موضوع: بهرام
متن سند:
گزارش اطلاعات داخلی
محل: ژنو تاریخ: ۱۸/۸/۴۴
شماره: ۳۰۰/۴۰۵ / ب
موضوع: بهرام
نامبرده بالا در نامهای که جهت عباسقلی پاینده بختیاری مقیم مسجد سلیمان (شرکت نفت) ارسال داشته ضمن اعلام وصول نامه مشارالیه چنین نوشته است:
امیدوارم شما و همه بستگان همیشه سلامت و شادکام باشید از حال من خواسته باشید سلامت هستم و کسالتی ندارم سوای دوری از بستگان و ایل بختیاری. شما اغلب از سلامتی خودتان و اوضاع بختیاری در گرمسیر نامه بنویسید و چنانچه احتیاج به چیزی داشته باشید مرقوم بدارید تا برایتان اقدام کنم.
از جانب من به آقایان بختیاری که در مسجد سلیمان هستند و همچنین به آقایان کلانتران که به گرمسیر میآیند به همه سلام رسانیده و احوال پرسی نمائید.
سابقه:
عباسقلی پاینده در چند ماه قبل از بهرام تقاضا نموده بود که جهت ارجاع یک شغل حساس در شرکت ملی نفت توصیهای به آقای دکتر اقبال ۱ یا مهندس خسرو هدایت بنماید و بهرام هم پاسخ داده بود که در اروپا به آقای خسرو هدایت موضوع را گفتهام. بدون اینکه کسی از سفارش مطلع شود شخصاً به ایشان خسرو هدایت مراجعه و نتیجه را به من بنویسید.
توضیحات سند:
١- منوچهر اقبال در سال ۱۲۸۸ در مشهد به دنیا آمد. پدر وی مقبل السلطنه خراسانی معروف به اقبال التولیه در سال ۱۳۰۴ عضو مجلس مؤسسان بود که انتقال سلطنت به رضاخان را صورت داد. منوچهر اقبال در سال ۱۳۱۲ از دانشکده پزشکی پاریس فارغ التحصیل و در همان سال با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد. ورود اقبال به صحنه سیاست مقارن با سقوط رضاخان در سال ۱۳۲۰ است. به گفته فردوست وی از جمله کسانی بود که دیدارها و مذاکرات پنهانی با محمدرضا پهلوی داشت. وی در دولت اول قوام السلطنه به معاونت وزارت بهداری رسید و در دولت دوم قوام به وزارت بهداری و وزارت پست و تلگراف رسید. اقبال در دولت هژیر، علیرغم رقابتهایی که با وی بر سر تصاحب نخست وزیری داشت وزیر فرهنگ شد. اقبال در دولت دوم محمد ساعد (۳۲۷-۱۳۲۹) ابتدا وزیر راه شد و در اسفند ۱۳۲۷ به وزارت کشور رسید براساس پرونده موجود در ساواک اقبال در جریان انتخابات مجلس با وساطتهادی طاهری (وزیر مشاور) مبلغ ۵۰۰ هزار تومان رشوه دریافت داشت و در این دوران اقبال به عنوان یک چهره وابسته به استعمار بریتانیا شهرت بیشتر یافت و اواج آن زمانی بود که وی به بهانه ترور نافرجام شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ روی یک سلسله اقدامات سرکوبگرایانه از جمله تبعید آیتالله کاشانی و انحلال برخی احزاب و توقیف جراید را به مجلس پانزدهم اعلام داشت. در سال ۱۳۳۱ عازم اروپا شد و در این زمان بود که برخی مجامع فرهنگی غرب با اهداف سیاسی عالیترین نشانهای علمی خود را به وی دادند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اقبال به تهران بازگشت و به دستور شاه سناتور شد و در سال ۱۳۳۵ به وزارت دربار منصوب و در سال ۱۳۳۶ به نخست وزیری رسید. کابینه وی در طول این مدت مورد مخالفت علم و امینی بوده است. در سال ۱۳۴۰ اقبال به طور ناگهانی از از کشور خارج شد و دستجات سیاسی معتقد بودند که وی جهت جلوگیری از انتشار اسرار دربار به خارج فرستاده شده است. اقبال سال ۱۳۴۲ به ایران بازگشت و از سوی محمدرضا به عنوان مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران منصوب و در این پست مهار شده تا اخر عمر باقی ماند. اقبال در سالهای پایانی عمر مورد بیاعتنایی محمدرضا قرار گرفته بود که این موضوع باعت رنجش خاطر شدید وی شده بود برابر اسناد ساواک اقبال در سال ۱۳۳۱ به عضویت فراماسونری درآمد در سال ۱۳۴۳ به ریاست لژ خورشد تابان رسید. مرگ اقبال در آبان سال ۱۳۵۶ واقع شد.
ر.ک به ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد اول، اولین رئیس ساواک صفحه 207