تظاهرات پراکنده دانشآموزی
در آخرین روز مهر ماه سال 1357ش، باز هم تعدادی از جوانان و نوجوانان دختر و پسر به همراه تعدادی از طلاب و مردم متدین و مذهبی، در منزل و مقابل منزل آیتالله سیدعبدالله شیرازی تجمع و شروع به تظاهرات کردند:
اجتماعی شامل دختران و پسران دانشآموز و تعدادی طلبه علوم دینی از منزل آیتالله شیرازی خارج و در حالی که شعارهائی به نفع آیتالله خمینی میدهند، به طرف خیابانهای نادری و میدان شاه شروع به راه پیمائی نموده اند.[1]
همزمان حدود 2000 نفر نیز از منزل آیتالله قمی خارج و به طرف کوچه تلفنخانه حرکت نمودند. که توسط نیروهای فرمانداری نظامی متفرق گردیدند.[2] بعد از ظهر همان روز در نقاط مختلف شهر مشهد تظاهراتی برپا که این تجمع نیز به وسیله مأمورین فرمانداری نظامی متفرق گردید.[3]
در ساعت 7 بعدازظهر، تظاهراتی در داخل صحن عتیق صورت گرفت که سه نفر از محرکین اصلی آن مورد شناسائی قرار گرفتند؛ ولی به علت حجم گاز اشکآوری که در فضا پخش شده بود، مأمورین موفق به دستگیری آنان نشدند.[4]
وسعت تظاهرات مردمی در این ایام، موجب گردید پرویز ثابتی در بخشنامهای سراسری، دستور به تهیه و تنظیم آرشیوی از اسامی و مشخصات رهبران حرکتهای مردمی دهد تا برای عملیات و اقدامات آتی سازمان امنیت در دسترس باشد؛ رئیس ساواک مشهد در ذیل آن نوشت:
«علاوه بر صورت روحانیون و وعاظ ناراحت که به فرمانداری نظامی دادیم و اسامی آن دسته از افراد را که با روحانیون تماس دارند و به نفع آنان فعالیت مینمایند و اشخاصی مانند رستگار که گفتم به اخلال گران پول میدهد و اشخاص دیگری که در حال حاضر فعالیت دارند مانند ارتضاء در بازار فرش فروشها و غیره به فرمانداری نظامی بدهید و این اسامی به مرکز ارسال و مشخصات و محل اقامت آنان در دفتری ثبت که دسترسی به آنان هر موقع آسان باشد. نتیجه به مرکز هم ارسال شود.»[5]
و متعاقب این دستور، تهیه عکسهای عملیاتی از صحنه تظاهرات و افراد تظاهرکننده و رهبران آن در دستور کار قرار گرفت:
«تعدادی حدود 100 الی 150 نفر از دانشآموزان دبیرستان شاهرضا واقع در خیابان پهلوی از دبیرستان خارج شدند و در حالی که در دست آنها پلاکاردهایی بود و چند عکس از آیتالله خمینی در روی پلاکاردها نصب شده بود، به طور جمعی از وسط خیابان به سمت جنوب خیابان پهلوی حرکت نمودند و از طریق کوچه سنبل. کوچه بهار. بازار سرشور، جلوی منزل آقای قمی توقف نمودند. بعد از چند دقیقه در حالی که شعار میدادند، وارد خیابان نادری شده و دور فلکه حضرت، روبروی درب ساعت، مأموران انتظامی با گاز اشکآور آنها را متفرق نمودند. از تظاهرکنندگان عکس عملیاتی گرفته شد.»[6]
در این موقع، حرکتهای دانشآموزی بسیار جدی شده و در روزهای اول و دوم آبان ماه، مقابل اکثر دبیرستانهای شهر مشهد، تظاهرات برپا میشد که توسط مأمورین فرمانداری نظامی با آن مقابله میگردید.[7]
دستگیری تعدادی از دانشآموزان در جریان تظاهرات روزهای اول و دوم آبان، موجب شد طی اعلامیهای با امضاء دانشآموزان مشهد، که در بیت آیتالله سیدعبدالله شیرازی به دیوار نصب گردید، از دانشآموزان خواسته شود به «منظور اعتراض» به این دستگیریها، «ساعت 0830 روز 3 /8 /57 در فلکه تقیآباد مشهد اجتماع نمایند.»[8]
این درحالی بود که در ساعات مختلف، تظاهرات مردمی پراکنده در خیابانهای مختلف شهر مانند «خیابان نادری. اطراف فلکه حرم. خیابان طبرسی. گنبد سبز»[9] و همچنین «حرم مطهر و جلو منزل شیرازی و قمی»،[10] همراه با «حمل عکس روحالله خمینی» و شعارِ «با خون ما جوانان، ایران شده گلستان»، ادامه داشت.[11]
در این شرایط، ایجاد محدودیت برای تردد به بیت آیتالله شیرازی که از آن به «محاصره نظامی» تعبیر شد[12] و ایجاد جنگ روانی با بهرهگیری از این ترفند که: «شنیده شده که آیات قمی و شیرازی هر کدام تعدادی از جوانان بیکار را جمع و ضمن تهیه غذای آنان، به هر کدام ماهیانه مبلغ 300 تومان مستمری میدهند و همه آنها نیز در تظاهرات شرکت مینمایند.» در دستور کار قرار گرفت.[13]
این عملیات روانی، درست زمانی آغاز گردید که ساواک مشهد در نامهای به فرمانداری نظامی نوشت:
«چون احتمال دارد گروههای مخالف با جمعآوری و تحریک دانشآموزان و دانشجویان از معابر مختلف به میادینی که دارای مجسمه اعلیحضرت همایونی وجود دارد عزیمت و در صدد اسائه ادب برآیند، خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد نیز به هر نحوی که مقتضی است پیشبینیهای لازم معمول، تا از اجرای نیات پلید اینگونه افراد به موقع جلوگیری گردد.»[14]
دانشگاه فردوسی
اعتصابات دانشجوئی و دانشآموزی که از روز پانزدهم مهر ماه در مشهد آغاز شده بود، همچنان ادامه داشت و در این زمان، کارمندان دانشگاه و کادر اداری نیز به آن پیوسته و باشگاه دانشگاه فردوسی، محل تجمع آنان بود:
«کلیه کارمندان دانشگاه فردوسی در محل باشگاه دانشگاه جمع شده، ولی تظاهراتی انجام نمیدهند و به طور ساکت نشستهاند.»[15]
«در دانشکدههای پزشکی. علوم. ادبیات. علوم تربیتی. داروسازی. کشاورزی. مهندسی. الهیات، کارمندان و مستخدمین به اعتصاب خود ادامه داده و دانشجویان به تعداد کمی در محوطه نشسته و کلاس تشکیل نگردیده است. در دانشکده دندان پزشکی، کارمندان و مستخدمین به اعتصاب خود ادامه و دانشجویان به تعداد کم اجتماع نمودهاند و از پذیرفتن بیماران نیز خودداری مینمایند.»[16]
هماهنگی در بین بخشهای مختلف آموزشی و اداری در دانشکدههای دانشگاه فردوسی به میزانی بود که شناسائی افراد مؤثر در این حرکت، در دستور کار قرار گرفت و پس از اعلام اسامی تعدادی از آنان، نوشته شد:
«امکان دارد فعالیت آنان منجر به متوقف شدن و تعطیلی کامل دانشکدهها گردد.»[17]
و در روز دوم آبان ماه نیز، «بیانیهای با نام اعضاء هیئت علمی. کارکنان. انترنها. آسیستانهای مراکز پزشکی دانشگاه فردوسی» در سازمان مرکزی شماره 1 توزیع گردید که در آن آمده بود:
«اراده و خواست ملت مسلمان و متمدن ایران، دستیابی به استقلال و آزادی از دست رفته [میباشد] و هیچ قدرت خارجی و داخلی امکان و یارای از میان بردن همبستگی مردم و جلوگیری از رسیدن به هدفهای مقدس انسانی را ندارد... برقراری حکومت مردم بر مردم براساس قوانین اصیل اسلامی. تفکیک کامل و جایگزینی قانونی قوای مملکت. لغو کلیه قوانینی که مغایر با قانون اساسی اصیل ایران است. آزادی بدون شرط تمام زندانیان سیاسی. انحلال سازمان امنیت و سایر تشکیلات خودکامه پلیسی. تعیین و مجازات عاملان کشتارهای قدیم و جدید ملت ایران. تجدیدنظر در روابط و قراردادهای بینالمللی ایران با دیگر ممالک و برقراری مجدد آنها براساس تساوی حقوق و حفظ کامل منافع ملت ایران. موقوفکردن تمام اعمال و تحریکاتی که به وحدت ملی لطمه میزند.»[18]
آزادی زندانیان سیاسی
در این زمان، شرایط سیاسی، اجتماعی کشور ناشی از تظاهرات و اعتصابات به سمت و سوئی پیش رفت که رژیم شاهنشاهی را ناچار به عقبنشینیهای تاکتیکی، از جمله آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی نمود:
«عدهای از دانشآموزان ضمن مراجعه به آیتالله قمی سئوال نمودهاند به علت عفو و ترخیص زندانیان سیاسی از آنان استقبال گردد یا خیر. آقای قمی با نظر موافق موضوع را تأیید و به همین جهت دانشآموزان و دانشجویان در نظر دارند هنگام خروج زندانیان از آنان استقبال نمایند.»[19]
برای مقابله با این اقدام، تصمیم گرفته شد «زندانیان در فاصلههای نامعین» و به صورت انفرادی از زندان مرخص شوند.[20] رژیم چارهای جز آزادی زندانیان سیاسی نداشت و این برنامه در روز سوم آبان ماه عملی گردید و تا ساعت 2 بعد از ظهر همین روز، تعداد 66 نفر از «زندانیان امنیتی» از زندان وکیلآباد آزاد شدند که مورد استقبال گروهی از مردم قرار گرفتند.[21]
روز سوم آبان
اعلامیه آیتالله قمی «مبنی بر اعلام عزای عمومی در روزهای چهارشنبه و 5 شنبه و جمعه»، همراه با تعطیل دروس دینی و برپائی مجلس عزا در روز پنجشنبه چهارم آبان، به مناسبت کشتار مردم در شهر همدان، [22]و همچنین صدور اعلامیه آیتالله شیرازی[23] نشانگر عزم راسخ مردم متدین و انقلابی در ادامه حرکت خود تا سرنگونی رژیم شاهنشاهی بود:
«از ساعت 30 /8 روز جاری تظاهرات گسترده توسط گروههای مختلف مردم که اکثراً دانشآموز، دانشجو و معلم بودهاند و تعداد تقریبی آنان در حدود 4500 نفر تخمین زده شده است، در خیابانهای اصلی شهر صورت گرفته و عنوان مینمودند درود بر خمینی، ارتش برادر ما است. ضمناً پلاکارتهائی را که به نحو مقتضی به دست آمده، جملاتی به شرح زیر نوشته شده است. (درود بر خمینی بت شکن و به رهبری آن پیروز میشویم) (مردم بپا خیزید. دانشآموزان و معلمین برخیزید، روز نجات است) با خود حمل مینمودند. دسته دیگر حدود 300 نفر از اصناف، ضمن حمل پرچمی که روی آن نوشته بودند اصناف مشهد حق قانونی خود را میخواهیم، در یکی از خیابانهای شهر مبادرت به راهپیمائی نمودند و اجتماعاتی در حدود 1000 نفر نیز مقابل منازل آیات شیرازی و قمی در روز جاری مشاهده شده و سپس گروهی از تظاهر کنندگان قصد داشتند در فلکه دقیقی مبادرت به خواندن نماز جماعت نمایند که به نحو مقتضی از اجتماع آنان جلوگیری[24] گردیده است. تظاهر کنندگان در ساعت مختلف، ضمن اعلام حکومت نظامی با بلندگو و چون به تذکرات مأمورین توجه ننمودهاند، لذا با ماشین آتشنشانی ریختن آب و پرتاب گاز اشکآور متفرق و تا این ساعت حادثه سوئی رخ نداده است.»[25]
در این روز، «آیتالله قمی و شیرازی به منظور اعتراض به واقعه کرمان و همدان و قم، درس علوم دینی را تعطیل» کردند. در گزارشی درباره اوضاع شهر مشهد آمده است:
«به طور کلی اوضاع شهر مشهد ناآرام و مأمورین فرماندار نظامی سعی مینمایند به وسیله بلندگو و ماشینهای آب پاش و گاز اشکآور مردم را متفرق نمایند.»[26]
در روز سوم آبان، شرکت دانشآموزان در تظاهرات بسیار چشمگیر بود تا جائی که فرماندار نظامی مشهد را در تصمیم گیری سر در گم نموده بود:
«عدهای حدود 5000 نفر از دانشآموزان مدارس مختلف در دبیرستان خسروی واقع در خیابان شاهرخ اجتماع و در نظر داشتهاند به اتفاق طلاب نماز برگزار نمایند. فرماندار نظامی بدون شرکت طلاب، با نماز دانشآموزان موافقت نمود.»[27]
و در ساعت 6 بعدازظهر، تظاهراتی در صحن عتیق برگزار گردید که جمعیت آن حدود «5000 نفر» تخمین زده شد و شعارهای آنان به شرح زیر ثبت گردید:
«مرگ بر کد 66. تولد شاه عزای ملی. چهارم آبان عزای ملت. آزادی زندانیان سیاسی مسلمان»[28]
روز چهارم آبان
در خلال تظاهرات روز سوم آبان شایع گردید که در روز چهارم آبان، «کسبه، مبادرت به تعطیل دکاکین» خود خواهند نمود و برنامهی آغاز راهپیمائی در ساعت 10 صبح از منزل آیت سیدکاظم مرعشی نیز، اعلام گردید[29] و به دانشآموزان نیز گفته شد: «روز 4 آبان، لباس سیاه پوشیده و در مدارس حاضر باشند تا در تظاهرات شرکت نمایند.»[30]
روز چهارم آبان، روز تولد محمدرضا پهلوی بود و پوشیدنِ لباس سیاه در این روز، نشانه روشن دیگری از مخالفت صریح مردم با رژیم شاهنشاهی به شمار میرفت و این درحالی بود که در تظاهرات شبانه روز سوم آبان ماه، «پرچمهائی که به مناسبت جشن چهارم آبان در جلوی ادارات و مغازهها آویزان بود»، توسط تظاهرکنندگان به آتش کشیده شد.[31]
دستور آیتالله سیدعبدالله شیرازی به کسبه، مبنی بر اینکه در روز 4 /8 /57 یا مغازههای خود را باز نکنند و یا اگر بازکردند پرچم مشکی بزنند، از سویِ ساواک به درستی به عنوان «از بین بردن خجسته میلاد شاهنشاه آریامهر» تعبیر شد.[32]
در روز چهارم آبان ماه، مغازههای شهر مشهد به طور کلی تعطیل بود و نه تنها بر سر در مغازههای آنان پرچمی به مناسبت سالروز تولد شاه نصب نگردید که در برخی از مغازهها به جای آن، «پرچم سیاه» آویخته شده بود.
سخنران مجلس بزرگداشتِ «کشتهشدگان حوادث همدان و قم و سایر شهرستانها» در بیت آیتالله قمی در این روز، مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای بود که پس از اتمام سخنرانی ایشان، جمعیت شرکتکننده در مراسم با شعاری «به این مضمون که امروز تولد معاویه است»،[33] به راهپیمائی پرداختند و این مشابه وضعیتی بود که در مقابل بیت آیتالله شیرازی نیز با حضور تعدادی از دختران دانشجو، همراه با سنگپرانی به طرف مأمورین نظامی که قصد متفرق نمودنِ آنان را داشتند، برقرار بود و طی اعلامیهای نیز از مردم دعوت شده بود در مراسم ساعت 1730 بعد از ظهر در منزل ایشان شرکت نمایند.[34]
سخنرانِ مراسم بیت آیتالله شیرازی، شیخ علی تهرانی بود که پس از اتمام سخنرانی وی، تظاهرات مردم که همراه با «آتش زدن مقداری کارتن و لاستیک» برای خنثیسازی اثرات گاز اشکآور بود، به سوی حرم مطهر آغاز گردید[35] در خلال آن، تعدادی از تظاهرکنندگان دستگیر شدند:
«دو نفر غیرنظامی مشروحه زیر در ساعت 1800 روز 4 /8 /57 در تظاهرات خیابان جهانبانی شرکت، که توسط نیروهای فرمانداری نظامی دستگیر و با تشکیل پرونده مقدماتی به دادسرای نظامی دلالت گردیدند... 1. محمدحسین حداد مقدم فرزند رضا 21 ساله 2. عباسعلی عباس زاده فرزند برات 27 ساله»[36]
روز پنجم آبان
از صبح روز پنجم آبان، مردم در نقاط مختلف شهر مشهد از جمله در میدان راهآهن، به تظاهرات مشغول بودند. تعداد جمعیت شرکتکننده در تظاهرات میدان راهآهن به میزانی بود که مأمورین فرمانداری نظامی که قصد دستگیر کردن برخی از تظاهرکنندگان را داشتند، با این توجیه که «به علت انبوه جمعیت، عکسالعمل نسبت به دستگیری آنان امکانپذیر نبوده»، از این اقدام منصرف شدند. از نکات قابل توجه در تظاهرات این روز، ایجاد ارتباط عاطفی مردم با نیروهای فرمانداری نظامی مستقر در خیابانها بود:
«تعدادی از تظاهرکنندگان از تانکها بالا رفته و به خدمه تانک، حلقه گل تقدیم و آنها را در آغوش میگیرند.»[37]
این جمعیت، در صبح روز پنجم آبان در «خیابان نادری و اطراف منزل آیتالله شیرازی» فراوانی بیشتری داشت و تعداد آن توسط ساواک، 10000 نفر برآورد گردید[38] و در بعد از ظهر، تعداد آنان به سه برابر افزایش یافت:
«در ساعت 1900 روز جاری عدهای حدود 30 هزار نفر از باغ نادری به طرف مجسمه و خیابان دانشگاه، فلکه سعدی به راهپیمائی پرداخته و تظاهرات، شدت آنچنانی نداشته و در این تظاهرات در خیابان دانشگاه نرسیده به فلکه سعدی یک نفر سرگرد فرماندار نظامی را تظاهرکنندگان سر دست بلند کرده و به گردنش حلقه گل انداختهاند و نیز تظاهرکنندگان در فلکه سعدی اجتماع نموده و فرمانداری نظامی از جریان مطلع میباشند.»[39]
در تظاهرات این روز که با جنگ و گریز خیابانی نیز همراه بود، درحالی که در شعارهای مردم با صراحت از امام خمینی (ره) به عنوان «قائدالاعظم» یاد میگردید، نسبت به خروج امریکا از کشور نیز تاکید شده بود. برخی از شعارهای تظاهرات این روز که گزارشگران ساواک آن را ثبت نموده اند، چنین است:
«زندهباد خمینی، مرگ بر کد 66 خائن وطن فروش، استقلال، آزادی، [حزب فقط]حزبالله، رهبر فقط روحالله»[40]
مقصد اولیه جمعیتی که در بعد از ظهر روز پنجم از بیت آیتالله شیرازی تظاهرات خود را آغاز کردند و تعداد آنان «حدود 4000 نفر» نوشته شده، صحن عتیق بود. در صحن عتیق، آیتالله خامنهای به منبر رفت و ضمن سخنان خود، به بازگشت امام خمینی(ره) به ایران و آزادی زندانیان سیاسی و شکنجه آنان نیز اشاره کرد و پس از آن، جمعیت برای ادامه تظاهرات راهی خیابانهای اصلی شهر شدند.[41]
روز ششم آبان
در روز ششم آبان ماه، مغازههای شهر مشهد به طور کلی تعطیل بود و درحالی که کسبه بازار رضا به طور هماهنگ در فلکه آب اجتماع و قصد رفتن به استانداری را داشتند و تظاهرات دانشآموزی نیز توسط «دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه سعدی و پسرانه کوروش کبیر»، در حال برگزاری بود،[42] گزارش گردید:
«جمعیت کثیری حدود 6 هزار نفر در ساعت 1300 از طریق خیابان طبرسی و چهارراه سیلو به طرف کوی طلاب در حرکت و ضمن حمل عکس خمینی، اقدام به دادن شعار مضره نموده و قصد برگزاری نماز داشته اند که توسط مأمورین متفرق گردیده اند و سرانجام گروهی از آنان در بیست متری شهناز و میدان راه آهن نماز گزاردند.»[43]
در این موقع، به علت شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و اختلاف نظری که فی مابین رؤسای انتظامی و نظامی و امنیتی درباره دستگیری آیات قمی و شیرازی وجود داشت و با آن مخالفت شده بود، فرماندار نظامی مشهد به ریاست ستاد ارتش نوشت:
«به عرض رسیدکانون تحریکات مشهد به وسیله چند نفر از روحانیون به ویژه آیات قمی و مرعشی و شیرازی اداره میگردد که با تقاضای این فرمانداری نظامی مبنی بر توقیف آنان به علت مخالفت ساواک کشور موافقت نگردیده است. به منظور اجرای فرمان همایونی و ارائه شدت عمل اجازه میخواهم که اطراف خانه و کوچه و حتی خیابانهای مسیر آیات مذکور به وسیله فرمانداری نظامی مسدود و رابطه آنان با مردم قطع گردد.»[44]
روز هفتم آبان
در صبح این روز، علیرغم اینکه اکثر مغازههای خیابانهای شهر مشهد باز بود و داد و ستد به صورت عادی جریان داشت،[45] ولی مغازههای بازار رضا تعطیل بود[46] و فضای شهر تحت تأثیر تقلیل ساعات منع عبور و مرور «از ساعت 2400 به 2000» قرار داشت.[47] به همین دلیل، بازاریان و کسبه شهر تصمیم گرفتند برای مقابله با این وضع، از بستن مغازههای خود، در ساعت مقرر خودداری[48] و «طبقات مختلف مردم» نیز قرار گذاشتند «به منظور اعتراض به افزایش ساعت حکومت نظامی، در حرم اجتماع و پس از ساعت 2000 خارج و مبادرت به تظاهرات نمایند.»[49]
از صبح روز هفتم آبان، «دستههای یک الی دو هزار نفری از طبقات مختلف مردم در برخی از خیابانهای اصلی مشهد به تظاهرات» پرداختند[50] و اعلامیه برنامه شروع راهپیمائی در اعتراض به جریانِ «کشتهشدگان همدان و سایر شهرهای کشور» در ساعت 5 /4 بعدازظهر از درب منزل آیتالله شیرازی، در جلوی منزل آیتالله قمی نصب شد[51] و اعلامیهی مورخه 23 ذیقعده امام خمینی (ره) نیز توسط شیخ علی تهرانی در اجتماع مردم در منزل آیتالله قمی قرائت گردید.[52] در ساعت 1830 بعدازظهر ساواک مشهد در تلفنگرامی به فرمانداری نظامی اعلام کرد:
«تعدادی جمعیت در اطراف منزل آیتالله شیرازی و قمی و خیابان تهران و میدان دقیقی متمرکز و در نظر دارند با افزایش جمعیت شروع به تظاهرات نموده و زمان عملیات خود را تا بعد از ساعت 20 که فرمانداری نظامی اعلام نموده، ادامه دهند و مغازهداران را نیز تهدید نمودهاند که در صورت بستن، مغازهها را به آتش خواهند کشید.»[53]
همزمان با نزدیک شدن ساعت جدید برقراری حکومت نظامی، جمعیت تظاهرکننده بیشتر و فشردهتر و اعتراضات صورت جدیتری به خود گرفت:
«به علت افزایش ساعت حکومت نظامی، عده زیادی از اهالی مشهد در دستههای 500 الی 2000 نفری در خیابانهای شاهرخ و خیابانهای فرعی منتهی به شاهرخ و همچنین خیابانهای اصلی مشرف به حرم و مرکز شهر، از ساعت 1900 بر آتشزدن مقادیری لاستیک و مقوا به منزله مقابله و مخالفت با مقررات فرمانداری نظامی دست به تظاهرات زده و در حدود 30 هزار نفر از خیابانهای اطراف حرم به طرف حرم حرکت نمودند که به وسیله مأمورین فرماندهی نظامی تظاهرکنندگان متفرق ولی عدهای به عنوان اعتراض و مخالفت، تا ساعت 2200 مغازههای خود را باز و در خیابانها رفت و آمد مینمودند. در ساعت 2030 مورخه 7 /8 /57 حدود 6 هزار نفر از طبقات مختلف مردم که اغلب محصل بودند، در خیابان خسروی نو اجتماع و با مقررات فرمانداری نظامی مشهد مخالفت و یک نفر از روحانیون روی اتومبیل پیکان رفته و از تظاهر کنندگان خواسته است دو شب مهلت داده شود تا چنانچه در ساعات منع عبور و مرور تغییر داده نشد، شب سوم در همان محل اجتماع نمایند و سپس تظاهر کنندگان متفرق شدهاند.»[54]
روز هشتم آبان
اقدامات و اعتراضاتی که در خصوص تغییر ساعات حکومت نظامی صورت گرفت، موجب عقب نشینی فرماندار نظامی مشهد گردید و در این روز، براساس ابلاغ شفاهی ارتشبد ازهاری، ساعات منع عبور و مرور شبانه در مشهد و حومه به زمان قبلی (از ساعت 2400 الی 0400 صبح) باز گردانده شد و به فرمانداران نظامی مناطق ششگانه اعلام گردید:
«تظاهرات و اجتماعات را ابتدا وسیله صحبت از طریق بلندگو و نصیحت و دلالت و برانگیختن احساسات ملی و توجه دادن به مقررات فرمانداری نظامی و سپس آب رنگ و پرتاب گاز اشکآور و بالاخره تیراندازی وسیله فشنگ پلاستیکی و ارائه قدرت نظامی منطقی خنثی نمایند.»
و این درحالی بود که فرماندار نظامی مشهد، که معتقد به شدت عمل و «جلوگیری قطعی از این بینظمیها به شرح بالا را غیرممکن» میدانست، درباره چگونگی برنامه تظاهرات مردمی در مشهد نوشت:
«در حال حاضر اکثر فرهنگیان و شاگردان مدارس به حال تعطیل بوده و روزها به عوض رفتن به مدارس، در منازل روحانیون افراطی آیات (شیرازی. قمی. مرعشی) تجمع، پس از شنیدن سخنرانی آیات نامبرده، از کوچههای پراکنده شهر مشهد به محلهای مورد نظرشان در مشهد حرکت، سپس به هم پیوسته و شروع به تظاهرات مینمایند... همچنین تعداد کثیری زوار و متعصبین مذهبی شهرستان مشهد نزدیک ظهر و غروب ابتدا در منازل آیات ذکر شده تجمع، پس از انجام نماز از این منازل و تکایای نزدیک آنها خارج و در کوچههای اطراف به طرف صحن مطهر حرکت و به صحن وارد و پس از تظاهرات در داخل صحن، با جمعیت انبوه نمازگزاران و زوار داخل صحن که گاهی اوقات به چندین هزار تن میرسند، به خیابانهای شهر سرازیر و با استفاده از تاریکی شب شروع به تظاهرات موضعی و متحرک و تماس و قطع تماس با مأمورین مینمایند و در چنین حال، قریب به اتفاق مردم مشهد نیز (چه زن. چه مرد) یا به آنها پیوسته و یا مشوق آنها هستند. گرچه فرماندار نظامی منظماً با آنها به مقابله پرداخته و با شیوههای ذکر شده آنها را متفرق مینماید، ولی این عده مجدداً با استفاده از کوچههای فرعی، در محل دیگری تجمع پیدا نموده و تا ساعت 2300 به این حرکات ادامه میدهند و سپس به منزل میروند.»[55]
از صبح روز هشتم آبان ماه، اعتصاب غذای کارکنان بیمارستان شهناز آغاز گردید و گفته شد:
«سیدعلی خامنهای. شیخ علی تهرانی. عباس واعظ طبسی. شیخ محمدرضا محامی، به بیمارستان شهناز پهلوی عزیمت و قرار است سیدعلی خامنهای در صورت مساعد بودن اوضاع در آن محل سخنرانی نماید.»[56]
این درحالی بود که «حدود 600 نفر از دانشگاهیان، اعم از کادر اداری و آموزشی» در باشگاه دانشگاه فردوسی اجتماع و ضمن پائین آوردن عکسهای محمدرضا پهلوی، عکس امام خمینی (ره) را به جای آن نصب و اعتصاب غذای 48 ساعته خود را آغاز نمودند.[57]
از صبح این روز، باشگاه دانشگاه فردوسی به یکی از پایگاههای اصلی انقلاب اسلامی در مشهد مقدس تبدیل گردید و طبقات مختلف مردم برای پیوستن به دانشگاهیان، به سوی آنجا روانه شدند:
«از ساعت 8 صبح روز جاری حدود 10 هزار نفر[58] از طبقات مختلف مردم به رهبری مرعشی و چند نفر روحانی دیگر در میان شاه و خیابانهای اطراف اجتماع و دست به تظاهرات زده و به صورت راه پیمائی به سمت سازمان مرکزی دانشگاه فردوسی حرکت و در ساعت 1110 وارد محوطه بیمارستان شهناز و باشگاه دانشگاه شده و به دانشگاهیان پیوسته اند. ضمناً مأمورین فرمانداری نظامی که در جریان امر قرار گرفته بودند، محوطه مقابل باشگاه دانشگاه را ترک و کنترل اعتصاب کنندگان را به دانشگاهیان و روحانیون واگذار کردهاند.»[59]
جمعیتی که هر لحظه بر تعداد آنان افزوده میشد،[60] پس از اقامه نماز ظهر در محوطه دانشگاه، از آنجا خارج شدند و این درحالی بود که به آنان اعلام گردید:
«از ساعت 4 تا 5 /9 بعدازظهر امروز و از ساعت 800 صبح فردا این برنامه ادامه خواهد داشت.»[61]
در این روز، تظاهرات گسترده و پراکنده در نقاط مختلف شهر مشهد جریان داشت؛ تظاهراتی که تا شب ادامه یافت:
«در ساعت 2030 روز 8 /8 /57 جمعیت زیادی در حدود هفت هزار نفر از چهارراه لشگر به طرف فلکه برق دست به راهپیمائی زده که با دخالت مأمورین فرمانداری نظامی متفرق، لیکن عده کثیری از آنان به داخل خیابان پهلوی وارد و شعارهای مضره میدهند که در حال متفرق شدن توسط فرماندار نظامی میباشند.»[62]
این وضعیت، موجب شد ساواک مشهد در گزارشی که برای اداره کل سوم ساواک تهیه نمود، روش مسالمت آمیز فرمانداری نظامی را علت آن ارزیابی و تقاضای بررسی پیرامون این موضوع را بنماید:
«تجمعات. تظاهرات. اخلالگریها. تخریبات. آتشسوزیها. توهینها. شعارهای اهانتآمیز. پلاکاردهای موهن و تهدیدهای گوناگون وسیله نامه و تلفن، یک نوع ناراحتی و نارضایتی و احساس عدم تأمین در قاطبه مردم به وجود آورده است. در هر مجلس و محفل، گفتگو در این مورد است که چگونه حداکثر یک جمعیت چند هزار نفری که اکثراً جوانان تا سن 20 ساله میباشند، هفتصد هزار نفر جمعیت مشهد را دستخوش امیال خود قرار داده و آسایش و آرامش را از مردم سلب و کسبه و بازار را از کسب و کار انداختهاند. اگر دولت و مقامات صبر و تحمل دارند و یا مسامحه میکنند، تکلیف مردم چیست و تا کی میشود این وضع را تحمل کرد. با اعلام فرمانداری نظامی، انتظار داشتیم آرامش و امنیت برقرار گردد، ولی متأسفانه با این حربه هم دولت نتوانست استفاده و آرامش را برقرار نماید و معلوم نیست که دیگر از چه وسیله استفاده خواهد شد. در حال حاضر این اخلالگران هستند که خواستههای خود را بر فرمانداری نظامی تحمیل میکنند، نه فرمانداری نظامی. از طرفی درج اسامی تعدادی از رؤسا و کارمندان درجه یک ساواک که جنبه تسویه در دستگاه ساواک پیدا کرده، شایعاتی را پیرامون برکناری عدهای دیگر و انحلال ساواک به وجود آورده که امکان به وجود آمدن یک نوع ناراحتی بین کارمندان ساواک و در نتیجه مورد تعدی و ترور واقع شدن از طرف زندانیان آزاد شده و گروههای مخالف را درباره کارمندان و خانواده آنان ممکن است در برداشته باشد که ایجاب مینماید در این زمینه یک بررسی کامل به عمل آمده و نتیجه اعلام گردد.»[63]
روز نهم آبان
روز نهم آبان ماه، مصادف با سالروز تولد ولیعهدِ محمدرضا پهلوی بود که در سالهای گذشته، به مناسبت آن جشنهائی در ادارات دولتی و کارخانجات و خصوصاً محیطهای دانشآموزی برپا میشد. برای مقابله با این اقدام،«به کلیه دانشآموزان و دانشجویان اعم از دختر و پسر اعلام شده به منظور راهپیمائی و تظاهرات جهت اعتراض به زادروز والاحضرت ولیعهد، از ساعت 0800 روز جاری در منزل قمی اجتماع نمایند.»[64]
و جمعیتی هم که از ساعات اولیه صبح در حوالی منزل آیتالله شیرازی اجتماع کرده بود، به همراه «کسبه بازار رضا و خیابان خسروی» برای پیوستن به متحصنین در باشگاه دانشگاه، به سوی دانشگاه فردوسی حرکت کرد.[65] واین درحالی بود که قرار شد «به منظور تحبیب و تشویق تیمسار سرتیپ جعفری فرمانداری نظامی مشهد و حومه به جهت اینکه روش خوب و مسالمت آمیزی را پیش گرفته»، متنی تهیه و در روزنامه کشور درج گردد.[66]
حضور طبقات مختلف مردم در «باشگاه و محوطه سازمان مرکزی و بیمارستان شهناز» در ساعت هشت و نیم صبح به میزانی بود که تعداد آنان «بیش از 20 هزار نفر» برآورد گردید. با این حال «چون باشگاه و محوطههای دانشگاه مملو از جمعیت گردیده، خیابانهای اطراف محل مزبور وسیله مأمورین فرماندار نظامی» بسته شد[67] و «مأمورین برای جلوگیری از حرکت دستجمعی مردم به طرف باشگاه دانشگاه و بیمارستان و مسدود کردن راه آنها، از گاز اشکآور و آب رنگ استفاده کردند.»[68]
در این اجتماع بزرگ که «تعدادی از روحانیون منجمله شیخ شمس، آیتالله مرعشی، سیدمحمود قمی، سیدجواد شیرازی، سیدعلی خامنهای و تهرانی، آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی» نیز حضور داشتند و یکی از سخنرانان آن، شهید هاشمینژاد بود، تظاهر کنندگان با صراحت «خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی و اخراج آمریکاییان و انگلیسیها از ایران و برقراری حکومت اسلامی به رهبری خمینی» شدند.[69]
و در بعد از ظهر نیز که «مجدداً حدود 10 هزار نفر از طبقات مختلف مردم بخصوص دانشآموزان و روحانیون به اعتصابیون دانشگاهیان پیوسته» بودند، ضمن پخش نوار سخنرانی امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری نیز در جمع آنان سخنرانی نمود.[70]
روز دهم آبان
از صبح روز دهم آبان، اعتصاب غذا در بیمارستان ششم بهمن نیز آغاز گردید که در گزارشهای مربوط به آن نوشته شد:
«شب گذشته حدود 600 نفر از دانشگاهیان و دانشآموز تحت عنوان داشتن روزه سیاسی در باشگاه دانشگاه اقامت و صبح روز جاری با صرف صبحانه به اصطلاح افطار و در حال حاضر نوار قرائت قرآن و سخنرانی خمینی پخش و حدود 25000 نفر از طبقات مختلف مردم بخصوص دانشآموزان به دانشگاهیان پیوسته و پس از تأیید حکومت اسلامی، به طرف بیمارستان ششم بهمن حرکت و در نظر دارند در آنجا به اعتصابیون پیوسته و پس از سخنرانی در بیمارستان مزبور نماز گزارده و متفرق گردند.»[71]
«قرار است عدهای از روحانیون افراطی منجمله سیدعلی خامنهای. هاشمینژاد. شیخ علی تهرانی، همراه عدهای به منظور اعلام همبستگی با افرادی که از صبح روز 10 /8 /57 در بیمارستان ششم بهمن اعتصاب غذا نمودهاند به بیمارستان مذکور عزیمت و قصد دارند نماز ظهر را در آن محل برگزار و برای مردم سخنرانی نمایند.»[72]
«از صبح روز 10 /8 /57 حدود 20 هزار نفر از طبقات مختلف مردم به منظور اعلام همبستگی با افرادی که در بیمارستان ششم بهمن اعتصاب غذا نمودهاند در جلوی بیمارستان ششم بهمن اجتماع و چند نفر از روحانیون در این اجتماع سخنرانی، تابلوی بیمارستان پائین کشیده شده و نوشتهاند بیمارستان 17 شهریور؛ سپس اجتماع کنندگان در 1330 آن محل را ترک و به سه گروه تقسیم و در بعضی از نقاط شهر مشهد منجمله خیابان سیلو، احمدآباد، میدان دقیقی، مبادرت به تظاهرات نموده و مأمورین فرماندار نظامی مشغول متفرق کردن تظاهر کنندگان میباشند.»[73]
«در ساعت 0940 تظاهر کنندگان در صفوف به شرح زیر به طرف بیمارستان ششم بهمن رفتند و رهبری این عده را آقای خامنهای و آقای غزنوی و آقای هاشمی نژاد و علی تهرانی به عهده داشتند. وسیله فرماندار نظامی دستور داده شد از رهبران آنان تعهد اخذ گردد که راهپیمائی به صورت آرام برگزار شود. صف اول روحانیون. صف دوم دانشگاهیان. صف سوم زنان. صف چهارم اصناف. صف پنجم دانشآموزان. صف ششم مردم عادی.»[74]
در این روز، متن «قطعنامه دانشگاهیان دانشگاه فردوسی (مشهد) در پایان 48 ساعت روزه سیاسی در هفته همبستگی ملی» نیز منتشر گردید که در پایان آن آمده بود:
«تنها خواسته واقعی قاطبه مردم ایران، تلاش در تحقق یافتن نظرات قشر پیشرو و مترقی مسلمان در مورد ایجاد حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی است.»[75]
روز یازدهم آبان
در این روز، ضمن اینکه شایعهی تعویض فرماندار نظامی مشهد به علت «انجام کارهای مثبت» که به مفهوم مماشات با تظاهر کنندگان بود و جایگزینی «یک نفر جلاد» به جای او، در بین مردم پخش شد، حرکت مردم «از نقاط مختلف شهر مشهد به منظور همدردی با اعتصاب کنندگان بیمارستان ششم بهمن» نیز ادامه یافت؛ جمعیتی که تعداد آن در «جلو و داخل بیمارستان»، «حدود 40 هزار نفر» برآورد گردید.[76]
در بعد از ظهر این روز هم، اجتماع کلیه فرهنگیان در «سالن ورزشی دانشسرای مقدماتی سعدآباد» برپا گردید و پس از آن، «حدود 5000 نفر» از آنان، «به منظور اعلام همبستگی با افرادی که در بیمارستان ششم بهمن اعتصاب غذا» کرده بودند، «در جلوی بیمارستان مذکور اجتماع، پس از سخنرانی چند نفر و اعلام خواستههای خود، به علت بارندگی شدید، ساعت 1800 به تدریج توسط مأمورین متفرق گردیدند.»[77]
روز دوازدهم آبان
در روز دوازدهم آبان، علاوه بر برگزاری مراسم هر روزه همراه با ایراد سخنرانی توسط روحانیونی چون «سیدعبدالکریم هاشمینژاد و موسوی خراسانی» در بیوت آیات شیرازی و قمی، تظاهرات پراکنده در خیابانهای شهر مشهد برپا بود که طبق معمول با ممانعت نیروهای فرمانداری نظامی مواجه میگردید.[78]
مراسم استقبال از طاهر احمدزاده، که پس از سالها حبس از زندان آزاد شده بود، در بعدازظهر این روز در میدان راهآهن با حضور «حدود 10000 نفر» صورت گرفت.[79]
روز سیزدهم آبان
در این روز، تظاهراتی که در «حوالی منزل آیتالله شیرازی» بر پا شده بود، با خشونت مأمورین نظامی خنثی شد:
«به دنبال تظاهراتی که در بعدازظهر روز 13 /8 /57 در جلوی منزل آیتالله شیرازی رخ داده و مأمورین با استفاده از گاز اشکآور مبادرت به متفرق کردن آنها نمودهاند، تعدادی مقاومت و قصد گرفتن اسلحه یکی از سربازان را از دستش داشتهاند که در نتیجه درگیری و با شلیک شدن یک گلوله پلاستیکی، یکی از تظاهر کنندگان به نام اکبر کاظمی 35 ساله از ناحیه روده مصدوم و در بیمارستان سوانح بستری و وضع وی رضایتبخش است.»[80]
ساواک مشهد در گزارشی به اداره کل سوم اعلام نمود:
«صبح روز جاری کلیه کادر اداری و آموزشی دانشگاه فردوسی و مراکز وابسته دست از اعتصاب کشیده و مشغول کار شدهاند و قرار است روز 14 /8 /57 آگهی ثبت نام دانشجویان منتشر گردد.»[81]
رکن دوم ناحیه ژاندارمری خراسان نیز اعلام کرد:
«روز 13 /8 /57 کلیه کارمندان و کارگران و کارکنان کارخانه قند چناران به علت اینکه به خواستههای آنان از طریق مسئولین مربوطه توجهی نگردیده، دست به اعتصاب زده و از رفتن سر کار خودداری نمودهاند.»[82]
روز چهاردهم آبان
در این روز، «کلیه بازارها و مغازههای شهر مشهد باز و داد و ستد» در جریان بود و وضعیت شهر مشهد نیز «نسبتاً آرام و عادی» گزارش گردید[83] و این درحالی بود که برنامهریزی فرهنگیان برای اجتماع در میدان ششم بهمن در بعد از ظهر این روز، موجب حرکت عدهای از «طبقات مختلف مردم منجمله مهندسین» برای پیوستن به آنان شده بود.[84]
حوادث دانشگاه تهران در روز سیزدهم آبان، به تعطیلی بازار تهران منجر گردید و این اقدام باعث شد مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای طی تماس با یکی از فرزندان آیتالله شیرازی ضمن اشاره به این موضوع، بگوید: «از ما خواستهاند به منظور همبستگی با دانشگاهیان تهران، بازار مشهد تعطیل و اعلام عزا گردد.» که در ذیل گزارش این تماس نوشته شد:
«با توجه به اینکه آیتالله قمی اعلام عزا نموده، آیتالله شیرازی نیز تا اطلاع ثانوی اعلام عزا نموده است.»[85]
در اعلامیه آیتالله قمی که به مناسبت «حمله دژخیمان و کشتار وحشیانه در تهران و بعضی شهرهای دیگر» صادر گردید، نوشته شد:
«به همین مناسبت امروز و فردا دوشنبه 5 ذی الحجه الحرام را عزا و تعطیل عمومی اعلام میداریم و فردا قبل از ظهر از ساعت 8 در منزل اینجانب مجلس ترحیم منعقد است.»[86]
روز پانزدهم آبان
پس از انتشار اعلامیه عزای عمومی در رابطه با کشتار سیزدهم آبان ماه در دانشگاه تهران، ساواک مشهد در نامهای به فرمانداری نظامی مشهد نوشت:
«قرار است روز 15 /8 /57 اجتماعی از طبقات مختلف مردم در استادیوم سعدآباد مشهد تشکیل و در آن، برای اجتماعکنندگان تعدادی از روحانیون مخالف و نیز طاهر احمدزاده سخنرانیهائی بنمایند و همچنین قرار است در منزل آیات قمی و شیرازی از ساعت 0800 الی 1030 مجلس ختمی برگزار و پس از پایان مراسم، اجتماع کنندگان در منزل آیات فوقالذکر به طور دسته جمعی به اجتماع سعدآباد پیوسته و سپس از آنجا مبادرت به راه پیمائی بنمایند.»[87]
و در ساعت 8 صبح این روز هم، به فرمانداری نظامی اعلام شد:
«تعدادی از اساتید دانشگاه فردوسی در نظر دارند ساعت 10 صبح روز جاری مجلس عزاداری به مناسبت کشتهشدگان حادثه دانشگاه تهران در محل باشگاه دانشگاه فردوسی برگزار نمایند.»[88]
عدم موافقت مسئولین دانشگاه با برگزاری این مراسم، موجب شد «حدود 300 الی 400 نفر استاد و کارمند دانشگاه در باشگاه اجتماع و در ساعت 1430 از مقابل دانشکده علوم به صورت راهپیمائی به محوطه سعدآباد که محل اجتماع فرهنگیان» بود، راهپیمائی و به آنان ملحق شوند.[89] پس از آن از اجتماع منزل آیتالله شیرازی و وجود شعارِ پارچهای «تنها راه رهائی جنگ مسلحانه» در آن اجتماع و همچنین سخنرانی حجتالاسلام شمس مبنی بر اینکه خطاب به دانشآموزان اظهار داشته: «دانشآموزان عزیز، وقت جهاد است، باید با هم متحد شد و مزدوران کثیف را از میان برد»[90] و حرکت جمعیت برای پیوستن به «اجتماعکنندگان سعدآباد» گزارش تهیه گردید[91] آمده است:
«در اجتماعات قبل از ظهر روز 15 /8 /57 در منزل آیتالله قمی، سیدحسین موسوی جهانآبادی سخنرانی و سپس به طرف استادیوم سعدآباد مشهد حرکت نمودهاند.»[92]
«ساعت 0900 روز 15 /8 /1357 حدود 10 هزار نفر از طبقات مختلف مردم مشهد مقابل منزل آیتالله سیدحسن طباطبائی قمی اجتماع و در حالی که عدهای از روحانیون پیشاپیش آنها حرکت میکردند، با در دست داشتن عکس خمینی و پلاکارد، به راهپیمائی و دادن شعار پرداخته و در مسیر خود، ضمن ایجاد حریق و تخریب، به بیمارستان شهنار مراجعه و سپس به راه پیمائی به طرف میدان سعدآباد که عدهای از فرهنگیان به مدت 48 ساعت در آن محل اعتصاب غذا نموده بودند[حرکت]و بعد از سخنرانی تحریکآمیز شیخ عبدالکریم هاشمینژاد و نماز ظهر، برای شهدای دانشگاه تهران سه مرتبه صلوات فرستادند.»[93]
در این روز، «بازارها و 95 درصد مغازههای شهر مشهد» تعطیل بود و در ساعت یک بعد از ظهر:
«جمعیتی در حدود 45 هزار نفر از طبقات مختلف مردم به عنوان همبستگی با فرهنگیان در استادیوم سعدآباد مشهد اجتماع و توسط تعدادی از روحانیون و فرهنگیان مخالف سخنرانیهائی برای آنها انجام و سپس جمعیت مذکور در دستههای دو الی سه هزار نفری استادیوم را ترک و جمعیت باقیمانده که در حدود پنج الی شش هزار نفر میباشند در محل استادیوم به نماز ایستادهاند.»[94]
یکی از سخنرانان این مراسم بزرگ، شهید حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد بود و همچنین پیام استاد محمدتقی شریعتی هم برای جمعیت حاضر در این اجتماع قرائت گردید.[95]
شهید هاشمینژاد در سخنرانی خود در این روز، «ضمن حمله شدید به دولت و محکوم کردن آن» گفت:
«این آخرین قدرت رژیم میباشد که تمام مزدوران خود را به سر کار آورده... بالاخره با رهبری خمینی پیروز میشویم.»
و پس از پایان این سخنرانی، ایشان و عدهای از روحانیون دیگر همراه با مردم مبادرت به راه پیمائی نمودند که در جریان آن، «18 نفر از تظاهرکنندگان دستگیر و تحت تعقیب» قرار گرفتند.[96]
روز شانزدهم آبان
فرمانداری نظامی در گزارش روز شانزدهم آبان ماه خود نوشت:
«کلیه مغازههای مشهد در روز 16 /8 /57 باز و مشغول کار هستند... در کلیه دانشکدهها و مؤسسات دانشگاه فردوسی کادر مربوطه به اعتصابات خود پایان و مشغول به کار شدهاند... بانک ملی اعتصاب خود را شکسته و مشغول کار شدهاند.»[97]
در این روز ساواک مشهد به اداره کل سوم گزارش داد: «حدود 20 درصد مغازههای بازار و خیابانهای مرکزی شهر مشهد بسته و سایر نقاط باز است.» و این وضعیت را نتیجه فتوای آیات مشهد درباره «باز کردن مغازهها» داشت.[98]
استادیوم سعدآباد همچنان مرکز تجمع طبقات مختلف مردم بود:
«عدهای حدود 6000 نفر از طبقات مختلف مردم قصد داشتهاند به منظور همدردی با فرهنگیانی که در استادیوم سعدآباد اعتصاب غذا نمودهاند به آن محل بروند که فرمانداری نظامی از ورود آنان به محوطه استادیوم سعدآباد جلوگیری نموده است. کارمندان اداره مخابرات مشهد مرکز مادر، قصد داشتهاند صبح روز 16 /8 /57 ضمن پیادهروی به استادیوم سعدآباد بروند که مراتب به فرمانداری نظامی و از حرکت آنان جلوگیری شد.»[99]
علیرغم اقدامات شدیدی که برای ممانعت از راهپیمائی به سوی استادیوم سعدآباد به عمل میآمد، اجتماع کنندگان در آن محل، که مقام معظم رهبری نیز برای آنان سخنرانی کرد،[100] تابلوی سالن 25 شهریور را پائین آورده و «تابلو دیگری به نام غلامرضا تختی به جای آن» نصب کردند، که البته این تابلو نیز توسط نیروهای فرمانداری نظامی پائین کشیده شد.[101]
نمونهای از شدت عمل و خشونت نیروهای نظامی در این روز به شرح زیر به ثبت رسیده است:
«در ساعت 0900 روز 16 /8 /57 تعدادی میخواستند به همراهی آقایان روحانیون شیرازی، مرعشی و[به]جامعه فرهنگیان که متحصن در داخل میدان ورزشی سعدآباد ملحق شوند که شدیداً جلوگیری به عمل آمد و حتی با خواهش روحانیون به منظور برگزاری نماز جماعت موافقت نگردید و وسیله یک نفر از فرهنگیان، نماز برگزار و کلیه به آرامی متفرق و فقط حدود 300 نفر از فرهنگیان باقی ماندهاند.»[102]
ساواک مشهد در گزارشی نوشت:
«در اجتماع روز 16 /8 /57 استادیوم سعدآباد مشهد حدود سی هزار نفر از طبقات مختلف مردم شرکت داشتند و سیدکاظم مرعشی، عباس واعظ طبسی، سیدعلی خامنهای و شیخ علی تهرانی و حسین صفائی نیز جزو افراد مذکور بودند و مردم، نماز ظهر را به سیدکاظم مرعشی اقتدا کردند. سیدعلی خامنهای و شیخ علی تهرانی برای مردم سخنرانی نمودند. متن سخنرانی اتحاد. همبستگی. آزادی و حکومت اسلامی بود. در پایان برنامه، مردم خواستار شدند که نام استادیوم سعدآباد به تختی تعویض گردد.»[103]
شرایط نسبتاً آرامی که در روز شانزدهم آبان ماه بر کوچهها و خیابانهای شهر مشهد حاکم بود، موجب شد ساواک مشهد در نامهای به اداره کل سوم، ضمن اینکه وضعیت موجود را به استقرار دولت نظامی و روی کار آمدن غلامرضا ازهای نسبت دهد، تقاضای شدت عمل از سوی فرمانداری نظامی مشهد با تظاهر کنندگان را نیز بنماید:
«با استقرار دولت نظامی، اکثر آیات مشهد طرفداران خود را به آرامش و سکوت دعوت و توصیه نمودهاند که تا تصمیم قاطع دولت، از هرگونه اقدامی که منجر به کشته شدن افراد گردد خودداری و مغازههای خود را نیز باز نمایند. پیشنهاد میگردد که از طریق مرکز به فرمانداری نظامی مشهد و حومه توجه لازم داده شود تا در حفظ نظم و انضباط و آرامش شهر مشهد دستورات اکیدی صادر تا فرصتی به افراد ماجراجو و هرجومرجطلب که در پوشش فعالیت روحانیون اقدامات خرابکاری دارند، داده نشود.»[104]
علیرغم این تحلیل، همزمان با تاریکی شب، «حدود سه هزار نفر از تظاهرکنندگان مخالف در باغ نادری مشهد اجتماع و ضمن حمل شعارهای پارچهای، به طرف حرم حرکت نمودند.»[105]
روز هفدهم آبان
در این روز، فرمانده گارد دانشگاه فردوسی در گزارشی به رئیس آن دانشگاه نوشت:
«در ساعت 30 /9 روز جاری 17 /8 /57 جمعیتی مرکب از تعدادی دانشآموز. روحانی. افراد عادی، به دانشکده[106] ادبیات وارد و به اتفاق دانشجویان، اجتماعی در محوطه شرقی دانشکده تشکیل و آقای صفائی جهت نامبردگان پیرامون واقعه دانشگاه تهران سخنرانی نمود. جمعیت مذکور در ساعت 15 /10 متفرق گردیدند.»[107]
و در ساعت 11 صبح، ساواک مشهد به فرمانداری نظامی اعلام کرد:
«از صبح روز 17 /8 /57 عدهای در بلوار بین میدان فردوسی و جاده سنتو نزدیکی ساختمانهای مرتفع آستانقدس، مشغول برپا کردن چادر و نصب شعارهای مضره میباشند.»[108]
علیرغم اینکه در صبح روز هفدهم، تحصن 48 ساعته و اعتصاب غذای فرهنگیان در استادیوم سعدآباد با شدت عمل نیروهای فرمانداری نظامی به پایان رسید:
«معلمین که از روز 15 /8 /57 به مدت 48 ساعت در استادیوم سعدآباد اجتماع کرده بودند و مبادرت به گرفتن روزه نموده بودند و قرار بود در ساعت 800. 17 /8 /57 با پیوستن به صف بازاریان و روحانیون دست به یک راهپیمائی بزنند، با استفاده از نیروی لازم و کافی از هرگونه اجتماعی جلوگیری به عمل آمد و به مجتمعین مستقر در استادیوم اجازه داده نشد که به صورت جمع حرکت نمایند.»[109]
و جمعیتی که در ساعت 11 صبح در منزل آیتالله قمی اجتماع کرده و پس از خروج از منزل ایشان، «ضمن حمل پلاکارد و شعارهای مذهبی و مضره، دست به تظاهرات زده بودند توسط نیروهای فرمانداری نظامی متفرق گردیدند؛ در همان حال «در بعضی از نقاط مختلف شهر مشهد تظاهرات متفرقهای» برپا شد که با برخورد مأمورین فرمانداری نظامی مواجه میگردید.[110]
علاوه بر آن شهر مشهد تحت تأثیر خبر «دستگیری عبدالعظیم ولیان»، استاندار سابق خراسان که در جریان خیمه شب بازی دستگیری تعدادی از رجال سیاسی و نظامی برای آرام نمودن مردم دستگیر شده بود، قرار داشت:
«با توجه به اینکه روز 17 /8 /57 مصادف با وفات امام محمدباقر علیهالسلام میباشد، معالوصف اکثر مردم مشهد سر درب مغازههای خود و نیز تعدادی از درختان شهر را به مناسبت دستگیری ولیان چراغانی نموده اند.»[111]
تعدادی از «استادان و کارمندان دانشگاه فردوسی» هم در بعدازظهر این روز، «به منظور طرح ریزی و تنظیم پلاکارد برای تظاهرات و اجتماع روز 18 /8 /57 و گرامی داشت هفتم کشته شدگان تهران، در باشگاه دانشگاه» اجتماع نمودند.[112]
در ساعت 6 بعد از ظهر، در حالی که تظاهراتی در بست پائین حرم مطهر امام رضا علیهالسلام در حال برگزاری بود،[113] شورای تأمین استان در دفتر استاندار خراسان تشکیل شد و ضمن بررسیِ «مشخصات عناصر محرک و گردانندگان آشوبها، اخلالگریها و اعتصابات مشهد»، تصمیم به «احضار و در صورت عدم حضور، جلب» و «تفهیم سیاست فرمانداری نظامی» به آنان گرفت.[114]
روز هجدهم آبان
روز هیجدهم آبان ماه، مصادف با شب هفتم شهدای دانشگاه تهران بود و «تعدادی از اساتید و کادر اداری دانشگاه فردوسی» در نظر داشتند «در محل باشگاه دانشگاه» اجتماع و مجلس بزرگداشتی به این مناسبت برگزار نمایند.[115]
«قرار است تظاهراتی از ساعت 0700 روز 18 /8 /57 با شرکت دانشگاهیان و دانشجویان و طبقات مختلف مردم در محل باشگاه دانشگاه مشهد برگزار و تعدادی برای اجتماع کنندگان سخنرانیهائی بنمایند، از جمله هاشمی نژاد یکی از سخنرانان خواهد بود که قرار است ساعت 0700 روز 18 /8 /57 به وسیله دکتر شهرستانی به داخل باشگاه دانشگاه آورده شود.»[116]
بهرغم اقدامات شدید امنیتی و نظامی، این مراسم با شرکت تعدادی از دانشگاهیان و مردم برگزار گردید:
«به مناسبت روز هفتم حادثه دانشگاه تهران از صبح روز جاری دانشگاهیان مشهد با شرکت عدهای از سایر طبقات مختلف مردم، با توجه به اینکه در باشگاه دانشگاه مسدود بوده و مأمورین فرماندهی نظامی در جریان امر بوده اند، درب باشگاه دانشگاه را شکسته و در محل مذکور اجتماع و تظاهراتی انجام دادهاند.»[117]
و این درحالی بود که مأمورین فرمانداری نظامی با شدت عمل از ورود طبقات مختلف مردم به باشگاه دانشگاه، ممانعت به عمل میآوردند:
«تعداد زیادی از طبقات مختلف در خیابان احمدآباد که سازمان مرکزی در آن قرار دارد اجتماع و مأمورین مانع ورود آنان به داخل سازمان مرکزی شدهاند.»[118]
در این روز، نقاط مختلف شهر مشهد، از جمله «خیابانهای جم، پاستور، فلکه تقیآباد و چهارراه لشکر»، شاهد تظاهرات «طبقات مختلف مردم در دستههای 1000 الی 2000 نفری» بود که توسط مأمورین فرمانداری نظامی با آن مقابله میگردید:[119]
«تظاهراتی با شرکت حدود 2000 نفر از طبقات مختلف مردم در محله دروازه طلایی مشهد صورت گرفته که بر اثر تیراندازی و گاز اشکآور توسط مأمورین فرماندار نظامی متفرق گردیده اند. ضمناً یک نفر به نام حسن بصری شغل پلاستیک فروش بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی از ناحیه صورت مجروح که در بیمارستان مداوا و وضعیت وی رضایتبخش است.... گروهی از عناصر مخرب در دستههای 5 یا 6 نفری در نقاط مختلف شهر مشهد دست به اقدامات تخریبی زده و تا این لحظه شیشههای بیش از 25 شعبه بانک صادرات، ملی، سپه و فرهنگیان را شکسته و وسایل و اسناد بانکی را در خیابان به آتش کشیدهاند. شهود عینی و گزارش همکاران حاکی از آن است که این عمل توسط حداکثر 6 نفر جوان در حوالی محل استقرار مأمورین فرمانداری نظامی صورت گرفته است و هیچگونه عکس العملی از مأمورین مشهود نگردیده است.»[120]
فرمانداری نظامی مشهد درباره علت این حادثه نوشت:
«تعدادی از استادان و کارمندان، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و بیمارستان شهناز قصد داشتند ساعت 0900 روز 18 /8 /57 در سالن باشگاه دانشگاه فردوسی به مناسبت حادثه اخیر دانشگاه تهران، مجلس ختمی تشکیل دهند و از حضور بعضی از علماء و قاطبه مردم دعوت شده بود در این مجلس شرکت نمایند. با توجه به مقررات فرماندار نظامی و به علت درگیر شدن یک نفر غیرنظامی با یکی از سربازان فرماندار نظامی در نتیجه این درگیری منجر به مجروح شدن دو غیرنظامی میگردد که مردم عکسالعمل نامساعدی نسبت به فرمانداری نظامی در پیش میگیرند و به گروههای چند نفری تقسیم شده و در نقاط مختلف شهر همزمان دست به تظاهر و شکستن شیشههای بانکها و مبادرت به آتشسوزی نمودهاند که در این واقعه، هفتاد شعبه از بانکهای مختلف مورد حمله اخلالگران قرار گرفته که بیست و سه شعبه با شکستن شیشه همراه بوده و چهل و هفت مورد دیگر طعمه حریق گردیده که با فعالیت و تلاش نیروهای فرمانداری نظامی، با توجه به اینکه بانکهای مورد حمله قرار گرفته هیچگونه پیشبینیهای قبلی برای حفاظت و ضد آتشسوزی از طرف مسئولین بانکها به عمل نیامده و حتی یک ظرف آب یا سطل شن در محل موجود نبود، در اسرع وقت آتش مهار و اطفاء گردید.»[121]
روز نوزدهم آبان
در روز نوزدهم آبان «بازارها و مغازههای مشهد» تعطیل بود. خشونتهای صورت گرفته در روز هیجدهم و آتشزدن و تخریب گسترده بانکها که در تظاهرات مردم مشهد بیسابقه بود، حکایت از توطئهای در مسیر حرکت مردمی انقلاب اسلامی داشت که آیتالله قمی در اجتماع «تعداد کثیری از دانشجویان و دانشآموزان و طبقات مختلف» مردم که به مناسبت برگزاری مجلس ترحیم «کشته شدگان دانشجویان دانشگاه تهران» در منزل ایشان گرد آمده بودند، به آن اشاره نمود و گفت:
«کسانی که روز 18 /8 /57 بانکها و مؤسسات را در مشهد آتش زدهاند و شیشهها را شکسته اند، مأمورین دولت بوده اند و این کارها را برای بدنامی ما درست کردهاند.»[122]
وضعیت تظاهرات در شهر مشهد، با روزهای دیگر تفاوت داشت و در گزارش آن نوشته شد:
«روز جاری تعدادی از جوانان در چهارراهها و میادین شهر، رانندگان وسائط نقلیه را ضمن تهدید به شکستن شیشه اتومبیلشان، وادار به توهین به کد 66 و روشن نمودن چراغها مینمایند.»[123]
در این روز، مکالمهای بین سیدمحمود قمی و تیمسار جعفری فرماندار نظامی مشهد صورت گرفت که بیانگر توطئه صورت گرفته در آتش سوزی بانکها بود:
«تیمسار جعفری ضمن گفتگو با پسر قمی اظهار داشته من ملایمت به خرج دادم و مردم را نکشتهام، ولی عدهای سوءاستفاده کرده و بانکها را آتش زده، حالا من، هم از طرف دولت محکوم و هم از طرف شما که میگوئید بانکها را مأمورین آتش زده. پسر قمی پاسخ داده مأمورین در آنجا حضور داشته و جلوگیری نکرده اند. جعفری اظهار نموده من تقاضا کردم مرا از مشهد بردارند. امیدوارم یک نفر جلاد به جای من بیاید.»[124]
پس از این مکالمه، درحالی که گفته شد:
«تعدادی از درجهداران فرمانداری نظامی مشهد و حومه در میدان شاه و خسروی گفتهاند این چه وضعی است که پهلوی برای ما درست کرده، بگذارید خمینی بیاید. ضمناً مردم بالای تانکها میروند و ضمن توهین به کد 66، درجهداران و سربازها را میبوسند.»[125]
فرمانداری نظامی مشهد نیز طی بخشنامهای اعلام کرد:
«برابر اوامر تلفنی تیمسار ارتشبد ازهاری نخست وزیر مقرر فرمودند از هرگونه تظاهرات و بینظمی در شهر و حومه قویاً جلوگیری نمائید و کسانی که به دستورات مأمورین توجه نمیکنند و دست به خرابکاری و آتش سوزی میزنند و قصد گرفتن اسلحه مأمور را دارند با شلیک فشنگ پلاستیکی به ناحیه پا از هرگونه عمل خلاف جلوگیری نمائید و مسببین را دستگیر و برابر ماده 5 فرمانداری نظامی رفتار نمائید. ضمناً در صورتی که تظاهر کنندگان فحاشی و ناسزا به مأمور یا مأمورین گفتند و یا سنگ به طرف آنها پرتاب نمودند، فرمانداران نظامی منطقه از اعزام پرسنل به طور انفرادی برای دستگیری اشخاص فوقالذکر خودداری نمایند. در چنین مواردی اگر لازم دانستد نیروی خود را به صورت تیمی یا گروهی وارد عمل نمایند تا حتیالامکان پرسنل مجبور به تیراندازی نشوند و یا اسلحه آنها در خطر و یا خود آنها گرفتار نگردند.»[126]
طراحی تظاهرات سازمانی، برای مقابله با تظاهرات مردمی
در این شرایط حساس، که اعتصابات کارمندی و کارگری فراگیر شده و دامنهی تظاهرات مردمی از شهرهای بزرگ و کوچک فراتر رفته و به روستاهای دوردست نیز رسیده بود، تصمیم گرفته شد با استفاده از ازاذل و اوباش و بهرهگیری از ناآگاهی گروهی از مردم شهری و روستائی، حرکت عظیم مردمِ متدین و انقلابی، به عنوان حرکت طرفداران تفکر مارکسیستی قلمداد شود و براساس آن، تظاهراتی با عنوانِ «تظاهرات عشایر و مردم شاهدوست و وطنپرست»، سازماندهی گردد:
«امریه واصله از ژاندارمری کشور شاهنشاهی حاکی است که بنا به تقاضای مکرر عشایر و مردم شاهدوست و وطنپرست جهت انجام تظاهرات در برابر اعمال ننگین و خائنانه بیگانه پرستان کمونیست، مقرر است با همکاری و همآهنگی ساواک و شهربانی و فرمانداران نظامی اگر برقرار است، به طور غیرمحسوس اقدامات زیر انجام شود.
1. به کلیه متقاضیان اجازه داده شود که تظاهرات خود را با سخنرانیهائی درباره قانون اساسی، تجلیل از شاهنشاه و انقلاب شاه و ملت، احترام به شعائر مذهبی و دیانت اسلام، تقبیح عملیات بیگانهپرستان و عاملین کمونیست، احساسات وطنپرستی انجام دهند. 2. تظاهرات باید بدون خرابکاری و آتشسوزی بوده و از برخوردهای خونین جلوگیری شود. 3. سخنرانیهای انجام شده با عکسهای مربوطه، به مبادی ذیربط ارسال گردد. 4. در اخبار رادیو و تلویزیون محلی، شرح تفصیلات تظاهرات به وسیله گویندگان اخبار چند بار تکرار شود. خواهشمند است دستور فرمایند در این مورد دستورات لازم به یگانهای مربوطه جهت همکاری و هماهنگی ابلاغ فرمایند.»[127]
علیرغم این طراحی، سرتیپ جعفری که در این موقع فرماندار نظامی مشهد بود، به علت اختلاف نظر با ریاست ساواک مشهد و همچنین ارتباط مختصری که با بیوت علماء در مشهد داشت، با استناد به گفتگوی تلفنی خود با نیروی زمینی ارتش، در این باره نوشت:
«فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران که در روز 3 /8 /1357 از طریق نیروی زمینی شاهنشاهی و اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران به من ابلاغ گردیده، مقرر است که فرمانداری نظامی موظف است از هرگونه تظاهرات و تجمع چه موافق و چه مخالف با دولت شاهنشاهی بنابر قانون فرمانداری نظامی جلوگیری نماید. علیهذا این فرمانداری نظامی، بجز فرمان مبارک همایونی، هیچگونه اقدام دیگر را که مغایر با قوانین فرمانداری نظامی باشد انجام نداده و جلوگیری خواهد نمود.»[128]
علیرغم این مخالفتِ صریح، برپائی تظاهرات در موافقت با رژیم شاهنشاهی در دستور کار قرار گرفت و در ساعت 5 بعداز ظهر روز سوم آبان ماه، توسط تعدادی دانشآموز آغاز گردید:
«تعدادی دانشآموز در چهارراه خواجهربیع مشهد درحالی که تمثالهای مبارک همایونی را حمل میکردند، شعارهای موافق میدادند که پس از چند دقیقه متفرق شدند.»[129]
پس از این ماجرا، فرماندار نظامی مشهد که به نظر میرسیدنگرانِ برپائی اینگونه تظاهرات و ایجاد تنش بیشتر در ناآرامی شهر بود، طی نامهای به فرماندهی ناحیه ژاندارمری خراسان نوشت:
«برابر امریه سب 3 به موجب ماده (10) قانون حکومت نظامی مصوبه 1290، اجتماعات و انجمنها در مدت حکومت نظامی در محلهائی که حکومت نظامی اعلام شده است باید به کلی موقوف و متروک باشد؛ بنابراین خواهشمند است دستور فرمائید با چنین اجتماعات و انجمنها اعم از موافق و یا مخالف، برابر قانون حکومت نظامی عمل نمایند.»[130]
دو روز پس از این نامه ساواک به عنوان متولی این طرح، طی بخشنامهای با درجه «آنی. سرّی» و با امضای «پرویز ثابتی»، اعلام کرد:
«طبعاً در قبال توطئههای خائنان، عناصر میهن پرست از نشان دادن واکنش در این رابطه بر اثر تبلیغات منفی نسبت به بعضی از بنیادهای مقدس ملی حساسیتهائی بروز کرده و لذا باید در زمینه برنامههای ملی و میهنی حساسیتهای مزبور ملحوظ باشد؛ هرگاه آمادگی در گروههای ملی مشاهده شود، بدون دخالت مستقیم و اینکه آثاری از دخالت دیده شود، گردانندگان راهنمائی شوند که از حمل تمثالهای خاندان منظور و معظمله و گرانبهای آیات موجه خودداری و پرچم ایران و تمثال مولا علی(ع)[را] به عنوان پلاکارد حمل و از شعارهای پاینده ایران. مرگ بر منافقین. مرگ بر تجزیهطلبان اسلام. مرگ بر دشمن اسلام. مرگ بر کمونیست. فریب دشمنان دین که به لباس دین درآمدهاند نخورید. ضرر و زیان رساندن در اسلام حرام است. برای پاسداری از ایران متحد شوید. برای دفاع از میهن به ما بپیوندید. اسلام و قرآن وسیله منافقین قرار گرفته. دریغ از ایران که ویران شود و شعارهائی از اینگونه که بیشتر جنبه حماسی و ملی داشته و با شرایط منطقه منطبق باشد، استفاده نمایند.»[131]
رئیس ساواک مشهد که در جریان اختلاف با فرماندار نظامی مترصد چنین فرصتی بود، پس از دریافت این بخشنامه، ضمن ارسال تصویر نامه ژاندارمری خراسان و پاسخ فرمانداری نظامی مبنی بر مخالفت با سازماندهی چنین تظاهراتی، به اداره کل سوم نوشت:
«با توجه به اینکه امکان چنین عملی... امکانپذیر میباشد، لازم است که در اجرای این برنامه، مقامات انتظامی و فرماندار نظامی در جریان قرار گیرند که احیاناً این دستجات با عکسالعمل آنان مواجه نگردند.»[132]
یک روز پس از این مکاتبه، «سرهنگ دکتر نیکزاد دادستان فرمانداری نظامی مشهد» ضمن تماس تلفنی با سیدمحمدرضا شیرازی گفت:
«ممکن است گروههای لاابالی و نفهم موافق، علیه شما دست به تظاهرات بزنند و ایجاد زد و خورد شود؛ لذا خواهش دارم به خاطر آنکه به ساحت مقدس آیتالله اسائه ادبی نشده باشد، یک نفر از شما برود و مردم را متفرق نماید.»
و محمدرضا شیرازی ضمن اشاره به اقدامات تندی که توسط نیروهای فرمانداری نظامی صورت گرفته و حتی گاز اشکآور به درون منزل آیتالله شیرازی انداخته شده، در پاسخ گفت:
«خوب است شماها قدری تجدید نظر کنید و این تانکها و سربازها را که برای ترساندن مردم روشن گذاشتهاید بردارید. به هر حال ما سعی میکنیم این دفعه را ندیده بگیریم و مردم را آرام کنیم، شما آن عدهای را که میدانید از کجا مأمور شدهاند سرکوب کنید و نگذارید خدای ناکرده اتفاق ناگواری رخ دهد.»
این گفتگوی تلفنی درحالی صورت گرفت که در همین گزارش نوشته شد:
«عدهای موتورسوار از طرف فلکه تقیآباد به طرف کوهسنگی در حرکت و مبادرت به تظاهراتی موافق دولت و کد 66 انجام میدهند که از طرف مأموران فرمانداری نظامی مورد تشویق و به آنها یادآوری شده که پراکنده شوند و به موقع به آنها اطلاع داده خواهد شد.»[133]
و فرماندار نظامی مشهد که در جریان این ماجرا قرار داشت، دلیل مخالفت خود با چنین برنامهای را «قلت موافقین» اعلام و در گزارش نوبهای خود یادآور شد:
«تلاش شبانه روزی فرمانداری نظامی مشهد و حومه بر این است که جلوگیری از بینظمی و تظاهرات بدون خونریزی در شهر مقدس مشهد انجام گردد و این بینظمیها موجب شده که تعدادی از مردم از این وضعیت خسته و به فرمانداری نظامی و مأمورین مربوطه پیشنهاد نمودهاند در صورت امکان اجازه فرمایند ما خودمان جواب این متظاهرین و... اظهار میدارند ما از این وضع خسته شدهایم و خواستار مجازات فوری عاملین اصلی و آسایش در زندگی و کار خود هستیم، ولی با توجه به کثرت قابل توجه مخالفین و متعصبین مذهبی و قلت موافقین و همچنین فرمان مبارک ملوکانه مبنی بر اینکه جلوی موافق و مخالف بایستی گرفته شود که فرمانداری نظامی مشهد به همین منوال عمل مینماید.»[134]
این اختلاف نظر، مسئلهای کاملاً جدی بود که در شورای تأمین استان نیز مطرح گردید ساواک مشهد در گزارش مربوط به آن نوشت:
«در شورای تأمین استان ساعت 1100 روز جاری[10 /8 /57]آقای معینی معاون استاندار گزارشاتی از بعضی از فرمانداران قرائت که فرمانداران نوشتهاند دستجاتی از مردم به پشتیبانی از دولت میخواهند در شهرستانها دست به تظاهرات بزنند و کسب اجازه نمودهاند.
آقای استاندار اظهار داشت اینها از عوامل ساواک هستند، مقرر است در وضع فعلی از تظاهرات آنان جلوگیری نمایند.
فرمانده ژاندارمری ناحیه اظهار داشت چون ممکن است بین مخالفین و موافقین تصادمی رخ دهد، من هم با تشکیل چنین دستجاتی مخالفم.
فرماندار نظامی اظهار داشت برابر مقررات فرمانداری نظامی، من اجازه تظاهرات نمیدهم، چون تعداد موافقین کم است، امکان برخورد با گروههای مخالف و در نتیجه تصادم و تیراندازی وجود دارد که این عمل برخلاف دستوراتی است که به من داده شده.
به طور کلی اینجا آقایان به علت ترس از به وجود آمدن تصادم، با اجتماع موافقین[و] تظاهرات آنان موافق نیستند، در صورتی که به نظر من همانطوری که مأموران انتظامی در شهرستانها و فرمانداری نظامی از مشهد اجازه راه پیمائی و تظاهرات را به گروههای مخالف میدهند، بایستی به این دستجات موافق نیز که واقعاً از عملیات مخالفین عاصی شدهاند، اجازه تظاهرات داده شود؛ با توجه به اینکه این دستجات موافق هیچگونه عملیات تخریبی انجام نخواهند داد، بنابراین مادام که مسئولین این سازمانها توجیه نگردند، موافقین نخواهند توانست احساسات خود را ابراز و اظهار وجود نمایند.»[135]
سپهبد ناصر مقدم نیز، عین این گزارش را «جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی» برای وزارت کشور ارسال نمود.[136]
زمانی که این موضوع به صورت جدی مطرح گردید و در گوشه و کنار شهر مشهد تظاهراتی به هواداری از رژیم شاهنشاهی سازماندهی شد، آیتالله خامنهای در تماس تلفنی با فرزند آیتالله قمی، گفت:
«چنانچه دولت بخواهد عدهای را تحت عنوان موافقین به جان تظاهر کنندگان بیندازد، ما فرمانداری نظامی و یا مقامات دولتی را به انجام اقدامات حادتری تهدید خواهیم کرد.»[137]
و در روز یازدهم آبان ماه نیز، اعلامیهای در منزل آیتالله شیرازی به دیوار نصب شد که در آن نوشته شده بود:
«از طرف ساواک چهار هزار نفر چاقو به دست و چماق به دست از شهرستانها تهیه و به مشهد آورده اند. خواهران و برادران، خودتان را برای مقابله با این افراد آماده کنید.»[138]
در این موقع، ساواک مشهد طی گزارشی که برای اداره کل سوم ارسال نمود، درباره «سرتیپ جعفری فرمانده لشگر 77 و فرمانداری نظامی مشهد و حومه» نوشت:
«در بین مردم شایع است که نامبرده بالا از جمله افرادی است که با گروههای مخالف همکاری و به علت دارا بودن تعصبات مذهبی، از طرفداران آنها محسوب میگردد و به همین مناسبت در روز اول اعتصاب دانشگاه فردوسی پس از پایان سخنرانی سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، سرتیپ جعفری برای وی پیغام فرستاده که شما مردم را به آرامش دعوت کنید و من هم قول میدهم بعد از سه روز، حکومت نظامی را لغو نمایم.
ضمناً برابر اطلاع واصله، سرتیپ جعفری در مجلسی اظهار نموده که قدرت در دست فرمانداری نظامی است و ساواک دیگر مأموریت و قدرتی ندارد؛ اقداماتی کردهام و نامههائی در خصوص ساواک مشهد به تهران نوشتهام که قریباً رئیس ساواک خراسان را عوض خواهند نمود، چون نارضایتیهائی را که ساواک به وجود آورده، ما باید تاوان بدهیم و من اگر میخواستم مانند ساواک عمل کنم، وضع مشهد از همه جا بدتر میشد. روحانیون مرا قبول دارند زیرا میدانند که شخص معتقدی میباشم. علیهذا با توجه به اینکه سرتیپ جعفری به علت مماشات بیش از حد با تظاهرکنندگان، در بین آنها به فردی متعصب مذهبی و طرفدار مخالفین دولت معروفیت یافته و این امر موجبات تضعیف روحیه پرسنل لشگر تحت امر وی را فراهم نموده، لذا از این موقعیت تظاهر کنندگان و مخالفین سوءاستفاده نموده و بارها از تانکهای فرمانداری نظامی جهت منبر سخنرانی استفاده نموده[اند.]»[139]
دو روز پس از آن نیز، طی نامه دیگری با اشاره به برخی از تظاهراتی که در این راستا سازماندهی شده بود، نوشت:
«نظر به اینکه امکان به وجود آمدن اجتماعات مورد نظر در سطح منطقه وجود دارد و نمونههائی از آن در بعضی از شهرستانهای استان خراسان منجمله شیروان. درگز. قوچان و تربتجام به وجود آمده، علیهذا... چنانچه فرمانداری نظامی مشهد و حومه، استانداری و شهربانی و ژاندارمری نیز در جریان امر قرار گیرند، تشکیل این اجتماعات امکانپذیر است.»[140]
و متعاقب آن نیز برای تخریب نهائی چهره فرماندار نظامی مشهد گزارش داد:
«تیمسار جعفری در بین روحانیون و طلاب مخالف به امام جعفری و مجاهد کبیر شهرت یافته؛ گویا عکس وی را به قطع بزرگ تهیه و در منزل شیرازی نصب و در ذیل آن نوشته شده مجاهد کبیر.»[141]
ساواک مشهد که اصرار فراوانی برای برپائی تظاهرات موافقین با بهرهگیری از عوامل خود داشت، این تظاهرات را در برخی از شهرهای استان سازماندهی کرد که در برخی مناطق مانند شهرستان قوچان فاجعه آفرین گردید که چگونگی آن در جای خود آمده است.
شهرستانهای استان خراسان رضوی
تایباد
شهرستان تایباد به لحاظ موقعیت جغرافیائی و اینکه یکی از مرزهای خروجی کشور محسوب میگردید، از اهمیت بالائی برخوردار بود و در جریان انقلاب اسلامی نیز مورد حساسیت ساواک مشهد قرار داشت و هرگونه حرکتی در راستای انقلاب اسلامی مانند پخش اعلامیه[142] و مخالفت با دولت و هواداری از امام خمینی (ره) را تحت نظر داشت:
«آقای حسن فکور که در بخش خواف مغازه عکاسی دارد، فردی است متعصب و دارای افکاری منحرف که اغلب اوقات جوانان بخش مذکور را به صحبت گرفته و ضمن تجزیه و تحلیل اوضاع اخیر مملکت و اعتصابات کارکنان مراکز مختلف کشور و جانبداری از آنان، اقدامات همه جانبه دولت مبنی بر موافقت با خواستههای کارمندان و کارکنان ادارات دولتی و غیردولتی را نوعی بلوف دانسته و شدت عمل مأمورین را در مقابله با تظاهر کنندگان محکوم و خمینی را رهبر شیعیان جهان دانسته و از او دفاع و نوارهای یاد شده را جهت استماع مراجعه کنندگان پخش مینماید.»[143]
در این موقع، با توجه به تلاشی که از سوی سازمان امنیت شاه صورت میگرفت تا اهل سنت را به عنوان موافقین رژیم شاهنشاهی رو در روی شیعیان قرار دهد، علمای مشهد نیز برای مقابله با این حرکت، ضمن اعزام نماینده به این مناطق و گفتگو با علماء و روحانیون اهل سنت، در صدد مقابله با این ترفند برآمدند:
«در تاریخ 30 /6 /57 یک نفر طلبه به نام شیخ عباس از مدرسه نواب مشهد به مدرسه علوم دینی خواف وارد و ضمن گفتگو به آنان اظهار میدارد علماء و طلاب اهل تسنن هم بایستی همکاری داشته، در سیاست فعلی همگام باشند و طلاب مدرسه مزبور را تحریک به ایجاد سر و صدا در اجتماعات نموده است.»[144]
این درحالی بود که اعتصابات کارمندی در تایباد نیز در حمایت از اعتصابات کارمندی مرکز استان، آغاز شده بود:
«از تاریخ 10 /8 /57 کارکنان بانک سپه تایباد به عنوان پشتیبانی و همبستگی آنان با کارکنان اداره مرکزی و منطقه خراسان در محل کار خود به کمکاری و اعتصاب نشستهاند و اضافه نمودهاند تا رسیدگی به خواسته کارکنان بانک این وضع ادامه دارد.»[145]
حدود یک هفته پس از آن، گزارش داده شد:
«در شهرستان تایباد عدهای در حدود هزار نفر از اهالی و حومه، ضمن حمل تمثالهای شاهنشاه آریامهر و شهبانو و ولیعهد، در حالی که تعدادی وسایط نقلیه مختلف با سرنشین آنها را اسکورت مینمود، در خیابانهای شهر حرکت و ضمن دادن شعارهای ملی به سمت ساختمان فرمانداری حرکت و خواسته روز گذشته خود را که برکناری شهردار است عنوان نمودهاند.»[146]
تربتجام
در روز دوم آبان ماه، اعلامیه پنجم ذیعقده امام خمینی (ره) که به مناسبت آغاز سال تحصیلی صادر شده بود، «در کلیه کشوهای میز تحریر دانشآموزان کلاس سوم رشته اقتصاد دبیرستان کلالی شهرستان تربتجام» گذاشته شد و از طریق دانشآموزان این کلاس، «جهت سایر دانشآموزان دبیرستان» نیز قرائت گردید[147] و همزمان با آن، «کلیه کارکنان مراکز آموزشی (دبیران. معلمان دبستانها و مدارس راهنمائی) بخش جنتآباد از توابع شهرستان تربت جام» از بعد از ظهر این روز «از شرکت در کلاسهای درس خودداری و اعتصاب» نمودند[148] در جریان اعتصابات کارمندی، از تاریخ 10 /8 /57 کارکنان بانک سپه تربتجام نیز «به عنوان پشتیبانی و همبستگی با کارکنان اداره مرکزی و منطقه خراسان در محل کار خود به کم کاری و اعتصاب» پرداختند.[149]
در این زمان، ضمن آنکه مسجد و مدرسه علمیه مهدیه طباطبائی که توسط آیتالله حاج شیخ علی توسلی نجفی تأسیس شده بود، کانون مبارزات مردمی علیه رژیم شاهنشاهی بود، اشخاصی مانند «سیدمحسن پورمیرغفاری و حسین سلیمانی» که به اتهام فعالیتهای انقلابی به شهرستان تربتجام تبعید شده بودند، نیز از جمله عوامل آگاهی بخش و حرکت آفرین در جریان انقلاب اسلامی به شمار میرفتند:[150]
«حسین سلیمانی در تاریخ 2 /8 /57 به شهرستان تربتجام وارد و شب را در منزل حاجی توسلی نجفی سرپرست مسجد مهدیه طباطبائی بیتوته نموده و با عدهای از متعصبین مذهبی ملاقات و صبح روز 3 /8 /57 به حالت معمولی تربت جام را به مقصد مشهد ترک نمود.»[151]
به علت داشتن جمعیت قابل توجه اهل تسنن، در سازماندهی تظاهرات موافق با رژیم شاهنشاهی مورد توجه ساواک مشهد قرار داشت و این درحالی بود که مأمور عملیات ساواک تایباد در ذیل گزارشی پیرامون این اقدام نوشت:
«با توجه به اختلافات شدید مردم اهل تشیع و تسنن این منطقه، چنانچه اجازه انجام تظاهرات به اهل تسنن داده شود، احتمال دارد تشنجات و حوادث نامطلوبی در این منطقه مرزی به وجود آورند که به هیچ وجه به مصلحت نمیباشد.»[152]
علیرغم این اظهار نظر، در روز پانزدهم آبان ماه، اولین تظاهرات موافق در این شهر، برای مقابله با فرهنگیانی که در حالت اعتصاب و تحصن به سر میبردند، صورت گرفت:
«عدهای موافق در تربتجام با در دست داشتن تمثالهای اعلیحضرتین، شعار جاوید شاه میدادند و قصد داشته اند داخل دبیرستانی که فرهنگیان در آنجا جمع شده بودند شوند که وسیله پلیس با گاز اشکآور متفرق شده اند.»[153]
یک روز پس از آن، تظاهرات دیگری در تایباد صورت گرفت که چگونگی آن در تلفنگرامی که از تایباد برای مشهد ارسال گردید، به شرح زیر به ثبت رسید:
«تعداد تظاهرکنندگان در حدود ده هزار نفر بوده که با وسائط نقلیه گوناگون از مقابل مغازه شخصی به نام ضیاءالدین جامی بیوکی که پوشاک فروش میباشد، تظاهرات خود را آغاز و ضمن دادن شعارهای ملی، به مدرسه غزالی حمله ور و افراد متحصن در مدرسه مزبور از ترس درگیری با تظاهر کنندگان متواری و سپس تظاهر کنندگان در مقبره شیخ جامی تجمع و ضمن دعا و نیایش، حمایت و جانبازی خود را نسبت به رهبر ایران ابراز و اقدامات ضد میهنی و خشونتآمیز طرفداران خمینی را محکوم نمودند.»[154]
و ساواک مشهد نیز چگونگی آن را به شرح زیر برای اداره کل سوم ارسال نمود:
«ساعت 1630 حدود ده هزار نفر از افراد اهل تسنن در خیابانهای تربت جام ضمن تظاهرات، مبادرت به دادن شعارهای ملی و میهنی داده، به چند مدرسه حمله برده و عکسهای خمینی را پاره نموده و طرفداران خمینی را مضروب مینمایند. مأمورین انتظامی با پرتاب گاز اشکآور، تظاهر کنندگان را متفرق نمودند.»[155]
سازماندهی تظاهرات موافقین در روز هیجدهم آبان نیز ادامه یافت:
«در ساعت 0845 روز جاری در شهرستان تربتجام مردم دست به تظاهرات موافق زدهاند.»[156]
تربتحیدریه
تربتحیدریه در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی از جمله شهرستانهائی بود که در تمامی مراحل آن، با برپائی تظاهرات و انجام اعتصابات با هدایت علماء و روحانیون، نقش تأثیرگذار و تعیین کننده داشت که بخشی از اسناد آن در مجلدات قبلی این مجموعه آمده است:
«ساعت 1730 روز جاری (6 /7 /57)، حدود 500 نفر که در مسجد جامع تربتحیدریه جهت برگزاری مراسم سوگواری [امام صادق علیه السلام] تجمع نموده بودند، به هنگام خروج از مسجد ضمن حمل پلاکتهای حاوی شعارهای مختلف، مبادرت به ایجاد بینظمی نموده و در نتیجه پلیس مداخله، پس از اخطار، افراد متجمع متفرق نشده حتی با سنگ و آجر به طرف پلیس حمله، ناچاراً پلیس با استفاده از گاز اشکآور مبادرت به متفرق نمودن آنان نموده و در حال حاضر وضع عادی است.»[157]
روندِ انقلاب اسلامی در تربتحیدریه به همین سبک و سیاق ادامه یافت، که تکثیر و پخش اعلامیههائی که از مشهد به شهرستان میرسید، یکی از آن بود.[158]
زمانی که زمزمههای برپائی تظاهرات موافق در شهرستان تربتحیدریه به بهانه جشن روز چهارم آبان ماه شنیده شد، نامهای با امضای «مجاهدین اسلام» با پست شهری برای فرماندار این شهرستان ارسال شد که در آن آمده بود:
«جناب آقای فرماندار شهرستان تربتحیدریه. مثل اینکه زمزمهای شنیده میشود که میخواهید روز چهارم آبان [عدهای را] از بیرون بیاورید به شهر و شعار بدهند. ما نمیخواهیم شما را تهدید کنیم این را بدانید از نزاکت خارج شوند شما فکر کنیم به سرهنگ مشهدی ملحق خواهید شد...[به]خودتان بهتر است رحم کنید چونکه این شهر مذهبی است، حرف تمام.»[159]
این درحالی بود که در روستاهای اطراف تربتحیدریه مانند قریه دولت آباد نیز، اهالی متدین و مذهبی همگام با دیگر مردم سراسر کشور، جلسات مخالف رژیم شاهنشاهی تشکیل میدادند.[160]
در روز پنجم آبان، زمانی که چند تن از مجروحین تظاهرات شهرستان گناباد را برای ادامه معالجه به بیمارستان تربتحیدریه آوردند، مردم شهر پس از با خبر شدن از جریان حوادث گناباد، به تظاهرات پرداختند:
«تظاهر کنندگان عصر روز جاری ضمن تظاهرات و دادن شعار، به اتومبیلهای پلیس و آتشنشانی شهرداری و ارتش حمله، ضمن پرتاب سنگ و آجر و اشیاء دیگر به طرف آنان، باعث شکستن شیشه اتومبیل و مجروح نمودن چند نفر از مأمورین شده و سینما فردوسی، رستوران باغ ملی را آتش زدند.»[161]
این تظاهرات روز بعد نیز ادامه یافت:
«عدهای از اهالی تربتحیدریه با در دست داشتن مشعل در خیابانهای تربتحیدریه به تظاهرات پرداخته و قصد داشتهاند که ساختمان فرمانداری را آتش بزنند. تظاهرکنندگان وسیله مأمورین متفرق گردیدند.»[162]
تظاهرات مردم تربتحیدریه در این دو روز، ناشی از «انتقال چهار نفر از تیر خوردگان گناباد به بیمارستان مرکز این شهرستان» بود و برای پیشگیری از «تشدید بیشتر تظاهرات»، انتقال فوری مجروحین حادثه گناباد «به مرکز درمانی مناسب و مجهزی» در دستور کار قرار گرفت.
فرماندار شهرستان تربتحیدریه تظاهرات روزهای پنجم و ششم آبان ماه را «بیسابقه» توصیف کرد و به نقل از نیروهای انتظامی شهر برای استاندار خراسان نوشت:
«در صورت بروز تظاهرات پردامنهتری که انجام آن قابل پیشبینی است، نیروی لازم برای متفرق کردن تظاهر کنندگان و حفظ آرامش و نظم را در اختیار ندارد؛ لذا ضمن اعلام مراتب فوق پیشنهاد حکومت نظامی در تربتحیدریه میگردد که موضوع در شورای تأمین استان مورد بررسی قرار گیرد.»[163]
پاکسازی مغازههای بازار و خیابان از عکسهای محمدرضا پهلوی و نصب تصاویر امام خمینی(ره) در این موقع، اقدامی بود که دستور آن توسط حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله امامی صادر گردید[164] و در اجتماع مردم پس از تظاهرات روز هفتم آبان در مسجد جامع، پائین آوردن مجمسه محمدرضا پهلوی در میدان ششم بهمن نیز در دستور کار قرار گرفت.[165]
چون اعلام حکومت نظامی در این شهرستان، در حیطه اختیارات استانداری خراسان نبود و به دستور هیئت دولت نیاز داشت، راه اندازی تظاهرات موافق در این شهرستان در دستور کار قرار گرفت:
«شب 8 /8 /57 شعارهائی در شهرستان تربتحیدریه تحت عنوان (درود بر آیتالله خوئی. مرگ بر خائنین به وطن. مرگ بر کسانی که فرزندان ما را به تظاهرات میکشانند)، منتشر شده و به نظر رسیده بازنشستگان ارتش اقدام به انتشار این اعلامیهها نمودهاند.»[166]
«فرماندار شهرستان تربتحیدریه به نام صدقیانی سعی میکند رؤسای ادارات دولتی و ابوابجمعی آنان را به آشوب و بلوا و تظاهرات وادار نماید و در تظاهراتی که در مورخه 7 /8 /57 در قریه ساق شهرنو باخرز صورت گرفته، شخصی به نام حاجی زمزم ساکن قلعه آقا حسن اظهار داشت مردم تقصیر ندارند و به دستور آقای صدقیانی این صحنه را به وجود میآورند، چون نامبرده اخیراً اظهار [داشته] چرا شما ساکت نشستهاید؛ حتی در قریه مذکور درگیری بین پاسگاه و همین مردم به وجود آمده که با اقدامات انجام شده تا حدودی مرتفع گردیده است.»[167]
علیرغم تلاشی که برای رو در رو قرار دادن مردم در این شهر صورت میگرفت، در بعد از ظهر روز دوازدهم آبان، تظاهراتی در سطح شهر صورت گرفت که روحانیون در پیشاپیش آن در حرکت بودند:
«ساعت 1600 روز 12 /8 /57 حدود یکهزار نفر از اهالی شهرستان تربتحیدریه که صف جلو آنان روحانیون بودهاند، پس از خاتمه مجلس روضهخوانی، از مسجد جامع شهرستان مزبور خارج و درحالی که عکسهائی از خمینی و دکتر علی شریعتی و پلاکتهائی با خود حمل مینموده اند، شعارهائی از قبیل (ما سر به کف آمادهایم، در ایران تا خون داریم، در راه دین و قرآن، تا کاخ ظالم نابود گردد. در این هدف، رهبر بود خمینی. چون دید او دید حسینی است. تا کاخ ظالم نابود گردد. هدف برقراری حکومت اسلامی است. نابودی حکومت طاغوتی است و نیز بعضاً به گفته خمینی ارتش برادر ماست و تا خمینی وارد ایران[شود]، تاج و تخت پهلوی ویران شود) میداده اند، تا ساعت 1700 در خیابان اصلی شهر اقدام به راهپیمائی نمودهاند.»[168]
سازماندهی فعالیتها در تربتحیدریه، نشان از هماهنگی کامل با فعالیتهائی داشت که در مشهد مقدس صورت میگرفت:
«طبق اعلام آقای هاشمی رئیس آموزش و پرورش تربتحیدریه، براساس تصمیم فرهنگیان مشهد، فرهنگیان تربتحیدریه تا روز سه شنبه تحت عنوان روشنگری برای دانشآموزان، تصمیم به صحبت دارند. روز سه شنبه و چهارشنبه اعتصاب غذا مینمایند، در مسجد جامع تجمع خواهند نمود. ضمناً در ارتباط با وقایع اخیر تهران، روز جاری بازار بسته است و به قرار اطلاع، عدهای قصد تجمع در مسجد تربتحیدریه را دارند.»[169]
در جریان این تحصن، شهید هاشمینژاد از مشهد به تربتحیدریه آمد که در گزارش آن نوشتهاند:
«هاشمینژاد که در مشهد سخنرانیهای تندی داشته، به تربتحیدریه وارد و دیشب به مدرسه پروین که فرهنگیان در آنجا اعتصاب غذا نمودهاند میرود و پس از سخنرانی برای آنان، نامبردگان را از تحصن خارج نموده و به مسجد میرود و سپس از مسجد خارج شده و به طوری که از رئیس شهربانی شنیده شد، به راه پیمائی آرام پرداخته و سپس متفرق میشوند.»[170]
درگز
شهرستان درگز نیز مانند دیگر شهرهای استان خراسان رضوی، در جریان انقلاب اسلامی یکی از شهرستانهای فعال بود. تکثیر و توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) در این شهرستان، از جمله اقدامات مردم متدین و انقلابی بود[171] که «شناسائی عامل و یا عاملین تهیه و توزیع» آن در دستور کار ساواک قرار داشت.[172]
در موقعی که سازماندهی تظاهرات موافق در دستور کار نیروهای امنیتی رژیم شاه قرار گرفت، «تخریب کتابفروشی شخصی به نام ربیعی» که از مخالفین رژیم شاهنشاهی بود، یکی از اقدامات آنان در روز سیزدهم آبان ماه بود.[173]
هنوز دو روز از تظاهرات موافقین در شهرستان درگز سپری نشده بود که تظاهرات دانشآموزان به خوبی پاسخگوی آن بود:
«ساعت 1000 روز 13 /8 /57 در شهرستان درگز دانشآموزان دبیرستانهای مسعودی. صداقت. انوری. دانشسرای مقدماتی، در خیابانهای شهر مبادرت به راهپیمائی و تظاهرات و دادن شعارهای ضد دولتی نمودهاند و ضمن آن، شیشههای مشروب فروشی. بانک صادرات. سینما تاج. کانون بازنشستگان. شرکت ساختمانی گاندی و کیوسک راهنمائی و رانندگی را به وسیله پرتاب سنگ شکسته اند و در ساعت 1200 تظاهرات بدون حادثه دیگری خاتمه پذیرفت.»[174]
یک روز پس از این راهپیمائی، برای بار دیگر اراذل و اوباشی که از قبل برای تظاهرات موافق سازماندهی شده بودند، به شهر آورده شدند:
«عده کثیری از اطراف شهرستان درگز برای حمایت از دولت ضمن در دست داشتن پرچم ملی ایران و تمثالهائی از اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به شهر وارد و ضمن دادن شعارهای ملی، دو منزل را به آتش کشیده و شیشههای یازده مغازه را که به نظرشان مخالف بوده اند شکسته و سپس قصد داشتند به دانشسرای مقدماتی که منشأ تظاهرات مخالفین بوده حمله نمایند که وسیله مأمورین انتظامی با تیراندازی هوائی بدون اتفاق سوئی آنان را متفرق نمودهاند.»[175]
تظاهرات مردم متدین و انقلابی شهرستان درگز در این ایام، موجب گردید برای مرعوب نمودن آنان، تیپ قوچان نیروهای کمکی به آن شهرستان اعزام نماید:
«نیروی کمکی اعزامی از تیپ قوچان... روز 14 /8 /57 به درگز وارد و در محل تعیین شده مستقر، پستهای لازم برای مراقبت طی صورت جلسهای به فرمانده نیرو تحویل، آرامش نسبی برقرار، مدارس باز، دبیران و دانشآموزان جز دو مدرسه شروع به کار نمودند.»[176]
تظاهرات مردم در روز پانزدهم آبان ادامه یافت و به وسیله افرادی که توسط نیروهای نظامی سازماندهی شده بودند، به درگیری طرفین منجر گردید:
«روز 15 /8 /57 تعدادی از اهالی قراء اطراف درگز به شهرستان مذکور وارد و به دانشآموزان دانشسرای مقدماتی پسران که در حال تظاهرات بودهاند برخورد و آنها را کتک کاری نموده و شیشههای منزل رئیس آموزش و پرورش را شکستهاند. به طوری که شایع است تعدادی معلمین شهرستان مذکور از ترس، درگز را به مقصد مشهد ترک کردهاند.»[177]
سبزوار
با آغاز سال تحصیلی در مهر سال 1357ش، حضور دانشآموزان در تظاهرات مردمی بسیار پررنگتر شد و اعتصاب فرهنگیان نیز موجب گردید تا از سوی نیروهای امنیتی رژیم شاه به طور جدیتر نسبت به شناسائی افراد فعال این قشر، اقدام شود.[178]
روز بیست و چهارم مهر ماه به مناسبت اربعین شهدای 17 شهریور تهران مجلس بزرگداشتی با حضور «فرهنگیان، طلاب علوم دینی و کسبه شهرستان سبزوار» در مسجد جامع این شهر برگزار گردید. سخنران این مجلس آیتالله سیدفخرالدین افقهی موسوی سبزواری، معروف به حاج آقا فخر بود که پس از پایان سخنرانی ایشان و ختم جلسه، مردم شرکت کنده در مجلس با تظاهراتی آرام متفرق شدند.[179]
پس از برپائی این مجلس، آقای آفرینده دبیر فنی هنرستان صنعتی سبزوار، در سخنرانی برای دانشآموزان گفت:
«شما دانشآموزان عزیز موقع شعار دادن و تظاهرات فرار نکنید و از حمله مأمورین نترسیدکه مأمورین حق تیراندازی به سوی شما را ندارند و با مأمورین انتظامی مقاومت نمائید.»[180]
در روز ششم آبان ماه تظاهرات گستردهی دانشآموزی صورت گرفت:
«در ساعت 1300 قریب دو هزار نفر دانشآموزان مدارس و دبیرستانهای سبزوار که از ساعت 1000 در مدخل دبیرستان اسرار اجتماع و به در و دیوار دبیرستان عکس شریعتی و خمینی الصاق نموده و شعار میدادند، اقدام به برگزاری نماز جماعت نموده و اعلامیههائی مبنی بر همبستگی مسلمان و دانشآموزان در جهاد ملی پخش و توسط مأمورین متفرق گردیدهاند.»[181]
در این روز، مردم متدین و انقلابی سبزوار در تظاهراتی هماهنگ با تظاهرات دانشآموزی شرکت کردند:
«عدهای از اهالی سبزوار در خیابانهای شهر به قصد تظاهرات و راهپیمائی اجتماع و در چند مدرسه، تظاهراتی در داخل دبیرستانها صورت گرفته و در دبیرستان پسرانه دکتر غنی، دانشآموزان ضمن پاره کردن تمثال کد 66... به خیابانها ریختهاند که اقداماتی جهت متفرق کردن و جلوگیری از گسترش تظاهرات وسیله مأمورین شهربانی صورت گرفته است.»
در جریان همین تظاهرات به نقل از فرماندار سبزوار گفته شد:
«مردم هم قسم شدهاند که مجسمه کد 66 را پائین بیاورند و همچنین روی تابلوی هنرستان صنعتی آریامهر سبزوار پرده کشیده و نام شریعتی نوشته شده[است.]»
بنابر گزارش مخالفت با رژیم شاهنشاهی و حمایت از امام خمینی (ره) در میان نیروهای شهربانی سبزوار نیز رخنه کرده بود:
«روز جاری هنگامی که رئیس شهربانی سبزوار جهت ابوابجمعی خود مشغول سخنرانی بوده است، یک نفر پاسبان در میان جمع اظهار داشته است زنده باد خمینی.»[182]
تظاهرات دانشآموزی روز هفتم آبان با شرکت «حدود سه هزار نفر از دانشآموزان و دبیران» نوشته شده، از مقابل هنرستان صنعتی شهرستان سبزوار آغاز گردید و با دخالت نیروهای انتظامی به درگیری منجر شد:
«آنان در موقعی که قصد ورود به شهر داشتند، به وسیله بلندگو اعلام شده که متفرق شوند لیکن دانشآموزان به وسیله سنگ به مأمورین انتظامی حمله و در نتیجه 5 نفر از مأمورین شهربانی مختصر جراحتی برداشته و شیشه اتومبیل کلانتر انتظامی و چند جام از شیشههای حزب رستاخیز را شکسته و دخالت مأمورین انتظامی باعث متفرق شدن آنان بدون حادثه گردیده است.»[183]
در بعد از ظهر این روز، تظاهرات به هواداری از رژیم شاهنشاهی سازماندهی شد:
«از ساعت 1500 الی 1700 روز 7 /8 /57 حدود 4000 نفر از کسبه و کشاورزان و سایر افراد ضمن در دست داشتن تمثالهای اعلیحضرتین و پرچم سه رنگ ایران در فلکه دروازه عراق شهرستان سبزوار اجتماع و با دادن شعارهای شاهدوستی و میهنی با نظم و مراقبت کامل از کلیه خیاباهای شهر عبور کرده و دو رأس گاو وسیله اشخاص در جلو آنان ذبح گردیده است. این برنامه بدون هیچگونه اتفاق سوئی خاتمه یافته است.»[184]
ساواک مشهد با استناد به گزارشی که 10 روز پس از تظاهرات مخالف و موافق روز هفتم آبان توسط شهربانی خراسان تهیه شده بود، برای اداره کل سوم نوشت:
«در تاریخ 7 /8 /57 در شهرستان سبزوار دانشجویان و دانشآموزان مبادرت به تظاهرات و دادن شعار نمودهاند که سپس با کشاورزان قراء اطراف شهرستان مزبور به زد و خورد پرداخته که گفته میشود یک نفر معلم و یک نفر دانشآموز صدمه دیده و در بیمارستان فوت کردهاند. ضمناً در تاریخ 8 /8 /57 دانشجویان، دو فروشگاه مشروبات الکلی، سینما آریا، شعبه بانک صادرات و شیشههای مغازه را در خیابان پهلوی شکسته اند که با دخالت پلیس متفرق گردیدهاند و مدارس به علت همین حوادث تا اطلاع ثانوی تعطیل گردیده است.»[185]
تظاهرات روز دهم آبانماه در سبزوار نشان از هماهنگی کامل فرهنگیان با علماء و روحانیون در جریان مقابله با رژیم شاهنشاهی داشت:
«حدود 400 نفر در ساعت 1130 از منزل حاج آقا فخر در سبزوار خارج و به خاطر همبستگی با فرهنگیان در خانه فرهنگ اجتماع و رئیس آموزش و پرورش برای آنان سخنرانی نموده است.»[186]
در این زمان، برخلاف اتفاق و اتحاد طبقات مختلف مردم متدین و انقلابی، در بین نیروهای نظامی و انتظامی و مسئولین دولتی در شهر اختلاف نظر وجود داشت:
«بر اثر اعتصاب معلمین مدارس و دانشسرای سبزوار که ده روز اعلام اعتصاب کرده اند و برخورد مأموران انتظامی با تظاهر کنندگان، فرماندار سبزوار اشکان تلگرافی به وزیر کشور و استاندار خراسان مخابره و مأموران [را] مقصر قلمداد و تقاضای استعفاء و تعویض سرهنگ شمس رئیس شهربانی را نموده است. چون در محل دو دستگی وجود داشت، فرماندار و رئیس شهربانی به مشهد احضار و قرار شد نمایندگان استانداری و شهربانی و دادگستری برای رسیدگی امروز به سبزوار عزیمت نمایند.»[187]
روز دوازدهم آبان، آیتالله سیدفخرالدین افقهی در خانه فرهنگ شهرستان سبزوار حضور یافت و برای فرهنگیانی که در آن مکان اجتماع کرده بودند، سخنرانی نمود و پس از آن تظاهراتی صورت گرفت:
«بعدازظهر روز جاری عده قابل ملاحظهای از خانه فرهنگ شهرستان سبزوار بعد از سخنرانی حاج آقا فخر که در آن محل اجتماع نموده بودند، خارج و پس از پیوستن فرهنگیان، روحانیون، عدهای طلبه به آنان در خیابان بیهق که جمعیت مذکور در حدود 5000 نفر بوده مبادرت به راهپیمائی، با دادن شعارهائی به نفع خمینی نموده و سپس در ساعت 1345 بدون بروز حادثه و درگیری با مأمورین انتظامی متفرق و عده قلیلی به مسجد جامع جهت برگزاری نماز جماعت رفتهاند.»[188]
این تظاهرات در روز چهاردهم آبان با شرکت جمعیت بیشتری تکرار گردید:
«حدود 10 هزار نفر از فرهنگیان و طبقات مختلف مردم در شهر سبزوار مبادرت به تظاهرات نموده و برخوردی ایجاد نشده است.»[189]
سرخس
در شهرستان سرخس، که شمال شرقی ترین شهر ایران و در نزدیکی مرز ترکمنستان واقع میباشد، حرکت انقلاب اسلامی فرهنگیان، هماهنگ با فرهنگیان مرکز استان ادامه داشت:
«در ساعت 1500 روز 13 /8 /57 معلمین شهرستان سرخس در سالن اجتماعات آن شهرستان حضور و پس از سخنرانی به منظور همبستگی با سایر معلمین شهر مشهد قرار شده که از روز 14 /8 /57 به مدت یک هفته از حضور در کلاسهای درس خودداری نمایند و عملاً مدارس را تعطیل نمودهاند.»[190]
فریمان
در دهم آبان ماه، شهرستان فریمان شاهد اعتصاب کارگران روزمزد کارخانه قند فریمان بود.[191] روز بعد اجتماعی در دانشگاه آزاد فریمان با حضور «عدهای از فرهنگیان و محصلین» شکل گرفت:
«عدهای به سرپرستی دکتر خدابنده، با هفت دستگاه پیکان از دانشگاه آزاد مشهد به دانشگاه آزاد فریمان وارد و عدهای از فرهنگیان و محصلین فریمانی نیز با آگاهی قبلی در دانشگاه مذکور اجتماع، پس از سخنرانی و صدور قطعنامه، در ساعت 1630 همان روز جلسه خاتمه و محصلین پس از خروج از دانشگاه مبادرت به دادن شعارهای ضد دولتی نمودهاند که وسیله مأمورین شهربانی و ژاندارمری بدون درگیری متفرق شدهاند.»[192]
در صبح روز سیزدهم، تظاهرات «فرهنگیان و دانشآموزان» ادامه یافت و برای مقابله با آن، در بعد از ظهر همان روز، تظاهرات موافقین سازماندهی گردید:
«عدهای از فرهنگیان و دانشآموزان شهرستان فریمان پس از اجتماع در مدرسه خسروانی، مبادرت به راهپیمائی و تظاهرات ضد ملی و میهنی در خیابانها را نمودند که این تظاهرات در ساعت 1130 بدون هیچگونه درگیری و حادثهای خاتمه پذیرفت... متعاقب آن در ساعت 1400روز فوق عدهای از اهالی محل و کسبه و کشاورزان که بالغ بر دو هزار نفر میشدند، با وسائط نقلیه و پیاده، ضمن حمل تمثالهای اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و پرچم ایران، مبادرت به تظاهرات ملی و راهپیمائی آرام نمودند. در ضمن تظاهرات، بانوان و بقیه اهالی بر سر تظاهرکنندگان نقل و گل میپاشیدند. چون همزمان با این تظاهرات، فرهنگیان در خانه پیش آهنگ به خاطر صدور قطعنامهای اجتماع نموده بودند، به خاطر جلوگیری از هرگونه درگیری از عبور تظاهر کنندگان از خیابان مزبور جلوگیری و تظاهرات بدون درگیری و اتفاق سوء خاتمه پذیرفت.»[193]
قوچان
در جریان برگزاری مراسم اربعین شهدای 17 شهریور تهران در مسجد عوضیه، شرکت دانشآموزان و فرهنگیان چشمگیر بود و در پایان مراسم تظاهراتی با حضور روحانیون و طبقات مختلف مردم برپا شد.[194]
در برنامهریزی نیروهای امنیتی برای سازماندهی اراذل و اوباش در جهت مقابله با تظاهراتی که در مخالفت با رژیم شاهنشاهی صورت میگرفت، شهرستان قوچان شاهد یکی از زشتترین اقدامات نیروهای امنیتی و نظامی در این ماجرا بود:
«هنگام تجمع مخالفین در مسجد جامع، عدهای از اهالی قوچان با دادن شعارهای موافق دولت در اطراف مسجد جمع و با شکستن درختهای داخل خیابانها، قصد حمله را داشته که وسیله مأمورین پراکنده و از خیابانهای دیگر به خیابانهای اصلی وارد و قصد حمله به اتومبیلهای اهالی مشهد که در میدان و راه آسیائی پارک شده بود، داشتند. با تمام تلاش مأمورین انتظامی جهت جلوگیری از هجوم به محل توقف اتومبیلها با شلیک تیرهای هوائی و گاز اشکآور، از بیابانها خود را به آنجا رسانده و شیشه و چراغهای اتومبیلهای مزبور را شکستند.»[195]
در روز شانزدهم آبان، فرهنگیان قوچان در جریانی هماهنگ با فرهنگیان سراسر کشور در دبیرستان امیر کبیر در حال تحصن بودند که جریان «موافقین دولت» به سراغ آنان رفتند:
«در تظاهراتی که توسط 15000 نفر از اهالی قوچان که از موافقین دولت میباشند، تظاهر کنندگان در مقابل دبیرستان امیرکبیر قوچان که فرهنگیان در آن متحصن گردیدهاند اجتماع و خواستار خروج آنان شدهاند و ژاندارمری و شهربانی و ارتش از تصادم بین آنان تا کنون به شدت جلوگیری به عمل آورده لکن موافقین به هیچ وجه حاضر به ترک محل متحصنین نمیباشند.»[196]
شرایط به میزانی سخت بود که در «ساعت 1400 روز 16 /8 /57 کلیه افراد متحصن در دبیرستان امیرکبیر قوچان، محل مذکور را ترک» کردند:[197]
«از ساعت 0930 روز 16 /8 /57 تعدادی در حدود 800 نفر با چسبانیدن تمثالهای اعلیحضرتین و اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به دیوارهای شهر قوچان و دادن شعارهای میهنی، به طرف دبیرستان امیرکبیر به منظور مقابله با فرهنگیان که در آن محل تظاهرات مخالف مینمودند حرکت نمایند [نمودند] که با همکاری نیروهای نظامی و شهربانی از برخورد آن دو گروه جلوگیری به عمل آورند.»[198]
و ساعتی پس از آن همین اراذل و اوباش به منزل 3 نفر از روحانیونی که در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی شرکت داشتند، حمله کردند:
«بعدازظهر روز 16 /8 /57 عدهای از تظاهر کنندگان موافق قوچان به منازل سه نفر از معممین قوچان به نامهای شیخ رضا دلیری. شیخ صاحبالزمانی. شیخ نمازی، که مشهور نمیباشند و در تظاهرات مخالفین چند روز گذشته شرکت داشتند، هجوم برده و شیشه منازل آنان را شکستهاند.»[199]
فردای آن روز، موافقین رژیم پس از سازماندهی مجدد به شهر قوچان وارد و به شکستن شیشه مغازههائی که صاحبان آن در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی شرکت داشته و عکس امام خمینی را نصب نموده بودند،[200] پرداختند:
«در ساعت ده صبح روز جاری حدود دو هزاروپانصد نفر از اهالی روستاهای اطراف شهر قوچان، تظاهراتی به نفع دولت انجام و شیشههای 15 مغازه مخالفین دولت را شکسته و[به]منزل شیخ جلالی که به وهابی بودن مشهور است، هجوم و اثاثیه منزل را غارت و شیشههای آن را شکستهاند.»[201]
این اقدام شنیع، که بخش اعظمی از آن در گزارشهای شهربانی و ساواک درج نشده، طی اعلامیهای با عنوان «گزارش فاجعه قوچان» منتشر گردید که بیانگر چگونگی آن میباشد:
«برای همدردی و همگامی با ملت مبارز مسلمان ایران بخصوص روحانیون، دانشگاهیان و فرهنگیان قهرمان و آشتیناپذیر، در روز شنبه 13 /8 /1357 تصمیم گرفته شد که از صبح دوشنبه 15 /8 /1357 ساعت 8 صبح به مدت 48 ساعت در دبیرستان امیرکبیر قوچان تحصن اختیار نموده و با روزه سیاسی، همبستگی خویش را اعلام داریم. با شکوه تمام در مسجد عوضیه گرد آمدیم و طبقات مختلف مردم، متحصنین را در مسیر تا محل اقامت بدرقه نمودند. با وجود تهدیدات مکرر، تا ساعت 10 صبح سه شنبه با آرامش و متانت به تحصن و سخنرانی ادامه دادیم، اما در این ساعت عدهای از عوامل تحریک شده با چوب و چماق و سنگ به محل تحصن حمله نمودند و قصدشان کشتار و ایجاد فجایعی نظیر کرمان و پاوه و دیگر شهرها بود، اما متانت، بردباری، ایمان و کارآئی متحصنین سبب شد تا دشمنان نتوانند به اهداف خویش برسند و سرانجام با آمدن دادستان و خواهش وی، تحصن شکسته شد. متجاوزین و سردمداران فاجعه قوچان که در پناه شعارهای شاه دوستانه، از شهامت و بیداری متحصنین به خشم آمده بودند، به شهر حمله ور شدند. ابتدا خانه معلمین و روحانیون را تخریب نموده و اتومبیل معلمی را که یک جلد کلامالله مجید و نهجالبلاغه در آن بود به آتش کشیدند و با اینکه یک نفر فریاد زد قرآن داخل اتومبیل است، گروه مهاجم فریاد زدند بگذار بسوزد که آن هم مانند دیگر کتابها است، دوچرخه و موتور متحصنین را به خیابان آورده و کامیونها را از روی آنها عبور دادند. متجاوزین با تبر به مغازههای متدینین حمله نموده، اجناسشان را غارت کردند. شیشهها را شکستند. کتابفروشی پیام که از کتابفروشیهای معتبر اسلامی شهر بود، مورد هجوم قرار گرفت. قرآنها و سائر کتب اسلامی آن را ورق ورق نموده و به خیابان ریختند. دبیرستان جوینی را مورد حمله قرار داده و کتابخانه و پرونده دانشآموزان را پاره و وسائل آموزشی را شکستند. تعجب این است که گروه رهبری، مهاجمین و چماق به دستان را چنان با شعارهای فریبنده تحریک کرده بودند که آنها روحانیون و فرهنگیان را دشمن خود میدانسته و مراکز آموزشی را مراکز فساد میپنداشتند؛ به این حد هم اکتفا ننموده و پس از حمله به روحانیون و برداشتن عمامه آنها در روز شهادت امام محمد باقر(ع)، آنها را در وسط خیابان به رقص واداشتند، مردم شهر را که به وحشت افتاده بودند با اجبار به چراغانی و نصب پرچم در سرور و شادی مهاجمین شرکت دادند؛ باز هم گروه مهاجمین به این فجایع قانع نشده به حمامهای زنانه (مرمر) و (شازده خانم) حمله نموده و زنان مسلمان، لخت و عور، وحشت زده و هراسان به خیابان و منازل مجاور ریختند، در نتیجه دو نفر زن حامله سقط جنین کردند. خلاصه از روز سه شنبه تا پنجشنبه، گروه چماق به دستان به تخریب و ایجاد ترس و وحشت در پناه شعارهای دولتی مشغول بودند و در ضمن به مراجع تقلید و رهبران بزرگ تشیع اهانت نموده و شعارهای زنندهای میدادند که از گفتن آن شرم داریم و بالاخره روز پنجشنبه 18 /8 بازاریان و فرهنگیان به دادستان شهر مراجعه نموده و خواستار تعقیب و مجازات مسببین و عاملین جنایات شدند و با وجود وعدههایی که نمایندگان رستاخیزی قوچان به مردم و فرهنگیان داده، تا کنون هیچ گونه اقدامی در این زمینه نشده است و عاملین اصلی همچنان بر مسند خویش باقی میباشند... جامعه مسلمان قوچان»[202]
پس از این اقدام، کسبه بازار و خیابانهای قوچان که تعداد آنان را «حدود 150 نفر» نوشتهاند، «به عنوان اعتراض به شکستن شیشههای منازل و مغازههای مردم، به صورت دسته جمعی به دادگستری قوچان مراجعه و خواستار دستگیری محرکین» شدند که رئیس ساواک قوچان درباره آن نوشت:
«بهطوری که استنباط گردیده ازدحام این عده و معرفی چند نفر به عنوان محرک، ناشی از اختلافات محلی میباشد که نباید ترتیب اثری به خواستههای آنان داد.»[203]
کاشمر
در شهرستان کاشمر نیز مانند دیگر شهرهای کشور، انقلاب اسلامی با سخنرانیهای روحانیون انقلابی و پخش اعلامیه آغاز شد. از ویژگیهای انقلاب اسلامی در شهرستان کاشمر، توسعه حرکتهای انقلابی در روستاهای اطراف شهر بود:
«شخصی به نام حاجی محمدی فرزند عباس ساکن کسرینه که مختصر سوادی نیز دارد، با قرائت روزنامههای یومیه جهت افراد بیسواد، مطالب را به نحو نامطلوبی عنوان میکند و سعی دارد مواردی که در روزنامهها نوشته شده[را]وارونه جلوه دهد تا شاید به مقصود شوم خود نایل شود.»[204]
در این شهرستان نیز، سازماندهی تظاهرات موافق، در دستور کار نیروهای امنیتی و نظامی قرار داشت:
«به گزارش گروهان کاشمر، در ساعت 0845 روز 8 /8 /57 اهالی قریه کندر در بخش خلیلآباد طی اجتماعی به تظاهرات موافق و میهنپرستی و شاهدوستی ادامه داده و در ساعت 0945 همان روز بدون هیچگونه اتفاقی خاتمه یافته است.»[205]
از روز هشتم آبان ماه، تظاهرات دانش آموزی در شهرستان کاشمر نیز آغاز گردید:
«شاگردان مدرسه راهنمائی دانش و تعدادی از اهالی بردسکن شهرستان کاشمر اقدام به تظاهرات و شکستن شیشههای حزب رستاخیز را کردهاند.»[206]
«از صبح روز 9 /8 /57 به تدریج گروهی از دانشآموزان مدارس و فرهنگیان و غیره در فلکه سیدمرتضی کاشمر تجمع و مبادرت به تظاهرات نمودهاند که بدون مداخله مأمورین انتظامی متفرق و ادامه تظاهرات را به روزهای 10 و 11 /8 /1357 موکول نمودهاند.»[207]
گناباد
در جریان برپائی بزرگداشت اربعین شهدای 17 شهریور تهران، در شهرستان گناباد اکثر مغازههای شهر تعطیل گردید و تظاهراتی نیز با شرکت تعداد قابل توجهی از روحانیون برپا شد.[208]
چند روز پس از آن، اقدام به سازماندهی تظاهراتی در حمایت از رژیم شاهنشاهی گردید:
«ساعت 1000 روز 29 /7 /57 تعدادی در حدود 250 نفر از قراء گناباد به شهر گناباد وارد و با در دست داشتن تمثالهای مبارک همایونی و دادن شعارهای موافق، به راهپیمائی پرداختند.»[209]
یک هفته پس از این تظاهرات، در روز پنجم آبان مراسمی با عنوان «اربعین طبسیها» که در فاجعه زلزله طبس از دست رفته بودند، در حسینیه گناباد برگزار گردید. پس از پایان این مجلس، تظاهراتی در فلکه اصلی شهر صورت گرفت که با خشونت مأمورین انتظامی و نظامی مواجه شد:
«موقع خروج 2000 نفر از حسینیه، در فلکه گناباد مأمورین مانع حرکت آنان شده و به آنها اخطار نمودند که متفرق شوند. روحانیون هم مردم را به آرامش دعوت اما مردم توجه نکرده و در نتیجه مأموران به سوی آنان آتش گشوده و گویا دو نفر کشته شده و چند نفر هم زخمی شده است، هم اکنون حسینیه در محاصره مأموران میباشد.»[210]
روزنامه خراسان درباره این حادثه که منجر به مجروح شدن تعدادی از تظاهرکنندگان گردیده بود، نوشت:
«پس از سخنرانیهای آقایان مدنی و دلاوری، شرکتکنندگان در این مراسم از حسینیه خارج شدند و به همراه روحانیون شروع به راه پیمائی کردند. این عده هنوز مسافتی را طی نکرده بودند که در تقاطع خیابان با مأمورین انتظامی روبرو شدند... در این هنگام چند تن از روحانیون گناباد از جمله حجتالاسلام مدنی که در صف اول جمعیت حرکت مینمود با تنی چند از مأمورین انتظامی و رئیس شهربانی گناباد، مذاکراتی به عمل آورد تا آنان را متقاعد ساخته و به راه پیمائی آرام خود ادامه دهند ولی مذاکرات با رئیس شهربانی و مقامات دیگر پلیس بی نتیجه ماند و تظاهرات شدت بیشتری پیدا کرد. مأمورین انتظامی با رو به رو شدن این صحنه، بلافاصله اقدام به تیراندازی کردند... که 10 نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و نقش زمین شدند... دو تن از آقایان حاج شیخ محمد باصری و شیخ سیدمهدی ابراهیمی از روحانیون گناباد و چهار تن دیگر به نامهای حسین ابراهیمی، حسن ابراهیمی، غلامرضا خیراللهی و یک نفر دیگر که هنوز هویت او معلوم نشده است، مجروح شدند.»[211]
این واقعه موجب شد مردم متدین و انقلابی گناباد در حسینیه محل برگزاری مراسم متحصن شده و تقاضای رسیدگی به موضوع و مجازات مسببین را بنمایند.[212]
این اقدام مردم، بهرغم اینکه موجب اعزام مأموری برای بررسی چگونگی واقعه به گناباد گردید، ولی اعزام نیروهای نظامی و انتظامی بیشتر برای مقابله با تظاهرات احتمالی مردم را نیز به دنبال داشت:
«دستور داده شد تعداد ده نفر مأمور شهربانی فردوس و ده نفر مأمور با تجهیزات نیز از مرکز استان فوراً برای کمک به شهربانی گناباد اعزام، که بلافاصله در این مورد نیز اقدام شد.»[213]
انتقال مجروحین واقعه گناباد به تربتحیدریه و پس از آن به مشهد، هم در تربتحیدریه موجب تظاهرات مردمی گردید و هم در مشهد مورد بهرهبرداری انقلابی قرار گرفت:
«عدهای از روحانیون در نظر دارند به طور پیاده از منزل قمی به طرف بیمارستان شاهرضای مشهد حرکت و در جلوی بیمارستان مذکور اجتماع و نمایندگان خود را جهت عیادت چهار نفر مجروحین حادثه گناباد به داخل اعزام دارند.»[214]
گزارش هیئت اعزامی به گناباد، حکایت از این داشت که «تیراندازی به طرف مردم، ضرورت نداشته» و در پایان گزارش نیز قید گردید:
«فعلاً وضع ظاهری گناباد آرام و مردم فقط به علت اعتراض به عمل تیراندازی در روز جمعه که منجر به زخمی شدن چهار نفر شده است، در اعتصاب به سر میبرند و حتی از فروختن نان به مأمورین انتظامی خودداری مینمایند. ضرورت دارد که برای برگرداندن وضع به حالت عادی، موضوع از طرف مقامات قضایی و یک هیئت تخصصی نمایندگان شهربانی و ژاندارمری مورد تعقیب و بررسی قرار گیرد.»[215]
همزمان با حضور هیئت اعزامی در گناباد، تظاهرات دیگری در شهر برپا شد:
«اهالی گناباد اعم از مرد و زن در مورخه 8 /8 /57 مبادرت به تظاهرات در خیابان فردوسی و میدان ششم بهمن اجتماع نمودهاند.»[216]
نیشابور
تظاهرات مردم مذهبی و متدین نیشابور در این ایام تحت تأثیر حرکتهای دانش آموزی قرار داشت:
«در اجتماعاتی که در شهرستان نیشابور به وقوع میپیوندد، اکثراً دانشآموزان شرکت دارند. این عده مرتباً وسیله مهران رئیس دبیرستان کمالالملک که نماینده روزنامه خراسان هم میباشد، تحریک میشوند. در بین دانشآموزان، فریدون گرایلی دبیر راهنمائی و محمد زودی دبیر بازنشسته آموزش و پرورش مشاهده میشوند. فریدون گرایلی خبرنگار روزنامه آفتاب شرق میباشد و اکثراً با افرادی مانند عباس اربابی، رضا ترمش، کیوان هاشمی و جلیلی که جزو خبرنگاران میباشند، عدهای را دور خود جمع و تصمیماتی درباره تظاهرات و تخریب اتخاذ مینمایند. همچنین در قریه درود از توابع نیشابور، شیخ محمدتقی درودی مردم را تحریک مینماید.»[217]
در شامگاه چهارم آبان مصادف با روز تولد محمدرضا پهلوی، دانشجویانی که در مسجد جامع نیشابور اجتماع کرده بودند، پس از خروج از مسجد، «در حالی که دارای عکسهای خمینی بوده، به فلکه خیام نیشابور و فلکه فرمانداری رفته» و «حسن عظیمی در خیابان پهلوی جهت آنان سخنرانی و از اینکه با روحانیون همکاری نمودهاند، تشکر کرده است.»[218]
در روز دوازدهم آبان ماه، تظاهرات مردم شهر درود به خون کشیده شد:
«بعدازظهر روز جاری در شهر درود 30 کیلومتری نیشابور حوزه استحفاظی ژاندامری این شهرستان، بین تظاهر کنندگان و مأمورین ژاندارمری درگیری ایجاد که در نتیجه بر اثر تیراندازی مأموران ژاندارمری، 3 نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفته که یک نفر از آنها کشته و دو نفر مجروح که مجروحین به بیمارستان امدادی این شهرستان و بیمارستان مشهد انتقال و مقتول وسیله روحانیون در حوزه علمیه نگهداری که فردا صبح وسیله روحانیون و اطرافیان آن تشییع جنازه گردد.»[219]
شهید این واقعه سیداسماعیل حسینی، دانشآموزی 17 ساله بود که در روز سیزدهم آبان در نیشابور تشییع و به خاک سپرده شد.[220]
در همین روز اعلام شد:
«یکی دیگر از مجروحین حادثه درود حوالی نیشابور عصر روز جاری در بیمارستان درگذشته است و تعداد تلفات به دو نفر رسیده است.»[221]
بررسی و پیگیری واقعه شهر درود نیشابور، منجر به دادگاهی نمودن «استوار عبدالله قریشی سرپرست پاسگاه ژاندارمری قدمگاه» و بازداشت وی گردید.[222]
از روز 13 /8 /57 نیز «کلیه دبیران دبیرستان و هنرستان و دانشسرای شهرستان نیشابور» اعتصاب غذای 3 روزه خود را آغاز نمودند.[223]
[1]. همین مجموعه، سند شماره: 20317/ﻫ 1، تاریخ: 30 /7 /1357، جلد پانزدهم.
[2]. همین مجموعه، سند شماره: 20322/ﻫ 1، تاریخ: 30 /7 /1357، جلد پانزدهم.
[3]. همین کتاب، سند شماره: 20349/ 9ﻫ 1، تاریخ: 1 /8 /1357.
[4]. همین کتاب، اطلاعیه فرمانداری نظامی به تاریخ: [1 /8 /1357]
[5]. همین مجموعه، سند شماره: 8085 /312، تاریخ: 30 /7 /1357، جلد پانزدهم.
[6]. همین کتاب، سند گزارش محلات با عنوان تهیه عکس عملیاتی از تظاهرات خیابانی ، تاریخ: 1 /8 /1357.
[7]. همین کتاب، سند شماره: 20393/ 9ﻫ 1، تاریخ: 2 /8 /1357.
[8]. همین کتاب، سند شماره: 20399/ 9ﻫ 1، تاریخ: 2 /8 /1357.
[9]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 47 . مدت دوره 0600 . 2 /8 /1357. الی 0600 . 3 /8 /1357.
[10]. همین کتاب، سند شماره: 20500/ 9ﻫ 1، تاریخ: 2 /8 /1357.
[11]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 2 /8 /1357.
[12]. همین کتاب، سند شماره 20 /24 /1357، تاریخ: 2 /8 /1357.
[13]. همین کتاب، سند شماره: 140 /7 /02 /501، تاریخ: 2 /8 /1357.
[14]. همین کتاب، سند شماره: 20411/ ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[15]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 47 . مدت دوره 0600 . 2 /8 /1357. الی 0600 . 3 /8 /1357.
[16]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 48 . مدت دوره 0600 . 3 /8 /1357. الی 0600 . 4 /8 /1357.
[17]. همین کتاب، سند شماره: 156 /7 /02 /501، تاریخ: 4 /8 /1357.
[18]. همین کتاب، سند شماره: 20 /524، تاریخ: 8 /8 /1357.
[19]. همین کتاب، سند شماره: 20414/ ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[20]. همین کتاب، سند شماره: 20426/ 9ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[21]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 3 /8 /1357.
[22]. همین کتاب، سند شماره: 20415/ 9ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[23]. همین کتاب، سند شماره: 20434/ ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[24]. اصل: خودداری.
[25]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 3 /8 /1357.
[26]. همین کتاب، سند شماره: 20424/ 9ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[27]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 3 /8 /1357.
[28]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /524، تاریخ: 8 /8 /1357.
[29]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 3 /8 /1357.
[30]. همین کتاب، سند شماره: 20424/ 9ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[31]. همین کتاب، سند شماره: 20425/ 9ﻫ ، تاریخ: 3 /8 /1357.
[32]. همین کتاب، سند شماره: 1274 /16 /1357، تاریخ: 6 /8 /1357.
[33]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: [4 /8 /1357].
[34]. همین کتاب، سند شماره: 20436/ 9ﻫ 1، تاریخ: 4 /8 /1357.
[35]. همین کتاب، سند شماره: 20437/ 9ﻫ 1، تاریخ: 4 /8 /1357.
[36]. همین کتاب، سند شماره: 136 /1 /02 /501، تاریخ: 6 /8 /1357.
[37]. همین کتاب، سند شماره: 20443/ ﻫ 1، تاریخ: 5 /8 /1357.
[38]. همین کتاب، سند شماره: 20445/ ﻫ 1، تاریخ: 5 /8 /1357.
[39]. همین کتاب، سند شماره: 20446/ ﻫ 1، تاریخ: 5 /8 /1357.
[40]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 5 /8 /1357.
[41]. همین کتاب، سند شماره: 4 /2 /2 /542، تاریخ: 5 /8 /1357.
[42]. همین کتاب، سند شماره: 20450/ ﻫ 1، تاریخ: 6 /8 /1357.
[43]. همین کتاب، سند شماره: 20452/ 9ﻫ 1، تاریخ: 6 /8 /1357.
[44]. همین کتاب، سند شماره: 110 /28 /02 /501، تاریخ: 6 /8 /1357.
[45]. همین کتاب، سند شماره: 20457/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[46]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 7 /8 /1357.
[47]. همین کتاب، سند شماره: 11 /2 /25 /542، تاریخ: 7 /8 /1357.
[48]. همین کتاب، سند شماره: 20457/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[49]. همین کتاب، سند شماره: 20458/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[50]. همین کتاب، سند شماره: 20457/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[51]. همین کتاب، سند شماره: 20452/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[52]. همین کتاب، سند شماره: 20477/ 9ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[53]. همین کتاب، سند شماره: 28576/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[54]. همین کتاب، سند شماره: 20476/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[55]. همین کتاب، سند شماره: 119 /28 /02 /501، تاریخ: 8 /8 /1357.
[56]. همین کتاب، سند شماره: 20463/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[57]. همین کتاب، سند شماره: 24228/ ﻫ 2، تاریخ: 8 /8 /1357.
[58]. تعداد این جمعیت در گزارش دیگری «حدود 10 الی 15 هزار نفر» اعلام شد. همین کتاب، سند شماره: 20516/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[59]. همین کتاب، سند شماره: 24233/ ﻫ 2، تاریخ: 8 /8 /1357.
[60]. همین کتاب، سند شماره: 24235/ ﻫ 2، تاریخ: 8 /8 /1357.
[61]. همین کتاب، سند شماره: 24237/ ﻫ 2، تاریخ: 8 /8 /1357.
[62]. همین کتاب، سند شماره: 20520/ 9ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[63]. همین کتاب، سند شماره: 20509/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[64]. همین کتاب، سند شماره: 20545/ ﻫ ، تاریخ: 9 /8 /1357.
[65]. همین کتاب، اسناد شماره: 20520/ 9ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357 ؛ شماره: 20535/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /8 /1357 ؛ شماره: 20545/ ﻫ ، تاریخ: 9 /8 /1357.
[66]. همین کتاب، سند شماره: 20542/ 9ﻫ 1، تاریخ: 9 /8 /1357.
[67]. همین کتاب، سند شماره: 24238/ ﻫ 2، تاریخ: 9 /8 /1357.
[68]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 54 . مدت دوره 0600 . 9 /8 /1357. الی 0600 . 10 /8 /1357.
[69]. همین کتاب، سند شماره: 4 /2 /25 /542، تاریخ: 9 /8 /1357.
[70]. همین کتاب، سند شماره: 24246/ ﻫ 2، تاریخ: 10 /8 /1357.
[71]. همین کتاب، سند شماره: 24246/ ﻫ 2، تاریخ: 10 /8 /1357.
[72]. همین کتاب، سند شماره: 20553/ 9ﻫ 1، تاریخ: 10 /8 /1357.
[73]. همین کتاب، سند شماره: 20557/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /8 /1357.
[74]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 55 . مدت دوره 0600 . 10 /8 /1357. الی 0600 . 11 /8 /1357.
[75]. همین کتاب، سند قطعنامه، تاریخ: [10 /8 /1357]
[76]. همین کتاب، سند شماره: 20561/ ﻫ 1، تاریخ: 11 /8 /1357.
[77]. همین کتاب، سند شماره: 20564، تاریخ: 11 /8 /1357.
[78]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 57 . مدت دوره 0600 . 12 /8 /1357. الی 0600 . 13 /8 /1357.
[79]. همین کتاب، سند شماره: 20568/ 9ﻫ 1، تاریخ: 12 /8 /1357.
[80]. همین کتاب، اسناد شماره: 20597/ 9ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357 ؛ شماره: 20586/ 9ﻫ 1، تاریخ: 13 /8 /1357.
[81]. همین کتاب، سند شماره: 24294/ 9ﻫ 2، تاریخ: 13 /8 /1357.
[82]. همین کتاب، سند شماره: 1857 /02 /501، تاریخ: 14 /8 /1357
[83]. همین کتاب، سند شماره: 20613/ 9ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357.
[84]. همین کتاب، سند شماره: 20592/ 9ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357.
[85]. همین کتاب، اسناد شماره: 20623/ ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357؛ شماره: 20632/ ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357.
[86]. همین کتاب، سند اعلامیه آیتالله قمی . چهارم شهر ذیحجةالحرام مطابق با 14 /8 /1357.
[87]. همین کتاب، سند شماره: 20634/ ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357.
[88]. همین کتاب، سند شماره: 24309/ ﻫ 2، تاریخ: 15 /8 /1357.
[89]. همین کتاب، سند شماره: 24354/ ﻫ 2، تاریخ: 15 /8 /1357.
[90]. همین کتاب، سند شماره: 20643/ 9ﻫ 1، تاریخ: 15 /8 /1357.
[91]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 60 . مدت دوره از ساعت 0600 . 15 /8 /1357. الی 0600 . 16 /8 /1357.
[92]. همین کتاب، سند شماره: 20655/ 9ﻫ 1، تاریخ: 15 /8 /1357.
[93]. همین کتاب، سند بدون شماره و تاریخ.
[94]. همین کتاب، سند شماره: 20653/ 9ﻫ 1، تاریخ: 15 /8 /1357.
[95]. همین کتاب، سند شماره: 20655/ 9ﻫ 1، تاریخ: 15 /8 /1357.
[96]. همین کتاب، سند بدون شماره و تاریخ.
[97]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 60 . مدت دوره از ساعت 0600 . 15 /8 /1357. الی 0600 . 16 /8 /1357.
[98]. همین کتاب، سند شماره: 20658/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[99]. همین کتاب، سند شماره: 20658/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[100]. همین کتاب، سند شماره: 20667/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[101]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 60 . مدت دوره از ساعت 0600 . 15 /8 /1357. الی 0600 . 16 /8 /1357.
[102]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 61 . مدت دوره از ساعت 0600 . 16 /8 /1357. الی 0600 . 17 /8 /1357.
[103]. همین کتاب، سند شماره: 20670/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /8 /1357.
[104]. همین کتاب، سند شماره: 20663/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[105]. همین کتاب، سند شماره: 20667/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[106]. اصل: دانشگاه.
[107]. همین کتاب، سند شماره: 155/م، تاریخ: 17 /8 /1357.
[108]. همین کتاب، سند شماره: 20679/ 9ﻫ 1، تاریخ: 17 /8 /1357.
[109]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره 62 . مدت دوره از 0600 . 17 /8 /1357. الی 0600 . 18 /8 /1357.
[110]. همین کتاب، سند شماره: 20683/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /8 /1357.
[111]. همین کتاب، سند بدون شماره و تاریخ.
[112]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 18 /8 /1357.
[113]. همین کتاب، سند گزارش بدون شماره، تاریخ: 18 /7 /1357.
[114]. همین کتاب، سند شماره: 20692/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /8 /1357.
[115]. همین کتاب، سند شماره: 24364/ ﻫ 2، تاریخ: 17 /8 /1357.
[116]. همین کتاب، سند شماره: 20689/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /8 /1357.
[117]. همین کتاب، سند شماره: 20694/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /8 /1357.
[118]. همین کتاب، سند شماره: 24367/ ﻫ 2، تاریخ: 18 /8 /1357.
[119]. همین کتاب، سند شماره: 20694/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /8 /1357.
[120]. همین کتاب، سند شماره: 20697 /9/ ﻫ ، تاریخ: 18 /8 /1357.
[121]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 63 . مدت دوره از ساعت 0600 . 18 /8 /1357. الی 0600 . 19 /8 /1357.
[122]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 19 /8 /1357.
[123]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 19 /8 /1357.
[124]. همین کتاب، سند شماره: 20700/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /8 /1357.
[125]. همین کتاب، سند شماره: 20704/ 9ﻫ 1، تاریخ: 19 /8 /1357.
[126]. همین کتاب، سند شماره: 5 /83 /13 /1001 /3، تاریخ: 19 /8 /1357.
[127]. همین کتاب، سند شماره: 2 /1357. /18 /77 /401، تاریخ: 3 /8 /1357.
[128]. همین کتاب، سند شماره: 279 /44 /02 /501، تاریخ: 3 /8 /1357.
[129]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 48 . مدت دوره 0600 . 3 /8 /1357. الی 0600 . 4 /8 /1357.
[130]. همین کتاب، سند شماره: 37 /8 /02 /501، تاریخ: 5 /8 /1357.
[131]. همین کتاب، سند شماره: 8214 /312، تاریخ: 7 /8 /1357.
[132]. همین کتاب، سند شماره: 20494/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[133]. همین کتاب، سند شماره: 20545/ ﻫ ، تاریخ: 9 /8 /1357.
[134]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره 54 . مدت دوره از 0600 . 9 الی 0600 . 10 /8 /1357.
[135]. همین کتاب، سند شماره: 20558/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /8 /1357.
[136]. همین کتاب، سند شماره: 8339 /312، تاریخ: 14 /8 /1357.
[137]. همین کتاب، سند شماره: 20554/ 9ﻫ 1، تاریخ: 10 /8 /1357.
[138]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 56 . مدت دوره 0600 . 11 /8 /1357. الی 0600 . 12 /8 /1357.
[139]. همین کتاب، سند شماره: 20638/ ﻫ 1، تاریخ: 15 /8 /1357.
[140]. همین کتاب، سند شماره: 20677/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /8 /1357.
[141]. همین کتاب، سند شماره: 20700/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /8 /1357.
[142]. همین کتاب، سند شماره: 2631/ت، تاریخ: 2 /8 /1357.
[143]. همین کتاب، سند شماره: 2644/ت، تاریخ: 2 /8 /1357.
[144]. همین کتاب، سند شماره: 20496/ 9ﻫ 1، تاریخ: 8 /8 /1357.
[145]. همین کتاب، سند شماره: 185 /1857 /02 /501، تاریخ: 13 /8 /1357.
[146]. همین کتاب، سند شماره: 11860 /9/ ﻫ 3، تاریخ: 17 /8 /1357.
[147]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 2 /8 /1357.
[148]. همین کتاب، سند شماره: 2 سیار، تاریخ: 2 /8 /1357.
[149]. همین کتاب، سند شماره: 642/م، تاریخ: 14 /8 /1357.
[150]. همین کتاب، سند شماره: 20421/ 9ﻫ 1، تاریخ: 3 /8 /1357.
[151]. همین کتاب، سند شماره: 2673/ت، تاریخ: 6 /8 /1357.
[152]. اسناد ساواک، سند شماره: 2708/ت، تاریخ: 11 /8 /1357.
[153]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 60 . مدت دوره از ساعت 0600 . 15 /8 /1357. الی 0600 . 16 /8 /1357.
[154]. همین کتاب، سند شماره: 2726/ ﻫ /3، تاریخ: 16 /8 /1357.
[155]. اسناد ساواک، سند شماره: 20667/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[156]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 63 . مدت دوره از ساعت 0600 . 18 /8 /1357. الی 0600 . 19 /8 /1357.
[157]. همین مجموعه، سند شماره: 8420/ ﻫ 1، تاریخ: 6 /7 /1357. جلد پانزدهم.
[158]. همین کتاب، سند شماره: 24163/ ﻫ 2، تاریخ: 3 /8 /1357.
[159]. همین کتاب، سند شماره: 508/م، تاریخ: 3 /8 /1357.
[160]. همین کتاب، سند شماره: 20343 /17 /04 /507، تاریخ: 4 /8 /1357.
[161]. همین کتاب، سند شماره: 4 /2 /5 /542، تاریخ: 5 /8 /1357.
[162]. همین کتاب، سند شماره: 20450/ ﻫ 1، تاریخ: 6 /8 /1357.
[163]. همین کتاب، سند شماره: 510/م، تاریخ: 6 /8 /1357.
[164]. همین کتاب، سند شماره: 4 /19230 /04 /507 /962، تاریخ: 13 /8 /1357.
[165]. همین کتاب، سند شماره: 5 /19230 /04 /507 /962، تاریخ: 13 /8 /1357.
[166]. همین کتاب، سند شماره: 4 /3 /549، تاریخ: 16 /8 /1357.
[167]. همین کتاب، سند شماره: 30 /37 /002 /507، تاریخ: 10 /8 /1357.
[168]. همین کتاب، سند شماره: 2 /2 /25 /542، تاریخ: 16 /8 /1357.
[169]. همین کتاب، سند شماره: 543/م، تاریخ: 15 /8 /1357.
[170]. همین کتاب، سند شماره: 550/م، تاریخ: 17 /8 /1357.
[171]. همین کتاب، سند شماره: 20673/ 9ﻫ 1، تاریخ: 17 /8 /1357.
[172]. همین کتاب، سند شماره: 8485/ 9ﻫ ، تاریخ: 10 /7 /1357. جلد 15 همین مجموعه.
[173]. همین کتاب، سند شماره: 11805/ 9ﻫ 3، تاریخ: 14 /8 /1357.
[174]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 60 . مدت دوره از ساعت 0600 . 15 /8 /1357. الی 0600 . 16 /8 /1357.
[175]. همین کتاب، خلاصه اطلاعاتی شماره 63 . مدت دوره از ساعت 0600 . 18 /8 /1357. الی 0600 . 19 /8 /1357.
[176]. همین کتاب، سند شماره: 452/م، تاریخ: 15 /8 /1357.
[177]. همین کتاب، سند شماره: 20659، تاریخ: 16 /8 /1357.
[178]. همین کتاب، سند شماره: 2796 /1357، تاریخ: 7 /8 /1357.
[179]. همین کتاب، سند شماره: 2796 /1 /1357، تاریخ: 10 /8 /1357.
[180]. همین کتاب، سند شماره: 2488 /58، تاریخ: 6 /8 /1357.
[181]. همین کتاب، سند شماره: 20452/ 9ﻫ 1، تاریخ: 6 /8 /1357.
[182]. همین کتاب، سند شماره: 20450/ ﻫ 1، تاریخ: 6 /8 /1357.
[183]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 11 /8 /1357.
[184]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 13 /8 /1357.
[185]. همین کتاب، سند شماره: 11840/ 9ﻫ 3، تاریخ: 17 /8 /1357.
[186]. همین کتاب، سند شماره: 20554/ 9ﻫ 1، تاریخ: 10 /8 /1357.
[187]. همین کتاب، سند شماره: 20556/ 9ﻫ 1، تاریخ: 10 /8 /1357.
[188]. همین کتاب، سند شماره: 20568/ 9ﻫ 1، تاریخ: 12 /8 /1357.
[189]. همین کتاب، سند شماره: 20613/ 9ﻫ 1، تاریخ: 14 /8 /1357.
[190]. همین کتاب، خلاصه اطلاعاتی شماره 63 . مدت دوره از ساعت 0600 . 18 /8 /1357. الی 0600 . 19 /8 /1357.
[191]. همین کتاب، سند شماره: 11789/ 9ﻫ 2، تاریخ: 10 /8 /1357.
[192]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 60 . مدت دوره از ساعت 0600 . 15 /8 /1357. الی 0600 . 16 /8 /1357.
[193]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی فرمانداری نظامی مشهد که برگ اول آن موجود نیست.
[194]. اسناد ساواک، سند شماره: 3576/ق ﻫ، تاریخ: 3 /8 /1357.
[195]. همین کتاب، سند نامه فرمانداری قوچان به استانداری مشهد بدون شماره و تاریخ.
[196]. اسناد ساواک، سند شماره: 20666/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[197]. همین کتاب، سند شماره: 20667/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[198]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 61 . مدت دوره از ساعت 0600 . 16 /8 /1357. الی 0600 . 17 /8 /1357.
[199]. همین کتاب، سند شماره: 20667/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /8 /1357.
[200]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 62 . مدت دوره از ساعت 0600 . 17 /8 /1357. الی 0600 . 18 /8 /1357.
[201]. همین کتاب، سند شماره: 11860 /9/ ﻫ 3، تاریخ: 17 /8 /1357.
[202]. همین کتاب، سند اعلامیه در متن کتاب.
[203]. همین کتاب، سند شماره: 3625/ق ﻫ ، تاریخ: 18 /8 /1357.
[204]. همین کتاب، سند شماره: 20359 /23 /04 /507، تاریخ: 5 /8 /1357.
[205]. اسناد ساواک، سند شماره: 1925 /02 /501، تاریخ: 9 /8 /1357.
[206]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی فرمانداری نظامی مشهد بدون تاریخ و شماره.
[207]. همین کتاب، سند شماره: 160 /1888 /02 /501، تاریخ: 10 /8 /1357.
[208]. همین کتاب، سند شماره: 20223/ 9ﻫ 1، تاریخ: 24 /7 /1357، جلد پانزدهم.
[209]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 48 . مدت دوره 0600 . 3 /8 /1357. الی 0600 . 4 /8 /1357.
[210]. همین کتاب، سند شماره: 20440/ ﻫ 1، تاریخ: 5 /8 /1357.
[211]. روزنامه خراسان . ش 8530 . ص 7 . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . کتاب چهاردهم . ص 237.
[212]. همین کتاب، سند شماره: 20445/ ﻫ 1، تاریخ: 5 /8 /1357.
[213]. همین کتاب، سند شماره: 2 /2 /25 /542، تاریخ: 5 /8 /1357.
[214]. همین کتاب، سند شماره: 20462/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /8 /1357.
[215]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 8 /8 /1357.
[216]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی فرمانداری نظامی مشهد . بدون تاریخ و شماره.
[217]. همین کتاب، سند شماره: 11762/ 9ﻫ 3، تاریخ: 8 /8 /1357.
[218]. همین کتاب، سند شماره: 11838/ 9ﻫ 3، تاریخ: 17 /8 /1357.
[219]. همین کتاب، سند شماره: 1 سیار، تاریخ: 12 /8 /1357.
[220]. همین کتاب، سند شماره: 20578/ 9ﻫ 1، تاریخ: 13 /8 /1357.
[221]. همین کتاب، سند شماره: 20586/ 9ﻫ 1، تاریخ: 13 /8 /1357.
[222]. همین کتاب، سند شماره: 602/م ، تاریخ: 14 /8 /1357.
[223]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 63 . مدت دوره از ساعت 0600 . 18 /8 /1357. الی 0600 . 19 /8 /1357.