گزارش درباره : استاندار، رئیس شهربانی و فرمانده ناوگان بندرعباس
گزارش درباره : استاندار، رئیس شهربانی و فرمانده ناوگان بندرعباس
متن سند:
محترما باستحضار میرساند : برابر گزارش سازمان اطلاعات و امنیت هرمزگان شخصی بنام طباطبائی از بندرعباس ضمن تماس تلفنی با شیخ محمد صدوقی (واعظ افراطی طرفدار خمینی در یزد) اظهار داشته طبق دستوری که داده بودید با آقای انواری (احتمالاً یکی از قشریون مذهبی طرفدار صدوقی در بندرعباس میباشد) صحبت کردم ولی ایشان حاضر نشد با من بشهربانی بیاید لذا تلفنی مرا به رئیس شهربانی معرفی نمود طباطبائی افزود رئیس شهربانی از افراد مسلمان و متدین میباشد و نسبت بشما ارادت دارد و هنگامیکه اتاق خلوت شد از جیب خود قرآن در آورد و گریه کنان گفت من از ارادتمندان شما هستم و در این استان شما میتوانید روی سه نفر حساب کنید من و استاندار و فرمانده نیروی دریائی، طباطبائی اضافه کرده و درباره افراد دستگیر شده صحبت کردم تیمسار رئیس شهربانی گفت متاسفانه دیروز برای چهار نفر از آنها کمیسیون تشکیل گردید و کار آنان از دست استان خارج شده ولی در مورد بقیه اطاعت میشود آنگاه رئیس شهربانی گفت با من باستانداری بیائید و همین مطالب را که بمن راجع به حضرت آیت اله گفتند به آنها هم بگوئید سپس باتفاق رئیس شهربانی به استانداری رفتم و در آنجا همانطوریکه فرموده بودید تهدیدشان کردم و آنها پس از مشورت قول دادند غیر از آن چهار نفر بقیه را آزاد کنند و در مورد آن چهار نفر نیز کوشش خواهند کرد شاید نتیجه بگیرند.ضمنا قرار است بعداز ظهر باتفاق انواری و استاندار و رئیس شهربانی برویم منزل آقای یاوری و صحبت را آنجا ادامه دهیم، صدوقی گفت برخوردتان با آنها خوب و حتی دست بدهید و روبوسی نمائید و از قول من بگوئید این مبارزه که شروع کرده ایم تا سر حد جان ایستادگی خواهیم کرد و بقول خمینی هیچکس در این نهضت دخالت ندارد و ما داریم کار خدائی را تعقیب میکنیم.
قبل از این خونریزیها ممکن بود با مرجع بزرگ صحبت کنیم و ایشان را ملایمتر نمائیم ولی ایشان اکنون صد در صد ایستادگی میکنند و خواهان حکومت اسلامی میباشند و ما به افرادی که در دستگاههای دولتی هستند نیاز داریم و اگر موفقیت حاصل شد شما در آن زمان هم همین کار را که اکنون میکنید خواهید کرد.
طباطبائی گفت مردم بندرعباس از آقایان انواری و متقی ناراحت هستند.
صدوقی گفت متقی اصلاً بدرد نمیخورد سراغش نروید ولی انواری مردی است مقدس، روشن، فهمیده و متدین و با ایمان ولی قدری ضعیف است از قول من بگوئید من هم پیش از اینکه وارد این صحنه شوم قدری میترسیدم ولی اکنون که وارد معرکه شده ام هیچ ترسی ندارم و اگر عاقلانه عمل نمائید هیچ ناراحتی برای شما پیش نخواهد آمد.
طباطبائی گفت من با او صحبت کردم حتی گفتم آقای صدوقی گفته است اعلامیه ای بدهید ولی ایشان جانب احتیاط را رعایت میکند و حتی رئیس شهربانی هم گفته است ایشان سست عنصر هستند ضمنا رئیس شهربانی شماره تلفن خودشان (تلفن منزل 7777 و شهربانی 7000) را داده و بسیار علاقمند است که شما با ایشان تماس بگیرید.
سازمان هرمزگان اظهار نظر کرده است که استاندار و رئیس شهربانی و فرمانده ناوگان بندرعباس شدیدا مرعوب مخالفین و بخصوص روحانیون قشری شده اند و در برخورد با قشریون مذهبی سعی دارند چنین وانمود کنند که آنها با عقاید و افکار آنها مخالفتی ندارند و اکثر دستگیریها و تعقیبات از ناحیه ساواک اعمال میگردد.
این ضعف مقامات بارها زبانزد مخالفین و قشریون بوده است.
سازمان مزبور اضافه نموده است باتوجه به موارد فوق چنانچه زمانی وضعیت حادتری در منطقه روی دهد این مسئولین با چنین روحیه ای قادر به تامین امنیت منطقه نخواهند بود و بروز حوادث ناگوار قابل پیش بینی است.
مراتب جهت استحضار و صدور هر گونه اوامری بعرض رسید.
1
توضیحات سند:
1ـ تاریخ این گفت و گو در سند مشخص نشده، اما به واسطه تاریخی که در ذیل صفحه دوم سند آمده در میان سندهای امروز (9 /10 /57) گنجانده شده است.* امروز (9 /10 /57) آیت الله صدوقی با صدور اعلامیه ای تهاجم به جمع فرهنگیان تحصن کنند.
در بندرعباس را محکوم کرد و همبستگی مردم یزد را با مبارزان بندرعباس اعلام نمود.
آیت الله صدوقی در اعلامیه خود یادآور شد که در این تهاجم 6 نفر کشته و 7 نفر زخمی شدند.
(اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، صص 567 و 568) روزنامه کیهان در این باره نوشت نهم دی ماه «ماموران انتظامی بندرعباس به دبیرستان ابن سینا که محل تجمع عده ای از فرهنگیان و معلمان بود حمله کردند و اجتماع کنندگان را مضروب و مجروح ساختند.
به دنبال وقوع این حادثه گروه زیادی از مردم بندرعباس در خیابانها به راه افتادند و به دادن شعار پرداختند.
در جریان این تظاهرات که منجر به دخالت ماموران شد حداقل 6 نفر کشته و 24 نفر زخمی شدند.
تظاهرکنندگان همچنین به 8 شعبه بانک، 16 فروشگاه لوکس فروشی و مشروب فروشی، چهارده انبار بزرگ مشروب حمله کردند و آنها را به آتش کشیدند.
» (ش 10605، ص 6)