تاریخ سند: 27 آذر 1339
اطلاعیه
متن سند:
شماره : 2 ـ 3
روز جمعه گذشته 25 /9 /39 تیمسار علوی مقدم وزیر کشور ـ دکتر احمد
امامی1 دبیرکل حزب ملیون2 ـ دکتر عبداللّه معظمی3 ـ مهندس ولی اللّه معظمی4
و چند نفر دیگر از اعضاء سابق جبهه ملی5 در ملارد شهریار مهمان کهبد6
نماینده مستعفی دوره 17 مجلس شورای ملی بوده اند.
الف ـ 3
رونوشت در پرونده های مربوطه
بایگانی باشد.
1 /10 /39
بایگانی شود.
7 /10 /39
توضیحات سند:
1ـ سید احمد امامی فرزند
میرزا سید محمود، در سال
1272 ش در تهران به دنیا آمد.
از شش سالگی به تحصیل
پرداخت و به تبعیت از پدر برای
یادگیری دروس حوزوی به
حوزه رفت، ولی در سال 1295
ش از آن دست کشید و به
مدرسه علوم سیاسی وارد شد.
مقارن با کودتای رضاخان در
سال 1299، به مشاغل قضائی
روی آورد و چندی در مناصب
مختلف قضائی کار کرد.
او که
مدت 12 سال مستشار و رئیس
شعبه تمیز بود، در سال 1331
برای مدت کوتاهی استاندار
خراسان شد و بعد از کودتای 28
مرداد 1332، دادستان کل کشور
گردید که در سال 1335 به علت
اعتراض به حرکت های گلشائیان
در وزارت دادگستری، استعفا
داد و در همان سال بازنشسته و
به شغل وکالت مشغول شد.
او که
در مدت فعالیتهای خود، ثروت
زیادی اندوخته بود! در
روزهای پایانی رژیم پهلوی،
عهده دار ریاست بنیاد پهلوی
شده بود، با اوج گیری انقلاب
اسلامی به انگلستان رفت و در
سال 1370 ش در لندن
درگذشت.
دکتر احمد امامی نیز
مانند دیگر سردمداران رژیم
پهلوی، در تشکیلات
فراماسونری بین المللی از جمله
لژ تهران، عضویت داشت.
2ـ به دنبال تشکیل حزب مردم
توسط اسداللّه علم، در
اردیبهشت ماه سال 1337 اقبال
نیز اقدام به تشکیل حزب ملیون
نمود.
با توجه به اینکه اقبال منصب
نخست وزیری داشت، حزب
اکثریت را در مقابل اسداللّه علم
بوجود آورد.
مراحل تشکیل
حزب ملیون به شرح ذیل بود :
(1) ـ ایجاد هیأت مؤسس با
عضویت محمود جم، عزالممالک
اردلان، حاج سیداسداللّه
موسوی، دکتر هدایتی، حسام
دولت آبادی، محّمد حجازی و
دکتر شاهکار.
(2) ـ هیئت مؤسس، دکتر اقبال را
به عنوان دبیرکل و رئیس کمیته
مرکزی حزب برگزید.
اعضای
کمیته مرکزی عبارت بودند از :
دکتر هدایتی، محمد حجازی،
حسام دولت آبادی، عماد تربتی،
حبیب اللّه آموزگار، دکتر بیاتی،
دکتر شاهکار، دکتر رضا
سرداری، محمود جم، دکتر
نصرت اللّه کاسمی و عبدالرضا
انصاری.
سازمان حزب شامل : کنگره
مرکزی، شورای مرکزی، کمیته
استان، شورای استان، کمیته
شهرستان، شورای شهرستان،
کمیسیون های حوزه ها و کنگره
مجمع عمومی بود.
محل این حزب در خیابان
فلسطین جنوبی بود.
3ـ دکتر عبداللّه معظمی در 1288
ش در گلپایگان متولد شد،
پدرش محمد معظمی معروف به
معظم السلطان نماینده دوره های
پنجم و ششم مجلس بود.
عبداللّه
پس از اخذ دیپلم در کنکور اعزام
محصل به اروپا شرکت کرد و در
1309 ش، جزء دسته سوم
دانشجویان به فرانسه رفت و در
مدرسه حقوق وارد شد و پس از
شش سال توقف در اروپا، درجه
دکترا در علم حقوق گرفت.
بعد از مراجعت به ایران به
عضویت وزارت کشور درآمد،
سپس به دانشیاری دانشکده
حقوق برگزیده شد و به تدریس
حقوق مدنی پرداخت.
پس از پنج
سال توقف، در دانشیاری رتبه
استادی گرفت و تدریس در
حقوق بین الملل خصوصی به
عهده او واگذار گردید، ضمنا
معاونت دانشکده حقوق را نیز
عهده دار شد.
وی تا 1332 در
دانشکده حقوق تدریس می نمود
و در این مدت نسبتا طولانی
تألیفی از خود عرضه ننمود و همه
ساله ترجمه ای از اساتید فرانسه
را به دانشجویان دیکته می کرد و
بطورکلی در کار استادی توفیق
زیادی نداشت.
معظمی از
1322، وارد صحنه سیاسی ایران
گردید و در دوره چهاردهم به
نمایندگی مجلس از گلپایگان
انتخاب و در نیمه دوم مجلس
نایب رئیس دوم شد.
در ادوار
پانزدهم و شانزدهم نیز همچنان
در مجلس باقی ماند و در دوره
شانزدهم نیابت اول ریاست با او
بود.
در دوره هفدهم نیز به مجلس
رفت و در آن ایام بحرانی
کاندیدای ریاست گردید.
پس از
استعفای آیت الله سید ابوالقاسم
کاشانی بین او و همکار دیگر
دانشگاهیش یعنی دکتر شایگان
بر سر احراز کرسی ریاست،
مبارزه شدیدی درگرفت و
سرانجام دکتر معظمی پیروز شد و
بر کرسی ریاست نشست.
مدت
ریاست مجلس شورای ملی او
زیاد طولانی نشد و مجموعا
حدود یک ماه طول کشید.
پس از
28 مرداد 1332 مجلسین منحل
و دکتر معظمی هم از ریاست
ساقط و مخفی گردید.
پس از مرداد 1332 به دکتر
معظمی شغلی داده نشد و مدتی
نیز به یکی از شهرها تبعید گردید.
پس از مراجعت از تبعیدگاه، به
کار دامداری و دامپروری
پرداخت و با مهندس شریف
امامی در کرج، مؤسسه بزرگی
بوجود آوردند که از لحاظ مادی
قابل ملاحظه بود.
عبداللّه معظمی
در 62 سالگی در 1350، به
مرض سکته قلبی درگذشت.
4ـ ولی اللّه معظمی فرزند محمد
در سال 1293، در گلپایگان
متولد گردید.
در سال 1325،
دکترای پزشکی خود را از
دانشگاه تهران در رشته زنان و
زایمان اخذ نمود.
مشاغل مهم
وی، رئیس بخش زنان و
زایشگاه بیمارستان شهربانی،
رئیس زایشگاه فرح و نماینده
مجلس شورای ملی از گلپایگان
و خوانسار و پزشک بنگاه
حمایت مادران و نوزادان بود.
مشارالیه عضو حزب ایران نوین
بود.
نامبرده هنگام تولد دختر شاه،
عضو تیم پزشکی و معاون دکتر
جهانشاه صالح بوده و به همین
سبب مورد تشویق فرح قرار
گرفته است.
وی سپس بازنشسته
گردید و مطب خصوصی دایر
نمود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
5 ـ به دنبال صدور فرمان
انتخابات دوره شانزدهم مجلس
شورای ملی از سوی شاه،
دولتمردان و درباریان به تکاپو
افتادند تا با بهره گیری از نفوذ و
قدرت خویش با وارد ساختن
آراء غیرحقیقی و مخدوش به
صندوقها، به نمایندگی مجلس
برسند و از حضور مخالفین
حاکمیت به مجلس جلوگیری
نمایند.
به دنبال افزایش اعمال
نظرها و داخل شدن آراء
غیرواقع، عده ای به همراه دکتر
محمد مصدق برای ابراز مخالفت
خویش با نحوه برگزاری
انتخابات نزد شاه رفتند تا با کمک
او جلوی این روند ناسالم را
بگیرند.
تعدادی از این جمعیت به
عنوان نماینده انتخاب شده و
در 22 مهر 1328 برای انجام
مذاکره داخل کاخ مرمر شده و به
صورت تحصن خواستار آزادی
واقعی انتخابات شدند.
پس از 3
روز این عده که در رأس آنان
مصدق بود.
از تحصن خارج و
عنوان کردند که تشکلی به نام
جبهه ملی را پی نهاده اند.
سیدحسین فاطمی، اللهیار صالح،
عبدالقدیر آزاد، مظفر بقایی،
حسین مکی و سیدعلی شایگان
از جمله اعضای اصلی این تشکل
بودند، که به تدریج برخی از آن
جدا شده و دست به انشعاب
زدند.
این تشکل، تجمعی بود از افراد
نامتجانس با هدف های متفاوت
که ستون اصلی و برپادارنده آن
فقط نفوذ شخصی دکتر مصدق
بود.
نقطه اوج فعالیت جبهه ملی
زمانی بود که رزم آرا به تیر
طهماسبی از فدائیان اسلام به قتل
رسید و به دنبال نخست وزیری
کوتاه مدت حسین علاء، مصدق
در اردیبهشت ماه 1330 ش به
نخست وزیری برگزیده شد.
این
دوران فراز فعالیت و حیات جبهه
تا کودتای 28 مرداد 1332 ادامه
داشت تا اینکه مصدق از اریکه
قدرت به زیر کشیده شد و برخی
اعضای جبهه ملی دستگیر،
تیرباران، تبعید و یا محبوس
شدند.
اسناد جبهه ملی در مجموعه ای با
عنوان، جبهه ملی به روایت اسناد
ساواک، در سال 1379 توسط
مرکز بررسی اسناد تاریخی به
چاپ رسیده است.
6ـ بهاءالدین کهبد در سال
1275 ش به دنیا آمد.
او که از
اعیان و اشراف و ثروتمندان
درجه اول ایران بود، از دوران
جوانی به تجارت و ملک داری
مشغول و از مالکین عمده
ساوجبلاغ و کرج شد.
در سال
1325 به حزب دمکرات ایران ـ
حزب قوام السلطنه ـ پیوست و از
محارم احمد قوام شد و با
پرداخت پول، در دوره پانزدهم به
عنوان نماینده ساوجبلاغ و کرج
به مجلس شورای ملی آمد که
اعتبارنامه او رد شد و انتخابات
آن منطقه تجدید شد و این بار نیز
نام او را از صندوق ها در آوردند
و اعتبارنامه اش را نیز تأیید
کردند.
او که در دوره های
شانزدهم و هفدهم هم به مجلس
آمده بود، در دسته بندی مجلس
هفدهم، که در اختلافات بین
مصدق و آیت الله کاشانی بوجود
آمده بود، با مصدق بیعت کرد.
پس از کودتای 28 مرداد 32،
مدتی بازداشت و سپس به
تجارت و ملک داری مشغول و
در شهرک سازی با جعفر
شریف امامی شریک شد و ثروت
خود را چند برابر کرد.
بهاءالدین
کهبد پس از پیروزی انقلاب
اسلامی دستگیر شد و مدتی در
زندان بود.
او که پس از آزادی به
اروپا رفته بود، در سال 1361
در همانجا درگذشت.
منبع:
کتاب
سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 163
