صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش خبری

تاریخ سند: 24 اسفند 1356


گزارش خبری


متن سند:

شماره: 18513 /20 ه11 موضوع: اظهارات دکتر مظفر بقائی کرمانی نامبرده در ملاقاتی که با یکی از دوستان خود نموده ضمن گفتگو پیرامون مسائل مختلف بحث را به وضع سیاسی کشور می کشاند و توضیح می دهد وقایعی که اخیرا در مملکت رخ داده ریشه آن از یک آنارشیسم سرچشمه گرفته بارها گفته و باز هم می گویم اگر رژیم مشروطه سلطنتی از بین برود سازمان های ملی و وطن خواه عهده دار اداره کشور نخواهند بود زیرا تشکیلات و سازمانی بر این مبنا وجود ندارد تنها سازمان[های] توده ای هستند که تشکل تقریبی دارند و گاه و بیگاه در داخل یا خارج کشور ابراز وجود می کنند، در دانشگاه تنها تظاهراتی که به چشم می خورد فریب خوردگان این منطق هستند.
این فریب خوردگان همه در راه خواست های این عوامل که بی وطنی و خیانتشان در پوشش منطق تجلی می کند به اقتضای سن و سال خودشان دست به بلوا و آشوب می زنند و همه این آثار معمول اداره زشت و بد کشور است از طرف حکومت ها.
اخیرا که از نظر تبلیغ و ظاهر امر تصمیم [به اجرای ]دموکراسی است در باطن ثروت و ملیت کشور بر باد می رود.
بقائی اظهار نظر می کند که مردم متشکل نیستند.
سازمانی که به واقع به رهبری آن اقدام کنند وجود ندارد و به حزب دولتی نیز هیچ گونه اعتمادی ابراز نمی شود و تنها عملی که دولت در آن زمینه به اقدام مساعد دست زد محکومیت آیت الله طالقانی بود.
1 زیرا آیت الله طالقانی با توده ای ها موافقت کرده دستور داده عده ای از آخوندهای جوان به سمت این نظریات بروند و با آنان ائتلاف کنند ولی توده ای ها افراد خود را جازده و عنوان مارکسیسم اسلامی گرفته اند ولی اسلام کجا، مارکسیسم کجا، تازه اثر نظریات مارکس هم در زمان خود یک تئوری اصیل بود ولی به صورت کثیفی از آن استفاده نمودند.
آیا واقعا در اتحاد جماهیر شوروی مارکسیسم اجرا می شود یا در طول تاریخ ما شاهد اجرای نظریات لنین، تروتسکی، استالین، خورشچف و برژنف بوده ایم؟ هر کدام از اینها با هم دشمن حزبی بودند ولی زیر پرچم کمونیسم.
اخیرا در زندان بین طرفداران توده و اسلامی اختلاف افتاده حتی زد و خورد عجیبی رخ داده است که منجر به جدا کردن آنها از هم شده.
چرا با وجود ائتلاف عملی باز هم توده ای ها نمازگزاری مسلمانان را به تمسخر گرفته اند و می گویند نوعی تبلیغ است و نباید انجام شود؟ اگر کشور ما کشور مسلمان و دارای قانون اساسی که خونبهای انقلاب مقدس مشروطه ماست پس باید سازمانی واقعی بر این مبنا حاکم بر اداره امور سیاسی و اقتصادی باشد و مردم هم مسلما تبعیت می کنند ولی حکومت های اخیر متظاهر و عملاً دور از منافع مردم و هدف اسلام هستند.
لذا هر چه مخالفت سراسر کشور را فرا گرفته است عاید سازمان های آنارشیستی خواهد شد از جمله توده ای ها و اضافه می کند در اعلامیه هائی که اخیرا انتشار داده تمام موارد را گوش زد کرده و این وظیفه سازمان ماست و نمی توان دست به عمل بزنیم یا مردم را تحریک به آشوب کنیم، این کار منطقی نیست و اشاره می کند مکاتبه با سفیر آمریکا نموده و سفیر نظر داده با مشاور سیاسی سفارت تماس گرفته شود و در این مورد بیان می کند در شأن وی نیست مگر این که حداقل این ملاقات با خود سفیر به عمل آید.
و در نامه نیز توجه به وضع ایران و نظر آمریکا و دولت کارتر در این مورد داده شده است و درباره این مکاتبه رد و بدل شده [گفت] نتیجه آن هنوز معلوم نیست ولی خیلی محترمانه [و ]مؤدب پاسخ داده اند و متذکر شده اند که دولت آمریکا در امور داخلی هیچ کشوری دخالت نمی کند.
نظریه شنبه: ضمن تأیید این که مطالب فوق مطرح شده است به عرض می رساند همانطوری که همیشه گفته ام مظفر بقائی خیلی سخت و جدی طرفدار دین اسلام و قانون اساسی مملکت است و یاد شده معتقد است باید قانون اساسی به نحو احسن در کشور اجرا شود و واقعا از طرفداران رژیم مشروطه سلطنتی است ولی دولت[های ]ما در خلاف جهت منافع ملی و مردم قدم برمی دارند و حتی معتقد می باشد شاهنشاه را با آنچه که حقیقت دارد آشنا می کند.
مردم هنوز مسلمانند و با ایمان، ولی نابسامانی و زشتی جامعه را دگرگون نموده و دولت از اجرای روش های قاطع در جهت منافع مردم عاجز است اگر اتفاقی در مملکت پیش آید تنها سازمان حاکم توده ای ها خواهند بود.
نظریه سه شنبه: با توجه به دسترسی شنبه مراتب به احتمال قوی مطرح گردیده ضمنا مظفر بقائی گزارشی در 4 صفحه به سفیر آمریکا و یک تلگراف به جناب آقای نخست وزیر و نامه[ای به ]دادستانی و جزوه[ای] در 12 صفحه خطاب به مردم و یک جزوه در 12 صفحه درباره 16 آذر که با امضای هیأت اجرائیه حزب زحمتکشان ایران می باشد جهت مطالعه در اختیار شنبه قرار داده است.
ضمنا هرگونه تحقیق پیرامون خبر فوق موجب سوخته شدن شنبه می گردد.
توضیح این که شنبه در مورد کسب خبر از یادشده کاملاً توجیه و راهنمائی شده است.
نظریه جمعه: مدارکی در فوق به آنها اشاره گردیده قبلاً طی گزارشات خبری به استحضار رسیده است.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله سید محمود طالقانی در 1282 ه ش در قصبه «گلیرد» طالقان دیده به جهان گشود.
برای نخستین بار مخالفت خود را با دولت وقت (در دوره حکومت رضاخان) آشکار ساخت.
در پی حادثه ای که در کلانتری 4 تهران به وقوع پیوست، بازداشت شد.
علت بازداشت وی از سوی سرهنگ پاشاخان مبشر رئیس پلیس آن زمان مسأله جواز برای عمامه بود .
در این بازداشت مرحوم طالقانی با مأموران کلانتری 4 درگیری پیدا کرد.
جریان این درگیری به گوش رضاخان رسید و پرونده ایشان به عدلیه فرستاده شد و در عدلیه به شش ماه حبس محکوم شد.
بعد از خروج از زندان به تحصیل خود ادامه داد، تا این که جنگ بین الملل دوم اتفاق افتاد.
مجاهد کبیر، پس از پایان جنگ به طوری جدی وارد فعالیت های سیاسی شد و در 28 مرداد 1332 به علت پنهان کردن مرحوم نواب صفوی در منزل خود، بار دیگر گرفتار حبس طاغوت شد و در سال های 40 ، 41 و 42 نیز چندین بار به حبس افتاد.
در 1342 به مدت ده سال به حبس محکوم گردید.
اما بعدها مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
پس از آزادی تا 1350 دوبار دیگر محبوس شد و در 1350 برای مدت 5 /1 سال به زابل و بافق کرمان تبعید گردید.
در 1354 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و پس از سه سال تحمل انواع شکنجه ها در سال 57 با قیام ملت از زندان آزاد گشت.
او پس از ماه ها تلاش بی وقفه برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی سرانجام در 19 شهریور1358 به سرای باقی شتافت.

منبع:

کتاب مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 497


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.