هنوز چند روزی به نوروز سال 1357 مانده بود که این حرکت در شهر مشهد با نصب پرچمهای سیاه بر سردر مغازهها در بازار مشهد آغاز شد:
«صبح روز مذکور نیز در بازار مشهد روی مغازهها پرچمهای سیاه نصب گردیده که بنا به دستور استاندار، وسیله پلیس جمعآوری و به کسبه بازار دستور داده شده به جای آن، پرچمهای ملی نصب و چراغانی نمایند. عدهای این عمل را انجام دادهاند و عدهای به بهانه اینکه پرچم ندارند، خودداری نمودهاند.»[2]
در بازار بزازها نیز، برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز در فروردین ماه، مورد گفتگو قرار گرفت تا ساواک مشهد در ذیل گزارش آن بنویسد:
«با توجه به فعالیت اخیر گروههای مذهبی افراطی و عناصر خرابکار، برگزاری مراسم چهلمین روز حادثه کشتهشدگان تبریز در مشهد بعید به نظر نمیرسد. علیهذا پیشبینیهای لازم در این زمینه ضروری است.»[3]
به همین دلیل، طی نامهای که ساواک مشهد به شهربانی خراسان نوشت، ضمن اشاره به چگونگی سازماندهی نیروهای مذهبی برای انجام تظاهرات، درخواست کرد تا «کلانتریهای ششگانه را توجیه، تا از هرگونه تجمع در معابر عمومی قبل از تشکیل»، جلوگیری به عمل آید.[4]
ولی باوجود این هماهنگیها و اقداماتی که برای کنترل حرکتهای مردمی صورت گرفت، حرکتهای ایذایی مانند آتشزدنِ «پارچهای که به مناسبت یکصدمین سال زادروز تولد رضاشاه کبیر نصب شده بود»[5] و شعارنویسی علیه شاه و رژیم شاهنشاهی در معابر عمومی،[6] از جمله اقدامات جوانان مذهبی و انقلابی بود.
تلاشها و روشنگریهایی که در این زمینه صورت گرفت، برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز را به مطالبهای عمومی در سطح شهر مشهد تبدیل نمود تا درباره آن نوشته شود:
«در بین مردم مشهد شایعات است. در روز نهم فروردین ماه 2537 به مناسبت چهلمین روز حوادث تبریز اغتشاشاتی در شهر به وقوع خواهد پیوست.»[7]
«برابر اطلاع رسیده و صحبتهای مردم در بازار رضا، در روز نهم فروردین ماه سال جدید کسبه تهدید شدهاند چنانچه مغازه خود را به عنوان اعتراض به مناسبت چهلمین روز اغتشاشات تبریز نبندند، محل کارشان به آتش کشیده میشود.»[8]
تحریم عید نوروز
برگزار نشدن مراسم عید نوروز، یکی از بهترین گزینههایی بود که در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی مورد بهرهبرداری قرار گرفت؛ تا جایی که مردم متدین و مذهبی روستاهای دوردست با جمعیت بسیار محدود را نیز تحت تأثیر خود قرار داد.
این اقدام در مشهد، طی ملاقاتی که آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی در تهران با آیتالله شهید دکتر سیدمحمد بهشتی داشت، مورد گفتگو قرار گرفت[9] و منجر به تهیه اعلامیهای به این مضمون گردید که:
«حوادث مؤلمه شهرستان قم و تبریز که قلوب مسلمانان را جریحهدار نموده، موجب شد که فروردین 1357 را عید نداشته باشیم. مقتضی است که مردم مسلمان نیز برای دلجویی از داغدیدگان، این جهت را رعایت فرمایند.»
این اعلامیه توسط آیتالله میرزا علی آقا فلسفی، آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی و آیتالله حاج شیخ حسنعلی مروارید صادر شد[10] و در کنارِ آن، اعلامیهای با امضای 17 نفر از روحانیون مشهد با عنوانِ «اعلامیه مدرسین خراسان»، که در آن با صراحت اجتناب از تبریک و تهنیت در ایام نوروز مورد اشاره قرار گرفت، تهیه و توزیع شد:
«به منظور بزرگداشت خاطره پرافتخار شهیدان قم و تبریز و به پاس فداکاریهای بی دریغشان در راه تجسم نظام عادلانه اسلام و تحقق اهداف مقدس روحانیت حوزه علمیه مشهد سال 1357 را با عرض تسلیت به پیشگاه مقدس حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه الشریف و عموم مسلمانان ایران آغاز نموده و به پیروی از علمای اعلام از انجام هرگونه مراسم تبریک و تهنیت اجتناب خواهد داشت و از مردم غیور مسلمان نیز انتظار دارد از انجام هرگونه مراسم نوروزی و جشن و سرور خودداری فرمایند.»[11]
پایِ این اعلامیه نیز امضای آقایان: «سید محمد موسوی شاهرودی . سیدجعفر سیدان . عباس واعظ طبسی . سیدمحمد موسوینژاد . سیدمحمد موسوی درودی . سیدعبدالکریم هاشمینژاد . سیدحسن ابطحی . سیدابراهیم حجازی طبسی . محمدرضا محامی . شیخ علیاکبر علیزاده. سیدعباس صدر . سیدحسین موسوی خراسانی . سیدمحمدرضا صالحی . غلامرضا نمایی . محمدرضا دهشت . رضا رضازاده . محمدباقر واعظی » قرار داشت.[12]
پس از انتشار و توزیع اینگونه اعلامیهها، ارسال کارتهای تبریک با شعارِ «عید ما روزی بود کز ظلم آثاری نباشد»، آغاز گردید[13] و بازاریان و اصناف مشهد نیز در پیروی از مراجع تقلید و علماء و روحانیون، اعلامیهای در این خصوص منتشر کردند:
«حلول سال نو را نه تنها به ملت ایران تهنیت نمیگوییم که تسلیت هم میگوییم... تا وقتی که پیشوای دینی و ملی ما نائبالامام خمینی در میان ما و حاکم بر ما نباشد و نتواند رسماً همچون ماه نورافشانی کند ... عید برای ما مفهومی نخواهد داشت. بنابراین از برادران مسلمان خود انتظار داریم ... از برگزاری مراسم نوروزی خودداری نمایند.»[14]
به علت اینکه این حرکت، اقدامی کاملاً مذهبی و دینی بود و از سوی مراجع تقلید و حوزههای علمیه مورد حمایت قرار میگرفت،[15] پروندهسازی امنیتی برای وعاظ و روحانیونی که در این راستا به تبلیغ مشغول بودند، در دستور کار قرار گرفت:
«دستور فرمایید وعاظ و طلابی که در مشهد و یا سایر شهرهای استان برخلاف مصالح مملکت مطالبی بیان و یا مردم را تحریک نموده، با جمعآوری سابقه فوراً دستگیر تا ضمن تشکیل کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی به نقاط دیگر تبعید گردند.»[16]
و همچنین دستور داده شد:
«با توجه به اینکه ممکن است اعلامیه تحریم عید نوروز از طرف روحانیون نیز پخش گردد ... دستور فرمایید کلیه عوامل و کلانتریهای مربوطه در مورد شناسایی موزعین و دستگیری آنان اقدام و از نتیجه این سازمان را آگاه نمایند.»[17]
اجتماع مردم مذهبی از شهرها و روستاهای سراسر کشور در زمان تحویل سال در حرم حضرت امام رضا علیهالسلام، یکی از بهترین فرصتها برای پخش و توزیع اعلامیههای تحریم عید نوروز بود، که به خوبی از آن بهره گرفته شد:[18]
«ساعت 0305 روز 1 /1 /37 موقع تحویل سال و خاموش شدن چراغهای حرم مطهر حضرت رضا(ع) تعدادی اعلامیه مضره دستنویس فتوکپی شده تحت عنوان دعوتنامه و به امضاء حوزه علمیه مشهد در صحن مطهر حضرت رضا(ع) پخش شده.»[19]
اربعین شهدای تبریز
روز دهم فروردین ماه سال 1357ش، مصادف با اولین اربعین شهدای واقعهی تبریز بود و برگزاری این مراسم، یکی از دغدغههای مردم متدین و مذهبی بود. اعلامیهای که در این موقع خطاب به «ملت غیور ایران» و با امضای «به امید خورشید . مردم مبارز مشهد» منتشر شد، نشانگر این مسئله بود:
«چون نوروز امسال (سال 1357) مردم داغدار ایران بالاخص جامعه روحانیت عزادارند شایسته است تمام افراد ملت ایران از برگزاری مراسم عید خودداری نموده و خود را در این عزای عمومی شریک بدانند. مردم مشهد بنا به وظیفه دینی و مردمی خود تصمیم دارند برای بزرگداشت شهدای فضیلت و آزادی قم و تبریز و دیگر شهرستانها... تا انتقام خون آنها به دست رزمندگان دلاورشان گرفته نشود، عزادار بمانند...»[20]
در این رابطه، در میان جمعیت انبوهی که برای تحویل سال نو در حرم حضرت رضا علیهالسلام اجتماع کرده بودند، همزمان با تحویل سال، که ساعت 3 بامداد بود، اعلامیههای متعددی پخش شد که در یکی از آنها که به عنوان «دعوتنامه» مشهور گردید، زمان برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز «ساعت 9 صبح 10 /1 /37 به وقت قدیم» اعلام شد:
«محل اجتماع . میدان دقیقی (فلکه آب) و امتداد خیابان تهران و خسروی نو . برنامه . 1 . حرکت به طور دسته جمعی از میدان دقیقی به طرف مسجد جامع گوهرشاد در ساعت 930. 2 . سخنرانی یک تن از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه مشهد از ساعت 1000 الی 1045. 3 . سخنرانی یک تن از علماء بزرگ کشور از ساعت 1045 الی 1130»[21]
این سازماندهی برای حرکتی عمومی در شهر مشهد درحالی صورت میگرفت که در مساجد و حسینیههای شهر نیز به صورت مستقل در این رابطه مراسمی برپا بود:
«اطلاع واصله حاکی است روز 4 /1 /37 به مناسبت کشتهشدگان قم و تبریز در مساجد و تکایا عزاداری برپا خواهد بود.»[22]
این حرکت، ساواک مشهد را وادار کرد تا در بخشنامهای به ساواکهای شهرستانهای تابعه، ضمن نسبت دادنِ این اقدام به «گروههای برانداز» و «تحریک و تشویق مردم به قیام علیه دولت»، بنویسد:
«با توجه به اینکه... عناصر مورد بحث این بار نیز در تدارک برگزاری مراسم چهلمین روز کشتهشدگان واقعه تبریز بودهاند، سریعاً دستور فرمایید با توجیه کلیه منابع و همکاران و استفاده از وجود افرادی که به طریقی بتوانند در شناسایی اخلالگران و مخالفان مملکت مؤثر واقع شوند، موارد لازم را کشف، اطلاعات مکتسبه را اعلام، ضمناً مأمورین انتظامی و نظامی حوزه استحفاظی را نیز در جریان امر قرار داده که در جلوگیری از بروز هرگونه حوادث احتمالی، پیشبینیهای لازم به عمل آورند.»[23]
در جریانِ هماهنگیهایی که بین علماء و روحانیون در خصوص برگزاری مراسم اربعین شهدای واقعه تبریز صورت گرفت، معلوم گردید که:
«قرار است در مشهد اعلامیهای به امضاء علی تهرانی . حسنعلی مروارید . علی فلسفی و عدهای دیگر پخش شود و روز پنجشنبه 10 /1 /37 را روز شهدا اعلام و به همین مناسبت مجالسی برپا نمایند.»[24]
به همین دلیل بود که ساواک مشهد برای پیشگیری از این اقدام، به تهدید روی آورد و در نامهای به شهربانی خراسان نوشت:
«قرار است اعلامیه شدیداللحنی به امضاء جواد تهرانی . حسنعلی مروارید . علی فلسفی و عدهای دیگر در مشهد صادر و روز 10 /1 /37 را روز شهدا اعلام نمایند. خواهشمند است دستور فرمایید به مشارالیهم تذکر داده شود که از صدور هرگونه اعلامیه تحریکآمیز که موجبات بینظمی را در سطح کشور فراهم خواهد نمود، خودداری و در غیر این صورت برابر مقررات با آنان رفتار خواهد شد.»[25]
جلسه شورای هماهنگی استان خراسان در روز پنجم فروردین ماه در دفتر تیمسار عبدالعظیم ولیان، که استاندار و نایبالتولیه آستان قدس رضوی بود، برگزار شد. اصلیترین بحث این جلسه، برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز بود که برای مقابله با آن، آوردنِ نیروهای مسلح همراه با تجهیزات جنگی به سطح شهر، مورد موافقت اعضاء قرار گرفت:
«همانطوری که در شورای هماهنگی مورخه 5 /1 /2537 در دفتر جناب آقای دکتر ولیان نیابت تولیت عظمی و استاندار خراسان مطرح گردیده، به مناسبت چهلمین روز حوادث تبریز امکان وقوع حوادثی متصور میگردد. خواهشمند است دستور فرمایند تعداد دو دستگاه زرهپوش نفربر و یک گروهان با تجهیزات کامل روز جاری فوراً به شهربانی فرستاده شود. ضمناً یک گروهان دیگر در قرارگاه لشگر به نحوی آمادگی داشته باشند که در موقع ضرورت ظرف مدت مقرر تحت امر این شهربانی قرار گیرد. ضمناً از نیروبرهای زرهی و افراد ژاندارمری استفاده میشود.»[26]
در راستای این حرکت عمومی، نقش کسبه و بازاریان، که بستنِ مغازههای خود را برای روز دهم فروردین ماه در دستور کار داشتند، نقشی کاملاً روشن و تأثیرگذار بود.[27]
به همین دلیل بود که عبدالعظیم ولیان در جریان پیگیری این مسئله، به رئیس شهربانی خراسان نوشت:
«دستور فرمایند مسئولان امر از هم اکنون با مراقبت و نظارت مستمر و انجام پیشبینیهای لازم، از تشکیل هرگونه اجتماعی در جهت اخلال در نظم و آرامش منطقه به موقع جلوگیری به عمل آورند.»[28]
برنامهریزی و تبلیغ برای برگزاری مراسم اربعین شهیدان تبریز به میزانی گسترده بود که ساواک مشهد در نامهای به شهربانی خراسان نوشت:
«بزرگترین تظاهرات به مناسبت چهلمین روز حادثه تبریز، در مشهد برگزار خواهد شد. خواهشمند است دستور فرمایید از هم اکنون به طور کامل پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول و مانور عوامل انتظامی در سطح شهر ادامه داشته باشد.»[29]
آیتالله سیدعبدالله شیرازی
بیت آیتالله سیدعبدالله شیرازی در این زمان یکی از کانونهای اصلی مبارزات آشکار علیه رژیم شاهنشاهی بود، تا جایی که تمامی حرکتهایی که در راستای نهضت امام خمینی(ره) در حوزه علمیه مشهد صورت میگرفت، به ایشان نسبت داده شد:
«تا قبل از آمدن آیتالله سیدعبدالله شیرازی به مشهد، در حوزه علمیه این شهر هیچگونه سر و صدایی در مورد خمینی وجود نداشت و عدهای مانند علی خامنهای . شیخ ابوالحسن مقدس . شیخ عباس طبسی که خود را وابسته به خمینی میدانند، فعالیتهایی آن هم به طور مخفیانه داشتهاند و با آمدن مشارالیه به مشهد، نامبردگان فعالیت خودشان را به طور علنی انجام، به طوری که مجلس ترحیم پسر خمینی در مسجد ملاهاشم از طرف ایشان برگزار گردید و نیز به تمام علماء و طلاب علوم دینی مشهد صریحاً فهمانید که جزو طرفداران خمینی است.»[30]
به همین دلیل بود که در جریان برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز، ایشان به شدت تحت فشار قرار گرفت:
«برای شیرازی پیغام فرستاده شد کوچکترین عملی در زمینه پخش اعلامیه و یا تشکیل مجلس ختم با عکسالعمل شدید مواجه و از تشکیل آن جلوگیری به عمل خواهد آمد.»[31]
باوجود این تهدیدات، آیتالله شیرازی در پیروی از مراجع تقلید قم، اعلامیهای در رابطه با حوادث تبریز صادر کرد و روز دهم فرودین ماه را روز عزای عمومی اعلام نمود:
«چهل روز از فاجعه دلخراش و حادثه مؤلمه تبریز میگذرد ... جامعه روحانیت ایران ضمن اعتراض به این قانونشکنیها و ترتیب اثر ندادن به تذکرات مراجع عالیقدر تقلید و خواستههای مشروع ملت ایران، خواستار اجرای احکام اسلام، عمل به قانون اساسی، برقراری عدالت اجتماعی، به کیفر رسیدن جنایتکاران، آزاد شدن زندانیان بیگناه و بازگشت تبعیدشدگان والامقام است و روز پنجشنبه دهم فروردین را به مناسبت چهلم حادثه تأسفانگیز تبریز و ابراز همدردی با مردم شرافتمند آذربایجان ... به عنوان عزای عمومی اعلام مینماید. از عموم برادران مسلمان انتظار میرود که در برگزاری مراسم بزرگداشت این روز و نیز به عنوان یادبود مقتولین جنوب لبنان نهایت همت را بگمارند و کمال نظم و آرامش را رعایت بفرمایند.»[32]
نهضت زنان مذهبی
یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی در شهر مشهد، حرکت مستقل زنان مذهبی و انقلابی بود که عکسِ تظاهرات آنان در روز هفدهم دی ماه سال 1356ش، شهرتِ تاریخی یافت و به عنوان یکی از صحنههای درخشان مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی، برای رؤسای برخی ادارات دولتی نیز ارسال شد.[33]
در این موقع نیز، باوجود اینکه برنامهریزی سراسری برای برپایی مراسم چهلمین روز شهدای تبریز صورت گرفته بود، اعلامیهای دستنویس با امضای «جامعه زنان مذهبی خراسان» منتشر شد که در آن آمده بود:
«ما جامعه زنان مذهبی خراسان به پیروی از فرامین مطاع زعیمان و پیشوایان مذهبیمان و نیز به منظور تجلیل و بزرگداشت مقام شهیدان قم و تبریز و هم به خاطر ابراز همدردی و عرض تسلیت به بازماندگان محترم آن شهیدان، در ایام فروردین امسال از انجام هرگونه مراسمی به عنوان ایام نوروز خودداری مینماییم ... ضمناً مردم مسلمان ایران بدانند که ما برای عزیزان از دست رفته و به شهادت رسیده خودمان در قم و تبریز، مراسم چهلم و سال گرفته و برای تجدید خاطره قیام حرکتآفرین آنان مجالسی هرچه باشکوهتر برپا خواهیم نمود...»
و متعاقب آن، اعلام گردید:
«عدهای از خانمها در نظر دارند به مناسبت چهلمین روز حادثه تبریز مورخه 9 /1 /37 تدریجاً در یکی از صحنهای حرم مطهر اجتماع و تظاهرات نمایند... با توجه به سوابق امر و قرائن موجود، امکان تظاهرات از ناحیه خانمها متصور است، لذا مراتب به شهربانی و مسئولین حرم مطهر اعلام گردید.»[34]
و در روز نهم فروردین ماه گزارش شد:
«خانمهای شرکتکننده در تظاهرات قصد دارند به تدریج در یکی از صحنین حرم مطهر (احتمالاً صحن کهنه) اجتماع و شعار پارچهای که همراه دارند باز نموده و مبادرت به دادن شعار مضره و پخش تراکت و اعلامیه بنمایند.»[35]
حرکتِ مستقل زنان مذهبی در مشهد به میزانی از اهمیت رسیده بود که در این موقع، حتی جلسات خانگی آنان نیز تحت کنترل قرار گرفت:
«در نشانی خیابان شقایق میدان چهارم که روبروی کیوسک برق منزل اقبالنیا، جلسهای با شرکت زنان تشکیل، که یک نفر زن که از شاگردان خانم طاها[یی] میباشد، تدریس مینماید.»[36]
حادثه مسجد گوهرشاد
مردم متدین و مذهبی خراسان، در گذشتهای نه چندان دور، شاهد یکی از بزرگترین هتک حرمتها به ساحت قدس علی ابن موسیالرضا علیه السلام در جریان کشف حجاب رضاخانی بودند. هتک حرمتی که بزرگترها، آن را به چشم دیده و جوانترها، ماجرای آن را از زبان پدران و مادران خود شنیده بودند.
در این موقعیت، که حرم مطهر امام رضا علیهالسلام، مقصد نهایی راهپیمایان و تظاهرکنندگان علیه رژیم شاهنشاهی بود، مأمورین امنیتی استان که از میزان انزجار مردم متدین و مذهبی از حمله به مردم در جوار حرم آگاهی کامل داشتند، نگران این مسئله بودند که مبادا این اتفاق برای بار دوم نیز تکرار شود و اثرات سوء آن، رژیم شاه را در سراشیبی سقوط قرار دهد. نامه سازمان اطلاعات و امنیت خراسان به ریاست شهربانی خراسان، گویای این نگرانی است:
«عدهای قصد دارند به مناسبت چهلمین روز حادثه تبریز، ضمن تجمع در مسجد گوهرشاد و صحن حرم، دست به تظاهرات زده و مأمورین انتظامی را مجبور به ورود به داخل حرم و مسجد نموده و وادار به تیراندازی نمایند و در نتیجه جریان تیراندازی سالهای قبل در مسجد گوهرشاد را تجدید نمایند. خواهشمند است دستور فرمایند به منظور جلوگیری از هرگونه تجمع و تظاهرات در داخل مسجد گوهرشاد و حرم، پیشبینیهای لازم معمول و از درگیری نیروهای انتظامی در داخل مسجد و حرم، دستورات لازم به مأموران صادر فرمایند.»[37]
و در فردایِ این روز، پیرو این گزارش نوشته شد:
«عدهای حدود 50 نفر با چوب و چماق و با چوبهایی که وسط آن زنجیر دارد، از خیابان نادری به طرف حرم در حرکت میباشند. در نظر دارند در مدخل حرم یا یکی از صحنین و مسجد گوهرشاد مبادرت به تظاهرات برعلیه پلیس بنمایند تا موجبات تیراندازی در داخل حرم را فراهم نمایند. خواهشمند است دستور فرمایید پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول گردد.»[38]
روز نهم فروردین 1357
باوجود اینکه در اعلامیه مراجع تقلید قم و علماء و روحانیون مشهد، روز دهم فروردین ماه روز عزای عمومی اعلام شده و برای برپایی مراسم در این روز برنامهریزی میشد، اعلامیهای با «امضاء دانشجویان» منتشر شد، که در آن از مردم دعوت شده بود تا «به مناسبت چهلمین روز حادثه تبریز ساعت 0900 روز 9 /1 /37 در فلکه دقیقی اجتماع» نمایند.[39]
در این روز، چهرهی شهر مشهد دگرگون بود و در گوشه و کنار شهر، تظاهرات و درگیریهای پراکندهای وجود داشت که گزارش های زیر، نمونههایی از آن است:
«عدهای در جلوی بیمارستان 25 شهریور واقع در خیابان... مشغول زد و خورد میباشند. چون ممکن است دامنه اجتماع و بینظمی به خیابان پهلوی نیز کشانیده شود، خواهشمند است دستور فرمایید در مورد متفرق نمودن آنان اقدام نمایند.»[40]
«عدهای ماجراجو در جلوی راه آهن ازدحام نمودهاند [تا] به محض رسیدن قطار آشوب به پا کنند. به مأمورین ایستگاه راهآهن دستور لازم داده شده است. انتهای خیابان سرخس عدهای چوب به دست در حال حرکت برای ایجاد آشوب هستند که مأمورین جهت متفرق نمودن آنان به محل اعزام شدهاند.»[41]
«عدهای از افراطیون مذهبی در چهارراه نادری و شاهرضا مشغول دادن شعار برعلیه کد 66 و به نفع خمینی میباشند.»[42]
و متعاقبِ آن، «وضعیت شهر مشهد و سایر شهرهای استان خراسان» به شرح زیر اعلام شد:
«حدود 65 درصد مغازههای شهر مشهد تعطیل است... ساعت 1150 عدهای حدود 50 نفر معمم و 500 نفر با لباس سویل به طرف خانه شیرازی حرکت... ساعت 1200 افراد مذکور در خانه شیرازی اجتماع و ضمن دادن شعار به نفع خمینی و شهدای تبریز، با مأموران پلیس درگیر شده و عمامههای خود را برداشته و به تظاهرات پرداختهاند لکن تا به این ساعت درگیری مسلحانه به وجود نیامده، پلیس بر اوضاع مسلط، نتیجه متعاقباً اعلام میگردد. ساعت 1225 روز جاری عدهای حدود 100 نفر در خیابان شاهرضا کوچه تلفنخانه اجتماع و اللهاکبر میگویند. پلیس در جریان امر میباشد. در مورد متفرق نمودن آنها اقدام مینمایند.»[43]
«عدهای حدود 50 نفر با چوب و چماق و با چوبهایی که وسط آن زنجیر دارد، از خیابان نادری به طرف حرم در حرکت میباشند.»[44]
«ساعت 1235 عدهای حدود 100 نفر با چوب و چماق در خیابان نادری به طرف حرم حرکت نموده و شعارهایی به نفع خمینی میدادهاند. ساعت 1250 عدهای حدود 100 نفر در خیابان شاهرضا و نادری ضمن دادن شعار زنده باد خمینی به طرف ماشین کلانتری سنگ پرتاب کرده، بلافاصله مراتب به شهربانی اعلام و نفربر زرهی در محل مستقر و متفرق گردیدهاند.»[45]
در این موقعیت، عبدالعظیم ولیان که خود از افسران نظامی بود و زمانی در سازمان اطلاعات و امنیت اشتغال داشت، ضمن آنکه در اجتماع طلاب و مردمی که در مقابل بیت آیتالله شیرازی تجمع کرده بودند، حضور یافت و آنان را تهدید کرد که: «چنانچه به اخلالگری در منطقه بپردازند، با شدت عمل مأموران مواجه خواهند شد.»؛ به صورت تلفنی با آیت شیرازی نیز تماس گرفت و برای ایشان خط و نشان کشید که:
«چنانچه اتفاقی در منطقه رخ دهد، شخص شیرازی و پسرانش مسئول خواهند بود.»[46]
در این روز، شهرستانهای استان خراسان نیز دارای وضعیت مشابهی با مشهد بود:
«برابر اطلاع از تربتحیدریه روز جاری بازار این شهر تعطیل گردیده و پادگان نظامی شهر به حالت آماده باش درآمده.»[47]
«ساعت 800 روز جاری (9 /1 /37) کلیه فروشگاههای شهرستان تربت حیدریه تعطیل و مردم به طرف مسجد جامع روانه شدهاند.»[48]
حضور نیروهای نظامی و امنیتی در شهر، موجب شد تا حرکتهای پراکندهای که در روز نهم فروردین برای تظاهرات سازماندهی شده بود، منجر به حرکت عمومی نگردد؛ از این رو این حرکتها به اقدامات ایذایی تبدیل شد تا در جریان آن نوشته شود:
«بعد از نماز جماعت ظهر روز جاری به هنگام متفرق شدن طلاب و متعصبین مذهبی از مساجد، تعدادی از شیشههای بانک صادرات . سپه . ملی را شکسته و متواری گردیدهاند.»[49]
روز دهم فروردین 1357
روز دهم فروردین، روز اصلی مراسم اربعین شهدای تبریز بود. در این روز، آیتالله سیدکاظم مرعشی اعلامیهای منتشر کرد و مردم را دعوت به شرکت در مراسمی که در منزل خود منعقد کرده بود، فرا خواند و آیتالله شیرازی نیز با صدور اعلامیهای، طلاب علوم دینی و مردم را به مراسم صبح روز دهم در مسجد ملاهاشم دعوت نمود[50] و این درحالی بود که در مساجد دیگر شهر مشهد مانند مسجد بناها[51] نیز، مراسمی به این مناسبت برپا بود:
«از عدهای از افراطیون مذهبی دعوت شده صبح روز 10 /1 /37 در مساجد مشروحه زیر حضور یافته تا مراسم چهلمین روز حادثه تبریز را برگزار نمایند. ... 1. مسجد امام حسین واقع در خیابان پهلوی روبروی اداره دارایی. 2. مسجد صاحبالزمان واقع در فلکه گوهرشاد. 3. مسجدی واقع در چهارراه نادری. 4. مسجدی واقع در فلکه دقیقی.»[52]
باوجود برپایی این گونه مجالس در مساجد، در روز نهم فروردین ماه، اعلامیهای در شهرستان تربت جام پخش شد که مردم را به راهپیمایی روز دهم در مشهد دعوت نموده بود:
«اعلامیهای در تربتجام پخش و از مردم دعوت شده ساعت 0900 روز 10 /1 /37 در فلکه دقیقی مشهد اجتماع و سپس به طرف مسجد گوهرشاد حرکت نمایند.»[53]
و از چند روز قبل نیز، در بین مردم شایع گردید که:
«عدهای از آذربایجان به مشهد آمده و روز 10 /1 /37 در مشهد کفن پوشیده و به مناسبت چهلمین روز حادثه تبریز در تظاهرات مشهد شرکت نمایند.»[54]
ح
وادث و اتفاقات روز نهم فروردین ماه موجب شد تا باز هم در جلسه شورای هماهنگی، که به ریاست عبدالعظیم ولیان و حضور رؤسای ساواک و شهربانی و ژاندارمری برگزار شد، تقویت نیروهای نظامی در سطح شهر در دستور کار قرار گیرد:«با توجه به وقایع روز جاری و امکان وقوع حوادث ناگوار در این شهرستان، به منظور جلوگیری از هرگونه اخلال در نظم و امنیت شهر حساس مشهد، خواهشمند است دستور فرمایید یک گروهان دیگر با تجهیزات کامل ساعت 6 صبح روز دهم فروردین ماه جاری در شهربانی حاضر، تحت امر قرار گیرد.»[55]
برنامهی روز دهم، در اعلامیهای که با امضای حوزه علمیه مشهد منتشر شده و نمونهای از آن توسط «مأمورین گشت کمیته مشترک ضدخرابکاری» در اصفهان به دست آمده بود، به شرح زیر اعلام شده بود:
«شروع . ساعت 0900 قبل از ظهر پنجشنبه 10 /1 /37 به ساعت قدیم محل اجتماع میدان دقیقی (فلکه آب) و امتداد خیابان تهران و خسروینو . برنامه . 1 . حرکت به طور دستهجمعی از میدان دقیقی به طرف مسجد جامع گوهرشاد رأس ساعت 0930 2 . سخنرانی یک تن از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه مشهد ساعت 1000 . 3 . سخنرانی یک تن از علماء بزرگ کشور ساعت 1045»[56]
باوجود این برنامهریزی، اعلامیهای دستنویس با امضای آقایان: «جواد تهرانی، حسنعلی مروارید، علی فلسفی، محمدمهدی نوغانی، ابوالحسن شیرازی، حسین موسوی شاهرودی، محمدرضا مدرسی و علمالهدی سبزواری» منتشر شد که در آن، ضمن اعلام عزای عمومی روز دهم فرودین، مردم به «کمال آرامش و متانت» دعوت شده بودند:
«به مناسبت چهلمین روز فاجعه تأسف انگیز تبریز که معلول حادثه جانگداز قم میباشد، به منظور همدردی با مردم مسلمان و با شهامت آذربایجان که عزیزان خود را در راه حمایت از اسلام و حوزه علمیه قم از دست دادهاند روز پنجشنبه دهم فروردین 1357 را به عنوان عزای عمومی اعلام و از برادران مسلمان انتظار میرود که این روز را روز ماتم قرار داده و مسلمانانی که به منظور همدردی این روز را تعطیل مینمایند کمال آرامش و متانت را رعایت و با شرکت در مجالسی که به این مناسبت تشکیل میشود، همبستگی خود را اعلام نمایند.»[57]
خورشید روز دهم فروردین ماه هنوز طلوع نکرده بود که چند نفر موتورسوار در ساعت 6 بامداد، شیشه «بانکهای صادرات واقع در خیابان سی متری دوم . چهارراه خاکی . خیابان فردوسی . میدان شاه و کوچک عباسقلی خان . شرکت پسانداز مسکن واقع در خیابان بهار» را شکستند و متواری شدند[58] و پس از آن، «فهرست صورت اسامی بانکهایی که از ساعت 6 بامداد روز جاری تا ساعت 30 /7 توسط مخالفین صدمه دیدهاند.» به شرح زیر اعلام شد:
«1. سی متری دوم احمدآباد بانک صادرات و صندوق وام مسکن، شیشه شکسته، خسارت ناچیز. 2. چهارراه پل خاکی بانک صادرات، شیشه شکسته و بنزین ریختهاند که آتش نگرفته است. 3. خیابان تهران و فردوسی بانک صادرات، خسارت از 3000 ریال الی 5000. 4. میدان شاه بانک صادرات، شیشه بزرگ شکسته، خسارت ناچیز، عاملین دو نفر موتورسوار که متواری شدهاند. 5. خیابان سفلی کوچه عباسقلیخان بانک صادرات، شیشه شکسته، خسارت ناچیز.»[59]
در روز دهم فروردین، باوجود اینکه شهر حالتی کاملاً نظامی داشت و کنترل شدیدی بر رفت و آمدها حاکم بود، باز هم حرکتهای پراکنده موجب شد تا ساواک مشهد به شهربانی خراسان بنویسد:
«به جهت کنترل کامل پلیس در خیابانهای مرکزی شهر مشهد، افراد متعصب مذهبی و طلاب از طریق کوچههای فرعی وارد خیابانهای عشرتآباد و شاهرضا نو . خواجهربیع و خسروی نو شده و در دستههای پنجاه نفری ضمن دادن شعار و شکستن شیشههای مغازهها و بانکها، مشغول جمعآوری افراد میباشند و در نظر دارند فعالیت خرابکارانه خود را توسعه دهند. خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به تقویت نیروهای ضربتی در نقاط فوق و متفرق نمودن آنان اقدام نمایند.»[60]
این شرایط موجب شد تا برنامهای که از قبل اعلام شده بود، صورت نگیرد و وضعیت تظاهرات در سطح شهر مشهد و دیگر شهرهای استان به شرح زیر گزارش شود:
«1 . ساعت 1015 حدود بیست نفر در مدرسه سلیمانخان واقع در پایین خیابان اجتماع و یکی از آنان به طرف پلیس سنگ پرتاب و متواری گردیده است.
2 . ساعت 1017 حدود یکصد نفر در خیابان نادری مشهد اجتماع و با دادن صلوات متواری گردیدهاند.
3 . ساعت 1050 حدود 30 نفر در خیابان شاهرضا کوچه تلفنخانه با داشتن سنگ و چوب قصد تظاهرات داشتهاند که به موقع مراتب به شهربانی منعکس و متفرق شدهاند.
4 . ساعت 1055 حدود یکصد نفر از طریق خیابان شاهرضا نو به طرف راهآهن حرکت و با دادن صلوات به طرف اتوبوس شرکت واحد حمله، مراتب به شهربانی اعلام با استفاده از ماشین آبپاش متفرق گردیدهاند.
5 . ساعت 1100 عدهای از فلکه دقیقی به طرف خسروی نو در حرکت بوده و ضمن شکستن چند جام شیشه مغازههای باز، مبادرت به دادن شعار نمودهاند. مراتب به اطلاع رئیس شهربانی رسید و نسبت به متفرق نمودن آنها اقدام گردیده است.
6 . ساعت 1115 بانک صادرات خیابان شاهرضا نو با پرتاب گوی آغشته به بنزین آتش گرفته، بلافاصله به وسیله ماشین آتشنشانی اطفاء حریق گردیده است و خسارات چندان قابل توجهی به بار نیاورده است.
7 . ساعت 1120 پلیس در خیابانهای اطراف حرم جهت متفرق نمودن مردم از گاز اشکآور استفاده نموده است.
8 . اکثر مغازهها به استثناء نانواییها و قصابیها و خواروبار فروشیها بسته است.
9 . حوزه علمیه تعطیل میباشد.
10 . وضع سایر شهرستانها عادی است.»[61]
«1 . ساعت 1200 روز 10 /1 /37 عدهای حدود 70 نفر در خیابان شاهرضا نو جنب بیمارستان سابق آمریکایی به آموزشگاه پرستاری حمله و تابلوی مؤسسه را پایین آوردند که با دخالت پلیس متفرق شدند.
2 . ساعت 1210 بین مأمورین و تظاهرکنندگان در بازارچه حاج آقاجان درگیری به وجود آمد، در نتیجه سه نفر از تظاهرکنندگان مضروب و دستگیر گردیدند.
3 . ساعت 1230 تظاهرکنندگان به طرف خیابانهای عشرتآباد. خواجهربیع و شاهرضا نو حرکت کردند.
4 .[ساعت]1240 حدود 50 نفر از تظاهرکنندگان در کوچه اشکان خیابان خسروی نو شیشههای بانک صادرات را شکسته و متواری گردیدند.
5 .[ساعت]1300 اخلالگران شیشههای هتل گلکار را شکسته و قصد داشتند شیشههای هتل شهرام را بشکنند. با آموزشهایی که قبلاً داده شده بود کارگران هتل با آمادگی قبلی با چوب به اخلالگران حمله در نتیجه چهار نفر از آنان دستگیر و به کلانتری تحویل میگردند.
6 . آقای استاندار ضمن حضور در مدرسه نواب و مذاکره با طلاب علوم دینی، نسبت به خروج آنان از مدرسه و عزیمت به منازل مربوط اقدام نموده است.»[62]
و پس از غروب آفتابِ روز دهم فروردین، «آخرین وضعیت شهر مشهد و سایر شهرهای استان خراسان» اینگونه گزارش شد:
«1 . ساعت 1345 روز 10 /1 /37 حدود بیست نفر جوان با پوشیدن کفش کتانی از کوچه اشکان به خیابان خسروی وارد و مبادرت به دادن شعار نموده و توسط پلیس متفرق گردیدند.
2 . جنگل مصنوعی بلوار فرودگاه مشهد در ساعت 1600 آتش گرفت و پس از سه ربع ساعت توسط ماشین آتشنشانی خاموش و حدود 1500 متر مربع از جنگل دچار طعمه حریق گردید.
3 . ساعت 1900 عدهای حدود چهل نفر در چهارراه نادری اجتماع و قبل [از] تشکل کامل توسط پلیس متفرق شدند.»[63]
در این روز، تعداد دستگیریها به شدت فزونی یافت و به میزانی بود که تنها «نگهبانی کلانتری بخش 3» در شهر مشهد، افراد دستگیر شده توسط این بخش را «بیست و پنج نفر» اعلام کرد که در لیست اسامی آن، کوچکترین فرد دستگیر شده پسربچهای 16 ساله و بزرگترینشان، کارگر بنایی 36 ساله بود و در رابطه با علت دستگیری آنان نوشت:
«متهمین فوقالذکر با مأمورین مقاومت نموده، به طرف مأمورین سنگ و چوب پرتاب نمودند که منجر به تیراندازی هوایی گردید.»[64]
این دستگیری، شامل دیگر شهرهای استان خراسان نیز بود، کمااینکه فرمانداری شیروان، تعداد دستگیرشدگان این شهر را چهار نفر اعلام نمود.[65]
باوجود اینکه ساواک مشهد در گزارشهای ارسالی به مرکز سعی کرده بود تا وضعیت شهر مشهد و دیگر شهرهای استان را نسبتاً آرام و تحت کنترل معرفی نماید، در این روز در بولتن شماره 11 خبرگزاری پارس، شرحی از تظاهرات مردم متدین و انقلابی در این شهر منتشر شد که با گزارش های ارسالی ساواک، تفاوتهای قابل توجهی داشت:
«پیشازظهر امروز گروههای مختلف مهاجمان، در اطراف فلکه حرم مطهر امام رضا(ع) اجتماع کرده بودند و در حالی که شعارهایی به نفع خمینی میدادند، با مقاومت مأموران انتظامی و افراد ارتش روبرو شدند و متواری گردیدند. در خیابان نادری نیز چند صد نفر از این افراد به دادن شعار پرداختند که افراد ارتش با تانک و زرهپوش و خودروهای زرهی که در خیابانها مستقر بود، آنان را متفرق کردند.
گروهی از این عده نیز به بانک صادرات شعبه خیابان شاهرضا حمله بردند و با ریختن بنزین به وسیله شیشههای محتوی بنزین با فتیله آتشزا این شعبه را سوزاندند که بلافاصله مأموران آتشنشانی از سرایت آتش به نقاط دیگر جلوگیری کردند. در صحن عتیق و حرم مطهر نیز پیشازظهر امروز چند هزار نفر گرد آمده بودند و در محوطه صحن عدهای از آنان در حالی که اللهاکبر میگفتند و به نفع خمینی شعار میدادند، تظاهراتی برپا داشتند. در حال حاضر صحن عتیق حرم مطهر، مملو از افراد و جمعیتهای مشکوک است و در اطراف فلکه حرم نیز گروههای چند نفری مشاهده میشود که شعارهای پراکنده میدهند و این گروههای کوچک با مداخله مأموران انتظامی و افراد ارتش متفرق میشود. مأموران هم اکنون از حرکت افراد به صورت جمعی ممانعت میکنند، ولی در عین حال جمعیت به صورت گروههای دو تا پنج نفری روانه صحن میشوند. گویا اینها در نظر دارند هنگام نماز ظهر باز هم تظاهراتی برپا دارند. شب گذشته نیز عدهای از افراد مشکوک به یک نانوایی و یک عکاسی در خیابان بهار کوچه سلام هجوم بردند و پس از آتش زدن این دو مغازه متواری شدند. ضمناً در بین مهاجمان گروههای آذربایجانی دیده میشود. هم اکنون تمامی شهر مشهد به حالت تعطیل کامل درآمده است.»[66]
امنیت شهر مشهد به دلیل موقعیت ویژهای که داشت، مورد حساسیت بیشتر نعمتالله نصیری رئیس ساواک بود؛ به همین دلیل در دستوری ویژه، ضمن انتقاد از عملکرد سازمان خراسان، خواستار تلاش بیشتر نیروهای امنیتی شد:
«تیمسار ریاست ساواک مقرر فرمودند در مشهد فعالیتهای ضدامنیتی دائماً رو به توسعه میرود و دستجات تروریست و خرابکار نیز مشهد را محل مناسبی برای فعالیتهای خود تشخیص دادهاند و تاکنون سازمان خراسان نتوانسته این فعالیتها را به نحوی مؤثر کشف و خنثی نماید. باید بر تلاش آن سازمان افزوده شود.»[67]
حضور گسترده مردم در برنامه تعطیل و عزای عمومی روزهای نهم و دهم فروردین ماه، به میزانی گسترده بود که موجب گردید تا جامعه روحانیت خراسان با صدور اعلامیهای خطاب به «مردم مشهد» به تقدیر و تشکر از آنان اقدام نماید:
«سلام و رحمت خدا بر شماباد. تعطیل عمومی و اعتصاب گسترده شما در روزهای نهم و دهم فروردین که مصادف با چهلمین روز شهادت عزیزان تبریز بود، حمایت بی دریغ شما را با روحانیت شیعه بار دیگر نشان داد ... راستی در کشوری که مردم آن حق ندارند برای عزیزان خود حتی یک مجلس فاتحه برگزار نمایند ... هیچ چیز مسخرهتر از ادعای پوچ آزادی و دموکراسی نیست ... روحانیت خراسان وظیفه مذهبی خویش میداند که از فداکاریهای بی دریغ همه مردم ایران و همچنین قشرهای مختلف مردم مسلمان مشهد، دانشجویان عزیز، اصناف، کارگران، بازاریان محترم عمیقاً سپاسگزاری کرده و در راه پیاده کردن نظام کامل اسلامی از خداوند متعال موفقیت شما را بخواهد.»[68]
اقدامات ایذایی
در روزهای نهم و دهم فروردین، شهر مشهد حالتی کاملاً جنگی داشت و نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی که «با تانک و زرهپوش و خودروهای زرهی» در خیابانها مستقر بودند، نه تنها از برپایی مراسم و راهپیمایی عظیمی که از قبل طراحی شده بودند، جلوگیری نمودند، که برای تردد به بیت آیتالله شیرازی نیز محدودیتهای شدیدی قائل شدند.[69]
باوجود این محدودیتها و کنترل شدیدی که در سطح شهر حاکم بود، از فردای روز دهم، حرکتهای پراکنده گروهی همراه با جنگ و گریز در مشهد و دیگر شهرهای استان خراسان آغاز شد:
«ساعت 1810 روز 11 /1 /37 حدود چهل نفر از اخلالگران که دارای پرچمی حاوی شعاری به مضمون (درود بر شهدای قم، تبریز، یزد، مرگ بر کد 66) به همراه داشتند و چهار گالن و 7 بطری بنزین، میله آهنی و چوبدستی در فلکه طبرسی مشهد یک جام شیشه بانک سپه و دو جام شیشه بانک صادرات را شکسته و متواری میگردند. شش نفر از اخلالگران با وسایل مذکور قبل از آتش زدن بانک توسط پلیس دستگیر شدهاند.»[70]
«در ساعت 30 /11 صبح روز جاری مردی که قندشکن در دست داشته، شیشه سینمای شهر درگز را شکسته و متواری میشود.»[71]
«ساعت 2030 روز 11 /1 /37 در شهر کاشمر چند نفر به بانک صادرات واقع در خیابان مدرس حمله و یک جام شیشه بانک را شکسته و دو بطری محتوی بنزین به داخل بانک پرتاب، لکن آتش سوزی ایجاد نمیشود. چهار نفر از عاملین توسط شهربانی کاشمر دستگیر شده است.»[72]
«طبق گزارش شهربانی تربت حیدریه ساعت چهار بامداد روز جاری دو نفر اخلالگر شیشه بانک عمران و بانک تهران را شکستهاند، با ریختن مقداری بنزین جلوی بانکهای مزبور را آتش زدهاند که بلافاصله مأمورین در محل حاضر و آتش را خاموش، دو نفر مظنون بازداشت، تحقیقات ادامه دارد.»[73]
«ساعت 1500 روز 19 /1 /37 افراد ناشناس تعداد 5 جام از شیشههای حزب رستاخیز شهرستان سبزوار را شکسته و قصد آتشزدن ساختمان مذکور را داشتهاند که با رسیدن سرایدار حزب، متهم یا متهمین از تاریکی شب استفاده و متواری شدهاند.»[74]
این اقدامات به میزانی اهمیت داشت که محمدرضا پهلوی که خود را برای مسافرت به مشهد آماده میکرد، به صورت مستقیم دستور دستگیری آنان را صادر کرد:
«راجع به گروه چهل نفری است که در تاریخ 11 /1 /37 در مشهد به اخلالگری پرداخته بودند و برخی از آنها دستگیر گردیدهاند، به فرمان مطاع ملوکانه مقرر است بقیه افراد نیز شناسایی و دستگیر و تحت تعقیب قرار گیرند.»[75]
و پس از آن، در بخشنامهای سراسری دستور داده شد:
«برابر اوامر ملوکانه مقرر است آنهایی که به اماکنی که جنبه ملی داشته مثل دکل تلویزیون و اماکن دولتی حمله نموده و به هر نحوی خرابکاری میکنند، بایستی کلیه تحویل دادگاههای نظامی شود.»[76]
کشتار مردم یزد و بازتاب آن
مراسم اربعین شهدای تبریز در صبح روز دهم فروردین ماه در مسجد حظیره شهر یزد با سخنرانی حجتالاسلام حاج شیخ کاظم راشدپور یزدی آغاز شد. پس از پایان مراسم، جمعیت برای تظاهرات به خیابان آمدند که مورد حمله نیروهای نظامی قرار گرفتند و تعدادی از آنان کشته و مجروح شدند.
آیتالله شهید صدوقی در مکاتباتی که با علمای دیگر شهرهای کشور نمود، آنان را از این واقعهی خونین آگاه کرد. خبر کشتار مردم بیدفاع یزد به سرعت در دیگر شهرهای کشور منتشر شد و نامهی آیتالله شیرازی در پاسخ به نامه آیتالله صدوقی در این خصوص، که در آن به برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای یزد در مشهد اشاره شده بود، به صورت اعلامیهای منتشر گردید:
«مرسوله شریفه که حاکی از کشته شدن و مجروح گردیدن عده زیادی از آقایان مؤمنین یزد در روز چهلم حادثه اسفناک تبریز بود واصل و موجب تألّم و تأثّر اینجانب و حوزه علمیه مقدسه خراسان گردید... اینجانب مکرراً گفته و در اعلامیههای متعدد نوشتهام که امنیت و استقلال کشور وقتی خواهد محفوظ بود که ملت در اظهار عقائد دینی و خواستههای مشروع خود در پیروی از رهبران و زمامداران دینی آزاد باشند... اینجانب این مصیبت بزرگ را به جنابعالی و حضرات آقایان اعلام و طلاب محترم ادامالله تأییداتهم و عموم اهالی محترم یزد مخصوصاً خانوادههای داغدار تسلیت میگویم... و به عنوان چهلمین روز این حادثه اسفناک در روز سهشنبه 1/ج2 /1398ﻫ مجلس ختمی را در اینجا انشاءالله منعقد خواهیم نمود.»[77]
در صحبتی که بین آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی و حجتالاسلام شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد در این خصوص صورت گرفت و به اطلاع برخی دیگر از علماء و روحانیون مشهد نیز رسید، برپایی مراسمی در روز هفدهم فروردین ماه در مسجد بناها که امام جماعت آن آیتالله حاج شیخ علی فلسفی بود، برنامهریزی شد.[78]
ساواک مشهد که از این برنامهریزی مطلع شده بود، برای پیشگیری از برپایی چنین مجلسی، شهربانی را در جریان گذاشت[79] و این آگاهی موجب شد تا در شامگاه سهشنبه هفدهم فروردین ماه، مسجد بناها در محاصره نیروهای نظامی و انتظامی درآید؛ ولی باوجود این لشگرکشی، این مجلس با حضور مردم متدین و مذهبی و نمازگزاران مسجد بناها برپا شد.
گزارش توصیفی برپایی این مجلس، در گزارشات ساواک مشهد، چنین است:
«ساعت 2135 روز 17 /1 /37 به مناسبت شب هفتم حادثه یزد مجلس ترحیمی بعد از نماز عشاء در مسجد بناها تشکیل گردید. قیافههای متفاوت در این جلسه شرکت کرده بودند. ابتدا یک نفر قرآن خواند، مطالب قرآن، آیاتی از جهاد بود و دانشجویی نیز که ایستاده بود، آیات تلاوت شده را به فارسی ترجمه میکرد. ترجمهکننده مطالب را به طور کاملاً تحریکآمیز ترجمه و تمام جملات در مورد شهادت و مبارزه بوده است. پس از خاتمه سخنرانی، طلبهای به نام کریمی به منبر رفته و مطالبی درباره مبارزه و شهادت بیان نمود. در مجلس سیدکاظم مرعشی . علی فلسفی . هادی خامنهای شرکت کردند. گویا امام جمعه زنجان و عباس واعظ طبسی نیز قصد داشتند وارد مسجد شوند و پلیس از ورود آنان جلوگیری مینماید... موقعی که کریمی سخنرانی میکرد، پلیس در جلو مسجد مستقر و از ورود اشخاص به مسجد جلوگیری و پس از خاتمه جلسه، شیخ کریمی و دانشجوی مورد بحث را همراه عدهای دیگر دستگیر نمودند. کریمی به منظور مخفی کردن خود بلافاصله لباس روحانی خود را با لباس معمولی تعویض، ولی مورد شناسایی پلیس قرار گرفت.»[80]
«ساعت 2135 روز 17 /1 /37 پس از پایان نماز جماعت عشاء به هنگام خروج مردم از مسجد بناها واقع در خیابان خسروی در راهرو مسجد عدهای مبادرت به دادن شعار مضره نموده که بلافاصله به علت اطلاع قبلی از جریان امر... 7 نفر از متظاهرین در محل مذکور دستگیر و سایر افراد متفرق گردیدند.»[81]
جنبش دانشجویی در مشهد
دانشجویان مذهبی در دانشگاهها و دانشکدههای سراسر کشور، نیروهای جوان و روشنفکری بودند که در موقعیتها و زمانهای مختلف به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداختند. در این ایام نیز، دانشجویان دانشکدههای مختلف دانشگاه فردوسی مشهد، از پیشگامان این حرکت محسوب میشدند که با برپایی اعتصاب و عدم حضور در کلاسهای درس و تهیه و توزیع اعلامیههای مختلف، همراه و همگام روحانیت و مردم مذهبی، به مبارزه علیه ظلم و ستم رژیم طاغوتی شاه مشغول شدند.
در این موقع، اعلامیهای با عنوانِ «با خواهران و برادران دانشجوی خود در سایر دانشگاهها همصدا شویم» تهیه و توزیع شد که نشانگر این حرکت بود:
«ما دانشجویان دانشگاه مشهد با همبستگی کامل، همصدا با یاران دانشجوی خود در دیگر دانشگاهها، از امروز اعتصاب عمومی اعلام میکنیم ... اعمال زور و فشار را چه در محیط دانشگاه و چه بر روی خلق، و قبضه شدن دانشگاه را توسط ساواک و عمّال جنایتکارش شدیداً محکوم میکنیم ...»[82]
و متعاقب آن نیز، اقدام عملی دانشجویان در دانشگاه فردوسی آغاز شد:
«ساعت 0900 روز جاری کلیه دانشجویان در محوطه دانشکدههای ادبیات، پزشکی و کشاورزی حدود بیشتر از یکهزار نفر و در خارج از دانشکدههای علوم یک و علوم دو حدود پانصد نفر دانشجو به انگیزه اعتراض به آگهی دانشگاه مبنی بر اینکه درسها حذف نشود و سر کلاس حاضر نشوند و اعتصاب سیاسی نیز ادامه داشته باشد، اجتماعاتی تشکیل و تعدادی از دانشجویان خارج از علوم یک به طرف مأمورین سنگ پرتاب و قبل از دستگیری بلافاصله متواری ... میگردند.»[83]
اولین مجروح
در زمانی که جوِ رعب و وحشت، فضای شهرهای مختلف استان خراسان را فرا گرفته بود و ریاست شهربانی خراسان به علت موفقیت در این سرکوبِ عمومی، برای: «عبدالعظیم ولیان نیابت تولیت عظمی و استاندار خراسان . تیمسار سرلشکر محمدحسین شهیر مطلق فرمانده لشکر 77 مشهد . تیمسار سرلشکر عباس دانش فرمانده ژاندارمری ناحیه خراسان . تیمسار سرتیپ احمد شیخان رییس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان» که در این مأموریت نقش ویژه داشتند، تقاضای نشان کرده و نوشته بود:
«از نیمه دوم بهمن ماه سال 2536 برابر اوامر صادره از مرکز و نیز بر اساس اطلاعات واصله در محل و کشف اعلامیههای مضره صادره از طرف گروههای مخرب و آشوبطلب و محرک، این شهربانی با تنظیم طرحهای تأمینی و عملیاتی و ضربتی و تجهیز گروههای ضربت آمادگی همهگونه مقابله با عملیات احتمالی گروههای مذکور را پیدا نموده، گرچه ایمان و اعتقاد راسخ پرسنل شهربانی برای مقابله با آشوبگران ضریب اطمینان خاصی ایجاد نموده بود، معهذا برابر اوامر صادره تیمسار معظم و نیز تصمیمات متخذه در شورای هماهنگی استان به منظور حصول اطمینان کامل و تقویت و تجهیز واحدهای عملیاتی از لحاظ نیرو، وسائط نقلیه مجهز، نفربرهای زرهی و غیره لشکر 77 مشهد، ژاندارمری ناحیه خراسان و سازمان اطلاعات و امنیت استان با در اختیار گذاشتن امکانات و نیازمندیهای مورد نظر، همکاریهای صمیمانه و ارزندهای با این شهربانی معمول و واحدهای عملیاتی سازمانهای مزبور در کلیه مراحل دوشادوش همقطاران پلیس خود ضمن پاسداری از مناطق و نقاط حساس، مهم، قابل حفاظت و مانور در خیابانهای شهر به منظور تضعیف روحیه آشوبگران به نحو شایستهای با آشوبگران مبارزه و بدون وجود هیچگونه اتفاق سوء و یا خونریزی و حتی ایجاد ضرب و جرح، حملات و تهدیدات آنان را خنثی و امنیت منطقه را به نحوی که مورد نظر و رضایت تیمسار ریاست شهربانی کشور شاهنشاهی بوده، تأمین نمودهاند ... در نتیجه بدانگونه که استحضار دارند خوشبختانه روزهایی که احتمالاً قرار بود آشوبگران مشکلاتی در امنیت منطقه ایجاد نمایند، به نحو مطلوب و بدون درگیری خاصی نظیر آنچه که در سایر استانها به وقوع پیوست سپری و این شهربانی نزد فرماندهان خود سرفراز گردید. لذا در صورت تصویب رأی مبارک استدعا دارد مقرر فرمایند مقامات مشروحه ذیل به پاس این همکاری به اخذ نشانهای اختصاصی شهربانی کشور شاهنشاهی مفتخر گردند.»[84]
طلاب مدرسه علمیه نواب، برای شکستن این فضایِ به شدت امنیتی و نظامی، تصمیم به حرکت به سوی بیت آیتالله شیرازی و تجمع در مسجد بناها گرفتند که این اقدام با خشونت نیروهای نظامی و انتظامی و تیراندازی آنان به سوی طلاب همراه شد:
«طلاب مخالف در مدرسه نواب اجتماع که به صورت سکوت به منزل شیرازی رفته و سپس به مسجد بناها بروند. سیدشمس طلبه که دارای قدی بلند و حدود 30 سال سن دارد، رهبری طلاب مزبور را به عهده گرفته و آنان را تحریک مینمود و اظهار میداشت غسل شهادت کردهام، باید در راه دین شهید شد. ضمناً دو نفر دیگر که یکی عینکی و دیگری ریش بلندی داشته و با سیدشمس ارتباط داشتند، طلاب را تحریک مینمودند. سپس شمس به طلاب گفت که چوب، سنگ و آجر برای خود تهیه نمایید تا چنانچه کسی به شما حمله کرد وسیله دفاع داشته باشید. پس از تهیه وسایل فوق میخواستند از مدرسه خارج شوند که پلیس ممانعت کرد و یکی از طلاب وسیله پلیس مجروح شد و با خون طلبه مجروح به دیوارهای مدرسه شعارهای مرده باد کد 66، زنده باد حکومت اسلامی و آیتالله خمینی نوشته شد.»[85]
شعارنویسی با خون، بر در و دیوار مدرسه علمیه نواب، یادآور حمله مأموران نظامی و امنیتی رژیم شاه به مدرسه فیضیه قم در فروردین سال 1342شمسی و خرداد خونینِ همان سال و از روزهایی خونین در آستانهی بزرگداشت شهدای 15 خرداد سال 1342 در سال 1357 شمسی خبر میداد.
[1]. همین کتاب، سند شماره: 9566 /312، تاریخ: 24 /12 /2536[1356]
[2]. همین کتاب، سند شماره: 9177 /312، تاریخ: 16 /12 /2536[1356]
[3]. همین کتاب، سند شماره: 12292/ ﻫ، تاریخ: 16 /12 /2536[1356]
[4]. همین کتاب، سند شماره: 10624/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /12 /2536[1356]
[5]. همین کتاب، سند شماره: 10668/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /12 /2536[1356]
[6]. همین کتاب، سند شماره: 14190 /9 ﻫ 2، تاریخ: 22 /12 /2536[1356]
[7]. همین کتاب، سند شماره: 07 /404 /958، تاریخ: 24 /12 /2536[1356]
[8]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 24 /12 /2536[1356]
[9]. همین کتاب، سند شماره: 10738/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /12 /2536[1356]
[10]. همین کتاب، اسناد شماره: 10739/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /12 /2536[1356] و شماره: 10837/ ﻫ 1، تاریخ: 29 /12 /2536[1356]
[11]. همین کتاب، سند شماره: 10837/ ﻫ 1، تاریخ: 29 /12 /2536[1356]
[12]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: [25 /12 /2536[1356]]
[13]. همین کتاب، سند شماره: 10754/ ﻫ 1، تاریخ: 25 /12 /2536[1356]
[14]. همین کتاب، سند شماره: 47 /66 /401 /1 /958، تاریخ: 29 /12 /2536
[15]. همین کتاب، اسناد شماره: 10764/ ﻫ 1، تاریخ: 26 /12 /2537[1357] در این رابطه گفته شد: آیتالله شریعتمداری . گلپایگانی و سیدعبدالله شیرازی عید و شیرینی را حرام کردهاند، گفتهاند هر کس گفته ما را نپذیرد جزء مقلدین ما نیست.» و شماره: 3 /549، تاریخ: 29 /12 /2536[1356]
[16]. همین کتاب، سند شماره: 10784/ ﻫ 1، تاریخ: 25 /12 /2536[1356]
[17]. همین کتاب، سند شماره: 10785/ ﻫ 1، تاریخ: 26 /12 /2536[1356]
[18]. همین کتاب، سند شماره: 10845/ ﻫ 1، تاریخ: 1 /1 /2537[1357]
[19]. همین کتاب، سند شماره: 10851/ ﻫ 1، تاریخ: 2 /1 /2537[1357]
[20]. همین کتاب، سند شماره: 10788/ ﻫ 1، تاریخ: 28 /12 /2536[1356]
[21]. همین کتاب، سند شماره: 10851/ ﻫ 1، تاریخ: 2 /1 /2537[1357]
[22]. همین کتاب، سند شماره: 10857/ ﻫ 1، تاریخ: 3 /1 /2537[1357]
[23]. همین کتاب، سند شماره: 10849/ ﻫ 1، تاریخ: 2 /1 /2537[1357]
[24]. همین کتاب، سند شماره: 10872/ ﻫ 1، تاریخ: 6 /1 /2537[1357]
[25]. همین کتاب، سند شماره: 10872/ ﻫ 1، تاریخ: 6 /1 /2537[1357]
[26]. همین کتاب، سند شماره: 25 /542، تاریخ: 6 /1 /2537[1357]
[27]. همین کتاب، اسناد شماره: 5027/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /1 /2537[1357] و شماره: 5029/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /1 /2537[1357]
[28]. همین کتاب، ضمیمه سند شماره 110/م، تاریخ: 8 /1 /2537[1357]
[29]. همین کتاب، سند شماره: 5066/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /1 /2537[1357]
[30]. همین کتاب، سند شماره: 10812 /9 ﻫ 1، تاریخ: 29 /12 /2536[1356]
[31]. همین کتاب، سند شماره: 5/ ﻫ ا س، تاریخ: 5 /1 /1357.
[32]. همین کتاب، سند شماره: 5003 /9 ﻫ 1، تاریخ: 7 /1 /2537[1357]
[33]. همین کتاب، سند شماره: 1889 /02 /501، تاریخ: 14 /1 /2537[1357]
[34]. همین کتاب، سند شماره: 5025/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /1 /2537[1357]
[35]. همین کتاب، سند شماره: 5097/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[36]. همین کتاب، سند شماره: 5087/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[37]. همین کتاب، سند شماره: 5067/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /1 /2537[1357]
[38]. همین کتاب، سند شماره: 5084/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[39]. همین کتاب، سند شماره: 5067/ ﻫ 1، تاریخ: 8 /1 /2537[1357]
[40]. همین کتاب، سند شماره: 5075/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[41]. همین کتاب، سند بدون شماره و تاریخ.
[42]. همین کتاب، سند شماره: 5088/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[43]. همین کتاب، سند شماره: 5081/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[44]. همین کتاب، سند شماره: 5084/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[45]. همین کتاب، سند شماره: 5090/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[46]. همین کتاب، سند شماره: 5089/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[47]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[48]. همین کتاب، سند شماره: 1888 /02 /501، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[49]. همین کتاب، سند شماره: 5099/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[50]. همین کتاب، سند شماره: 5101/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[51]. همین کتاب، سند شماره: 5105/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[52]. همین کتاب، سند شماره: 5102/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357] اداره کل سوم ساواک در بخشنامهای سراسری «اجتماعات در مورد چهلم کشتهشدگان حوادث تبریز در مساجد و اماکن عمومی» را بلامانع اعلام کرده بود. همین کتاب، سند شماره: 91 /312، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[53]. همین کتاب، سند شماره: 5104/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[54]. همین کتاب، سند شماره: 5105/ ﻫ 1، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[55]. همین کتاب، سند شماره: 25 /542، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[56]. همین کتاب، سند شماره: 5064/ ﻫ، تاریخ: 9 /1 /2537[1357]
[57]. همین کتاب، سند شماره: 5109/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[58]. همین کتاب، سند شماره: 5108/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[59]. همین کتاب، سند بدون تاریخ و شماره.
[60]. همین کتاب، سند شماره: 5116/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[61]. همین کتاب، سند شماره: 5115/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[62]. همین کتاب، سند شماره: 5117/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[63]. همین کتاب، سند شماره: 5121 /9 ﻫ 1، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[64]. همین کتاب، سند شماره: 73 /3 /135، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[65]. همین کتاب، سند شماره: 180/م، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[66]. همین کتاب، [سند . مشهد . خبرگزاری پارس.] بدون شماره، تاریخ:10 /1 /2537[1357]
[67]. همین کتاب، سند شماره: 104 /312، تاریخ: 10 /1 /2537[1357]
[68]. همین کتاب، سند شماره: 5249/ ﻫ 1، تاریخ: 21 /1 /2537[1357]
[69]. همین کتاب، سند شماره: 5132/ ﻫ 1، تاریخ: 12 /1 /2537[1357]
[70]. همین کتاب، سند شماره: 5130 /9 ﻫ 1، تاریخ: 11 /1 /2537[1357]
[71]. همین کتاب، سند شماره: 13/م، تاریخ: 11 /1 /2537[1357]
[72]. همین کتاب، سند شماره: 5134/ ﻫ 1، تاریخ: 12 /1 /2537[1357]
[73]. همین کتاب، سند شماره: 51/م، تاریخ: 13 /1 /2537[1357]
[74]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 23 /1 /2537[1357]
[75]. همین کتاب، سند شماره: 410، تاریخ: 12 /1 /2537[1357]
[76]. همین کتاب، سند شماره: 408 /310، تاریخ: 12 /1 /2537[1357]
[77]. همین کتاب، سند شماره: 5137/ ﻫ 1، تاریخ: 12 /1 /2537[1357]
[78]. همین کتاب، سند شماره: 5258 /9 ﻫ 1، تاریخ: 21 /1 /2537[1357]
[79]. همین کتاب، سند شماره: 5196 /9 ﻫ 1، تاریخ: 17 /1 /2537[1357]
[80]. همین کتاب، سند شماره: 5259 /9 ﻫ 1، تاریخ: 21 /1 /2537[1357]
[81]. همین کتاب، سند شماره: 5220 /9 ﻫ 1، تاریخ: 18 /1 /2537[1357]
[82]. همین کتاب، ضمیمه سند شماره: 20 /524، تاریخ: 22 /1 /2537[1357]
[83]. همین کتاب، سند شماره: 20 /524، تاریخ: 22 /1 /2537[1357]
[84]. همین کتاب، سند شماره: 12 /30/...، تاریخ: 26 /1 /2537[1357]
[85]. همین کتاب، سند شماره: 5359 /9 ﻫ 1، تاریخ: 28 /1 /2537[1357]