تاریخ سند: 9 دی 1352
موضوع: سیدعلی اکبر ابوترابی
متن سند:
از: 312 تاریخ:9 /10 /1352
به: 23 ﻫ شماره: 10145 /312
موضوع: سیدعلی اکبر ابوترابی
یکی از منابع ساواک قم طی مسافرتی که چندی پیش به قزوین نموده اعلام داشته :
در چند روز اخیر (تقریباً 12 /4 /52) که من مسافرتی به قزوین نمودم به منزل سید عباس ابوترابی که فرزندی به نام سید علیاکبر علوی ابوترابی دارد و در قم زندگی میکند رفتم در آنجا با اشخاصی آشنا شدم که همه با رژیم مملکت مخالف بودند و هرکدام دستهای را رهبری میکردند و نام آنها بدین ترتیب بود:
1- محمود وحیدی فرزند رئیس بانک اصناف قزوین.
2- شخصی به نام حاج سیدجوادی که هویت او را به خوبی نمیدانم.
3- اکبر هاشمیان1 راننده تاکسی در قزوین. اکبر کاشیان صحیح است.
پس از آشنایی اکبر هاشمیان به من گفت میخواهم مجاهد بشوم افراد اشاره شده عصرها جلساتی در منازل یکدیگر داشتند و تمام این اشخاص مرید ابوترابی میباشند و از خمینی تقلید میکنند. یک روز اکبر هاشمیان گفت که اگر شاهنشاه به اینجا بیاید ما نقشههایی کشیدهایم که آن را عملی میکنیم. این عده روزهای چهارشنبه جلساتی خصوصی در منزل یکدیگر دارند و اشخاص دیگری به اسامی: موسوی – مومنی - شیخ حسین در آن شرکت میکنند. ضمناً یکی از پسرهای آقای ابوترابی به نام محمدحسن ابوترابی که دارای تذکره بین المللی میباشد و چهارسال در عراق بوده به اتفاق شخصی به نام حاج کریم به سوریه و لبنان رفتهاند و اینطور که درک کردم برای مقاصدی رفته و مثل اینکه در سازمان الفتح2 عضو باشد و احتمال دارد بعد از آبان ماه به ایران بیاید. وی که لباس شخصی دارد با لباس روحانی به سوریه رفته است. دریکی از جلسات آنها که ساعت 4 بعدازظهر با شرکت 5 نفر در مسجد شاه قزوین برگزار شد در پوشش فراگرفتن درس عربی به مسجد رفتم لکن حرفی در جلوی من نزدند بعد از اکبر هاشمیان سوال کردم چرا صحبت نکردید وی گفت که شما را نشناختند و صحبتی نکردند هاشمیان ضمن فحاشی به پلیس و ساواکیها جواب داد آنها به پلیس و ساواکیها بدبین هستند. ضمناً سید علی اکبر علوی ابوترابی فرزند سید عباس موقعی که از عراق به ایران می آید در مرز خسروی او را دستگیر و اعلامیههای مضره از چمدان وی به دست آوردند و به همین علت مدت شش ماه زندانی بود.
توضیحات سند:
1. کاشیان صحیح میباشد. اکبر کاشیان، فرزند ابوالقاسم در سال 1325 ﻫ ش در قزوین به دنیا آمد. پدرش مسگر بود و خودش پس از چندی که در کار نجاری فعالیت داشت، به شغل تاکسیرانی روی آورد. او که از خانوادهای مذهبی بود و با محافل دینی نیز سروکار داشت، در سال 1353، با یکی از صبیههای آیتالله سیدعباس ابوترابی(ره) ازدواج کرد، که پس از این وصلت، روحیات مبارزاتی او نیز تقویت شد؛ به همین دلیل در فروردین ماه سال 1354 دستگیر و مجبور شد تا با استفاده از ترفند تعهد، خود را از زندان رهایی بخشد تا بتواند به فعالیتهای خود ادامه دهد. (اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
2. سازمان الفتح: در نخستین روز ژانویه 1965 یک سازمان فلسطینى جدید به نام «جنبش آزادى بخش ملى فلسطین» نخستین اعلامیه خود را منتشر و در آن اعلام کرد که شب 31 دسامبر 1964 افراد منتسب به این جنبش در داخل خاک اسرائیل به عملیات تخریبى موفقیتآمیزى دست زده و بدون دادن تلفاتى به مراکز خود بازگشتند.
این سازمان کلمه «فتح» را که شامل نخستین حروف کلمه نام خود به عربى «حرکت التحریر الوطنى الفسطینى» مىباشد جهت اختصار براى خود انتخاب کرد. البته حروف اول این کلمات «حتف» به معناى مرگ مىباشد که از آخر یعنى فتح است. سازمان فتح یا «جنبش ملى آزادیبخش فلسطین» یکى از مهمترین و قدیمیترین سازمانهاى مقاومت فلسطینى به شمار مىرود. نشریه این سازمان به نام «فلسطینىها» اصول اساسى این سازمان را چنین بیان کرده است:
عمل انقلابى باید از هرگونه حزب یا دولتى مستقل باشد و خشونت انقلابى تنها وسیله آزاد کردن فلسطین است. این عمل را باید تمام تودهها انجام دهند و هدف آن محو آثار صهیونیزم به هر شکلى است. شعبه نظامى فتح به نام عاصفه نخستین عملیات نظامى خود را علیه اسرائیل در سى و یکم دسامبر 1964 انجام داد. عملیات اولیه فتح مخالفت اکثر رژیمهاى عرب از جمله رژیم ناصر را برانگیخت. در آن موقع فقط سه کشور عربى الجزایر و عربستان و سوریه به فتح کمک مىکردند. الجزایر همان سال 1964 دفترى در الجزیره در اختیار سازمان قرار داد و اردوگاهى براى آموزش آنها مهیا کرد. عربستان سعودى از همان آغاز کار فتح به آن کمکهاى مادى کرده است. سوریه یک اردوگاه آموزشى در نزدیکى دمشق در اختیار فتح گذاشت. اما در سطح بینالمللى، نخست هیچ گونه پشتیبانى از این سازمان به عمل نیامد مگر بیانیه تحسینآمیز جمهورى خلق چین از عملیات فتح که در سال 1964 به هیات نمایندگى سازمان (عرفات و ابوجهاد) که از آن کشور بازدید مىکردند ارائه شد. بعد از شکست 1967 که باعث از بین رفتن حیثیت و محبوبیت رژیمهاى عربى مخصوصا ناصر شد، کنگره فوقالعاده سازمان فتح که بلافاصله پس از جنگ 6 روزه در دمشق تشکیل جلسه داد، تجدید عملیات علیه اسرائیل را تأکید کرد و در 29 اوت همان سال عملیات نظامى علیه اسرائیل از سر گرفته شد تا اینکه در 21 مارس سال بعد در نبرد معروف «کرامه» سازمان فتح قدرت مبارزه خود را به خوبى نشان داد. این نبرد نخستین مقابله نظامى مقاومت فلسطین و اسرائیل بود. بر اثر همین نبرد تعداد بیشمارى داوطلب شرکت در سازمان فتح شدند. پس از نبرد کرامه، فتح، یاسر عرفات را به عنوان سخنگوى رسمى خود معرفى کرد و در مجلس ملى فلسطین شرکت جست و یاسر عرفات به عنوان رئیس کمیته اجرایى سازمان آزادیبخش فلسطین انتخاب شد. این سازمان علاوه بر آنکه عضو مؤثر داخلى حرکت مقاومت فلسطین در سال 1969 بود به طور رسمى رهبرى عمل فلسطین را به دست گرفت. بعد از سپتامبر سیاه (1970 م) که 15 هزار رزمنده فلسطینى در اردن شهید شدند نیروهاى فتح از اردن خارج و در لبنان مستقر شدند و دامنه عملیات آنان در اراضى اشغالى توسعه پیدا کرد و با حمایت بىدریغ امام موسى صدر رهبر شیعیان لبنان توانستند موقعیت بهترى پیدا نموده و از کمکهاى مادى و معنوى شیعیان لبنان و جهان استفاده نمایند. مبارزان فتح به صدها عملیات در داخل اراضى اشغالى دست زدند که مشهورترین آنها «عملیات ساوى» بود که در آن انتقام موفقى از ترور برخى رهبران مقاومت در بیروت (آوریل 1973) گرفته شد. اسرائیل در این عملیات شکست سختى را متحمل شد. رهبران فتح با مشخص نکردن مواضع خود در مسائل مطروحه دست خود را در تاکتیک و جهتگیرى باز مىگذارد. فتح رهبرى کمیتههاى منبعث از «شوراى انقلاب» را بر عهده دارد که رهبران مؤسس نقش سنگینى در آن دارند. معروفترین رهبران آن یاسر عرفات (ابو عمار) صلاح خلف (ابو ایاذ) فاروق قدومى (ابو لطف) و از شهداى معروف یوسف نجار (ابویوسف) و کمال عدوان، ممدوح صیوح (ابو صبرى) و خلیل الوزیر (ابوجهاد) هستند. [وضعیت فعلى «تاریخ قرارداد با اسرائیل»]پس از فراز و نشیبهاى بسیار به-واسطه دورى از خط اصیل جهاد اسلامى سرانجام یاسر عرفات در سپتامبر سال 1993 با اسرائیل و ساف در نروژ گفتگوهاى محرمانهاى انجام دادند و بالاخره در چهارم مه 1994 (13 /2 /1373) در قالب توافقنامه غزه و اریحا در قاهره به سازش روى آوردند و لیکن این خط مشى مورد قبول مردم مسلمان فلسطین قرار نگرفت و انتفاضه پاسخى به خیانت ساف بود که هم اکنون نیز ادامه دارد.
(ر. ک : فرهنگ سیاسى لبنان، ه علیزاده، ص 89 ـ 91 لبنان و جهان عرب، منصور قدر، ص 37
لبنان، بنیاد شهید دکتر مصطفى چمران، ص 120 ـ 122)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 2 صفحه 165