تاریخ سند: 25 مرداد 1357
موضوع: شیخ مرتضی رضوی
متن سند:
از: 16 /4 ﻫ 1 تاریخ: 25 /5 /2537[1357]
به: 312 شماره: 77107/ه 16
موضوع: شیخ مرتضی رضوی
در ساعت 1030 مورخه 21 /5 /37 نامبرده بالا به منبر رفته ابتدا درباره حکومت اسلامی مربوط به تولا ـ تبرا1 درباره احزاب سیاسی اسلامی صحبت کرده و سپس پیرامون احزاب سیاسی جهان و ناسیونالیسم مطالبی ایراد و اسلام را یک مذهب ناسیونالیستی خواند توضیح اینکه رضوی هنگامی که گفته دین اسلام یک دین ناسیونالیستی است از موضوع خارج و به حاشیه رفته (وی هر موقع از موضوع خارج میشود آن وقت توهینش شروع میشود و این مطلب از لحاظ روانشناسی هم ثابت شده است که اگر کسی از موضوع یا مطلب مورد بحث خارج بشود شخصیت درونی شخص ظاهر میشود و جنبه مخالف به خود میگیرد) و گفته ما نباید به تلویزیون گوش کنیم زیرا تلویزیون یک وسیله ایست در دست استعمار و اشاره کرده به ذبیحی خواننده اشعار مذهبی که نوارش از تلویزیون پخش میشود، مشارالیه سپس در مورد مسجد سپهسالار اظهار داشته این مسجدی است که ملاها همیشه از این مسجد به بدی یاد میکنند زیرا مسجد درباری است بعد حدیثی از امام صادق (ع) آورده که مربوط میشده به لباس و آداب و رسوم. یاد شده برای دومین بار به حاشیه رفته و گفته یا امام صادق بیا الان ببین که امت شما چطور لباس اروپایی میپوشند و چطور با صهیونیسم و با امپریالیسم رابطه برقرار میکنند (اشاره بود به حکومت و فروش نفت به اسرائیل و آفریقای جنوبی) مشارالیه در شب 22 /5 /37 درباره روحانی مسئول و متعهد چه کسی است بنا به تقاضای یکی از دانشجویان و چند نفر دیگر صحبت کرده و علناً بر جامعه و قانون اساسی حمله کرده است وی در این بحث اول تعریفی از متعهد بودن یک شخص کرده بعداً از روحانیت بحث نموده و گفته با ملاهایی که استخدام کرده مخالف میباشم و گویا چهار مجتهد شیعه یکی ایرانی و سه تا از نجف (عراق) فتوی دادهاند ملا نباید استخدام شود ملایی که استخدام میشود آلت دست استعمارگران است شخص مورد بحث مجید دانشپایه همتای خود را به بدی یاد کرده و گفته گویا چند نفر میخواهند مرا تحویل ساواک بدهند و برایم پرونده درست بکنند و حتی به من تهمت کمونیست بودن میزنند وی آنگاه اشاره به جریان تبعیدی خود کرده و گفته برایم پرونده درست شده نمیترسم زیرا چهار نفر مجتهد پشتیبان من هستند و هر چه بخواهم خواهم گفت. و در مورد جریان حاضر نشدنش برای نماز جماعت گفته من حاضر نیستم نماز جمعت معاویه بخوانم حاضر نیستم جایی که ظلم است من نماز جماعت بخوانم و حاضر نیستم دروغ بگویم و در خاتمه گفته خدایا شهدای راه حق را در هر زمان بیامرز.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد، رضوی اکثر سخنرانیهایش را از نوشتههای دکتر علی شریعتی، کافی، سبحانی2 و خمینی میگوید و مطالعات زیادی درباره علم اتم دارد و حتی در سطح یک استاد دانشگاه و از تمام احزاب جهان چه دست چپی و دست راستی نیز اطلاعاتی دارد وی شخصی است روشنفکر انقلابی (به قول کمونیستها) و مجاهد انقلابی به قول مذهبیهای تند روحاً مریض است و تفسیر قرآن او نیز غلط است و به همین لحاظ اکثر ملاها با تفسیر قرآن او مخالفند. زیرا تمام تفسیرهایی که در بالای منبر میکند با روح اسلام جور در نمیآید شخصی است هرج مرج طلب و محرک و فقط میگوید بجنگید، مخالف کار و کوشش است و گروهی کوچکی زیر 18 سال برای خود درست کرده که با آنها رابطه کاملاً مخفی دارد از جمله گروه محمدنژاد، دریانوردی و گروه خیاطیها و تعدادی از دانشجویان دانشگاهها که اهل نقده هستند با وی در ارتباط بوده و طرفدار او میباشند.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه صحیح به نظر میرسد ضمناً منظور از گروه تعدادی از دانشآموزان در نزد وی به فراگرفتن قرآن مشغولند و اکثراً دانشجویان این شهرستان نیز در پای منبر او مینشینند و درواقع طرفدار او هستند، به لحاظ سخنرانیهای تحریکآمیزی که بیان مینماید در هر حال مراقبت از وی تا حدود امکانات ادامه دارد نتایج حاصله مستمراً به استحضار خواهد رسید. حامد
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. الوند
نظریه 16: نظریه دوشنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: در مورد وضعیت رضوی به نامه شماره 27573/ه - 3 /6 /37 مراجعه فرمایند.
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه تأیید میشود.
______________________
1. تولی به معنی دوست داشتن و تبری به معنای بیزاری جستن و تنفر است. این دو از فروع دینی اسلام به شمار میروند. هر مسلمانی باید با اهل حق دوستی کند و از اهل باطل بیزاری بجوید. تولی و تبری یعنی اینکه انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق ایشان و مؤمنان پر کند و در عین حال بغض و کینه دشمنان ایشان را به دل بگیرد؛ از نظر سیاسی و اجتماعی سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید.
2. آیتالله العظمی جعفر سبحانى، فرزند محمدحسین در سال 1308 ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در ادبیات و ریاضى و هندسه در زادگاه خود به انجام رسانید و علوم ادبى و عربى را نزد اساتید بزرگى چون آقا میرزا محمدعلى مدرس تبریزى، صاحب فرهنگ نوبهار و ریحانهالادب، آموخت. در جریان غائله آذربایجان در سال 1325 به قم مهاجرت نمود و از محضر اساتید بزرگ، حضرات آیات بروجردى، حجّت و علامه طباطبایى، گلپایگانى و مجاهد تبریزى بهرهمند شد. او بیش از 14 سال از جلسات درس حضرت امام خمینى (ره) کسب فیض کرد. استاد سبحانى ازجمله مؤسسین مجله «مکتب اسلام» بود و سالیان متمادى مقالات علمى فراوانى را در آن مجلّه به چاپ رسانید. فعالیتهاى مبارزاتى او علیه رژیم پهلوى به آغاز نهضت حضرت امام(ره) برمىگردد. بنا به گزارش ساواک، در جریان تبعید امام به ترکیه به جرم تشویق علماء و مراجع قم براى انجام عکسالعمل در مقابل عمل دولت وقت و ملاقات با آقایان حاج شیخ هاشم آملى، حاج شیخ مرتضی حائرى و سید احمد زنجانى بازداشت و در 18 /8 /43 به زندان قزل قلعه انتقال یافت و 10 روز بعد محکومیت به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید و از زندان آزاد شد. در بهمن ماه همان سال به جرم سخنرانی در دفاع از حضرت امام(ره) در شهرستان دزفول، به 6 ماه تبعید به کاشمر محکوم گردید. تبعید وى عکسالعمل مراجع وقت از جمله حضرت آیتالله سید محمد هادى میلانى را برانگیخت و جهت حمایت از وى به آیتالله سید اسداللّه نبوى از علماى بزرگ دزفول متوسل شد. در سال 1344 از طریق آبادان، مخفیانه به عراق سفر نمود و در سال 1346 به همراه روحانیون به اصطلاح افراطى ممنوعالمنبر گردید. در سال 1347 به علت دعا نمودن به امام خمینى در پایان سخنرانى خود در شهرستان کنگاور، شهربانى از منبر وى جلوگیرى و روز بعد (26 /3 /47) او را از کنگاور اخراج نمود. ساواک چنان با حساسیت مواضع وی را دنبال مىنمود که جملهاى از مقاله وى در مجلّه مکتب اسلام را که نوشته بود: «... در پرتو انتساب به رئیس مملکت همهگونه سوءاستفاده بنمایند»، بریده و ضمن بایگانى در پرونده، دستور مراقبت داده بود. همچنین پس از انتشار این مقاله که با عنوان «توطئه خطرناک منافقان» در شماره 114 مجله مکتب اسلام به چاپ رسیده بود، وى به ساواک احضار و مورد مصاحبه قرار گرفت. در پى اظهاراتى در تاریخ 23 /8 /48 در مسجد امام حسن مجتبى (علیهالسلام) در خرمآباد و اشاره به فقر شدید مردم و اینکه بعضى براى سگهاى خود ماشین و راننده مخصوص دارند تا سگها را براى تفریح با ماشین به خیابان ببرند، ولى حقوق راننده، کفاف معاش وى و عیالش را نمىدهد، بلافاصله از سوى ساواک احضار و تهدید شد. در سال1350 بهاتفاق آیتالله مکارم شیرازى و سید على محقق داماد مؤسسهاى به نام جمعیت خیریه و مرکز مطالعات اسلامى و نجات نسل جوان دایر نمودند که با هماهنگى آقاى شریعتمدارى، ساواک با تأسیس آن مخالفت نمود. در سال 1351 نیز مجدداً به خاطر اظهاراتش بر منبر در خرم آباد، دستور احضار وى به ساواک داده شد و در سال 1353 نیز ضمن احضار به ساواک، از روش منبر وى اظهار نگرانى گردید. وى از جمله افرادى بود که در سال 1356 تلگراف تسلیت حوزه علمیه قم به حضرت امام خمینی(ره) در شهادت حاج آقا مصطفى را امضا نمودند. ایشان در سال 1359 « مؤسسه تحقیقى و تعلیماتى امام صادق (ع)» را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت. آیتالله سبحانى در حدود 100 جلد کتاب در زمینههاى فقه و اصول و فلسفه و تاریخ منتشر کرده است که تعدادى از آنها عبارتند از الهیات، کلیات فى علم الرجال، اصول الحدیث، اصول الفلسفه، نظریهالمعرفه، الله خالق الکون، فلسفه اسلامى و اصول دیالکتیک، فروغ ابدیت و سرچشمه هستى. آیتالله سبحانی هم اکنون در کسوت مرجعیت به نشر و تبلیغ معارف دینی مشغول است.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد اول صفحه 209