تاریخ سند: 25 دی 1344
موضوع: آقای سنابادی1
متن سند:
شماره: 54598 /316
از: اداره کل سوم 316
به: ریاست ساواک استان ششم (آبادان)
عطف به: 44 /17583 /6 ﻫ 13 /10 /44
خواهشمند است دستور فرمایید ضمن ارسال خلاصه سوابق و بیوگرافی ملصق به عکس نامبرده بالا بطور کاملاً غیر محسوس از مشارالیه و آقای جمی تحقیق و اعلام نمایند که نامبردگان با آقای رضوی (فرستنده نشریه) چه ارتباطی داشته و در صورت امکان مشخصات وی تعیین و ارسال دارند.
مدیرکل اداره سوم- مقدم
از طرف لیقوانی
اصل در پرونده سنابادی بایگانی است.
این رونوشت در پرونده جمی بایگانی شود- 23 /10 /44
توضیحات سند:
1.
آیتالله شیخ محمود سنابادی، فرزند صفرعلی در عید قربان سال 1342 ﻫ ق در مشهد مقدس در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد.
پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه وارد حوزه علمیه مشهد شد و از محضر اساتیدی نظیر آیتالله سید علی سیستانی، خزعلی، سیدان، میرزا احمد مدرس یزدی و علامه نمازی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت.
وی پس از مدتی به نجف اشرف مهاجرت کرده و از محضر آیات عظام سیدمحمدباقر محلاتی، میرزا حسن یزدی، سید ابوالقاسم خوئی، عبدالهادی شیرازی، محمود شاهرودی، سید محسن حکیم و سید ابراهیم اصطهباناتی استفاده نمود.
آیتالله سنابادی بنابر تقاضای اهالی آبادان در سال 1374 قمری از نجف اشرف به آن شهرستان مهاجرت و به اقامه نماز جماعت و ترویج احکام دینی اشتغال ورزید.
وی کار فرهنگی را با تأسیس مدارس پسرانه نور دانش و دخترانه شهربانو آغاز و سپس به اتفاق آقایان سید حسین مکی، سید محمد برهانی و سید محمدتقی مصدرالامور اقدام به ساخت و راهاندازی مدارس راهنمائی و دبیرستان انصاری در آبادان نمود.
آیتالله سنابادی در ادامه کارهای فرهنگی اقدام به تأسیس اتحادیه آموزشگاههای ملی آبادان کرد.
وی علاوه بر فعالیتهای عمرانی، در امور سیاسی نیز نقش ارزندهای داشت و قبل از انقلاب اسلام منزلش پذیرای بسیاری از مبارزان بود.
پس از مدتی که از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گذشت، علیرغم میل باطنی مجبور به ترک آبادان و هجرت به شیراز گردید.
در شیراز ضمن اقامه نماز جماعت، به تدریس در حوزه علمیه شیراز پرداخت.
پس از حدود 7 سال به زادگاهش بازگشت و ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد تخته سنگی مشهد به تدریس نیز همت گماشت و سرانجام پس از 90 سال عمر با برکت، در تاریخ 30 /8 /1387 ﻫ ش دار فانی را وداع و در جوار علی ابنموسیالرضا(ع) به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام غلامحسین جمی به روایت اسناد ساواک صفحه 28