صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اعلامیۀ حضرت آیت‌الله‌العظمی طباطبایی قمی

اعلامیۀ حضرت آیت‌الله‌العظمی طباطبایی قمی


متن سند:

اعلامیۀ حضرت آیت‌الله‌العظمی طباطبایی قمی
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله و السلام علی عباده الذین اصطفی

با آنکه متجاوز از پنج سال است با دست جنایت‌بار هیئت حاکمه ستمگر، از وطن و کنار قبر مقدس حضرت رضا صلوات الله و سلامه علیه دور، مدتی در خاش و پس از آن در این گوشه و آن گوشه مملکت با تحمل ناملایمات و رنج‌های گوناگون به زندان و تبعید بسر می‌برم و اخیراً در زاویه کرج افتاده‌ام، مع‌الوصف به این امور ابداً اهمیت نداده ولی از مشاهده اوضاع آشفته و نابسامان و حوادث رقت‌بار و حیرت‌انگیزی که سراسر اجتماع ملت مظلوم ایران را فراگرفته و مظالمی که از طرف دستگاه جبار موجود بر ملت بیچاره وارد می‌آید، بسیار رنج برده و می‌برم و سلب راحت و آسایش از من نموده. لذا اداءً للتّکلیف، این چند جمله را می‌نویسم:
فقر و پریشانی یک ملت مسلمان بی‌پناه و گرانی سرسام‌آور و کسادی بازار و رکود معاملات و ورشکستگی‌های پی‌درپی و ظلم و تعدی زمامداران و اشاعه فحشا و منکرات و فساد اخلاق و بی‌عفتی بی‌حدوحصر و حملات ناجوانمردانه به احکام مقدس اسلام و لطمات پی‌درپی‌ای که بر پیکر اسلام وارد می‌آید و تیرهایی که مرتباً بر قلب مقدس امام زمان ارواحنا فداه زده می‌شود، اموری است که قابل تحمل برای هیچ مسلمانی نیست و به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه «فلو أنّ امر مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا». آیا چگونه ممکن است مسلمانی ناظر این اوضاع شرم‌آور ننگ‌بار باشد و در عین حال ساکت بماند؟
آیا می‌توان باور کرد در مملکت اسلامی و کشوری که مذهب رسمی آن مذهب حقه جعفری است، احکام قطعی اسلامی مورد حمله چند نفر یهودی یا لامذهب دیگری قرار گیرد و علناً به ذات اقدس خداوند متعال و قرآن مجید جسارت و اهانت شود و مسلمانان از خود عکس‌العملی نشان ندهند؟ اگر به خود هیئت حاکمه اهانتی شود، مجازات می‌کنند، شکنجه می‌دهند، زندان می‌برند. از برای خدای متعال و قرآن مجید به قدر خودشان هم احترام قائل نیستند. مگر نه اینکه قانون اساسی این
کشور تصریح می‌کند که باید قوانین مصوبه مخالف قوانین و احکام اسلام نباشد؟ بنابراین به چه مجوزی آزادی سقط جنین را که مسلماً برخلاف قانون الهی است، طرح نموده و لایحه آن را تقدیم مجلس می‌کنند؟ از آزادی سقط جنین و بالا بردن سن ازدواج پسران و دختران چه نتیجه‌ای عاید این مملکت می‌شود جز اینکه فحشا و منکرات را چندین برابر سازد و از این همه فحشا و منکرات چه پیشرفتی حاصل شده است که در فکر ازدیاد آن هستند؟ روشهای ضداسلامی و انسانی هیئت حاکمه و انجام کارهای نامشروع و جعل قوانین مخالف قرآن و جسارتها و هتاکیها به مقدسات دین و مذهب از طرف دستگاه تبلیغاتی کشور و غیره، سلب آزادی از گویندگان و وعاظ محترم و نویسندگان پرارزش و فشار و محدودیتهای گوناگون، ملبس نمودن افراد نالایق و نااهل را به لباس روحانیت و به اسم سپاه دین و مروجین برای تبلیغات سوء در بین روستاها فرستادن، جمعی از مردمان مسلمان با فضیلت و تقوا را در زندانهای طویل‌المده نگاه داشتن، خون ملت حساس مسلمان، خاصه جوانان تحصیل‌کرده را به جوش آورده و احساسات پرشور آنان را برعلیه حکومت جبار برانگیخته.
جریانات اسفناک در حمله وحشیانه به دانشگاه در گذشته و انجام جنایات و فجایع رقت‌بار و منتهی به کشته شدن جمعی از آنان و در عنفوان جوانی با هزاران آمال و آرزو، در دل سرد گور آرمیدن و عدۀ زیادی از آنها را با سر و دست‌های شکسته زندانی نمودن و با ایجاد خشم و عصبانیت در اساتید دانشگاه و منجر به استعفای دسته‌جمعی آنان شدن، به مسلسل بستن یک مشت کارگر گرسنه و بیچاره را در راه کرج و بی‌سرپرست گذاردن عائله و کودکان خردسال و یتیم آنان در این محیط فاسد، اسراف‌های بی‌حدوحصر و تبذیر بیت‌المال مسلمین در زمانی که مردم بلوچستان و زابلستان و دشتستان به علت فقر و فلاکت و گرسنگی و نداشتن قوت لایموت آواره از وطن گشته بودند، برای زنده کردن نام مردان ظالمی که در عمر خود ظالم‌ترین و منفورترین افراد بوده‌اند، صدها میلیون بودجه این مردم بدبخت و فقیر را به صرف جشن دو هزار و پانصد ساله رساندن و صدها نظایر این امور، عقده‌های روانی در افراد زنده و روشن این کشور ایجاد کرده است و حس بدبینی آنها را تشدید نموده و آنان را به مخالفت با دستگاه جبار موجود تحریک کرده. برای چاره‌جویی از این حوادث، هیئت حاکمه متوسل به جنایات وحشیانه و شکنجه‌های طاقت‌فرسا و تیرباران کردن‌های پی‌درپی گردیده و به آتش انقلاب بیشتر دامن می‌زنند. من به شما زمامداران هشدار می‌دهم که از کیفر و دادرسی پروردگار جهان بهراسید و از سرنوشت گذشتگان عبرت بگیرید و اگر از امهال خداوند مهربان سوءاستفاده کرده و از خشم و انتقام ذات اقدسش نمی‌ترسید، از خشم و نفرت عمومی ملت بترسید و برای جبران اعمال غلط، دست به اعمال غلط دیگر نزنید و صفحه دیگری به دفتر ننگین وحشیگری و آدم‌کشی خود نیفزایید و آتش شعله‌ورشده را مشتعل‌تر نسازید. آیا با کشتار دسته‌جمعی جوانان که ذخایر ارزنده این مملکت هستند، این عقده‌ها را می‌توان گشود؟ آیا با متهم ساختن به گرایش‌های ضددینی و تیرباران کردن جوانهای مسلمان تحصیل‌کرده که هرکدام آنها باید متصدی خدمات گرانبهایی به کشور باشند و از وجود آنان باید حداکثر استفاده به نفع این مرزوبوم بشود، ممکن است جلو این همه احساسات را گرفت؟ آیا با متهم ساختن جوانانی که به شهادت بعض ثقات، عده‌ای از آنان حافظ بیشتر قرآن مجید هستند و پیش از زندانی شدن به جوانان دیگر درس قرآن و معارف اسلامی می‌آموخته و اکنون هم به قرار مسموع در زندان افراد فریب‌خورده و منحرف‌شده را به تعالیم عالیۀ اسلام و مزایای ممتازۀ آن آشنا ساخته و با بیانات شیوای خود آنان را از انحرافات برگردانیده و پایه‌های دینی آنها را محکم می‌سازند، می‌شود سرپوش بر این همه جرایم و جنایات گذاشت؟ آیا این مشکل با اعدام و به‌کاربردن سرنیزه حل خواهد شد؟ چرا زمامداران این کشور اینچنین فکر می‌کنند؟ چرا به علل و عوامل جریانات اخیر نمی‌اندیشند؟ چرا حاضر نیستند به جرایم و خطاهای خود اعتراف کنند؟ چرا برای جبران کارهای غلط خود دست به کارهای غلط دیگر می‌زنند؟ آیا تا کی می‌توان با فشار و اختناق حکومت کرد؟ آیا چنین حکومت و حکمرانی چه ارزشی دارد؟
من برحسب وظیفه این چند جمله را نوشتم. امیدوارم همین مقدار موجب تنبّه و آگاهی زمامداران گردیده و در اعمال خود تجدیدنظر نمایند. إِن اُرِیدُ إِلَّا الإصلاحَ مَا استَطَعتُ وَ مَا تَوفِیقی إلَّا بِاللهِ عَلَیهِ تَوَکَلتُ وَ إِلَیهِ أُنِیبُ.
حسن الطباطبایی القمی


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 07 صفحه 234


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.