روز بیستم آبان ماه . عید قربان
درحالی که شهر مشهد در تب و تابِ تظاهرات روز هیجدهم آبان قرار داشت و آتشزدن بانکها در آن روز به مأمورین دولتی نسبت داده میشد،[1] جمعیت بسیاری از مردم متدین در بیوت آیات قمی و شیرازی اجتماع کرده بودند تا برپایی نماز عید سعید قربان را به تظاهراتی گسترده علیه رژیم شاهنشاهی تبدیل کنند:
«در حدود 50 هزار نفر از منزل قمی و در همین حدود از منزل شیرازی مشغول تشکل برای انجام یک راهپیمائی به مرکز شهر هستند تا متفقاً نماز عید را در یکی از چهارراهها برگزار نمایند.»[2]
در گزارش برپایی این تظاهرات نوشته شد:
«از ساعت 0800 روز 20 /8 /57 عده زیادی از طبقات مختلف مردم در منازل آیاتالله قمی و شیرازی و سید کاظم مرعشی اجتماع، سپس از طریق خیابان نادری، میدان مجسمه، به طرف خیابان ارک مبادرت به راهپیمائی نمودند. فرزندان آیاتالله شیرازی و قمی و همچنین سیدکاظم مرعشی و جمعی دیگر از روحانیون مخالف در پیشاپیش جمعیت در حرکت بودند. به تدریج بر تعداد جمعیت افزوده شد و در ساعت 1100 حدود 130000 نفر تخمین زده میشد و در حدود ساعت 1200 به 150000 نفر رسید. راهپیمایان، شعارهای پارچهای و پلاکاردهائی حاوی شعار اسلامی در دست داشتند و در ساعت 1230 از طریق خیابان بهار فلکه برق، خیابان تهران به میدان دقیقی وارد و در ساعت 1300 به تدریج متفرق گردیدند و برخوردی بین مأمورین فرمانداری نظامی و افراد مذکور رخ نداد.»[3]
سخنرانِ راهپیمایی این روز که از «خیابانهای مختلف شهر به حرکت درآمده و از خیابانهای نادری . میدان شاه . پهلوی . خسروی . چهارراه لشگر . سی متری . فلکه برق و فلکه حضرت» گذشته و «در اطراف حرم جلوی موزه» روی زمین نشسته و در مسیر آنان «دو شتر» نیز قربانی گردید، شهید حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد بود[4] که در سخنرانی خود، ضمن قرائت اعلامیه امام خمینی (ره)، گفت:
«هدف ما نظام همبستگی و برقراری یک حکومت اسلامی است؛ پریروز در جلسهای که در دانشگاه به مناسبت کشته شدگان برادران عزیزم داشتم عنوان کردم متأسفانه دستگاه ظالم و جیرهخوار اجازه ندادند که همه شرکت کنید، ولی آنجا برای دوستان دانشگاهی عنوان کردم که نزدیک است به مقصود خودمان نائل شویم، باید به مبارزه ادامه دهیم؛ در تمام برنامههای مهم مشکلات و ناملایمات زیاد است اما آخرش پیروزی است و مسئله دولت نظامی یک مسئله تازهای نیست، ما خیلی از این برنامهها دیدیم، فرماندار نظامی چقدر کشتار و دیکتاتوری برای ما انجام داد، لحظات حساس و مهمی در بین است، کوچکترین سستی از خود نشان دهیم به مقصد نخواهیم رسید. پیروزی ما قطعی است، ملت با آزادی و دموکراسی زوری مخالف است، از حرفهای دروغ و کذب کد 66 متنفرند. اگر دو روز قبل به بانکها حمله شده کار خودشان بود، شاهد عینی چندین نفر بودند. یا در قوچان یا رضائیه و دیگر جاها هم از خودشان است، جامعه مبارزین ما اصلاً مداخلهای نداشته. چطور در شعارشان میگویند ما شیشه شکن نیستیم، ما بت شکن هستیم، پس معلوم است دستور از اربابشان گرفته و تمام نقشهها را خودشان طراحی مینمایند. علماء همیشه صبور بودهاند.»[5]
ایشان در این سخنرانی به اعلامیه دولت نظامی شاه نیز اشاره کرد و عنوان نمود:
«نخستوزیر طی اعلامیهای از مراجع تقلید خواسته محرکین را معرفی نمایند؛ ترا خدا ببینید نخستوزیر یک مملکت چه دستورالعملی صادر مینماید.»[6]
در این شرایط که ساواک مشهد به «شرکت افراد مسلح در بین تظاهرکنندگان» اصرار داشت[7] و قطع برق شهر مشهد نیز در دستور کار اعتصابکنندگان شرکت آب و برق بود،[8] فرمانداری نظامی به ساواک مشهد نوشت:
«چون اتخاذ تصمیمات و عملیات به موقع فرمانداری نظامی برعلیه اخلالگران و آشوبطلبان متظاهرین و عوامل دیگر مبتنی بر اطلاعات صحیح و جامعی که از سوی سازمانهای اطلاعاتی به دست میآید بستگی دارد، خواهشمند است دستور فرمائید هرگونه اطلاعات مکتسبه در این زمینه را به موقع در اختیار فرمانداری نظامی قرار دهند.»[9]
و این درحالی بود که سرتیپ شیخان رئیس ساواک در جریان اختلاف با سرتیپ جعفری فرماندار نظامی مشهد به اداره کل سوم نوشت:
«سرتیپ جعفری در اکثر مجامع به ویژه در حضور روحانیون و طرفداران خمینی اظهار داشته ساواک کراراً خواسته با تظاهرکنندگان با شدت عمل شود، حتی تصمیم داشتهاند عدهای چماق به دست را اجیر و وادار به مقابله با متظاهرین نمایند که نهتنها با این عمل مخالفت نمودم، بلکه گفتهام چنانچه دست به چنین اقدامی بزنند آنان را زیر تانک خواهم نمود و این مطلب را تلفنی به آیتاللهزاده قمی نیز گفته. اعمال و کردار فرماندار نظامی مشهد موجب گردیده اهالی بخصوص مخالفین به شدت نسبت به ساواک و کارمندان بدبین و در صدد انتقام میباشند. این موضوع به حدی اشاعه یافته که نگرانی کارمندان و خانواده آنان را فراهم نموده است.»[10]
و در گزارش بعدی نیز از عدم رضایت اکثریت درجه داران از محمدرضا پهلوی و تزلزل در روحیه آنان خبر داد:
«گزارشات واصله از چندین منبع و همکاران افتخاری و اتفاقی واصل که حاکی است اکثر درجهداران از 66 اظهار عدم رضایت نموده و به نفع خمینی مطالبی بیان و اظهار مینمایند 66 برای ما و کشور ما چه کرده؟ خودش با دزدها همدست بوده، چطور میشود چندین سال از اعمال آنها بیاطلاع باشد؟ اینکه میگویند هویدا و ولیان و سایرین را گرفتهاند فورمالیته است. کلیه اموال را به بستگان و برادرانش داده است.»[11]
ساواک مشهد که در این روزها در پی سازماندهی و راهاندازی تظاهرات چماق به دستان و گروهی از وابستگان رژیم علیه تظاهرات کنندگان بود، این اقدام را به خواسته مردم نسبت داد و درباره آن نوشت:
«عده زیادی از مردم و خانوادههای شاهدوست به شدت ناراحت و از عاقبت این وضع نگران و از نحوه عمل مأمورین فرماندار نظامی به کلی مأیوس و متأثر و شدیداً انتقاد مینمایند و از اینکه به آنها اجازه مقابله با عناصر مخرب و طرفداران خمینی و به راه انداختن تظاهرات میهن پرستانه داده نمیشود به شدت ناراحت و ناراضی هستند.»[12]
از صبح روز بیستم آبان، «کلیه زندانیان عادی شهربانی» نیز «به انگیزه تجدید نظر در قوانین مجازات، مبادرت به اعتصاب غذا نمودند.»[13]
روز بیست و یکم آبان
در ساعات اولیه روز بیست و یکم آبان ماه، گروهی از جوانان انقلابی، قصد تغییر و تبدیل تابلوهای خیابان پهلوی به نام امام خمینی (ره) را داشتند که مأمورین فرمانداری نظامی از این اقدام جلوگیری کردند:
«عدهای قصد داشتند حدود ساعت 0200 بامداد روز 21 /8 /57 تعدادی از تابلوهای خیابان پهلوی را به نام خمینی تعویض نمایند که با هوشیاری مأمورین فرماندار نظامی جلوگیری به عمل آمده و یک تابلو نمونه که رنگآمیزی شده بود در قرارگاه موجود است.»[14]
در این روز، کادر علمی دانشکده علوم که شایعة «استعفای دستجمعی» آنان مطرح شده بود، تصمیم گرفتند تا از روز 21 آبان تا پایان هفته را، به عنوان «هفته وحدت اساتید و دانشجویان دانشگاه فردوسی»[15] تعیین و «با دانشجویان در محوطه دانشگاه مباحثه و تصمیمگیری نمایند.»[16] و این درحالی بود که در گزارشِ وضعیت دانشگاه فردوسی در این روز نوشته شد:
«کلاسهای درس دانشکدههای مختلف که میبایست از روز جاری تشکیل گردد به علت عدم حضور دانشجویان تشکیل نشده و دانشجویان در دانشکدههای مختلف اجتماع و از رفتن به کلاس درس خودداری و دانشجویان در دانشکده الهیات اعلامیه بزرگی نصب و روی آن نوشته شده رهبر ما خمینی است.»[17]
«تعدادی از استادان و آسیستانها و کادر پزشکی بیمارستان شهناز و دانشگاه فردوسی قصد داشتند در آمفیتئاتر بیمارستان شهناز اجتماع نمایند. با تماسی که ساعت 1000 . 21 /8 /57 با رئیس دانشگاه گرفته شد به موقع جلوگیری به عمل آمد.»[18]
و همزمان با آن در ساعت 10 صبح، سیدحسن سراج حجازی استاندار خراسان که از سمت خود معزول گردیده بود، به تهران رفت.[19]
از جمله اقداماتی که در این روز انجام شد، طراحی تشکیل کمیتهای برای کمک به اعتصابیون و پشتیبانی از مبارزات بود که با هماهنگی آیتالله عباس واعظ طبسی و عدهای از بازاریان و کسبه متدین و انقلابی صورت گرفت[20] و در همین روز شهید هاشمینژاد و مقام معظم رهبری حضرت آیتالله سید علی خامنهای راهی «شهرستانهای قوچان، شیروان و بجنورد» شدند تا ضمن بررسی چگونگی سازماندهی اراذل و اوباش توسط ساواک در آن مناطق، «با تشکیل جلسات و سخنرانی» نسبت به آگاهیبخشی به مردم، درباره چگونگی برخورد با این جریان نیز اقدام نمایند.[21]
در روز بیست و یکم آبان ماه، نه تنها «اکثر مغازههای شهر مشهد» عکس امام خمینی (ره) را به شیشههای مغازه خود نصب کرده بودند،[22] که «نصب پرچمهای سیاه بر سر درب اکثر مغازههای واقع در خیابانهای مرکز شهر» نیز خودنمایی میکرد.[23]
هدف اصلی مردم از برپایی تظاهرات و انجام اعتصابات، سرنگونی رژیم شاهنشاهی بود و این مطلبی بود که در گزارش فرماندار نظامی مشهد به ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران با صراحت به آن اشاره شد:
«روحانیون در نظر دارند با نفوذ در بین متعصبین دینی که اکثریت مردم مشهد را تشکیل میدهند و با بهرهبرداری از پشتیبانی عمومی و کارمندان دولتی (شرکت ادارات در اعتصابات مؤید این امر میباشد) تا رسیدن به هدف خود که همانا برکناری کد 66 است، مخالفت خود را به طور پیوسته و گسترده ادامه دهند؛ گرچه اخیراً روشی در پیش گرفته و حتی تأکید نمودهاند آرامش را در نظر خواهند داشت تا باعث آتش سوزی و تلفات نگردند.»[24]
در روز بیست و یکم آبان ماه اعلامیهای با امضای جامعه معلمان به در اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان نصب گردید که در آن آمده بود:
«چون به خواسته جامعه معلمان در قطعنامه صادره توجه نشده معلمان آموزش و پرورش خراسان با توافقی که با نماینده دانشآموزان به عمل آورده از مورخه 21 /8 /57 لغایت 25 /8 /57 از رفتن به مدارس خودداری و مجدداً در ساعت 1000 روز 25 /8 /57 در باشگاه اداره کل آموزش و پرورش در این مورد جلسه تشکیل و چنانچه ممانعت و جلوگیری گردد از مورخه 27 /8 /57 به مدارس خواهند رفت ولی از تدریس خودداری خواهند کرد.»[25]
و در همین روز تظاهراتی توسط «تعدادی از فرهنگیان و دانشآموزان دبیرستان اوحدی طرقبه» به مدت سه ساعت صورت گرفت که موجب شد «به منظور جلوگیری از اقدامات ضد ملی تظاهرکنندگان» در روزهای آینده، ژاندارمری خراسان «دو دستگاه نفربر زرهی با خدمه و اسلحه و مهمات سازمانی، یک دسته به استعداد سه گروه سازمانی پیاده با اسلحه و مهمات و تجهیزات کامل از طریق گردان ضربت» به هنگ مشهد اعزام کند.[26]
روز بیست و دوم آبان
در روز بیست و یکم آبان ماه اعلامیهای در بیت آیتالله سید عبدالله شیرازی نصب بود که در آن از مردم دعوت شده بود تا در راهپیمایی روز بیست و دوم که از منزل آیتالله سیدحسن قمی آغاز خواهد شد، شرکت نمایند. ساواک مشهد معتقد بود که «آیات قمی و شیرازی از متن اعلامیه مورد بحث اطلاع نداشته و نیز اعلامیه مذکور را از طرف خود نمیدانند»،[27] ولی انجام راهپیمایی در ساعت 9 صبح این روز به سمت حرم مطهر امام رضا علیهالسلام که از منزل آیتالله قمی آغاز گردید،[28] همراه با شعار «به حرمت خمینی، به قدرت مسلسل، شاه تو را میکشیم»[29] بیانگر اشتباه ساواک خراسان در ابراز این نظریه بود.
و این تظاهراتی بود که در ساعت 1730 بعد از ظهر نیز از منزل آیتالله شیرازی آغاز و تکرار گردید:
«عده زیادی از اهالی مشهد که در جلوی منزل آیتالله شیرازی اجتماع نموده بودند به طور پراکنده به طرف صحن عتیق حرکت و پس از اجتماع در گوشه صحن، توسط شخصی رهبری و شعارهای ضد ملی دادهاند.» [30]
چاپ مقالاتی در روزنامه آفتاب شرق و روزنامه خراسان در روزهای 21 و 22 آبان به نقل از آیات قمی و شیرازی درباره «حوادث تخریب و به آتش کشیدن بانکها در 18 /8 /57 و تأکید بر اینکه مردم نباید بدون اطلاع به دنبال هر دسته و جمعیت بروند»، موجب شد تا سرتیپ شیخان در نامهای به فرمانداری نظامی مشهد ضمن اشاره به این مقالات، بنویسد:
«این دو نفر آقایان شخصاً تمایلی به تشکیل این اجتماعات، تظاهرات و راهپیمائیها و عملیات خرابکارانه ندارند[31] و برابر اطلاعات به دست آمده این عملیات از ناحیه افرادی مانند مرعشی . هاشمینژاد . تهرانی . خامنهای . طبسی . موسوی و صفائی و چند نفر دیگر از دار و دسته آنان صورت میگیرد و به نام این دو نفر روحانی و با صدور اعلامیه به نام آنان، خواستههای غیرقانونی و مطالب خلاف مصالح کشور را به مردم اعلام میدارند. این افراد بدون توجه به خواستههای روحانیت و فقط به منظور خودنمائی و شناساندن خود به مردم، پیش تازان تظاهرات شده و در هرگونه اجتماعی تحت هر عنوان در مشهد شرکت داشته و سخنرانیهائی ایراد کردهاند و در حقیقت این اشخاص گردانندگان تظاهرات در مشهد میباشند که چنانچه تصمیم مقتضی درباره آنان اتخاذ نگردد، عواقب نامطلوبی در انتظار این منطقه خواهد بود.»[32]
در این روز در حالی که شایعة محاصره منزل آیتالله قمی و دستگیری «عبدالکریم هاشمینژاد و حسین صفائی» توسط فرمانداری نظامی به گوش میرسید،[33] ساواک مشهد در نامهای به اداره کل سوم نوشت:
«لازم است حداقل 15 نفر از روحانیونی که مسبب اصلی و گردانندگان اغتشاشات و تظاهرات و اجتماعات میباشند دستگیر گردند. بدیهی است آیتالله شیرازی و قمی و فرزندان آنان جزو این افراد نخواهند بود. این 15 نفر، از روحانیون و وعاظی خواهند بود که گرداننده و سخنرانان در تظاهرات میباشند.»[34]
و متعاقب آن به فرمانداری نظامی اعلام کرد:
«سید عبدالکریم هاشمینژاد . سید علی خامنهای . علی مرادخانی ارنگهای (تهرانی) و طبسی و مرعشی از روحانیون افراطی و سابقهداری هستند که در کلیه تظاهرات اخلالگرانه و سخنرانیهای خلاف مصالح کشور دست داشته و از مخالفین درجه یک میباشند که چنانچه از اعمال و اقدامات آنان جلوگیری نشود، آرامش منطقه را دستخوش حوادثی ناگوار خواهند کرد. عزیمت آنان به شهرستانهای مختلف، تحریک و اغتشاشهائی را در بر خواهد داشت، با در نظر گرفتن فعالیت حاد این اشخاص و دستورالعملهای صادره پیرامون رفتار با این قبیل اشخاص و جلوگیری از فعالیت آنان، خواهشمند است دستور فرمایند هر اقدام سریعی به منظور جلوگیری از اقدامات آنان لازم است به عمل آورند.»[35]
در این روز، «اعلامیهای به امضاء بانوان مدرس حوزه علمیه مشهد» در بین مردم پخش گردید که در آن از مردم خواسته شده بود «به منظور مبارزه با قدرتهای استعمارگر روزهای 24 و 25 /8 /57 در منزل آیتالله قمی روزه سیاسی خواهند گرفت.»،[36] که برنامهریزی برای هماهنگی و چگونگی اجرای آن، در تماس حاجیه خانم «فاطمه سیدخاموشی معروف به طاها» که مؤسس مکتب نرجس بود، با دختر آیتالله قمی صورت گرفت.[37]
در روز بیست و دوم آبان، تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی عکسهای محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی را از «آمفیتئاتر دانشکده ادبیات و علوم انسانی پائین آورده و عکسهای خمینی و دکتر شریعتی» را به جای آن نصب کردند[38] و در «دانشکدههای داروسازی . الهیات . ادبیات و علوم و علوم تربیتی، جلساتی با حضور اساتید و دانشجویان تشکیل و به بحث و انتقاد پیرامون مسائل جاری کشور» پرداخته شد[39] و همچنین «راهپیمائی آرامی وسیله اهالی طرقبه و دهات اطراف قریه مزبور» صورت گرفت که سخنران آن شهید هاشمینژاد بود.[40]
روز بیست و سوم آبان
از ساعت هفت و نیم صبح روز بیست و سوم،[41] تجمع «کارکنان و اساتید مرکز پزشکی شهناز در محل دانشگاه فردوسی» آغاز گردید که به مرور بر تعداد آنان افزوده میشد.[42]
در این موقع مأمورین فرمانداری نظامی مستقر در خیابان احمدآباد «مانع ورود افراد به داخل ساختمان مرکزی دانشگاه و پیوستن به اجتماع کنندگان دانشگاهی در محل باشگاه دانشگاه» شدند؛ که برای رهایی از این محدودیت، «دو عدد نردبام یکی در پشت باشگاه و دیگری در دیوار محل هنرستان فلکه تقیآباد» قرار داده شد تا افراد از طریق آن به محل باشگاه تردد نمایند.[43]
این مراسم، با قرائت قرآن و خواندن سرود آغاز شد[44] و با سخنرانی شیخ حسین عمادی شاهرودی درباره حکومت اسلامی[45] و سخنرانی شیخ علی تهرانی[46] درباره تشویق ارتشیان برای پیوستن به مردم[47] ادامه یافت.
در ساعت 11 صبح توسط نیروهای نظامی از راهپیمایی تجمعکنندگان ممانعت شد که این مسئله موجب شد تا آنان «در محوطه باشگاه و بیمارستان شهناز اجتماع و شعار مرگ بر شاه و زیر بار ستم زندگی نمیکنیم» سر دهند.[48]
واحد اطلاعات شهربانی خراسان، درباره چگونگی برپایی این تجمع و تظاهراتی که متعاقب آن صورت گرفت، نوشته است:
«در روز جاری واحدهائی از فرمانداری نظامی در مقابل دانشکدههای مادر مستقر و از ورود دانشجویان به دانشکدههای مادر جلوگیری نمودهاند. از ساعت 0745 دانشجویان به تدریج در باشگاه دانشگاه اجتماع و تا ساعت 0945 تعدادی از استادان، کارمندان، دانشجویان دیگر و چند فرد روحانی منجمله مرعشی، تهرانی، شمس، عماد[ی] و عدهای دیگر نیز به آنها پیوسته و سپس سخنرانیهائی وسیله چند تن از دانشجویان و یکی از روحانیون به نام مرعشی در مورد نابودی رژیم و حکومت اسلامی و دعوت به مبارزه ایراد و در ساعت 1040 اجتماع کنندگان که حدود 2000 نفر بودند پس از شکل گرفتن و تنظیم پلاکارتهای مضره، شروع به راهپیمائی نموده و مبادرت به دادن شعارهای ضد میهنی در محوطه بیمارستان شهناز که جنب باشگاه دانشگاه است و به هم مرتبط هستند نموده و پس از اتمام راهپیمائی، دو مرتبه در محوطه باشگاه اجتماع و شیخ علی تهرانی پیرامون وضعیت روز و نابودی رژیم و اینکه این رژیم دست نشانده آمریکا بوده و کد 66 میخواهد با حیله و نیرنگ مسلمانان ایران را رهبری نماید در حالی که ملت ایران زیر بار ظلم و ستم قرار نخواهد گرفت و از کلیه طبقات خواسته است که روز یکشنبه هفته آینده در منزل آیتالله قمی و آیتالله شیرازی اجتماع و مبادرت به راهپیمائی نموده و سپس در باشگاه دانشگاه اجتماعاتی تشکیل دهند و اضافه نموده است که در ساعت 0800 روز 24 /8 /57 نیز در همین محل سخنرانیهائی توسط سید[49] علی خامنهای و خودش ایراد خواهد شد و به قرار اطلاع، اجتماع آنان به منظور بزرگداشت روز شریعتی خواهد بود. در بین رهبران اجتماع کنندگان روز جاری، فعالیت دکتر روحانی و دکتر آریائی چشمگیرتر و تحریکات شیخ علی تهرانی و مرعشی کاملاً آشکار بوده است. در ساعت 1145 اجتماع کنندگان متفرق گردیدند.»[50]
تظاهراتی که در صبح این روز در باشگاه دانشگاه فردوسی با ممانعت نیروهای فرمانداری نظامی روبرو شده بود، در ساعت 1630 بعدازظهر از بیت آیتالله شیرازی آغاز گردید:
«مقارن ساعت 1630 روز جاری عدهای از دانشآموزان و طلاب علوم دینی حدود 500 نفر از منزل آیتالله شیرازی خارج و ضمن همراه داشتن پلاکارت و عکسهائی از خمینی، به طرف فلکه حرم مطهر حرکت نموده که ضمن راهپیمائی شعارهایی مانند «مردان حق یا کشته یا در زندانند. استقلال، آزادی، حکومت اسلامی. لحظه به لحظه گوئیم، زیر شکنجه گوئیم، درود بر خمینی»، میداده که توسط نیروهای فرمانداری نظامی متفرق لیکن گروه مزبور پس از متفرق شدن به داخل صحن عتیق[51] وارد و مجدداً متشکل شده و تعداد دیگری از جوانان به آنها پیوسته که حدود یک هزار نفر شدهاند به دادن شعارهایی نظیر «حکومت نظامی، برنامه یزید است. یا حجتابنالحسن العسکری. مرگ بر کد 66 . میکشیم[52] میکشیم آنکه برادرم کشت. خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو. این کد 66 آمریکایی، باید اعدام گردد. حکومت اسلامی، باید ایجاد گردد»، مبادرت نموده در خاتمه شیخ شمس جهت آنان سخنرانی نموده [است]»[53]
روز بیست و چهارم آبان
در تظاهرات صبح روز بیست و دوم آبان ماه در طرقبه، به مردم ابلاغ گردید تا در تظاهرات روز بیست و چهارم آبان در کوی آب و برق مشهد شرکت نمایند.[54] این تصمیم موجب گردید تا ساواک مشهد در نامهای به فرمانداری نظامی به حساسیت موضوع اشاره کرده و بنویسد:
«با توجه به اینکه تعدادی از کارمندان دولت و پرسنل این سازمان در کوی آب و برق سکونت دارند و احتمال برخورد بین موافقین با مخالفین پیشبینی میشود و اکثراً نیز همدیگر را میشناسند، خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد مراقبتهای بیشتری معمول دارند. ضمناً فردی به نام کاظم سادات مادرشاهی ساکن کوی آب و برق جزو محرکین اصلی این تظاهرات میباشد.»[55]
از سوی دیگر در تجمع روز بیست و سوم آبان ماه در باشگاه دانشگاه فردوسی نیز اعلام شد که «در تاریخ 24 /8 /57 به مناسبت سالروز شهادت دکتر علی شریعتی مراسمی در دانشگاه برگزار میشود.»[56]
حساسیت محله کوی آب و برق به میزانی بود که برای جلوگیری از تظاهرات در آن منطقه، از صبح روز بیست و چهارم کلیه راههای ورودی به آن منطقه توسط نیروهای فرمانداری نظامی مسدود گردید و به همین دلیل اعلام شد:
«با مراقبت مأمورین فرمانداری نظامی هیچگونه راهپیمائی انجام نشد.»[57]
از صبح روز بیست و چهارم آبان تحصن عدهای از بانوان مشهد همراه با روزه سیاسی در منزل آیتالله قمی آغاز شد[58] و تظاهرات پراکنده مردمی نیز در «خیابان کوه سنگی مشهد و کوی دکترا، میدان شاه و تقیآباد» شکل گرفت که «توسط مأمورین فرمانداری نظامی متفرق گردیدند. »[59] و این در حالی بود که از ساعات اولیه صبح، مأمورین فرمانداری نظامی برای جلوگیری از تجمع در باشگاه دانشگاه، «از ورود کادر دانشگاهی و دانشجو به داخل دانشکدهها ممانعت» به عمل آوردند؛ ولی بهرغم آن، «تعدادی حدود 3000 نفر اعم از استاد، دانشجو، کادر اداری و غیردانشگاهی به خاطر روز شریعتی در محل باشگاه و محوطه مقابل دانشگاه و بیمارستان شهناز» اجتماع کردند. در این مراسم، ابتدا نوار سخنرانی دکتر شریعتی پخش گردید و پس از آن نیز سخنرانی صورت گرفت. در جریان برپایی این تجمع، فرمانداری نظامی که موفق به جلوگیری کامل از برپایی آن نشده بود، در اقدامی مضحک، برای آنکه صدای سخنران به مردم نرسد، به وسیله بلندگوهایی که در اختیار داشت «شعارهای ملی و مارش» پخش کرد.[60]
در ساعت 1530 بعدازظهر این روز نیز جمعیتی که در بیت آیتالله شیرازی اجتماع کرده بودند، پس از اتمام سخنرانی «به طرف حرم مبادرت به راهپیمایی» نمودند و پس از اجتماع در حرم مطهر، حجتالاسلام شمس برای آنان سخنرانی و به مردم گفت «به منظور مبارزه با حکومت طاغوتی، از کشته شدن ترس نداشته باشید.»[61]
روز بیست و پنجم آبان
روز بیست و پنجم آبان ماه مصادف با روز پنجشنبه بود و صحبت از تظاهرات در این روز، از روز بیست و دوم در تجمع مقابل بیت آیتالله شیرازی شنیده میشد:[62]
«اطلاع واصله حاکی است، عدهای از طبقات مختلف مردم قصد دارند روز 25 /8 /57 مبادرت به تظاهرات و راهپیمائی نمایند.»[63]
«به مردم ابلاغ شده روز 25 /8 /57 در مشهد تظاهرات گستردهای انجام و از مردم و دانشآموزان دعوت نمودهاند در این تظاهرات شرکت نمایند.»[64]
«شایع است روز جاری حدود 15 هزار نفر از طبقات مختلف مردم از میدان راهآهن مشهد به سوی محلهای مختلف شهر مشهد راهپیمائی خواهند کرد.»[65]
به دلیل فراوانی این اخبار، ساواک مشهد برای جلوگیری از برپایی این تظاهرات در نامهای به فرمانداری نظامی نوشت:
«روز 24 /8 /57 تظاهرکنندگان در مشهد شایع نمودهاند که روز 25 /8 /57 قیام مسلحانه نموده و کار را یکسره خواهیم کرد. با اعلام موارد فوق و با توجه به اینکه وجود افراد مسلح در بین تظاهرکنندگان وجود دارد، مراتب جهت هرگونه اقدام مقتضی و مراقبتهای لازم اعلام میگردد.»[66]
این نامه موجب گردید تا مأمورین فرمانداری نظامی با شدت عمل بیشتر از شکلگیری هرگونه تظاهراتی در این روز جلوگیری به عمل آورند که برخی از گزارشهای آن به شرح زیر است:
«1 . از صبح روز 25 /8 /57 اجتماعات متفرقه در نقاط مختلف شهر مشهد توسط افراطیون مذهبی انجام و به تدریج توسط مأمورین فرمانداری نظامی متفرق گردیدهاند.
2 . حدود سه هزار نفر از طلاب در مدرسه علوم دینی عباسقلیخان اجتماع و توسط مأمورین از خروج آنان از مدرسه جهت انجام راهپیمائی جلوگیری به عمل آمد.
3 . صبح روز 25 /8 /57 حدود 4000 نفر با در دست داشتن پلاکارد در جلوی منزل آیتالله شیرازی اجتماع و قصد راه پیمائی داشتند لذا از حرکت آنان جلوگیری و آنان نیز در وسط خیابان نشسته و متفرق نمیگردند و در ساعت 1300 مأمورین فرمانداری نظامی برای متفرق کردن افراد ذکر شده از گاز اشکآور استفاده و نسبت به متفرق نمودن آنان اقدام نمودهاند.»[67]
«مقارن ساعت 0900 روز جاری حدود یکهزار نفر از دانش آموزان پسر و دختر و طلاب علوم دینی در منزل آیتالله قمی اجتماع، ساعت 1000 طاهر احمدزاده... حدود یک ساعت و 15 دقیقه در مورد انجام راهپیمائی و مجاهدت سخنرانی... پس از اتمام سخنرانی وی، از جائی که رهبری آن را شیخ صفائی و شیخ شمس به عهده داشتند به جلوی منزل آیتالله شیرازی رفته سپس سید حسین موسوی جهانآبادی و فرزندان آیتالله شیرازی به گروه مزبور پیوسته و دو پلاکارد نیز تحت عنوان اعلام همبستگی دارائی خراسان به جامعه روحانیت در دست اجتماع کنندگان بود و قصد راهپیمائی را داشتند که وسیله نیروهای فرمانداری نظامی با پرتاب گاز اشکآور متفرق گردیدند.»[68]
«در ساعت 0910 . 25 /8 /57 عده زیادی در نظر داشتند با پوشیدن کفن در اطراف چهارراه نادری و اطراف حرم مطهر دست به تظاهرات بزنند که با مراقبت و هوشیاری مأمورین فرمانداری نظامی جلوگیری به عمل آمد... در ساعت 1000 . 25 /8 /57 فرهنگیان از دانشآموزان دبیرستانهای مشهد دعوت به عمل آورده بودند که در جلو باشگاه فرهنگیان اجتماع نمایند که با مراقبت مأمورین فرمانداری نظامی با جدیت هرچه بیشتر ممانعت به عمل آمد.»[69]
«حدود ساعت 1230 . 25 /8 /57 عدهای از طبقات مختلف مردم و افراطیون مذهبی در جلو منزل شیرازی و چهارراه نادری اجتماع نموده بودند و قصد داشتند به طرف حرم مطهر راهپیمائی نمایند که با دخالت مؤثر و به موقع مأمورین فرمانداری نظامی و پرتاب گاز اشکآور و تیراندازی هوائی، بدون هیچگونه حادثه سوئی متفرق گردیدند.»[70]
در ساعت ده و ده دقیقه صبح روز بیست و پنجم، تیمسار سپهبد صادق امیرعزیزی که در دهه 1340 ش نیز مدتی استاندار خراسان بود،[71] به عنوان استاندار و نیابت تولیت آستان قدس حضرت امام رضا علیهالسلام وارد مشهد شد و در بعد از ظهر همان روز، اولین جلسه شورای تأمین استان خراسان را برگزار کرد که سرتیپ جعفری، فرماندار نظامی مشهد در این جلسه درباره چگونگی ممانعت از انجام تظاهرات در این روز سخن گفت:
«به استحضار اعضاء محترم شورا میرسانم . آیات سعی میکنند روح تظاهرات را به نقاط دیگر خراسان بکشانند و در شرایط فعلی، افراد افراطی دانشگاهی و فرهنگی کمافیالسابق در مورد اعتصابات و تظاهرات مخفیانه اقدام میکنند. فرزند آیتالله شیرازی امروز تقاضا داشت اجازه راهپیمائی از منزل پدرش به طرف حرم مطهر داده شود که با مخالفت من مواجه شد و چون عدة زیادی در جلوی منزل ایشان اجتماع نموده و تصمیم جدی برای اجرای راه پیمائی داشتند، لذا با استفاده از تیراندازی هوائی و گاز اشکآور جمعیت متفرق شدند.»[72]
و این درحالی بود که شهربانی خراسان در گزارشی پیرامون انجام راهپیمایی در این روز نوشت:
«از ساعت 1500 روز جاری 25 /8 /57 عدهای حدود هزار نفر از طبقات مختلف که اکثراً از جوانان و طلاب بودهاند، در منزل آیتالله شیرازی اجتماع، ابتدا شیخ علی تهرانی مبادرت به ترجمه قسمتهائی از قرآن کریم نموده و سپس خطاب به حاضرین یادآور شده است که از روز یکشنبه تظاهراتی انجام نداده و فقط به سخنرانی در منزلهای آیات شیرازی و قمی اکتفا خواهد شد؛ پس از آن شیخ شمس سخنرانیهائی ایراد و اضافه نموده است باید آماده باشید و برای سرنگونی رژیم فاسد بکوشید، اگر آنها چماق به دست به شهر بیاورند ما هم با اسلحه با آنها روبرو خواهیم شد و اگر من را هدف گلوله قرار دهند حق تیراندازی ندارید تا اینکه رهبر ما دستور جنگ مسلحانه را بدهد و آنگاه راهی صحن عتیق شده و مبادرت به دادن شعارهائی از قبیل ایران شده فلسطین، مردم چرا نشستین و شعارهای مضره دیگری به نفع خمینی و علیه کد 66 عنوان و سید شمس مجدد در دنباله سخنرانی خود در صحن عتیق درباره دولت و حکومت نظامی نظام فاسد، مبارزه و نابودی رژیم سخنانی تحریکآمیز ایراد نموده است... از مردم نیز خواسته شده است چنانچه مایل باشند در روز یکشنبه میتوانند مبادرت به پوشیدن کفن نیز بنمایند. تظاهرکنندگان در ساعت مختلف بعدازظهر با مانورهای نیروی نظامی متفرق و اتفاق سوئی رخ نداده است.»[73]
در این روز، در حالی که نمایشگاه عکسی «از کشته شدگان حوادث میدان ژاله . دانشگاه تهران و سایر شهرستانها، همراه با اعلامیهها» در زیرزمین باشگاه دانشگاه فردوسی برای بازدید عموم مردم ترتیب داده شده بود،[74] آمفی تئاتر بیمارستان شهناز نیز شاهد تجمع «حدود 600 نفر از دکترها، آسیستانها و انترنها و کارمندان اداری مراکز پزشکی شاهرضا و شهناز» بود تا در خصوص چگونگی اعتصاب در مراکز پزشکی و مطبهای سطح شهر و همچنین معاینه و مداوای بیماران در مساجد تصمیم گیری نمایند.[75]
شهربانی خراسان در گزارشی پیرامون این مسئله نوشت:
«کادر بیمارستان شهناز تصمیم گرفتهاند از روز 27 /8 /57 فعلاً به مدت یک هفته امور درمانی را متوقف و بیمارستان را تعطیل و از ویزیت بیماران خودداری و در حال حاضر تا حد امکان بیماران بستری شده را مرخص میکنند.»[76]
روز بیست و ششم آبان . روز کشتار مردم
در بامداد روز بیست و ششم آبان، مدت 48 ساعت تحصن بانوان متدین و روزهدار مشهدی در بیت آیتالله قمی با صدور قطعنامهای که در آن ضمن اعلام همگامی با جنبش اسلامی مردم ایران، خواستار «برقراری حکومت اسلامی، آزادی زندانیان سیاسی، لغو حکومت نظامی، لغو سانسور و دایر شدن محافل مذهبی بانوان خراسان» شده بودند، پایان یافت.[77]
همزمان با اتمام این تحصن، گروهی از مردم که در منزل آیتالله قمی اجتماع کرده بودند، «مقارن ساعت 45 /11 از منزل وی خارج و در خیابان نادری مبادرت به راهپیمائی و دادن شعار» نمودند که مأمورین فرمانداری نظامی آنان را متفرق کردند. همزمان با این تظاهرات، در نزدیکی حرم مطهر نیز تظاهراتی صورت گرفت که متفرقکردن آنان با خشونت و تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان همراه شد:
«متعاقب جمع شدن عدهای در منزل قمی در ساعت 1145 در نزدیکی حرم عدهای از تظاهرکنندگان به طرف تانکهای ارتشی کهنههای آغشته به بنزین و نفت پرتاب و در نتیجه برخورد مأمورین فرمانداری نظامی با تظاهرکنندگان یک نفر کشته و جسد او به بیمارستان شاهرضا برده شده است. متظاهرین برای تحویل جسد فرد کشته شده در اطراف بیمارستان شاهرضا اجتماع و فرمانداری نظامی مشغول متفرق کردن آنان است.»[78]
گزارش چگونگی اقدام خشونتآمیز نیروهای فرمانداری نظامی و تیراندازی به سوی مردم توسط فرماندار نظامی مشهد در شورای تأمین استان خراسان به شرح زیر بیان شد:
«به استحضار اعضاء محترم شورا برسانم. امروز بعد از نماز ظهر عدهای از منازل آیات شیرازی و قمی حرکت نمودند و با پرتاب اسید، مواد آتشزا و سنگ به خودرو و نفرات فرمانداری نظامی حمله نمودند، در نتیجه پرسنل فرمانداری نظامی به منظور دفاع از خودروها مبادرت به تیراندازی نمودند که در حال حاضر یک نفر فوت شده که جسدش در اختیار فرمانداری نظامی و یک نفر هم مجروح شده که به بیمارستان اعزام شد. به قرار اطلاع دو نفر دیگر فوت شدهاند که جنازههای آنان در منازل آیات شیرازی و قمی قرار دارد. پیشنهاد میکنم دو دستگاه آمبولانس ساعت 2300 جلوی درب آیات اعزام و نسبت به تخلیه این جنازهها به بهشت رضا اقدام نمایند. جنازهای هم که در اختیار فرماندار نظامی است پس از بازدید و معاینه پزشک قانونی، جواز دفن صادر و نسبت به دفن آن ظرف مدت امشب اقدام گردد.»[79]
تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان در این روز به میزانی شدید بود که مردم برای نجات جان خود به بیوت آیات قمی و شیرازی پناه بردند و زمانی که استاندار خراسان از سرتیپ جعفری تقاضا نمود تا «نیروها را عقب ببرند تا دسته دسته مردمی که در منزل آیات هستند خارج شوند»، فرماندار نظامی در پاسخ وی گفت:
«اجازه بفرمائید تا دو ساعت دیگر نیروها را عقب نبریم، چون اگر مردم اکنون خارج شوند حتماً بلوا بپا خواهد شد.»[80]
پس از مذاکراتی که در این جلسه پیرامون این موضوع و چگونگی دفن شهدای مظلوم این واقعه صورت گرفت، سپهبد صادق امیر عزیزی گفت:
«فردا صبح اتمام حجت خودم را با آیات خواهم نمود که چنانچه هرگونه تظاهراتی انجام دهند با عکس العمل شدید فرمانداری نظامی روبرو خواهند شد.»[81]
رئیس ساواک مشهد در گزارشی که پیرامون این واقعه برای اداره کل سوم ارسال کرد، نام شهیدی را که پیکر مطهر او در بیت آیتالله شیرازی بود، «محمدنبی مبارزی» و شغل وی را «طلبه علوم دینی مدرسه علمیه عباسقلیخان» و تعداد کشتهشدگان را «برابر اطلاعات ناموثق، 8 تا ده نفر» اعلام و پیرامون آن نوشت:
«تظاهرکنندگان پس از برخورد و درگیری با مأمورین، در منزل شیرازی اجتماع و منزل وی از ساعت 1330 الی 1830 در محاصره نیروهای انتظامی و از عبور و مرور مردم برای منزل و ورود و خروج آنان جلوگیری به عمل آمده و سپس در ساعت 1830 مردم به طور آرام با نظارت مأمورین منزل شیرازی را بدون حادثهای ترک نمودند.»[82]
روز بیست و هفتم آبان، اعلام تعطیل عمومی
در ساعت 4 بامداد روز بیست و هفتم آبان، مأمورین فرمانداری نظامی پیکر مطهر شهدای واقعة روز بیست و ششم را در تاریکی شب و به صورت غریبانه در بهشت رضا به خاک سپردند.[83]
درباره این واقعه خونین، آیتالله قمی و آیتالله شیرازی اعلامیههایی صادر کردند که در آن آمده بود:
«به مناسبت حادثه اسفانگیز کشتار وحشیانه و ضرب و جرح مأمورین حکومت خونخوار در روز جمعه 16 شهر ذیالحجهالحرام 98 روزهای شنبه و یکشنبه و دوشنبه [را] اعلام تعطیل عمومی مینمائیم در صورتی که مقتضی باشد باز هم اعلام تعطیلی مجدد خواهیم نمود.»[84]
«به منظور اعتراض به فجایع روز 26 /8 /57 در مشهد و سایر نقاط ایران، به مدت سه روز عزای عمومی که شامل ادارات دولتی هم میباشد اعلام و در صورت مقتضی، ادامه خواهیم داد. در پایان از همه طبقات خواستاریم که با احساسات و مسئولیت نسبت به این حوادث با هم همبستگی کامل داشته باشند.»[85]
این اعلامیهها نه تنها با تعطیلی نمازهای جماعت و تدریس علوم دینی،[86] که با بستن «نود و پنج درصد مغازهها و کلیه بازارهای مشهد» در روز بیست و هفتم آبان همراه بود.[87]
درحالی که در ساعت 9 صبح «عدهای حدود 5000 نفر از دانشآموزان و طبقات دیگر مردم در جلوی منزل آیتالله قمی اجتماع نموده و شروع به دادن شعارهایی نظیر (به حرمت خمینی، با قدرت مسلسل، شاه تو را میکشیم . اللهاکبر . یا علی بزن بر فرق شاه) نموده و به طرف منزل آیتالله مرعشی راهپیمایی کردند.»[88] و در ساعت 1030 صبح نیز «حدود 4 هزار نفر از طبقات مختلف مردم از منزل [آیتالله] مرعشی به طرف منزل [آیتالله] قمی و بالعکس مبادرت به راهپیمائی» نمودند،[89] ساواک مشهد در گزارش وضعیتی که برای اداره کل سوم ارسال کرد، نوشت:
«وضعیت مشهد از صبح روز 27 /8 /57 تا ساعت 1230 نسبتاً آرام و تظاهراتی صورت نگرفته و حوادث ناگواری وجود نداشته [است.]»[90]
در این روز، بهرغم اینکه کلاسهای درس دانشکدههای دانشگاه فردوسی نیز به علت عدم حضور دانشجویان تعطیل بود، در دانشکده پزشکی هم تظاهراتی صورت گرفت که شعار آنان «مرگ بر شاه» بود:[91]
«ساعت 0830 روز جاری تعدادی از دانشجویان در دانشکده پزشکی اجتماع نموده و ضمن راه پیمائی شعارهای مضره برعلیه کد 66 میداده که پس از راه پیمائی، روی زمین نشسته و دکتر شانهچی جهت آنان سخنرانی، جمعیت مزبور که بالغ بر 2000 نفر بوده تعدادی از استادان از جمله دکتر آریائی . دکتر هنری . دکتر روحانی . دکتر سهامی . دکتر رزاقی . دکتر صمدی، نیز در جمع آنان بودهاند.»[92]
در ساعت 3 بعد از ظهر این روز، باز هم تظاهرات «پراکندهای در حدود منزل آیتالله قمی و در حرم مطهر» صورت گرفت[93] و در ساعت 5 بعد از ظهر نیز تظاهراتی در حرم مطهر صورت گرفت که یکی از شعارهای آنان «ما عید نداریم . ما عزاداریم» بود.[94] در این تظاهرات، «عدهای جوان چراغهای داخل حرم که به منظور بزرگداشت عید غدیر چراغانی شده بود» را شکستند.[95]
بحث اصلی اعضای جلسه شورای تأمین استان در این روز، که به ریاست سپهبد صادق امیرعزیزی تشکیل گردید، دستگیری تعدادی از روحانیون بود که تیمسار شیخان رئیس ساواک مشهد درباره آن گفت:
«ضمن تأیید مطالبی که جناب آقای استاندار فرمودند، در حقیقت آقایان قمی و شیرازی از فعالیت تعدادی از وعاظ در منطقه باطناً ناراضی میباشند و بارها نیز از منبر رفتن آنها در منازل خود جلوگیری نمودهاند، لیکن به اصرار و خواسته جمعیت و متظاهرین، این افراد بدون اجازه این دو نفر به منبر رفته و مطالب تحریکآمیز و خلاف مصالح مملکت ایراد نمودهاند. حتی کلیه تظاهراتی که در یک ماه اخیر در سطح مشهد انجام گرفته، این آقایان گردانندگان تظاهرات بوده و حتی در اعتصابات صنفی دانشگاهیان و آموزش و پرورش شرکت و با استفاده از میکروفن هر مطلبی را که خواستند بازگو و مردم را وادار به تحریک نمودهاند.
بنابراین چنانچه تصمیم به دستگیری این افراد که گردانندگان اصلی تظاهرات، اخلالگریها در سطح شهر مشهد میباشند دارند، اسامی آنها فیالمجلس ارائه تا هرگونه تصمیمی را که شورای تأمین استان صلاح میداند اتخاذ گردد. این اسامی به فرمانداری نظامی در همین مجلس به شرح زیر اعلام میگردد:
1 . سیدحسین موسوی جهانآبادی 2 . شیخ علی مرادخانی ارنگهای معروف به تهرانی 3 . شیخ حسین آزاد صفائی 4 . شیخ شمس 5 . شیخ عرب 6 . سید علی خامنهای 7 . سیدعبدالکریم هاشمینژاد 8 . شیخ عباس طبسی
ضمناً به پایگاه هوائی دستور رسیده که هواپیما آماده باشد تا دستگیر شدگان به تهران تخلیه شوند و در مورد دستگیری بقیه عوامل در جلسات بعدی تصمیمگیری خواهد شد.»
بر اساس این مذاکرات تصمیم گرفته شد تا 8 نفر روحانیونی که اسامی آنان توسط رئیس ساواک ارائه گردید، در «ساعت 2400 روز 27 /8 /1357» توسط فرمانداری نظامی دستگیر شوند.[96]
خبر این تصمیم توسط ساواک مشهد برای اداره کل سوم ارسال گردید[97] که به علت شرایط موجود در کشور و کثرت دستگیر شدگان، پاسخ داده شد:
«با مذاکراتی که با تیمسار مدیریت کل اداره سوم به عمل آمد، دستگیری نامبردگان به بعد موکول گردید.»
و در ذیل این پاسخ نوشتهاند: «فعلاً محلی برای اسکان دستگیرشدگان نداریم.»[98]
روز بیست و هشتم آبان . عید غدیر خم
برنامهریزی برای برگزاری راهپیمایی بزرگ روز بیست و هشتم آبان، از حدود یک هفته قبل آغاز گردید. در گزارشی که دارای تاریخ بیستم آبان میباشد، در این خصوص آمده است:
«به دستور آیات قمی و شیرازی تعدادی از طلاب علوم دینی به دهات پائین خیابان مراجعه و اهالی را برای شرکت در راهپیمائی روز 28 /8 /57 دعوت و شایع است که در این مورد بین مردم پول توزیع شده است.»[99]
و در گزارش مورخه 23 آبان نیز به نقل از یکی از روحانیون که در باشگاه دانشگاه فردوسی سخنرانی کرده بود، نوشته شد:
«انشاءالله در همین روز ولایت اسلامی خود را به اثبات میرسانیم و به آرزوی دیرینه خود میرسیم.»[100]
در تظاهرات ساعت 3 بعد از ظهر روز بیست و هفتم که در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام صورت گرفت، حجتالاسلام منظمی به مردم اعلام کرد:
«فردا راه پیمائی میباشد و از عموم دعوت به عمل میآید در منزل آقای شیرازی و اگر در محاصره بود در منزل دیگر آیات عظام و باز اگر مزاحمتی به وجود آوردند در حرم جمع میشویم و خلاصه راهپیمائی باید انجام گیرد.»[101]
و متعاقب آن نیز گزارش داده شد:
«بعدازظهر روز جاری عدهای از روحانیون در منزل آیتالله شیرازی اجتماع و برای راهپیمائی مورخه 28 /8 /57 تصمیم میگیرند. آیتالله شیرازی موافق راهپیمائی بوده لکن آیتالله قمی مخالفت مینماید.»[102]
«از ساعت 5 /17 الی 1930 روز جاری در منزل آیتالله مرعشی به منظور تعیین شدن گروه مأمورین انتظامات جلسهای تشکیل گردیده و حدود 240 نفر شرکت داشتهاند. تعداد مأموران انتظامات فردا 240 نفر تعیین شدهاند که برای آنان صحبت و قرار شده فردا صبح از منزل آیتالله مرعشی و به رهبری نامبرده حرکت نمایند.»[103]
«قرار است در 28 /8 /57 اساتید دانشگاه و دانشجویان و فرهنگیان و سایر طبقات مردم مشهد در منازل آیات قمی و شیرازی و مرعشی اجتماع و پس از سخنرانی، پیشاپیش آنان به راهپیمائی عظیمی بپردازند.»[104]
در بعد از ظهر روز بیست و هفتم آبان، اعلامیههایی «مبنی بر اینکه در ساعت 0800 . 28 /8 /57 راهپیمائی عظیمی از منازل آیات قمی و مرعشی شروع خواهد شد» به در منزل آیات قمی و شیرازی نصب شده بود و فرمانداری نظامی نیز برای جلوگیری از آن، از نیمة شب «تمام نقاط حساس و راههای نفوذی به منازل [آیات] و خیابانهای اطراف حرم» را مسدود کرد تا از هرگونه تردد در نقاط شهر جلوگیری کند.[105]
در گزارش این اقدام آمده است:
«از ساعات منع عبور و مرور استفاده کرده و نیروهای تقویتی را در محلهای مناسب مستقر نموده و جلو کوچههائی که به منزل سوژه ها [آیات قمی و شیرازی] منتهی میشد به وسیله سیم خاردار مسدود و برای روز 28 /8 /57 پیشگیری لازم به عمل آمد.»[106]
با وجود تمامی اقداماتی که فرمانداری نظامی برای پیشگیری از برپایی تظاهرات در روز بیست و هشتم صورت داده بود، از ساعات اولیه صبح در نقاط مختلف شهر تظاهرات خونین صورت گرفت که برخی از گزارشهای آن به شرح زیر است:
«1. از صبح روز جاری حدود هشت هزار نفر از گروههای مخالف در میدان راهآهن اجتماع و در وسط خیابان بست نشستند، تصمیم دارند نماز ظهر را در آن محل برگزار نمایند. 2. حدود سه هزار نفر از منزل مرعشی به سرپرستی نامبرده از منزلش خارج و به طرف حرم حرکت نمودند. 3. تظاهرات متفرقهای در نقاط مختلف مشهد از جمله خیابان دانشگاه . عشرتآباد . چهارراه نادری، انجام که توسط مأمورین فرماندار نظامی متفرق گردیدند. 4. مأمورین فرماندار نظامی برای متفرق کردن مردم از گاز اشکآور و تیراندازی هوائی استفاده کردند. 5 . برابر اعلام منبع 1585، آیتالله قمی در تظاهرات روز بیست و هشتم مخالف و سیدکاظم مرعشی را عامل تظاهرات امروز میداند. 6 . مأمورین کاملاً به اوضاع مسلط و اکثر راهها را بسته تا کنون از پیوستن گروههای مختلف به یکدیگر به شدت جلوگیری شده است. 7. در ساعت 1130 یک نفر به نام علی ثابتی مورد اصابت گلوله واقع و از ناحیه پا مجروح و به بیمارستان اعزام، لکن شایع گردیده در اثر تیراندازی دو نفر کشته شدهاند.»[107]
«ساعت 0900 روز 28 /8 /57 تعدادی از اهالی روستای خلج و قریههای اطراف آن قصد داشتند از طرف شهرک سیدی، جهت شرکت در تظاهرات به داخل شهر حرکت نمایند که به موقع ممانعت به عمل آمد.»[108]
«از ساعت 1000 روز جاری 28 /8 /57 تظاهرات پراکندهای در گوشه و کنار شهر صورت گرفته و تظاهرکنندگان در یک مورد به قصد تخریب کلانتری سه حمله مینمایند که به وسیله پرتاب نارنجک گاز اشکآور و تیراندازی هوائی متفرق و در نتیجه یک نفر به نام مهدی ثابتی فرزند حسین کارمند ذوبآهن شاهرود از ناحیه پا به وسیله گلوله پلاستیکی مصدوم و در بیمارستان بستری میباشد.»[109]
تمام تلاش نیروهای نظامی و انتظامی در این روز که با خشونت بسیار همراه بود، برای جلوگیری از پیوستن تظاهراتکنندگان به یکدیگر و برپایی تظاهراتی بزرگ به کار گرفته شد که در این اقدام نیز موفق شدند:
«با پیشبینیهائی که انجام شده بود با گماردن نیروهای لازم و کافی در نقاط حساس و کوچههائی که به منزل سوژهها منتهی میشد، از تشکیل اجتماعات جلوگیری به عمل آمد و در هر نقطهای از شهر که اجتماعی تشکیل میشد با وارد عمل نمودن نیروها در آن نقطه، به وسیله گاز اشکآور و تیراندازی هوائی از هرگونه تظاهرات و بینظمی جلوگیری به عمل آمد و جمعیت را متفرق مینمودند.»[110]
روز بیست و نهم آبان . هتک حرم مطهر
روز بیست و نهم آبان، دومین روز عزای عمومی در خراسان بود. در این روز نیز «95 درصد مغازهها و کلیه بازار» تعطیل[111] و محوطه بیمارستان شاهرضا شاهد تحرکاتی منسجم در برپایی تجمع و تظاهرات بود:
«ساعت 0830 روز جاری کارمندان و اعضاء آموزشی مجتمع آموزشی مرکز پزشکی شاهرضا و همچنین مرکز پزشکی شهناز پهلوی در محل بیمارستان شاهرضا اجتماع و هدف از اجتماع، اعلام هفته جاری به نام هفته مقاومت میباشد. مراتب به فرمانداری نظامی اعلام و به موقع تدابیر لازم در اطراف بیمارستان به عمل آمد تا از پیوستن گروههای دیگر به آنان جلوگیری به عمل آید، لکن علیرغم کوشش مأمورین، عدهای مرد و زن چادری از نردهها گذشته و به آنان پیوستند. در اجتماع که با قرائت قرآن شروع شد دو نفر دانشجو سخنرانی و از ساعت 1200 در اطراف میلههای بیمارستان مشرف به خیابانها مبادرت به دادن شعارهائی از قبیل (اللهاکبر، خمینی رهبر) نمودند. عدهای از اجتماعکنندگان متفرق و تظاهرات تا این ساعت ادامه دارد. ضمناً دکتر روحانی و پروفسور رضوانی از طرف فرمانداری بازداشت و اجتماع کنندگان خواستار آزادی آنان میباشند.»[112]
از جمله افرادی که در این روز قصد پیوستن به اجتماعکنندگان در بیمارستان شاهرضا را داشتند، تعدادی از روحانیون بودند که از ورود آنان به محوطه بیمارستان جلوگیری شد:
«مرعشی و چند تن دیگر از آیات افراطی که قصد ورود به بیمارستان را داشتند، وسیله مأمورین از ورودشان جلوگیری به عمل آمد.»[113]
دستگیری پرفسور هادی رضوانی و دکتر محمود روحانی در این روز از جمله مباحث مطروحه در جلسه شورای تأمین استان خراسان بود که در ساعت 6 بعد از ظهر تشکیل شد. در این جلسه استاندار خراسان درباره عواقب دستگیری این دو اظهار نمود:
«برابر اعلام تلفنی یکی از روحانیون، چنانچه در مورد ترخیص دو نفری که امروز بازداشت شدهاند اقدام نشود، کلیه پرسنل بیمارستان شاهرضا فردا اعتصاب خواهند نمود.»[114]
قطعنامهای که در این خصوص توسط «کادر درمانی و متحصنین مرکز پزشکی شاهرضا . کادر درمانی و متحصنین مرکز پزشکی شهناز پهلوی . کادر درمانی و متحصنین بیمارستان 17 شهریور . جامعه فرهنگیان متحصن . جامعه داروسازان و داروفروشان» صادر گردید، نشانگر این مطلب بود:
«بسمه تعالی . از آنجا که دستگاه حاکم روز به روز بر تجاوزات خود به حریم آزادی فردی و اجتماعی مردم ایران میافزاید و بدین نیز اکتفا نکرده و تجاوز به حریم مقدس دانشگاه را مجاز دانسته حتی تعدادی از همکاران عزیز دانشگاهی و دانشجویان مبارز را به زنجیر اسارت کشیده است؛ جامعه دانشگاهیان دانشگاه فردوسی، بخصوص هیئت علمی دانشکده و مراکز پزشکی، دندانپزشکی، پزشکان منتسب به وزارت بهداری و بهزیستی، داروسازان و داروفروشان و سایر کادر درمانی شهرستان مشهد و دیگر طبقات وابسته به آنها اعلام میدارند: در صورتی که تمام اسیران دانشگاهی تا ساعت 5 بعدازظهر روز سه شنبه 30 /8 /1357 آزاد نگردند، علاوه بر اینکه تحصن 24 ساعته خود را به مدت نامحدود ادامه میدهند، اقدام به تعطیل کلیه مراکز درمانی، بیمارستانی، خصوصی و داروئی در سطح شهر مشهد خواهند نمود. اما از آنجا که ما همگی در خدمت مردم هستیم، مراکز اورژانس در تمام ساعات شبانه روز آماده خدمت به مردم عزیز و مبارز مشهد خواهند بود.»[115]
در ساعت 9 صبح این روز، تظاهراتی نیز از منزل آیتالله قمی به طرف منزل آیتالله مرعشی آغاز گردید که پس از سخنرانی حجتالاسلام شمس، جمعیت به سوی حرم مطهر حرکت نمود و وارد صحن عتیق شد. از تظاهرات پراکنده مردمی در نقاط مختلف شهر در این روز نیز مانند روز گذشته «به وسیله مانور نیروی نظامی و پرتاب نارنجک و گاز اشکآور» ممانعت به عمل آمد.[116]
در ساعت پنج بعد از ظهر روز بیست و نهم، تظاهرات مردم در صحن حرم مطهر امام رضا علیهالسلام مورد حمله تعدادی از اراذل و اوباش که مورد حمایت مأمورین فرمانداری نظامی بودند، قرار گرفت. رئیس ساواک مشهد گزارش این درگیری و تبعات آن را به شرح زیر برای اداره کل سوم ارسال کرد:
«1 . در ساعت 1700 پس از برگزاری ختم یکی از کشتهشدگان مورخه 26 /8 /57 در مدرسه عباسقلی خان، عدهای از مدرسه خارج و به طرف حرم حرکت و در داخل صحن حرم اقدام به تظاهرات مینمایند که این عده مواجه با عکسالعمل عدهای موافق میگردند. در این موقع مأموران فرمانداری نظامی برای جلوگیری از این درگیری دخالت با استفاده از گاز اشکآور و تیراندازی در داخل صحن، اقدام به متفرق کردن آنان مینمایند در نتیجه منجر به زخمی شدن یک نفر با گلوله پلاستیکی و مجروح شدن سه نفر به وسیله چوبدستی و پنجه بوکس میگردند که انجام این عمل باعث اعتراض شدید روحانیون گردیده و شایع نمودهاند که در این جریان دو نفر از مأمورین ساواک دستگیر شدهاند و دو نفر از تظاهرکنندگان نیز کشته شدهاند. 2. ساعت 2100 سید محمدعلی شیرازی ضمن مذاکره با من، بیان داشت عدهای از روحانیون در منزل آیتالله قمی اجتماع در نظر دارند به منظور اعتراض به اقدام مأمورین فرمانداری نظامی اعلامیهای صادر و نسبت به تعطیل بازار اقدام نمایند و سیدمحمدعلی نیز در نظر دارد در این مورد با جناب آقای نخستوزیر مذاکره نمایند. 3. در تظاهرات بعدازظهر دیروز در صحن حرم، یک نفر را به عنوان اینکه مأمور ساواک است کتککاری مینمایند؛ از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست. 4 . برابر اعلام منبع 1585، آیات قمی و شیرازی فتوا دادهاند که از روز 30 /8/ تا اطلاع ثانوی بازارها تعطیل نمایند و اعلامیهای نیز در این مورد صادر خواهد شد.»[117]
در این شرایط، ساواک مشهد که خود برای اینگونه زد و خوردها برنامهریزی کرده بود، در نامهای به اداره کل سوم نوشت:
«عدهای از اهالی مشهد قصد انجام تظاهراتی را به نفع دولت دارند لیکن فرماندار نظامی برابر مقررات مانع انجام این تظاهرات میگردد. چنانچه در این مورد دستوراتی به فرمانداری نظامی داده شود انجام تظاهرات در مشهد نیز امکانپذیر است.»[118]
روز سیام آبان، تحصن در بیمارستان
هتک حرم حضرت رضا علیهالسلام و فجایعی که در آن حریم مطهر رخ داد، موجب گردید تا «عدهای از علماء در منزل [آیتالله ]شیرازی به منظور اتخاذ تصمیم» تجمع نمایند.[119]
این نشست، منجر به صدور اعلامیه از سوی «آیات شیرازی و قمی» و اعلام عزای عمومی و تعطیل مغازههای بازار و خیابان در روز سیام آبان گردید.[120]
از ساعت 6 صبح روز سیام و قبل از اینکه نیروهای فرمانداری نظامی در اطراف بیمارستان ششم بهمن مستقر شوند، دانشجویان دانشکده علوم و ادبیات در محل مزبور اجتماع نمودند که پس از استقرار نیروهای نظامی، اجتماع آن متفرق گردید؛[121] ولی تعداد دیگری از دانشجویان در دانشکده داروسازی تجمع کردند و «کادر دانشکده مهندسی و دانشکده علوم و دانشجویان» نیز در محوطه دانشکده علوم اجتماع نمودند[122] و کادر دندانپزشکی دانشگاه فردوسی نیز برای پیوستن به تحصن کنندگان راهی بیمارستان شاهرضا شدند.[123]
در صبح این روز، مأمورین فرمانداری نظامی با ورود به مجتمع آموزشی بیمارستان شاهرضا، کسانی را که از روز قبل در این مکان متحصن شده بودند، بیرون کرده و درِ آن را بستند؛ ولی در ساعت 9، افرادی که داخل محوطه بیمارستان حضور داشتند و آیتالله سید کاظم مرعشی نیز جزو آنان بود، به تظاهرات پرداختند:
«از ساعت 0900 روز جاری حدود 2000 نفر که در داخل بیمارستان بودند مبادرت به تظاهرات نموده و شعارهائی از قبیل «ملت چرا نشستین، ایران شده فلسطین . مردان حق در زندانند، یا کشته در میدانند . اللهاکبر، خمینی رهبر » داده[اند.]»[124]
تحصن و تظاهرات گسترده اساتید و دانشجویان در محوطه دانشکدههای مختلف دانشگاه فردوسی موجب گردید تا استاندار خراسان ضمن تماس با ارتشبد اویسی فرمانده نیروی زمینی، تقاضای آزادی پرفسور رضوانی و دکتر روحانی را بنماید. رئیس ساواک مشهد که از این تصمیم ناراضی بود به اداره کل سوم نوشت:
«براثر مذاکرات استاندار خراسان با تیمسار ارتشبد اویسی فرماندهی نیروی زمینی، تیمسار اویسی دستور دادهاند که دو نفر اساتید دانشگاه (دکتر روحانی و پروفسور رضوانی) آزاد گردند. قرار است افراد مذکور وسیله فرمانداری نظامی مشهد مرخص گردند. بدین نحو اوامر صادره درباره قاطعیت عمل در مورد رفتار با منحرفین و اخلالگران به مرحله اجرا گذارده نخواهد شد.»[125]
دکتر محمود روحانی و پروفسور هادی رضوانی در ساعت 1300 همین روز از زندان آزاد و وارد بیمارستان شاهرضا شدند و مورد استقبال گرم و پرشور تظاهر کنندگان قرار گرفتند و در محل مجتمع آموزشی بیمارستان شاهرضا برای تظاهرکنندگان سخنرانی نمودند. این موفقیت موجب شد تا تظاهرکنندگان اعلام نمایند «تا آزادی بقیه دستگیرشدگان»، که یکی از آنان دکتر حسینی آسیستان بیمارستان شاهرضا بود، به تظاهرات ادامه خواهند داد.[126]
در پیش از ظهر این روز نیز، «تظاهرات متفرقهای در خیابانهای دانشگاه و محمدرضا شاه» صورت گرفت که توسط مأمورین فرمانداری نظامی با آن مقابله شد[127] و در ساعت 5 بعد از ظهر نیز تظاهراتی در صحن مطهر امام رضا علیهالسلام صورت گرفت که جمعیت شرکتکننده « حدود 5000» اعلام شد.[128]
تیراندازی مأمورین فرمانداری نظامی در صحن و سرای امام رضا علیهالسلام فرصتی فراهم آورد تا گروهی از جوانان متدین و تعدادی از طلاب، با حضور در محلهایی مانند رواق توحیدخانه که آثار تیراندازی بر آن باقی مانده بود، به افشاگری علیه رژیم شاهنشاهی بپردازند؛[129] و این درحالی بود که در این روز سازمان امنیت شاه طی بخشنامهای سراسری، دستور داد تا تظاهرات چماقداران و فریبخوردگان و وابستگاه به رژیم شاه، علیه مردمی که برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی به میدان آمده بودند، در سراسر کشور سازماندهی شود:
«ضمن تأکید مجدد در زمینه ایجاد هماهنگی و همکاری لازم با ژاندارمری کشور شاهنشاهی برای برگزاری مطلوب تظاهرات ملی و میهنی، دستور فرمائید در تجهیز مردم جهت برگزاری مراسم فوق، از افراد خوشنام و اصیل که در نزد مردم محبوبیت دارند استفاده و از هرگونه درگیری اجتناب و کوشش نمایند تظاهرات جنبه تصنعی و نمایشی نداشته باشد.»[130]
روز اول آذر، روزی نسبتاً آرام
اوضاع شهر مشهد در اولین روز آذرماه عادی گزارش شد. در این روز کلیه مغازههای بازار و خیابان باز بود و اتفاق قابل توجهی نیز از سوی مأمورین امنیتی و نظامی و انتظامی گزارش نشد.[131]
تنها گزارشهای تهیه شده در این روز، گزارش دعوت از مردم برای شرکت در مراسم بزرگداشت شهید منوچهر رزاقی از شهدای روز بیست و ششم آبان، در بعد از ظهر این روز در بهشت رضا[132] و نصب پرچم سیاه در «دانشکدههای مختلف دانشگاه فردوسی» به مناسبت هتک حرم مطهر امام رضا علیهالسلام توسط مأمورین فرمانداری نظامی بود.[133]
شهید منوچهر رزاقی کارمند آموزش و پرورش ناحیه 2 مشهد بود و از این رو فرهنگیان مشهد برای شرکت در مراسم شب هفتم او، پلاکاردهایی آماده کرده بودند و در ساعت 5 /4 بعدازظهر نیز، تظاهرات مختصری از بیت آیتالله قمی به سوی حرم مطهر صورت گرفت.[134]
البته در ساعت 1 بعدازظهر این روز، «حدود دویست نفر» از افرادی که برای تظاهرات موافق سازماندهی شده بودند، «با در دست داشتن تمثالهای خاندان سلطنت و دادن شعارهای ملی و میهنی» از میدان عدل پهلوی تا فلکه تقیآباد راهپیمایی کردند که در طول مسیر «از طرف فرماندار نظامی با استفاده از بلندگو مورد تحبیب و تشکر واقع گردیدند.»[135]
در این روز درحالی که شایعه فرار تعدادی از سربازان از پادگان و پیوستن به نیروهای انقلابی در سطح شهر مشهد مطرح بود، گفته شد:
«شایع است فرمانداری نظامی یکصد نفر از سربازان خود را با لباس شخصی جهت انجام تظاهرات به حرم فرستاده که تا در آن محل تظاهرات انجام و در نتیجه مردم از رفتن به حرم خودداری نمایند.»[136]
روز دوم آذر
در روز دوم آذر ماه دانشگاه فردوسی و مراکز وابسته به آن تعطیل بود و وضعیت در «مراکز پزشکی شهناز و شاهرضا» غیرعادی گزارش شد.[137]
در ساعت 5 /9 صبح این روز، تظاهراتی به طرف منزل آیتالله مرعشی صورت گرفت که پس از استقرار جمعیت در بیت ایشان، یکی از روحانیون برای آنان درباره «برقراری حکومت اسلامی و شهیدان» سخنرانی کرد و این درحالی بود که «تعدادی از مهندسین و تکنسینهای مایکروویو» نیز به انگیزه اعلام خواستههای خود در منزل آیتالله مرعشی متحصن شده بودند.[138]
و در ساعت 4 بعدازظهر، جمعیتی که در بیت آیتالله شیرازی تجمع کرده بودند، پس از استماع پیرامون «تجاوز حاکم، پیروزی حکومت اسلامی، مأمورین مزدور»، در حالی که تعدادی از «بانوان و دوشیزگان» نیز همراه آنان بودند، با حمل عکس امام خمینی (ره) و یکی از شهدای تظاهرات روز بیست و ششم، به سوی حرم مطهر راهپیمایی کردند.[139]
در این روز مراسمی نیز از طرف فرهنگیان به مناسبت شهادت منوچهر رزاقی در دبیرستان شاهرضا برگزار شد.[140]
روز سوم آذر . مراسم شب هفت شهدا
در روز اول آذر ماه گزارش شد:
«قرار است روز جمعه مورخه 3 /9 /57 به مناسبت حوادث اخیر مشهد مجلس یادبودی در منزل آیتالله شیرازی برگزار نمایند. ضمناً تصمیم دارند بعد از مراسم یادبود به بهشت رضا بروند در آن محل به روی قبر افراد کشته شده تظاهرات نمایند.»[141]
ولی در گزارش دیگری که در دومین روز آذر ماه برگرفته از شنود تلفنی تنظیم گردید، درباره این تظاهرات نوشته شد:
«روز جمعه مورخه 3 /9 /57 راه پیمائی در سطح شهر به سرپرستی شیخ علی تهرانی انجام خواهد گرفت. ضمناً مبدأ حرکت و تجمع در مدرسه نواب و حرم مطهر و مقصد آنان بهشت رضا خواهد بود.»[142]
مأمورین فرمانداری نظامی که از قبل در جریان اخبار برپایی تظاهرات روز سوم آذر ماه قرار داشتند، در ساعت 8 صبح جمعیتی را که در مدرسه نواب تجمع کرده و تعداد آنان را «حدود 2 هزار نفر» نوشتهاند، متفرق نمودند. یک ساعت پس از آن، در ساعت 9 صبح مردمی که خود را برای تظاهرات آماده کرده بودند و به شدت بر تعداد آنان افزوده میشد، در مقابل بیت آیتالله شیرازی تجمع کردند:
«در ساعت 9 صبح در حدود 8 هزار نفر در جلو منزل شیرازی اجتماع و در حالت نشسته شخصی به نام صفائی با بلندگو برای آنها سخنرانی که صحبتهای وی کاملاً تحریکآمیز و جنبه فحش داشته است.»
پس از پایان سخنرانی، جمعیت حاضر که به 4 گروه تقسیم شده بودند، با وسائل نقلیه مختلف به سوی بهشت رضا حرکت کردند. تعداد این جمعیت در بهشت رضا «حدود 16 هزار نفر» گزارش و درباره برنامه آنان نوشته شد:
«فعلاً بدون شعار مشغولند و به طوری که شایع است در نظر دارند پس از اتمام مراسم به کوی پلیس حمله کنند.»[143]
و این درحالی بود که مردم پس از پایان مراسم در بهشت رضا، باوجود اینکه کوی پلیس در سر راهشان قرار داشت، بدون هیچگونه تعرضی راهی حرم مطهر شدند:
«تظاهرکنندگان که صبح روز جاری عازم بهشت رضا شده بودند در مراجعت در حالی که سوار بر وسائط نقلیه خود بودند در گوشه و کنار شهر مبادرت به دادن شعارهای مضره نموده و برابر اخبار واصله در بهشت رضا (حوزه استحفاظی ژاندارمری) ابتدا شیخ علی تهرانی، سید عبدالکریم هاشمینژاد برای آنان سخنرانیهائی ایراد و سپس تظاهرکنندگان ضمن دادن شعارهای مضره در مسیر خواجه اباصلت، به رهبری شیخ صفائی راهپیمایی و آنگاه تمثال کد 66 الصاق در دفتر سازمان بهشت رضا را کنده و پاره مینمایند.»[144]
روز چهارم آذر
روز چهارم آذرماه بهرغم اینکه تحرکاتی در محیطهای دانشجویی و دانشگاهی وجود داشت ولی تمام کوششها در راستای سازماندهی تظاهراتی که قرار بود در روز پنجم آذر ماه انجام پذیرد، صورت میگرفت:
«نمایندگان قمی و شیرازی به ادارات کل و سازمانهای وابسته مراجعه و تهدید نمودهاند طبق دستور این دو آیتالله، فردا بایستی ادارات تعطیل نمایند. به معاون استاندار دستور داده شد مراتب [را] به اطلاع استاندار رسانیده به مدیران کل شدیداً تذکر دهند چنانچه فردا ادارات را تعطیل نمایند طبق مقررات به جرم همکاری با مخالفین تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.»[145]
در این روز، دانشجویان دانشگاه فردوسی در دانشکده علوم، اجتماعی برپا کردند[146] و «کادر آموزشی، اداری دانشکدههای مختلف دانشگاه فردوسی» نیز برای بازدید از نمایشگاه عکسی که در دانشگاه مذکور ترتیب یافته بود، به آنان پیوستند[147] و تعدادی از اساتید دانشگاه فردوسی نیز جهت استقبال از کارمندان اداره مخابرات مشهد که در منزل آیتالله مرعشی تحصن نموده بودند، راهی منزل ایشان شدند:[148]
«تحصن 72 ساعته کارمندان مخابرات در منزل مرعشی خاتمه و ساعت 0930 حدود پانصد نفر از طبقات مختلف مردم در جلو منزل مرعشی اجتماع و شیخ جواد حافظی برایشان درباره حوادث اخیر و کشتار وسیع دولت و اعتصاب کارمندان سخنرانی، متذکر شد چنانچه روز 5 /9 /57 توسط مقامات از راه پیمائی جلوگیری شد، به دستههای کوچک تقسیم و اجتماعات خود را تشکیل دهند. سپس یکی از کارمندان ماکروویو ضمن تشکر از آیتالله مرعشی و قرائت قطعنامه تحصنکنندگان در حالی که مرعشی، شیخ علی تهرانی، حافظی، شیخ صفائی در پیشاپیش در حرکت بودند، فاصله کوتاهی را راهپیمائی و گوسفندی در جلو آنان ذبح کردند.»[149]
در این روز، تعدادی از مغازهداران بازار و خیابان نهتنها خود مبادرت به نصب پرچم مشکی کرده که دیگران را نیز برای شرکت در تظاهرات روز بعد تشویق میکردند و این درحالی بود که گزارش داده شد:
«اکثر کارمندان دولتی تصمیم دارند روز 5 /9 /57 از رفتن به سر کار خودداری نمایند.»[150]
«کلیه کارمندان و کارکنان دادگستری خراسان تصمیم دارند ساعت 830 روز 5 /9 دست از کار کشیده و در دادگستری اجتماع سپس به طور دستجمعی به منزل شیرازی و قمی رفته و ضمن اعلام همبستگی خود، مبادرت به راهپیمائی نمایند.»[151]
درباره راهپیمایی روز پنجم آذرماه اعلامیههایی هم از طرف برخی صنوف تجاری و اداری صادر شد که نمونههای آن به شرح زیر است:
«به موجب تصمیم مراجع عالیقدر عظام مشهد، به منظور اعتراض به هتک حرمت حرم مطهر و صحن حرم و ضرب و جرح مردم بیگناه و زوّار و قبر مبارکشان در روز یکشنبه 5 آذرماه جاری که قبلاً از طرف حضرات روز عزا و تعطیلی عمومی اعلام گردیده است راهپیمائی از منزل آن ذوات محترم برگزار خواهد شد. لازم است به اطلاع مردم مسلمان مشهد برسانیم که هرگاه فرمانداری نظامی علیرغم تصمیم مراجع عالیقدر و خواسته کلیه مسلمانان اقدام به جلوگیری نماید، مردم قهرمان ما [در]تمام خیابانهای اصلی و فرعی و کوچههای مشهد به برگزاری میتینگ موضوعی و سخنرانیهای کوتاه و دادن شعار تا شب خواهند پرداخت به طوری که هیچ خیابان و کوچه و محلهای نخواهد ماند مگر اینکه با فریاد و خشم و اعتراض مردم علیه رژیم جنایتکار مخصوصاً اهانت به حرم امام هشتم مواجه خواهد شد.
حوزه علمیه . دانشگاهیان . فرهنگیان . کارگران و اصناف مبارز مشهد»[152]
«طبق اعلامیه حضرت آیتاللهالعظمی جناب آقای شیرازی و دیگر مراجع تقلید و به مناسبت تیراندازی و کشتار بیرحمانه مسلمین به وسیله دستگاه جبار حاکمه در صحن حرم حضرت ثامنالائمه علیبنموسیالرضا و به منظور همبستگی با دیگر برادران و خواهران مسلمان، روز یکشنبه 5 /9 /1357 تعطیل عمومی در سراسر کشور اعلام شده است.
ما کارمندان و کارکنان آستان قدس که خود از خدمتگزاران دربار علیابنموسیالرضا میباشیم و مسئولیت بیشتری در این مورد خواهیم داشت به خاطر توهین و اهانتی که به اسلام و مسلمین در حرم مطهر رخ داده است مطابق خواست آیات عظام و مراجع تقلید شیعیان جهان همراه با سایر طبقات مردم و ادارات سراسر کشور روز یکشنبه را تعطیل خواهیم نمود. کارمندان و کارکنان آستان قدس»[153]
در ساعت 1530 روز چهارم آذر در اجتماع منزل آیتالله شیرازی، «ابتدا شیخ علی تهرانی سخنانی در مورد راهپیمائی روز 5 /9 /57 و مسلح شدن مردم و همچنین آماده بودن آنان جهت مبارزه با مأمورین و دشمنان دین ایراد و سپس اعلامیههای منتشره از طرف نانوایان و تعطیل آنان اعلامیههائی قرائت و سپس راهی حرم مطهر گردیده و به تدریج افراد دیگری نیز در مسیر به آنان پیوسته و در صحن عتیق اجتماع و مبادرت به دادن شعارهای مضره برعلیه کد 66 و به نفع خمینی نموده و آنگاه متفرق گردیدند.»[154]
اسناد چگونگی برگزاری راهپیمایی روز پنجم آذر در جلد بعدی این مجموعه آمده است.
وضعیت شهرستانهای استان خراسان رضوی از تاریخ 20 آبان تا 4 آذر ماه 1357 به ترتیب حروف الفبا
شهرستان تایباد
باوجود اینکه در شهرستان تایباد و مناطق وابسته به آن، تلاش فراوانی از سوی ساواک و دیگر طرفداران رژیم شاه برای ایجاد شقاق و اختلاف میان اهل تسنن و تشیع و مشغول کردن مردم به این مسئله صورت میگرفت، ولی باز هم طرفداران انقلاب اسلامی در مواقع مختلف مخالفت خود را با رژیم شاهنشاهی اعلام میکردند:
«آقای محمدعلی ضیائی که نظافتچی مخابرات شهرستان تایباد میباشد، شخصی مذهبی و منفی باف بوده و به دولت و رژیم شاهنشاهی بدبین و ضمن انتقاد از جریانات اخیر، به حمایت و پشتیبانی از خمینی برخاسته و اعمال مأمورین را در این زمینه محکوم و روز 21 /8 /57 در حضور سرکار داودی مأمور شهربانی تایباد و محمدی و چند نفر دیگر، مطالب خلاف واقع عنوان نموده است.»[155]
و این درحالی بود که علمای مشهد مانند آیتالله شیرازی نیز برای پیشگیری از این توطئه، نمایندگانی را به این مناطق اعزام میکردند:
«روز جاری 21 /8 /57 آیتالله شیرازی، چند نفر از روحانیون را به شهرهای تربتحیدریه، درگز، خواف اعزام داشته تا با تبلیغات در افکار کشاورزان آن مناطق، آنان را تحریک به شرکت در تظاهرات کرده و اقدامات اخلالگرانه بنمایند.»[156]
و این تقابلی بود که در این زمان به صورتهای مختلف ادامه داشت:
«برابر اعلام سازمان تایباد در ساعت 1430 روز جاری [26 آبان] حدود دو هزار نفر از اهالی مرزنشین بخش خواف با در دست داشتن تمثالهائی از کد 66 و 55 و 44 و نیز حمل پلاکاردهائی با شعارهای ملی و میهنی در خیابانهای بخش خواف به تظاهرات ملی و میهنی و راهپیمائی پرداخته و پشتیبانی خود را در راه خدمت به شاهنشاه و میهن ابراز نمودهاند.»[157]
باوجود این خبر، در همین روز یکی از کسبههای متدین شهر سلامی بخش خواف به نام علی حسینی، حجتالاسلام حاج شیخ عبدالله امامی را که از علمای تربتحیدریه بود به سلامی دعوت کرد تا در مجلسی که در منزل خود برپا کرده بود، به روشنگری در مسیر انقلاب اسلامی بپردازد:
«واعظ فوقالذکر به سلامی خواف مسافرت و در مجلسی که در منزل نامبرده تشکیل شده بود، برعلیه دولت و رژیم سخنرانی و اضافه نمود که ما خواهان برقراری یک دولت اسلامی هستیم و اهل تشیع نباید بین خود و برادران اهل تسنن تفرقه بیندازند. اهل تشیع و اهل تسنن باید دست به دست هم داده و ضمن همبستگی، تظاهرات و فعالیتهای ضد ملی و میهنی را در این شهر آغاز نمایند. یاد شده ضمن پخش تعدادی اعلامیه از خمینی و شریعتمداری و قمی، سلامی را به مقصد تربتحیدریه ترک مینماید.»[158]
شهرستان تربت جام
شهرستان تربتجام نیز در تلاش برای ایجاد اختلاف میان اهل تسنن و تشیع، وضعیتی شبیه شهرستان تایباد داشت، ولی بهرغم این مسئله، دکتر کریمی با اشاره به مصاحبه امام خمینی(ره) که از رادیو بیبیسی پخش شده بود، اعتقاد داشت:
«دیگر کار تمام است؛ چون آقای خمینی فرمودند اگر زیاد طول بکشد ما دست به اسلحه خواهیم برد. ارتش از کشتار خودش پشیمان است و اظهار عجز میکند، لکن به محض اینکه آقا دستور مسلح شدن بدهند، ارتش هم از شاه برمیگردد. ارتش هم با ماست، شما به تربت جام نگاه نکنید، در تمام شهرهای ایران، مبارزان موفق هستند.»[159]
خنثی کردن توطئة اختلاف انگیزی، نیازمند تلاشی مضاعف بود تا با آگاهی بخشی و ایجاد هماهنگی از هرگونه برخوردی در بین مردم در این مناطق جلوگیری شود. نمونهای از این تلاشها به شرح زیر به ثبت رسیده است:
«دو نفر از روحانیون به اتفاق 5 نفر از اساتید دانشگاه فردوسی مشهد روز 25 /8 /57 به منزل حاج خواجه محمد جامی معروف به حاج قاضی رهبر مذهبی اهل تسنن شهرستان تربت جام وارد و خود را نماینده آیتالله شیرازی و قمی و نماینده استادان دانشگاه مشهد معرفی و به حاج قاضی پیشنهاد مینمایند که همبستگی خود و پیروانش در شهرستان تربت جام را با افراطیون مذهبی و مخالفین اعلام نمایند، لکن حاج قاضی با پیشنهادات آنان مخالفت مینماید. سپس نامبردگان اظهار میدارند که به تایباد و بخش خواف مسافرت و در نظر دارند موافقت افراد مرزنشین را در جهت همبستگی با گروه مخالفین جلب نمایند. متعاقب آن 4 برگ اعلامیه از آیتالله شریعتمداری و خمینی به حاج قاضی تسلیم و اظهار داشته چند روز دیگر عدهای از روحانیون مشهد جهت ملاقات به منزل شما خواهند آمد و شعاری پارچهای که نشانگر همبستگی اهل تشیع و تسنن باشد تهیه و تظاهراتی از تربتجام برپا خواهند نمود.»[160]
«در ساعت 2315 مورخه 30 /8 /57 شخصی به نام حسین موسوی خراسانی به اتفاق پنج نفر طلبه و پنج نفر غیرنظامی وسیله سه دستگاه خودرو سواری به صالحآباد حوزه گروهان جنتآباد وارد و در ساعت 1130 مورخه 1 /9 /57 به ظاهر به قصد افتتاح مهدیه نوساز جنتآباد و در اصل به خاطر اجرای اهدافشان، برای جماعتی از اهل تسنن و تشیع وعظ و در ساعت 1300 بدون برخورد جنتآباد را ترک نمودهاند.»[161]
«دو نفر به اسامی شیخ طبسی و بهادری به ترتیب در مساجد قراء احمدآباد و رحمتآباد واقع در تربت جام هنگام برگزاری مراسم مذهبی مردم را تحریک به اخلال نظم و آشوب نموده و به مقام شامخ سلطنت اهانت مینمایند.»[162]
شهرستان تربتحیدریه
مردم متدین و انقلابی شهرستان تربتحیدریه و مناطق اطراف آن، با رهبری علما و روحانیون شهر در جریان انقلاب اسلامی فعالیتی چشمگیر داشتند. این فعالیت به گونهای بود که حتی شهربانی تربتحیدریه نیز تحت تأثیر آن قرار داشت تا جایی که در مواردی مجبور به آزاد کردن افرادی که علیه رژیم شاهنشاهی فعالیت داشتند، میگردید:
«ساعت 2130 روز 9 /8 /57 جوان دیپلمهای به نام عباس کاشفی در حال نوشتن شعار مضره دستگیر و به دادسرای محل معرفی گردیده و روز 10 /8 /57 آقای قدمی واعظ در مسجد جامع شهرستان مذکور مبادرت به سخنرانی به نفع خمینی نموده و مردم با تظاهرات آرام، خواستار آزادی عباس کاشفی گردیدهاند که سرانجام با سپردن مبلغ 200000 ریال کفیل به دادسرا، متهم مرخص و مردم متفرق میشوند.»[163]
در ساعت 5 بعد از ظهر روز نوزدهم آبان، پس از سخنرانی حجتالاسلام شیخ علی معلم، تظاهراتی در خیابان اصلی شهر صورت گرفت که در «صف جلو، روحانیون و بقیه دانشآموزان و اهالی شهرستان» تربتحیدریه بودند.[164] و این تظاهراتی بود که در صبح روز 21 آبان ماه نیز با شرکت «تعدادی از محصلین و روحانیون» و با شعار «بگو مرگ بر شاه» در خیابان فردوسی این شهرستان ادامه یافت.[165]
گسترش تظاهرات و فعالیتهای انقلابی در تربتحیدریه، با درخواست اعلام حکومت نظامی در این شهر همراه گردید که رئیس شهربانی استان خراسان درباره این مسئله، ضمن آرام اعلام کردن وضعیت شهر و تسلط مأمورین انتظامی بر اوضاع، به استاندار خراسان نوشت:
«اعلام برقراری حکومت نظامی در صلاحیت و از اختیارات هیئت دولت و تصویب مجلس میباشد، لذا این شهربانی نظر خاصی در این مورد نمیتواند داشته باشد.»[166]
این پاسخ موجب شد تا استانداری خراسان، ضمن اعلام نظر شهربانی استان، به فرمانداری تربتحیدریه بنویسد:
«دستور فرمائید در صورت لزوم، موضوع در شورای تأمین شهرستان مطرح و نظریه اعلام دارند.»[167]
در روز بیست و پنجم آبان ماه، حجتالاسلام شیخ محمد قدس در مسجد جامع تربتحیدریه به منبر رفت و خطاب به مردم گفت:
«مردم نترسید، ما پیروز شدهایم، مأمورین ارتش و شهربانی و ژاندارمری بدانند که آنها برای نگهداری یک نفر استخدام نشدهاند و اگر آن یک نفر نباشد شما را بیرون نمیکنند و اما قضیه مسجد کرمان که میگویند کولیها آنجا را آتش زدهاند، اینطور نبوده و اینقدر دولت حقیر است که مأمورین سازمان امنیت را با لباس شخصی مأموریت داده بودند که مسجد کرمان را آتش بزنند. برادران ارتشی! کسی به شما کاری ندارد، همت نمائید و به آیتالله خمینی کمک کنید تا پیروز شویم.»[168]
و یک روز پس از آن نیز فرمانداری تربتحیدریه در گزارشی که برای استاندار خراسان تهیه کرد، درباره وضعیت امنیتی شهر نوشت:
«در خصوص موقعیت امنیتی شهر به استحضار میرساند طبق استعلام تلفنی از شهربانی تربتحیدریه در صبح روز جاری فرد معممی در مسجد جامع به منبر رفته و اعلام داشته در ساعت 5 /2 بعدازظهر روز جاری مردم در مسجد تجمع نمایند که قصد تظاهرات خواهند داشت.
ضمناً طبق اعلام فرمانده گروهان ژاندارمری شب گذشته دو نفر از افراد معمم افراطی به قراء زاوه و شادمهر مراجعه که در زاوه چند نفر از مردم مانع توقف فرد مزبور در قریه شده، ولی در قریه شادمهر فرد معمم به منبر رفته در جهت انتقاد مطالبی اظهار داشته که بعداً مشخصات نامبرده بعد از وصول از گروهان ژاندارمری اعلام خواهد شد.»[169]
گزارش برگزاری راهپیمایی در تربتحیدریه در ساعت 4 بعد از ظهر روز بیست و ششم آبان، که توسط فرماندار تهیه گردید، به شرح زیر است:
«در ساعت 16 روز جاری عده از مردم و دانشآموزان در حالی که تعدادی از روحانیون افراطی و افراد معمم در جلو آنان حرکت میکردند از مسجد جامع شهر خارج شده و در خیابانهای شهر به راهپیمائی و تظاهرات پرداخته، سپس به مسجد جامع مراجعت مینمایند که در وقتی که به داخل مسجد میرفتند شعارهای ضد ملی دادهاند. در مسجد افراد معمم محلی به اسامی امامی، مدرسزاده و قطبی سخنرانی نموده، اعلامیه اخیر خمینی را در مسجد خواندهاند؛ سپس با اعلام امامی به مردم که به آرامی از مسجد خارج شوند به تدریج تظاهرکنندگان از مسجد خارج شده و در سر خیابانهای فلکهای که مسجد در آن واقع شده مستقر میشوند که با تذکر پلیس متفرق شدند.»[170]
این تظاهرات در ساعت 5 /5 بعدازظهر پایان یافت و پس از بازگشت تظاهرکنندگان به مسجد جامع، حجتالاسلام امامی به منبر رفت و ضمن اعلام رضایت از مردمی که در این راهپیمایی شرکت کرده بودند، با سخنانی پرشور و انقلابی خطاب به کارمندان شرکت ملی نفت ایران گفت:
«من از شما کارمندان شرکت نفت، کارکنان دیگر ادارات دولتی و کارگران که با ما همیشه همگام بودهاید ممنونم و از شما میخواهم که همچنان در اعتصاب باقی بمانید و از این حکومت نظامی هراسی نداشته باشید و از این توپ و تانکها نترسید، از دستورات شاه خائن و مأمورین خائنش نترسید. آهای ملت، شاه خائن نفت را به آمریکا داد و در عوض خواروبارهائی که آمریکا دارد مانند برنج و غیره که فاسد شدنی است و باید در دریا بریزد یا بسوزاند، به ما مردم مسلمان ایران داد. این خائن حق ما مسلمین را بر باد داد. شاه آمد اصلاحات ارضی کرد تا دهقان سادهلوح را از این راه گول بزند و به خود جذب کند، نفت و ذخایر عزیز ایران که متعلق به ملت مسلمان است به بیگانه فروخت و در مقابل سلاحهای مدرن خرید تا [اگر]روزی دشمنی بر ایران غلبه کند از خود دفاع کند، ولی دیدیم که خائنترین و جنایتکارترین دشمن ایران، خود او و سلسلهاش است و این سلاحها را برای قتل عام مسلمانان فراهم کرد و این را باید بداند که ملت مسلمان ایران هرگز فریب و حیله او را نخواهد خورد و همچنان تا پای جان ایستادگی میکنند.»[171]
و این برنامهای بود که در روز بیست و هشتم آبان ماه نیز تکرار شد:
«در ساعت 1000 مورخه 28 /8 /1357 در شهرستان تربتحیدریه روحانیون اجتماع نموده و حدود چهار هزار نفر از اهالی و کسبه بازار به گرد آنان تجمع و با دادن شعارهای مضره شروع به تظاهرات نمودهاند که در ساعت 1130 تظاهرات خاتمه یافته است و پلیس به منظور جلوگیری آنان، فقط مسئله را به حرف و نصیحت برگزار نموده است.»[172]
شهرستان درگز
شهرستان درگز نیز مانند برخی دیگر از شهرستانهای استان خراسان شرایطی ویژه داشت. در این شهر نیز برخی از افراد ناآگاه و گروهی از اراذل و اوباش برای درگیری با تظاهرکنندگان علیه رژیم شاهنشاهی سازماندهی شده بودند که نمونه آن را در گزارش تظاهرات روز سیزدهم آبان ماه در این شهرستان میتوان مشاهده کرد:
«پیش از ظهر روز 13 /8 /57 عدهای از فرهنگیان و کسبه...، ضمن انجام تظاهرات ضد ملی مبادرت به پاره کردن تمثال شاهنشاه آریامهر و شکستن شیشه مغازههای افراد شاهدوست و کیوسک پلیس و بانک صادرات و کانون بازنشستگان نموده و به پشتیبانی این اقدامات اخلالگرانه، دانشآموزان دبیرستانهای مسعودی و انوری... به دانشسرای مقدماتی پسران درگز حمله و شیشههای دانشسرای مذکور را شکسته و سپس متفرق میشوند. ضمناً متعاقب این موضوع در بعدازظهر همان روز عدهای در حدود سه هزار نفر از کشاورزان شاهدوست اطراف شهر درگز به منظور اثبات وفاداری خود به شاهنشاه آریامهر در حالی که پرچم سه رنگ و تمثال شاهنشاه را به همراه داشته به مدخل شهر وارد و ضمن انجام تظاهرات ملی و میهنی به مغازه و خانههای عدهای از مخالفین حمله و خساراتی به بار آوردند.»[173]
در این موقعیت، شهرستان درگز نیز به دلیل شرایطی که داشت، از جمله شهرستانهایی بود که پذیرای نمایندگانی از سوی آیات شیرازی و قمی گردید:
«به دستور آیتالله قمی و شیرازی عدهای از طلاب علوم دینی به شهرستانهای درگز . بجنورد . شیروان . قوچان، اعزام تا در آنجا به نفع خمینی تبلیغ و اهالی را از مسیر مبارزات ملی خودشان منصرف نمایند. ضمناً آیات نامبرده اظهار داشتهاند اگر هم کشته شدید باید به نفع آیتالله خمینی تبلیغ نمائید.»[174]
شهرستان سبزوار
شهرستان سبزوار از جمله شهرستانهای استان خراسان بود که برپایی راهپیمایی و تظاهرات و سخنرانیهای انقلابی در آن به صورت مستمر صورت میگرفت:
«ساعت 0900 روز 14 /8 /57 حدود 6 هزار نفر از روحانیون، طلاب علوم دینی، فرهنگیان، دانشآموزان، کسبه، در فلکه 33 هزار متری سبزوار اجتماع و با در دست داشتن پلاکاردهائی به نفع خمینی از خیابانهای بیهقی، اسرار، دکتر غنی، فرمانداری، پهلوی، افسر، فلکه زند، با دادن شعارهائی به نفع خمینی و تظاهرات ضدمیهنی به مسجد جامع رفته و پس از سخنرانی آقای وزیری دبیر، اقامه نماز جماعت در ساعت 1400 متفرق شدند.»[175]
«ساعت 1600 روز 16 /8 /57 عدهای از فرهنگیان شهرستان سبزوار در خانه فرهنگ آن شهرستان اجتماع و آقای سید عباس افتخاری واعظ، سخنرانیهائی به نفع خمینی ایراد و ساعت 1830 مجدداً عدهای از اهالی حدود 2000 نفر در مسجد جامع اجتماع و واعظ یاد شده مجدداً به نفع خمینی سخنرانی نموده و در ساعت 1930 اجتماع آنان بدون اتفاق مهمی پراکنده شدهاند.»[176]
«شیخ احمد سخنور در اجتماع فرهنگیان شهرستان سبزوار که در ساعت 1030 روز 17 /8 /57 انجام گردیده به نفع خمینی سخنرانی نموده است.»[177]
«آقایان رحیمی وزیری . ملازاده از دبیران شهرستان سبزوار در اجتماع فرهنگیان این شهرستان به نفع خمینی و برخلاف مصالح کشور سخنرانی نمودهاند.»[178]
در گزارش ساواک حجتالاسلام فخرالدین افقهی به عنوان «یکی از طرفداران خمینی» که «اکثر تظاهرات را در شهرستان سبزوار کارگردانی مینماید»، معرفی گردید،[179] همچنین تظاهراتی در صبح و بعدازظهر روز بیستم آبان ماه صورت گرفت که در گزارشِ چگونگی آن نوشته شد:
«از ساعت 0930 . 20 /8 /57 حدود 7000 نفر از کلیه طبقات مردم سبزوار به ویژه فرهنگیان در حالی که کسبه و بازار عموماً تعطیل کرده بودند، راهپیمائی آرامی از مسجد جامع آغاز در حالی که تعدادی عکس از خمینی و دکتر علی شریعتی همراه داشته و عدهای از روحانیون در جلوی جمعیت حرکت مینمودهاند خیابانهای طبرسی. اسرار . کاشفی . بیهقی را طی نموده و در ساعت 1230 متفرق شدهاند و از ساعت 1500 نیز حدود 2000 نفر از کلیه طبقات در خانه فرهنگیان اجتماع و سه نفر به اسامی حسین ممتهنی، رجائی و حمید کفاش سخنرانیهای کاملاً تحریکآمیزی برعلیه مصالح کشور را بیان نموده و در ساعت 1730 متفرق شده اند.»[180]
چند روز پس از این تظاهرات، حجتالاسلام سید حسین سبزواری ضمن تماس با آیتالله واعظ طبسی، از ایشان درخواست نمود تا «آقای هاشمینژاد را برای چند روزی برای تبلیغات به سبزوار دعوت نماید» و درباره وضعیت انقلابی شهر سبزوار گفت:
«مردم سبزوار آمادگی کامل دارند، چون هر شب در مساجد این شهرستان سخنرانیهائی برگزار میشود.»[181]
و پس از آن نیز گزارش داده شد:
«در شهرستان سبزوار شایع است که به ایران مقادیر زیادی اسلحه وارد شده و همچنین مقداری هم بین عدهای در شهرستان سبزوار توزیع شده و نیز مردم میگویند که از روز عاشورا جنگهای چریکی شروع خواهد شد.»[182]
شهرستان قوچان
بررسی وضعیت شهرستان قوچان پس از اتفاقاتی که در جریان حمله چماقداران صورت گرفت، یکی از اقدامات اصلی علما و روحانیون استان خراسان بود:
«روز جاری 21 /8 /57 دو نفر از روحانیون افراطی مشهد به نامان سیدعبدالکریم هاشمینژاد و سیدعلی خامنهای به شهرستانهای قوچان، شیروان، بجنورد عزیمت نمودهاند تا ضمن بررسی در اطراف کسانی که به طرفداری از دولت در شهرهای مزبور تظاهراتی انجام دادهاند، همچنین با تشکیل جلسات و سخنرانی نسبت به گمراهنمودن افکار و تمایلات مردم و کشاورزان شهرهای نامبرده اقدامات وسیعی به عمل آورند و به اصطلاح به طرفداران خود اضافه نمایند.»[183]
فرهنگیان قوچان نیز بیانیهای خطاب به وزارت آموزش و پرورش صادر کردند که در آن آمده بود:
«در پی اعلام همبستگی با فرهنگیان مشهد و مجاب کردن دانشآموزان به شرکت در کلاس، در روز شنبه 13 /8 /57 با حضور رئیس آموزش و پرورش و معلمین تصمیم گرفته شد که از روز دوشنبه 15 /8 /57 ساعت 8 صبح الی 8 صبح چهارشنبه به مدت 48 ساعت به منظور اعلام همبستگی با فرهنگیان مشهد تحصن اختیار شود. از صبح دوشنبه تا ساعت 10 روز سه شنبه معلمین و دانشآموزان به سخنرانی مشغول بودند. در ساعت ده صبح سهشنبه عدهای موتورسوار و چماق به دست که از طرف عناصر شناخته شده تحریک شده بوده و از طرف پلیس حمایت میشدند و با سنگ و آجر که قبلاً تهیه شده بود، متحصنین را مورد تهاجم قرار دادند که ظاهراً نابودی و کشتار متحصنین هدف آنها بوده و اگر صبوری و متانت متحصنین نبود، مسلماً کشتار فجیعی مانند کرمان و پاوه به وجود میآمد. بعد از چهار ساعت حمله و محاصره مداوم، سرانجام با دخالت دادستان قوچان تحصن شکسته شد. در هنگام محاصره، اتومبیل یکی از فرهنگیان به آتش کشیده شد و تعدادی دوچرخه و موتور متعلق به متحصنین توسط مهاجمین به وسط خیابان ریخته شد و کامیونها را از روی آنها عبور دادند. بعد از این، مهاجمین به شهر حمله کرده و تا روز 5 شنبه به خرد کردن شیشه مغازهها و مضروب ساختن روحانیون و چند تن از معلمان و غارت منازل آنها مشغول بودند و تعجب این است که سعی مهاجمین در خراب کردن مراکز آموزشی و منازل فرهنگیان بود. از جمله به دبیرستان جوینی و امیرکبیر حمله نموده و آزمایشگاه، کتابخانه، بایگانی، کلوپ عکاسی و تمام وسایل آموزشی موجود را منهدم کردند و حتی از حمله کردن به حمام زنان دریغ نکردند که این هجوم باعث سقط جنین دو نفر از خانمها گردید (حمام مرمر . شازده خانم) و بقیه خانمها لخت به خیابانها ریختند. جهت عدم اطاله کلام از تشریح جزئیات خودداری شد که در موقع لزوم به اطلاع خواهد رسید. بدین ترتیب با توجه به اینکه عوامل اصلی تحریک مهاجمین در مسند کارها همچنان باقی هستند و امکان حمله مجدد به جهت منافع شخصی آنها وجود دارد و هیچگونه تأمین جانی و مالی برای ما موجود نیست و در یک جنگ شدید روانی نیز به سر میبریم، ما فرهنگیان قوچان خواستار رسیدگی به موارد زیر هستیم.
1 . برکناری و محاکمه واقعی مسببین فاجعه قوچان و جبران خسارات وارده به مردم
2. اعاده حیثیت واقعی از فرهنگیان قوچان
ضمناً متذکر میشویم که با وجود علاقه شدید به تدریس، تا رسیدگی به خواستههای فوق در ساعات اداری در اداره کل آموزش و پرورش خراسان خواهیم بود.»[184]
چند روز پس از این ماجرا، «جلساتی متشکل از معتمدین و محترمین شهر و شورای تأمین» در شهرستان قوچان تشکیل گردید تا ضمن دلجویی از فرهنگیان، آنان را به بازگشایی مدارس وادار کنند که موفقیت آمیز نبود، تا اینکه در روز بیست و هفتم، این جلسه با حضور تعدادی از دبیران «آقایان سرشار . محمدحسن مهدوی . رادمهر . پارسی . خواجوی» برای بار دیگر تشکیل شد که در گزارش آن نوشتهاند:
«در پایان تیمسار ضیائی فرمانده تیپ قوچان پیرامون مسائل فوق سخنانی ایراد و از آنان درخواست کرد در کار خود تجدید نظر کرده و موجبات تعطیل مدارس و بالنتیجه بینظمی را فراهم نکنند. پس از تمام گفتگوها، آقایان دبیران مذکور اظهار داشتند که با توجه به وضع موجود قوچان، رفتن به کلاس برای ما در قوچان میسور و ممکن نیست و تقاضای انتقال به حومه مشهد را کردند.»[185]
چند روز پس از انتشار اخبار حمله چماقداران در قوچان به منازل روحانیون و فرهنگیان و شکستن شیشه مغازهها و اقدامات شنیع دیگری که صورت داده بودند، فرمانداری نظامی مشهد در نامهای به فرماندهی ناحیه ژاندارمری خراسان نوشت:
«قرار است روز 25 /8 /57 تعدادی از مردم مشهد به قوچان بروند و در آنجا دست به خرابکاری بزنند.»[186]
و در ساعت 5 /9 صبح روز بیست و نهم آبان ماه نیز، «گروهی از دانشآموزان دبیرستانهای قوچان» تظاهرات پراکندهای در شهر انجام دادند که منجر به حادثهای نگردید.[187]
شهرستان کاشمر
در شهرستان کاشمر و روستاهای اطراف آن، مخالفت با رژیم شاهنشاهی به یک رویه تبدیل شده بود. شعارنویسی «سراسر جاده آسفالته کاشمر تا ریوش» که توسط جوانان روستای خرو صورت گرفت و تهیه تعدادی فلاخن و ارسال آن به تهران، نمونهای از آن است. منبع این گزارش در توضیح فلاخن نوشته است:
«فلاخن وسیلهای که در ده خرو از توابع کوه سرخ کاشمر از نخ پشمی بافته شده و به وسیله آن، سنگ به فاصله دور پرتاب میشود و علت حمل فلاخن به تهران جهت استفاده از آن در تظاهرات علیه مأمورین میباشد.»[188]
افشاگری علیه رژیم شاهنشاهی در کاشمر و مناطق اطراف آن توسط روحانیون، از جمله اقداماتی بود که در این ایام به خوبی صورت میگرفت:
«دو نفر طلبه به اسامی علیاصغر شاکری فرزند عیدمحمد و مهدی موسوی فرزند سید احمد از اهالی کسرینه کاشمر میباشند اخیراً از قم به کسرینه آمده و علناً در محافل و مجالس مردم و روستائیان را به پشتیبانی از خمینی و بدبینی نسبت به رژیم مملکت تحریک و تشویق مینمایند. ضمناً اعلامیههائی وسیله غلامرضا . کاظم . محمد و اصغر غلامی در بین ساکنین قریه کسرینه توزیع میگردد.»[189]
«دو نفر واعظ به نام قدوسی و طاهری همه روزه صبح و شب در مسجد جامع خلیلآباد کاشمر روی منبر رفته و مطالب تحریکآمیز بیان نموده و به خاندان سلطنتی نیز اهانت مینمایند.»[190]
فعالیتهای انقلابی در کاشمر به میزانی هماهنگ با فعالیتهای صورت گرفته در مشهد بود که پس از اعلام برگزاری راهپیمایی بزرگ روز عید غدیر در مشهد مقدس، جامعه روحانیت کاشمر نیز اعلامیهای در این خصوص صادر کرد:
«بسماللهالرحمنالرحیم و به نستعین . بدینوسیله به اطلاع عموم مردم محترم شهرستان کاشمر و حومه و روستاها میرساند. به منظور حمایت از اسلام و حفظ قرآن مجید و پاسخ دادن به دعوت مراجع تقلید و علماء دین به ویژه نائب الامام خمینی و اعلام همبستگی و پیوستگی به جناحهای مجاهد، جهت برقراری و اجراء کامل نظام عادلانه اسلامی و تجلیل از شهداء راه حق و روشن ساختن اذهان ملت مسلمانی که ممکن است ناخودآگاه از آنان به سود دشمنان اسلام سوءاستفاده شود و به مکتب اسلام و مرزبان و نگهبان آن امام زمان عجل الله تعالی فرجه عملاً خیانت نمایند؛ روز یکشنبه 18 ذیالحجه 1398 هجری قمری . 28 /8 /1357 روز تاریخی غدیر خم روز تجدید پیمان گیری برای استمرار و ادامه حکومت اسلامی به رهبری امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و ائمهاطهار تا آخر زمان، تظاهرات و راهپیمائی آرامی در شهرستان کاشمر برگزار میگردد. شرکت شما در این اجتماع مذهبی، نشاندهنده علاقه و پیوند عملیتان با نظام عالی اسلام و رهبری آن بوده و تعظیم شعائر الهی است. و من یعظّم شعائرالله فإنها من تقوی القلوب»[191]
در روز بیست و هشتم آبان ماه، مردم متدین و انقلابی کاشمر برای تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی به خیابانها آمدند؛ و این درحالی بود که همزمان با این تظاهرات، تظاهرات دیگری نیز که توسط عوامل رژیم شاه سازمان یافته بود، صورت گرفت:
«از صبح روز 28 /8 /57 تعدادی از موافقین با همراه داشتن تمثالهای مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران و پرچمهای ایران تظاهرات ملی و میهنی برگزار نموده و همزمان نیز عدهای مخالف با در دست داشتن پلاکاردهائی در خیابانهای کاشمر به تظاهرات پرداخته که بدون مداخله مأمورین در ساعت 1230 پایان پذیرفته [است.]»[192]
در حالی که در روز بیست و هشتم آبان ماه نیروهای ژاندارمری کنترل «جادهها و عبور و مرور» را برای پیشگیری از حضور مردم روستاها در تظاهرات کاشمر به دست گرفته بودند، در ساعت 7 صبح روز عید غدیر، تظاهراتی هم «از طرف روحانیون و فرهنگیان و طبقات مختلف مردم در بخش بردسکن» صورت گرفت که تا ساعت 2 بعد از ظهر ادامه داشت.»[193]
تظاهرات مردم کاشمر و بردسکن در صبح و بعدازظهر روز اول آذرماه نیز ادامه داشت:
«از ساعت 700 مورخه 1 /9 /57 به تدریج کلیه طبقات مختلف و دانشآموزان آموزگاران و دبیران و طلاب کاشمر تجمع ضمن تبلیغات ضد میهنی از بلندگوی مساجد و دکانهای شهر بسته و این تظاهرات تا ساعت 1300 ادامه و به تدریج متفرق و مجدداً از ساعت 1500 در مسجد جامع تجمع و تظاهرات در خیابانها برپا و در ساعت 1800 بدون دخالت مأمورین متفرق شدند.»[194]
«به گزارش پاسگاه بردسکن، از ساعت 1300 مورخه 1 /9 /57 تظاهراتی از طرف روحانیون و فرهنگیان و طبقات مردم برپا و در ساعت 1800 با آرامش خاتمه یافته است.»[195]
شهرستان نیشابور
حال و هوای نیشابور و مناطق اطراف آن در این ایام تحت تأثیر واقعه درود و شهادت شهید 17 سالة این واقعه، سید اسماعیل حسینی قرار داشت؛ و این درحالی بود که «برای فرمانده پاسگاه [قدمگاه] استوار یکم قریشی قرار بازداشت موقت صادر و در بازداشتگاه هنگ ژاندارمری مشهد» بازداشت بود:[196]
«اخیراً جمعی از اهالی بخش درود نیشابور در حسینیه درود دور هم جمع، پس از سخنرانی شیخ مجد روحانی محل، یک نفر از آموزگاران دبستان آن بخش که اهل قوچان بوده ضمن اعتراض به اعمال خلاف روحانیون و پخش اعلامیه ضد ملی در مورد پیشرفت کشور در عصر انقلاب تشریح و پس از ترک مجلس افراد ناشناسی وی را تهدید به قتل نموده و اتومبیل ژیان او را به آتش کشیدهاند.»[197]
با اعلام برگزاری راهپیمایی روز بیست و هشتم آبان که مصادف با عید غدیر بود، فعالیت برای برپایی هرچه با شکوهتر این راهپیمایی در نیشابور نیز آغاز شد و گروهی از بازاریان و کسبه متدین تصمیم به تعطیل کردن مغازهها در این روز گرفتند[198] و فرمانده ناحیه ژاندارمری خراسان نیز که در حال تدارک و تجهیز نیروهای خود برای مقابله با این تظاهرات بود، در گزارشی خطاب به استاندار خراسان نوشت:
«عده زیادی روحانی و تعدادی دانشجو از تبریز و سایر شهرستانها به نیشابور و قراء و قصبات اطراف آمده و ضمن تحریک مردم، قصد دارند روز 28 /8 /57 که مصادف با عید غدیر است ضمن پوشیدن کفن به انجام تظاهرات وسیع مبادرت و با مأمورین انتظامی مقابله و به آنان حمله نمایند که دستور داده شده تعداد شش گروه مبارزه در اختیار هنگ مشهد گذارده شود.»[199]
از سوی دیگر شهربانی استان خراسان نیز در نامهای خطاب به استاندار خراسان ضمن اشاره به تدارک مردم و روحانیون برای راهپیمایی روز بیست و هشتم، تقاضای تقویت نیروهای نظامی و انتظامی در این شهر را کرد:
«چنانچه مأمورین از عملیات آنان جلوگیری نمایند با آنان مقابله خواهند نمود و به علت کمبود نیرو، چگونگی در جلسه شورای تأمین شهرستان مطرح و پیشنهاد شده یک گروهان سرباز و افسر با تجهیزات مربوطه سریعاً به محل اعزام شود.»[200]
همزمان با تقویت نیروهای نظامی، سازماندهی گروهی چماق به دست نیز در دستور کار قرار گرفت تا در روز بیست و هشتم با حضور در خیابانهای شهر نیشابور، تظاهرات مردم را تحت تأثیر قرار دهند. گزارش فرماندار نیشابور از این ماجرا به شرح زیر است:
«پیرو صورت جلسات شورای تأمین استان که قبلاً ارسال شده است، ساعت نه صبح روز جاری بنا به دعوت روحانیون بخصوص سیداحمد موسوی فر واعظ و سایر روحانیون از شهر و روستاهای اطراف جمعیت زیادی در مسجد جامع جمع و با سخنرانیهای تحریکآمیز به وسیله شیخ مجد و دادن شعارهای ضد ملی، جمعیت کاملاً مسلح به انواع سلاحهای گرم و سرد بودند دعوت به خروج از مسجد و حمله به مأمورین که به منظور جلوگیری از برخورد شدید مخالفین با موافقین دولت که در همین موقع در خیابانهای اصلی و فرعی شهر در حرکت بوده، سدی برای آنها ایجاد نموده بودند ابتدا مأمورین با بلندگو و استفاده از اتومبیلهای آتشنشانی و استعمال نارنجکهای اشکآور سعی میکنند که از حمله و عملیات اخلالگران جلوگیری نمایند لیکن مخالفین توجهی ننموده و شروع به تخریب و آتش سوزی بانکها و حمله به پیکره اعلیحضرت همایونی نموده و عده دیگری از آنها با تیراندازی به طرف مأمورین هجوم، مأمورین انتظامی نیز با تیراندازی هوائی با فشنگهای مشقی پلاستیکی عملیات آنها را متوقف و در نتیجه تیراندازی مخالفین و تیراندازی هوائی مأمورین انتظامی 17 نفر مجروح و سه نفر آنها به مشهد و سبزوار اعزام و 14 نفر دیگر که جراحات آنها سطحی بوده در بیمارستان این شهرستان بستری شدهاند. ضمناً از مأمورین انتظامی کسی صدمهای ندیده است. چنانچه رهبران محرکین و اخلالگران دستگیر نشوند احتمال دارد که روزهای آینده مخالفین مجدداً مبادرت به تخریب و درگیری با مأمورین بشوند.»[201]
تعداد مجروحین واقعه روز عید غدیر در نیشابور در گزارش فرمانداری نظامی 20 نفر اعلام شد که «سه نفر آنان به مشخصات 1. محمود تشدیدی فرزند رمضان علی 21 ساله شغل کفاش 2 . محمد اسلامی فرزند غلامرضا 24 ساله شغل محصل 3 . محمد درودی فرزند حسن 28 ساله شغل قالیباف به مشهد منتقل و به بخش سوانح بیمارستان شاهرضا منتقل شدند.»[202]
پس از گذشت دو روز از این واقعه، برای اطلاعرسانی دقیق از چگونگی ماجرا از سوی جوانان انقلابی شهر گزارشی با عنوان خبرنامه شماره 1 منتشر شد که به شرح زیر است:
«گزارشی از واقعه اسفناک عید غدیر شهر نیشابور . روز 18 ذیحجه، مأموران ژاندارمری اطراف نیشابور با دقت عجیبی حرکت وسائل نقلیهای را که مقصدشان نیشابور بود زیر نظر داشتند و از ورود بعضی از آنها به شهر جلوگیری میکردند؛ چند مینیبوس را همراه مسافران آنها روانه شهربانی نیشابور کردند، بین این دقت مأموران پاسگاههای خارج شهر و مأموران کاملاً مسلحی که جلوی مسجد جامع با آرایش نظامی بخصوصی به چشم میخوردند، رابطهای بود که میشد آن رابطه را از صدای تلاوت قرآن که از بلندگوهای مسجد جامع به گوش میرسید و همچنین گروههای چند نفری که به سوی مسجد جامع در حرکت بودند، دریافت.
رابطه مذکور . مردم مسلمان نیشابور و دهات اطراف آن میخواستند در راهپیمایی که بنا بود آن روز از مسجد جامع شهر شروع شود شرکت کنند و با شرکت خود در این راهپیمایی، همبستگی خود را با مردم تمام شهرستانهای ایران در راه به ثمر رسانیدن نهضت مقدس اسلامی بیان کنند؛ اما مأموران با تلاش مذبوحانه خود میخواستند از این ابراز همبستگی جلوگیری کنند، به خیال اینکه میتوانند بر اراده قوی مردم پیروز شوند. خوشبختانه مردم مسلمان علی رغم تمام رعب و وحشتی که مأموران ایجاد کرده بودند، با اجتماع خود در مسجد، مشت محکمی بر دهان ایجاد کنندگان وحشت زدند. ساعت 5 /9 سخنرانی فاضل محترم جناب آقای مجد برای مسلمانانی که داخل و خارج مسجد اجتماع کرده بودند شروع شده و تقریباً یک ساعت به طول انجامید. اوایل سخنرانی ایشان بود که یک عده اراذل پستی که به خاطر پول حاضرند به هر پستی و نکبت تن در دهند، در خیابان جنب مسجد راه افتاده و طرفداری خود را از شاه جلاد اعلام میکردند. در همین وقت بود که سیل جمعیت داخل مسجد تصمیم به خروج گرفت تا این لجنهای مشرک را از اجتماع مسلمین دور سازد، اما جناب مجد از مردم تقاضا کردند که به این خودفروخته[ها] اعتنائی نکنند زیرا حرکت آنها هم، به نفع ماست، به علت اینکه دنیا و ملت ایران میفهمد که چطور در نتیجه حکومت جبارانه خاندان کثیف پهلوی، ملت فقیر شدند که عدهای از آنها هرچند که معدودند حاضر میشوند خود را [به شکل]عروسکهای نمایشی جباران دربیاورند تا بتوانند از مبلغ 50 تومانی که برای جاوید گفتنهای خود میگیرند لااقل یک روز سد جوع کنند. ناگفته نماند که این خود فروختههای پست، علاوه بر فقر مادی به فقر معنوی و عقیدتی هم دچار هستند زیرا با وجود اینکه ملت ایران با داشتن منابع سرشار در یک فقر مهلک به سر میبرند اما در پرتو نظام پرتوان عقیدتی اسلام امروزه توانستهاند مشتهای خود را گره کرده و بر دهان غارتگران جهانی و عاملین پستتر از حیوان آنها بزنند. بعد از سخنرانی جناب مجد، آقای موسوی تذکراتی را به مردم توصیه فرمودند از قبیل اینکه چون پلیس نیشابور با تظاهرات ما موافقت کرده خواهش میشود آقایان در طی تظاهرات خود آرامش و متانت را حفظ کرده و فقط به شعارهایی که از بلندگو پخش میشود جواب دهند و نگذارند کسی در بین آنها ایجاد نگرانی و شلوغی کند. بعد از تذکرات ایشان، دانشجوی جوانی شعارهایی را که به تصویب کمیته هدایت (کمیتهای مرکب از روحانیون و مبارزین برجسته شهرستان نیشابور) بود برای مردم خواند که عبارت بودند از نصرمنالله و فتح قریب و استقلال، آزادی، حکومت اسلامی. درود بر خمینی بت شکن. زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما.
بنابر این شد هر کدام از شعارها 20 مرتبه تکرار شود و در مواقع لزوم از شعار ارتشیها خمینی سلامتون رسونده استفاده کنند. بعد از این تذکرات، صفهای فشرده متظاهرین با پرچمهای متعددی که در دست داشتند و خواستههای آنها را بیان میکرد وارد خیابان و به سوی فلکه خیام شروع به حرکت کردند؛ مقداری از جمعیت از آن جمله بانوان شرکت کننده هنوز داخل مسجد بودند. صف اول متظاهرین به چهارراه جنب مسجد رسید، مأموران جلوی آنها را سد کرده و با اینکه قبلاً اجازه تظاهرات داده بودند از حرکت متظاهرین جلوگیری کردند. با ایجاد این صحنه، جناب مجد و جناب موسوی برای مذاکره با مأموران به سوی آنها رفتند، هنوز چهار پنج قدم از جمعیت دور نگشته بودند که بی هیچگونه دلیل بدون اخطار و بدون مذاکره، تیراندازی مأموران شروع شد.
مردم به طرف مسجد عقب نشینی کردند، تیراندازی موقتاً قطع شد، مردم دوباره به طرف مسیر معین حرکت کردند، در این موقع مأموران به طرف مردم آمدند و در فاصله چند متری روی زمین نشسته و آماده برای شلیک شدند. مردم شجاع مسلمان و بیدفاع روبروی آنها نشستند، جای آن پشتیبانان پولکی و پولپرست رژیم فاسد پهلوی خالی بود تا ببینند چگونه مردم شجاع از نهضت اسلامی دفاع میکنند. مردم نشسته بودند که تیراندازی شروع شد، تیرهای اول هوایی بود کمکم به سوی زمین، زمینی که مبارزین اسلامی بر روی آن نشسته بودند متمایل شد، به پرچمها اصابت کرد پرچمها را بر روی مردم ریخت. با ریخته شدن پرچمها، هدف گلولهها پایین آمد تا اینکه به جسم بعضی از مبارزین شجاع اسلام اصابت کرد و خون مقدس آنها هم گواه و امضای پیروزی این نهضت مقدس اسلامی گشت. تیراندازی و شلیک گاز اشکآور تا چند ساعت به طول انجامید، افراد پلیس چند مرتبه به داخل مسجد حمله کردند؛ بعد از ساعتی که شلیک گلوله کمتر شده بود مأموران مزدور دولت شروع به شکستن شیشه چند بانک و آتش زدن آنها کردند تا شاید بتوانند با نسبت دادن این کار به متظاهرین، سرپوشی بر جنایت خود که بدون هیچ دلیلی بر روی متظاهرین شلیک کردند بگذارند. در نتیجه این جنایت هولناک، 8 نفر جان خود را از دست داده و عده کثیری مجروح شدند که 38 نفر از آنها در بیمارستان امدادی نیشابور، 15 نفر در بیمارستان سبزوار و عدهای هم در بیمارستان مشهد بستری گشتند، عدهای هم در منازل شخصی نیشابور تحت معالجه قرار گرفتند. در ایران یا باید پول گرفت و به نفع ددان خونآشام و عامل پست آنها (شاه خائن) تظاهرات کرد و یا باید گلوله خورد و خون داد و با کمک به نهضت مقدس اسلامی، پشت غارتگران خونآشام و عامل کثیف آنها (شاه خودفروخته) را به لرزه انداخت.»[203]
بهرغم این حادثه، در روز چهارم آذر ماه اعلام شد:
«وضعیت شهر در حال حاضر عادی و مغازهها به صورت نیمه تعطیل و آموزشگاهها تماماً تعطیل میباشد.»[204]
و این درحالی بود که مردم نیشابور و مناطق اطراف در تدارک برپایی تظاهرات دیگری در روز پنجم آذر ماه بودند:
«عدهای از اهالی بخش درود و خانلق و خور شهرستان نیشابور تصمیم دارند روز 5 /9 /57 در تظاهرات متشکله در نیشابور شرکت نمایند. مراتب جهت هرگونه اقدام مقتضی اعلام میگردد.»[205]
[1]. همین کتاب، سند شماره: 20715/ﻫ1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[2]. همین کتاب، گزارش ارسالی به اداره کل سوم بدون تاریخ و شماره.
[3]. همین کتاب، سند شماره: 20712 /9ﻫ 1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[4]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 65، مدت دوره از ساعت 0600، 20 /8 /1357 الی 0600 روز 21 /8 /1357.
[5]. همین کتاب، سند شماره: 1 /30 /31 /57، تاریخ: 25 /8 /1357.
[6]. همین کتاب، سند شماره: 20723/ﻫ، تاریخ: 21 /8 /1357.
[7]. همین کتاب، سند شماره: 20708 /9ﻫ 1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[8]. همین کتاب، سند شماره: 20709 /9ﻫ 1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[9]. همین کتاب، سند شماره: 52 /8 /02 /501، تاریخ: 20 /8 /1357.
[10]. همین کتاب، سند شماره: 20715/ﻫ1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[11]. همین کتاب، سند شماره: 20706 /9ﻫ 1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[12]. همین کتاب، سند شماره: 20706 /9ﻫ 1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[13]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 65، مدت دوره از ساعت 0600، 20 /8 /1357 الی 0600 روز 21 /8 /1357.
[14]. خلاصه اطلاعاتی شماره: 66، مدت دوره از ساعت 0600، 21 /8 /1357. الی 0600، 22 /8 /1357.
[15]. همین کتاب، سند شماره: 24413/ﻫ2، تاریخ: 22 /8 /1357.
[16]. همین کتاب، سند شماره: 20706 /9ﻫ 1، تاریخ: 20 /8 /1357.
[17]. همین کتاب، سند شماره: 24401/ﻫ2، تاریخ: 21 /8 /1357.
[18]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 66، مدت دوره از ساعت 0600، 21 /8 /1357 الی 0600، 22 /8 /1357.
[19]. همین کتاب، سند شماره: 20717/ﻫ1، تاریخ: 21 /8 /1357.
[20]. همین کتاب، سند شماره: 20726 /9ﻫ 1، تاریخ: 21 /8 /1357.
[21]. همین کتاب، سند شماره: 30 /31 /57، تاریخ: 21 /8 /1357.
[22]. همین کتاب، سند شماره: 1 /32 /9 /1357، تاریخ: 21 /8 /1357.
[23]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 21 /8 /1357.
[24]. همین کتاب، سند شماره: 46 /57 /02 /501، تاریخ: 21 /8 /1357.
[25]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 66، مدت دوره از ساعت 0600، 21 /8 /1357 الی 0600، 22 /8 /1357.
[26]. همین کتاب، سند شماره: 68 /1888 /02 /501، تاریخ: 22 /8 /1357.
[27]. همین کتاب، سند شماره: 20729 /9ﻫ 1، تاریخ: 21 /8 /1357.
[28]. همین کتاب، سند شماره: 20768/ﻫ1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[29]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 22 /8 /1357.
[30]. همین کتاب، سند شماره: /02 /501، تاریخ: 23 /8 /1357.
[31]. اصل: نیستند.
[32]. همین کتاب، سند شماره: 20785/ﻫ1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[33]. همین کتاب، سند شماره: 20746، تاریخ: 22 /8 /1357.
[34]. همین کتاب، سند شماره: 20756 /9ﻫ 1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[35]. همین کتاب، سند شماره: 20754/ﻫ1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[36]. همین کتاب، سند شماره: 20788/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[37]. همین کتاب، سند شماره: 20759 /9ﻫ 1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[38]. همین کتاب، سند شماره: 24465/ﻫ2، تاریخ: 27 /8 /1357.
[39]. همین کتاب، سند شماره: 24413/ﻫ2، تاریخ: 22 /8 /1357.
[40]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 67، مدت دوره از ساعت 0600، 22 /8 /1357 الی 0600، 23 /8 /1357.
[41]. همین کتاب، سند شماره: 24427/ﻫ2، تاریخ: 23 /8 /1357.
[42]. همین کتاب، سند شماره: 24417/ﻫ2، تاریخ: 23 /8 /1357.
[43]. همین کتاب، سند شماره: 24426/ﻫ2، تاریخ: 23 /8 /1357.
[44]. همین کتاب، سند شماره: 24427/ﻫ2، تاریخ: 23 /8 /1357.
[45]. همین کتاب، سند شماره: 20781 /9ﻫ 1، تاریخ: 23 /8 /1357.
[46]. همین کتاب، سند شماره: 24430/ﻫ2، تاریخ: 23 /8 /1357.
[47]. همین کتاب، سند شماره: 20781 /9ﻫ 1، تاریخ: 23 /8 /1357.
[48]. همین کتاب، سند شماره: 24427/ﻫ2، تاریخ: 23 /8 /1357.
[49]. اصل: شیخ.
[50]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 23 /8 /1357.
[51]. اصل: عطیق.
[52]. اصل: میکوشیم.
[53]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 23 /8 /1357.
[54]. خلاصه اطلاعاتی شماره: 68، مدت دوره از ساعت 0600، 23 /8 /1357 الی 0600، 24 /8 /1357.
[55]. همین کتاب، سند شماره: 20780 /9ﻫ 1، تاریخ: 23 /8 /1357.
[56]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 68، مدت دوره از ساعت 0600، 23 /8 /1357 الی 0600، 24 /8 /1357.
[57]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 69، مدت دوره از ساعت 0600، 24 /8 /1357 الی 0600، 25 /8 /1357.
[58]. همین کتاب، سند شماره: 20789/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[59]. همین کتاب، سند شماره: 20789/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[60]. همین کتاب، سند شماره: 24435/ﻫ2، تاریخ: 24 /8 /1357.
[61]. همین کتاب، سند شماره: 20788/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[62]. همین کتاب، سند شماره: /02 /501، تاریخ: 23 /8 /1357.
[63]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 68، مدت دوره از ساعت 0600، 23 /8 /1357 الی 0600، 24 /8 /1357.
[64]. همین کتاب، سند شماره: 20789/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[65]. همین کتاب، سند شماره: 24440/ﻫ2، تاریخ: 25 /8 /1357.
[66]. همین کتاب، سند شماره: 20791/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[67]. همین کتاب، سند شماره: 20813 /9ﻫ 1، تاریخ: 25 /8 /1357.
[68]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 25 /8 /1357.
[69]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 70، مدت دوره از ساعت 0600، 25 /8 /1357 الی 0600، 26 /8 /1357.
[70]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره: 70، مدت دوره از 0600، 25 /8 /1357 الی 0600، 26 /8 /1357.
[71]. همین کتاب، سند شماره: 20804 /9ﻫ 1، تاریخ: 25 /8 /1357.
[72]. همین کتاب، سند صورتجلسه مذاکرات شورای تأمین استان خراسان، تاریخ: 25 /8 /1357.
[73]. همین کتاب، سند شماره: 25 /542، تاریخ: 25 /8 /1357.
[74]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 70، مدت دوره از ساعت 0600، 25 /8 /1357 الی 0600، 26 /8 /1357.
[75]. همین کتاب، سند شماره: 24453/ﻫ2، تاریخ: 25 /8 /1357.
[76]. همین کتاب، سند شماره: 1 /542، تاریخ: 25 /8 /1357.
[77]. همین کتاب، سند خبرگزاری پارس، پانا، شماره: 1، تاریخ: 26 /8 /1357.
[78]. همین کتاب، سند شماره: 20829 /9ﻫ 1، تاریخ: 26 /8 /1357.
[79]. همین کتاب، سند صورتجلسه مذاکرات شورای تأمین استان خراسان، تاریخ: 26 /8 /1357.
[80]. همان.
[81]. همان.
[82]. همین کتاب، سند شماره: 20830 /9ﻫ 1، تاریخ: 26 /8 /1357.
[83]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 71، مدت دوره از ساعت 0600، 26 /8 /1357 الی 0600، [27]26 /8 /1357.
[84]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[85]. همین کتاب، سند شماره: 20855 /9ﻫ 1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[86]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[87]. همین کتاب، سند شماره: 20848 /9ﻫ 1 ـ 2777 /8 /1357.
[88]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[89]. همین کتاب، سند شماره: 20851/ﻫ، تاریخ: 27 /8 /1357.
[90]. همین کتاب، سند شماره: 20848 /9ﻫ 1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[91]. همین کتاب، سند شماره: 24466/ﻫ2، تاریخ: 27 /8 /1357.
[92]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[93]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[94]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 72، مدت دوره از ساعت 0600، 27 /8 /1357 الی 0600، 28 /8 /1357.
[95]. همین کتاب، سند شماره: 20854 /9ﻫ 1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[96]. همین کتاب، سند صورتجلسه مذاکرات شورای تأمین استان، تاریخ: 27 /8 /1357.
[97]. همین کتاب، سند شماره: 20855/ﻫ1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[98]. همین کتاب، سند شماره: 20857/ﻫ1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[99]. همین کتاب، سند شماره: 513 /7 /02 /501، تاریخ: 20 /8 /1357.
[100]. همین کتاب، سند شماره: 13، تاریخ: 23 /8 /1357.
[101]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[102]. همین کتاب، سند شماره: 20854 /9ﻫ 1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[103]. همین کتاب، سند شماره: 20858/ﻫ1، تاریخ: 27 /8 /1357.
[104]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 72، مدت دوره از ساعت 0600، 27 /8 /1357 الی 0600، 28 /8 /1357.
[105]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 72، مدت دوره از ساعت 0600، 27 /8 /1357 الی 0600، 28 /8 /1357.
[106]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره: 72، مدت دوره از ساعت 0600، 27 الی 0600، 28 /8 /1357.
[107]. همین کتاب، سند شماره: 20863/ﻫ1، تاریخ: 28 /8 /1357.
[108]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 73، مدت دوره از ساعت 0600 روز 28 /8 /1357 الی 0600، 29 /8 /1357.
[109]. همین کتاب، سند شهربانی استان خراسان بدون تاریخ و شماره.
[110]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره: 73، مدت دوره از 0600، 28 /8 /1357 الی 0600، 29 /8 /1357.
[111]. همین کتاب، سند شماره: 20889/ﻫ1، تاریخ: 29 /8 /1357.
[112]. همین کتاب، سند شماره: 24499/ﻫ2، تاریخ: 29 /8 /1357.
[113]. همین کتاب، سند شماره: 20889/ﻫ1، تاریخ: 29 /8 /1357.
[114]. همین کتاب، سند صورتجلسه مذاکرات شورای تأمین استان خراسان، تاریخ: 1800 روز 29 /8 /1357.
[115]. همین کتاب، سند قطعنامه.
[116]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 29 /8 /1357.
[117]. همین کتاب، سند شماره: 20893/ﻫ، تاریخ: 30 /8 /1357.
[118]. همین کتاب، سند شماره: 20858/ﻫ1، تاریخ: 29 /8 /1357.
[119]. همین کتاب، سند شماره: 20404/ﻫ1، تاریخ: 30 /8 /1357.
[120]. همین کتاب، سند شماره: 20915/ﻫ1، تاریخ: 30 /8 /1357.
[121]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 73، مدت دوره از ساعت 0600، 29 الی 0600، 30 /8 /1357.
[122]. همین کتاب، سند شماره: 24501/ﻫ2، تاریخ: 30 /8 /1357.
[123]. همین کتاب، سند شماره: 24500/ﻫ2، تاریخ: 30 /8 /1357.
[124]. همین کتاب، سند شماره: 24506/ﻫ2، تاریخ: 30 /8 /1357.
[125]. همین کتاب، سند شماره: 24504/ﻫ2، تاریخ: 30 /8 /1357.
[126]. همین کتاب، سند شماره: 24507/ﻫ2، تاریخ: 30 /8 /1357.
[127]. همین کتاب، سند شماره: 20915/ﻫ1، تاریخ: 30 /8 /1357.
[128]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 75، مدت دوره از ساعت 0600 روز 30 /8 /1357 الی 0600، 1 /9 /1357.
[129]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 30 /8 /1357.
[130]. همین کتاب، سند شماره: 1615 /351، تاریخ: 30 /8 /1357.
[131]. همین کتاب، سند شماره: 20930 /9ﻫ 1، تاریخ: 1 /9 /1357.
[132]. همین کتاب، سند شماره: 70، تاریخ: 1 /9 /1357.
[133]. همین کتاب، سند شماره: 24521/ﻫ2، تاریخ: 1 /9 /1357.
[134]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 76، مدت دوره از ساعت 0600 روز 1 /9 /1357 الی 0600، 2 /9 /1357.
[135]. همین کتاب، سند شماره: 11956/ﻫ3، تاریخ: 2 /9 /1357.
[136]. همین کتاب، سند شماره: 20962 /9ﻫ 1، تاریخ: 2 /9 /1357.
[137]. همین کتاب، سند شماره: 24523/ﻫ2، تاریخ: 2 /9 /1357.
[138]. همین کتاب، سند شماره: 2 /2 /25 /542، تاریخ: 2 /9 /1357.
[139]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 2 /9 /1357.
[140]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 77، مدت دوره از ساعت 0600 روز 2 /9 /1357 الی 0600، 3 /9 /1357.
[141]. همین کتاب، سند شماره: 20919/ﻫ1، تاریخ: 1 /9 /1357.
[142]. همین کتاب، سند شماره: 20962 /9ﻫ 1، تاریخ: 2 /9 /1357.
[143]. همین کتاب، سند شماره: 20950/ﻫ، تاریخ: 3 /9 /1357.
[144]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 3 /9 /1357.
[145]. همین کتاب، سند شماره: 11970/ﻫ /3، تاریخ: 4 /9 /1357.
[146]. همین کتاب، سند شماره: 24525/ﻫ2، تاریخ: 4 /9 /1357.
[147]. همین کتاب، سند شماره: 24535/ﻫ2، تاریخ: 4 /9 /1357.
[148]. همین کتاب، سند شماره: 24530/ﻫ2، تاریخ: 4 /9 /1357.
[149]. همین کتاب، سند شماره: 20982/ﻫ/ج، تاریخ: 4 /9 /1357.
[150]. همین کتاب، سند شماره: 20982/ﻫ/ج، تاریخ: 4 /9 /1357.
[151]. همین کتاب، سند شماره: 11971/ﻫ /3، تاریخ: 4 /9 /1357.
[152]. همین کتاب، اعلامیه حوزه علمیه، دانشگاهیان، فرهنگیان، کارگران و اصناف مبارز مشهد.
[153]. همین کتاب، اعلامیه کارمندان و کارکنان آستان قدس.
[154]. همین کتاب، سند شماره: 3 /2 /25 /542، تاریخ: 4 /9 /1357.
[155]. همین کتاب، سند شماره: 2756/ت، تاریخ: 23 /8 /1357.
[156]. همین کتاب، سند شماره: 1274 /16 /57، تاریخ: 21 /8 /1357.
[157]. همین کتاب، سند شماره: 20830 /9ﻫ 1، تاریخ: 26 /8 /1357.
[158]. همین کتاب، سند شماره: 2777/ت، تاریخ: 27 /8 /1357.
[159]. همین کتاب، سند شماره: 2757/ت، تاریخ: 23 /8 /1357.
[160]. همین کتاب، سند شماره: 268/ت، تاریخ: 27 /8 /1357.
[161]. همین کتاب، سند شماره: 618 /132 /77 /401، تاریخ: 2 /9 /1357.
[162]. همین کتاب، سند شماره: 20797/ﻫ1، تاریخ: 25 /8 /1357.
[163]. همین کتاب، سند شماره: 2522 /58، تاریخ: 21 /8 /1357.
[164]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 24 /8 /1357.
[165]. همین کتاب، سند شماره: 41 /19142 /04 /501 /962، تاریخ: 24 /8 /1357.
[166]. همین کتاب، سند شماره: 22 /50، تاریخ: 22 /8 /1357.
[167]. همین کتاب، سند شماره: 5861/م، تاریخ: 24 /8 /1357.
[168]. همین کتاب، سند شماره: 20795/ﻫ1، تاریخ: 24 /8 /1357.
[169]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 26 /8 /1357.
[170]. همین کتاب، سند شماره: 2 سیار م، تاریخ: 26 /8 /1357.
[171]. همین کتاب، سند شماره: 7 /19230 /04 /507 /962، تاریخ: 2 /9 /1357.
[172]. همین کتاب، سند شماره: 440 /1 /02 /501 /962، تاریخ: 29 /8 /1357.
[173]. همین کتاب، سند شماره: 438/ﻫ د، تاریخ: 1 /9 /1357.
[174]. همین کتاب، سند شماره: 20 /24 /57، تاریخ: 27 /8 /1357.
[175]. همین کتاب، سند شماره: 19 /2 /25 /542، تاریخ: 21 /8 /1357.
[176]. همین کتاب، سند شماره: 1676 /15 /57، تاریخ: 22 /8 /1357.
[177]. همین کتاب، سند شماره: 1605 /15 /57، تاریخ: 21 /8 /1357.
[178]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 22 /8 /1357.
[179]. همین کتاب، سند شماره: 20763 /9ﻫ 1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[180]. همین کتاب، سند شماره: 546 /7 /02 /501، تاریخ: 1 /9 /1357.
[181]. همین کتاب، سند شماره: 20960 /9ﻫ 1، تاریخ: 2 /9 /1357.
[182]. همین کتاب، سند شماره: 20962 /9ﻫ 1، تاریخ: 2 /9 /1357.
[183]. همین کتاب، سند شماره: 30 /31 /57، تاریخ: 21 /8 /1357.
[184]. همین کتاب، سند بدون تاریخ و شماره.
[185]. همین کتاب، سند شماره: 43/م، تاریخ: 29 /8 /1357.
[186]. همین کتاب، سند شماره: 48 /57 /02 /501، تاریخ: 25 /8 /1357.
[187]. همین کتاب، سند شماره: 170/م، تاریخ: 29 /8 /1357.
[188]. همین کتاب، سند شماره: 24381 /9 ﻫ 2، تاریخ: 21 /8 /1357.
[189]. همین کتاب، سند شماره: 20761 /9ﻫ 1، تاریخ: 22 /8 /1357.
[190]. همین کتاب، سند شماره: 254 /09 /606 /958، تاریخ: 24 /8 /1357.
[191]. همین کتاب، سند اعلامیه جامعه روحانیت شهرستان کاشمر.
[192]. همین کتاب، سند شماره: 103 /1925 /02 /501، تاریخ: 29 /8 /1357.
[193]. همین کتاب، سند شماره: 165 /1888 /02 /501، تاریخ: 29 /8 /1357.
[194]. همین کتاب، سند شماره: 618 /132 /77 /401، تاریخ: 2 /9 /1357.
[195]. همین کتاب، سند شماره: 1888 /02 /501، تاریخ: 4 /9 /1357.
[196]. همین کتاب، سند شماره: 5985 /77 /401، تاریخ: 22 /8 /1357.
[197]. همین کتاب، سند شماره: 20800/ﻫ1، تاریخ: 25 /8 /1357.
[198]. همین کتاب، سند شماره: 501 /7 /02 /501، تاریخ: 27 /8 /1357.
[199]. همین کتاب، سند شماره: 512 /132 /77 /201، تاریخ: 27 /8 /1357.
[200]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 27 /8 /1357.
[201]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 28 /8 /1357.
[202]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره: 73، مدت دوره از ساعت 0600 روز 28 /8 /1357 الی 0600، 29 /8 /1357.
[203]. همین کتاب، سند خبرنامه، فوقالعاده شماره: 1، تاریخ: 30 /8 /1357.
[204]. همین کتاب، سند شماره: 2 /2 /25 /542، تاریخ: 4 /9 /1357.
[205]. همین کتاب، سند شماره: 20981 /9ﻫ 1، تاریخ: 4 /9 /1357.