تاریخ سند: 3 اسفند 1350
پیرو: 15729/13/10/50
متن سند:
از: ساواک شیراز تاریخ: 3 /12 /1350
به: کل سوم 353 شماره: 17669
پیرو: 15729 /13 /10 /50
احمد توکلی1 اعتراف نموده بیست و پنج نسخه اعلامیه از معلمی به نام سید محمد مرتضوی اخذ و به هادی خانیکی داده تا در مشهد توزیع نماید به دنباله تحقیقات برای شناسایی مرتضوی سید جوانی به نام یحیی مرتضوی2 که اهل همایونشهر اصفهان میباشد مورخ 30 /11 /50 در مدرسه خان3 اظهار داشته از آقای فلسفی4 برای شریعتی امام جماعت بندرعباس توصیه دارد که به منبر بروم گویا وی که از معلمین افراطی میباشد برادری به نام محمد مرتضوی دارد ضمناً مشارالیه روز 1 /12 /50 به صوب بندرعباس حرکت کرده است. ملاحظات
1- امکان دارد مرتضوی یادشده همان شخص مورد نظر باشد.
2- سوابق وی مورد نیاز است. لحسائی
گیرندگان 1- کل سوم 312 جهت استحضار و اعلام سوابق یادشده
2- ساواک بندرعباس به منظور شناسایی و ارسال مشخصات ملصق به عکس شخص مورد نظر با اولین پیک
ماههای محرم و صفر
دایره امنیت اقدام شود 4 /12
_________________________
1. حجتالاسلام احمد توکلى در سال 1308 ﻫ ش در راور کرمان متولّد شد. تحصیلات ابتدایى را در مدارس زادگاهش گذراند و ادبیات و صرف و نحو را نزد حاج آقاى حقیقى فرا گرفت. 3 الى 4 سال در حوزه علمیه اصفهان علوم دینى را آموخت و پس از پایان سطح به قم مراجعت و از محضر آیات عظام: سیدحسین بروجردى، عباسعلی شاهرودى، سیدمحمدمحقق داماد و مرتضی حائرى یزدى کسب فیض کرد. در سالهاى 49 ـ 1348 در حسینیه ارشاد به ارائه خدمات علمى و فرهنگى پرداخت، امّا به درخواست عدهاى از اهالى راور به آنجا مراجعت و به تأسیس مدرسه علمیه و پرورش طلاّب همت گماشت.
براساس اسناد ساواک، وى از روحانیون طرفدار حضرت امام(ره)، عامل پخش اعلامیه روحانیون مخالف و جزو نویسندگان مجلّه مکتب تشیع قم بوده است. طبق گزارش مورخ 6 /2 /52 ساواک، وی به اتهام شرکت و مباشرت در آتش زدن سن نمایش دبستان ولیعهد در بخش راور کرمان و نیز تبلیغات سوء تحت تعقیب قرار گرفته و در تاریخ 18 /5 /52 قرار منع پیگرد جهت وى صادر شده است. در مورخه 26 /8 /52 براى مدت سه سال به بندر دیلم تبعید شد که به علت عدم سابقه محکومیت، مدت آن به یک سال و نیم تخفیف یافت. اگرچه قرار بود مدت محکومیت و تبعید وى در تاریخ 26 /2 /54 پایان پذیرد ؛ امّا قبل از رسیدن موعد مقرر، در مورخه 23 /2 /54 به اتهام اقدام علیه امنیت داخلى مملکت بازداشت شد و از آنجا به زندان عادل آباد شیراز منتقل و بعد هم به زندان بوشهر فرستاده شد. وی سرانجام در تاریخ 5 /4 /54 آزاد و به کرمان باز گشت. حجت الاسلام توکلی در تاریخ 22 /6 /55 مجددا به ساواک احضار شد. در اسناد ساواک وی عامل تشویق مردم جهت مبارزه علیه برنامههاى تلویزیون و تخریب دکلهاى رله تلویزیونى راور و هجدک معرفی شده است. حجت الاسلام توکلی در تاریخ 15 /9 /56 ممنوعالمنبر شد و پس از درج مطالب موهن علیه حضرت امام خمینى (ره) در روزنامه اطلاعات، بر شدّت فعالیتهایش افزود.
پس از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى، حجتالاسلام حاج احمد توکلى به ریاست دادگاه انقلاب و کیفرى یک کرمان، دادگاه مدنى خاص کرمان، دادگاه انقلاب سیرجان و دادگاه مدنى خاص آن شهر منصوب شد. آخرین سمت وى ریاست دادگاه انقلاب و دادگاه کیفرى یک سیرجان بود، که قبل از شروع خدمت در 17 شهریور 1368 در حادثه تصادف اتومبیل درگذشت.
(حدیث کرمان، شماره 172، 21 شهریور 1368، ص 4)
2. حجتالاسلام سید یحیی مرتضوی در سال 1322 ﻫ ش در خمینى شهر اصفهان متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد اساتیدى نظیر سید ناصر مهدوى، شیخ حیدرعلى صلواتى، فاضل کوهانى، شیخ مرتضى مقتدایى و شیخ احمد فیاض به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1342 به نجف اشرف عزیمت کرد. وی نزد آیات عظام شهید محمدباقر صدر، سیدمحمد روحانى، سیدعبداللّه شیرازى، دکتر محمد صادقى و حضرت امام(ره) تلمذ کرد. در سال 1347 به ایران برگشت و در درس آیتالله حاج آقا حسین خادمى و میرسیدعلى بهبهانى شرکت کرد.
وى با شروع نهضت حضرت امام(ره) در سال 1341 شروع به فعالیت کرد و در عید نوروز 1342 اقدام به انتشار اعلامیه و چاپ کارت پستال از حضرت امام(ره) نمود. در سال 1342 دو بار توسط ساواک دستگیر شد و در سالهاى 1349 و 1357 به علت فعالیتهاى انقلابى بازداشت گردید. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سازمان تبلیغات اسلامى و سپس در قوه قضائیه مشغول خدمت شد.
3. مدرسه خان: این مدرسه که به همت مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بازسازی و تعمیر شد و به مدرسهی آیت الله بروجردی تغییرنام یافت دارای ساختمانی سه طبقه و تعداد 59 حجره بود. این مدرسه که تولیت آن در دست حجت الاسلام سیدمحمدحسن طباطبائی – فرزند آیت الله بروجردی(ره) - بود، در دوران انقلاب اسلامی یکی از پایگاه های مهم مبارزه به شمار میرفت.
4. حجتالاسلام شیخ محمدتقی فلسفی، فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 ﻫ ش در تهران تولد یافت. تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ محمدعلی کاشانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهرهمند گردید. وی نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. او مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجۀالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه میکرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین میپرداخت. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید. در پی غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیتالله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوعالمنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر میبرد، تدریس فن خطابه را برای علاقهمندان در زندان آغاز کرد. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوعالمنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانیهای خود را پیامهای حضرت امام قرار میداد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت میپرداخت. پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقالهای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضعگیریهای بسیار سخت پرداخت. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری با شکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (سلامالله علیه) به وطن، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.» حجۀالاسلام فلسفی صاحب سخنرانیهای روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیۀالکرسی میباشد. ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیتهای مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و سرانجام در روز جمعه 27 آذر 1377 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 1 صفحه 29