تاریخ سند: 16 بهمن 1350
متن سند:
جناب آقای نخستوزیر1
اسائه ادب نسبت به جناب آقای فلسفی موجب تأثر رفع اهانت از معظم له مورد علاقه روحانیت است.
محمد کفعمی خراسانی– زاهدان
توضیحات سند:
1.
امیرعباس هویدا، فرزند حبیب اللّه (عین الملک) از مبلغان فعال تشکیلات بهائیت در سال 1298 ه ش متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در مدرسهی فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاهآزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند.
در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد.
در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد.
در سال 1329 عبداللّه انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد.
در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به مدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد و در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود، به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد.
در سال 1336 عبداللّه انتظام مدیر عامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیأت مدیرهی شرکت نفت انتخاب کرد.
هویدا در اوایل سال 1340 در زمرهی موسسان کانون مترقی به ریاست یار دیرین خود، حسنعلی منصور، درآمد و در سال 1342 در کابینهی حسنعلی منصور به سمت وزارت دارائی برگزیده شد و به مدت 15 ماه در این مقام بود تا اینکه منصور به قتل رسید.
شاه برای جلب رضایت آمریکاییها یکی از همکاران نزدیک منصور را به جانشینی او انتخاب کرد و او ـ امیر عباس هویدا ـ کاملاً مطیع شاه بود و همان اعضای کابینه منصور را در کابینهی خود ابقا کرد.
در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره) از نجف نامهی مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان به ویژه آمریکا را گوشزد کرد، اما نامهی امام بی جواب ماند، لیکن مسائلی را که امام بیان کرده بودند، دهان به دهان در میان مردم پخش شد و زمینه حرکتهایی که در سالهای دههی 50 شکل گرفت را فراهم کرد.
هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوبالاختیار بود و فقط در صحنهی سیاست داخلی و نمایشهای انتخاباتی حضور داشت.
هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد.
دکتر کلالی حزب را به صورت احزاب چپ سازماندهی کرد و آن را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرده کم کم خود شاه را به وحشت انداخت، سپس خود هویدا دبیر کلی را به عهده گرفت و کنگرهی بزرگ حزبی را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد.
پس از مدتی علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد.
شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیرکلی حزب معرفی کرده و کم کم ستارهی بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه به هویدا تکلیف کرد که استعفا دهد و او را به جای علم که در بستر بیماری بود به عنوان وزیر دربار انتخاب کرد.
ازهاری، نخست وزیر وقت، هویدا را مقصر همهی فجایع کشور معرفی و به ظاهر او را بازداشت کرد تا اینکه در روز 22 بهمن به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از یک محاکمه در روز شنبه 18 فروردین 1358 هویدا اعدام شد.
هویدا در یک خانواده بهائی به دنیا آمد و پدرش جزو مبلغان و داعیان فرقهی ضالهی بهائیت به شمار می رفت.
هرچند که هویدا می خواست به ظاهر بهائی قلمداد نشود، اما ارتباطات او با افراد فرقهی بهائیت قطعی بود.
او در مدتی که مأمور به کمیساریای عالی پناهندگان بود با سازمانهای فراماسونری ارتباط برقرار میکرد و یکی از اعضای برجسته فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه بود.
ر.ک: رجال عصر پهلوی؛ امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
آیتالله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 190