تاریخ سند: 11 مرداد 1350
گردانندگان انجمن ایران باستان
متن سند:
تاریخ: [11 /5 /1350]
گردانندگان انجمن ایران باستان
اداره امور کنفرانسها و چاپ و نشر مقالات انجمن ایران باستان که به ریاست آقای فرهنگ مهر تشکیل شده است، به عهده سه نفر به اسامی مسعود رجب نیا1 (نویسنده و مترجم) و اماناله قریشی2 (نویسنده) و فتحاله مجتبائی3 معاون وزارت آبادانی و مسکن میباشد که جملگی از اعضاء فعال حزب منحله توده4 بودهاند.
ارزیابی . امکان صحت خبر وجود دارد.
نظریه .
گیرنده . دفتر ویژه اطلاعات
رونوشت برابر اصل است. اصل در پرونده انجمن فرهنگ ایران باستان بایگانی است.
به پرونده دکتر فرهنگ مهر به کلاسه 7925 ضمیمه و بایگانی فرمایید. 11 /5 /50
توضیحات سند:
1. مسعود رجبنیا در سال ۱۲۹۸ش در تهران متولد شد. پس از طی دوره مقدماتی و متوسطه، به دانشسرایعالی تهران رفت و پس از آن نیز در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. در سال 1322ش لیسانس و بیست سال بعد، در سال 1342 نیز، از مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، فوق لیسانس گرفت.
رجب نیا ابتدا در وزارت فرهنگ استخدام و به تدریس در دبیرستانهای تهران مشغول شد. سپس وارد خدمات دولتی شد و مشاغل متعددی را در رشتههای فرهنگی و اجتماعی بر عهده گرفت و سرانجام در سال ۱۳۵۸ با سمت معاونت کتابخانه ملی بازنشسته شد.
وی در کنار کار اداری و تدریس، به ترجمه متون انگلیسی در زمینه ادبیات خارجی و تاریخ نیز مشغول بود که این فعالیت را به طور رسمی با ترجمه رمان دیوید کاپرفیلد در سال 1329ش آغاز کرد و تا زمان وفات به این کار مشغول بود. او در سال ۱۳۷۷ش، در کشور ترکیه از دنیا رفت.
2. امانالله قریشی در سال 1299ش در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشکده افسری در رسته توپخانه انجام داد و درجه ستوانی گرفت. وی در سال ۱۳۱۷ش در سن هجده سالگی در ارتباط با فعالیتهای ستوان وظیفه محسن جهانسور دستگیر و زندانی و در زندان با تقی ارانی و گروه 53 آشنا شد.
قریشی پس از سقوط رضاخان در شهریور 1320ش از زندان آزاد شد و به حزب توده پیوست و در هنگام کودتای 28 مرداد 1332 مسئولیت کمیته ایالتی حزب توده در تهران را بر عهده داشت که مهمترین کمیته ایالتی حزب بود.
پس از کودتای 28 مرداد و متلاشی شدن تشکیلات حزب توده در داخل کشور، قریشی نیز پس از مدتی دستگیر و تا سال 1337ش در زندان به سر برد.
وی پس از آزادی از زندان، فعالیت سیاسی را ادامه نداد و به فعالیتهای پژوهشی و فرهنگی روی آورد و شایعه ارتباط او با ساواک در جریان نگارش کتاب سیر کمونیسم در ایران مطرح شد.
وی که تا سال 1357ش مسئول بخش سالنامه ایران آلمانک در مؤسسه اکو آف ایران متعلق به جهانگیر بهروز و از بدو تأسیس انجمن فرهنگی ایران باستان در سال 1341ش، عضو آن بود، در سال 1381ش از دنیا رفت.
3. فتحالله مجتبائی در سال ۱۳۰۶ش در تهران به دنیا آمد. مقدمات ادبیات و علوم رسمی را در فراهان اراک فرا گرفت. پدر و اجداد او از مستوفیان دوران قاجار و جد و نیای وی از بزرگان صوفیه طریقت نعمتاللهی بودند.
مجتبایی که در چنین خانوادهای تعلیمات مقدماتی را پشت سر گذاشته بود، با همین زمینه فکری به مطالعات تاریخ ادیان و فلسفه شرق و هند روی آورد و برای آشنایی با عرفان هندی، مسافرتهای متعددی به هند و پاکستان داشت و از سال 1353 تا 1356 نیز رایزن فرهنگی ایران در هند بود.
وی در سال ۱۳۳۲ش از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی لیسانس گرفت و پس از آن تا سال 1338ش به تدریس ادبیات و زبانهای خارجی در دبیرستانهای اراک و تهران و دانشسرایعالی اشتغال داشت. در ۱۳۳۹ از طرف وزارت فرهنگ برای آشنایی با روشهای جدید تألیف کتابهای درسی به آمریکا اعزام شد و پس از یک دوره مطالعه و تحقیق در این زمینه در دانشگاه کلمبیا، نیویورک به کشور بازگشت و مأمور تهیه و تدوین کتابهای درسی در ادبیات برای دبیرستانها شد.
پس از آن برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و در سال 1350ش، از دانشگاه هاروارد دکترای ادیان و فلسفه شرق گرفت و همچنین در مرکز مطالعات ادیان جهان آمریکا، تاریخ تطبیقی ادیان را فرا گرفت.
دکتر مجتبایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان عضو هیئت علمی بنیاد دائره المعارف بزرگ اسلامی و همچنین عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی فعالیت نمود. از وی تا کنون بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب، مقاله و شعر و نقد کتاب به صورت تألیف و ترجمه و تصحیح به زبانهای فارسی و انگلیسی در ایران و خارج از ایران منتشر شده است.
4. پس از سقوط رضاشاه و فروپاشی استبداد بیستساله رضاخانی، بار دیگر فضای باز سیاسی میهن این امکان را به وجود آورد تا مارکسیستهای بازمانده از «حزب کمونیست ایران» به همراه گروه «53 نفر» و عناصر ملی و روشنفکر بتوانند آزادانه ناشر افکار و اندیشههای دور و دراز خود باشند. از همین روی در مهرماه1320 در منزل (سلیمان محسن اسکندری) بیش از هفتاد تن از انقلابیون حرفهای، کمونیستها، سندیکالیستها و عناصر ملی و آزادیخواه شرکت یافتند تا آغازگر تلاشی نو در تاریخ حزب توده باشند. به هر صورت «حزب توده ایران» در دهم مهرماه1320 تأسیس و «سلیمان محسن اسکندری»به عنوان رهبر حزب انتخاب میگردد.پس از مرگ «سلیمان محسن اسکندری» تا برگزاری اولین کنگره حزب «نورالدینالموتی» به مقام رهبری نائل میگردد ولی احدی او را به عنوان رهبر حزب قبول نداشت. در کنگره دوم، اساسنامهای به تصویب میرسد که طبق مصوبات آن مقام دبیر کلی تصریح و حدودی تعیین میشود. در این کنگره (رضارادمنش) به عنوان دبیر کل انتخاب و به مدت بیست سال، یعنی تا (پلنوم چهارم) در این سمت باقی میماند. پس از خلع (رضارادمنش) از مقام دبیر کلی، (ایرج اسکندری) به مقام دبیر اولی حزب نائل و تا پلنوم شانزدهم حزب در این سمت باقی میماند.
پس از برگزاری «شانزدهمین پلنوم»کمیته مرکزی حزب توده، سرانجام سکان کشتی به گل نشسته حزب، در اسفند ماه1357 در دستان لرزان «نورالدین کیانوری» برای مدتی در امواج پر تلاطم انقلاب اسلامی به حرکت در میآید. اما تمام مسیرش همانند پیشینیان کژراهه بود و پایانش سر درگمی و در هم شکستن! سر انجام به دنبال اعترافات تکاندهنده سران حزب توده، در سال 1362کارنامه پر اعوجاج و سیاه این حزب که مملو از خیانت و جاسوسی بود پس از 42 سال حیات سیاسی بسته و انحلال آن از زبان اعضای کمیته مرکزی حزب توده ایران اعلام میگردد.
(ر.ک: سیاست و سازمان حزب توده ایران از آغاز تا فروپاشی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.)
منبع:
کتاب
دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 247
