تاریخ سند: 6 شهریور 1345
موضوع: گفتگوی خواجه نوری و مهندس والا
متن سند:
از: 321 تاریخ:6 /6 /1345
به: خلیج شماره: 5-5
موضوع: گفتگوی خواجه نوری و مهندس والا
اطلاع واصله حاکیست محسن خواجه نوری1 نماینده مجلس شورای ملی ضمن یک مذاکره خصوصی در تاریخ (6 /6 /45) به مهندس عبداله والا اظهار داشته است در تاریخ 4 /6 /45 در یک مهمانی که اینجانب و آقایان نخستوزیر – الموتی و امیرانی2 شرکت داشتیم مطالبی پیرامون جریان اخیر شما (والا) گفته شده است. نامبرده اضافه نموده در تاریخ 6 /6 /45 شخصاً نزد الموتی رفتم و موضوع را واضحتر برای ایشان بازگو نمودم و گفتم مهندس والا هیچ تقصیری ندارد بلکه مقصر اصلی کسی است که این مطالب را چاپ نموده است. در جواب الموتی گفته است اینجانب هیچ گونه ناراحتی و کینهای از مهندس والا ندارم و هر چه دلش میخواهد برای من بنویسد. ولی از لحاظ آن مطلب اگر چه برای حل آن وقت زیادی لازم است معهذا اینجانب (الموتی) سعی خواهد کرد به هر ترتیبی شده با توسل به مقام بالاتری موضوع را با نخستوزیر حل نمایم. در پایان مذاکرات خواجه نوری از مهندس والا دعوت نموده است در روز 7 /6 /45 که عدهای از نمایندگان مجلس میهمان خواجه نوری میباشند مهندس والا نیز برای صرف ناهار و آشنایی با آقایان به منزل مشارالیه برود.
روی پرونده الموتی به کلاسه الف-ل – 5 بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. محسن خواجه نوری: فرزند حاج محمد علی حبیب (شالفروش)، در سال 1295 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. پس از آنکه تحصیلات ابتدایى را در ایران به پایان رسانید، عازم فرانسه شد و در آنجا دوران متوسطه را گذراند، سپس عازم سوئیس شد و در دانشگاه لوزان سوئیس تحصیلات عالى را در رشته علوم عالى تجارت و اقتصاد ادامه داد و به تهران بازگشت. وی در دانشگاه تهران در رشته حقوق قضائى دانشکده حقوق تهران ادامه داد.
خواجه نوری ابتدا به سمت مشاور مالى اقتصادى وزارت دارایى به کار پرداخت و به یکى از اشخاص با نفوذ و صاحب قدرت تبدیل شد. هنگامى که وزارت کار تأسیس شد، محسن خواجه نورى عضو هیئت عالى مستشارى این وزارتخانه شد و در تنظیم و تدوین قانون اولیه کار نقش مؤثرى داشت. در همین وزارتخانه بود که مشاغل و مقامات گوناگونى از قبیل ریاست اداره مدیر کلى و مدیریت عامل صندوق تعاون و بیمه کارگران را بر عهده گرفت.
محسن خواجه نورى، اولین مدیر عامل سازمان بیمههاى اجتماعى بود که در تشکیل این سازمان نقش عمدهاى داشت و در دور بیست و یکم و بیست و دوم قانونگذارى نمایندگی مردم شمیران ـ لواسانات ـ رودبار و قصران در مجلس شوراى ملى را بر عهده داشت. وی پس از آنکه منصور نخستوزیر شد، به عنوان لیدر اکثریت مجلس توسط نمایندگان عضو فراکسیون انتخاب شد. او عضو هیئت امناى دانشگاه ملى و عضو شوراى باشگاه خلبانى کشورى و عضو هیئت امناى بنگاه دریایى تراب و مدیر عامل باشگاه ورزشى نور نیز بود. خواجهنورى یکى از آثار برگزیده آندره ژید را به فارسى ترجمه و نشان درجه 4 همایون را دریافت کرده بود. وی عضو حزب ایران نوین و رستاخیز بود و از سیاست غرب طرفداری میکرد. خواجه نوری از اعضای برجسته جمعیت فراماسونری لژهای فردا، ابن سینا و دانش بود. وی پس از پیروزى انقلاب اسلامى در مهرماه 1358به حکم دادگاه انقلاب اعدام شد.
2. على اصغر امیرانى: فرزند مظفر، در سال 1294 ﻫ ش در بیجار متولد شد. ابتدا در گروس به مکتب رفت و در سن ده سالگى به تهران آمد و در منزل ستوان محمودخان اورلین خان در خدمت فرزندانش بود. در دبیرستان شرف تحصیل نمود و از دارالفنون دیپلم گرفت. او با ادامه تحصیل در دانشگاه، موفق به دریافت لیسانس حقوق شد. فعالیت مطبوعاتى خود را از سال 1319 شروع کرد و در نشریاتى چون نسیم صبا، اطلاعات و ایران باستان قلم زد. وى صاحب امتیاز و مدیر مجلهی خواندنیها بود که تا ایام بعد از انقلاب نیز منتشر مىشد. على اصغر امیرانى از دوستان نزدیک سپهبد فضلالله زاهدى و مرتبط با میس میتون جاسوس حرفهای انگلیس بود و علیه نهضت ملی نفت و مبارزات ملت ایران و دولت مصدق با او همکارى مىکرد. مجلهی وى در خدمت رژیم ظالم پهلوى بود و در همین راستا هنگامى که در سال 1338 مجلهاش توقیف شد، با دستور محمدرضا پهلوى از آن رفع توقیف گردید. ارزیابى ساواک در سال 1339 از مجله خواندنیها بدین شرح است : «یک مجله حرفهاى است تیراژ قابل توجهى دارد. با مصدق مبارزه کرده در سیاست داخلى انتقادى ملایم، در سیاست خارجى با دولت متابعت کرده طرفدار مقام شامخ سلطنت بوده و با دولت سپهبد زاهدى به علت دوستى با وى همکارى نزدیک داشت.» او با مقامات انگلیسى در ارتباط بود و ضمن جلوگیرى از چاپ هرگونه مقاله علیه انگلیس و آمریکا در مجله، از چاپ چنین مقالاتى در سایر روزنامهها نیز به شدت ناراحت مىشد. وى از طریق دکتر رضا امینى که کارمند سفارت آمریکا در تهران بود، با مقامات سیاسى آمریکا تماس داشت و در انجمن فرهنگى ایران و آمریکا عضو بود. على اصغر امیرانى به علت برخورد با اتباع خارجى و ملاقات با نمایندگى مطبوعات سفارتخانهها و کادر سیاسى آنها و کنترل آنها، با ساواک همکارى داشت و از سال 1347 جهت ارتباطگیرى سهلالوصول و انتقال به موقع گزارشات از طرف آن سازمان داراى بىسیم بود. ساواک به دلیل همکارى مفید وى، کمکهاى زیادى از مجارى مختلف از جمله دادن آگهى به مجله از طریق وزارت اطلاعات، کمکهاى بلاعوض از طریق شرکت نفت و وامهاى متعدد با مبالغ زیاد از طریق بانکهاى مختلف، به او مىنمود. در سال 1344 وى به نمایندگى از طرف مطبوعات ایران به اسرائیل سفر کرد. در دیگر سفرهاى خارجى نیز با مسئولین دولتى همراه بود و از جمله سفرى نیز با محمد رضا شاه به خارج از کشور داشت. علىاصغر امیرانى با اکثر مسئولین مملکت در دورههاى مختلف داراى ارتباط نزدیک بود. در سال 1345 در جلسهاى با حضور نخست وزیر، شرکت نمود و در سال 1355 با فرح ملاقات کرد. وى در سال 1348 دو جلد کتاب با عنوان خواجه تاجدار براى فرح ارسال کرده بود که دفتر فرح ضمن تشکر، سى و هشتمین سال انتشار مجلهی خواندنیها را به او تبریک گفت. در سال 1357 رئیس ساواک نیز طى نامهاى از امیرانى و مجله خواندنیها به دلیل چاپ مقالات میهن پرستانه و مفید تشکر کرد. على اصغر امیرانى، صاحب نشانهاى همایون، تاجگذارى و اصلاحات ارضى و عضو کلوپ عصر و باشگاه سوارکاران وابسته به دربار بود، در اواخر اسفندماه 1357 بازداشت و پس از چند ماه از زندان آزاد شد. او در ایران ماند تا اینکه در سال 1359 مجدداً به دلیل ارتباط با انگلیسیها و ... بازداشت شد. وی پس از محاکمه به جرم ارتباط مستمر با دربار و عوامل بیگانه و انتشار مقالاتى در دفاع از رژیم و همچنین حمایت از زاهدى نخستوزیر کودتا و مخفى کردن او در منزل خود، در سال 1362 مجرم شناخته شد و به اعدام محکوم گردید.
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 134