبر و ممنوع الخروج شدن
از جمله اقدامات رژیم که در جهت منزوی کردن مخالفین صورت میگرفت، «ممنوع المنبر» و «ممنوعالخروج» کردن آنها بود. رژیم با ممنوع المنبر کردن روحانیون میکوشید تا یکی از مهمترین پل ارتباطی آنان با مردم را از میان بردارد، اما پایگاه مردمی روحانیت عملاً تأثیری بر فعالیتهای آنها نداشت و حتی محبوبیت فرد مذکور را بیشتر میکرد. در طول سلطنت پهلوی هر سال در ایام محرم و رمضان لیستی از وعاظ و روحانیون ممنوعالمنبر منتشر شده و نهادهای امنیتی و انتظامی از سخنرانی آنان جلوگیری میکردند. آیتالله جعفری در سال 1354 جزو روحانیون ممنوعالخروج قرار گرفته است: در ابتدای این لیست که نام 12 تن از روحانیون کرمان در آن آمده است، میخوانیم:
«نامبردگان مشروحه زیر از جمله روحانیون مخالف دولت و طرفدار خمینی بوده که خروج آنان به خارج از کشور به مصلحت نمیباشد ضمناً کلیه افراد مزبور در آن اداره کل دارای سابقه و پرونده انفرادی میباشند.»[25]
5) ارتباط با علمای تبعیدی و زندانیان سیاسی
آیتالله جعفری در جریان مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی ارتباط مستمری با انقلابیون تبعیدی کرمان و استانهای مجاور داشت. وی با دیدار از زندانیان سیاسی باعث خشم رژیم شده بود. از اولین گزارشها در این مورد میتوان به دیدار ایشان از «سید حسین ثمره هاشمی» پس از آزادی از زندان به اتهام پخش اعلامیه اشاره کرد. [26] در یک مورد نیز ساواک کوشید تا در سال 1347 از دیدار ایشان با آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی که به شهرستان بافت تبعید شده بود، جلوگیری کند:
«به قرار اطلاع سه نفر از وعاظ و روحانیون مقیم کرمان تصمیم دارند به شهرستان بافت مسافرت نمایند. اسامی آنان به شرح زیر به استحضار میرسد:
1ـ شیخ ماشااله عشقی 2ـ سیدعباس حسینی 3ـ سیدیحیی جعفری
نظریه رهبر عملیات.
چون به نظر میرسد که مسافرت نامبردگان به شهرستان بافت ممکن است به جهت دیدن و ملاقات سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی باشد لذا به ژاندارمری نوشته شده در اسرع وقت وسیله فرمانده گروهان ژاندامری محل از ملاقات یاد شدگان بالا جلوگیری نموده و نتیجه را به این ساواک اعلام دارند.»[27]
در سند دیگری مجدداً بر ممانعت از این دیدار تأکید شده است:
«از آنجا که ممکن است مشارالیه به طرق مقتضی از سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی ملاقات نماید. خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به کنترل اعمال و رفتار مشارالیه اقدام مقتضی معمول و چنانچه در نظر داشت از قاضی طباطبائی دیدن نماید از ملاقات آنان جلوگیری و نتیجه اقدامات انجام شده را به این ساواک اعلام نمایند»[28]
براساس اسناد ساواک وی در دههی 40 دیدارهایی نیز از قم داشته و با روحانیون مخالف رژیم در این شهر ملاقات کرده است. از مفاد این دیدارها گزارشی موجود نیست، اما روند فعالیتهای بعدی آیتالله جعفری نشان میدهد که این ملاقاتها در راستای تعمیق بخشیدن به انقلاب اسلامی در استان کرمان بوده است.[29] وی علاوه بر این در رفع پارهای از مشکلات انقلابیون تبعیدی در استان کرمان نیز فعالیت میکرده است.[30] در دههی 50 با افزایش تعداد زندانیان سیاسی و همچنین علمای تبعیدی به استان کرمان مراوده و ارتباط آیتالله جعفری با این افراد بیشتر نیز شد. [31] وی در سال 1356 سفری به ایرانشهر داشته و علاوه بر دیدار با علمای تبعیدی چندین سخنرانی نیز در این شهر انجام داد.
«در تاریخ 1/11/36 سیدیحیی جعفری به اتفاق محمد کافی فضیلت طلبه و مدرس مدرسه معصومیه کرمان جهت دیدار از محمدجواد حجتی کرمانی واعظ تبعیدی به شهرستان ایرانشهر مسافرت نمودهاند.
نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد ضمناً همانطوری که به عرض رسیده سیدیحیی جعفری که از وعاظ افراطی میباشد به منظور دیدن حجتی قرار بود به ایرانشهر برود حتیالامکان از اعمال و رفتار افراد مورد بحث مراقبت و نتایج حاصله به موقع به عرض خواهد رسید.»[32]
6) انتشار اعلامیه و رساله امام(ره) و حمایت از مرجعیت ایشان
یکی از وظایف روحانیون در جریان مبارزه علیه رژیم پهلوی انتشار اعلامیههای امام(ره) و سایر مراجع در سطح کشور بود. در استان کرمان بخش عمدهای از فعالیت نیروهای مذهبی مصروف در تهیه و توزیع اعلامیه میشد.[33] آیتالله جعفری از کسانی بود که در این فرایند ایفای نقش میکرد. وی در اواخر دههی 40 و پس از ارتحال آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم با تبلیغ مرجعیت حضرت امام(ره) رسالههای عملیه معظمله را نیز در اختیار علاقهمندان قرار میداد.
«شخص ناشناسی جهت خرید کتاب توضیحالمسائل خمینی به چند نفر از کتابفروشیهای کرمان مراجعه و نیز به یکی از آنان اظهار داشته این کتاب مورد نیاز سیدیحیی جعفری میباشد.
نظریه رهبر عملیات 1ـ سیدیحیی جعفری از جمله وعاظ مخالف و طرفدار آیتالله خمینی میباشد که در اکثر مواقع انتقاداتی از وضع فعلی کشور مینماید و با توجه به سوابقش مفاد گزارش مورد تأیید است»[34]
7) برگزاری منابر پرشور و آگاهیبخش در سال 56-57
براساس اسناد ساواک آیتالله جعفری از جمله روحانیونی بود که منابرش با استقبال عمومی مواجه میشد، این استقبال از اواسط دههی 40 آغاز و در سال 1357 به اوج خود رسید. از جمله موضوعات سخنرانیهای ایشان مخالفت با برنامههای فرهنگی و ضدمذهبی رژیم، حمایت از جنبشهای اسلامی خصوصاً فلسطین، تبشیر و انذار مردم و از همه مهمتر پرداختن به حضرت امام(ره) بود. در سند زیر ایشان به مخالفت با اسرائیل پرداخته است.
«سیدیحیی جعفری گفت خدا به فریاد سی هزار زندانی مسلمان برسد که در زندانهای اسرائیل زندانی هستند. افراد سازمان امنیت ایران با اینکه ادعای مسلمانی دارند و مخالفت مذهبی با زندانیان سیاسی ندارند چه زجرها و شکنجهها که نمیکنند چه ظلمها که مرتکب نمیشوند. انگشتهای زندانیان را میکشند. حالا یهودیهای ناجنس و نانجیب که سی هزار مسلمان در زندانهای آنها به سر میبرند با آن همه اختلافات نژادی و مذهبی معلوم است که با آنها چگونه رفتار میکنند. صحبت از کنفرانس سران کشورهای اسلامی شد و از اینکه شاهنشاه آریامهر نیز شرکت میفرمایند. سیدیحیی جعفری گفت همه منتظر نتیجه مذاکرات سازمان ملل هستند و به انتظار سازمان ملل مینشینند که دردی را دوا کند و این هم انتظاری است بیجا و بیهوده.»[35]
مهمترین رویداد سال 1356 بیتردید رحلت شهادتگونهی آیتالله سید مصطفی خمینی در آبان 1356 در نجف اشرف بود. درگذشت فرزند ارشد حضرت امام(ره) بازتاب زیادی در کشور به دنبال داشت و در شهرهای مختلف مراسم ارتحال باشکوهی برای ایشان برگزار شد. دو موضوع اساسی در این مراسم وجود داشت که رژیم را به شدت دچار خشم و عصبانیت میکرد؛ نخست دفاع و حمایت علنی از امام(ره)، دیگری حمله شدید وعاظ و مردم به رژیم پهلوی. این دو موضوع که در سخنرانیها و وعاظ کرمان نیز دیده میشود،[36] باعث واکنش شتابزدهی رژیم در قالب انتشار مقالهای موهوم و توهینآمیز به نام «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات، بود. این اقدام رژیم باعث خشم عمومی در سراسر کشور خصوصاً در قم شده و در 19 دی 1357 به کشته و زخمیشدن تعدادی از طلاب انجامید. از اولین تلاشهای جدی آیتالله جعفری در این مقطع باید به تعطیل کردن بازار کرمان در چهلم شهدای قم اشاره کرد. در سند زیر به این موضوع اشاره شده است:
«در مورخه 25/10/2536 نامبرده بالا اظهار داشته اگر شود بازاریان را ببینم و بازار را تعطیل نماییم من حاضرم در صورت تجمع مردم بالای منبر رفته به هر صورت و هر موضوعی که پیش آید سخنرانی نمایم.
نظریه یکشنبه. احتمال صحت خبر با توجه به روحیات افراطی واعظ مذکور که در گذشته از طرفداران خمینی معرفی گردیده وجود دارد ضمناً به نحو مقتضی پیرامون اعمال و رفتار یادشده مراقبتهای لازم معمول و نتایج حاصله به موقع به عرض خواهد رسید.» [37]
برگزاری مراسم ختم از این زمان به یکی از مهمترین ابزارهای انقلابیون برای استیصال رژیم تبدیل شد. در جریان این چرخهی بسیار مهم آیتالله جعفری در استان کرمان نقش بسیار مهمی برعهده داشت و به صورت مستقیم هدایت و راهبری بسیاری از تجمعات و مراسم را برعهده داشت. وی بارها در منابر به حضرت امام اشاره و برای سلامت ایشان دعا میکرد:
«شخص موردنظر ضمن اظهارات تحریکآمیز در پایان منبر خود علناً عنوان میکند: پروردگارا وجود مرجع بزرگ شیعه حضرت آیتالله خمینی را محفوظ بدار.»[38]
ایشان در سخنرانیهای سال 1356 در شهرهای مختلف استان، ضمن نقد عملکرد فرهنگی و سیاسی رژیم به حضرت امام نیز اشاره میکرد:
«سیدیحیی جعفری فرزند علی که پیشنماز مسجد صفا واقع در خیابان حافظ کرمان میباشد، روز چهارشنبه مورخه 12/11/36 بنا بر دعوت حاج شیخمهدی مصحفی پیشنماز شهرستان جیرفت به منظور روضهخوانی در ایام اربعین حسینی به این شهرستان وارد و در عصر همان روز ساعت 1900 الی 2000 در مسجد جامع جیرفت منبر رفته و سخنانی بدینشرح ایراد نموده است (تنها کسانیکه یک یا چند سال در حوزهای درس خواندهاند مسئولیت ندارند، بلکه تمام مردم در هر لباس و مقام به قدر خود مسئولند، امروز جوانهای جامعه ما در حال گمراه شدن میباشند، از یک طرف فیلمهای رسوا و از طرف دیگر روزنامه و جراید و مجلات دروغی و گمراه کننده جوانهای ما را منحرف نموده، لذا ما باید فیلمهای خیلی جالب اسلامی در معرض تماشای جوانها بگذاریم و آنان را از تماشای فیلمهای گمراه کننده بازداریم و در تاریخ 18/11/36 ضمن اظهارات تحریکآمیز در پایان منبر علناً عنوان مینماید پروردگارا وجود مرجع بزرگ شیعه حضرت آیتالله خمینی را محفوظ بدار) و حاضرین در مسجد آمین میگویند.»[39]
اسناد نشان میدهد که ایشان از طریق هماهنگی با آیتالله صالحی و سایر نیروهای انقلابی استان از عوامل به صحنه آوردنِ گستردهی مردم بوده است. فعالیت آیتالله جعفری در این مقطع یک جنبه آشکار و یک جنبهی پنهان داشت. ایشان در بسیاری از مراسم ترحیم و تظاهرات به عنوان سخنران شرکت کرده و مردم را تشویق به ادامهی مبارزه میکرد. در عین حال براساس شنودها و کنترل ساواک با برقراری کانالهایی با سایر انقلابیون کشور مانند شهید حجتالاسلام دکتر محمدجواد باهنر و شهید آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی برنامهریزی و هدایت فعالیتها در استان را برعهده داشت.
اقدامات رژیم در سرکوب مردم در شهرهای مختلف باعث میشد تا هر روز نقطهای از کشور به خاک و خون کشیده شود. این موضوع بازتابهای زیاد در داخل و خارج کشور داشت. علاوه بر آن اعلامیهها و پیامهای امام(ره) در این مقطع امکان هرگونه سازش و تصمیم منطقی را از رژیم گرفته بود. کشتار مردم قم در 19 دی و تبریز در 29 بهمن 1356 از جمله این اقدامات بود. آیتالله جعفری علاوه بر صدور اعلامیه در محکوم کردن جنایت رژیم در تبریز، سخنرانیهایی نیز در این خصوص انجام داد. در اعلامیهای که به همین منظور از سوی وی و تعدادی از روحانیون استان منتشر شد آمده است:
«فجایع اخیر قم و تبریز ملت مسلمان ایران را عزادار و مصیبتزده کرده و کشتار بیرحمانه افراد مسلمان احساسات عمومی را بیش از پیش برانگیخته است... ما روحانیون کرمان ضمن اظهار پشتیبانی از مراجع عالیقدر مذهبی به مناسبت چهلمین روز شهادت مردم شریف تبریز این فاجعهی عظمی را به پیشگاه مقدس حضرت ولیعصر(عج) و عموم مسلمانان بیدار و غیور تسلیت عرض کرده. استقرار نظام عادلانه اسلام و طرد هرگونه اقدام ضداسلامی و عوامل و مسببین آن را خواستاریم.»[40]
آیتالله جعفری در چهلم شهدای یزد و جهرم نیز نقش مهمی در حفظ فضای انقلابی استان کرمان بر عهده داشت و مردم را به تعطیل مغازهها تشویق میکرد.[41] سخنرانی وی در مسجد زرند به مناسبت ارتحال حجتالاسلام شیخ احمد کافی و آیتالله ملاعلی معصومی همدانی به خوبی بیانگر شجاعت و درایت ایشان در این مقطع است:
«در این مجلس سیدیحیی جعفری که از وعاظ حاد و ناراحت کرمان و برای این منظور به دعوت شیخ آیتاللهی به زرند آمده به منبر رفته و پس از ذکر مقدمهای با صلواتی برای خمینی آغاز سخن کرده و بعد از اشارهای به مناسبت مجلس و شرح مختصری از احوالات و تقوی و دینداری و خدمات دو تن از فوتشدگان به آیین مذهب شیعه جعفری از آنها به عنوان مردان راه حق و حقیقت یاد کرده و سپس تحت عنوان حقوق فرد و جامعه در یک کشور اسلامی صحبت نموده و ضمن آن اظهار داشته یک نفر مسلمان باید نسبت به حقوق اجتماعی خود آگاه باشد و به خصوص اکنون که صحبت از فضای باز سیاسی در کشور است و در این فضا روحانیت وظیفه سنگینتری دارد مسلمانان باید به اتفاق نظر و وحدت یکدل و یکزبان و نه با این تفرقه و تشتت و ترسی که فعلاً بین ما هست پشت سر روحانیت برای تقویت دین و روحانیون و مراجع اسلامی تلاش و کوشش کنند نامبرده در این هنگام بار دیگر از خمینی یاد کرده و برای او صلوات فرستاده و وی را مجاهدی بزرگ خوانده و مجدداً درباره اتحاد و اتفاق مسلمانان ایران بدون وحشت و ترس از هر دستگاهی در مملکت سخن گفته و اضافه کرده خود من کسی هستم که تا بحال حرف خود را که حرف دین و اسلام است زدهام و از هیچ کسی هم نترسیدهام در یک جامعه اسلامی نباید ساکت نشست و همیشه تماشاچی بود و مطمئناً بدون پروا و ترس میتوان در هر کاری موفق بود واعظ نامبرده در پایان اظهاراتش برای خمینی دعا کرده و پس از پایین آمدن از منبر لحظهای بعد مسجد را ترک و به کرمان مراجعه کردهاست.»[42]
با سقوط دولت جمشیدآموزگار در شهریور 1356 و روی کار آمدن جعفر شریف امامی فعالیتهای آیتالله جعفری نیز افزایش ملموستری پیدا کرده و بر حجم فعالیتهای ایشان افزوده شد.[43] ایشان چند روز پس از انتصاب شریف امامی به نخست وزیری در حضور 6 هزار نفر به شدت به رژیم حمله کرد:
«به مناسبت چهلم کشتهشدگان حوادث اخیر شهرهای ایران از جمله اصفهان، رفسنجان، شیراز، یزد و غیره مجلسی در مسجد جامع کرمان از ساعت 0830 روز 9/6/37 با شرکت عدهای حدود 6 هزار نفر از طبقات مختلف مردم تشکیل گردید. در این جلسه سیدیحیی جعفری منبر رفت و ضمن سخنرانی اظهار داشت ما فریب نیرنگها و وعدههای دولت را نمیخوریم و بعد پیرامون خواستههای مردم و اینکه تغییر کابینه هیچگونه تغییر اساسی در وضع مملکت به وجود نمیآورد و تعطیل قمارخانهها جامعه را اصلاح نمیکند مطالبی اظهار و بعد مواردی را به صورت قطعنامه یادآوری کرده که مردم با گفتن جملات صحیح است آنها را تأیید کردهاند و در خاتمه به افراد حاضر در جلسه گفته راهپیمایی را که قرار است انجام دهند در نهایت آرامش و بدون اقدام حادی برگزار نمایند پس از سخنرانی وی افراد حاضر در جلسه مذکور که حدود سیصد نفر زن چادری همراه آنان بودند از درب واقع در قسمت بازار مسجد خارج و به طرف میدان مشتاقیه که نزدیک مسجد میباشد عزیمت نمودند در دست تعدادی زیادی از این افراد که در راهپیمایی شرکت داشتند پلاکاردهایی بود که روی آن جملاتی از قبیل آزادی، استقلال، درود بر خمینی، ما خواهان حکومت اسلامی هستیم، ما زنان کرمانی به ندای آزادی پاسخ میگوییم[نوشته شده بود].»[44]
پس از این سخنرانی آیتالله جعفری چند روز بعد در سخنانی پس از اقامه نماز عید فطر در مسجد جامع کرمان مردم را دعوت به برگزاری تظاهرات کردند:
«نماز عید فطر در کرمان حدود ساعت 0700 در مسجد جامع برگزار و بعد سیدیحیی جعفری منبر رفته و ضمن سخنرانی خود اظهار داشت روز عاشورا قیام حسینی یک قیام حساب شده بوده است و ما هم باید نهضت داشته باشیم و قیام کنیم البته به رهبری مرجع بزرگ، ایشان هر چه صلاح باشد برای شیعیان ایران میگویند بعداً اشاره کرده هر وقت من دستم را بالا بردم شما صلوات بفرستید. سپس جمعیت حاضر در جلسه که حدود چهارهزار نفر بودند در حالی که عدهای از وعاظ جلو آنان حرکت میکردند در یک راهپیمایی آرام شرکت و از مسیر خیابان هادی شاهپور – شمال جنوبی – ابوحامد – ناصریه – شاهپور به مسجد جامع مراجعت کردند – این افراد بین راه شعارهایی به طرفداری از خمینی – آزادی زندانیان آزادی تبعیدیها – فلسطین و آبادان قربانی آمریکا – مردم به ما ملحق شوید – راه خدا پیروز است میدادند و پلاکاردهایی نیز حمل میکردند که روی آنها نوشته شده بود ما جامعه روحانیت هیچگاه فریب نیرنگهای اربابان ظلم و ستم را نمیخوریم ما بازاریان کرمان همگام با روحانیون مجاهد تا آخرین قطره خون برای رسیدن به حکومت اسلامی مبارزه میکنیم.»[45]
کشتار مردم در 17 شهریور یکی از مهم ترین بزنگاههای انقلاب بود. این واقعه نشان داد که هیچ تفاوتی میان دولتها در رژیم پهلوی وجود ندارد و اساس حاکمیت پهلوی باید تغییر کند. در سخنرانیهای آیتالله جعفری از این زمان این نکته اهمیت ویژهای دارد. ایشان در مجلس ختم شهدای 17 شهریور در مسجد جامع کرمان بر ادامهی مبارزه تا پیروزی تأکید نمود:
«از ساعت 0800 الی 1100 مورخه 18/6/57 از طرف عدهای از وعاظ و متعصبین مذهبی کرمان مجلس ختمی جهت کشتهشدگان حوادث تهران در مسجد مذکور برقرار که در آن حدود دو هزار نفر شرکت داشتهاند ابتدا اعلامیهای به نام اعلام خطر وسیله یک نفر ناشناس قرائت شده و بعد سیدیحیی جعفری در بالای منبر سخنرانی خود را با درود به روان شهدای تهران آغاز و سپس اظهار داشته که من اصلاً نمیتوانم این جنایات دستگاه را توجیه کنم. واقعاً باعث شرم است که دیروز هزاران نفر از برادران تهرانی ما را به گلوله بستند و با فجیعترین وضعی آنان را به قتل رسانیدند. سپس اضافه کرد روحانیت ایران در رأس آن نایبالامام خمینی قرار دارد همه جا با ملت همراه خواهد بود و آنها را یاری خواهد کرد. بپا خیزید. روحانیت کرمان که در رأس[آنها] حضرت آیتالله صالحی قرار دارد بنا به دستور ایشان این مجلس ختم برپا شده سپس گفت این ملت ستمدیده و رنجکشیده از پای نخواهد نشست و نباید بنشیند تا انتقام خون جوانان غیور خود را بگیرد در پایان سخنرانیش شعری بدین شرح خوانده است « ای ستمگر یا بنای عدل نه یا خود بمیر- ای ستمکش یا بکش یا کشته شو با افتخار.»[46]
ایشان علاوه بر سخنرانی و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات، از افراد فعال در صدور اعلامیه در خصوص محکومیت جنایت رژیم در 17 شهریور بود.[47] در 2 مهر 1357 مأمورین امنیتی رژیم بعث عراق به منظور همکاری با رژیم پهلوی بیت حضرت امام(ره) را در نجف اشرف مورد محاصره قرار دادند. به دنبال این محدودیتها بسیاری از مردم کشور از جمله آیتالله جعفری و روحانیون کرمان تلگرافی در محکومیت این عمل برای حسن البکر رئیس جمهور عراق ارسال کردند:
«نامبرده بالا در یک مذاکره خصوصی به شیخ محمد حسین موحدی اظهار نمود شیخ حسین هاشمیان از رفسنجان به من تلفن نموده که تصمیم دارند از رفسنجان تلگرافی به حسن البکر رئیس جمهوری عراق در مورد محاصره منزل خمینی مخابره نمایند و تقاضا داشت از طرف جامعه روحانیت کرمان هم شرحی تهیه و مخابره گردد. جعفری افزود من همه کارهای آن را انجام داده و به فارسی و لاتین آنرا تهیه کردهام که موجود است.»[48]
پس از هجرت تاریخی حضرت امام به فرانسه، آیتالله جعفری در ارسال تلگراف برای رئیس جمهور فرانسه از افراد فعال بود:
شخصی بنام باهنر در تاریخ 15/7/57 از تهران برای نامبرده بالا پیغام فرستاده که از شهرستانها و تهران تلگرافات متعددی به رئیس جمهوری فرانسه مخابره خواهد شد. بعنوان تأیید آیتالله خمینی و اینکه از ایشان تجلیل کنند و مقدمشان را گرامی بدارند و تسهیلات لازم فراهم گردد. شما هم از طرف کلیه طبقات روحانیون- اصناف- فرهنگیان این کار را از کرمان انجام دهید و رونوشت برای سفیر فرانسه در تهران و خود آقا بفرستید قبلاً از همدان شروع شده است. جعفری نیز با چند نفر از دوستان خود تماس گرفته که ترتیب کار را بدهند و به ایرانمنش اظهار داشت شما از طرف فرهنگیان این تلگراف را تهیه نمایید که قرار شد بهمین ترتیب عمل نماید.»[49]
در واقعه حمله اوباش طرفدار رژیم به مسجد جامع کرمان در مهرماه 1357 آیتالله جعفری نقش مهمی در پیگیری موضوع و آگاهی مردم بر عهده داشت. در این روز رژیم در اقدامی که در تعدادی دیگر از شهرها اجرا شده بود، با استفاده از ناآگاهی و جهل برخی از مردم که گفته میشد کولی بودهاند، به تجمعکنندگان در مسجد جامع حمله و به ضرب و شتم مردم پرداختند. در جریان این واقعه علاوه بر کشته و زخمیشدن تعدادی از مردم، بسیاری از اموال عمومی و شخصی نیز مورد غارت و تاراج قرار گرفت.[50]
همانگونه که در بالا بیان شد آیتالله جعفری در نیمه دوم سال 57 نقش بسیار مهمی در پیشبرد نهضت در استان کرمان برعهده داشت، به همین دلیل نیز در یکی از اسناد ساواک آمده است:
«واعظ نامبرده بالا که در بین مردم کرمان نیز طرفدران زیادی دارد، از کوچکترین حوادث و اتفاقات بهرهبرداری نموده و مردم را علیه امنیت کشور و مقام شامخ سلطنت تحریک مینماید.»[51]
آیتالله جعفری با شرکت در تحصن مردم در مسجد جامع در21 /7 /1357 پیگیر خواستههای مشروع آنها بود.[52] و در از بین بردن نمادهای رژیم سابق و نامگذاریهای جدید نقش داشت.
«عده کثیری در حدود 5 الی 6 هزار نفر از ساعت 7 صبح در مسجد جامع کرمان اجتماع پس از خواندن دعای مخصوص ساعت 830 از مسجد خارج و با در دست داشتن پلاکاردهای بسیار زننده حاوی مطالبی مانند «سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است از سخنان امام خمینی» و با دادن شعارهای ضد ملی از طریق میدان مشتاقیه- خیابان شاه، خیابان کورش کبیر به مسجد ملک رفته در آنجا سید یحیی جعفری مردم را به اتحاد و اتفاق و یگانگی دعوت و اظهار داشت بنا به دستور امام خمینی باید با ادامه تظاهرات و اعتصابات وضع اقتصادی مملکت را فلج کرده تا رژیم ناگزیر به تسلیم شود و سپس اعلامیه ششم ذیحجه خمینی قرائت و مسجد ملک را بنام خمینی نامگذاری نمودند.»[53]
سند زیر نشان میدهد که بسیاری از نیروهای رژیم با نزدیک شدن به زمستان 1357 امیدی به بقای رژیم نداشته و به همین دلیل با تمسک به آیتالله جعفری و سایر چهرههای انقلابی استان سعی در تبری جستن از رژیم و همراهی با انقلاب داشتهاند:
«سرهنگ معتمد معاون اطلاعاتی شهربانی استان کرمان در تاریخ 24/8/57 در یک مذاکره خصوصی به نامبرده بالا اظهار نمود مهاجری ساعتساز روزی که بنیاحمد نماینده مجلس، به کرمان آمد درباره من مطالبی گفته که در روزنامه اطلاعات و کیهان چاپ شده بعد من مریض بودم رفتم تهران مهاجری در تهران با من ملاقات کرد و اظهار نمود من به این صورت نگفتم و صحبتهای من تحریف شده است سرهنگ معتمد ضمن اینکه شرح مفصلی به جعفری داد در مورد اینکه در جریان روز 24/7/57 مسجد کرمان دخالتی نداشته و افزود که معاون اطلاعاتی شهربانی است و کاری در امور انتظامی ندارد و به آقایان احترام میگذارد و شخص متدینی است از جعفری خواست که موضوع را درباره وی تکذیب کند.»[54]
علاوه بر آن مردم با پرداخت وجوه شرعیه به ایشان به نهضت امام کمک میکردند:
«از طرف عده زیادی از تجار و کسبه و عناصر افراطی مذهبی مبلغ یک میلیون تومان پول جمعآوری و در اختیار آیتالله علی اصغر صالحی کرمانی و سید یحیی جعفری قرار داده شده تا بنحو مقتضی جهت خمینی ارسال گردد.»[55]
شرکت در راهپیماییها از دیگر اقدامات آیتالله جعفری بود:
«در صبح روز 12/9/57 حدود پنج هزار نفر از طبقات مختلف مردم کرمان در مسجد ملک اجتماع و اکثر کارمندان ادارات نیز حضور داشتهاند پس از سخنرانی سید یحیی جعفری و محمد جواد حجتی کرمانی واعظ در ساعت 1140 از مسجد ملک خارج و با دادن شعارهای مضره و به طرفداری از خمینی اقدام به راهپیمایی و سپس به مسجد جامع عزیمت در ساعت 1200 متفرق گردیدند. ضمناً بازار و مغازههای کرمان به حال تعطیل درآمده است.»[56]
فعالیتهای آیتالله جعفری پس از انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 بخشی از تلاشها و مجاهداتمردم برای رسیدن به استقلال و آزادی به بار نشست. از این زمان اگرچه رژیم پهلوی سقوط کرده بود، اما نظام نوپا با مشکلات عدیدهای در داخل و خارج کشور مواجه بود که لزوم حفظ دستاوردهای انقلاب را بیشتر میکرد. قطعاً در این مقطع زمانی و با وجود بحرانهایی که کشور با آن مواجه بود اگر رهبری حضرت امام(ره) و مجاهدتهای مردم انقلابی کشور نبود، چه بسا انقلاب نوپای ایران به مسیری هدایت میشد که کشورهای شمال آفریقا در بهار عربی به آن سمت کشیده شدند. قطعاً آیتالله جعفری که سالها در کنار سایر علما و مردم استان با رژیم مقابله کرده بود، با پیروزی انقلاب همچنان در صحنه باقی ماند و در پیشبرد اهداف انقلاب تلاشهای زیادی به کار برد. از جمله مسئولیتهای ایشان باید به ریاست عقیدتی سیاسی شهربانی کرمان، ریاست جمعیت هلالاحمر کرمان، انتصاب به امامت جمعهی کرمان در 15 /3 /1359 از طرف حضرت امام، مسئولیت اعزام روحانیون و مبلغین کرمانی به جبهههای جنگ اشاره کرد. ایشان همچنین به تدریس فقه و اصول در حوزهی علمیه کرمان اشتغال دارد. در بخشی از حکم انتصاب ایشان به امامت جمعهی کرمان آمده است:
«پیرو درخواستی که از طرف علماء اعلام شهر کرمان و بخصوص حجتالاسلام حاج شیخ محمدجواد حجتی دامت توفیقاته به دفتر رسیده ... این موضوع به اطلاع حضرت امام خمینی مدظلهالعالی رسید و معظمله جنابعالی را به سمت امام جمعه در آن شهرمنصوب فرمودند.»
[1]. فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، ص 96
[2]. دانشنامه ائمه جمعه کشور، مؤلفان: میرزامحمد کاظمینی و سیدمحمدکاظم مدرسی، نشر رضوان، 1384، ص 216
[3]. همان
[4]. اگرچه روند کنترل و مراقبت از روحانیون استان و تهیهی پرونده برای آنان به پس از تبعید حضرت امام(ره) باز میگردد.
[5]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد حسین فردوست، جلد1، مؤسسه اطلاعات، 1374، ص 511
[6]. برای آگاهی از وضعیت استان کرمان و واکنشها به قیام 15 خرداد، نک: انقلاب اسلامی در استان کرمان به روایت اسناد ساواک، جلد 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395
[7]. سند مورخه 4 /4 /1342 شماره: 1934 همین مجموعه
[8]. سند فاقد شماره به تاریخ 4 /4 /1342 همین مجموعه
[9]. برای آگاهی از نقش آیتالله جعفری در ایجاد اتحاد میان روحانیون استان نک: اسناد مورخه 9 /5 /1346شماره: 3940 /8 ﻫ - 7 /6 /1348شماره: 10359 /8 ﻫ -30 /7 /1348شماره: 11486 /8 ﻫ -20 /12 /1348شماره: 14996 /8 ﻫ - 14 /12 /1352شماره: 9809 /8 ﻫ همین مجموعه
[10]. سند مورخه 24 /11 /1345شماره:4404 /8 ﻫ . همچنین نک: اسناد مورخه 11 /11 /1345شماره: 4135ﻫ-11 /11 /1345شماره: 4125ﻫ - 7 /11 /45 شماره: 41928ﻫ و ...17 /11 /45شماره: 4112 /8 ﻫ - 8 /12 /1345شماره: 5219 /8ﻫ همین مجموعه
[11]. فرم بیوگرافی مندرج در همین مجموعه
[12]. سند مورخه 17 /11 /1342شماره: 4112 /8 ﻫ همین مجموعه
[13]. در این مورد نک: جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382/ جشن تاجگذاری به روایت اسناد ساواک و دربار، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
[14]. ترور شاه به روایت اسناد، حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
[15]. سند مورخه 23 /1 /1346 شماره: 1772 /8 ﻫ همین مجموعه
[16]. سند مورخه 11 /1 /1347شماره: 4311 /8 ﻫ همین مجموعه
[17]. سند مورخه 25 /8 /1347شماره:14160 /8 ﻫ همین مجموعه و سند 28 /8 /1347شماره: 14174/ ﻫ همین مجموعه
[18]. سند مورخه 19 /8 /1348 شماره: 11783 /8 ﻫ ـ 14 /8 /49 شماره: 14842/ ﻫ همین مجموعه
[19]. سند مورخه 9 /5 /50 شماره: 10566 /8 ﻫ همین مجموعه
[20]. سند مورخه 12 /9 /1351شماره: 8843 /8 ﻫ همین مجموعه
[21]. سند مورخه 27 /11 /1353 شماره: 9559/ ﻫ دستور کنترل تلفن منزل آیتالله جعفری همین مجموعه
[22]. سند مورخه 27 /11 /1353شماره: 9559/ ﻫ و سند مورخه 8 /3 /1357شماره: 8391/ ﻫ و سند مورخه 9 /6 /1357 فاقد شماره در همین مجموعه
[23]. سند مورخه 27 /11 /1353شماره: 9558/ ﻫ همین مجموعه
[24] سند فاقد شماره و تاریخ مندرج در همین مجموعه با عنوان«درباره نمایندگان خمینی» و سند مورخه 3 /5 /1354 شماره: 3255 /312 همین مجموعه
[25]. سند مورخه 27 /11 /54 شماره: 5155/ ﻫ و همچنین سند 26 /12 /1354 شماره: 6782 /312 و سند مورخه 18 /12 /1352 شماره: 9839/ ﻫ که در آن آمده است:«خواهشمند است دستور فرمایید به نامبرده بالا ابلاغ نمایند با در دست داشتن شماره این نامه در اسرع وقت اداری خود را به این سازمان ... معرفی نماید» از همین مجموعه
[26]. اسناد مورخه 29 /10 /1347 شماره: 15358 /8 ﻫ ـ همین مجموعه
[27]. سند مورخه 17 /12 /1347 شماره: 17139 /8 ﻫ همین مجموعه
[28]. سند مورخه 14 /1 /1348 شماره: 4123/ ﻫ همین مجموعه
[29]. سند مورخه 9 /11 /1348 شماره: 13642 /8 ﻫ همین مجموعه
[30]. سند مورخه 1 /2 /1353شماره: 4258 /8 ﻫ و سند مورخه 3 /9 /1354شماره: 3793 /8 ﻫ همین مجموعه
[31]. سند مورخه 10 /1 /57 شماره: 6573 /8 ﻫ دیدار وی با حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه که در سیرجان تبعید بود.
[32]. سند مورخه 6 /11 /56 شماره: 10470 /8 ﻫ و 6 /11 /56 شماره: 104730 /8 ﻫ همین مجموعه
[33] ر.ک: مجموعه استان کرمان به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
[34]. سند مورخه 5 /3 /1348 شماره: 3234 /8 ﻫ ـ سند مورخه 12 /5 /49 شماره: 12060 /8 ﻫ ـ 8 /6 /49 شماره: 12867 /8 ﻫ همین مجموعه
[35]. سند مورخه 30 /6 /1348 شماره: 10872 /8 ﻫ همین مجموعه
[36]. ر.ک: انقلاب اسلامی در استان کرمان، جلد 4، پیشین.
[37]. سند مورخه 29 /10 /1356 شماره: 880396/ ﻫ همین مجموعه
[38]. سند مورخه 9 /11 /1356 شماره: 134 /90 ﻫ ـ همچنین نک: سند مورخه 24 /2 /1347شمار: 5368 /8 ﻫ و اسناد 20 /11 /56 شماره: 80719 ﻫ دعا در جیرفت برای سلامت امام . دعا در مسجد قائم کرمان برای سلامت امام: 18 /12 /56 شماره: 11175 /8 ﻫ و سخنرانی در بافت 18 /9 /1357شماره 151 /02-501-956 همین مجموعه
[39]. سند مورخه 26 /11 /56 شماره: 1360/ ﻫ همین مجموعه
[40]. سند مورخه 9 /1 /1357شماره: 6516/ ﻫ و اسناد مورخه 10 /1 /1357شماره: 6549/ ﻫ -10 /1 /1357شماره: 6554 /8 ﻫ همین مجموعه
[41]. سند مورخه 28 /2 /1357 شماره: 8230 /8 ﻫ ـ و سند 30 /3 /57 شماره: 8776 /8 ﻫ و سند 9 /5 /1357شماره: 58 /5 در مورد وقایع مشهد و رفسنجان همین مجموعه
[42]. سند مورخه 11 /5 /1357شماره: 6333/ ﻫ ز همین مجموعه
[43]. سند مورخه 11 /7 /1357شماره: 10431 /8 ﻫ 1 همین مجموعه
[44]. سند مورخه 9 /6 /57 شماره: 9984 /8 ﻫ 1همین مجموعه
[45]. سند مورخه 14 /6 /57 شماره: 10023 /8 ﻫ 1 همین مجموعه
[46]. سند مورخه 22 /6 /57 شماره: 10123 /8 ﻫ 1 و اسناد مورخه 22 /6 /57 شماره: 37 ـ 5ـ 51 و3 /7 /57 شماره: 37 ـ 5 ـ 51 همین مجموعه
[47]. سند مورخه 19 /6 /1357شماره: 10086 /8 ﻫ 1 همین مجموعه
[48] سند مورخه 5 /7 /57 شماره: 10379 /8 ﻫ 1 و 16 /7 /57 شماره: 10532 /8 ﻫ 1 همین مجموعه
[49]. سند مورخه 16 /7 /1357شماره: 10532 /8 ﻫ 1
[50]. ر.ک: مجموعه انقلاب اسلامی در استان کرمان، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
[51]. سند مورخه 10 /8 /57 شماره: 7 /2 ـ 501 ـ 956 همین مجموعه
[52]. سند مورخه: 21 /7/ 57شماره: 106620/ﻫ همین مجموعه
[53]. سند مورخه 21 /8 /1357 شماره: 11121/ ﻫ همین مجموعه
[54]. سند مورخه 25 /8 /1357شماره: 11186 /8 ﻫ 1همین مجموعه
[55]. سند مورخه 4 /9 /1357شماره: 11313 /8/ ﻫ 1 همین مجموعه
[56]. سند مورخه 12 /9 /1357شماره: 11399 /8 ﻫ 1 همین مجموعه