تاریخ سند: 30 فروردین 1354
تماس مقامات لبنانی با موسی صدر
متن سند:
شماره : 8088 /713
در جریان زدوخوردهای اخیر1 افراد حزب کتائب با سازمانهای فلسطینی،
نخست وزیر و رئیس سازمان امنیت لبنان چندین بار با سید موسی صدر تماس
حاصل نموده و از وی خواستار خاتمه بخشیدن به این زدوخوردها گردیدند.
علاوه بر مقامات مذکور یاسر عرفات نیز دو بار تلفنی از دمشق با موسی صدر
مذاکره و از نامبرده خواست
تا در برقراری نظم و آرامش
کمک نماید.
مقامات مزبور عقیده دارند
که موسی صدر تنها
شخصیتی است که می تواند
با مسئولان حزب کتائب و
فلسطینی ها صحبت کرده و
نظرات آنان را در پایان
بخشیدن به این غائله نزدیک
نماید.
ارزیابی خبر : امکان صحت خبر
وجود دارد.
نظریه : با توجه به موقعیت کنونی
سید موسی صدر که وزنه و عامل
مهمی در لبنان و بخصوص میان
سازمانهای فلسطینی به شمار می رود امکان چنین تقاضایی از طرف مقامات مسئول لبنان و رهبر
سازمانهای فلسطینی بعید به نظر نمی رسد.
گیرنده خبر : وزارت امور خارجه و اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات.
افقهی
وثوقی 30 /1 /54
دیباج 30 /1/
توضیحات سند:
1ـ جرقه جنگ داخلی لبنان با
کشته شدن معروف سعد آغاز
گردید و با فاجعه عین الرمانه
تشدید گردید.
در کتاب امام
موسی صدر امید محرومان این
واقعه را چنین بازگو می نماید.
احزاب راست به سرکردگی
«کتائب» را از طرف دولتهای
غربی دوباره تحریک و تجهیز
کرد؛ در مدتی کمتر از یک ماه
کشتیهای پر از سلاح به سمت
لبنان سرازیر گردید و در اختیار
آنان قرار گرفت.
از طرف دیگر
تبلیغات شدید ضداسلامی و
ضدفلسطینی همه جا را پر کرد.
مسلمانان متهم به قتل و غارت
شدند.
و مردم جنوب لبنان هم به
خاطر حمایت از فلسطینیان،
بی وطن و خائن لقب گرفتند،
جنگ سرد به اوج خود رسیده و
لبنان می رفت که در شعله های
یک جنگ داخلی تمام عیار
بسوزد.
هر لحظه، خطر انفجار
نزدیک و نزدیکتر می شد، و هر
حادثه کوچکی می توانست
چاشنی مؤثری برای یک انفجار
بزرگ باشد.
روشن بود که این
بار دشمنان توطئه بزرگی را
تدارک دیده بودند.
آنها
می خواستند یک بار دیگر پای
فلسطینیان را به میدان بکشند و
بهانه دیگری به دست اسرائیل
بدهند تا با کشتار باقیمانده آنان،
نام فلسطین را برای همیشه از
صفحات تاریخ محو نمایند.
روز یکشنبه 13 آوریل 1975
م (24 /1 /1354 ش) نزدیک
ظهر، ناگهان فاجعه دردناکی به
وقوع پیوست؛ یک اتوبوس
حامل سرنشینان مسلمان لبنانی
و فلسطینی، هنگام عبور از
جلوی کلیسای کتائبی در
«عین الرمانه» مورد هجوم
وحشیانه آنان قرار گرفت و
مسافران بی سلاح آن، از کوچک
و بزرگ همه قتل عام شدند.
و
چون اجازه حمل کشته ها به کسی
داده نمی شد، چندین ساعت پیکر
آنان بر روی زمین ماند، و این
باعث آن شد که احساسات
مسلمانان به شدت برانگیخته
شود.
در این هنگام احزاب چپ که
همواره نقش «آتش بیار معرکه»
را داشته و آب به آسیاب دشمن
می ریخته اند دایه مهربانتر از
مادر شده به خونخواهی
کشته شدگان قیام کرده و درصدد
انتقام جویی برآمدند.
و رفتند تا
یک جنگ تمام عیار مذهبی را
دامن بزنند، دوباره آتش جنگ و
برادرکشی شعله ور گردید و عده
زیادی در کوچه ها و خیابانها به
خاک و خون غلتیدند.
در آن حال
امام موسی صدر همه نفوذ و
قدرت خود را به کار گرفت و پس
از یک سلسله تماسها و وارد
آوردن فشارهای سیاسی و
اخلاقی به هر دو طرف، روز بعد
موفق شد توافق طرفین را برای
آتش بس دو ساعته جلب کند در
این مدت کشته ها و زخمی ها از
صحنه های نبرد جمع آوری و به
بیمارستانها و مناطق امن انتقال
یافتند.
او با شروع آتش بس نیز
کوشید تا آن را به صلحی پایدار
تبدیل کند.
پس از گفتگوهای
زیاد در پایان، قراردادی
دوجانبه (میان حزب کتائب و
مقاومت فلسطین) به امضاء
رسید.
و حتی «حزب کتائب»
قبول کرد که به طور رسمی از
جنایت خود عذرخواهی کرده و
اظهار پشیمانی نماید و چهارده
نفر از حمله کنندگان به اتوبوس را
نیز تحویل دادگاه بدهد.
ولی در
این میان رهبران احزاب چپ
خواستار ادامه جنگ بودند و
برای اظهار مخالفت با قرارداد
صلح نزد امام موسی صدر رفته و
پس از گفتگوهای طولانی و
بی حاصل با عصبانیت او را ترک
گفتند.
«کمال جنبلاط» رهبر
حزب «تقدم اشتراکی» هنگام
خروج به امام موسی صدر گفت:
«تو خیلی محبوبیت داری،
شهرت خوبی داری ولی اگر
می خواهی شهرت نیک تو هم
چنان پایدار بماند باید دم از
جنگ بزنی نه صحبت از صلح!!»
او در جواب گفت : «من به دنبال
شهرت شخصی نیستم، بلکه به
خاطر مصلحت مردم بدبخت
تلاش می کنم.
» رهبران احزاب
چپ جمع شدند و راه دیگری را
پیش گرفتن.
زدوخوردها دوباره
شروع گردید و حزب کتائب
پیروزیهای چشمگیری به دست
آورد.
منطقه های مسلمان نشین
زیر آتش سهمگین فالانژیستها به
خاک و خون کشیده شد.
این
پیروزی باعث گردید که آنان از
توافق نامه دیروزی خود سرباز
زنند و حاضر نشدند به ماده
گنجانده شده در متن آن عمل
نمایند جنگ طائفی و مذهبی به
اوج خود رسید و احزاب چپ هم
که خود شروع کننده جنگ بودند
از صحنه گریختند.
فالانژیستها تا
آن روز در میان مسیحیان وجهه
مردمی نداشتند ولی با تحریک و
تبلیغات آنان بر ضد مسلمانان،
محبوبیت خوبی برای خود کسب
کردند.
امام موسی صدر برای
جلوگیری از گسترش جنگ
مذهبی، کمیته بزرگی تشکیل داد
و از شخصیتهای بزرگ مذهبی و
مردمی (مسیحیان) دعوت به
عمل آورد تا اینان در مقابل نفوذ
کتائب ایستادگی کنند و خطر
جنگ طائفی را از میان بردارند،
ولی در اثر کارشکنیها و
جوسازی ها دشمنان این حرکت
موفقیت چندانی حاصل نکرد.
بعد
از ظهر روز چهارشنبه چهارم
ربیع الثانی 1395 ق، 27
فروردین 1354، 16 آوریل
1975 م وی به ناچار وارد
مرحله دیگر از ایفای وظیفه الهی
و وجدانی خود شد و تلفنی به
«پیر جمیل» رهبر «کتائب»
صحبت کرد و او را به قبول نمودن
آتش بس و صلح، زیر فشار
سیاسی و اخلاقی قرار داد.
ولی
«پیر جمیل» آن را رد کرد.
امام
موسی صدر او را نصیحت کرد و
گفت : «شهر در آتش می سوزد، خون
ریخته می شود، بیگناهان کوچک و
بزرگ، زن و مرد به خاک و خون کشیده
می شوند و تمام ارزشهای لبنان زیر و
رو می شود، این کشور در گرداب
نابودی غوطه می خورد...
» ولی باز
«پیر جمیل» زیر بار پیشنهاد وی
نرفت، آن گاه که امام موسی صدر
از قبل به نیروهای نظامی شیعی و
«جنبش محرومان» اعلام
آماده باش کامل داده بود تا در
صورت نیاز از آنها استفاده کند،
در اینجا با تکیه بر آنها «پیر
جمیل» را مورد تهدید قرار داد و
گفت : «بسیار خوب در این صورت اگر
شما خواهان ادامه جنگ هستید فردا در
همه خیابانها و کوچه های بیروت شیعیان
را در مقابل خود خواهید دید و
هم اکنون عشایر «هرمل و بعلبک»
رهسپار بیروت هستند و فردا بیروت را
خواهند خورد اگر می خواهید بیروت را
نابود ببینی بفرما...
» در همین حال که
امام موسی صدر سخت به دنبال
برقرار آتش بس و آرامش بود،
فالانژیستها در مناطق مختلف با
قتل و غارت ایجاد تشنج
می کردند تا مانع از اقدامات
انسان دوستانه وی بشوند ولی
در نهایت چون وی را یک مرد
جدّی یافته بودند از تهدیدهای
او تکان خوردند و تسلیم
خواسته های وی گردیدند و
آتش بس را قبول نمودند.
ر.ک : امام موسی صدر امید
محرومان صص 153 ـ 157
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 431