صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : نماز جماعت مسجد هدایت

تاریخ سند: 27 شهریور 1351


موضوع : نماز جماعت مسجد هدایت


متن سند:

شماره : 14497 /20 ه 12 از ساعت 1830 مورخه 23 /6 /51 نماز جماعت مسجد هدایت با حضور 100 نفر از افراد مختلف توسط سید ابراهیم موسوی خوانده شد و افراد شناخته شده عبارتند از.
سید ابراهیم موسوی.
حاجی موسوی.
حاجی اسلامی.
ابراهیم کریمخانی.
مهندس بازرگان.
مهندس عرب زاده.
حسام الدین انتظاری.
جهانگیر عدالت منش.
فدائی.
مروج.
توسلی.
چوبک.
اسماعیل کریمخانی.
محمدمهدی یزدان پناه.
احمد سلطانی.
پس از پایان نماز آیاتی از قرآن توسط سید ابراهیم موسوی قرائت و ایشان ضمن گفتن چند مسئله مذهبی جلسه را با چند دعا ختم نمود و حاضرین به صرف چای و شیرینی پذیرائی شدند.
ضمنا مهندس بازرگان نماز اول را به صورت جماعت خواند و نماز دوم را شخصا به جا گذاشت و مسجد را ترک نمود.
پس از پایان این مراسم جهانگیر عدالت منش.
محمدمهدی یزدان پناه.
چوبک.
اسماعیل کریمخانی با هم به مذاکره و گفتگو در مورد وضع مسجد که رو به خلوتی رفته و از دوستان که مسجد را ترک نموده اند پرداخت و در مورد مهدی رضائی صحبت شد و جهانگیر عدالت منش شمه ای از حال و وضع او را بیان داشت و افزود در دادگاه بسیار عالی حقایق را بر ملا نمود و از کارگری در کوره پزخانه ها که به اتفاق چند نفر از دوستان خود مدتی مشغول بود.
تا به چگونگی وضع کارگران آشنا شوند صحبت نمود و مهدی رضائی گفته کجا وضع کارگران خوبست و مشاهدات خود را از وضع کشاورزان در دهات فاش ساخته که چطور با الفاظ مردم را فریب می دهند آنگاه چوبک به مبارزات گذشته اشاره نمود و سکوت و عدم مبارزه را مورد ملامت قرار داد و گفت نفس از کسی بر نمی آید و سپس به نقش سپتامبر سیاه1 که آن چنان خوف و وحشت در سراسر جهان به راه انداخته صحبت شد و عدالت منش گفت شاید روزی این جان بازان حقیقی به موفقیت هائی نائل شوند.
مذاکرات نامبردگان تا ساعت 2000 ادامه داشت و به اتفاق مسجد را ترک نمودند.
نظریه سه شنبه : یادشدگان مهندس حسن عرب زاده.
اله پناه مروج عاشری.
علی اکبر حامد توسلی.
داریوش چوبک و احمد کرم سلطانی می باشند که دارای سابقه اند.
27781 بایگانی گردد.
20 /7 /51

توضیحات سند:

1ـ کشتار فلسطینیان در سپتامبر سیاه 26 شهریور 1349ـ17 سپتامبر 1970؛ پس از پیروزی فلسطینی ها در نبرد کرامه (مارس 1968) و رونق کار مقاومت فلسطین، از پاییز همان سال شهر عمان پایتخت اردن به تدریج شکل فلسطینی به خود گرفت.
در این شهر نیم میلیون نفری که اکثریت آن را اردنی های فلسطینی الاصل تشکیل می دادند، متجاوز از 6000 چریک فلسطینی سازمان فتح با اسلحه و تجهیزات نظامی در حال رفت و آمد بودند، و به تدریج این احساس را به وجود آورد که دولتی در داخل دولت اردن تشکیل شده که حاضر به هماهنگی با آن نیست.
از طرفی دیگر روابط دوستانه چریکهای فلسطینی با سلیمان نابلسی نخست وزیر پیشین اردن که در رأس یک گرو ترقی خواه خواستار آزادیهای سیاسی بیشتری در کشور بود، بیش از پیش رژیم سلطنتی اردن را نگران کرده بود.
سال 1969، اسرائیل شاهد گسترش بی سابقه عملیات چریکی بود که گاهی به شش اقدام در روز که معمولاً از داخل خاک اردن شروع می شد می رسید و بنابراین عملیات انتقامی رژیم صهیونیستی نیز متوجه اردن بود، تا آنجا که سرتاسر مرز غربی اردن در معرض تاخت و تاز نیروهای صهیونیستی قرار داشت و در بعضی از این عملیات انتقامی که از زمین و هوا صورت می گرفت، صهیونیستها از بمب های «ناپالْم» استفاده می کردند.
پس از جنگ شش روزه سال 1967، ملک حسین همانند برخی دیگر از رؤسای کشورهای عرب، از جمله جمال عبدالناصر؛ رهبر مصر به سوی پذیرش قطعنامه 242، شورای امنیت متمایل شد.
براساس قطعنامه مذکور، شورا اشغال سرزمینهای عربی از طریق جنگ را نپذیرفت و خواستار برقراری صلحی عادلانه و پایدار در منطقه شد که در آن کلیه کشورها دارای حق حیات در یک محیط امن باشند.
برای تحقق چنین اصلی، شورای امنیت از «اسرائیل» خواست تا نسبت به خروج نیروهایش از سرزمینهای اشغالی که در جنگ شش روزه به تصرف در آورده بود، اقدام نماید و از طرفین درگیر نیز خواست که به حالت جنگ میان یکدیگر پایان بخشند.
اما چریکهای فلسطینی معتقد بودند که راه حل مسالمت آمیز به جایی نخواهد رسید و این تضاد موجود بین دنیای عرب و موجودیت صهیونیستی دیر یا زود به صورت نبرد مسلحانه بروز خواهد کرد.
در این میان، شاه حسین در سخنرانی 10 آوریل 1969، طرح 10 ماده ای خود را که در واقع شکل گسترش یافته قطعنامه 242 بود، ارائه داد.
این طرح که در زمینه کشتیرانی خلیج عقبه و کانال سوئز امتیازی بیشتر از قطعنامه 242 شورای امنیت به اسرائیل داده بود، با عکس العمل شدید فلسطینی ها مواجه شد.
در اول سپتامبر 1970، خودروی شاه حسین در مسیر فرودگاه عمان گلوله باران شد، ولی وی از معرکه جان سالم بدر برد.
در تاریخ 4 سپتامبر، توپخانه ارتش اردن، مقرّ کمیته مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین را در حالی که جلسه رهبران فلسطینی در آن منعقد بود، به آتش بست.
در تاریخ 6 سپتامبر، گروهی از عناصر جبهه خلق برای آزادی فلسطین تحت فرماندهی «ودیع حداد» به ربودن چهار هواپیمای مسافری اقدام کردند.
در روز 9 سپتامبر نیز یک هواپیمای دی.
سی.
10 متعلق به شرکت انگلیسی بی.
او.
ای.
سی.
که از بحرین برخاسته بود به صحرای زرقاء برده شد.
در روز 14 سپتامبر شهرهای شمالی اردن یعنی اربد، لسط، زرقاء و جرش عملاً توسط چریکهای فلسطینی اداره می شد و جبهه خلق برای آزادی فلسطین در شهر اربد شوراهایی را به سبک کشورهای سوسیالیستی دائر کرده بود.
شاه حسین، سپهبد عمر داود، یکی از ژنرالهای فلسطینی الاصل ارتش اردن را به کاخ خود احضار نمود و تشکیل یک حکومت نظامی موقتی به ریاست مشارالیه را با وی در میان گذاشت، تا هرگونه شک و شبهه نسبت به نیات رژیم اردن علیه انقلاب فلسطین را از بین ببرد.
در ساعت 6 بامداد روز 16 سپتامبر، رادیو عمان اعلام کرد که یک کابینه نظامی تشکیل شده و ژنرال جاسم المجالی نیز به عنوان رئیس ستاد و فرماندار کل نظامی کشور تعیین شده است.
لذا کمیته مرکزی سازمان در همان روز در منطقه «جبل الحسین» تشکیل جلسه داد و در خلال آن یک شورای جنگی شکل گرفت و همه نیروهای مسلح فلسطینی اعم از چریک و میلیشیا در داخل اردن (در حدود 30 تا 40 هزار نفر)تحت فرماندهی کل یاسرعرفات متحد شدند.
در ساعت 55 /4 بامداد روز 17 سپتامبر، ارتش اردن حمله گسترده و همه جانبه خود را به عمان پایتخت اردن و دیگر شهرهای شمالی کشور (مراکز تجمع چریکهای فلسطینی) آغاز کرد.
ارتش اردن با پیشتیبانی سیصد دستگاه تانک و با استفاده از 55 هزار نظامی آموزش دیده تصور می کرد که ظرف چند ساعت، چریکهای فلسطینی را از پای در می آورد، ولی این نبرد 10 روز به درازا کشید، و ارتش اردن با گلوله باران مراکز فلسطینی از جمله اردوگاههای آوارگان، بی رحمانه مردم بی دفاع را درهم کوبید.
در روز 19 سپتامبر، اخباری به اردنی ها رسید مبنی براین که از تیپ حطین وابسته به ارتش آزادی بخش فلسطین که در سوریه مستقر بوده است، تعداد 30 تا 50 دستگاه تانک از مرز مشترک سوریه و اردن گذشته و به منظور کمک به چریکهای فلسطینی وارد خاک اردن شده است.
بامداد 20 سپتامبر، ژنرال جاسم المجالی فرمانده نیروهای اردن اعلام کرد که شب پیش یک تیپ زرهی سوری وارد خاک اردن شده و تیپ 40 اردن به مقابله با آن برخاسته است و یک نیروی زرهی دیگر سوری نیز مرکب از 200 دستگاه تانک وارد اردن شده است.
در این هنگام شاه حسین مضطرب گردید و سفرای کشورهای آمریکا، فرانسه، شوروی و انگلستان را به کاخ خود احضار و از آنها خواست تا برای حفظ استقلال اردن اقدام کنند.
آمریکا با همکاری رژیم صهیونیستی طرحی را تهیه نمود که هدف آن نجات رژیم سلطنتی اردن و جلوگیری از سقوط آن بود.
افشای عمده این طرح به قصد ارعاب طرف های ذی نفع و به ویژه سوریه، موجب شد که بدون مداخله مستقیم نیروی هوایی رژیم صهیونیستی یا تحرک عملی آمریکا، موقعیت نظامی به سود شاه اردن تغییر شکل دهد و نیروی هوایی بسیار محدود اردن در غیاب نیروی هوایی سوریه توانست نیروهای زرهی سوریه را که وارد خاک اردن شده بودند متواری سازد، این تحول به ارتش اردن فرصت دیگری داد تا بدون نگرانی از تهدیدهای خارجی به سرکوبی چریکهای فلسطینی در داخل شهرهای اردن و تصفیه نهایی با انقلاب فلسطین در اردن بپردازد.
بعد از دفع نیروهای زرهی سوریه که براساس برخی اخبار، با از دست دادن 103 دستگاه تانک و 170 خودرو به داخل سوریه عقب نشینی کردند، نیروهای اردنی براوضاع عمومی مسلط شدند و برای یکسره کردن کار نبردهای خیابانی عمان، که در آتش می سوخت و آب و برق اغلب محله های آن قطع شده بود و بلدوزرها در حال کندن قبرهای دسته جمعی برای انبوه جنازه ها بودند، رهسپار شدند.
نبردهای سنگین بین ارتش اردن و چریکهای فلسطینی تا 25 سپتامبر ادامه داشت ، تا این که در آن تاریخ هیأت آشتی عرب به ریاست «جعفر نومیری» رئیس جمهوری وقت سودان که بین قاهره و عمان در رفت و آمد بود، توانست موافقت یاسر عرفات و شاه حسین را با برقراری آتش بس بین طرفین به دست آورد اما علی رغم آن، سربازان اردنی همچنان به شکستن آتش بس مبادرت می ورزیدند.
شاه اردن بعد از اطمینان از انجام نقشه های خود در سرکوبی مقاومت فلسطین و در حالی که موضع خود را برای شرکت در اجتماع سران عرب در قاهره به اندازه کافی مستحکم دید، دعوت جمال عبدالناصر را برای حضور در قاهره پذیرفت تا اقدامات خود را توجیه نماید.
موافقتنامه ای در قاهره به امضای طرفین و هشت کشور عرب شرکت کننده رسید که به موجب آن هیچ یک از طرفین پیروز شناخته نشدند، زیرا چریکهای فلسطینی علی رغم انهدام اردوگاههای «وحدت» و «جبل عمان» همچنان بر شهر عمان مسلط بودند و ژنرالهای ملک حسین برای نابودی کامل چریکها همچنان نیازمند چند روز دیگر بودند تا کار مقاومت فلسطین را به نبرد تن به تن و با اسلحه سرد پایان بخشند.
از نکات مهم موافقت نامه خروج نیروهای مسلح اردنی و چریکهای فلسطینی از عمان و شهر اربد و دیگر شهرهای اردنی، بازگشت به حالت عادی و لغو مقررات حکومت نظامی در اردن بود.
متعاقب آن در تاریخ 13 اکتبر 1970، موافقت نامه مفصل تری پیرامون روابط اردن با فلسطینی ها به امضای ملک حسین و یاسرعرفات رسید که به موجب آن اردن تحت فشار افکار عمومی جهان و براثر انزوای شدیدی که خود را بدان کشانده بود، موافقت کرد که با تمام امکانات خود از مبارزات مردم فلسطین حمایت کند و انقلاب فلسطین را به عنوان نماینده ملت فلسطین بداند و چریکهای مسلح فلسطین با قبول اصل تمرکز در پایگاههایی در غرب اردن از آزادی عمل و رفت و آمد در مناطق مزبور برخوردار باشند.
بنابراین جنگ های خونین ارتش اردن با چریکهای فلسطینی که در فاصله بین 17 سپتامبر تا 16 اکتبر 1970 منجر به کشته شدن هزاران مسلح و غیرنظامی فلسطینی و اردنی و زخمی شدن ده ها هزار نفر شده بود، در ابتدای امر نتوانست به حضور مسلحانه فلسطینی ها در اردن خاتمه دهد، ولی جریان حوادث نشان داد که آنچه را به سرعت و طی چند روز موفق به انجام آن نشدند می توانند به تدریج و باتوجه به تجربه هایی که از نبرد با فلسطینی ها کسب کرده اند عملی سازند.
» (روزها و رویدادها، مرکز فرهنگی تربیتی نورولایت، صفحه 304 تا 308، چاپ دوم سال 1379)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 421


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.