تاریخ سند: 27 دی 1345
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 26539 /20 ه 3
ساعت 1300 تاریخ فوق که مصادف با آخرین روز ماه مبارک رمضان بود حاج
نجات در مسجد جامع منبر رفته و ضمن صحبت پیرامون اختلافات دستگاه دولت با
روحانیت اظهار داشت مردم و روحانیت و آقای جعفری از من دو چیز خواسته اند که
در اینجا به عرض برسانم و از مامورین و کارآگاهان خواهش می کنم که این مطالب
را با دقت بنویسند و به مقامات بالا بدهند و از حضار محترم تقاضا دارم مطالبی را که
من می گویم با صدای بلند تصدیق کنند ما که در اینجا گرد آمده ایم نه می خواهیم
تظاهر کنیم و نه می خواهیم آشوب به راه بیاندازیم.
1ـ ما از رئیس دولت می خواهیم که هر چه زودتر مرجع عالیقدر تقلید ما حضرت
آیت اله عظمی خمینی (صلوات و گریه شدید جمعیت) را به حوزه علمیه قم
بازگردانند آخر این ملت از تبعید ایشان ناراحت است آخر ملت ایران به وجود ایشان
علاقه دارد پروردگارا هرکس در این کار پیشقدم شد خودت او را یاری کن (جمعیت
با صدای بلند توام با گریه گفتند صحیح است).
2ـ خواسته دوم ما اینست که هر چه زودتر زندانیان بی گناهی که به خاطر مذهب و
روحانیت دستگیر شده اند آزاد شوند (جمعیت بلند گفتند صحیح است) و ادامه داد
آخر مگر اینها چکار کرده اند این بی گناهان را آزاد کنید.
پروردگارا هر کس در این دو
امر حیاتی پیشقدم شد و خواسته ما را جامه عمل پوشانید او را یاری کن (آمین
جمعیت) سپس حاج نجات از منبر پایین آمد میکرفن را به دست جعفری دادند
نامبرده اظهار داشت باید در بعضی کارها تقیه کرد مثلاً وقتی شما به عربستان و
عتبات مشرف می شوید چون مردم آنجا سنی هستند باید شما هم در وضو گرفتن و
نماز خواندن مانند آنها رفتار کنید و تقیه نمایید چون ممکنست به شما اهانت شود یا
جانتان در خطر قرار گیرد ولی موقعی که دین در خطر است دارند قوانین قرآن را
نابود می کنند دیگر تقیه جایز نیست.
اینجا اگر جان یک میلیون نفر هم از دست برود
جا دارد که فدای قانون قرآن شود و نباید ساکت نشست من اکنون آن شماره مجله زن
روز را در منزل دارم که شما جریانش را شنیده اید که طبق نوشته های آن زن و مرد
باید برابر ارث ببرند و همچنین بچه که به دنیا بیاید دو نوع است یکی قانونی و
دیگری طبیعی است که نوع دوم بر اثر نزدیکی غیر مشروع به وجود آمده آخر چرا با
حیثیت اسلام این طور بازی می کنید اینجا دیگر تقیه به درد نمی خورد سپس از مردم
خواست که صلوات بی مورد نفرستند و هر موقع که ایجاب کرد خودش خواهد گفت
که چه موقع صلوات بفرستند مشارالیه اضافه کرد همان طور که قبلاً گفته ام با هرکس
که با اسلام و قانون اسلام مخالفت کند مخالفت خواهم کرد و چه بهتر که این جان
ناقابل خود را در این راه فدا کنم من یک طلبه کوچک هستم و باید حقایق را
بگویم اگر بخواهند من چیزی نگویم باید مرا از شهر بیرون کنند یا زبانم را از
حلقوم در آورند والا وقتی من چشمم به چهره شما می افتد نمی توانم چیزی
نگویم و حالا من دعا می کنم و شما آمین بگویید پروردگارا مراجعی که در نجف
هستند آیت اله خمینی ـ حکیم1 ـ خویی و شیرازی را یاری کن.
پروردگارا سایه
بلند پایه آقا را بر سر ما مستدام بدار.
پروردگارا دشمنان آنها را نابود بفرما
پروردگارا زندانیان بی گناه را آزاد کن.
توضیحات سند:
* به: تیمسار ریاست ساواک
اداره کل سوم 316
[از: ساواک تهران]
شماره : 22473 /20 ه 3
تاریخ : 28 /10 /45
گزارشات خبری شماره
26505 /20 ه3ـ 25 /10 /45 و
26506 /20 ه3ـ 25 /10 /45 و
26507 /20 ه3ـ 25 /10 /45 و
26513 /20 ه3ـ 26 /10 /45 و
26517 /20 ه3 و 26 /10 /45 ـ
26520 /20 ه3 و 26 /10 /45
و 26521 /20 ه3و 26 /10 /45
به عرض تیمسار ریاست
ساواک رسید پی نوشت
فرمودند اطلاعیه برای شهربانی
ارسال شود مقرر فرمایند در این
مورد اقدام لازم به عمل آید.
از طرف رئیس ساواک تهران ـ
نواب
تهیه کننده ـ رضوی
رئیس بخش ـ تهامی
28 /10 /45
رئیس اداره امنیت داخلی ـ
رخشا
1ـ آیه اللّه سید محسن حکیم در
سال 1306 ه ق در لبنان متولد
شد.
پدرش علامه سید مهدی
حکیم (متوفی 1312) و مادرش
نواده آیت الله آقا شیخ عبدالنبی
کاظمی، صاحب کتاب
«تکمله الرجال» می باشد.
خاندان حکیم یکی از
خاندانهای اصیل و عرب در
عراق می باشد که شخصیت های
علمی و اجتماعی بزرگی از آن
برخاسته اند.
آیت الله حکیم از
محضر علما بزرگی چون حاج
سیدمحمد کاظم یزدی، حاج شیخ
محمدکاظم خراسانی، میرزای
نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی،
شیخ الشریعه اصفهانی و برخی
دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم
آیت الله حکیم بعد از رحلت
آیت الله العظمی بروجردی،
مرجعیت عامه شیعه را به دست
گرفت از آیت الله حکیم فرزندان
برومند عالم و لایق باقی مانده
است.
آنان در دوران زعامت
پدر بزرگوار خود از معاونت و
یاری او خودداری نکردند و
پس از رحلت آن بزرگوار اغلب
آنان به دست دژخیمان نظام
عفلقی به فیض شهادت نائل
آمدند و خاندان حکیم یکی از
کانونهای مقاومت و شهادت در
عراق به شمار می آید.
این عالم
بزرگوار پس از عمری تلاش و
کوشش در راه اسلام و قرآن
سرانجام در 27 ربیع الاول
1390 ه ق به ملکوت اعلی
پیوست.
مدفن آن مرحوم در نجف در
مقبره مخصوص جنب کتابخانه
خود می باشد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 161