تاریخ سند: 27 اردیبهشت 1357
محمدباقر نقوی
متن سند:
از: بابل تاریخ: 27 /2 /2537[]
به: ساری شماره: 3514 /2 ﻫ ب
0227
روز جاری محمدباقر نقوی1 روحانی تلگرافی تحت عنوان" تهران، کاخ نخستوزیری هیئت محترم دولت" رونوشت به حضرت آیتالله العظمی آقایان گلپایگانی و شریعتمداری و بزرگزاده2 و واحدی3 نمایندگان مجلس، [به] مضمون، در حوادث جانگاه اخیر قم عدهای از مأمورین انتظامی برخلاف موازین شرع و قانون به منازل حضرت آیات عظام که پناهگاه شرعی و قانونی قاطبه مسلمین و شیعیان جهان میباشد هجوم آورده، ضمن انواع هتاکی در محضر آیات به خصوص آیتالله العظمی آقای شریعتمداری مرجع عالیقدر عالم تشیع و در حضور معظم له چند نفر را مقتول و مجروح ساختند، اینگونه اعمال خلاف قاطبه مسلمین و مؤمنین را تحت تأثیر4 و کلیه علاقمندان به مقام شامخ روحانیت و امنیت مملکت تقاضای رسیدگی و مجازات این قبیل مأمورین را دارند و با تجدید احترامات از جامعه روحانیت شهرستان بابل، محمدباقر نقوی تهیه و به مخابرات بابل تسلیم نموده است. مقرر فرمائید نظر عالی را در خصوص مخابره تلگراف و یا عدم مخابره آن به این سازمان سریعاً ابلاغ نمایند.5
تقیزاده
گیرنده: آقای هودی
گوینده: مرکّباتی
ساعت: 13:35
قبض صادر شد. 3439 تلفن حجتی
توضیحات سند:
1. آیتالله شیخ محمّدباقر نقوی فرزند مرحوم حجتالاسلام شیخ ملاعبدالرحمان دیوکلایی در 1275 ش در قریه دیوکلای امیرکلا دیده به جهان گشود. از هفت سالگی در مکتبخانه روستای دیوکلا مشغول تعلیم گردید. او از دوازده سالگی در بیت پدرش در مدرسه علمیه صدراعظم اسکان یافت و نزد علمای بزرگ زمان تلمذ کرد و در 1309 ش به منظور ادامه تحصیل عازم شهر مقدس قم شد و نزد علمای عالیقدر جهان تشیع از جمله آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ محمّد فیض قمی، سیدمحمّدتقی خوانساری، شیخ محمّدمهدی امیری معروف به شیخ مهدی امیرکلائی به تحصیل پرداخت.
آیتالله نقوی پس از پایان دروس و اخذ اجازه از محضر علما و بزرگان فقها به دیوکلای امیرکلا مراجعت نمود و به جای پدرش در سنگر محراب و نشر احکام در پیشبرد اسلام و ارائه خدمات اجتماعی در روستاها و اطراف بابل، با عمر پربرکت و طولانی بالای 90 سال خود، آنجام وظیفه کرده است.
بابل سرزمین طلای سبز، محمّد صالح طبری، (تهران: فکر روز، 1387،) ص 277 و ص 278.
آیتالله محمّد فاضل استرآبادی در کتاب خاطرات خود در خصوص مرحوم آیتالله نقوی میگوید: «مرحوم آیتالله نقوی از روحانیون محترم و سرشناس بابل بود. آیتالله نقوی از روحانیون انقلابی و پیرمردی بود که با حال ناتوانی که حتی توانایی پوشیدن کفش را هم نداشت کفشهایش را به دست میگرفت و در پیشاپیش تظاهرکنندگان حرکت میکرد. بسیاری از جلسات ما در منزل ایشان برگزار و تصمیمات در منزل ایشان اتخاذ میشد. همه روحانیون به ایشان احترام میگذاشتند و به حق هم شایستهی احترام بود.» خاطرات حجتالاسلام شیخ محمّد فاضل استرآبادی، تدوین: محمدرضا احمدی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387)، صص 232 و 233.
عالم وارسته و متقی، نقوی دیوکلایی در 5 اسفند 1365 ش با 91 سال سن چشم از جهان فروبست و به رحمت حق نایل آمد. پیکر این عالم ربانی با شکوه فراوان و با حضور قشرهای مختلف مردم بابل و امیرکلا و جامعه روحانیت، از مقابل منزل ایشان تا مسجد جامع دیوکلا تشییع شد و در آرامگاه شایستگان امیرکلا به خاک سپرده شد. اسناد ساواک. پرونده انفرادی
2. نظامالدین بزرگزاده فرزند محمّد در سال 1299 ش در بابل به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب دبیرآموزش و پرورش، رئیس آموزش و پرورش نوشهر و چالوس، ساوه، تنکابن، سمنان، دامغان، شاهرود، مدیرکل امتحانات وزارت آموزش و پرورش، مدیر کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان، بازرس وزارت آموزش و پرورش و نماینده دورۀ 24 بابل در مجلس شورای ملّی و دارای لیسانس حقوق از دانشگاه تهران بود. اسناد ساواک. پرونده انفرادی
3. قدرتالله واحدی نوایی فرزند علیاکبر در سال 1318 ش در بابل به دنیا آمد. برابر سوابق موجود نامبرده قبل از انقلاب دارای دکترای رشته قضائی، ممیز امور املاک ثبت کل (وزارت دادگستری)، معاون اداره کل بازرسی و بازرس وزارتی وزارت کشور، بازرس مخصوص وزیر کشور، مدیرکل اداره کل اصناف پایتخت، بازرس بازرسی شاهنشاهی، استاد مدرسه عالی بازرگانی و مدرسه عالی امور قضائی و اداری قم، عضو هیئت تحریریه مجله سازمان دفاع غیرنظامی کشور، عضو هیأتتحریریه مجله سلامت فکر، عضو انجمن بهداشت روانی، عضو حزب ایران نوین، عضو جناح پیشرو حزب منحله رستاخیز، منبع افتخاری ساواک منحله در هدف وزارت کشور، نماینده دوره بیست و چهار مجلس شورای ملّی منحله و عضو لژ خورشید جمعیت جهانی فراماسونری بوده است. برابر گزارشات موجود یادشده خود را وابسته به تیمسار فردوست و دکتر نهاوندی معرفی میکرده و در اوایل وکلاتش در بابل ده کانون حزبی شهری، چند کانون روستائی، کاخ جوانان و خانه جوانان را تأسیس نموده و املاکی نیز در بابل و بابلسر داشته و یکی از سهامداران شرکت محصول فیبر بوده است. مشارالیه در سال 50 برای آنجام یک مأموریت مطالعاتی در زمینه حکومتهای محلی و مسائل مربوط به وزارت کشور به مدت یکسال به رومانی رفته و دارای سه قطعه مدال از خاندان منحوس پهلوی میباشد. اسناد ساواک. پرونده انفرادی
4. در اصل: متأثر.
5. اداره کل سوم ساواک، پس از بررسی این گزارش، درباره آن نوشت: «مدیریت کل ضمن موافقت با مخابره تلگراف موصوف پی نوشت فرمودند: سوابق قبلی این روحانی بررسی، اگر سوابق دیگری دارد تبعید شود.» که پس از بررسی نوشته شد: «یادشده فوق فاقد سابقه ضدامنیتی در این اداره کل میباشد.» و پرویز ثابتی در تاریخ 9 /3 /37 در ذیل آن نوشت: «دستور مراقبت داده شود.» ساواک ساری نیز در پاسخ به این گزارش، طی نامه شماره: 1032 / 2ﻫ 1- 28 /2 /37 نوشت: «مخابره تلگراف مورد نظر از نظر این سازمان بلامانع میباشد.» ولی اداره کل سوم، مجدداً طی نامه شماره: 3122/ 312 - 13 /3 /37 دستور داد: «از محمدباقر نقوی مراقبت، نتایج حاصله را همراه با مشخصات کامل ملصق به عکس وی اعلام.» که رئیس ساواک ساری در ذیل آن به بخش 1 دستور داد: «خیلی فوری وضعیت سیاسی – اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی وی و میزان این نفوذ او در این بین مردم تعیین و به صورت تلفنگرام ظرف همین امروز به مرکز منعکس شود.» که در پاسخ طی نامه شماره: 1274 / 2ﻫ 1- 14 /3 /37 نوشته شد: «دارای 75 سال سن و در دیوکلاست در حوزه ژاندارمری امیرکلا، فرزندش معلّم است. تا به حال از نظر سیاسی هیچگونه پیشینهای نداشته، پیرمردی شکسته و افتاده و فرتوت و مورد احترام و وثوق شدید مردم است و فرد سالمی است و عمل وی در زمینه مخابره تلگراف متأثر از نظرات سوء روحانی کلّهبستی بوده و در واقع این شخص را اغفال نموده است.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 1 صفحه 347